ترجمه ملیحه درگاهی
مقدمه:
لندن، (London) پایتخت انگلستان، در میان قدیمی ترین شهرهای بزرگ جهان – با قدمتی نزدیک به دو هزار سال- قرار گرفته و یکی از بین المللی ترین شهرهاست. لندن علاوه بر اینکه بزرگترین کلانشهر انگستان است مرکز فرهنگی، حمل و نقلی و اقتصادی این کشور نیز به شمار می آید.
لندن در جنوب شرقی انگلستان، در دو سوی رودخانه ی تامس (River Thames) و در حدود ۸۰ کیلومتری مدخل ورودی این رودخانه به دریای شمال (North Sea)، واقع شده است. در تصاویر ماهواره ای لندن همچون کلانشهر به هم پیوسته ای دیده می شود که کمربندی سبز رنگ از زمین های آزاد به تن دارد و زنجیره ی بزرگراهی اصلی با شعاعی در حدود ۳۰ کیلومتر از مرکز شهر در اطراف آن کشیده شده است. رشد نواحی پر ساختمان با نظارتهای سخت گیرانه ی شهرسازی در نیمه ی سالهای ۱۹۵۰، متوقف شد. این کنترلها کمابیش مرتبط بود با محدودیت های آماری و اجرایی که بخش کلانشهری لندن بزرگ را از بخشهای داخلیِ کنت (Kent)، سوری (Surrey) و برکشایر (Berkshire) در جنوب رودخانه و باکینگهام شایر (Buckinghamshire)، هرتفورد شایر (Hertfordshire) و اسیکس (Essex) در شمال رودخانه، مجزا می کرد. مناطق تاریخی کنت، هرتفوردشایر و اسیکس با اسامی مشابهی در آنسوی نواحی اداری معاصر گسترده شده اند و شامل بخشهای قابل توجهی از کلانشهر لندن بزرگ می شوند که در سال ۱۹۵۶ ساخته شده است. بیشترین بخشهای جنوبی رودخانه ی تامس به شهر تاریخی سوری تعلق دارد در حالیکه بیشترین قسمتهای شمالی این رودخانه به لحاظ تاریخی وابسته به شهرستان میدلسکس (Middlesex) است.
نوشتههای مرتبط
مشخصات شهر:
این کلانشهر اگرچه مرزهای تعریف شده ای دارد ولی ساختار درونی آن به شدت پیچیده و چالش برانگیز است. شاخصه های معرف لندن در واقع فاقد شکلی سراسری هستند. لندن به لحاظ کالبدی شهری چند مرکز با تعداد زیادی ناحیه ی هسته ای است که هیچگونه سلسله مراتب مشخصی بین آنها وجود ندارد. لندن از هر چیزی دو تا و یا گاهی خیلی بیشتر دارد: شهرها، شهردارها، اسقف ها، کلیساها، نمایندگی های تجاری، نیروهای پلیس، ارکسترها و دانشگاهها. در هر یک از این جنبه ها لندن به عنوان کلانشهری چند بخشی یا ائتلافی عمل می کند.
به لحاظ تاریخی لندن از سه نقطه ی متمایز شروع به رشد کرده است: سکونتگاه محصور در دیواری که توسط رومی ها بر سواحل رود تامس و در قرن اول میلادی ساخته شد و امروز به عنوان شهر لندن، “محدوده ی مربع” ((the Square Mile ، یا به زبان ساده “شهر”، شناخته می شود، روبروی این شهر و در سرتاسر مرزهای شنی ساحل جنوبی، حومه ی شهری سَوتوارک ((Southwark قرار دارد و یک مایل آنسوتر، در گردش رودخانه به سمت جنوب، شهر وستمینستر (City of Westminster) واقع شده است. هر یک از این شهرها دارای نقش های متمایز و مکمل هستند. لندن یا “شهر” به عنوان مرکزی برای داد و ستد، تجارت و بانکداری توسعه پیدا کرد. سوتوارک، “بخش” ، به خاطر داشتن صومعه ها، بیمارستانها، مسافرخانه ها، نمایشگاهها، فضاهای سرگرمی و سالن های تئاتر بزرگ لندن مربوط به دوره ی ملکه الیزابت – رُز ((Rose (1587)، قو (Swan) (1595)، و گلوب (Globe) (1595) با معروفیت جهانی- شهرت یافته است. وستمینستر در اطراف صومعه ای رشد یافت که کاخ امپراطوری و دستگاه مرکزی دولت بریتانیا – قانونگذاری، اجرایی و قضایی- را با خود به دنبال آورد. این شهر همچنین دارای پارکهای وسیع و مناطق شیکی – وِست اِند (West End)- برای سکونت و خرید است. سکونتگاههای شمالی ساحل در دهه های اولیه ی قرن ۱۷ درون ناحیه ی واحد پرتراکم ادغام شد اما این دو ناحیه دارای یک شهرداری نبودند. شهر لندن در بین دیگر شهرهای پایتخت اروپایی در حفظ مرزهای قرون وسطایی خود منحصر به فرد بود. وستمینستر و دیگر حومه های شهری اجازه ی این را یافتند که ساختارهای اجرایی خودشان را توسعه دهند- الگویی که با وسعت یافتن لندن و تبدیل شدن آن به کهن الگویی برای کلانشهر مدرن، صدها بار تکرار شد.
جمعیت لندن با نزدیک شدن به سال ۱۸۰۰ از یک میلیون نفر نیز فراتر رفت و یک قرن بعد به حدود ۶.۵ میلیون نفر رسد. توسعه ی کالبدی شهر بدون تحمیل نیروهای تسلیحاتی ارتش و قدرت دولتی صورت گرفت. اگرچه بیشترین زمین های اطراف لندن تحت مالکیت طبقه ی اشراف، کلیسا و دیگر نهادها با بنیانهای فئودالی بود ولی توسعه حاصلِ سرمایه داری از قید رها شده ای بود که با تقاضای مسکن طبقه ی متوسطِ رو به ترقی، حرکت می کرد. احتکار ساختمانهای بدون حصار با هر پیشرفتی در تکنولوژی حمل و نقل و قدرت خرید، روستاها و شهرهای کوچک را در شعاعی روبه گسترش ، در خود می گرفت.
مقیاس ناحیه ی پر تراکم لندن از شرق به غرب در سال ۱۷۵۰ در حدود ۸ کیلومتر، در ۱۸۵۰ ۲۴ کیلومتر و در سال ۱۹۵۰ برابر با ۵۰ کیلومتر ، اندازه گیری شد.
تخلیه سازیها و بمبارانهای جنگ جهانی دوم نقطه تحولی برای تاریخ لندن بودند زیرا دوران طولانی از حومه شهر سازی توسعه محور را وارد شهر کردند. پس از جنگ دولت به این نتیجه رسید که کلانشهر در جهت رونق اجتماعی و اقتصادی خود رشد زیادی کرده و این امر ریسکی راهبردی بوده است. بدین ترتیب کمربند سبز تحمیل شد و پیشرفتهای بعدی به مرزهای فراتر از آن منتقل شد. در نهایت مرزهای اداری لندن مجددا ترسیم شدند تا تقریبا سراسر کلانشهر کالبدی را با یکدیگر ادغام کرده و در نتیجه لندن بزرگ امروزین را ایجاد کنند.
لندنی که گردشگران بین المللی می شناسند بسیار کوچکتر از خود آن است. رفت و آمد توریستها متمرکز بر ناحیه ای است که با جاذبه های مهم خود تعریف شده، جاذبه هایی که هر یک بین یک تا هفت میلیون بازدیدکننده را در طی سال جذب می کنند: کاخ باکینگهام ((Buckingham Palace، موزه ی بریتانیا، گالری ملی، صومعه ی وستمینستر (Westminster Abbey)، مجموعه پیکره های مومی مادام تاسوآد (Madame Tussaud)، برج لندن، سه موزه ی بزرگ کنسینتون جنوبی (South Kensington) ( تاریخ طبیعی، علم و ویکتوریا و آلبرت) و گالری های تِیت (Tate galleries). بیشترین میزان گردشگری که از لندن دیدن می کنند قابل قیاس با اواخر قرن ۱۸ این کلانشهر هستند؛ شهری احتمالا با ۲۶ کیلومتر مربع وسعت.
ساکنین لندن این کلانشهر را در موقعیتی حتی متمرکز تر می بینند. معامله گران دارایی و آژانس های ملک و املاک علاقه مندند که لندن را به عنوان مجموعه ای از چند روستا توصیف کنند و حقیقتی در این نگاه کلیشه ای نهفته است. به دلیل اینکه لندن از همان آغاز به شیوه ای پراکنده و تصادفی توسعه یافته بسیاری از حومه های شهری اخیر در اطراف یا فواصل نزدیک به آن رشد یافته اند، برخی از هسته های مرکزی موجود شامل کلیسا، مسافرخانه، کارخانه، پارکها و فضاهای عمومی هستند. بناهایی در انواع گوناگون و از دوره های مختلف نه تنها کمکی هستند برای تعریف شخصیت نواحی مسکونی بلکه حومه های شهری را نیز از یکنواختی رها می کنند. ساکنین حوزه های مختلف همسایگی گرایش به متمایز بودن دارند زیرا بازار مسکن انگلیس بیشترین و حتی منحصر به فردترین نواحی را با کمترین تعداد خانه ی اجاره ای عمومی، فراهم کرده است. ترکیب منطقه ، ساختمان سهام، زیبایی های محلی و ارزش های ملک و دارایی با جمعیت چند قومیتی لندن ترکیب شده و موقعیتی را برای شکل گیری تنوع بزرگی از جهان های کوچک در کلانشهر ایجاد کرده است. پیوندهای همسایگی مستحکمی وجود دارد، اهالی لندن هر کجا که همدیگر را میبینند و گرم صحبت می شوند مشتاقانه به مقایسه ی نکات دقیق و ظریف محله ای که در آن زندگی می کنند می پردازند، زیرا محل زندگی آنها گویای این است که آنها که هستند.
الگوهای سکونت:
لندن از جمعیت کلی ۵.۶ میلیون نفر در سال ۱۸۹۱ به رشد حداکثری ۳ میلیون نفر در سالهای وقوع جنگ جهانی دوم رسید. تا چندین دهه پس از جنگ جمعیت لندن قریب به ۲ میلیون نفر کاهش یافت و در نیمه ی سالهای ۱۹۸۰ به ۶.۶ میلیون نفر رسید. دلایل کاهش جمعیت برای تمامی شهرهای بزرگ همانند لندن، یکسان بود. افزایش اوقات فراغت و تعطیل، کمتر شدن ساعات کاری و دسترسی به اتوموبیل افراد را از قید نزدیکی به محلهای کاریشان رهاکرده بود. خانواده ها برای دستیابی به کیفیت بهتری از زندگی به خارج از شهر نقل مکان می کردند. مؤسسات نیز به دلایل مشابهی همچون جستجوی فضاهای وسیعتر و دسترس پذیر تر، به نقاط خارج از شهر می رفتند. با رشد سریعتر جمعیت با قیمانده در سکونتگاههای موجود ، خانواده های نسل سوم نیز تبدیل به استثنائاتی در میان اقلیت هایی قومی می شدند. ابتکار تراکم سازی و بازگشت اقشار ثروتمند به مرکز شهر به صورت فردی، خانه های تراس دار هر یک در جهت کاهش تراکم جمعیت عمل می کردند.
بیشترین کاهش جمعیت در نواحی متراکم تر اتفاق افتاد. بخشهای داخلی لندن بیش از یک سوم جمعیت خود را در دهه های پس از جنگ از دست دادند. در سالهای ۱۹۸۰ریزش جمعیت با کاهش نرخ مهاجرت های برون شهری و افزایش میزان موالید در خانواده های مهاجرین جدید، کمتر شد. جمعیت لندن بار دیگر و به آهستگی در سالهای ۱۹۹۰ شروع به رشد کرد و در سال ۲۰۰۰ از مرز ۷ میلیون نفر نیز گذشت که بدین ترتیب قابل قیاس با مساحت نیویورک سیتی است ، اگرچه کلانشهر اخیر در ناحیه ی شهری وسیعتر با جمعیتی تقریبا سه برابر لندن بزرگ، قرار گرفته است.
ترکیب قومیتی:
ثبات نسبی جمعیت کلی مانع از رویت تغییرات پی در پی جمعیت شده است. لندن نیز همچون دیگر کلانشهرهای بزرگ به مانند پرورشگاهی عمل کرده که مهاجرین جوان و آرزومند را جذب و مؤسسات و خانواده های بالغ را ترخیص می کند. اما مناطق داخلی شهر دگرگون شده اند. در قرن ۱۹ بیشترین نقل مکانها به لندن، بومی بود؛ اکثریت مهاجران از محله ی هوم کانتیز (Home Counties) و فواصل دورتری همچون ولز (Wales)، ایرلند (Ireland) و اسکاتلند (Scotland) بودند. مهاجرینی هم از راه دریایی به شهر می آمدند ولی با این وجود لندن نسبت به نیویورک سیتی و بوستن از جنبه ی بین المللی کمتری برخوردار بود. جماعتهای خارجی کوچک(اغلب کمتر از ۱۰۰۰ نفر)، متمرکز و برخی نیز قدیمی بودند. بویس مارک (Bevis Mark) ها، کنیسه های یهودیان سفاراد، در سال ۱۶۵۶ ساخته شد. کلیسای ایتالیایی اس تی پیتر (St. Peter) (1863) اولین کلیسای ایتالیایی بود که خارج از ایتالیا ساخته می شد.
مهاجرین اروپایی:
در لندن اواخر قرن ۱۹، ایتالیایی ها در هلبرن (Holborn) و فینسبری (Finsbury)، فرانسویها در سوهُ (Soho) و چینی ها نزدیک به اسکله و در لایم هوس (Limehouse) ساکن بودند و جمعیت پراکنده ای از آلمانها و اسکاندیناویایی ها در اطراف شهر زندگی می کردند. جماعتهایی از ایرلندیها نیز در واپینگ (Wapping) و کامدن (Camden) شکل گرفته بودند. قتل عام همگانی سالهای ۱۸۸۰ و ۱۸۹۰ اروپای شرقی سبب ورود و اقامت چیزی حدود ۲۰،۰۰۰ یهودی روس و لهستانی در حاشیه ی شرقی شهر وایت چپِل (Whitechapel) شد. گروه بعدی مهاجرین یهودی در سال ۱۹۳۰ از آلمان فاشیسم به لندن گریختند و این همزمان بودبا موجی از مهاجرتهای اروپای مرکزی در تحولات پایان جنگ جهانی دوم.
پس از جنگ جماعت لهستانی اصالت خود را در آلینگ (Ealing) واقع در غرب لندن، از دست داد. خانواده های یهودی حومه ی شهر نشین شدند و تمرکز آنها بویژه در اجواِر (Edgware)، گلدرز ((Golders، گرین (Green)، هندن (Hendon) و فینچلی (Finchley) در شمال غربی و ایلفورد (Ilford) در شمال شرقی، بود. تعداد زیادی از ارتدوکس ها نیز فقط به حاشیه ی شمالی ایست اِند (East End) واقع در هاکنی (Hackney)، نقل مکان کردند.
جمعیت قابل ملاحظه ای از یونانیان و سیپریوتهای ترکی (Turkish Cypriots) که وارد معازه های روباز، رستورانها و و مشاغل کوچک حاشیه ی شهر شدند به سرعت رشد یافته و رونق فراوانی را به حومه های شهری واقع در امتداد جاده های محوری شمالی بخشیدند.
مهاجرین کشورهای مشترک المنافع:
جمعیت سیاه پوست لندن طی توسعه ی اقتصادی در سالهای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، دوره ی کمبود کارگر بویژه برای خدمات عمومی همچون حمل و نقل و بیمارستانها، افزایش یافت. کارفرماها برای پر کردن جای کارگران یقه آبی که مشتاق شده بودند لندن را ترک کرده و مشاغلی را در شهرهای جدید بدست آورند، شروع کردند به استخدام نیروهای تازه از مستعمره های قبلی که حالا اعضای مستقل کشورهای متحده بودند. اولین موج مهاجرتها از جزایر کارائیب (Caribbean) بود. برای سیاهپوستان مقیم لندن دسترسی به خانه های استیجاری اشتراکی دشوار بود و در نتیجه مستأجر خصوصی مسافرخانه های منطقه ی کنسینتون شمالی(North Kensington) و جنوب رودخانه ی واقع در بریکستون (Brixton) شدند، در این بخش سیاهپوستان به برخی از گروههای اخیر مهاجرین از ساب ساهاران آفریقا (sub-Saharan Africa) ملحق شدند. کارناوال ناتینگ هیلِ کنسینتون (Kensington’s Notting Hill Carnival) که در سال ۱۹۶۶ آغاز و همه ساله در پایان آگوست برگزار می شد به عنوان جشن اصلی اهالی با تبار «هند غربی» ساکن لندن ، حفظ شد. گروههای بعدی مهاجران از کشورهای متحده در بخشهای مختلفی از شهر ساکن شدند: هندی ها در ایلفورد، آلینگ، و هانسلو (Hounslow)؛ بنگلادشی ها در وایت چپل و آفریقایی ها در هاکنی، سوتوارک، لمبت (Lambeth) و لوئی شم (Lewisham).
مراکز هنری:
شیوه محلی گرا و رقابتی که مدیریت عمومی لندن را بر عهده دارد سازنده ی حیات فرهنگی ویژه ی این شهر است. خلاقیت هنری در تنوعی از مراکز حمایتی رقیب، به شکوفایی می رسد. با حمایت پادشاه تالار ملوکانه ی آلبرت (Royal Albert Hall) ایجاد شد که هر تابستان جایگاه برگزاری یکی از بزرگترین جشنواره های موسیقی دنیاست، کنسرتهای پرامِنِید هنری وود (Henry Wood Promenade Concerts) که عموما آن را به عنوان پرام (Proms )( آیین رقص رسمی در پایان دبیرستان) می شناسند. با حمایت شهری Municipal patronage شورای شهر لندن و سپس شورای لندن بزرگ بخشهای کارخانه ای و انبارداری واقع در ساحل رودخانه ی واترلُ (Waterloo) تبدیل به مجموعه های هنری ساحل جنوبی (South Bank) شدند که تالار جشن سلطنتی، تالار الیزابت کوئین، و گالری هایوارد (Hayward) را در یکدیگر ادغام کرده است. تئاتر سینمای ملی و تئاتر ملی سلطنتی نیز در این منطقه واقع شده اند. در نزدیکی این ناحیه نیز موزه ی جنگ پادشاهی، آکواریوم لندن و چرخ فلک بزرگ لندن (London Eye) قرار دارند. مؤسسات شهری مجموعه های هنری خود را در اسکواِر مایلِ (Square Mile) باربیکان (Barbican) دایر کرده اند، برنامه ی توسعه ی شهری با تراکم بالا در شمال ناحیه ی تجاری مرکزی، مناطق بمباران شده ی جنگ جهانی دوم، به اجرا گذاشته شد. باربیکان همچنین دارای سالن کنسرت، سالن های سینما، یک گالری هنری، یک کتابخانه و یک سالن تئاتر است و همچنین ارکستر سمفونی لندن را نیز در خود جای داده است.
هر مرکز برنامه ی جشنها و اخبار خاص خود را تولید می کند و شوراهای محلی و حامیان تجاری خود را دارد. هیچ شهر دیگر اروپایی ارائه گر این چنین عرصه های ورودی entry points برای موسیقیدانان، نویسندگان، هنرمندان، فیلم سازان و بازیگران جوان نیست. اگرچه اعداد و ارقام دقیق نیستند ولی با اطمینان می توان گفت لندن سهم بسیاری در به کارگیری ملی صنعت فرهنگی دارد. بخش انتخابی هنرهای نمایشی گزیده ای از بیش از ۱۰۰ اثر را در یک بعد از ظهر معمولی جمعه یا شنبه، به نمایش می گذارد. اگرچه عدم تمرکز در سرمایه گذاری هنری اغلب در تقابل با حمایتهای عمومی قوی در مناطق دیگر است ولی مقاومت در مقابل این نتیجه گیری که لندن در ترکیب متمایز فراملی گرایی (internationalism ) در سطح گسترده و خاص گرایی محلی (local particularism) موفق عمل کرده، دشوار است.
منبع:
• MLA Style: “London.” Encyclopædia Britannica. Encyclopaedia Britannica Ultimate Reference Suite. Chicago: Encyclopædia Britannica, 2010.
• APA Style: London. (2010). Encyclopædia Britannica. Encyclopaedia Britannica Ultimate Reference Suite. Chicago: Encyclopædia Britannica.
Email:malihedargahi@yahoo.com