انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

پرونده اینترنتی یووال نوح هراری

مقدمه:

یووال نوح هراری (Yuval Noah Harari)  مورخ و نویسنده‌ی سرشناس اسرائیلی است که در چند سال اخیر کتاب‌ها و نظریات او بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در ایران او با سه کتاب معروف : «انسان خردمند»، «انسان خداگونه» و « ۲۱ درس برای قرن ۲۱» شناخته می‌شود که به نوعی مکمل یکدیگر هستند. هراری روایت‌های تاریخی را در قالبی بدیع و روان ارائه می‌کند و همین نکته باعث شده‌است که مخاطبین او را نه فقط جامعه‌ی علمی، که طیفی از سنین و اقشار متفاوت در بر بگیرند. در این پرونده در چهار بخش معرفی، بررسی آثار،گزارشات و گفتگوها و نقدهای وارد به وی به بررسی منابع اینترنتی موجود می‌پردازیم.

 

فهرست مطالب

۱. معرفی یووال نوح هراری

  • یووال نوح هراری / دانشنامه ویکیپدیا
  • زندگینامه‌ی یووال نوح هراری/ خبرنامه کتاب‌وب

۲. معرفی و بررسی آثار

  • بررسی آثار یووال نوح هراری/ سایت ایران‌کتاب
  • معرفی کتاب انسان خردمند اثر یووال نوح هراری/ خبرنامه زومیت
  • انسان خردمند/ کافه‌بوک
  • انسان خردمند (تاریخ مختصر بشر)/ شهر کتاب آنلاین
  • معرفی کتاب: انسان خداگونه/ سایت علمی بیگ‌بنگ
  • انسان خداگونه/ کافه بوک
  • کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱/ کافه بوک
  • جملاتی از کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱/ سایت دانشنامه
  • معرفی کتاب پول اثر یووال نوح هراری/ سایت ایران‌کتاب

۳. گزارشات و گفتگوها

  • آیا حریم شخصی بزرگ‌ترین قربانی ویروس کرونا خواهد شد؟/ خبرنامه زومیت
  • یووال نوح هراری: ویروس کرونا بحرانی سیاسی است نه پزشکی/ بی‌بی‌سی فارسی
  • مورخ اسرائیلی: ویروسی مهلک‌تر از کرونا در انتظار جهان است اگر…/ سایت رادیوفردا
  • گفتگو با یووال نوح هراری، تاریخ نگار و نویسنده کتاب «انسان خردمند» / شبکه خبری «ایران اینترنشنال»
  • ملی‌گرایی در برابر جهان‌گرایی: تقسیم‌بندی جدید سیاسی. گفتگو با یووال نوح هراری در TED/ سایت TED
  • چرا فاشیسم انقدر وسوسه‌برانگیز است؟/ سایت TED
  • گفتگوی خبرگزاری بی‌بی‌سی فارسی با یووال نوح هراری/ بی‌بی‌سی فارسی
  • گفتگو با یووال نوح هراری | ایده جریان آزاد اطلاعات بسیار خطرناک است/ خبرگزاری همشهری آنلاین

۴. نقدهای وارده

  • مقاله نگاهی به یک سه گانه پرفروش،پدیده یووال نوح هراری/ سایت مگیران به نقل از روزنامه شرق
  • آیا یووال هراری علامه‌ی دهر است؟/ خبرنامه آسو

 

 

  • معرفی و بیوگرافی
  • یووال نوح هراری

یووال نوح هراری (Yuval Noah Harari؛ زاده ۲۴ فوریه‌ی ۱۹۷۶) تاریخ‌دان اسرائیلی و استاد تاریخ دانشگاه عبری اورشلیم است که دو کتاب پرفروش بین‌المللی انسان خردمند: تاریخ مختصر بشر و انسان خداگونه: تاریخ مختصر آینده را نوشته است. کسانی چون بیل گیتس و باراک اوباما نوشته‌های یووال هراری را ستوده‌اند. او در سال ۲۰۱۸ کتاب بیست‌ویک درس برای سده بیست‌ویکم را منتشر کرد. او مدرک دکترای تاریخش را از دانشگاه آکسفورد گرفته‌است.

یوال نوح هراری در سال‌‌های ۲۰۰۹ و ۲۰۱۲ به دلیل «خلاقیت و اصالت آثار» دوبار موفق به دریافت جایزه‌ی پولونسکی شده است. همچنین در سال ۲۰۱۱ به دلیل نگارش مقالاتی درباره‌ی تاریخ نظامی، جایزه‌ی انجمن تاریخ نظامی مونکادو را دریافت کرد. هراری در سال ۲۰۱۲ مفتخر به عضویت در فرهنگستان علوم اسرائیل شد.

منبع: ویکی‌پدیا

https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%8C%D9%88%D9%88%D8%A7%D9%84_%D9%86%D9%88%D8%AD_%D9%87%D8%B1%D8%A7%D8%B1%DB%8C#cite_note-8

 

  • زندگینامه یووال نوح هراری

یوال نوح هراری در سال ۱۹۷۶ در شهر کریات عطا در اسرائیل به دنیا آمد و در خانواده‌ی غیرمذهبی یهودی از تباری لبنانی و اروپای شرقی در حیفا پرورش یافت. در سال ۲۰۰۲، با همسرش ایتسک یاحاو (Itzik Yahav) که هراری او را «اینترنت من برای همه چیزها» می‌نامد، آشنا شد. یاحاو علاوه بر این، مدیر شخصی برنامه‌های یوال نوح هراری است. آن دو طی مراسمی رسمی در تورنتوی کانادا ازدواج کردند و اکنون در مزیلات صهیون در نزدیکی اورشلیم زندگی می‌کنند.

یوال نوح هراری در سال ۲۰۰۰ در شهر آکسفورد در برنامه‌های مراقبه‌ی «ویپاسانا» شرکت کرد و به گفته‌ی خودش ویپاسانا زندگی او را متحول کرده است. او تمرینات ویپاسانا را هر روز دو ساعت (یک ساعت در آغاز و یک ساعت در پایان کار روزانه‌اش) انجام می‌دهد. او این تمرینات را هرساله طی یه دوره‌ی ۳۰ روزه یا بیشتر در سکوت، به دور از کتاب و شبکه‌های اجتماعی، همراه با مربی مراقبه انجام می‌دهد. یوال نوح هراری کتاب انسان خردمند را «به مربی‌ام س. ن. گوئنکا که مهربانانه چیزهای مهمی به من آموخت» تقدیم کرده است و می‌گوید «نمی‌توانستم این کتاب را بدون آرامش و تمرکز و بصیرتی که طی دوره‌ای پانزده‌ساله از تمرینات ویپاسانا آموختم بنویسم.» یوال نوح هراری مراقبه را نوعی روش پژوهش می‌داند.

یوال نوح هراری گیاه‌خوار است و انتخاب این شیوه‌ی زندگی را پژوهش‌هایی که انجام داده است می‌داند؛ چراکه معتقد است که صنعت لبنیات محصول بریدن رابطه‌ی گاو شیرده و گوساله است. همچنین از ژانویه‌ی ۲۰۱۹ تا امروز از گوشی هوشمند استفاده نمی‌کند.

تحصیلات یوال نوح هراری

یوال نوح هراری از ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۸ در دو رشته‌ی تاریخ قرون وسطی و تاریخ نظامی در دانشگاه عبری اورشلیم تحصیل کرد. درجه‌ی دکترای خود را در سال ۲۰۰۲ از کالج جیزس آکسفورد زیر نظر استیون جی. گان دریافت کرد. از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵ مطالعات پسادکتری را در رشته‌ی تاریخ ادامه داد.

یوال نوح هراری تا کنون کتاب‌ها و مقالات زیادی نوشته است. از جمله عملیات‌های ویژه در عصر شوالیه‌گری ۱۱۰۰-۱۵۵۰؛ تجربه‌ی نهایی: کشفیات میدان جنگ و شکل‌گیری فرهنگ مدرن جنگ ۱۴۵۰-۲۰۰۰؛ مفهوم «نبردهای سرنوشت‌ساز» در تاریخ جهان؛ و قهوه، صندلی و اقتدار: گفته‌های شاهدان عینی درباره‌ی جنگ ۱۱۰۰-۲۰۰۰. او اکنون مشخصاً در تاریخ جهان و جزئیات تاریخی پژوهش می‌کند.

مشهورترین کتاب او یعنی انسان خردمند: تاریخ مختصر نوع بشر نخست در سال ۲۰۱۱ به زبان عبری و سپس در سال ۲۰۱۴ به زبان انگلیسی منتشر شد و تا امروز به بیش از ۴۵ زبان ترجمه شده است. او در این کتاب دوره‌ی کامل تاریخ بشر را از زمان تکامل انسان خردمند در عصر حجر تا شکل‌گیری نهادهای سیاسی و فناوری در قرن بیست و یکم می‌کاود. نسخه‌ی عبری کتاب در اسرائیل بسیار پرفروش بود و مایه‌ی شهرت او شد. فیلم سخنرانی‌های او درباره‌ی تاریخ به زبان عبری را تا کنون ده‌ها هزار نفر در یوتیوب دیده‌اند.

یوال نوح هراری همچنین یک دوره‌ی تاریخ مختصر نوع بشر به زبان انگلیسی به‌طور رایگان در اینترنت ارائه کرد.

کتاب یوال نوح هراری با عنوان انسان خداگونه: تاریخ مختصر آینده در سال ۲۰۱۶ منتشر شد و به بررسی وضعیت‌های احتمالی آینده‌ی بشر اختصاص دارد. فرضیات اصلی یوال نوح هراری در کتاب انسان خداگونه این است که انسان احتمالاً در آینده گام‌های بلندی برای دستیابی به خوشبختی و جاودانگی و قدرت‌های خداگونه بر می‌دارد. هراری در ادامه‌ی کتاب نشان می‌دهد که این گام‌های چه آینده‌ای را برای انسان خردمند رقم می‌زند. یکی از احتمالات به نظر او این است که انسان روزبه‌روز به سمت داده‌های بزرگ (Big Data) گرایش پیدا کند.

جدیدترین کتاب یوال نوح هراری به نام ۲۱ درس برای قرن بیست و یکم درباره‌ی مسائل و مشکلات امروز جهان است. این کتاب در ۳۰ اوت ۲۰۱۸ منتشر شد. در فصل دوم کتاب، یوال نوح هراری نشان می‌دهد که پیشرفت‌های فناوری و ماشین‌های خودکار، چگونه باعث بیکار شدن بیش‌ازپیش انسان‌ها شده است. همچنین برای مقابله با ناامنی‌های اقتصادی ناشی از بیکاری، تخصیص رقمی را به عنوان درآمد پایه‌ی جهانی برای هر شهروند فارغ از جایگاه شغلی فرد پیشنهاد می‌‌کند.

منبع: کتاب‌وب

https://ketabweb.com/yuval-noah-harari

 

  • آثار

کتاب‌هایی که از این نویسنده به فارسی ترجمه شده‌اند عبارتند از:

  • انسان خردمند: تاریخ مختصر بشر، برگردان نیک گرگین. نشر نو، ۱۳۹۶
  • ساپی ینس: گشت و گذاری در تاریخ بشر، برگردان محسن مینوخرد. نشر چشمه، ۱۳۹۶ ( ترجمه‌ای دیگر از کتاب انسان خردمند)
  • انسان خداگونه: تاریخ مختصر آینده، برگردان زهرا عالی. نشر نو، ۱۳۹۷
  • احساس خشنودی، برگردان آرش حسینیان. میترا پرند. نشر تلنگر، ۱۳۹۵
  • بزرگترین شیادی تاریخ، برگردان زهرا سلیمانیان. نشر تلنگر، ۱۳۹۶
  • پول. برگردان مهدی نمازیان. نشر نون، ۱۳۹۸
  • بیست و یک درس برای سده بیست‌ و یک، برگردان سودابه قیصری، نشر روزنه، ۱۳۹۷

 

  • بررسی آثار یووال نوح هراری

آیا انسان ها برده ربات ها خواهند شد؟

در قلب کتاب «انسان خداگونه»، اثر مسحورکننده ی «یووال نوح هراری»، ایده ای ساده اما ترسناک وجود دارد:

ماهیت انسان در قرن ۲۱ تغییر خواهد کرد چون مفهوم «هوشمندی» در حال فاصله گرفتن از مفهوم «هوشیاری» است. قرار نیست به این زودی ها ماشین هایی بسازیم که مثل ما احساس داشته باشند. این مفهوم «هوشیاری» است.

ربات ها عاشق یکدیگر نمی شوند (البته این به این معنی نیست که ما عاشق ربات ها نمی شویم). اما همین حالا هم ماشین هایی ساخته ایم – شبکه های گسترده ی پردازش اطلاعات – که احساسات ما را بهتر از خودمان می شناسند. این مفهوم «هوشمندی» است.

موتور جست و جوی گوگل برای خودش، باورها و خواسته هایی ندارد. برایش مهم نیست به دنبال چه هستیم و از رفتار ما آزرده نمی شود. ولی می تواند رفتار ما را تجزیه و تحلیل کند تا قبل از این که خودمان بفهمیم، از خواسته های ما باخبر شود. این حقیقت، می تواند معنی انسانیت را به کل تغییر دهد.

کتاب «انسان خردمند» که از آثار پرفروش در جهان است، تاریخ انسان را در ۷۵ هزار سال پیش شرح می دهد تا به ما یادآوری کند که انسان ها موجوداتی خاص یا ضروری برای کیهان نیستند. ما یک اتفاق هستیم.

«انسان خردمند» تنها یکی از گونه های انسان است، یک احتمال تحول آفرین مانند سایر موجودات این سیاره. کتاب «انسان خردمند» با این تفکر به پایان رسید که شاید عصر انسان خردمند در حال به پایان رسیدن باشد. ما در نقطه ی اوج قدرتمان هستیم ولی شاید به مرز آن نیز رسیده باشیم. کتاب «انسان خداگونه» به این تفکر می پردازد که چطور قابلیت ما در کنترل جهان اطرافمان در حال تبدیل ما به موجودی جدید است.

مدارک و شواهد نشان دهنده ی قدرت ما در همه جا وجود دارد

ما فقط طبیعت را فتح نکرده ایم بلکه بدترین دشمنان انسانیت را به تدریج شکست داده ایم. جنگ، به شکلی روزافزون کاربرد خود را از دست می دهد؛ قحطی کمتر اتفاق می افتد؛ بیماری های مختلف در دنیا در حال عقب نشینی هستند. ما با ساخت شبکه هایی پیچیده به این پیروزی ها دست یافته ایم؛ شبکه هایی که با گونه ی انسان به عنوان واحدهای اطلاعاتی رفتار می کنند. علمِ تحول آفرین به ما می آموزد که ما به نوعی، فقط ماشین های پردازشگر اطلاعات هستیم.

ما نیز الگوریتم هستیم. با تغییر اطلاعات می توانیم سرنوشت را کنترل کنیم. مشکل این است که الگوریتم های دیگر – آن هایی که خودمان ساخته ایم – می توانند این کار را خیلی کارآمدتر از ما انجام دهند. این مسئله ای است که هراری با «جدایی هوشمندی از هوشیاری» به آن اشاره می کند. پروژه ی مدرنیته بر این اساس بنا شد که انسان، سرچشمه ی معنا و قدرت است.

ما افرادی هستیم که تصمیم می گیریم چه اتفاقی برایمان بیفتد رأی می دهیم، مصرف می کنیم، عشق می ورزیم. ولی این امر در عصر جدید، دیگر صدق نمی کند. ما موجوداتی هستیم که به شبکه ها قدرت می دهیم. آن ها از ایده های معنایی ما استفاده می کنند تا تصمیم بگیرند چه اتفاقی برای ما بیفتد.

هیچ کدام از این حرف ها تازه نیستند. زندگی مدرن که حدود چهارصد سال با ما بوده، خود یک ماشین پردازش اطلاعات دیگر است. فیلسوف انگلیسی برجسته، توماس هابز، در سال ۱۶۵۱ میلادی، این موجود جدید را یک «آدم مکانیکی» خطاب کرد (یا چیزی که امروزه با نام «ربات» می شناسیم). ویژگی رباتی و مکانیکی آن، منبع قدرت و بی عاطفگی آن است:

در حکومت ها، چیزی به عنوان «وجدان انسانی» مطرح نیست و به همین دلیل است که گاهی کارهای وحشتناکی انجام می دهند. اتفاقی که افتاده این است که در حال حاضر ماشین های پردازشگری وجود دارند که خیلی کارآمدتر از حکومت ها عمل می کنند.

همان طور که هراری بیان می کند، برای دولت ها تقریباً غیرممکن است که با سرعتِ پیشرفت فناوری پیش بروند. امروزه نگه داشتن این باور که پشت هر حکومت، انسان هایی ساخته شده از گوشت و خون فعالیت می کنند، حتی سخت تر از زمان توماس هابز است. اصرار امروزی بر مختار بودن افراد با نگرشی همراه است که اظهار می کند باید بتوان احساس را در این دنیای بی عاطفه پیدا کرد.

اگر در یک سازمان جست و جو کنید، در نهایت به کارمدنی معمولی با احساسات واقعی می رسید. ولی اگر در یک موتور جست و جو کاوش کنید، فقط به اطلاعات دست خواهید یافت.

ما تنها در نقطه ی آغازین این تغییر یا انتقال اطلاعات-محور هستیم و هراری می گوید :

«کاری از دست ما برای توقف این فرآیند برنمی آید.»

کتاب «انسان خداگونه» اثری «مربوط به پایان تاریخ» است، ولی منظور، پایانِ همه چیز نیست چون او باور ندارد که حیات متوقف خواهد شد. کاملاً برعکس: مسائل با چنان سرعتی پیش می روند که نمی توان حتی تصور کرد آینده ممکن است چگونه باشد. در قرن نوزدهم می توانستیم فکر کنیم که قرن بیستم چه شکلی خواهد بود و چگونه در آن جای خواهیم گرفت.

این تاریخ است: مجموعه ای از رخدادها که انسان نقش اصلی را در آن ها ایفا می کند. ولی تصور قرن بیست و دوم در زمان حال تقریباً غیرممکن است و به هیچ وجه نمی دانیم جایگاهمان چه خواهد بود. شاید دنیایی ساخته باشیم که جایی برای ما نداشته باشد.

با توجه به این که این تفکر، هشداردهنده است و ما هم هنوز به آن جا نرسیده ایم، چرا نمی توانیم کاری کنیم تا جلوی به وقوع پیوستن آن را بگیریم؟

هراری عقیده دارد :

«این باور مدرن که انسان ها مسئول سرنوشت خود هستند، تنها خوش باوری بوده است. قدرت واقعی همیشه در دست شبکه ها است. انسان به تنهایی موجود نسبتاً ضعیفی است و حریف موجوداتی دیگر مثل شیر یا خرس نمی شود. ولی کاری که انسان ها به عنوان یک گروه با هم انجام می دهند باعث شده تا کره ی زمین را فتح کنند. این گروه بندی ها – شرکت ها، ادیان، حکومت ها – حالا بخشی از جریان های اطلاعاتی متصل به هم هستند. مقاومت کردن نیز در برابر امواج اطلاعاتی بی پایان، برای گروه ها به تدریج در حال سخت تر شدن است.»

بعضی از افراد تسلیم شده اند. مذهبی جدید به جای افکار پایه ای مدرنیته – لیبرالیسم، دموکراسی و خودمختاری – پدید آمده است.

«اطلاعات گرایی». پیروان این مذهب – که بسیاری از آن ها در منطقه ی خلیج کالیفرنیا زندگی می کنند – به اطلاعات ایمان دارند و ما را ترغیب می کنند تا آن را به عنوان تنها سرچشمه ی ارزش در نظر بگیریم. این تفکر در واقع ارزش انسان را همان مشارکتی در نظر می گیرد که به پردازش اطلاعات می کند.

این دیدگاه جنبه های خوبی دارد: یعنی ما برای رسیدن به خواسته هایمان با موانع کمتر و کمتری مواجه می شویم چون اطلاعات لازم بلافاصله در دسترس هستند. علایق و تجاربمان یکی می شوند. برنامه هایمان برای زندگی می توانند گسترش پیدا کنند.

اطلاعات گرایان باور دارند «جاودانگی»، مرز بعدی است که از آن عبور می کنند. ولی جنبه ی منفی این دیدگاه نیز واضح است. «ما» دیگر چه خواهیم بود؟ هیچ به جز مجموعه ای از نقاط اطلاعاتی.

پاد آرمان شهرهای سیاسی قرن بیستم به دنبال این بودند که با قدرت حکومت، جلوی افراد را بگیرند. این کار در قرن پیش رو ضرورتی ندارد. همان طور که هراری می گوید:

«فرد توسط «برادر بزرگ» له نمی شود، بلکه از درون تجزیه می شود.»

شرکت ها و دولت ها به تجلیل از فردیت و نیازهای منحصر به فرد هر انسان ادامه می دهند ولی برای این که به آن ها خدمت کنند باید ما را به سیستم های زیرمجموعه ای بیوشیمیایی تقسیم کنند که همگی آن ها تحت سلطه و کنترل الگوریتم ها هستند.

این مسئله یک جنبه ی منفی سیاسی هم دارد: اولین افراد – آن هایی که اول از همه به پروژه ی اطلاعات گرایی روی می آورند – تنها افرادی هستند که قدرتی واقعی دارند و نسبتاً به چالش کشیده نمی شوند. ورود به این گروهِ «فوق نخبه» به شدت سخت خواهد بود.

 

برای انجام این کار، به سطح بالایی از تحصیلات و داشتن تمایل به همسویی هویتتان با ماشین های هوشمند نیاز خواهید داشت. بعد می توانید به یکی از «خدایان» جدید تبدیل شوید.

چشم انداز ترسناکی است: قشری محدود از افرادی شبیه به کشیشان که به منبع بی نهایت علم دسترسی دارند و دیگران، فقط ابزارهایی برای رسیدن به مقاصد به حساب می آیند.

آینده می تواند نسخه ی دیجیتالی گذشته ی دور باشد: مصر باستان که به قدرت فیسبوک مجهز است.

هراری اما نمی گوید که این چشم اندازهای غریب از آینده حتماً به وقوع خواهند پیوست چرا که گذشته از همه چیز، آینده ناشناخته است. او محکم ترین عقایدش را به پرداخت به این موضوع اختصاص می دهد که اکنون این مسئله چه معنایی برای وضعیت فعلی روابط بین انسان ها و حیوانات دارد.

اگر «هوشمندی» و «هوشیاری» در حال جدا شدن از هم هستند، پس این اتفاق انسان را در کنار دیگر حیوانات قرار خواهد داد:

انسان زیر سلطه ی هوشی برتر از خود رنج خواهد کشید.

هراری به نظر خیلی نگران این چشم انداز نیست که ربات ها ممکن است با ما طوری برخورد کنند که ما مثلاً با حشرات (به شکلی بی تفاوت و خشونت آمیز) برخورد می کنیم. بلکه او از ما می خواهد ببینیم خودمان در سیستم های صنعتی کشاورزی، با حیوانات چطور رفتار می کنیم.

خوک بدون شک وقتی در محیط بسته زندگی کند یا از بچه اش جدا شود، به شدت رنج می کشد. اگر فکر می کنیم این رنج مهم نیست چون بر سر موجودی با هوشی برتر نیامده است، پس داریم ترکه ای برای تنبیه خودمان می سازیم. به زودی همین اتفاق در مورد ما نیز خواهد افتاد. و بهای رنج ما چه خواهد بود؟

کتاب «انسان خداگونه»، اثری هوشمندانه پر از بینش های تند و خِردی هشداردهنده است. ولی همان طور که هراری احتمالاً اولین کسی است که اعتراف خواهد کرد، این کتاب فقط با معیارهای انسان، هوشمندانه است که خیلی هم معیارهای خاصی نیستند.

طبق معیارهای هوشمندترین ماشین ها این کتاب صرفاً خسته کننده و در بهترین حالت خیال انگیز خواهد بود. مجموعه های اطلاعاتی اش خیلی محدود هستند. قدرت واقعی اش از «هوشیاریِ» متمایزی ناشی می شود که نویسنده (یک انسان) در آن به کار برده است.

هراری به سرنوشت حیوانات در دنیای انسان ها اهمیت می دهد ولی درباره ی سرنوشت انسان ها در دنیایی اطلاعات-محور بی پروا و بی پرده می نویسد. باید اعتراف کرد بخش هایی از کتاب می تواند خیلی ترسناک باشد، البته برای همه این گونه نخواهد بود.

ولی سخت است که تصور کنیم کسی این کتاب را بخواند و دچار هیجان یا ترسی لحظه ای نشود.

«فردریش نیچه» زمانی نوشت اکنون که اخلاقیات مسیحی را بالاخره پشت سر گذاشته ایم، انسان در حال ورود به دریای آزاد است.

کتاب «انسان خداگونه» باعث می شود فکر کنیم بعد از سفری طولانی و دشوار، روی لبه ی پرتگاه ایستاده ایم. سفر دیگر اهمیت چندانی ندارد. قرار است از عرش پایین بیفتیم.

چرا ژانر علمی تخیلی مهم ترین ژانر است؟

یووال نوح هراری، نویسنده ی کتاب های پرفروش «انسان خردمند» و «انسان خداگونه» از طرفداران دوآتشه ی ژانر علمی تخیلی است و حتی فصلی از کتاب «۲۱ درس برای قرن ۲۱» را به این ژانر اختصاص داده است.

هراری در مصاحبه ای بیان می کند:

«امروزه، ژانر علمی تخیلی مهم ترین ژانر هنری است. این ژانر فهم عموم مردم را در موضوعاتی مثل هوش مصنوعی و بیوتکنولوژی شکل می دهد؛ موضوعاتی که احتمالاً زندگی و جامعه ی ما را بیش از هر مسئله ی دیگری در دهه های پیش رو تغییر می دهند.»

از آن جایی که ژانر علمی تخیلی چنین نقش مهمی در شکل گیری نظر عموم جامعه دارد، هراری ترجیح می دهد شاهد آثار علمی تخیلی بیشتری باشد که به مشکلاتی واقع گرایانه مانند ایجاد «قشری بی فایده از کارگران» به خاطر وجود هوش مصنوعی می پردازند.  او می گوید:

«اگر می خواهید عموم جامعه به چنین موضوعاتی توجه داشته باشند، یک فیلم علمی تخیلی خوب به اندازه ی صد مقاله در مجلات Science یا Nature ارزش خواهد داشت، یا حتی ارزش بیشتری از صد مقاله در نیویورک تایمز دارد.»

هراری اما عقیده دارد آثار علمی تخیلی، اغلب روی سناریوهایی متمرکز می شوند که بیش از اندازه خیالی یا بعید هستند.

او در این باره می گوید:

«در بیشتر فیلم های علمی تخیلی درباره ی هوش مصنوعی، داستان اصلی حول این لحظه می چرخد که کامپیوتر یا ربات، هوشیاری به دست می آورد و شروع به حس کردن می کند. تصور می کنم این مسئله، فکر و توجه عموم جامعه را از مسائلی مهم تر و واقع گرایانه تر، به مسئله ای منحرف می کند که بعید است به این زودی ها رخ دهد.»

هوش مصنوعی و بیوتکنولوژی شاید دو موضوع بسیار مهم باشند که مقابل انسانیت قرار می گیرند ولی هراری اشاره می کند که آن ها به زحمت در رادار سیاست مداران دیده می شوند. او باور دارد نویسندگان علمی تخیلی و فیلم سازان باید برای تغییر این شرایط هر کاری را که می توانند، انجام دهند.

او در این باره بیان می کند:

«فناوری های مختلف قطعاً سرانجام ما نیست. هنوز هم می توانیم اقداماتی داشته باشیم و هنوز هم می توانیم این فناوری ها را متعادل و تنظیم کنیم تا از بدترین سناریوهای ممکن جلوگیری کرده و از این فناوری ها فقط در راه درست استفاده کرده باشیم.»

منبع: سایت ایران کتاب

https://www.iranketab.ir/blog/homo-deus

 

 

  • معرفی کتاب انسان خردمند اثر یووال نوح هراری

کتاب «انسان خردمند» تاریخ پیشرفت انسان‌ها را روی زمین به‌صورت یک داستان جذاب و تا حد ممکن مختصر روایت می‌کند. «یووال نوح هراری» برای نوشتن این کتاب از منابع معتبر تاریخی بهره برده است. بیان خلاصه‌ای از ۷۰ هزار سال تاریخ زندگی بشر روی کره‌ی زمین و جا دادن این روایت در کتابی با حدود ۶۰۰ صفحه، کار باارزشی است که نویسنده به‌زیبایی از پس آن برآمده است. او از بیان این تاریخ بلند و سرگذشت زندگی انسان‌ها هدف ویژه‌ای را دنبال می‌کند و آن رسیدن به پاسخ این سؤال است: «چرا انسان‌های امروزی دنیا را تحت کنترل خود درآوردند؟»

خلاصه کتاب

از ۲ میلیون سال پیش تاکنون گونه‌های متعددی از انواع انسان روی زمین زندگی می‌کردند که خردمند یا اندیشه‌ورز نبودند. انسان همانند دیگر جانداران روی زمین، بی‌اهمیت بود. چون فکر نمی‌کرد و نمی‌توانست چیزی را کنترل کند. اما ۷۰ هزار سال پیش اولین انقلاب اساسی بشر که انقلاب شناختی بود، رخ داد و شروع خردمندی انسان‌ها را رقم زد. بعد از آن حدود ۱۲هزار سال پیش انقلاب دیگری اتفاق افتاد که آن انقلاب کشاورزی بود و تغییرات بسیار دیگری را سبب شد. انقلاب سومی که ۵۰۰ سال پیش در حوزه‌ی علم روی داد، شروع یک زندگی نو برای نسل بشر بود. امروز تنها گونه‌ی باقی‌مانده از نوع بشر، انسانی خردمند است که دنیا را در کنترل خود درآورده است. به ماه سفر می‌کند و هسته‌ی اتم را می‌شکافد و از حیوانات برای تغذیه‌اش استفاده می‌کند. این انسان خردمند چطور به اینجا رسید و اکنون به کدام سو در حرکت است؟

کتاب «انسان خردمند» نوشته‌ی یووال نوح هراری، کتابی تاریخی فلسفی است که با پرداختن به تاریخچه‌ی زندگی بشر روی زمین، انسان امروز را با انسان زمان‌های پیشین خود مقایسه می‌کند. منظور از انسان خردمند (homo Sapiens) در این کتاب، ما هستیم. یعنی تنها نوع بشر که روی زمین وجود دارد. این گونه‌ی انسان با خرد و اندیشه‌اش توانسته کارهای زیادی بکند. از جمله اینکه نسل بیشماری از گونه‌های حیوانی را منقرض کند و مفاهیم انتزاعی مانند پول را بیافریند. نوح هراری می‌گوید دلیل اینکه ما این مفاهیم انتزاعی را باور می‌کنیم، این است که از قوه‌ی تخیل برخورداریم. چیزی که گونه‌های جانوری دیگر از آن برخوردار نیستند. همین قوه‌ی تخیل ما است که باعث می‌شود یک تکه کاغذ سبز را دلار بنامیم و به آن ارزش بدهیم. وگرنه به‌طور مثال شامپانزه‌ها هرگز حاضر نیستند موزشان را با یک تکه کاغذ عوض کنند.

درباره‌ی مطالب کتاب، نوح هراری در یک سخنرانی تد (TED) به تفصیل صحبت کرده است که دیدن آن خالی از لطف نیست. او در این سخنرانی و همین‌طور در کتابش از پیشرفت عقل و خرد انسان‌ها و تبعات آن صحبت می‌کند. این پرسش که نسل بشر چطور از موجوداتی بی‌اهمیت به حاکمان سیاره‌ی زمین تبدیل شدند، محور اصلی صحبت‌های او است. نوح هراری معتقد است ما در سطوح فردی چندان برتر از سایر حیوانات نیستیم؛ اما در سطوح جمعی به‌این‌دلیل که راه و رسم همکاری و انعطاف‌پذیری را می‌دانیم، به‌سادگی نسبت به حیوانات دیگر برتری داریم. او با اشاره به زندگی جمعی مورچه‌ها و زنبورها میزان تفاوت در انعطاف زندگی جمعی انسان‌ها را به‌خوبی نشان می‌دهد. اگرچه این نوع جانداران زندگی گروهی دارند، اما حرکت‌های جمعی آن‌ها به‌شدت دارای چارچوب است و هیچ‌یک از آن‌ها نمی‌توانند از قوانین زندگی جمعی‌شان عدول کنند. آن‌ها نمی‌توانند به مخالفت با ملکه‌ی زنبورها برخیزند و برای مثال او را بکشند. اما انسان‌ها متفاوت عمل می‌کنند و در حرکت‌های جمعی‌شان انعطاف‌پذیری بالایی دارند. تمام این انعطاف دلیل مشخصی دارد و آن خردورزی انسان امروز است.

یووال نوح هراری در کتاب انسان خردمند ما را به تفکر دوباره و نو دعوت می‌کند. او از انسان‌ها می‌خواهد نگاهی تازه و بدون پیش‌فرض به وضعیت کنونی انسان و حرکت روبه جلوی او بیندازند. در دهه‌های گذشته انسان خردمند قوانین انتخاب طبیعی را برهم زده و نشان داده که می‌تواند زندگی را مطابق میل خودش طراحی کند. حتی معتقد است ما می‌توانیم خودمان را نیز طراحی کنیم. حالا سوالش از خواننده اینجا است که با این سبک زندگی می‌خواهیم چه کنیم و به کجا برسیم؟

کتاب انسان خردمند آنقدر سوالات متعدد و چالش‌برانگیزی مطرح کرده که در هیچ قسمت از کتاب مجالی برای ایستادن و نفس‌تازه‌کردن به خواننده نمی‌دهد. سوالاتی جالب و دقیق که شاید به‌عنوان یک انسان خردمند هرگز به آن‌ها حتی فکر هم نکرده باشیم. آنچه نویسنده درباره‌ی نسل بشر و کارهایی که روی زمین به‌گونه‌ای متفاوت از سایر جانداران انجام می‌دهد (به‌طور مثال تشکیل گروه‌ها و شرکت‌ها یا سفر به کشورهای دیگر یا خرید با پول) بیان می‌کند، دریچه‌ای از یک تفکر جدید را به‌روی خوانندگان کتاب می‌گشاید.

درباره کتاب

کتاب انسان خردمند برای اولین‌بار در سال ۲۰۱۴ با عنوان Sapiens: A Brief History of Humankind به زبان انگلیسی منتشر شد. نویسنده کتاب اصلی را در سال ۲۰۱۱ به زبان عبری نوشت. اما بعداً خودش آن را با کمک جان پرسل و هایم واتزمن به زبان انگلیسی ترجمه کرد. این کتاب حدود ۶۰۰ صفحه دارد که بخشی از آن شامل تصاویر و پیوست‌ها است. به‌دلیل پرداختن به موضوعات علمی، تاریخی و فلسفی به‌طور هم‌زمان، این کتاب را میان‌رشته‌ای دانسته‌اند و نسبت به آن نقدهایی نیز وجود دارد. هرچند از آنجایی که مطالب آن انسان‌ها را به تفکر عمیق و تازه‌ای نسبت به جهان اطرافشان وا می‌دارد، کتاب با استقبال عمومی مثبت فراوانی روبه‌رو شده است.

این کتاب را نشر نو با عنوان کامل «انسان خردمند: تاریخ مختصر بشر» در سال ۱۳۹۶ با ترجمه‌ی نیک گرگین و ویراستاری زهرا عالی چاپ و منتشر کرد که اغلب خوانندگان از ترجمه‌اش بسیار راضی بوده‌اند. همچنین در سال ۱۳۹۷ نشر چشمه این کتاب را با عنوان «ساپی‌ینس: گشت‌وگذاری در تاریخ بشر» با ترجمه‌ی محسن مینوخرد به چاپ رسانده است.

بخش‌هایی از کتاب

بخش‌های کوتاهی از کتاب انسان خردمند را اینجا با هم می‌خوانیم:

شکل‌گیری فرهنگ انسانی از ۷۰ هزار سال پیش آغاز شد.

انسان‌ها اولین‌بار حدود ۲ونیم میلیون سال پیش در آفریقا زندگی می‌کردند.

مفهوم عبارت Homo sapiens انسان خردمند (Wise man) است. (گونه‌ای از چندگونه انسانی که تاکنون روی زمین زندگی کرده‌اند.)

آخرین گونه‌ی انسان‌های کوتوله ۱۲هزار سال پیش از دنیا رفتند.

انقلاب شناختی که در فاصله‌ی ۷۰هزار تا ۳۰هزار سال پیش روی داد، موجب شد انسان‌ها به مرحله‌ای از ارتباط با یکدیگر برسند که پیش از آن هرگز ندیده بودند.

تا جایی که می‌دانیم، فقط انسان خردمند است که می‌تواند درباره‌ی چیزهایی مانند مذهب حرف بزند که قابل دیدن و لمس‌کردن و چشیدن نیستند.

ما نه‌تنها خویشاوندان بدوی بسیاری داشته‌ایم، بلکه روزگاری صاحب خواهر و برادرهای زیادی هم بوده‌ایم. ما به این فکر عادت کرده‌ایم که تنها موجودات بشری هستیم، چون گونه‌ی ما طی ۱۰هزار سال گذشته تنها گونه‌ی بشری روی کره‌ی زمین بوده است.

منبع: سایت زومیت، نوشته‌ی خانم مائده حوایی

https://www.zoomit.ir/2019/7/4/337703/sapiens-humankind-yuval-noah-harari-book-review/

 

 

  • انسان خردمند

کتاب انسان خردمند – تاریخ مختصر بشر – که چاپ اول آن به زبان فارسی در سال ۱۳۹۶ منتشر شده است. عنوان اصلی کتاب sapiens: A Brief History of Humankind است که در سال ۲۰۱۴ به انگلیسی ترجمه شد و تاکنون به بیشتر از ۳۰ زبان ترجمه شده است.

این کتابِ یووال نوح هراری، همواره در لیست کتاب‌های پرفروش قرار داشته است و شخصیت‌هایی مثل باراک اوباما (۴۴مین رئیس جمهور آمریکا) و بیل گیتس (بنیانگذار مایکروسافت) خواندن آن را پیشنهاد کرده‌اند.

دکتر یووال نوح هراری از دانشگاه آکسفورد دکترای تاریخ دارد و در حال حاضر در دانشگاه عبری اورشلیم تاریخ جهان تدریس می‌کند. تحقیقات او بر سوالات فراگیری تمرکز دارند:

چه رابطه‌ای میان تاریخ و زیست‌شناسی وجود دارد؟

آیا عدالتی در تاریخ هست؟

آیا انسان‌ها با افشای حقایق تاریخی خوشبخت‌تر شده‌اند؟

«من همه را ترغیب می‌کنم تا فارغ از اعتقاداتشان روایات اساسی موجود در دنیا را زیر سوال ببرند و تحوالات گذشته را به علایق کنونی مربوط سازند و از مباحث جنجالی نهراسند.»

در ستایش انسان خردمند بسیار نوشته‌اند. در اینجا به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

دیلی تلگراف (The Daily Telegraph) از روزنامه‌های لندن که در ۱۸۵۵ تاسیس شد:

«شفافیت هراری در مباحث زیست‌شناسی و انسان‌شناسی تکاملی و اقتصاد، و گرایش‌های تاریخی او بسیار دلپذیر است. از او دور نشوید تا خیلی چیزها یاد بگیرید».

جَرِد دایموند (Jared Mason Diamond) – دانشمند و نویسنده کتاب فروپاشی:

«انسان خردمند با جنجال فراوان به فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های جهان راه یافته است. دلیل آن ساده است: به بزرگ‌ترین مسائل تاریخ و جهان امروز می‌پردازد و به زبانی فوق‌العاده زنده و فراموش‌نشدنی نوشته شده است. عاشقش خواهید شد!».

ساندی تایمز (The Sunday Times) روزنامه معتبر پرفروش انگلیسی:

«کتابی که تارعنکبوتهای مغزتان را کنار می‌زند. هراری روشنفکر زبردستی است که اشارات منطقی ناگهانی‌اش خواننده را به حیرت و تحسین وامی‌دارد. قدرت شفافیت قلم او دنیا را شگفت‌انگیز و نو جلوه می‌دهد».

تایمز (The Times) یک روزنامه سراسری در کشور بریتانیا که در ۱۷۸۵ تاسیس شد:

«هراری به معنای واقعی نویسنده است، نویسنده‌ای به راستی هوشمند با قلمی شفاف و ظریف. نگرش او به اشتعاره‌های زندگی شگفت‌انگیز است».

منبع: کافه بوک

https://kafebook.ir/%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D8%B1%D8%AF%D9%85%D9%86%D8%AF/

 

 

  • انسان خردمند (تاریخ مختصر بشر)

انسان خردمند: تاریخ مختصر بشر کتابی نوشته یووال هراری است که برای اولین به زبان عبری در اسرائیل در سال ۲۰۱۱ و در زبان انگلیسی در سال ۲۰۱۴ منتشر شد. این کتاب را نشر نو با ترجمه نیک گرگین به فارسی در سال ۱۳۹۶ منتشر کرده‌است. هراری از کتاب اسلحه میکروب و فولاد (- Guns, Germs, and Steel۱۹۹۷) به عنوان یکی از منابع الهام بخش خود نام می‌برد که نشان داد «می‌شود سوال‌های بزرگ پرسید، و به صورت علمی به آن‌ها پاسخ داد».

صد هزار سال پیش، دست‌کم شش گونۀ انسانی بر روی زمین زندگی می‏کردند. امروز تنها یکی به‏جا مانده است:

ما، انسان‏های خردمند

چه‌طور گونۀ ما در نبرد برای سلطه بر دیگران پیروز شد؟

چرا نیاکانِ شکارگر ـ خوراک‌جوی ما اقدام به ساختن شهرها و برپایی پادشاهی‏ها کردند؟ چگونه به خدایان و ملت‏ها و حقوق بشر ایمان آوردیم، به پول و کتاب‏ها و قوانین اعتماد کردیم، و خود را بردۀ بوروکراسی و مصرف‏گرایی و حرص ‏و آز برای خوشبختی ساختیم؟ دنیای ما در هزارۀ آینده چه شکلی به‏ خود خواهد گرفت؟

انسان خردمند به‏گونه‏ای جسورانه، همه‌جانبه و بحث‌انگیز هر آنچه را تا کنون گمان می‏کردیم در مورد انسان می‏دانیم به چالش می‌کشد: افکارمان، رفتارمان، اعمال‌مان، اقتدارمان… و آینده‏‌مان را. از همگی‌مان با هر ایمان و اعتقادی می‌خواهم که روایتهای زیربنایی جهان را زیر سؤال ببریم، پیشرفت‌های گذشته را با دل‌مشغولی‌های کنونی مرتبط کنیم و از نتایج جدل‌انگیز آن نهراسیم.

دکتر یووال نوح هراری از دانشگاه آکسفورد دکترای تاریخ دارد و در دانشگاه بیت‌المقدس تاریخ جهان تدریس می‌کند. موضوع اصلی این پژوهش او سؤالات صریحی است همچون:

رابطۀ تاریخ و زیست‌شناسی چیست؟ آیا عدالتی در تاریخ یافت می‌شود؟ آیا در مسیر تاریخ مردمان سعادتمندتر شده‌اند؟

۶۵۰۰۰ نفر در دورۀ اینترنتی تدریس تاریخ مختصر بشر او ثبت‌نام کرده‌اند.

کتاب انسان خردمند سال ۲۰۱۴ به انگلیسی ترجمه شد و در مدت کوتاهی به سی زبان دیگر ترجمه و منتشر شد. این اثر مدت‌ها در فهرست کتاب‌های پرفروش قار داشت. چهره‌های مطرح جهانی مانند باراک اوباما و بیل گیتس دیگران را خواندن این کتاب توصیه کردند.

در مقدمه این اثر نوشته شده است:« محققین بسیاری درباره تاریخ کهن بشر مطلب نوشته‌اند و هنوز هم تحقیقات درخصوص کشف حقایق زندگی بشر کهن ادامه دارد. اما دقیقا چه چیزی این اثر را از آثار مشابه متمایز می‌کند؟ شاید بتوان ادعا کرد که تمامی تلاش‌هایی که تاکنون برای توصیف تاریخ کهن بشر صورت گرفته، عمیقاً ملهم از اعتقادات و باورهای محققین بوده است، و در این میان نهایت امانت‌داری نسبت به مقام و جایگاه محوری و والای بشر در هستی صورت گرفته است. تاریخ را انسان گرایان نوشته‌اند و انسان‌گرایان معتقدند که «انسان خردمند، ذاتی یگانه و مقدس دارد، که اساساً متفاوت از ذات دیگر موجودات و پدیده‌هاست ـ پس خیر اعلا همان خیر بشر است». خورشید بر زمین می‌تابد تا به انسان گرما بخشد، جانداران و طبیعت سبز از این رو خلق شده‌اند تا مورد استفاد انسان قرار گیرند. رسالت انسان خردمند خلق تساریخی است مبتنی بر استفاده از هرچیزی که در حیطه توجهش قرار می‌گیرد و از میان برداشتن هر مانعی که سد راهش می‌شود. از میان حداقل شش گونه شناخته شده انسانی دیگر، تنها گونه ما، انسان خردمند، به‌جای مانده است و گونه‌های دیگر در طی قتل‌عام‌های خونین توسط این‌گونه فاتح به کلی نابود شدند. مهم‌ترین عامل محرکه تاریخ انسان خردمند انگیزه تسلط است و شاخص عینی تحول تاریخی همانا تحول تکنیک و ابزارِ مادی چیرگی است. استثمار نمودار عینی پیشرفت می‌شود: استثمار طبیعت، استثمار تمامی جانداران  و همچنین استثمار انسان توسط انسان. تاریخ اجتماعی بشر همواره تاریخ امپراتوری‌ها و جنگ‌ها و فتوحات و شکست‌ها بوده است. تاریخ پیشرفت‌های مادی و سعادت و بهروزی انسان خردمند قویاً با تاریخ انقراض نسل‌های گونه‌های دیگر انسانی، انقراض گسترده گونه‌های جانوران، دگرگونی نظم طبیعت و برهم ریختگی تعادل اکوسیستم بوده است.»

در بخشی دیگر از این مقدمه آمده است: «بشر در طی خلق تاریخ، نه تنها خود، بلکه طبیعت درونی خود و طبیعت دیگر جانداران و همچنین طبیعت بیرونی را دگرگون کرده است. اما هدف و معنای ایجاد این تغییرات چه بوده است و انسان خردمند به کجا می‌رود؟ کسی نمی‌داند. حیوانات در طی میلیون‌ها و میلیاردها سال به زندگی و تکامل خود ادامه دادند تا زندگی کنند و به نیازها و غرائز خود پاسخ دهند. اما انسان خردمند با اعمال کنترل بر حیات آنها درصدد برآمد تا طبیعت آنها را دگرگون سازد تا آنها به جای پاسخگویی به نیازهای خودشان، جوابگوی نیازهای انسان‌ها باشند. اهلی کردن حیوانات از طریق «قوانین طراحی هوشمند» به‌معنای دستکاری در غرائز طبیعی حیوانات و تبدیل‌شان به چیزی دیگر بوده است. ۱۰۰ هزار سال پیش انسان خردمند به‌عنوان موجودی ناچیز در میان سایر جانداران در حیطه طبیعت خود می‌زیست و تأثیرش بر روی طبیعت پیرامون خود بیش از جانداران دیگر نبود. اما در درجه اول پاره‌ای از تحولات زیستی، مانند تغییرات بدنی برای تطابق با محیط‌زیست، مثل توانایی راه رفتن روی دوپا، و تغییرات تطبیقی دیگر، مثل کشف آتش، ساختن ابزارهای سنگی، توانایی در هماهنگی و همکاری گروهی، او را قادر ساخت تا با چنان سرعتی به رأس هرم جانداران صعود کند که اکوسیستم فرصت نیافت خود را با او تطبیق دهد. ضرورت تطبیق سریع با محیط زیست، احساس ترس، حس غلبه‌جویی بر محیط‌زیست و سایر موجودات، او را بسیار بی‌رحم و تهاجمی و خطرناک نمود.»

نیک گرگین – مترجم کتاب –  در این اثر توضیح می‌دهد که «تحول تاریخی انسان خردمند از سه مرحله اصلی عبور کرد که اولین آن «انقلاب شناختی» در حدود ۷۰هزار سال قبل آغاز شد. این مرحله نقشی حیاتی در چرخش صعودی انسان خردمند داشت. جهشی ژنتیک او را قادر به فکر کردن به اشکالی غیرمترقبه نمود و موجب شد تا بتواند ارتباطات فی مابین را به زبانی کاملاً متفاوت سازمان دهد، به‌طوری که نه تنها قادر به انتقال اطلاعات بشود، بلکه همچنین فضاهایی تخیلی بیافریند. این توانایی او را قادر ساخت تا به آفریدن اسطوره‌هایی بپردازد که به نوبه خود توانایی او را به همکاری انعطاف‌پذیر میان شمار کثیری از انسان‌ها ارتقاء دهد. این‌ها زمینه‌ای بودند تا انسان خردمند به خلق هرم‌های صوری و واقعی، نظم‌های خیالی و سلسله‌مراتبی، ایجاد نظام‌های فراگیر، خدایان خیالی و امپراتوری‌ها بپردازد و پول را به‌وجود آورد. تاریخ، صحنه مجاهدات کور، و زندگی بشر فاقد هرگونه دوراندیشی بوده است. راهنمای مشی و حرکت انسان خردمند، تجربیات آنی و روزمره بوده است. گذار به دوران کشاورزی گواه روشنی است که نویسنده از آن بعنوان بزرگترین فریب تاریخ یاد می‌کند. زندگی کشاورزی، با دستیابی به شماری از گیاهان مثل گندم و برنج و سیب‌زمینی و کشت آنها، مترادف بود با یک سیستم غذایی فقیر. ازدیاد محصول بیشتر خوراک جمعیت جدیدی بود که به‌گونه‌ای انفجار‌امیز افزایش می‌یافت. انسان خردمند از این پس ناچار بود تا نظم زندگی خود را با مقتضیات گندمی که می‌کاشت هماهنگ کند و تمام عمر خود را در کنار مزرعه خود، با خانواده پرجمعیتش سپری کند. کار شاق و یکنواخت کشاورزی با طبیعت و اندام انسان هماهنگی نداشت و او را در کام مجموعی از آسیب‌های بدنی کشانید. زندگی انسان، در مقایسه با زندگی پیشینیان خود، بیش از پیش سخت‌تر و یکنواخت‌تر شد. زندگی کشاورزی در طی ۱۰هزار سال بدون تغییر و تحولی جدی جریان یافت. اما «انقلاب علمی» نقطه پایانی بر این سکون گذاشت. تسخیر مناطق بکر در آنسوی آبها و ضرورت کسب آگاهی نوین برای دست‌اندازی‌های جدید، مقتضیات همکاری میان سرمایه و تحقیقات را فراهم آورد. فتوحات سرزمین‌های ناشناخته زمینه‌ساز امپراتوری‌های گسترده نوین شدند و منزلت علم در فراهم آوردن آگاهی برای گسترش باز هم بیشتر این امپراتوری‌ها، و کسب ثروت‌های باز هم فزون‌تر، به بالاترین نقطه صعود کرد. ثروتهای افسانه‌ای جدید پشتوانه‌ تحقیقات علمی بی‌پایانی شد تا ولع سیرناشدنی دانش‌‌اندوزی را جوابگو باشد. از این پس علم و آگاهی و امپراتوری ابعادی از یک کل یکپارچه شدند که در قالب یک نظام نوین سرمایه‌داری ظهور یافتند. دنیا به‌سرعت به دهکده کوچکی بدل شد و مقتضیات هر نقطه‌ای با مقتضیات سایر نقاط بر این جغرافیای یکپارچه پیوند خورد. در این برهه تنها می‌توان از یک نظام جهانی فراگیر سخن گفت، جهانی که در آن پاسخ‌های سیاسی و اقتصادی منطقه‌ای بی‌اعتبار شده‌اند.  اکنون انسان در کار طرح سؤالات ناممکن و پاسخ‌های ناممکن به آنهاست. همزمان با فروپاشی اکوسیستم انسان خردمند قصد صعود به مقام خدایی را دارد و نوید زندگی جاوید را می‌دهد.  علی‌رغم پایبندی نویسنده به تکامل و قوانین زیست‌شناسی، نتیجه‌ای که او در فصل آخر کتاب ـ فرجام انسان خردمند ـ می‌گیرد جالب توجه و برای معتقدان به این‌گونه نظرات تکان‌دهنده است. می‌گوید: به‌وسیله‌ قوانین انتخاب طبیعی محال است بتوان وجود آلبا ـ خرگوش سبز فلوئورسان ـ را توضیح داد. او محصول طراحی هوشمندانه است… پس از چهارمیلیارد سال انتخاب طبیعی، آلبا در طلیعه یک عصر جهانی نوین قرار می‌گیرد که در آن زندگی تحت فرمان طراحی هوشمندانه خواهد بود. زیست‌شناسان سراسر دنیا در نبردی با جنبش طراحی هوشمندانه گرفتار شده‌اند، نبردی که آموزش نظریه تکاملی داروین در مدارس را زیر سوال می‌برد و مدعی است که پیچیدگی زیستی ثابت می‌کند که باید خالقی وجود داشته باشد که پیشاپیش در تمام این جزئیات زیستی تعمق کرده باشد.

خلاصه فهرست کتاب:  انقلاب شناختی/ موجود بی‌اهمیت/ یک روز از زندگی آدم و حوا/ انقلاب کشاورزی/ ساختن اهرام/ وحدت بشر/ بینش‌های امپراطوری/ انقلاب علمی/ کشف نادانی/ فرجام انسان خردمند

این کتاب به به بیش از ۳۰ زبان ترجمه شده و همچنین برنده جایزه ونجین (Wenjin) چین در سال ۲۰۱۵ شد.

منبع: شهر کتاب آنلاین

https://shahreketabonline.com/products/author/یووال%۲۰نوح%۲۰هراری/

 

  • معرفی کتاب: انسان خداگونه

انسان خداگونه در پروژه‌ها و آرزوها و کابوس‌هایی کاوش می‌کند که قرن بیست‌ویکم را شکل می‌بخشند ــ از غلبه بر مرگ تا خلق زیست مصنوعی. از اینجا به کجا می‌رویم؟ و این جهان شکنندۀ کنونی را چگونه در برابر توانایی‌های نابودگرمان محافظت می‌کنیم؟

نام اصلی: Homo Deus: A Brief History of Tomorrow

انسان خداگونه: تاریخ مختصر آینده

نوشته: یووال نوح هراری

ترجمه: زهرا عالی

نشر نو

موضوع: انسان شناسی، آینده انسان

سال انتشار: ۱۳۹۷

تعداد صفحه: ۵۵۲

دکتر یووال نوح هراری از دانشگاه آکسفورد دکترای تاریخ دارد و در دانشگاه بیت ‌المقدس تاریخ جهان تدریس می‌کند. بیش از ۶۵۰۰۰ نفر در دورۀ اینترنتی تدریس تاریخ مختصر بشر او ثبت‌نام کرده‌اند. کتاب انسان خردمند ‌او که در سال ۲۰۱۴ انتشار یافت به یک پدیدۀ بین‌المللی تبدیل شد و آن را به ۴۰ زبان ترجمه کرده‌اند. اثر انگشت انسان که محور مفهومی طراحی جلد در کتاب انسان خردمند بود، در کتاب انسان خداگونه به اثر انگشت دیجیتال تبدیل شده است.

نویسنده در این کتاب نیز کمابیش همان آرایی را پی می‌گیرد که در کتاب پیشین مطرح کرده است. تاریخ را از منظری کلان می‌نگرد، دوران‌های تاریخی را می‌کاود و سه انقلاب کلی را در تاریخ بشر مشخص می‌کند. انسان در طول تاریخ به موفقیت‌های زیادی دست یافته و از عهده بسیاری از مسائل برآمده است. مواردی که باعث شد انسان خوارک‌جو به انسان خردمند ارتقاء پیدا کند. اما تبدیل شدن به انسان خردمند پایان کار نیست و ما انسان‌های خردمند، اکنون وارد مرحله تازه‌ای شده‌ایم. مرحله‌ای که در آن قصد داریم به انسان خداگونه تبدیل شویم. موفقیت‌های که تا به امروز کسب کرده‌ایم، فقط باعث جاه‌طلبی‌ بیشتر شده و دستاوردهای اخیر، بشر را برای به دست آوردن بسیاری از موارد دیگر جسورتر کرده است. اکنون انسان اهدافی مانند، نامیرایی، خوشبختی و خداگونگی را دنبال می‌کند.

انسانی که از مرگ‌ومیرِ ناشی از گرسنگی و بیماری و خشونت کاسته است اکنون هدفش غلبه بر سالخوردگی و حتی خودِ مرگ است. انسانی که از چنگ بدبختی و فلاکتِ نکبت‌بار نجات یافته است اکنون هدفش رسیدن به خوشبختیِ کامل است. و انسانی که از سطح امر حیوانیِ تنازع بقا فراتر رفته است اکنون هدفش تبدیلِ «انسان خردمند» به «انسان خداگونه» است.

به شکل کلی، یووال نوح هراری، در کتاب انسان خداگونه به ما می‌گوید که در حال حاضر در تاریخ چه جایگاهی داریم، با چه مسائلی روبه‌رو هستیم و با چه مسائلی روبه‌رو خواهیم بود. در مورد اینکه چه جایگاهی داریم و با چه مسائلی روبه‌رو هستیم با دلیل و مدرک بسیار صحبت می‌کند و بارها و بارها از منابع و تحقیقات مختلف استفاده می‌کند و در مورد اینکه با چه مسائلی روبه‌رو هستیم از تمامی شواهدی که در دست داریم بهره برده تا به ما نشان دهد که آینده چقدر می‌تواند متفاوت باشد. هراری در این کتاب در مورد هیچ‌چیزی با قطعیت صحبت نمی‌کند و تنها علاقه دارد دید مخاطب را گسترده‌تر کند و او را به فکر کردن تشویق می‌کند. در آخر کتاب نیز، با وجود بررسی‌های بسیار زیاد، باز هم سه سوال کلیدی را مطرح می‌کند و امیدوار است خواننده کتاب تا مدت‌ها به آن‌ها فکر کند.

فهرست مطالب:

۱-دستورکار نوین انسان/ بخش اول: انسان خردمند جهان را تسخیر می کند/۲-عصر سلطۀ انسان/ ۳-جوهر انسان/ بخش دوم: انسان خردمند به جهان معنا می بخشد/ ۴-داستان بافان/ ۵-زوج عجیب/ ۶-قرارداد جدید/ ۷-انقلاب اومانیستیبخش سوم: انسان خردمند سلطه‌اش را از دست می دهد/ ۸-بمب ساعتی در آزمایشگاه/ ۹-جداسازی بزرگ/۱۰-اقیانوس شعور- آگاهی/ ۱۱-کیش اطلاعات

منبع: سایت علمی بیگ بنگ، نوشته‌ی خانم سمیر الله‌وردی

https://bigbangpage.com/scientific-book/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D8%AF%D8%A7%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87/

 

 

  • انسان خداگونه

انسان خداگونه – تاریخ مختصر آینده – با عنوان انگلیسی Homo Deus: A Brief History of Tomorrow کتابی در ادامه کتاب انسان خردمند اثر یووال نوح هراری است. انسان خردمند نشان داد که از کجا آمده‌ایم و انسان خداگونه نشان می‌دهد که به کجا می‌رویم.

این اثر یووال نوح هراری نیز، درست مانند انسان خردمند، با استقبال بسیار زیادی روبه‌رو شد و همواره در لیست پرفروش‌ترین کتاب‌ها قرار گرفته است. در ایران هم چند روز پس از چاپ اول در تیرماه ۹۷ (با شمارگان ۲۲۰۰ نسخه) چاپ دوم آن منتشر شد.

مترجم کتاب – زهرا عالی – در مقدمه خود بر کتاب انسان خداگونه می‌نویسد:

کتاب انسان خداگونه – تاریخ مختصر آینده – درواقع ادامه کتاب پیشین همین نویسنده است به نام انسان خردمند – تاریخ مختصر بشر. نویسنده در این کتاب نیز کمابیش همان آرایی را پی می‌گیرد که در کتاب پیشین مطرح کرده است. تاریخ را از منظری کلان می‌نگرد، دوران‌های تاریخی را می‌کاود و سه انقلابِ کلی را در تاریخ بشر مشخص می‌کند.

خلاصه کتاب انسان خداگونه

انسان خداگونه تاریخ مختصر آینده است، اما نه آینده‌ای دور. آینده‌ای که یووال نوح هراری در این کتاب در مورد آن صحبت می‌کند ۵۰ سال بعد و یا حداکثر ۲۰۰ سال بعد است. چه‌بسا هراری در مورد همین ۲۰۰ سال هم به شکل قطعی نظر نمی‌دهد و فقط احتمالات را بررسی می‌کند. جریان‌هایی را بررسی می‌کند که ممکن است در آینده رخ دهند. به طور کلی می‌توان گفت هیچ کدام از مسائل مطرح شده در کتاب انسان خداگونه قطعی نیست مگر این مورد که آینده بسیار متفاوت‌تر از آن چیزی خواهد بود که هر کدام از ما ممکن است تصور کنیم.

انسان خداگونه در سه بخش اصلی به شرح زیر نوشته شده است:

انسان خردمند جهان را تسخیر می‌کند

انسان خردمند به جهان معنا می‌بخشد

انسان خردمند سلطه‌اش را از دست می‌دهد

اما نویسنده قبل از پرداختن به بخش‌های اصلی کتاب، یک فصل تحت عنوان «دستور کار نوین انسان» در ابتدای کتاب گنجانده است که در آن در مورد موفقیت‌های انسان خردمند و همچنین در مورد اهدافی که انسان خردمند قصد دارد به آن برسد، صحبت می‌کند. در این مقدمه نویسنده اشاره می‌کند که انسان امروز در مواجه با ناکامی‌ها خوشبخت‌تر از هر زمان دیگری است.

«در طول تاریخ، اولین بار است که انسان‌ها بیشتر بر اثر پرخوری می‌میرند تا فقر غذایی؛ بیشتر بر اثر کهولت می‌میرند تا بیماری‌های واگیردار؛ و بیشتر از آنکه به دست سربازان و تروریست‌ها و جنایتکاران کشته شوند، خودکشی می‌کنند. در ابتدای قرن بیست‌ویکم، احتمال مرگ انسان‌های عادی از زیاده‌روی در خوردن همبرگرهای مک‌دونالد به‌مراتب بیشتر از خشکسالی یا ویرویس اِبولا یا حمله القاعده است». (انسان خداگونه – صفحه ۴)

 

«در سال ۲۰۱۰ قحطی و سوءتغذیه روی‌هم جان حدوداً یک میلیون نفر را گرفت، در حالی که چاقی سه میلیون نفر را به کام مرگ فرستاد». (انسان خداگونه – صفحه ۹)

هدف نویسنده از نوشتن این موافقیت‌ها و غلبه بر ناکامی و به طور کلی این مقدمه، قبل از شروع بحث اصلی کتاب، این است که سوالات مهمی را در ذهن خواننده بگنجاند تا در ادامه کتاب بیشتر در مورد آن صحبت کند. سوالاتی مثل:

قرار است با خودمان چه کنیم؟ خلاقیت ما قرار است متوجه چه چیزی باشد؟ با این همه قدرت و توانایی چه خواهیم کرد؟

و اما مسائلی که در سه بخش اصلی کتاب مطرح می‌شود.

بخش اول کتاب انسان خداگونه

در این بخش نویسنده با نگاهی چالشی این موضوع را بررسی می‌کند که چطور گونه انسان توانسته زمین را به کنترل خود درآورد و اصولا برتری گونه انسان نسبت به دیگر حیوانات چیست. این بخش در دو فصل نوشته شده است: عصر سلطه انسان و جوهر انسان. یووال در این مورد می‌نویسد:

«شاید بعضی خوانندگان از این‌همه توجه به حیوانات در کتابی راجع به آینده تعجب کنند. به نظر من، نمی‌توان درباره طبیعت و آینده انسان بحثی جدی پیش کشید و آن بحث را با حیواناتِ همتای انسان آغاز نکرد. انسان خردمند همه تلاش خود را می‌کند تا این واقعیت را به فراموشی بسپارد، اما وقتی می‌خواهیم خود را به خداگونگی برسانیم اهمیتی مضاعف دارد که خاستگاهمان را به خاطر داشته باشیم. هیچ تحقیقی درباره آینده خداگونه ما نمی‌تواند گذشته‌مان را نادیده انگارد، یعنی زمانی را که ما با دیگر حیوانات پیوند داشتیم، زیرا رابطه انسان و حیوان بهترین الگویی است که از رابطه آینده اَبَرانسان و انسان در دست داریم». (انسان خداگونه – صفحه ۸۸)

نویسنده در بخش اول سه سوال مطرح می‌کند:

فرق بین انسان‌ها و دیگر حیوانات چیست؟

گونه زیستیِ ما چه‌طور جهان را تسخیر کرد؟

آیا انسان خردمند گونه زیستیِ برتر است یا فقط «قُلدُر محله»؟

بخش دوم کتاب انسان خداگونه

بخش دوم تحت عنوان: انسان خردمند به جهان معنا می‌بخشد، براساس نتایج بخش اول است. این بخش به بررسی جهانی می‌پردازد که انسان خردمند خلق کرده است. مسیری که ما را به نقطه فعلی رسانده است. این بخش شامل چهار فصلِ داستان‌بافان، زوج عجیب، قرارداد جدید و انقلاب اومانیستی است. سوالاتی که در نویسنده در ابتدای بخش دوم مطرح می‌کند چنین است:

انسان چه نوع جهانی خلق کرد؟

انسان چگونه اطمینان یافت که علاوه بر مهار جهان به آن معنا نیز می‌بخشد؟

اومانیسم – ستایش انسان – چگونه به مهم‌ترین آیینِ زمان بدل شد؟

بخش سوم کتاب انسان خداگونه

در این بخش که بخش آخر کتاب نیز می‌‌باشد، نویسنده به اوایل قرن ۲۱‌-ام برمی‌گردد و با توجه به مفاهیمی که تا به حال مطرح کرده است و همچنین با توجه به موضوعاتی که درباره انسان خردمند به بحث گذاشته است، چالش‌های فعلی و چالش‌هایی که در آینده احتمالا با آن‌ها روبه‌رو خواهیم بود را مطرح می‌کند. بخش سوم نیز در چهار فصل نوشته شده است: بمب ساعتی در آزمایشگاه، جداسازی بزرگ، اقیانوس شعور/آگاهی و کیش اطلاعات.

سوالات مطرح شده در ابتدای بخش سوم:

آیا انسان همچنان می‌تواند جهان را اداره کند و به آن معنا ببخشد؟

فناوری زیستی و هوش مصنوعی چگونه اومانیسم را تهدید می‌کنند؟

وارث احتمالیِ نوع بشر چه کسی خواهد بود و احتمالا چه باور جدیدی جایگزین اومانیسم خواهد شد؟

انسان خداگونه در پروژه‌ها و آرزوها و کابوس‌هایی کاوش می‌کند که قرن بیست و یکم را شکل می‌بخشد – از غلبه بر مرگ تا خلق زیست مصنوعی.

انسان خداگونه این پرسش‌های بنیادین را پیش روی ما می‌گذارد:

از اینجا به کجا می‌رویم؟ و این جهان شکننده کنونی را چگونه در برابر توانایی‌های نابودگرمان محافظت می‌کنیم.

 

منبع: کافه بوک

https://kafebook.ir/%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D8%AF%D8%A7%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87/

 

  • ۲۱ درس برای قرن ۲۱

کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱ سومین کتاب یووال نوح هراری است که تمرکز آن روی زمان حال و جایی که در آن زندگی می‌کنیم است. دو کتاب اول نویسنده، یعنی کتاب انسان خردمند گذشته انسان را بررسی کرد و نشان داد که انسان چگونه به فرمانروای زمین تبدیل شده است. کتاب دوم نویسنده یعنی کتاب انسان خداگونه آینده را بررسی کرد و تلاش داشت مقصد نهایی هوش و وجدان بشر را به تصویر بکشد. اما این کتاب – کتاب سوم یووال نوح هراری – به مسائل حال حاضر بشر و آینده نزدیک می‌پردازد.

یووال درباره این کتاب و اینکه به چه موضوعاتی می‌پردازد در مقدمه چند سوال مهم مطرح می‌کند:

اکنون چه چیزی در حال روی‌دادن است؟ بزرگ‌ترین چالش‌ها و مهم‌ترین انتخاب‌های امروز چیست؟ به چه چیزی باید توجه کنیم؟ چه چیزی باید به کودکانمان بیاموزیم؟

بیل گیتس، که یکی از طرفداران و خوانندگان کتاب‌های یووال محسوب می‌شود، درباره کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱ می‌نویسد:

« ذهن انسان همیشه نگران است و این لزوماً چیز بدی نیست. به هرحال اگر خرسی به سمت شما بیاید، نگرانی می‌تواند جانتان را نجات بدهد؛ هرچند این روزها، لزومی ندارد که اکثر ما نگران خرس‌ها باشیم، چون زندگی مدرن دلایل زیادی برای نگرانی عرضه می‌کند: تروریسم، تغییرات اقلیمی، ظهور هوش مصنوعی، اخبار جعلی، تجاوز به حریم خصوصی و حتی کاهش آشکار همکاری‌های جهانی.

هراری، در این کتاب، چارچوبی مفید برای روبرو شدن با این ترس‌ها ساخته است. به اعتقاد او، رمز پایان دادن به اضطراب‌هایمان، نگران بودن نیست، دانستن این است که نگران چه چیزهایی باشیم، چقدر نگرانشان باشیم و چگونه برای آینده‌ای متفاوت از جهانی که در آن زندگی می‌کنیم، آماده شویم.

کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱ چالش‌های پیچیده عصر حاضر را به‌روشنی بررسی کرده و به همین دلیل، خواندن آن ضروری است».

یووال نوح هراری دارای دکترای تاریخ از دانشگاه آکسفورد است و دو کتاب قبلی او بیش از ۱۲ میلیون نسخه فروش داشته و به ۴۵ زبان ترجمه شده است. هراری دوبار چایزه پولانسکی را در سال‌های ۲۰۰۹ و ۲۰۱۲ برای خلاقیت و اصالت دریافت کرده و در سال ۲۰۱۱ نیز جایزه انجمن تاریخ نظامی مانکادو را به خاطر مقالات درخشانش در حوزه تاریخ نظامی برد.

خلاصه کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱

در کتاب‌های قبلی نویسنده، خواننده‌ به نحوی با داستان روبرو بود. داستانی که گذشته و آینده را روایت می‌کرد اما در این کتاب روایت تاریخی وجود ندارد و کتاب از درس‌های مختلفی تشکیل شده است. همان‌طور که از عنوان کتاب نیز مشخص است، کتاب شامل ۲۱ درس است که به چالش‌های جدی حال حاضر و آینده نزدیک تاکید دارند. این ۲۱ درس در پاسخ به سوالات مختلفی هستند اما وجه مشترک همه این درس‌ها پاسخ به این سوال است که واقعا در دنیای امروز چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟ و مهم‌تر از آن، معنای این اتفاقات چیست؟

۲۱ درس موجود در این کتاب در ۵ بخش دسته‌بندی شده است. بخش اول به چالش تکنولوژیک می‌پردازد که شامل چهار فصل آرمان‌زدایی، کار، آزادی و برابری است. در بخش اول نویسنده مجددا به این نکته تاکید دارد که انسان بیشتر به قصه‌ها توجه دارد و به همین موضوع فکر می‌کند اما نکته اصلی اینجاست که در دنیای امروز، قصه‌های مهم و گسترده جهانی در حال از بین رفتند هستند. این موضوع در حالی است که ادغام بیوتکنولوژی و تکنولوژی اطلاعات ما را با بزرگ‌ترین چالش‌های بشر تاکنون مواجه می‌کند.

بخش دوم کتاب به چالش سیاسی می‌پردازد و شامل فصل‌های جامعه، تمدن، ناسیونالیسم، دین و مهاجرت است. در این بخش نشان داده می‌شود که ادغام بیوتکنولوژی و تکنولوژی اطلاعات، هسته مدرن ارزش‌های آزادی و برابری را تهدید می‌کند و هر چاره‌ای برای چالش تکنولوژیکی باید با همکاری جهانی همراه باشد. اما ناسیونالیسم، مذهب و فرهنگ، بشر را به اردوگاه‌های خصمانه تقسیم و مشارکت در سطح جهانی را بسیار مشکل کرده است.

بخش سوم که یأس و امید نام دارد شامل فصل‌های تروریسم، جنگ، فروتنی، خدا و سکولاریسم می‌شود. این بخش شاید چالشی‌ترین بخش کتاب باشد که نویسنده اعتقاد دارد با وجود چالش‌های بی‌سابقه و اختلاف‌های شدید، اگر ترس‌هایمان را کنترل کنیم و کمی از عقایدمان کوتاه بیایم، شاید بشر بتواند بر مشکلاتی مانند تروریسم و جنگ فایق آید.

بخش چهارم کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱ حقیقت نام دارد که شامل درس‌های جهل، عدالت، پسا-حقیقت و افسانه علمی می‌شود. یووال در این بخش می‌پرسد که تا کجا می‌توانیم پیشرفت‌های جهانی را درک کنیم و تبهکاری را از عدالت تشخیص دهیم؟ او نشان می‌دهد که فرآیندهای جهانی پیچیده‌تر از آن شده‌اند که هرکسی به راحتی بتواند درکشان کند. در این بخش به ما نشان می‌دهد که چگونه می‌توان حقیقت را درباره جهان فهمید و چه کاری باید انجام دهیم تا قربانی تبلیغات و خبرهای جعلی نشویم. این بخش را می‌توان مهم‌ترین بخش کتاب به حساب آورد.

بخش آخر کتاب که انعطاف‌پذیری نام دارد سه درس را به نام‌های تعلیم و تربیت، معنا و مراقبه شامل می‌شود. نوح هراری در این بخش تهدیدهای متفاوت را کنار هم قرار داده است و نگاهی کلی‌تر انداخته است. سوال‌های اساسی و تفکر برانگیز در این بخش مطرح می‌شود. در زمانه‌ای که داستان‌های قدیمی فروریخته و تاکنون داستان جدیدی برای جایگزینی آن‌ها پیدا نشده، ما که هستیم؟ چه کاری باید در زندگی انجام دهیم؟ به چه مهارت‌هایی نیاز داریم؟

در قسمت دیگری از مقدمه نویسنده، که دید بهتری به مسائل کتاب در اختیار خواننده قرار می‌دهد، یووال سوال‌های مهمی که در کتاب به آن‌ها پاسخ می‌دهد را بیان می‌کند. در این قسمت می‌خوانیم:

«فصل‌هایی از کتاب، عقل انسان را پاس داشته و بقیه نقش حیاتی حماقت بشر را برجسته کرده است. اما سوال بسیار مهم همچنان پابرجاست: امروز در جهان چه می‌گذرد و معنای عمیق این اتفاق‌ها چیست؟ به قدرت رسیدن دونالد ترامپ بر چه چیزی دلالت دارد؟ برای اپیدمی اخبار جعلی چه‌کار می‌توانیم بکنیم؟ چرا لیبرال‌دموکراسی دچار بحران است؟ آیا خدا به زندگی‌مان بازگشته؟ جنگ جدیدی در شرف وقوع است؟ چه تمدنی بر جهان استیلا دارد – تمدن غرب، چین یا اسلام؟ آیا اروپا باید درهایش را به روی مهاجران باز بگذارد؟ ملی‌گرایی می‌تواند مشکلات نابرابری و تغییرات اقلیمی را حل کند؟ برای مقابله با تروریسم چه باید کرد؟».

درباره کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱

در همان ابتدای کار، در اولین جمله مقدمه کتاب، خواننده به سرعت متوجه می‌شود که این کتاب حرف‌های خوبی برای گفتن دارد. حرف‌هایی که در این دنیای شلوغ می‌تواند بسیار کمک‌کننده باشد. کتاب‌های یووال نوح هراری همیشه چالشی بودند و همیشه خواننده را درگیر خود می‌کند. جمله اول مقدمه نیز دقیقا نشان می‌دهد که دوباره با یک کتاب چالشی روبرو هستیم. جمله اول مقدمه چنین است: «در دنیایی که گرفتار سیلاب انبوه اطلاعات بی‌ربط است، شفافیت برتری است.» بنابراین در همین‌جا به شما پیشنهاد می‌کنم اگر به دنبال شفافیت هستید، مطالعه این کتاب را از دست ندهید.

در کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱ با حجم گسترده‌ای از اطلاعات روبرو هستیم که یووال با همان سبک خاص خود در اختیار ما قرار می‌دهد به نحوی که کتاب به هیچ وجه خسته‌کننده و یا گنگ نیست، همه‌چیز در عین سادگی و شفافیت پیش روی شماست. اما باید توجه داشته باشیم که در میان انبوه اطلاعات کتاب، برخی از آن‌ها حقیقت علمی و یا موارد ثابت‌شده هستند و برخی دیگر صرفا نظرات شخصی نویسنده هستند. قاطی نکردن این دو مورد درنهایت باعث می‌شود خواننده دید بهتری به هر کدام از درس‌ها داشته باشد.

نکته دیگری که درباره کتاب وجود دارد این است که آیا موضوعات این کتاب با کتاب‌های قبلی نویسنده همپوشانی دارد؟ پاسخ به این سوال «بله» است اما اگر شما کتاب‌های انسان خردمند و انسان خداگونه را مطالعه و از قلم و محتوای کتاب‌های یووال راضی هستید به شدت به شما پیشنهاد می‌کنم که این کتاب را نیز مطالعه کنید. برخی از مطالب این کتاب به شکل مختصر در کتاب‌های انسان خردمند و انسان خداگونه بودند اما در اینجا به شکل وسیع‌تر به هرکدام از آن موضوعات اشاره شده است. پیشنهاد دیگر ما این است که به تازگی دو کتاب اول یووال را خوانده‌اید، مدتی صبر کنید و سپس مطالعه این کتاب را شروع کنید.

منبع: کافه بوک

https://kafebook.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-21-%D8%AF%D8%B1%D8%B3-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%82%D8%B1%D9%86-21/

 

  • جملاتی از کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱

«انسان‌ها بیشتر به قصه‌ها فکر می‌کنند تا به واقعیات، ارقام و معادلات. و هرچه قصه ساده‌تر، بهتر. هر شخص، گروه و ملتی، قصه‌ها و افسانه‌های خود را دارد». (کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱ – صفحه ۱۹)

«در طولانی‌مدت، هیچ شغلی کاملا از اتوماسیون در امان نخواهد ماند. حتی هنرمندان هم باید از این موضوع آگاه باشند. در دنیای مدرن، هنر معمولا با عواطف انسانی پیوند دارد. ما مایلیم فکر کنیم که هنرمندان نیروهای روان‌شناختی درونی را منتقل می‌کنند و اینکه همه هدف هنر، مرتبط کردن ما با احساساتمان یا تحریک احساساتی جدید در درون ماست. در نتیجه، وقتی می‌خواهیم هنر را ارزش‌گذاری کنیم، مایلیم آن را با تاثیرات احساسی که بر ببینده گذاشته قضاوت کنیم. اما اگر هنر با احساسات انسانی معنا شود، وقتی الگوریتم‌های بیرونی قادر باشند احساسات انسانی را بهتر از شکسپیر، فریدا کالو یا بیانسه درک کرده و با مهارت اداره کنند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟». (کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱ – صفحه ۴۴)

«هرچه دانشمندان درک عمیق‌تری از نحوه تصمیم‌گیری انسان پیدا می‌کنند، احتمال وسوسه‌شدن برای استناد به الگوریتم‌ها افزایش می‌یابد. دستیابی به نحوه تصمیم‌گیری انسان نه‌تنها باعث می‌شود الگوریتم‌ها قابل اطمینان‌تر شوند بلکه همزمان باعث می‌شود احساسات انسان کمتر قابل اتکا باشد. هرچه دولت‌ها و شرکت‌ها در دستیابی به سیستم عملکرد انسان موفق‌تر شوند، ما در معرض رگباری از دستکاری‌ها، آگهی‌ها و تبلیغات هوشمندانه قرار خواهیم گرفت». (کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱ – صفحه ۷۷)

«وقتی داعش بخش وسیعی از سوریه و عراق را اشغال کرد، هزاران نفر از مردم را به قتل رساند و مکان‌های تاریخی را ویران، مجسمه‌ها را واژگون و به‌طور سیستماتیک، نمادهای رژیم‌های پیشین و نفوذ فرهنگی غرب را نابود کرد. اما وقتی جنگجویانش وارد بانک‌ها می‌شدند و گنجینه‌های پر از دلارهای امریکایی را پیدا می‌کردند که به چهره روسای جمهور امریکایی و شعارهایی به زبان انگلیسی در ستایش آرمان‌های مذهبی و سیاسی امریکایی منقش بودند، این نمادهای امپریالیسم امریکا را نمی‌سوزاندند. زیرا اسکناس دلار در همه تقسیمات مذهبی و سیاسی سراسر جهان مورد تکریم است. اگرچه ارزش ذاتی ندارد – شما نمی‌توانید یک اسکناس دلار را بخورید یا بیاشامید – اعتماد به دلار و به حکمت بانک مرکزی دولت فدرال آن‌قدر پابرجا و محکم است که حتی افراطیون اسلام‌گرا، خدایان مواد مخدر مکزیک و مستبدان کره شمالی هم در آن شریک‌اند». (کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱ – صفحه ۱۳۶)

«موفقیت یا شکست تروریسم به ما بستگی دارد. اگر اجازه بدهیم ذهنمان اسیر تروریست‌ها شود و بعد به ترس‌هایمان واکنش شدید نشان بدهیم، تروریسم موفق خواهد شد. اگر ذهنمان را از اسارت تروریسم‌ها رها کنیم و بعد با روشی خونسردانه و متعادل واکنش نشان بدهیم، تروریسم شکست می‌خورد». (کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱ – صفحه ۲۰۶)

«انسان‌ها به‌ندرت فقط به خودشان فکر می‌کنند. ما، ترجیحا گروهی فکر می‌کنیم. درست همان گونه که بزرگ کردن یک کودک به همکاری یک قبیله نیاز دارد، اختراع یک وسیله، حل و فصل درگیری یا درمان یک بیماری هم به همکاری قبیله نیاز دارد. هیچ‌کس به تنهایی همه‌چیز را درباره ساخت کلیسا، بمب اتم یا هواپیما نمی‌داند. آنچه انسان خردمند را کمی بالاتر از سایر حیوانات قرار داد و ما را به اربابان زمین تبدیل کرد، منطق فردی ما نبود، بلکه توانایی بی‌مانندمان برای تفکر باهم در گروه‌های بزرگ بود». (کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱ – صفحه ۲۶۸)

«وقتی تلاش می‌کنید پیچیدگی واقعی جنگ را با استفاده از آمار و داده‌های دقیق برای مردم توضیح بدهید، کسی به شما گوش نمی‌دهد، اما داستانی شخصی درباره سرنوشت یک کودک، مجراهای اشک را فعال کرده، خون را به جوش می‌آورد و قطعیت اخلاقی کاذبی ایجاد می‌کند». (کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱ – صفحه ۲۸۱)

«به‌منظور عقب نماندن از جهان سال ۲۰۵۰ نه تنها به اختراع ایده‌ها و محصولات جدید، بلکه بالاتر از همه، به بازخلق دوباره و هرباره خود نیاز خواهید داشت». (کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱ – صفحه ۳۱۹)

«اگر واقعا می‌خواهید خودتان را بفهمید، نباید خود را با صفحه فیس‌بوکتان یا با داستان درونی «خود» تعیین هویت کنید. باید جریان واقعی بدن و ذهن را مشاهده کنید. خواهید دید افکار، احساسات و تمایلات، بدون دلیل چندانی و بدون فرمان گرفتن از شما پدیدار و ناپدید می‌شوند، درست مثل بادهای مختلفی که از این سو و آن سو می‌وزند و موهایتان را به هم می‌ریزند. و درست همان گونه که شما باد نیستید، همچنین آمیزه‌ای از افکار، عواطف و تمایلاتی که تجربه می‌کنید هم نیستید، و بدون تردید، داستان پاستوریزه‌ای که با آینده‌نگری درباره این تجارب می‌گویید هم نیستید. شما همه آن‌ها را تجربه می‌کنید، اما کنترلشان نمی‌کنید، مالک آن‌ها نیستید و خودِ آن‌ها هم نیستید. مردم می‌پرسند «من چه کسی هستم؟» و انتظار دارند داستانی برایشان گفته شود. اولین چیزی که باید درباره خودتان بدانید این است که شما قصه نیستید». (کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱ – صفحه ۳۶۵)

منبع: سایت دانشنامه

http://www.daneshnamah.com/download/farsi-books/5830-21-lesson-for-21-century-persian

 

  • معرفی کتاب پول اثر یووال نوح هراری

پول چگونه اختراع شد؟ چرا چنین نقش مهمی در زندگی هایمان ایفا میکند؟ آیا اسباب شادی ما را فراهم میکند یا اینکه حاصلی جز تلخ کامی ندارد؟ بشر در آینده چه برنامه ای برای پول دارد؟

یووال نوح هاراری با وضوح و بینش درخشان خود تاریخچه ی پول را از اولین سکه ها تا اقتصاد قرن بیست و یکم تشریح می کند و نشان می دهد که چطور همه ی ما در آستانه یک انقلاب هستیم، فارغ از اینکه ما آن را دوست داشته باشیم یا نداشته باشیم.

 

«کتاب پول نوشته یووال نوح هراری یکی از کتاب های مجموعه vintage minis انتشارات پنگوئن است که در سال ۲۰۱۹ تدوین شده و در قالب کتاب های کوچک و کم حجم به چاپ رسانده است. در سه فصلی که کتاب دارد مولف به تشریح تاریخچه پول و آینده ای که برای آن در مقایسه با ارزهای دیجیتال رقم می خورد می پردازد. هراری در این کتاب ویرایشی از چند متنی که در آثار دیگرش درباره پول نگاشته ارائه داده و آن را در اثر مستقلی با عنوان «پول» جمع کرده است.

منبع: سایت ایران‌کتاب

https://www.iranketab.ir/book/13244-money-vintage-minis

 

 

  • گزارشات و گفتگوها
  • آیا حریم شخصی بزرگ‌ترین قربانی ویروس کرونا خواهد شد؟

شیوع گسترده ویروس کرونا (کووید ۱۹) و روبه‌روشدن جهان با بحرانی بی‌سابقه، مردم و دولت‌ها را در شوکی عمیق فروبرده است. یووال نوح هراری، مورخ و اندیشمند معروف، در‌این‌زمینه مقاله‌ای نوشته است.

یووال نوح هراری مدرک دکتری خود را از دانشگاه آکسفورد دریافت کرده و استاد تاریخ دانشگاه عبری بیت‌المقدس است. در سال‌های اخیر، وی با نوشتن کتاب‌های «انسان خردمند: تاریخ مختصر نوع بشر» (۲۰۱۴) و «انسان خداگونه: تاریخ مختصر آینده» (۲۰۱۶) و «بیست‌و‌یک درس برای قرن بیست‌و‌یکم» (۲۰۱۸) به معروفیتی جهانی رسیده است. افزون‌براین، سخنرانی‌های متعددی در دانشگاه‌های مطرح جهان کرده است و افراد مشهوری نظیر بیل گیتس کتاب‌های او را توصیه کرده‌اند. لحن روایی آثار هراری عاملی مهم در موفقیت آثارش است. کتاب‌های وی با به نقدکردن عقایدی که برای بسیاری قطعی یا نسبتا قطعی است، تلنگری به باورهای انسان می‌زند و شوکی پرقدرت برای ایجاد «انقلاب شناختی» وارد می‌کند. به‌اعتقاد او، انسان آینده ناگزیر است خود را بازتعریف کند تا بتواند به‌شکل طبیعی به حیات ادامه دهد.

همه‌گیری ویروس کرونا جهان را با بحرانی بزرگ روبه‌رو کرده است. تعطیلی گسترده‌ی مشاغل و دانشگاه‌ها یکی از پیامدهای کوچک‌ این بحران است. همچنین، این بحران به‌یقین تأثیری فلسفی و روانی بر گونه‌ی انسان خواهد گذاشت و جهان را به دو بازه‌ی پیش و پس از خود تقسیم خواهد کرد. درگیرشدن جهان با کووید ۱۹ با خود مسائلی به‌همراه داشته است که این متفکر ۴۴ ساله در مقاله‌ای که برای فایننشال‌تایمز (Financial Times) نوشته، به بخشی از آن‌ها اشاره کرده است. اکنون به‌سراغ مقاله‌ی او می‌رویم.

بشر اکنون با بحرانی جهانی مواجه شده است و شاید جدی‌ترین بحران نسل ما! تصمیماتی که مردم و دولت‌ها در هفته‌های آینده می‌گیرند، احتمالا قالب کلی جهان را برای سال‌های آینده شکل خواهد داد. این تصمیمات نه‌تنها سیستم بهداشت و درمان، بلکه اقتصاد و سیاست و فرهنگ ما را نیز شکل خواهد داد.

باید سریع و قاطع عمل کنیم و پیامدهای بلندمدت اعمالمان را در نظر بگیریم. هنگامی‌که در حال انتخاب میان گزینه‌های موجود هستیم، باید به چیزی فراتر از پیروزی بر تهدید فعلی بیندیشیم و به این پرسش اساسی پاسخ دهیم: پس از عبور از طوفان، در چگونه جهانی خواهیم زیست؟ بله، این طوفان خواهد گذشت و بشر نجات خواهد یافت و بیشتر ما زنده خواهیم ماند؛ اما از آن به‌بعد، در جهانی متفاوت ساکن خواهیم بود.

بسیاری از اقدامات اضطراری کوتاه‌مدت به جز‌ء ثابتی از زندگی تبدیل خواهد شد و این ماهیت وضعیت اضطراری است. این وضعیت به فرایندهای تاریخی شتابی دوچندان می‌دهد و تصمیماتی که در حالت عادی به سال‌ها مشورت و بررسی نیاز دارد، تنها در عرض چند ساعت پذیرفته و اجرایی می‌شود. تکنولوژی‌های نابالغ و حتی خطرناک در عرصه‌ی عمل به‌کار گرفته می‌شود؛ چراکه خطر هیچ‌ کاری نکردن بیشتر است. در مقیاس وسیع‌تر، کشورهای جهان به موش آزمایشگاهی آزمایش‌های اجتماعی تبدیل می‌شوند.

چه اتفاقی می‌افتد هنگامی‌که همه در خانه کار کنند و ارتباطات تنها از راه دور است؟ چه اتفاقی می‌افتد وقتی تمامی مدارس و دانشگاه‌ها مجازی برگزار شوند؟ در وضعیت عادی، دولت‌ها و کسب‌و‌کارها و نظام آموزشی به‌هیچ‌وجه با اجرای طرح‌های آزمایشی این‌چنینی موافقت نخواهند کرد؛ اما وضعیت کنونی عادی نیست.

در وضعیتی بحرانی فعلی، با دو تصمیم مهم رو‌به‌رو هستیم که هرکدام در جایگاهش اهمیت ویژه‌ای دارد:۱. انتخاب میان نظارت مطلقه (Totalitarian Surveillance) و توانمندسازی شهروندی (Citizen Empowerment)؛ ۲. انتخاب میان انزوای ملی (Nationalist Isolation) و انسجام جهانی (Global Solidarity).

نظارت زیرپوستی

به‌منظور جلوگیری از همه‌گیری بیماری، تمام مردم باید از دستورالعملی واحد پیروی کنند. دو روش عمده برای رسیدن به این هدف وجود دارد. اولین تصمیم این است که دولت مردم را زیرنظر بگیرد و هر فرد متخلف را جریمه کند. امروزه برای اولین‌بار در تاریخ بشر، تکنولوژی امکان نظارت دائمی بر تمامی مردم را فراهم آورده است. به ۵۰ سال قبل بازمی‌گردیم، جایی که کا.گ‌.ب (سرویس اطلاعاتی و امنیتی اتحاد جماهیر شوروی سابق) نمی‌توانست ۲۴۰ میلیون شهروند اتحاد جماهیر شوروی را ۲۴ ساعته تعقیب کند و در‌عین‌حال، امیدوار باشد که تمامی اطلاعات جمع‌آوری‌شده را به‌طورکارآمد پردازش کند. سرویس اطلاعاتی شوروی به مأموران و تحلیلگران انسانی خود وابسته بود و امکان قراردادن یک مأمور برای هر شهروند را نداشت. بااین‌حال درحال‌حاضر، دولت‌ها می‌توانند به‌جای استفاده از جاسوسان و منابع انسانی، با اتکا بر گیرنده‌ها و الگوریتم‌های قدرتمند اطلاعات مدنظر خود را بهتر و دقیق‌تر دریافت کند.

در مبارزه علیه همه‌گیرشدن ویروس کرونا، بسیاری از دولت‌ها ابزارهای نظارتی جدیدی مستقر کرده‌اند که مهم‌ترین نمونه‌ی آن چین است. حکومت حاکم بر چین با نظارت دقیق گوشی‌های هوشمند مردم و بهره‌گیری از صدها میلیون دوربین تشخیص چهره و ملزم‌کردن مردم به بررسی و گزارش دمای بدن و وضعیت پزشکی‌شان، علاوه‌بر اینکه ناقلان مشکوک به ویروس کرونا را به‌سرعت شناسایی می‌کند، کاملا به رفت‌و‌آمد و تماس‌های مردم دسترسی دارد و به‌راحتی می‌تواند آن‌ها را ردیابی کند. طیف وسیعی از اپلیکیشن‌های موبایل به‌‌گونه‌ای طراحی شده‌اند تا شهروندان را هنگام نزدیک‌شدن به بیماران مبتلا آگاه سازند. این نوع تکنولوژی، تنها به شرق آسیا محدود نیست. نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، بنیامین نتانیاهو، اخیرا به آژانس امنیت ملی این کشور اجازه داده است تکنولوژی نظارتی را که در حالت عادی برای مبارزه با تروریست‌ها در نظر گرفته شده بود، به‌منظور ردیابی بیماران مبتلا به ویروس کرونا استفاده شود. هنگامی‌که کمیته‌های فرعی مجلس با واگذاری این اختیارات مخالفت کردند، نتانیاهو از «اختیارات قانونی در مواقع اضطراری» برای رسیدن به این هدف استفاده کرد.

ممکن است بگویید تمامی این‌ها موضوع جدیدی نیست و در سال‌های اخیر، هم دولت‌ها و هم شرکت‌ها از تکنولوژی‌های بسیار پیچیده‌تری برای ردیابی و نظارت و دست‌کاری افکار عمومی استفاده می‌کنند. با‌این‌حال، اگر هوشیار نباشیم، این همه‌گیری ممکن است به نقطه‌ی عطفی در تاریخ نظارت تبدیل شود؛ چراکه به بهانه‌ی کنترل شیوع ویروس، به‌کارگیری ابزارهای نظارت جمعی در کشورهایی عادی‌سازی می‌شود که تا امروز استفاده از آن را نمی‌پذیرفتند‌؛ اما اتفاق مهم‌تر آن است گذاری دراماتیک از «نظارت روپوستی» به‌سوی «نظارت زیرپوستی» را شاهد هستیم. منظور نویسنده این است که پیش‌از‌این سرویس‌های امنیتی بر رفتار و کارهای ما نظارت می‌کردند؛ اما از‌این‌پس، به اطلاعات بدنی و سلامتی ما نیز کاملا دسترسی دارند.

تا امروز، هنگامی‌که انگشتتان صفحه‌ی گوشی هوشمند را لمس می‌کرد تا روی لینکی کلیک کند، دولت می‌خواست بداند انگشت شما دقیقا روی چه چیزی کلیک کرده است؛ اما با شیوع ویروس کرونا، خواسته‌ی دولت تغییر کرده است و اکنون به‌دنبال دانستن دمای انگشت و فشارخون شما هستند.

وضعیت اضطراری اجباری

هنگامی‌که با موضوع نظارت برخورد می‌کنیم، یکی از مشکلاتمان این است که هیچ‌یک از ما دقیقا نمی‌دانیم چگونه نظارت می‌شویم و در سال‌های آینده، ممکن است چه آورده‌ای برایمان داشته باشد. تکنولوژی‌های نظارتی با سرعتی باورنکردنی در حال توسعه هستند و آنچه تا ۱۰ سال قبل پدیده‌ای علمی‌تخیلی به‌نظر می‌رسید، امروزه خبری تاریخ‌مصرف‌گذشته است. به‌عنوان آزمایشی فکری، دولتی را تصور کنید که از تمامی شهروندان خواسته است برای آگاهی از دمای بدن و ضربات قلب ۲۴ ساعته بازوبند بیومتریک به بازو ببندند. نتایج به‌دست‌آمده را الگوریتم‌های دولتی جمع‌آوری و تحلیل می‌کند و از بیمارشدن شما پیش از خودتان آگاه می‌شود. همچنین، این الگوریتم‌ها خواهند دانست کجا بوده‌ و با چه کسانی دیدار کرده‌اید. بدین‌ترتیب، زنجیره‌های سرایت به‌طورمؤثری کوتاه می‌شود و از میان می‌رود. چنین نظامی می‌تواند تنها در چند روز به‌شکلی باورنکردنی از همه‌گیری ویروس جلوگیری کند. همه‌چیز عالی به‌نظر می‌رسد، این‌طور نیست؟

این ماجرا قطعا وجه‌ی منفی نیز دارد که یکی از آن‌ها این است به سیستم نظارتی وحشتناک مشروعیت می‌بخشد. به‌طورمثال، اگر بدانید اخبار را با کلیک‌کردن بر لینک فاکس‌نیوز دنبال می‌کنم و بر لینک CNN کلیک نمی‌کنم، این می‌تواند درباره‌ی تفکرات سیاستی یا حتی شخصیتی‌ام به شما اطلاعاتی بدهد؛ اما اگر بتوانید بر تغییرات دمای بدن و فشارخون و ضربان قلبم هنگام تماشای کلیپ ویدئویی نظارت کنید، آن‌گاه می‌توانید بفهمید چه چیزی من را می‌خنداند یا به گریه‌ام می‌اندازد یا به‌شدت عصبانی‌ام می‌کند.

خشم، لذت، بی‌حوصلگی و عشق همگی پدیده‌هایی زیستی هستند؛ دقیقا مانند تب و سرفه. همان تکنولوژی‌ای که سرفه را تشخیص می‌دهد، خنده را نیز می‌تواند تشخیص دهد. اگر شرکت‌ها و دولت‌ها در مقیاس کلان جمع‌آوری وسیع اطلاعات زیستی ما را شروع کنند، می‌توانند ما را بسیار بهتر از خودمان بشناسند و از‌این‌پس، می‌توانند احساساتمان را پیش‌بینی و حتی دست‌کاری کنند و هرچه می‌خواهند، به ما بفروشند، چه به‌صورت محصول، چه به‌صورت سیاست‌مدار.

نظارت بیومتریک به‌حدی دقیق و وسیع است که می‌تواند تکنیک‌های نفوذ داده‌ی شرکت کمبریج آنالیتیکا را به چیزی عقب‌مانده و ناکارآمد تبدیل کند. کره‌شمالی را در سال ۲۰۳۰ تصور کنید؛ جایی‌که در آن تمامی شهروندان مجبور هستند ۲۴ ساعته دستبندهای بیومتریک به دست داشته باشند. اگر در حال گوش‌دادن به سخنرانی «پیشوای کبیر» باشید و دستبندتان علائم خشم را در شما گزارش کند، کارتان تمام است.

البته با این استدلال می‌توانید خود را قانع کنید که نظارت بیومتریک روشی موقتی است و تنها هنگام وضعیت اضطراری استفاده می‌گشود و به‌محض پایان‌یافتن وضعیت اضطراری، این روش نیز کنار گذاشته خواهد شد. بااین‌حال، اقدامات موقتی خصلت ناپسندی با خود به‌همراه دارند و آن این است که وضعیت‌های اضطراری را تداوم می‌بخشند؛ به‌ویژه آنکه وضعیت‌های اضطراری جدید همواره در کمین هستند. به‌طور مثال، رژیم صهیونیستی هنگام جنگ‌های استقلال ۱۹۴۸ وضعیت اضطراری اعلام کرد که نظارت بر گستره‌ای از کارها نظیر سانسور مطبوعات و مصادره‌ی زمین تا ایجاد مقررات ویژه برای تهیه‌ی پودینگ را شامل می‌شد. جنگ استقلال مدت‌ها است با پیروزی به‌اتمام رسیده؛ اما رژیم صهیونیستی هرگز پایان وضعیت اضطراری را اعلام نکرده است و در لغو بسیاری از اقدامات موقتی اجراشده در سال ۱۹۴۸ ناکام مانده است. البته خوشبختانه قانون شرایط اضطراری در سال ۲۰۱۱ لغو شد.

حتی هنگامی‌که نرخ شیوع ویروس کرونا به صفر کاهش پیدا کند، بعضی از دولت‌های «تشنه‌ی اطلاعات» این ادعا را مطرح خواهند کرد همچنان نیاز است سیستم نظارت بیومتریک بر جای خود باقی بماند. دلایل آن‌ها برای این ادعا می‌تواند هراس از شیوع موج دوم ویروس کرونا، توسعه‌ی گونه‌ی جدیدی از ابولا در آفریقای مرکزی و… باشد. می‌توانید خودتان حدس بزنید چه بهانه‌هایی ممکن است دستاویز دولت برای ادامه‌ی نظارت زیر پوستی باشد.

در سال‌های اخیر، مبارزه‌ی عظیمی بر سر حریم شخصی در حال شکل‌گیری بوده است. بحران ویروس کرونا می‌تواند لبه‌ی تیز این شمشیر جنگ باشد؛ چراکه غالب مردم در انتخاب میان حریم شخصی و سلامت، گزینه‌ی سلامت را انتخاب می‌کنند.

پلیس صابون

اینکه از مردم بخواهید میان حریم شخصی و سلامت یکی را انتخاب کنند، ریشه‌ی حقیقی مشکل است؛ چراکه انتخابی قلابی است. می‌توانیم و باید از حریم شخصی و در‌عین‌حال سلامت بهره ببریم و حفاظت از سلامتمان را انتخاب و شیوع ویروس کرونا را متوقف کنیم و این کار باید با توانمندسازی شهروندان انجام شود، نه ایجاد حکومت نظارت مطلقه.

در هفته‌های اخیر، کره‌جنوبی و تایوان و سنگاپور تلاش‌های موفقی برای محدودکردن شیوع کرونا کرده‌اند. این کشورها در‌عین‌حال که از تعدادی اپلیکیشن‌ ردیابی بهره می‌برند، تکیه‌ی اصلی خود را بر انجام آزمایش گسترده و گزارش‌دهی صادقانه و تمایل به همکاری دوطرفه با مردم قرار داده‌اند.

نظارت متمرکز و جریمه‌های سنگین نباید تنها در وادارکردن مردم به پذیرش دستورالعمل‌های مفید باشد. هنگامی‌که واقعیت‌های علمی به مردم اطلاع‌ داده شود و جامعه به حقایق ارائه‌شده‌ی مقام‌های دولتی اعتماد کنند، شهروندان بدون نیاز به داشتن ناظر دائمی بر اعمال، کار درست را انجام می‌دهند. جمعیت خودمحرک و آگاه غالبا بسیار قدرتمندتر و مؤثرتر از جمعیت ناآگاهی عمل خواهد کرد که مدام زیرنظر باشد. به‌طورمثال، فرض کنید در حال شستن دست‌هایتان با صابون هستید. این یکی از پیشرفت‌های مهم در تاریخ بهداشت بشری بوده است؛ به‌گونه‌ای که سالانه جان میلیون‌ها انسان را نجات می‌دهد. درحالی‌که شستن دست برای ما امری بدیهی است، تنها دو قرن پیش (قرن نوزدهم)، دانشمندان اهمیت شستن دست‌ها با صابون را کشف کردند. پیش‌از‌آن، حتی پزشکان و پرستاران در فاصله‌ی میان دو عمل جراحی دست‌هایشان را نمی‌شستند! بااین‌همه، امروزه میلیاردها انسان روزانه دست‌های خود را می‌شویند، نه به این دلیل که کسی از پلیس صابون ترس دارند: بلکه از حقایق علمی آگاهی دارند. من دست‌هایم را با صابون می‌شویم؛ چرا که از وجود ویروس‌ها و باکتری‌ها آگاهی دارم و می‌دانم این موجودات ریز بیماری‌زا هستند و شستن دست با صابون، آن‌ها را از بین می‌برد.

برای رسیدن به چنین سطحی از موافقت و همکاری، به اعتماد نیاز دارید. مردم نیاز دارند به علم و مقام‌های دولتی و رسانه‌ها اعتماد کنند. در سالیان اخیر، سیاست‌مداران غیرمسئول تعمدا بر ریشه‌ی اعتماد به علم و مقام‌های دولتی و رسانه‌ها ضربات سهمگینی وارد کرده‌اند. اکنون، همین سیاست‌مداران غیرمسئول ممکن است مدعی شوند نمی‌توان به مردم برای انجام کار درست اعتماد کرد و به‌تدریج در جاده‌ی استبداد قدم بردارند.

بدیهی است اعتمادی که سال‌های متوالی خدشه‌دار شده است، یک‌شبه بازسازی نمی‌شود؛ اما اکنون در موقعیت عادی نیستیم. در لحظه‌ی بحران، عقاید به‌سرعت تغییر می‌کند. ممکن است سال‌ها با خواهر و برادرتان دچار بحث‌و‌جدل باشید؛ اما هنگامی‌که وضعیتی اضطراری اتفاق می‌افتد، ناگهان مخزن پنهانی از اعتماد و دوستی کشف می‌شود و برای یاری‌رساندن به همدیگر می‌شتابید. به‌جای ایجاد رژیمی نظارتی می‌توان اعتماد مردم به علم و مقام‌های دولتی و رسانه‌ها را بازسازی کرد. هنوز چندان دیر نیست و قطعا باید از تکنولوژی‌های جدید هم استفاده کنیم؛ اما این تکنولوژی باید به‌منظور توانمندسازی شهروندان به‌کار گرفته شود. کاملا موافق آن هستم که دمای بدن و فشارخونم ارزیابی می‌شود؛ اما این داده‌ نباید به‌منظور ایجاد حاکمیت مطلقه به‌کار گرفته شود؛ بلکه این اطلاعات باید من را قادر کند تصمیمات شخصی آگاهانه‌تری بگیرم و همچنین حکومت را برای تصمیماتش پاسخ‌گو نگه دارد.

اگر بتوانم وضعیت خود را ۲۴ ساعته پایش کنم، نه‌تنها خواهم فهمید به تهدیدی برای سلامت دیگران تبدیل شده‌ام یا نه؛ بلکه عادت‌های مرتبط با سلامتی خود را شناسایی می‌کنم و اگر بتوانم به آمارهای مطمئن شیوع ویروس کرونا دسترسی داشته باشم و آن‌ها را تحلیل کنم، خواهم توانست قضاوت کنم دولت حقیقت را می‌گوید و سیاست‌های صحیحی برای مبارزه با شیوع ویروس در پیش گرفته است یا خیر. هرگاه مردم از نظارت سخن می‌گویند، به‌خاطر داشته باشید همان تکنولوژی نظارتی که دولت‌ها برای نظارت بر افراد استفاده می‌کنند، می‌تواند به وسیله‌ای برای نظارت افراد بر دولت و ارگان‌ها تبدیل و استفاده شود.

شیوع ویروس کرونا آزمون بزرگ شهروندی است و در روزهای آتی هرکدام از ما باید به داده‌های علمی و متخصصان بهداشت و درمان اعتماد کنیم و اهمیت‌دادن به توهم توطئه و سیاست‌مداران منفت‌طلب را کنار بگذاریم. اگر در انتخاب گزینه‌ی صحیح دچار خطا شویم، ممکن است خودمان را در حال امضای واگذاری‌های آزادی‌های عزیزمان به دولت بیابیم؛ درحالی‌که تصور می‌کنیم این تنها را حفاظت از سلامتی‌مان است.

 

 

به برنامه‌‌ی جهانی نیاز داریم

دومین تصمیم مهمی که با آن روبه‌رو هستیم، انتخاب میان انزوای ملی و انسجام جهانی است. شیوع کرونا و پیامدهای بحران اقتصادی ناشی از آن مسئله‌ای جهانی هستند و تنها راه مؤثر برای حل آن‌ها همکاری جهانی است.

در اولین و مهم‌ترین گام برای مقابله با ویروس، به اشتراک‌گذاری جهانی اطلاعات نیاز داریم. این بزرگ‌ترین برتری انسان‌ها درمقایسه‌با ویروس‌ها است. یک ویروس کرونا در چین و یک ویروس کرونا در ایالات متحده نمی‌توانند درباره‌ی چگونگی آلوده‌کردن انسان‌ها به یکدیگر مشاوره بدهند؛ اما کشور چین می‌تواند درس‌های ارزنده‌ای درباره‌ی برخورد با ویروس کرونا به ایالات متحده بدهد. آنچه پزشک ایتالیایی ساکن میلان در شروع روز کشف می‌کند، می‌تواند جان انسان‌های زیادی را هنگام عصر در تهران نجات دهد. زمانی‌که دولت انگلیس در انتخاب میان سیاست‌های گوناگون به تردید افتاده است، می‌تواند از کره‌ای‌هایی راهنمایی بگیرد که یک ماه قبل با دوراهی این‌چنینی روبه‌رو شده بودند. روی‌هم‌رفته برای تحقق چنین امری، به داشتن روحیه‌ی همکاری جهانی و اعتماد نیاز داریم.

حکومت‌ها باید خواستار آن باشند اطلاعاتشان را شفاف با یکدیگر به‌اشتراک بگذارند و به‌دنبال کسب راهکار از یکدیگر باشند و درعین‌حال، به داده‌ها و راهکارهای کسب‌شده اعتماد کنند. همچنین برای تولید و توزیع تجهیزات پزشکی، به‌‌ویژه کیت آزمایش و دستگاه‌های تنفسی، به تلاشی جهانی احتیاج داریم. به‌جای آنکه هر کشور به شیوه‌ی داخلی عمل کند و تجهیزات به‌دست‌آورده را احتکار کند، تلاش هماهنگ جهانی می‌تواند به تولید تجهیزات شتاب چشمگیری دهد و تجهیزات نجات‌بخش عادلانه‌تر توزیع شود. همان‌گونه که در زمان جنگ کشورها صنایع مهمی را به‌شکل ملی می‌سازند، مبارزه‌ی انسان‌ها علیه ویروس کرونا ممکن است ما را به‌سمت «بشری‌کردن» خط‌های تولید حیاتی سوق دهد. کشوری ثروتمند با تعداد ابتلای اندک، باید متمایل باشد تجهیزات گران‌بها را به کشوری فقیرتر با موارد ابتلای فراوان ارسال کند و این اعتماد را داشته باشد که اگر روزی خودش به کمک نیاز داشته باشد، کشورهای دیگر به یاری او خواهند شتافت.

همچنین، ممکن است برای ایجاد جمعیتی از کادرپزشکی به تلاش جهانی مشابهی نیازمند باشیم. کشورهایی که تاکنون کمتر گرفتار هستند، می‌توانند کادرپزشکی خود را به مناطقِ بیشتردرگیر اعزام کنند تا در لحظه‌ی نیاز، کشورهای دیگر به آن‌ها کمک و کادر درمان آن کشورها نیز تجربه‌های ارزشمندی کسب کنند. اگر در آینده سیر شیوع تغییر کند، کمک‌های جهانی می‌تواند همگام با تغییر مسیر شیوع، از کشورهای کمتردرگیر به کشورهای بیشتردرگیری تغییر جهت دهد.

در حوزه‌ی اقتصادی نیز نیاز به همکاری جهانی به‌شدت مهم است. ازآنجاکه اقتصاد و زنجیره‌های تأمین منابع ماهیت جهانی دارد، اگر هر دولت فقط به حل مسائل خود بدون درنظرگرفتن سایرین بپردازد، پیامد آن آشوب و بحران‌های عمیق‌تر خواهد بود. هرچه‌سریع‌تر به برنامه‌ی جهانی برای عمل‌کردن نیاز داریم.

یکی دیگر از نیازها، رسیدن به توافق جهانی بر سر مسئله‌ی مسافرت است. لغو تمامی سفرهای بین‌المللی برای ماه‌ها، مشکلات زیادی در پی خواهد داشت و در روند مبارزه علیه ویروس کرونا وقفه ایجاد خواهد کرد. کشورها برای فراهم‌آوردن وضعیتی حداقلی که تعدادی از مسافران ضروری نظیر دانشمندان، پزشکان، خبرنگاران، سیاست‌مداران و بازرگانان بتوانند سفر کنند، به همکاری جمعی احتیاج دارند. با رسیدن به توافقی جهانی که در آن کشور مبدأ مسافران غربالگری اولیه می‌کند، این امر امکان‌پذیر است. اگر بدانید تنها مسافرانی اجازه‌ دارند در هواپیما حضور یابند که به‌دقت غربال شده‌اند، تمایل شما برای پذیرفتن آن افراد در کشورتان بیشتر خواهد بود.

متأسفانه درحال‌حاضر کشورها به‌ندرت این کارها را انجام می‌دهند و رخوتی اجتماعی گریبان جامعه‌ی جهانی را گرفته است. به‌نظر می‌رسد در میان رهبران جهان، هیچ فرد بالغی وجود ندارد. هفته‌ها قبل انتظار برگزاری نشست اضطراری برای دستیابی به برنامه‌ی عملیاتی مشترک انتظار می‌رفت؛ اما رهبران گروه هفت فقط به برگزاری کنفرانسی ویدئویی اکتفا کردند که آن‌هم نتیجه‌ای نداشت.

در بحران‌های جهانی گذشته، مانند بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ و شیوع ابولا در سال ۲۰۱۴، کشور ایالات متحده آمریکا در نقش رهبری جهانی در نظر گرفته می‌شد؛ اما دولت فعلی آمریکا نقش رهبری را واگذار کرده است. دونالد ترامپ بسیار واضح و صریح بیان کرده است که به شکوه آمریکا بسیار بیشتر از آینده‌ی جامعه‌ی بشری اهمیت می‌دهد.

این حکومت حتی نزدیک‌ترین متحدان خود را رها کرده است. هنگامی‌که آمریکا تمامی پروازها از اتحادیه‌ی اروپا را لغو می‌کرد، حتی به خود زحمت نداد از قبل هشداری به اتحادیه‌ی اروپا بدهد و بدون مشورت این تصمیم تندوتیز را اتخاذ کرد. حکومت فعلی با ارسال پیشنهاد تقریبا یک‌میلیارد‌دلاری به یکی از شرکت‌های داروسازی آلمانی به‌منظور خرید حق انحصار تولید واکسن کووید ۱۹، جنجال بزرگی در آلمان به‌پا کرد. حتی اگر روزی حکومت فعلی رویه‌ی خود را تغییر دهد و با برنامه‌ی جهانی همگام شود، تعداد کمی از رهبری پیروی می‌کنند که هرگز مسئولیت نمی‌پذیرد و هرگز اشتباه‌های خود را گردن نمی‌گیرد و به‌طورکلی دنبال آن است که تمامی اعتبار اتفاق را متوجه خود و در‌عین‌حال، تمامی سرزنش‌ها را متوجه دیگران کند.

اگر جای خالی آمریکا را دیگر کشورها پُر نکنند، متوقف‌کردن روند شیوع سخت‌تر خواهد شد و پیامد آن مسموم‌شدن روابط بین‌المللی برای سال‌های متوالی است. با‌این‌حال، هر بحران فرصت است و باید امیدوار باشیم شیوع بیماری کنونی بشر را متوجه آن کند که وجود تفرقه‌ی جهانی چه ضررهای جبران‌ناپذیری دارد.

بشر اکنون محکوم به انتخاب است. آیا تفرقه‌ی جهانی شدت خواهد یافت یا بشر مسیر انسجام جهانی را انتخاب می‌کند؟ اگر تفرقه را انتخاب کنیم، نه‌‌تنها کنترل بحران کنونی سخت‌تر و طولانی‌تر می‌شود؛ بلکه اتفافات بدتری نیز در آینده رخ خواهد داد. اگر انسجام جهانی را انتخاب کنیم، در مبارزه علیه ویروس کرونا پیروز می‌شویم. درحقیقت، این پیروزی‌ای علیه تمامی بیماری‌های مسری و بحرانی‌هایی است که ممکن است بشر را در قرن بیست‌ویکم تهدید کند.

منبع:خبرنامه زومیت، برگرفته از مقاله‎ی دکتر هراری منتشر شده در فایننشال تایمز، نوشته‌ی آقای جلیل علیزاده

https://www.zoomit.ir/2020/4/11/347132/yuval-noah-harari-the-world-after-coronavirus/

 

 

  • یووال نوح هراری: ‘ویروس کرونا بحرانی سیاسی است نه پزشکی’

یووال نوح هراری، تاریخ شناس اسرائیلی و نویسنده کتاب “انسان خردمند” در مصاحبه با بی‌بی‌سی می‌گوید ویروس کرونا بحرانی سیاسی است نه پزشکی و گزینه‌هایی که امروز انتخاب می کنیم احتمالا زندگی ما را برای سالهای سال شکل خواهد داد.

در پی این بیماری فراگیر چه جامعه‌ای ظهور خواهد کرد؟ کدام کشورها متحدتر و کدام یک منزوی تر خواهند شد؟ آیا ابزار نظارت بر نحوه اجرای محدودیت های کنونی برای حفاظت یا سرکوب شهروندان به کار خواهد برده خواهد شد؟

یووال هراری در مصاحبه با بی بی سی گفت: “این بحران ما را به اتخاذ تصمیم های بسیار بزرگ و تصمیم گیری سریع ناگزیر خواهد کرد اما ما دارای اندیشه و عقیده نیز هستیم.”

بحران سیاسی

به گفته او “شاید دو انتخاب بسیار مهمی که با آنها مواجه هستیم این است که آیا باید از طریق انزوای ملی‌گرایانه با این بیماری مقابله کنیم یا راه همکاری و یکپارچگی بین‌المللی را برگزینیم. دوم اینکه، در سطح هر کشور، آیا باید با توسل به نظارت متمرکز و تمامیت خواهانه بر این بیماری غلبه کنیم یا اینکه شیوه یکپارچگی و تواناسازی شهروندان را به کار بگیریم.”

به گفته آقای هراری، شیوع فراگیری ویروس کرونا سئوالاتی را در چه در سطح سیاسی و چه در سطح علمی مطرح کرده است اما در حالیکه ما بعضی از چالش های علمی را در نظر گرفته و بر آنها تمرکز کرده ایم، کمتر به نحوه واکنش به سئوالات سیاسی پرداخته ایم.

او می افزاید: “بشریت هر آنچه را که برای کنترل و شکست این بیماری لازم است در اختیار دارد. ما در قرون وسطی زندگی نمی کنیم و این بیماری هم طاعون سیاه نیست. شرایط بدانگونه نیست که مردم بمیرند و ما از عامل مرگ و میر آنها و چگونگی برخورد با آن هیچ آگاهی نداشته باشیم.”

پژوهشگران چینی پیش از این روند تحول و سرایت ویروس را که در مرکز شیوع بیماری است تشخیص داده اند و در بسیاری دیگر از کشورها تحقیقات مشابهی در مورد این ویروس در جریان است.

اگر ابتلای به کوید-۱۹ درمانی ندارد اما پژوهشگران با استفاده از جدیدترین فناوری ها و دستاوردهای پزشکی در مسیر تولید واکسن این بیماری گام های بزرگی برداشته اند.

ما می دانیم که روش هایی مانند شستن دست و فاصله گیری اجتماعی به حفاظت از ما در برابر این بیماری و جلوگیری از گسترش آن کمک می کند.

هراری معتقد است که “ما به طور کامل درک می کنیم که با چه مشکلی دست به گریبان هستیم و فناوری و قدرت اقتصادی غلبه بر آن را داریم. سئوال این است که چگونه از این امکانات خود استفاده کنیم. و این اساسا یک سئوال سیاسی است.”

فناوری خطرآفرین

هراری در مقاله ای که اخیرا در روزنامه تایمز مالی منتشر کرد هشدار داد که در جریان یک وضعیت فوق العاده، روندهای تاریخی به سرعت به پیش می رود و تصمیم هایی که معمولا به سالها بحث و تبادل نظر نیاز دارد یک شبه اتخاذ می شود.

شیوه های نظارت بر رفتار شهروندان با سرعت سرسام آوری تکمیل می شود و بدون طی مسیر تکاملی لازم و پس از بحث و گفتگوی عمومی مورد استفاده قرار می گیرد.

به گفته او، قرار گرفتن این شیوه ها در “دست های خاطی” می تواند به دولت ها این امکان را بدهد تا “شیوه های نظارتی همه جانبه را به کار اندازند به نحوی که بتوانند به داده های شخصی همگان دست یابند و به صورت غیرشفاف تصمیم گیری کنند.”

به عنوان مثال، در اسرائیل دولت نه تنها اختیارات سازمان های بهداشتی بلکه اختیارات سازمان های مخفی را هم افزایش داده تا بتواند به اطلاعات در مورد مکان یابی افراد دست یابد. این رویکرد در کره جنوبی مورد آزمایش قرار گرفت هرچند به گفته آقای هراری، با شفافیت بیشتری در آن کشور به کار گرفته شده است.

در چین که دارای یکی از پیشرفته ترین ساختارهای دولتی برای نظارت بر زندگی مردم است، از فناوری تشخیص چهره برای جریمه کردن کسانی که مقررات قرنطینه را نقض می کنند استفاده شده است.

هراری معتقد است که ممکن است چنین روشی در کوتاه مدت توجیه پذیر باشد اما اگر به شیوه ای همیشگی تبدیل شود، آنگاه خطراتی را در پی دارد.

او می‌گوید “من طرفدار آن هستم که دولت ها چه در زمینه بهداشتی و چه اقتصادی به اقدامات قاطعانه و حتی شدید دست بزنند اما شرط دست زدن به چنین اقداماتی در درجه اول این است که دولت مورد نظر نمایندگی همه مردم را داشته باشد.”

او می‌افزاید: “در شرایط عادی، شما می توانید یک کشور را با اتکای به حمایت فقط ۵۱ درصد مردم اداره کنید اما در شرایطی مانند شرایط کنونی، باید دولت نماینده خواسته های همه مردم باشد و از همه مردم به یکسان مراقبت کند.”

انزوا یا همکاری

به گفته یووال هراری، در چند سال اخیر، دولت ها بر موج ملیت و عامه گرایی سوار شده اند که نتیجه آن تقسیم جامعه به دو اردوگاه متعارض بوده و باعث تشدید نفرت از بیگانگان و ملت های دیگر شده است اما بروز این بیماری فراگیری در سطح جهانی نشان داده است که این بیماری قایل به تمایز بین گروه های اجتماعی و کشورها نیست. او می افزاید که لازم است تصمیم بگیریم که در رویارویی با شرایط دشوار کنونی راه اختلاف را در پیش بگیریم یا به همکاری روی آوریم.

چندین کشور در صدد برآمدند تا به تنهایی با این بیماری مقابله کنند و برای این منظور به مصادره زیرساخت ها و اقلام پزشکی بخش خصوصی روی آوردند. ایالات متحده به خصوص به خاطر تلاش برای کنار زدن کشورهای دیگر در زمینه خرید ماسک پزشکی، مواد شیمایی و ونتیلاتور مورد انتقاد قرار گرفت.

این نگرانی وجود دارد که ممکن است واکسن تولیدی در آزمایشگاه های کشورهای ثروتمند به میزان لازم در دسترس ملت های توسعه نیافته و فقیر قرار نگیرد.

در عین حال، هراری می گوید که با در نظر داشتن امکانات همکاری در حال حاضر، درس هایی که یک گروه پژوهشگران چینی در روز فرا گرفته ممکن است شب هنگام برای نجات جان انسان ها در تهران به کار رود.

او می افزاید که “عقلانی تر” این است که همکاری بین المللی را از طریق تشویق مبادلات علمی و پیشبرد توزیع منصفانه منابع انسانی و مادی بین تمامی کشورهای درگیر با این بیماری تقویت کنیم.

یووال هراری تاکید دارد “در قرون وسطی هم، بیماری های همه گیری مانند طاعون سیاه در قرن چهاردهم به نقاط مختلف گسترش می یافت، بنابراین بازگشت به شیوه‌های قرون وسطایی از ما در برابر بیماری حفاظت نخواهد کرد.”

آیا این بیماری می تواند فطرت اجتماعی ما را تغییر دهد؟

به نظر یووال هراری، نتیجه گزینه هایی که انتخاب می کنیم هرچه که باشد، ما در هر حال “انسان اجتماعی” باقی خواهیم ماند و این خصوصیت بشری تغییر نخواهد کرد.

او معتتقد است که این ویروس “از بهترین بخش ازفطرت بشری سوء استفاده می کند” یعنی از غریزه انسانی احساس عطوفت نسبت به بیماران و نیاز به نزدیک بودن به کسانی که به دام بیماری می افتند.

یووال هراری تاکید دارد “این ویروس سعی دارد که از این احساس بشری برای مبتلا کردن ما سوء استفاده کند اما ما باید هوشیار باشیم و به جای احساسات قلبی، به عقل و منطق خودمان گوش بدهیم و انزوای اجتماعی فعلی را برای جلوگیری از گسترش بیماری رعایت کنیم. در عین حال، چنین رفتاری برای ما به عنوان حیوان اجتماعی دشوار است.”

او می افزاید: “به نظر من وقتی که این بحران خاتمه یابد، مردم احساس خواهند کرد که حتی بیش از گذشته به پیوستگی با یکدیگر نیاز دارند. من فکر نمی کنم که این بیماری بتواند فطرت انسانی ما را به شکلی اساسی دگرگون کند.”

منبع: بی‌بی‌سی فارسی

https://www.bbc.com/persian/magazine-52254081

 

  • مورخ اسرائیلی: ویروسی مهلک‌تر از کرونا در انتظار جهان است اگر…

به باور یووال نوح هراری، نویسنده و مورخ اسرائیلی، بی‌صاحب شدن دنیا در نتیجه سیاست‌های عوام‌گرایانه رهبران کشورها، در عالم‌گیر شدن بحران‌هایی مانند ویروس کرونا نقش دارد.

به اعتقاد او، علم سرانجام راه خود را در غلبه بر این نوع بحران‌ها خواهد یافت؛ اما اگر پایه‌های اساسی زندگی بشر تقویت نشود، پس از کرونا بحران‌های سخت‌تری بشر را تهدید خواهد کرد.

به گفته او، هر فرد محرومی در فقیرنشین‌ترین محله‌های تهران هم که به درمان و زندگی آبرومندانه دسترسی ندارد، بر سرنوشت تک‌تک انسان‌ها در جای‌جای جهان اثر دارد.

بنابراین تأکید دنیا باید بر تلاش برای زدودن فقر و محرومیت، به ویژه فراگیرشدن و تقویت سیستم درمان و بهداشت، در کل جامعه بشری باشد.

یووال نواح هراری این روزها در مقاله‌ای که در نشریه تایم منتشر کرد و نیز در مصاحبه با کریستین امانپور در شبکه سی‌ان‌ان و همچنین در گفت‌وگو با برنامه «واقعیت» در شبکه دوم تلویزیون اسرائیل تأکید کرد که در مبارزه با کرونا، بشریت با فقدان رهبری روبه‌روست و تنها راه غلبه بر بحران‌های مشابه، لزوم حل واقعی آلام مردم جهان است؛ حال آن‌ که بسیاری از سیاستمداران، حتی در اوج بحران کرونا، در اندیشه کنترل بیشتر ملت‌ها هستند.

این مورخ ۴۴ ساله زاده اسرائیل و تحصیلکرده آکسفورد، نویسنده کتاب‌های پرفروش «انسان خردمند؛ تاریخ مختصر بشر»، «انسان خداگونه؛ تاریخ مختصر فردا»، «۲۱ درس برای قرن ۲۱» و مقاله‌های تفکربرانگیزی مانند «خدا نمرده، برکنار شده» و «حقیقت سکولار» است.

شماری از کتاب‌های مهم او به ۵۰ زبان دنیا از جمله فارسی ترجمه شده و دیدگاه‌هایش در خصوص تفکر «انسان خداگونه»، او را به یکی از بانفوذترین اندیشمندان معاصر مبدل کرده است.

یووال نواح هراری عملکرد سیاستمدارانی را که بر کشور خود متمرکز شده‌اند، در عدم تشکیل رهبری مؤثر و واحد جهانی برای جلوگیری از مبدل شدن بحران کرونا به ابعاد کنونی آن، و اصولاً در بی‌اثر شدن یا تضعیف نهادهای بین‌المللی در رویارویی با بحران‌های بشری، سهیم می‌داند.

به گفته پروفسور هراری، معضل بزرگی که او شناسایی کرده، این است که دنیا مانند خانواده‌ای رهاشده است که در آن فرد بالغ مسئولی وجود ندارد یا بزرگ‌تر خانواده از خود سلب مسئولیت کرده است.

هراری می‌گوید، در برخی مسائل دیگر دنیا که ممکن بود به اندازه ویروس کرونا به جهان ضربه بزند، مانند بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸، آمریکا الگوی جهانی بود، «اما در سال ۲۰۱۶، آمریکا آمد و گفت که من “استعفا می‌دهم”، من دیگر دوستی در دنیا ندارم، تنها منافع من، “اول، من”».

این اندیشمند همچنین می‌گوید، رهبران بسیاری در سال‌های گذشته اعتماد مردم به علم و نهادهای محلی و رسانه‌ها را که در این نوع بحران‌ها باید ملاک عمل و تکیه‌گاه باشند، متزلزل کردند، اما نور امید در این وضعیت این است که در مقاطع بحران، انسان‌ها و حتی همین رهبران، آمادگی بیشتری برای تغییر رویه دارند، و سرعت عمل و بازگرداندن اعتماد مردمی چیزی است که باید در حال حاضر از آنها توقع داشت.

آقای هراری در مورد تصمیم دولت اسرائیل برای استفاده از سازمان امنیت خود در ردگیری بیماران کرونایی و یا سیاست شدیدی که چین و کشورهای دیگر در این ماجرا پیش گرفتند، می‌گوید، برخی افراد که چنین رفتاری را در دموکراسی‌ها غیرممکن می‌دانستند، حال خودشان نیز مردد شده‌اند که شاید به خاطر این ویروس بتوان این نحوه کنترل را قبول کرد.

اما این پرسش مطرح است که فردا نیز رهبری بیاید و دستنبد بیومتریک به دست شهروندان کشورش ببندد و واکنش و احساسات مثبت و منفی آنها را هنگام شنیدن سخنرانی «رهبر معظم» بسنجد.

به گفته او، به نظر می‌رسد دنیا در ماجرای ویروس کرونا «با یکی از بزرگ‌ترین رویدادهای تاریخ معاصر خود روبه‌روست. حتی مادربزرگ ۹۸ ساله من که جنگ جهانی را دیده، تجربه مشابه ویروس کرونا را ندارد. تا پیش از این، من تاریخ را از لابه‌لای اوراق می‌خواندم، اما اکنون خودم با آن روبه‌رو هستم. این امر وحشت مرا می‌افزاید. سخن از رویدادی است که پیامدهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی شگرفی دارد. این عواقب تا سال‌های طولانی، حتی بعد از سپری شدن خود ویروس، بر زندگی بشر اثرگذار خواهد بود».

هراری معتقد است که در مقایسه با پدیده‌های مشابه در تاریخ بشر، کرونا در شرایطی دامن‌گیر نسل معاصر شده که علم و جهان آماده‌تر از گذشته است. اما مهم‌تر از ضرباتی که ویروس وارد کرده، از این پس، نحوه عملکرد و همکاری بشریت با یکدیگر اهمیت دارد، نه خود ویروس. آن‌ چه می‌تواند ویروس را به یک فاجعه جهانی بزرگ‌تر تبدیل کند این پرسش است که آیا این بحران، دشمنی میان انسان‌ها و کشورها و همکاری نکردن‌شان با هم را بیشتر خواهد کرد یا نه؟

به گفته پروفسور هراری، انزوای کشورها و بسته شدن مرزهایشان که این روزها در اکثر کشورهای دنیا شاهد هستیم، الزاماً به مفهوم عدم همکاری بین آنها نیست. مهم مبادله اطلاعات و داده‌های مشترک علمی است… نکته مثبتی که یک پزشک در میلان ایتالیا در رسیدگی به بیماران کرونا کشف کند، بسیار زود در نجات انسانی دیگر در جایی دیگر از دنیا مؤثر خواهد بود. نکاتی که چین و کره جنوبی در ماه‌های گذشته در دست و پنجه نرم کردن با این ویروس آموختند، اکنون در اسپانیا و آمریکا و هرجای دیگری سرمشق است.

به اعتقاد یووال نوح هراری، در مسابقه انسان با ویروس‌، پیش از آن‌که کرونا خطرناک‌تر شود، علم و دانشمندان برنده خواهند بود؛ اما این امر مشروط است به همبستگی بشریت و وجود رهبران خردورز و دوراندیش.

او می‌گوید، مطمئناً کرونا نسل بشر را منقرض نخواهد کرد، اما اگر در نتیجه بحران کرونا سیستم‌هایی تقویت شوند که با بستن دستبند بیومتریک و راه‌های دیگر شهروندان را ۲۴ ساعت شبانه‌روز تعقیب کنند و دنیایی داشته باشیم که کشورها دیگر به هم اعتماد نکنند و تجارت جهانی نیز فرو بپاشد، درست است که هنوز اکثر مردم زنده خواهند ماند، اما دنیای خوبی نخواهد بود.

به گفته این مورخ و نویسنده، دنیا حتی اگر به واکسن کرونا دسترسی یابد ولی به این درک نرسد که باید درمان و بهداشت را در همه‌ی دنیا تقویت و برای همگان دسترس‌پذیر کرد، ویروس مهلک‌تری در انتظارمان خواهد بود.

منبع: سایت رادیو فردا

https://www.radiofarda.com/a/youval-noah-harari-says-humanity-lacks-leadership-on-coronavirus-crisis/30497209.html

 

 

  • گفتگو با یووال نوح هراری، تاریخ نگار و نویسنده کتاب «انسان خردمند»

گفته می شود که طاعون بزرگ قرن چهاردم که دهها میلیون نفر را در اروپا و آسیا به کام مرگ کشاند،  پایان یک دوره را در تاریخ اروپا رقم زد و چنان تغیییرات عظیم اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی ایجاد کرد که سرانجام به رنسانس و پیدایش یکی از شکوفا ترین دوره های تاریخی بشر در هنر، ادبیات، معماری، علم و باز بینی نقش دین در جامعه ختم شد. آیا ممکن است که اپیدیمی ویروس کرونا که کاستی های نظم کنونی جهان را برای مقابله با چنین خطرهایی آشکار کرده دگرگونی های بزرگی در آینده ایجاد کند یا اینکه جهان به سمت سیاهی و توتالیتاریسم بیشتر پیش خواهد رفت؟  یووال نوح هراری تاریخ نگار و نویسنده معروف جهانی به این سوالات پاسخ می‌دهد.

از طریق لینک زیر می‌توانید این گفتگو را مشاهده نمایید:

https://www.youtube.com/watch?v=4rewKkBODQU

منبع: شبکه خبری ایران اینترنشنال

 

  • ملی‌گرایی در برابر جهان‌گرایی: تقسیم‌بندی جدید سیاسی. گفتگو با یووال نوح هراری در TED

می‌توانید این گفتگو را از طریق لینک زیر مشاهده نمایید:

https://www.ted.com/talks/yuval_noah_harari_nationalism_vs_globalism_the_new_political_divide/transcript?Distributed&language=fa

منبع: سایت TED

 

  • چرا فاشیسم انقدر وسوسه‌برانگیز است؟

در گفتگویی عمیق درباره تکنولوژی و قدرت، نویسنده و تاریخ‌دان یووال نوح هراری تفاوت مهم فاشیسم و ملی‌گرایی را شرح می‌دهد و همچنین عنوان می‌کند که تقویت اطلاعات ما چه معنایی برای آینده دموکراسی دارد. هراری که به صورت هولوگرام زنده از تل‌آویو ظاهر شده است، هشدار می‌دهد که بزرگترین خطری که اکنون دموکراسی آزاد را تهدید می‌کند این است که انقلاب در فناوری اطلاعات باعث می‌شود حکومت‌های استبدادی ظرفیت و بازده بیشتری در کنترل داشته باشند. هراری می‌گوید، «دشمنان دموکراسی آزاد احساس ترس و نفرت و غرور ما را هک می‌کنند، و بعد از این احساسات برای دوقطبی ساختن و نابود کردن استفاده می‌کنند، این مسئولیت همه ماست که نقاط ضعف خود را بشناسیم و اطمینان حاصل کنیم که به سلاح تبدیل نخواهند شد.»

می‌توانید این گفتگو را از طریق لینک زیر مشاهده نمایید:

https://www.ted.com/talks/yuval_noah_harari_why_fascism_is_so_tempting_and_how_your_data_could_power_it?language=fa

منبع: سایت TED

 

  • گفتگوی خبرگزاری بی‌بی‌سی فارسی با یووال نوح هراری

یووال نوح هراری. فیلسوف، مورخ و مولف کتابهای انسان خردمند، انسان خداگونه و ۲۱ درس برای قرن بیست و یکم در یک گفت و گوی اختصاصی با رعنا رحیم‌پور در این برنامه به عبارت دیگر.  دیدگاه‌های پروفسور هراری از تکامل انسان تا اختراع هوش مصنوعی و از “هک” شخصیت و اطلاعات فردی انسانها توسط متخصصین و حکومت‌ها تا تاثیر جنگ در گذشته و آینده بر سرنوشت بشر و بسیاری مسائل دیگر را در این برنامه ببینید.

می‌توانید این گفتگو را از طریق لینک زیر مشاهده نمایید:

https://www.youtube.com/watch?v=LyszycyEByw

منبع: کانال یوتیوب بی‌بی‌سی فارسی

 

  • گفتگو با یووال نوح هراری | ایده جریان آزاد اطلاعات بسیار خطرناک است

همشهری آنلاین: نویسنده پرفروش که در ایران با کتاب‌های «انسان خردمند» و «انسان خداگونه» شناخته می‌شود، همزمان با انتشار کتاب تازه خود از اخبار جعلی، مراقبه و همراهی با ناتالی پورتمن می‌گوید.

یووال نوح هراری

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایران‌آرت، یووال نوح هراری این روزها کتاب «۲۱ درس از قرن ۲۱» را روانه بازار کرده است؛ کشف و شهود مشکل‌ها و مسائلی که انسان امروز با آن روبه‌رو است. این نویسنده ۴۲ ساله دانش‌آموخته مقطع دکتری تاریخ از دانشگاه آکسفورد ایده جریان آزاد اطلاعات را بسیار خطرناک می‌داند و در عین حال معتقد است در گفتگو با مردم باید به آشکارترین و شفاف‌ترین شکل ممکن سخن گفت.

از هراری «انسان خردمند: تاریخ مختصر بشر» و «انسان خداگونه: تاریخ مختصر آینده» در ایران با استقبال بسیار خوب مواجه شده است. آنچه پیش رو دارید، بخش‌هایی از گفتگوی این استاد دانشگاه با گاردین است.

  • شما در حال حاضر یک روشنفکر شناخته‌شده و بسیار موفق هستید. این تبدیل شدن به یک چهره جهانی چه تغییری در شما ایجاد کرد؟

خب حالا دیگر وقت آزادم کمتر شده است. دور دنیا را می‌گردم، به کنفرانس‌ها می‌روم و مصاحبه می‌کنم. آنچه می‌گویم اساسا تکرار چیزهایی است که فکر می‌کنم می‌دانم و وقتم برای پژوهش در یافته‌های تازه‌تر کمتر و کمتر شده است. تا چند سال پیش من یک استاد ناشناخته تاریخ با تخصص قرون وسطی بودم و حدود پنج نفر در گوشه و کنار دنیا مخاطب داشتم که مقاله‌هایم را می‌خواندند. به همین دلیل شوکه می‌شوم وقتی می‌بینم به جایگاهی رسیده‌ام که چیزی می‌نویسم و میلیون‌ها نفر آن را می‌خوانند. در مجموع از آنچه پیش آمده بسیار خرسندم. قرار نیست شما فقط گوینده باشید و باید گوشی هم برای شنیدن باشد. این امتیازی است که من حالا دارم.

  • چطور درباره مبرم‌ترین پرسش‌های عصر حاضر به نتیجه می‌رسید؟

باید اعتراف کنم «۲۱ درس از قرن ۲۱» آسان‌ترین کتابی است که نوشته‌ام، چرا که بر اساس گفتگوهایم با مردم شکل گرفته است. محتوای آن بیشتر برگرفته از پرسش‌هایی است که در گفتگوها و دیدارهای عمومی‌ام مطرح می‌شود. دو کتاب پیشین من درباره گذشته‌های دور و دراز انسان و آینده دور و دراز بودند اما شما نه می‌توانید در گذشته زندگی کنید نه در آینده. شما فقط در زمان حال زندگی می‌کنید. پس جز در نظر گرفتن این بینش‌های طولانی‌مدت و حرف زدن درباره بحران مهاجرت، برگزیت یا خبر جعلی، چه نکته‌ای باقی می‌ماند؟

  • فکر می‌کنید مردم درکی از پیامدهای انقلاب‌های بیولوژیکی و اطلاعاتی این دوران دارند؟

پنج سال پیش حرف زدن از هوش مصنوعی بسان موضوعی علمی تخیلی بود. هر چند در دنیای دانشگاه و بخش خصوصی مردم دست‌کم درباره ظرفیت‌های آن آگاه بودند اما در حوزه سیاسی و گفتمان عمومی به ندرت چیزی درباره آن می‌شنیدید. بعد چند حکومت فهمیدند چه اتفاقی دارد رخ می‌دهد و به نظرم این چینی‌ها بودند که اول متوجه ماجرا شدند. معتقدم این پیش‌آگاهی امروز ریشه در ترس ملی آنها از انقلاب صنعتی دارد؛ وقتی قطار را از دست دادند و عقب ماندند و به شدت ضربه خوردند. آنها هر کاری از دست‌شان بربیاید می‌کنند تا در انقلاب هوش مصنوعی پیشرو باشند. در یک سال اخیر اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها هم در جریان قرار گرفتند و حالا ما به سوی یک رقابت مسلحانه تمام‌عیار در حوزه هوش مصنوعی پیش می‌رویم که به نظرم بسیار خطرناک است.

  • شیوه نگارش شما بسیار روشن و شفاف است. با این حال چرا برخی همچنان نسبت به متن‌ها سوءتفاهم دارند؟

خیلی هم زیاد و البته قابل درک است. گاهی به این دلیل است که آنها واقعا نمی‌خواهند بفهمند. گاهی هم به این دلیل که بسیاری از موضوع‌ها تازه و پیچیده هستند. معتقد نیستم که با خواندن یک کتاب بتوان به درکی کامل از همه این مضامین رسید. این مسئولیت دانشمندان است که به شفاف‌ترین شکل ممکن حرف بزنند، به ویژه وقتی بحث عموم مردم در میان باشد. ضمن اینکه خودم گرفتار این توهم نیستم که نوشته‌هایم آن‌گونه فهمیده می‌شوند که من در ذهن دارم.

  • شما می‌گویید برای داشتن اطلاعات خوب باید پول خرج کنیم. از سوی دیگر، ساکنان سیلیکون ولی معتقدند اطلاعات باید آزادانه در اختیار همه باشد و روزنامه‌های آنلاین تا حدودی همین هدف را دنبال می‌کنند. آیا این کار هوشمندانه است؟

ایده جریان آزاد اطلاعات بسیار خطرناک است به ویژه وقتی پای صنعت خبر به میان می‌آید. اگر انبوه اطلاعات آزاد وجود داشته باشد، پس چطور باید توجه مردم را جلب کرد؟ اینجا دیگر خبر و اطلاعات به کالای واقعی تبدیل می‌شود. در حال حاضر رقابتی شدید برای جلب توجه شما در جریان است و بعد نوبت به فروختن این توجه به آگهی‌دهندگان و سیاستمداران و نظایر اینها می‌رسد تا آن را خرج ساختن داستان‌های احساسی‌تر و احساسی‌تر (صرف‌نظر از درستی یا مرتبط بودن) کنند. برخی از خبرهای جعلی کار هکرهای روسی است اما تولید انبوه آنها خیلی ساده مدیون ساختارهای انگیزشی اشتباه است. هیچ جریمه و تنبیهی برای ساختن یک داستان اشک‌انگیز نادرست وجود ندارد. ما با طیب خاطر برای غذا، لباس و خودروی باکیفیت هزینه می‌کنیم اما چرا نظرمان درباره اطلاعات باکیفیت این‌گونه نیست؟

  • ما در عصر دگرگونی‌های لحظه‌ای بی‌سابقه زندگی می‌کنیم. آیا انسان برای تاب‌آوردن این دگرگونی‌های شدید و سریع ساخته شده است؟

باید منتظر ماند و دید. ترس من بیشتر روانی است؛ اینکه ما از نظر روانی تاب تحمل این سطح از دگرگونی را داریم یا نه. میزان تغییر در دو قرن اخیر شدت گرفته است. مادربزرگ من ۹۳ سال دارد و حالش خوب است. پس ما دوام می‌آوریم اما اینکه می‌توانیم همچنان ادامه بدهیم، هیچ تضمینی وجود ندارد. باید منابع‌مان را بیشتر در حوزه تاب‌آوری روانی مردم سرمایه‌گذاری کنیم.

  • معنی مراقبه برای شما چیست و چرا اهمیت دارد؟

برای من روشی برای درک واقعیت است؛ ابتدا برای خودم و بعد واقعیت دیگر بخش‌های جهان بدون هر گونه داستان و خیال و اسطوره. هدف فقط دیدن چیزی است که در واقعیت رخ می‌دهد. مهم‌ترین پرسش برای من است که چطور تفاوت میان واقعیت و خیال را بیان کنم و به همین دلیل مراقبه بخشی مهم از زندگی من است. اینکه مراقبه برای دیگران هم همین اندازه مهم باشد، به خود هر فرد بستگی دارد. در بخش آخر کتاب بیشتر نگران این بودم که نکند آنها فکر کنند مراقبه می‌تواند همه مسائل و مشکل‌ها را حل کند.

  • ماجرای دیدارتان با ناتالی پورتمن در لندن چیست؟

به نظرم ایده‌ای جالب آمد. او نه صرفا یک ستاره سینما بلکه انسانی بسیار باهوش با پیشینه قوی در حوزه‌های علم و روانشناسی است. از این رو، همکلام شدن با کسی که به این دو اردوگاه تعلق دارد، جذاب خواهد بود. مسائل از نقطه‌ای که او در آن ایستاده متفاوت‌تر به نظر می‌رسند. (دیدار و گفتگوی هراری و پورتمن روز ۲۷ سپتامبر در تالار مرکز وست‌مینستر در لندن برگزار می‌شود.)

منبع: خبرگزاری همشهری آنلاین به نقل از گاردین (The Guardian)

https://www.hamshahrionline.ir/news/415958/%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88-%D8%A8%D8%A7-%DB%8C%D9%88%D9%88%D8%A7%D9%84-%D9%86%D9%88%D8%AD-%D9%87%D8%B1%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D8%AC%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%B9%D8%A7%D8%AA-%D8%A8%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B1-%D8%AE%D8%B7%D8%B1%D9%86%D8%A7%DA%A9

 

 

  • نقدهای وارده
  • نگاهی به یک سه گانه پرفروش، پدیده یووال نوح هراری

پس از مطالعه هر سه کتاب «انسان خردمند»، «انسان خداگونه» و «۲۱ درس برای قرن ۲۱» اکنون بهتر می توان خط سیر فکری و دیدگاه های نوح هراری را بررسی کرد. استقبال فراوانی که از این کتاب ها در کشورهای مختلف و از جمله ایران شده و نیز فعالیت خود مولف در فضای مجازی (یوتیوب و غیره) نشان دهنده تازه و قابل تعمق بودن آثار و تاملات فکری اوست. البته در دنیای امروز رسانه ای شدن یک نگرش در دستگاه «صنعت فرهنگی» لزوما به معنای حقانیت و درستی آن نیست ولی می توان گفت موجب چالش های فکری می شود. برخورد با محتوای کتاب های فوق را می توان در دو راستا پیش برد: یکی بحث محتوایی و فنی در مورد موضوعات و زمینه های مختلف و وسیعی که در عرصه های علمی گوناگون (اعم از تاریخ، جانورشناسی، انسان شناسی، جامعه شناسی، فناوری اطلاعات، بیوتکنولوژی، مهندسی سایبورگ، فلسفه، سیاست، اقتصاد، پزشکی و…) مطرح شده و قطعا در این جا به جز حوزه پزشکی قصد و توانایی پرداختن تخصصی به آن را در حوزه های دیگر کمتر می توانم داشته باشم و دوم نقد و بررسی شیوه و دستگاه فکری و روش شناسی هراری است. به طور کلی نکات مثبت و منفی این مجموعه را در راستای دوم می توان چنین خلاصه کرد:

نکات مثبت

۱) همانطور که مولف اذعان دارد او برای اولین بار از خواننده می خواهد لحظه ای تمام پیش داوری های خود را کنار بگذارد و تاریخ را از منظر انسان به مثابه سوژه از ابتدا تا به حال و با توجه به نقش سازنده یا مخرب او روی کره زمین ببیند و در سیر نگارش خود به این نتیجه می رسد که اگر تلاش جمعی (بدون در نظر گرفتن چارچوب های فکری و ایدئولوژیکی انسان ها) برای رسیدن به یک زندگی شرافتمندانه برای همه انسان ها صورت نگیرد نمی توان به بقای حیات امیدوار بود و نابودی حیات در جهان، همچون پیدایش آن، یک تصادف کوچک و حقیر در هستی خواهد بود.

۲) انقلاب علمی و فنی عظیمی که در پنجاه سال اخیر رخ داده پدیده جدیدی به نام فناوری اطلاعات و بیوتکنولوژی خلق کرده که آبستن تحولات عظیمی برای حیات بشر خواهد بود و حتی تا آنجا پیش خواهد رفت که قانون «انتخاب طبیعی» داروین به دست بشر به نوعی قانون «انتخاب مصنوعی» دگردیسی یابد و با مهندسی سایبورگ اندام سازی انسان یا کپی برداری از او تا حد نامشخصی پیش برود. روند تمام این تغییرات به گونه ای است که باعث فروپاشی داستان های قدیمی اجتماعی- سیاسی و فرهنگی شده و هنوز هیچ داستان جدیدی جایگزین پدیدار نشده است.

۳) گرایش و روش حاکم بر سه کتاب در توضیح علل پدیده ها بر پایه «میان رشته گرایی» است. در سال های اخیر دامنه علم و دانش بشر چنان وسیع و پیچیده شده که دیگر نمی توان بر پایه یک تخصص در مورد جهان اندیشید. به عبارت دیگر، حل مسئله حتی در کاربردی ترین علوم مثل پزشکی یا مهندسی نیازمند طرح مسئله در ابعاد جامعه شناختی، روانشناختی، فلسفی، تکنولوژیکی و غیره است چه رسد به علومی همچون تاریخ و تکامل انسان و مباحثی همچون جامعه شناسی و اقتصاد توسعه. در ساختار شبکه ای علوم محقق مجبور می شود طرح مسائل مهمی همچون انسان خردمند یا انسان خداگونه و چالش های عظیم پیش روی بشر را در یک فضای بین رشته ای پیش ببرد. البته این کار مستلزم داشتن اطلاعات وسیع و به روز و قدرت بازآرایی یافته ها در یک دستگاه فکری است. به نظر می رسد نوح هراری تا حدودی در این کار موفق بوده است. منابع و مراجع مولف در هر سه کتاب (هر چند گزینشی بوده) نشان از تلاش اوست. البته اینجا «میان رشته گرایی» مثل چاقویی دو لبه عمل می کند، چون اگر از دستگاه فکری یا پارادایم اصلی محقق دور شود اثر به وجود آمده لاطائلاتی بیش نخواهد بود.

۴) پیدایش عنصر جدیدی به نام «دیکتاتوری دیجیتال» که بر بستر نابرابری های فعلی تکنولوژیکی شکل گرفته موجب بازآرایی مبارزات اجتماعی می شود که اشکال کلاسیک چالش هایی از این دست را پیچیده تر می کند. طبقات حاکم اکنون با دردست داشتن نرم افزارها، الگوریتم ها و کلیه دستاوردهای جدید فوق پیشرفته اقتصادی و علمی بهره کشی را پیچیده تر و محق تر جلوه می دهند. آنها اکنون می توانند شیوه زندگی و چگونگی الگوهای راه رفتن، کالری سوزی، نحوه زندگی، رابطه جنسی، هنر، اقتصاد توسعه، حکومت مداری، ترس، عشق، امید و خلاصه هر آنچه را در قالب مفهوم زندگی معنا دارد، به ما دیکته کنند یا اگر روایت بی. اس. چیمنی، استاد حقوق بین الملل، را معتبر بدانیم اکنون حتی در عرصه حقوق بین الملل یک «دولت بین الملل طبقاتی» شکل گرفته که مناسبات تعاملی بین المللی را برای کشورهای در حال توسعه و حتی برخی کشورهای جهان اول نیز می سازند و دیکته می کنند. به قول ژان بودریار، مفهومی به نام «حاد واقعیت» خلق می شود که هیچ چیز در جای واقعی خود نباشد. از دیدگاه بودریار امروزه دیگر هیچ چیز بر اثر مرگ یا پایان دوره فعالیتش از بین نمی رود، بلکه همه چیز از رهگذر تکثیر، آلوده سازی یا شبیه سازی نابود می شود.

۵) شکل و تدوین کتاب به گونه ای است که تاریخ تکامل بشریت و مسائل مختلفی که اکنون با آن درگیر است در قالبی روایی و روان بیان و تلاش شده دامنه مخاطبان کتاب ها وسیع تر شوند و هر کسی با اندکی سواد بتواند به مسائل مهم هستی و انسان بپردازد. هرچند مولف در گفتارهایی تصویری در فضای مجازی برای صدها هزار مخاطب چکیده مطالب خود را بیان کرده، به خصوص در مثال های متعددی (از فیلم ها، نرم افزارها و ابزار الکترونیکی روزمره) که از زندگی جاری به ویژه نسل جوان مطرح می کند. او سطح مخاطبان جوان را در منحنی مطالعه کنندگان گسترده تر می کند و این روایت پذیری ذهن انسان که نوح هراری به خوبی آن را در طی تاریخ زندگی بشری به صورت روایت های بین الاذهانی توصیف می کند، اعتبار نسبی واقعیت های روزمره را جاری می سازد. البته این نوع نگارش کتاب های علمی می تواند بعضا پاشنه آشیل کتاب های او نیز محسوب شود. چرا که ساده انگاری مسائل پیچیده علمی یا سیاسی (به خصوص در کتاب «۲۱ درس برای قرن ۲۱») کتاب را به نوشته های فانتزی یا فیس بوکی نزدیک تر می کند. ولی در کل هنر او در عمومی کردن مطالب مهم رو در روی بشر قابل ستایش است.

 

نکات منفی

۱) دیدگاه کلی حاکم بر اندیشه نوح هراری نوعی دیدگاه پوزیتیویستی است، دیدگاهی که می کوشد تمام پدیده های موجود را که در حیات بشر رخ داده یا در حال وقوع است با مبانی پیشرفت فنی و تکنولوژیکی توضیح دهد و روشنگری خرد را نیز با پیشرفت و تکنولوژی یکی کند. به عبارت دیگر، تمام عناصر تصمیم گیری و خردورزی انسان را به کارکرد مکانیسم ها تحویل و تقلیل دهد. ولی به قول هابرماس، تصمیمات و ارزش های مرتبط با حیات اخلاقی و سیاسی را نمی توان با محاسبات علمی سودگرایانه کنار زد یا آنها را عقلانی ساخت. چون آنها می توانند اسیر ایدئولوژی ها شوند، یا می توان گفت تکنیک های ابزاری خود طرحی اجتماعی-تاریخی دارند که سلطه را ممکن می کنند. در دیدگاه هراری علم خود تبدیل به ایدئولوژی می شود و می کوشد تمامی ساختارها و هنجارهای بشری را از درون تلسکوپ آن توضیح دهد. این روش نمی تواند مکانیسم های سلطه و ساختارهای قدرت را به خوبی بیان کند که از عقلانیت ابزاری بهره می برند، عقلانیتی که به خصوص در جوامع سرمایه داری پیشرفته توسعه وحشتناکی یافته است. کشورهای پیشرفته صنعتی به نوعی به الگوهای کنترل رفتاری نزدیک شده اند که با محرک های بیرونی هدایت می شوند و نه با هنجارها. کنترل غیرمستقیم از طریق انگیزه های ساختگی به ویژه در مواردی که به آزادی های ذهنی شهرت یافته (مانند رفتار مربوط به انتخابات، مصرف، سرگرمی و غیره) یا هدایت کنترل شده در یافتن جواب پرسش ها در موتورهای جستجوگر اینترنتی مثل گوگل و غیره یا بهره برداری از شکاف بین نیاز (need) و طلب (want) در فروش بیشتر کالاهای مصرفی از طریق ایجاد الگوهای جدید مصرف یا سرگرمی های نوین روندی فزاینده یافته است. البته هراری با این پدیده برخورد می کند ولی کاری به رابطه آن با پدیده سلطه و قدرت ندارد. از زاویه ای دیگر، اگر با دید فوکویی به قدرت نگاه کنیم قدرت نه به عنوان دارایی بلکه به عنوان نوعی راهبرد به شمار می آید که لازم است پیوسته به اجرا درآید و در سراسر جامعه گسترده است. قدرت تنها شامل ابزار سرکوب و دستگاه های ایدئولوژیک نیست و حتی پنهانی ترین عناصر پیکره اجتماعی و خانوادگی را در بر می گیرد و اثرات خود را به جای می گذارد. به عبارت دیگر، مقوله قدرت را نمی توان فقط در هیات تکنولوژی توضیح داد.

پوزیتیویسم باعث می شود از پدیده تاویل یا هرمنوتیک دور و بیشتر به شیء شدگی انسان در مناسبات سرمایه داری نزدیک شویم و در این صورت روند سیاست زدایی توده ها آغاز می شود. شکی نیست تکنولوژی و علم به نیرویی شگرف و عظیم تبدیل شده ولی نمی توان ساحت انسانی را تنها از این منظر توضیح داد. هراری در بعضی قسمت ها تلاش کرده اسیر چنین دیدگاهی نباشد ولی نوسان و اغتشاش دارد. او صادقانه بر حقانیت نوعی سرمایه داری اذعان دارد ولی وقتی تلاش بشر برای زندگی بهتر را می شکافد و موانع موجود را نیز می بیند به نوعی به نظریات مارکس (به شیوه ای سلبی) در ایجاد برابری اجتماعی نزدیک می شود و ایده او را مقبول و موجه می داند. به عبارتی، او به جلو می اندیشد ولی نه به شیوه گادامر در برابر پوزیتیویست ها که اقتدار سنت تاریخی و فرهنگی را تنها رقیب نیرومند تفکر تکنولوژیک بداند. نوح هراری در نوعی پوزیتیویسم منطقی سرگردان است. مثلا او در کتاب «۲۱ درس برای قرن ۲۱» در موضوع پدیده مهاجرت، اساسا به درستی به علل مهم مهاجرت نمی پردازد و فقط به روند مهاجرت از دید مخالفان و موافقان می نگرد نه به نابرابری و خشونت وحشتناکی که در جهان امروزی عامل پدیده بی سابقه مهاجرت است. البته او در قسمت های دیگر کتاب می گوید که یک درصد ثروتمندترین مردم جهان صاحب نیمی از ثروت جهانند.

۲) نوح هراری نمی گوید چه باید کرد تا جهان چهره ای انسانی یابد و از شمشیر دموکلس خودویرانی بگریزد. هر چند در کتاب های اول و دوم خود از تلاش برای یک خرد جمعی سخن می گوید که ضامن خوشبختی همه مردم باشد. ولی همانطور که انتظار می رفت در پایان کتاب سوم به مراقبه رو می آورد: ویپاسانا (Vipassana) در آیین بودیسم. در واقع جان کلام مشخص می شود: جهان آنقدر پر از درد و رنج است که کنکاش و سرک کشیدن در آن رنج افزاست، هرچه بیشتر بدانی بیشتر رنج خواهی کشید. صرف نظر از ارزشگذاری درباره این پیشنهاد، روش های کاهش رنج و سردرگمی لزوما نباید به معنای رفتار منفعلانه تلقی شود و این با خواننده کتاب ها یا اندیشه های هراری است که بداند او مبشر چه نوع واکنش اجتماعی است. مبارزات اجتماعی که در طول تاریخ جریان داشته چه میزان در شکل گیری دستاوردهای فعلی بشریت موثر بوده اند و آیا صرفا پیشرفت تکنولوژی در مسیری درست ضامن تکامل و حفظ هنجارهای اجتماعی و اخلاقی انسانی است؟ ولی با وام گرفتن از خود هراری با قاطعیت می توان گفت: «… چگونه در عصری از سردرگمی زندگی می کنید، وقتی داستان های قدیمی فروپاشیده و هیچ داستان جدیدی هنوز برای جایگزینی آن ها پدیدار نشده است؟».

منبع: سایت مگیران به نقل از روزنامه شرق، نوشته‌ی عبدالرضا دزفولی

https://www.magiran.com/article/3904626

 

  • آیا یووال هراری علامه‌ی دهر است؟

سرگذشت یووال نوح هراری یکی از افسانه‌های صنعتِ نشر است. یک استاد دانشگاه گمنام اسرائیلی کتابی به زبان عبری درباره‌ی تاریخ بشر می‌نویسد. کتاب در سال ۲۰۱۴ به انگلیسی ترجمه می‌شود و بیش از یک میلیون نسخه از آن به فروش می‌رسد. مارک زاکربرگ، بنیان‌گذار فیس‌بوک، آن را یکی از کتاب‌های برگزیده‌ی سال ۲۰۱۵ می‌نامد. ریدلی اسکات می‌خواهد بر اساس آن مجموعه‌ای تلویزیونی بسازد. باراک اوباما می‌گوید مطالعه‌ی این کتاب چشم او را به روی «مؤلفه‌های اصلی تمدن خارق‌العاده‌ای که بدیهی فرض می‌کنیم» گشوده است. اشاره به این کتاب در مجموعه‌ی تلویزیونیِ واقعیت‌نمای جزیره‌ی عشق، فروش آن را به‌شدت افزایش داده است.

عنوان این کتاب انسان خردمند بود، کتابی جسورانه، سرگرم‌کننده و جذاب که در کمتر از ۵۰۰ صفحه با شور و نشاط به تاریخ زندگی بشر از کشف آتش تا اختراع ماشین‌های انسان‌نما می‌پردازد. دنباله‌ی آینده‌نگرانه‌ی این کتاب، انسانِ خداگونه، هم یکی از کتاب‌های پرفروش دنیا بود، و اکنون در ۲۱ درس برای قرن بیست‌ویکم، هراری به زمان حال می‌پردازد. این کتاب موضوعات گوناگونی از جنگ-تخصص دانشگاهیِ هراری-تا مراقبه، سرگرمی محبوب او، را دربرمی‌گیرد. (هراری روزی دو ساعت به مراقبه می‌پردازد و سالی یک ماه خلوت می‌گزیند.) در این کتاب، هراری می‌خواهد ببیند بشر تا کجا پیش آمده و به کجا می‌رود. او به موضوعات بسیار داغی مثل «اخبار جعلی» و ظهور خودکامگانی همچون دونالد ترامپ از منظر قرن‌ها تکامل زیست‌شناختی و اجتماعیِ بشر می‌نگرد. همان طور که اوباما گفت، این رویکرد قطعاً چشم خواننده را باز می‌کند. خب، به احتمال زیاد ایوان مخوف، هولناک‌تر از ترامپ بود. پس غصه نخورید! اما این شادی دیری نمی‌پاید زیرا هراری یکی از معدود آینده‌گرایانی است که فروپاشی بوم‌شناختی را در پیش‌بینی‌های خود به حساب می‌آورد و تغییر آب‌وهوا را به شما یادآوری می‌کند.

همه‌ی مضامین آشنای هراری در این کتاب وجود دارند. در چین قرن پانزدهم آهنگ زندگی نسبتاً کند بود اما حالا به نظر می‌رسد که آهنگ تغییر وقفه‌ناپذیر است. دین می‌تواند بد باشد اما فایده‌هایی هم دارد. ملی‌گرایی می‌تواند بد باشد اما سودمندی‌هایی هم دارد. کشاورزیِ ماشینی خیلی خیلی بد است. لیبرالیسم، خوب اما در معرض تهدید است. سبک زندگی شکارچیان-گردآورندگان غذا از سبک زندگی کشاورزان یا کارگران کارخانه‌ها هیجان‌انگیزتر است. پیشرفت‌های تکنولوژیکی مسائل اخلاقی مهمی را به وجود می‌آورد. و البته نباید از پرسش اصلی هراری غافل شد، پرسشی که در عنوان یک فصل با صراحت چنین بیان می‌شود، «چگونه می‌توان در عصرِ سردرگمی زیست، در عصری که داستان‌های قدیمی از بین رفته‌اند و هنوز هیچ داستان جدیدی جایگزین آنها نشده است؟» به نظر او، افسانه‌های جمعی، نظیر پول و قانون، به ما اجازه داده تا جوامع بزرگ و پیچیده‌ای بسیار فراتر از محدودیت‌های زیست‌شناختی‌مان بسازیم. اما در غربِ سکولار، دین در حال ناپدیدشدن از زندگی عمومی است. و در دنیای جهانی‌شده، ایده‌ی دولت-ملتِ یکپارچه در معرض تهدید است. چه چیزی باقی مانده که به آن عقیده داشته باشیم؟

یکی از پاسخ‌های احتمالی، که البته هراری از آن نام نمی‌برد، مرشدها یا علامه‌های دهری هستند که آنها را به طبقه‌ی جدیدی تبدیل کرده‌ایم که هر یک بخشی از نیازهای ما را برآورده می‌سازند. مرشد زنان دلواپس طبقه‌ی متوسط، گوئینِت پالترو است که به آنها وعده می‌دهد با بخور واژن و پرهیز از مصرف بعضی از مواد غذایی تندرستی خود را حفظ کنند. مرشد مردان جوان ناراضی، جردن پیترسون است که توصیه‌های پیش‌پاافتاده‌اش درباره‌ی مرتب کردن اتاق را در لفافه‌ای از مزخرفات یونگی و مخالف‌خوانیِ ترش‌رویانه پنهان می‌کند. کسانی هم که شاگرد خوبی بوده‌اند و نمی‌فهمند چرا موفقیت تحصیلی به خوشبختی‌‌شان نینجامیده است به هراری روی می‌آورند. کتاب‌های هراری از روان‌شناسی تکاملی برای خودیاری استفاده می‌کند: دنیا جایی ترسناک و به ‌سرعت در حال تغییر است، پس عجیب نیست که مغز ما گوریل‌های علف‌زارهای استوایی برای هدایت‌مان به زحمت می‌افتد. ما طوری تکامل نیافته‌ایم که با استفاده از صندوق‌های خودکار فروشگاه‌ها و ارسال پیام الکترونیکی پس از ساعت ۷ شب کنار بیاییم.

۲۱ درس برای قرن بیست‌ویکم، همان طور که عنوانش تداعی می‌کند، مجموعه‌ای نامنسجم از مقالاتی با موضوعات متفاوت است که نسخه‌ی اولیه‌ی اکثر آنها پیشتر در جاهایی مثل نیویورک تایمز و بلومبِرگ منتشر شده است. این امر نتایج عجیبی دارد. فصلی که می‌گوید «یهودیت تنها نقش ناچیزی در سراسر تاریخ نوع بشر داشته است» بی‌هدف به نظر می‌رسد، مگر این که بدانید در اصل مقاله‌ای بوده که برای روزنامه‌ی اسرائیلی لیبرالِ هاآرتص نوشته شده است. اما این قالب به نقطه‌ی قوت اصلی هراری تبدیل می‌شود: بلندپروازی و وسعت کارش که ایده‌های غیرمنتظره را به صورت یک نظر خیره‌کننده با هم ترکیب می‌کند. در جایی از کتاب، هراری می‌پرسد، «چرا از تروریسم بیشتر از شِکَر می‌ترسیم؟» (پاسخ: «چون تروریسم حلیم را خوشمزه نمی‌کند.») «مالکیت شرط لازم نابرابری بلندمدت است.» (به شما گفتم که او در حسرت دوران گردآوری غذا به سر می‌برد). «انسان خردمند، گونه‌ای پساحقیقت است که قدرتش مبتنی بر دروغ‌بافی و دروغ‌‌باوری است.» (باشه اما این حرف تکراری است و در کتاب انسان خردمند گفته شده بود.) مایکروسافت «دروغ حقوقی پیچیده‌ای است.» (این حرف هم تکراری است، تنها فرقش این است که در آن کتاب این حرف درباره‌ی پژو گفته شده بود.)

بهترین دلیل برای دور نینداختن این کتاب آن است که گاهی با پاراگرافی روبرو می‌شویم که واقعاً به ما وسعت‌نظر می‌بخشد. در فصل مربوط به دین، هراری می‌گوید: «ژاپن اولین کشوری بود که موشک‌های هدایت‌شونده‌ی دقیق را ساخت و به کار برد.» هر مورخ امور نظامی‌ای که این حرف را بشنود از تعجب شاخ در می‌آورد. چی گفتی؟ اما این فریبی بیش نیست. «نام این موشک‌ها کامیکازه بود.» میل خلبانان ژاپنی به مردن، سخت‌افزار نظامی آنها را مؤثرتر می‌کرد، و «حاصلِ روحیه‌ی مخاطره‌جویانه‌ی ایثاری بود که توسط آیین شینتوی حکومتی پرورش یافته بود.» هراری به ما می‌آموزد که خلاقیت انسان بی‌پایان است، و گاهی مشکلات را با تغییر دادن صورت ‌مسئله حل می‌کنیم و نه با پاسخ دادن به آن. آهای هوش مصنوعی، اگه راست می‌گی بیا جلو!

حرف‌های بحث‌انگیز فراوانی در این کتاب وجود دارد-چرا ممکن است که تغییر آب‌وهوا به نفع اقتصاد روسیه باشد؟ چطور ممکن است که تکامل انسان‌ها به ایجاد گونه‌های متفاوتی بینجامد؟-اما رویکرد جامع‌الاطراف هراری به کل دنیا و تاریخ، عیب و ایراد آشکاری دارد: بعضی از حرف‌های او در این کتاب تکراری به نظر می‌رسد. اظهارنظرهای کلی او، هرچند نفس‌گیر است، اما ممکن است گسسته از سنت‌های فکری به نظر برسد. او عمدتاً تنها در پانوشت‌های انتهای کتاب به اندیشمندان و نویسندگانی که پیشتر به این موضوعات پرداخته‌اند، ارجاع می‌دهد.

برای مثال در فصل مربوط به کار، هراری می‌گوید که فناوری می‌تواند موجودیِ کار همراه با دستمزد را کاهش دهد و در نتیجه میلیون‌ها آدمِ «مازاد» بیافریند. به نظر او، در واکنش به این امر می‌توانیم «دامنه‌ی فعالیت‌های انسانی‌ای را که شغل به شمار می‌روند، گسترش دهیم…شاید لازم است که فکرمان را به کار اندازیم و بفهمیم که مراقبت از کودک به احتمال قوی مهم‌ترین و دشوارترین شغل در جهان است.» مراقبتِ بی‌مزد و منت در نظام‌های سرمایه‌داری ناچیز شمرده می‌شود؟ کسی به فمینیست‌ها چیزی نگوید چون از این حرفِ هراری مات و مبهوت خواهند شد.

مقایسه‌ی بی‌رحمانه‌ای است اما مجبورم دوباره به سراغ جردن پیترسون بروم. هراری و پترسون لنگه‌ی یکدیگرند: هراری گیاه‌خوار است، در حالی که پترسون می‌گوید غذای منحصر به گوشت گاو بهترین راه درمان افسردگی او است. حرف‌های هر دو ممکن است شبیه به پیامبران باشد. هراری توصیه می‌کند که اگر می‌خواهید «به حقیقتِ جهان پی‌برید…بهترین کار این است که رنج ببرید و آن را بیازمایید.» اما پیترسون به خوانندگان می‌گوید: «رنج واقعی است، و بیهوده به رنج انداختنِ دیگری نادرست است. پایه و اساس اعتقاد من همین است.»

هر دو نفر را آدم‌های باهوشِ همه‌چیزدان می‌شمارند، و نه دانشگاهیانی با تخصصی ویژه. این دو در بالا بالاها قرار دارند، سرگرم سخنرانی در نقاط گوناگون و برنامه‌های تِدتاک، و مشغول بسته‌بندیِ‌ مجددِ مطالب کتاب‌های‌شان در قالب لقمه‌های کوچک. هر دو فرهنگ والا و پست را به هم می‌آمیزند تا نشان دهند که نه تنها باهوش‌اند بلکه علاقه‌ی شگفت‌آوری به کارتون معروف شیرشاهِ دیزنی (۱۹۹۴) دارند. پیترسون در یکی از سخنرانی‌هایش مردانگی و سلطه‌جوییِ موفاسا را ستود. او به دانشجویان گفت: «اون شیرِ خیلی شاهانه‌ایه.» به نظر هراری، این فیلم بازگویی حماسه‌ی هندیِ بهاگاواد گیتا، و مضامین انتقام و چرخه‌ی زندگی، است. این نوع نقد فرهنگ عامه‌پسند اغلب تلویحاً مبتنی بر این فرض است که پیش از این هیچ‌کس دیگری (یعنی آدم‌های بدون مدرک دکترا) به این معنای ضمنی پی ‌نبرده است. هراری اولین کسی نیست که فهمیده مضمون اصلی فیلم فراماشین (۲۰۱۵) جنسیت است و نه هوش مصنوعی. او می‌نویسد، «بسیاری از فیلم‌های مربوط به هوش مصنوعی آن‌قدر از واقعیت علمی فاصله دارند که آدم گمان می‌کند صرفاً تمثیل‌هایی از دغدغه‌های کاملاً متفاوتی هستند.»

در پایان باید گفت لغزش‌ها و اشتباهات انسان خردمند بخشودنی است زیرا کتاب خوبِ سرگرم‌کننده‌ای است و به نظرم می‌تواند خواننده را به مطالعه‌ی آثار تخصصی‌تری درباره‌ی تاریخ بشر معتاد کند. اما ۲۱ درس برای قرن بیست‌ویکم هراری را در زمره‌ی یکی از همان علامه‌ی دهرهایی قرار می‌دهد که گویا در همه‌ی زمینه‌ها صاحب‌نظرند. معلوم است که بیست‌و‌دومین درس این کتاب چیست: هیچ‌یک از اعضای قبیله‌ی انسان خردمند نمی‌تواند از همه‌چیز آگاه باشد. اگر این عصر جدید به داستان‌های تازه‌ای احتیاج دارد، پس باید به آدم‌های بیشتری اجازه‌ دهیم که آنها را تعریف کنند.

، ترجمه آقای عرفان ثابتی (Helen Lewis)    منبع: خبرگزاری آسو، نوشته خانم هلن لوئیس

https://www.aasoo.org/fa/books/1528