طیبه عزت اللهی نژاد
چندی پیش به دیدن آثار تاریخی و پیشا تاریخی ری در تهران رفته بودم، یکی از اماکنی که دیدن کردم آرامگاه “بی بی شهربانو” بود. آرامگاهی زنانه که در ارتباط با دوره بسیار مهم ایران یعنی پایان دوره ساسانی و آغاز اسلام میباشد.نمود این ارتباط را در این آرامگاه میتوان دید، بی بی شهربانو بر اساس باورها و گاهی روایات از تبار ساسانیان بوده که در پیوندی سیاسی به عقد نوه پیامبر اسلام در میآید. در این باور وی دختر یزگرد سوم و همسر امام حسین( سومین امام شیعیان )است. صحت و سقم این ماجرا نیاز به مطالعه محققان دارد، اما آنچه در این نوشته اهمیت داشته ماجرای سرنوشت او در باور مردم است. آرامگاه وی در بلندای کوهی در اطراف شهرری واقع شده، پیش از بنای آرامگاهی در دل کوه غاری وجود دارد که زائران برای قداست این مکان به آن غار رفته و گاهی شمع روشن میکنند.اغلب زائران این آرامگاه، زنانی هستند که از نقاط مختلف به دیدن این مکان میآیند و جالب اینجاست که زنان افغانی و پاکستانی بطور چشمگیری به عنوان زائر در این زیارتگاه دیده میشوند. یک روزنامه قدیمی قاب گرفته شده آویزان بر دیوار بخشی از آرامگاه ماجرای زائران را شرح میدهد، این روزنامه متعلق به ۵۰ سال پیش است که در آن آمده این آرامگاه محلی برای دست یافتن خواستههای مادی و معنوی افراد به ویژه زنان است و همچنین به علاقمندی مردمان افغان و پاکستان بهویژه زنان نیز اشاره شده است.در بخشی از آرامگاه طاقی وجود داشته که زنان به منظور رسیدن به خواستههای خود در آن محل قرار گرفته و دعا میکردند. امروزه کمتر شاهد این گونه اعمال و رفتار در این مکان هستیم. (البته شاید در روزی که من در آنجا حضور داشتم شاهد این وقایع نبودم و بیشتر شاهد نماز و دعا خوانی افراد بودم.) اما تجربه حضور در امکانی همچون آن نشان میدهد امروزه این نوع مناسکها کمرنگ تر شده و تبدیل به ساختاری ثابت در اغلب زیارتگاهها شده است. در بخشی از بنا که به استراحت زائران اختصاص داده شده زنانی زائر از پاکستان دیده میشود و علاوه بر آن زنان و خانواده های افغانی و ایرانی نیز در قالب سفرهای زیارتی زنانه در این مکان حضور دارند. مکالمه افراد در مورد قرارگیری این زیارتگاه در این مکان برایم بسیار جالب است، داستانی مشابه از دو خانواده با فرهنگ متفاوت نقل میشود . ماجرا از این قرار است که بی بی شهربانو همسر امام سوم شیعیان برای در امان ماندن از آسیب دشمنان سعی در ترک محل اقامت خود دارد و در این میان همسر وی که رابطه قدسی و جایگاه الهی دارد و از نسلی مذهبی است او راهنمایی میکند که در زمان محاصره دشمنان جملهای را گفته تا از مصونیت برخوردار شود و از آسیب دشمن در امان ماند و به سرنوشتی الهی نایل گردد.جمله ای ماورائی که امام حسین به همسرش میگوید “یاهو” است که با گفتن آن از دنیای مادی رها شده و وارد دنیای معنوی میشود و در اصلاح مذهبی به”معراج” میرود و این سرنوشت برخی از اولیای الهی است و هرگز شامل افراد عادی و بی ارتباط با عالم ماورا نمیشود. آنچه برای این بانو اتفاق میافتد در این میان خطای ابراز واژگانی اوست وی به جای جمله”یا هو” ،”یا کوه” را بیان میکند و این خطای واژگانی باعث از دست دادن سرنوشتی الهی شده و به معراج نمیرود و در قبال آن، کوه است که جسم وی را به سمت خود کشیده و همان اتفاقی امروزه شاهد آن هستیم یعنی قرارگیری آرامگاه وی در بلندای کوه رقم میخورد. واژه ای که باعث تغییر سرنوشت ابدی از عروج به مرگ در کوهستانی که نماد جهان مادی است شکل میگیرد. باوجود آنکه کوه نماد مادی از ارتباط جهان با علم ماوراست اما سرنوشتی پیش بینی نشده برای وی رقم میخورد. واژگان قدرتی بالایی در فرهنگهای مختلف دارد و گاهی در سرنوشت انسانها نقش ایفا میکنند، بطور مثال در باور ایرانیها، مرغهایی در آسمان بانام”مرغ آمین” همیشه وجود دارند و خواستهها در قالب واژگان را برآورده میکنند. در مناسک مذهبی نیز بیان صحیح واژگان از اهمیت فراوانی برخوردار است و باعث پذیرش یا عدم پذیرش میشود.