انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

پلکان بهشت

علی خدادادی

خداوندا … من برای خود به مساله‌ای بدل گشته‌ام…
آگوستین/ اعترافات، ۱۰:۱۶

آن‌که خودش برای خودش مساله‌ای شده، خوب می‌داند که انسان‌ها را متن‌ها می‌سازند. آن‌که می‌خواهد شرحی از خودش به دست دهد و جهانی از خودش بسازد، دیر یا زود خواهد فهمید که باید به سراغ کتبِ کتبی و شفاهی‌ای برود که به او امکان‌ِ تجربه‌ی جهان را داده‌اند. آن‌که می‌خواهد بداند چگونه آنی شده که هست، باید متونی را از نظر بگذراند که او را «او» کرده‌اند و اینها دقیقاً کارهایی است که آگوستین کرد. او سال‌ها برای خودش مساله بود و همین هم، بخش اول «اعترافات» او را به فهرستی از متونی بدل کرد که بد یا خوب، «او» را ساختند. متون ادبیات باستانی، متون فلسفه‌ی رومی، متون ریاضیات، افسانه‌های خدایان، متون افلاطون و نوافلاطونیان، متون مانوی و… اموری بودند که او بیش از پدر و مادر و دوست و مدرسه و شهر و کشور خود، در بخش زندگینامه‌ای «اعترافات»اش به آنها پرداخت. متون‌ِ آموزش، متون جامعه، متون ارزش‌ها و اخلاق، متون گله. آگوستین خودش را در «اعترافات» از دل نام‌هایی چون ویرژیل و هومر و افلاطون و فلوطین و سنکا و سیسرون و مانی و… بیرون کشید و نشان داد چگونه آنی شده که هست. قسمت زندگینامه‌ای اعترافات -که آگوستین در فصل نهم کتاب آن‌ ا به دلایلی رها کرد- شرح واکنش‌هایی است -چه پذیرش و چه انکار -که او در هر مرحله به متونی که می‌خواند، نشان می‌دهد. واکنش‌هایی که با هر کدام از آنها قسمتی از زندگی‌اش ساخته می‌شود و او از خلالِ متون رشد می‌کند. آگوستین‌ِ «اعترافات» یک انسان‌ِ متنی است. انسانی که از دلِ متون شکل می‌گیرد و می‌بالد. نه تنها از دل متن خودِ کتاب، که از لابه‌لای هر آن‌چه که می‌شنود و می‌خواند. کارکرد فهرست عظیمی از متون که او در بخش اول اعترافات -مشتمل بر ۹ فصل ابتدایی- به آنها اشاره می‌کند, همین است: ساختن‌ِ آگوستین‌ِ زمینی، آگوستین‌ِ جامعه‌ای، آگوستین‌ِ در گله و متعاقبِ آن، آگوستین‌ِ غرق در گناه و گمراهی.
ارتباطِ متون‌ِ موردِ اشاره در این بخش، با «اعترافات» آگوستین، ارتباطی عموماً محتوایی است. برای او محتواها ارزش‌های عامه را می‌سازند. خواه محتوای گناهکاری‌های ژوپیتر که مجوز گناهکاری سودجویان را صادر می‌کند، خواه محتوای درس‌های خطابه و سخنوری که به وکلا اجازه‌ی توجیه گناهان‌ِ موکلین را می‌دهد و خواه محتوای متون منحرف مانوی که عقاید عام را صورت‌بندی می‌کند. رویکرد او به این متون و ارتباطِ محتوایی آنها عموماً منفی است چرا که حتی ریاضیات و فلسفه‌ی سیسرونی و فلوطینی هم در این بافت و از طریقِ محتوا، صرفاً به کار زندگی زمینی و ارضای غرایز جامعه و در نهایت تداوم گناه می‌آیند. قراردادِ نانوشته‌ای در «اعترافات» وجود دارد: هر محتوایی به غیر از محتوای کتاب مقدس که کلام خداست، محتوای گناه و شرک است و لاجرم شاهراهِ گمراهی.

پله‌ی اول کتاب «اعترافات»، پله‌ی زمین است: پله‌ی «هم‌کف»، پله‌ی جماعت. پله‌ای که تمام انسان‌ها صرف انسان بودن‌شان و اشتراک در گناهِ اولیه، بر آن قرار دارند و هر یک یا به گونه‌ای آن ‌را طی می‌کنند یا بر آن می‌مانند -و اکثراً هم بر آن می‌مانند. آگوستین متونی مردمی و عامه را لیست می‌کند و واکنش‌هایش به این متون را شرح می‌دهد تا نشان دهد که «آگوستین‌ِ زمینی» کیست و از کجا آمده. آگوستین‌ِ زمینی نوشتن و سخنوری را از ادبیات باستانی – به خصوص ویرژیل- و همچنین کتب خطابه آموخته، با ارسطو و سیسرون به فلسفه علاقه‌مند شده و اصول عقاید خود را با متون مانوی شکل داده است. اینها منابع و مآخذِ آگوستینی‌اند که در بخش اول «اعترافات» ساخته می‌شود: آگوستین‌ِ نوشته‌شده بر ۹ فصل ابتدایی کتاب که از طریقِ این ارجاعات، همچون متنی می‌توان او را گشود و شناخت. آگوستینی که هیچ نیست مگر چهل‌تکه‌ای از محتواهای متون‌ِ عامِ جامعه و آموزش: متون گناه. در واقع روی پله‌ی اول هستی، یعنی همان زمین، تمام انسان‌ها کم‌وبیش ترکیبی از محتواهای متونی هستند که از ابتدای زندگی می‌شنوند یا می‌خوانند و افلاطون و ارسطو و سیسرون و فلوطین و خودِ آگوستین هم از این مساله مستثنی نیستند. او می‌داند که در فرآیند خلق خود به منزله‌ی یک انسان و نشان ‌دادن‌ِ فراز و نشیب‌های زندگی خود، نباید محتواهای متونی را که شنیده، دیده و خوانده فراموش کند و به همین دلیل است که او هر یک از این مراحل را از طریقِ متنی خاص توضیح می‌دهد.

ادامه مطلب در؛

KHODADADI.1