انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

پوشاک هندی (بخش پنجم)

آنامیکا پتک برگردان نسیم کمپانی
دوره پالاوا(قرنهای ۷ تا ۹ پس از میلاد):
سلسله پالاوا از منطقه کانچی نماینده یکی از کهن ترین سلسله های جنوب هند می باشد. سیماویشنو(آخرربع قرن ۶پس از میلاد) مهیندرا ورمن(۶۰۰-۶۳۰ پس از میلای) و راجسیما(۷۴۰-۷۶۵ پس از میلاد)پادشاهان مشهور سلسله پالاوا بوده اند.آنها معابد کنده شده درصخره را به فراوانی زیاد در مندپور و ماهابالی پورام ،معبد کیلاسناتا منطقه کانچی پورام و معابد پانمالایی بنا نهادند.معبد کیلاسناتا مثالی پر شکوه و جلال از وضعیت سلسله پالاوا در نقاشی و کنده کاریهای سنگی را نشان می دهد.یکی از نقاشیهای معبد پانامالی الهه ای را با یک دوتی که طرحهایی از گیاهان و گلهای منطقه دارد ،تاج ،گردنبندها و کمربندی سنگین را نشان می دهد ، که نماینده گرایشات متداول در پوشاک و جواهرات در دوره پالاوا می باشد.

دوره چولا(قرنهای ۹ تا ۱۳ پس از میلاد):
در قرن ۹ میلادی ،سلسله چولا باقدرت تمام ,یعنی زمانی که ویجا لاسایا (۸۵۰-۸۷۱ پس از میلاد) که حکومت خود را بر ناحیه ای در حدود منطقه تانجاوربنیادنهاد ,سلطنت می کردند.آدیتیا (۸۷۱-۹۰۷ پس از میلاد)،پرن تاکا(۹۰۷-۹۵۳ پس از میلاد)گندرادیتیا (۹۵۳-۹۵۷ پس از میلاد)راجا راجا(۹۵۸-۱۰۱۶پس از میلاد)و راجندرا(۱۰۱۲-۴۴ پس از میلاد) ازسازندگان بزرگ معابد بودند,ملکه بیوه گندرادیتیا،سیمبیان مهادیوی،یکی از مهمترین ملکه های سلسلسه چولا بود که از سنت سخاوتمندانه ساخت و وقف معابد حمایت می کرد.یکی از مهمترین آثار تاریخی باقی مانده از دوره چولا معبد راجا راجش وارام در تانجور،که معروف به بیریداس وارا نیز هست, می باشد.نقاشیهای معبد بیریدیس وارا یکی از ذی قیمت ترین مدارک هنری در این دوره است.بر روی دیوارهای این معبد سه موسیقی دان الهی نقش شده که دوتن از آنها زن و دیگری مرد می باشد.همه آنها لباسی کوتاه با یک کمربند سنگین و جواهرات رایج آن را زمان پوشیده اند.زن نوازنده موهایش را بالای سرش دریک گل سر سنگین جمع کرده ،در حالی که مردان تاجی مانند آرایش موی زنانه دارند.برنز و سنگهای کنده کاری شده متعلق به دوره چولا پیچیده ترین کنده کاریهای زمان خویش است، که بطرز زیبایی تزیین , آرایش موی فانتزی و البسه پایین تنه نیز با زینت آلات مزین شده اند.

دوره پیش از مغول(قرنهای ۱۳تا ۱۵ میلادی):
از قرن ۱۰ میلادی به بعد،شمال هند در معرض حملات متعدد محمود غزنوی و محمد غوری ، که بیشتر به منظور از پای در آوردن امپراتوران آن منطقه بود قرار گرفت.متجاوزان در هند نمانند و به کشور خود با غنیمتهای فراوان بازگشتند.چندین سلسله مسلمان مسند قدرت را در دهلی اشغال و پیش از مغولان بر آن حکومت کردند.مهمترین آنها مملوک سلطان ها،(۱۱۹۲-۱۲۹۸ )و خلجی ها(۱۲۹۰-۱۳۲۰)و تقلقیان (۱۳۲۰-۱۴۱۴)سعیدیها(۱۴۴۰-۵۱ ) ولودیها(۱۴۵۱-۱۵۲۶ )بودند.سلطنت دهلی در تاریخ ۱۵۲۶ به پایان رسید،وقتی که بابر ابراهیم لودی پادشاه افغان دهلی را شکست داد و امپراتوری مغول را بنیان نهاد,مغولان با قدرت تمام در زمان سلطنت همایون حکومت خود را تاسیس کردند.(۱۵۳۰-۴۰ و۱۵۵۵ -۵۶ ).محیط دربار پیش از مغول،سلسله سلطان های مسلمانان با شاخص اشتیاق شدید وقوی مذهبی نمایان می باشد.این دوره شاهد اختلاط فرهنگ معقول و دقیق –فرهنگ بومی و فرهنگ اسلامی –بوده است .این موضوع بر هنر و فرهنگ در این دوره تاثیر بسیار گذارد،همانطور دو مکتب معاصرهنر آن زمان (مکتب بومی و مکتب فارسی-ایرانی) بر یکدیگر اثر متقابل داشتند.مکتب بومی نقاشی سنتی هندیان را منطقه غرب احاطه کرده،در حالی که مکتب اسلامی مستقیما از سبک ایرانی تاثیر گرفته بود.نقاشی در هر دو مکتب راهنما و شاخصی پربها از پوشاک ممتازی که مردان و زنان این دوره بکار می بردند, می باشد . نسخ خطی جین های مکتب هندی غرب (لورچندا؛آرنیاک پرو،مندوکالپ سوترا،دیوی مهاتمایا)،هم چنین، اساسا کتب مرجع مذهبی،منبع گرانبهای اطلاعات در موردپوشاک مردم را تشکیل می داد.در این نقاشیها مردان با یک کورتا /جاما ی آستین بلندمانند یک دست لباس کامل نقش شده اند،که بطور متداول و عوام پسندانه معروف به “چاک دار جاما”(چاک دار جامه) بوده است،با چاک هایی در دو طرف انتهایی لباس در چهار نقطه انتهایی به جای لبه انتهایی راست و مستقیم ،با بندهایی که در طرف چپ و راست آن بسته می شده، که همراه با یک “پای جاما” و یک “کمربند”نیز بوده.این پوشاک احتمالا از پارچه های نخی درست شده بود،همانطور که آنها بصورت شفاف نمایان هستند.تحت سلطه سلطنت جدید سبکی نو از نقاشی و معماری معروف به سبک “سلطنت” ظاهر شد .این سبک تحت تاثیر سه عامل مسلط شکل گرفت: مناطق فرهنگی حامی،ایران،افغانستان و آسیای مرکزی.نتیجه این تلفیق –تفسیر سبک های ایرانی از طریق منشورسنت هندی شد.چوگا جاما و پای جاما لباس مردان را تشکیل می دادند.عرق چین افغانی که با دستار محکم بسته می شد دیگرخصیه مسلط لباس مردانه بود.زنان درطراحی های لباس یا”گاگرا”، یک “چولی” محکم بسته شده شفاف و” اودانی” شق نشان داده شده اند.در کنارنماها ی بصری ،ادبیات مدارک مهمی برای پوشاک ارائه می کند. نویسنده ای مسلمان به نام ،قالاقوشاندی ،در کتاب صبح الله در مورد لباسهای سلطانها،خانها،مالک ها،سربازان و دیگر افسران بحث می کند.او می گوید که ،آنها تاتاریات ها,(خرقه)،جاکلوات ها(احتمالا یک نوع لباس بلند)و” قبای” اسلامی (یک نوع لباس بیرونی آستین بلند که مردان می پوشیدند)از خوارزم “که در کمر بسته می شده و دستارهای کوتاه که متجاوز از پنچ یاشش بازو بوده است,می پوشیدند.سلطان فیروز شاه تقلق،و در باریانش انواع لباس های مختلف و متفاوت را بر تن می کردند.خود سلطان گفته است ” کلاه”(عرق چین)که هزینه اش یک لک از واحد پول تنکه می شده،(واحد پول رایج در دوره قرون وسطای هند و اکنون نیز) برسر می گذاشته است.امیر خسرو کلمه “بارانی”را یک نوع پا لتو می داند.فیروز شاه تقلق عادت به پوشیدن بارانی داشت نوعی کت پشمی یا ابریشمی که گلدوزیهایی بر سر دست های آن بوده.

ادامه دارد …

منبع:

۲۰۰۶, Pathak, Anamika, Indian Custumes, Delhi, Roli books