انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

واژگان آرجون آپادورای: چشم‌انداز

مفهوم چشم‌انداز، که در آثار آپادورای به شکل جمع به کار می‌رود، در مرکز منظومه نظری آپادورای در تبیین جهانی‌شدن قرار دارد. کثرت استفاده از این واژه در مقاله معروف او «گسست و تفاوت در اقتصاد فرهنگی جهانی» و همچنین بنیان‌نهادن نظریه‌اش بر پایه‌ی تغییر شکل این واژه (جایگزینی پیشوند land با واژگان قومی، مالی، فنی، رسانه‌ای و فکری و باقی ماندن پسوند scape) اهمیت مفهوم چشم‌انداز در فهم آراء آپادورای را می‌رساند. در نظریه‌ی آپادورای، جهانی‌شدن بیش از هرچیز مجموعه‌ای از چشم‌اندازها توصیف می‌شود که به شکلی تاریخی و مبتنی بر بافت‌های سیاسی و زبانی به صورتی تخیلی در بین فرهنگ‌ها و جوامع شکل می‌گیرند. در عصر جهانی‌شدن، این چشم‌اندازها تحت‌ تأثیر انواع جریان‌های جهانی که مرزهای جوامع را درمی‌نوردند، وارد چالش جدیدی می‌شوند که نظریه آپادورای پاسخی به این چالش‌ها است. در نظریه آپادورای، چشم‌اندازها به ابعاد پنج‌گانه‌ی قومی، مالی، تکنولوژیک، رسانه‌ای و فکری تقسیم می‌شوند و از خلال این چشم‌اندازهای پنج‌گانه، جهانی‌شدن تبیین می‌شود.

چشم‌انداز در هنر
در این یادداشت با تمرکز بر مفهوم چشم‌انداز در پی فهم انواع معانی این واژه هستم تا ضمن مرور تاریخچه هنری، جغرافیایی، سیاسی و میراث فرهنگی آن، از کاربردهای متعدد چشم‌انداز کلیدی برای فهم بهتر این مفهوم در نظریه آپادورای بیابم. چشم‌انداز که «آرایش مجموعه‌ای از اشیاء و فضاها بر سطح زمین» (پوئلو، ۱۳۹۵) تعریف شده است ریشه‌ی خود را در هنر هلند به ویژه نقاشی می‌یابد. ریشه‌ی واژه landscape به قرون شانزده و هفده در زبان هلندی (Dutch) برمی‌گردد که با شکل landschap ثبت شده است. این قرون هم‌زمان با دوره‌ای است که «عصر طلایی هلندی » نامیده شده است. این دوره که تقریبا در قرن هفدهم میلادی قرار دارد، دوره‌ای است که در آن هلند از نظر نظامی، تجارت، علم و هنر از سرآمدان دنیا است. واژه‌ی چشم‌انداز در چنین بافتی مطرح می‌شود. به ویژه در زمینه‌ی هنری آن که چشم‌انداز تبدیل به مضمونی محبوب در هنر نقاشی این دوره می‌شود. نقاشی عصر طلایی هلندی علاوه بر چشم‌انداز در مضامین طبیعت بی‌جان و نقاشی ژانر نیز پیشگام بود. نقاشی این دوره، برای نمونه نقاشی چشم‌انداز و منظر دریایی ، بازتابنده‌ی احوال زمانه بود؛ بازتابنده‌ی منابع تجارت و نیروی دریایی که مشخصه‌ی عصر طلایی جمهوری جدید هلند بودند.

عصر طلایی هلندی را باید در نسبت با جنگ هشتاد ساله‌ای (۱۵۶۸-۱۶۴۸) که بر سر استقلال هلند در گرفته بود، فهم کرد. این دوره در طول آخرین مرحله‌ی این جنگ و دوره‌ی پس از آن شکل گرفت. جمهوری جدید هلند از نتایج سیاسی این جنگ بود که در دوره‌ی خود از موفق‌ترین ملت‌های اروپا بود. تحولات سریع و پردامنه و جابجایی گسترده جمعیت ناشی از جنگ، و گسست از سنت‌های فرهنگی سلطنتی و کاتولیک، به این معنی بود که هنر هلند، برای تمایز با دوره پیشین، بایستی خودش را دوباره خلق کند. بر این اساس، مضمامین مذهبی از نقاشی کنار گذاشته شدند و بازار جدیدی برای همه‌ی انواع مضامین سکولار در حال رشد بود. کالونیسم هلند نقاشی‌های مذهبی در کلیساها را ممنوع کرده بود و مضمامین برخاسته از کتاب مقدس صرفاً در خانه‌ها و فضاهای خصوصی پذیرفته بودند. علاوه بر دیگر مضامین سنتی تاریخ و پرتره، که در این دوره رو به افول بودند اما همچنان وجود داشتند، نقاشی عصر طلایی هلند به خاطر تنوع بسیار زیاد ژانرهایش مورد توجه است: زندگی روزمره، چشم‌اندازها، منظرهای شهر ، چشم‌اندازهایی همراه با حیوانات، نقاشی‌های دریایی، نقاشی‌های گل و طبیعت بی‌جان. توسعه‌ی بعدی بسیاری از این مضماین متأثر از نقاشان این دوره بود.
ازدیاد ژانرهای نقاشی در این دوره، با محوریت هنرمندانی شکل گرفت که اکثر آثارشان را در یکی از این ژانرها تولید می‌کردند. دوره‌ی بین دهه ۱۶۲۰ تا ۱۶۷۲ (که مصادف با تهاجم فرانسه است) نقطه اوج تخصصی‌شدن مضامین نقاشی و اساساً دوره‌ی اوج نقاشی عصر طلایی هلند بود. نقاشی این دوره چه از حیث مضامین و چه از حیث تکنیک در نقاشی غربی تازه بود. درباره مضماین نقاشی، نقطه‌ی قابل ارجاع دیگری هم وجود دارد و آن سلسله‌مراتب ژانرها در نقاشی است. برخی از ژانرها از پرستیز بالاتر و بازار بهتری برخوردار بودند. این سلسله‌مراتب را می‌توان این‌گونه لیست کرد:

نقاشی تاریخی: شامل تمثال‌ها و مضامین مذهبی
نقاشی پرتره
نقاشی ژانر یا صحنه‌های زندگی روزمره
چشم‌انداز: شامل منظرهای دریا، منظرهای میدان جنگ، منظرهای شهر و ویرانه‌ها

نقاشی عصر طلایی هلند هرچند مفهوم سلسله‌مراتب را زیرسوال نبرد، اما بر دسته‌های پایین این سلسله‌مراتب متمرکز بود. در این راستا، نقاشی چشم‌انداز ژانری مهم در قرن هفدهم بود. نقاشی‌های چشم‌انداز دوره اول که در قرن شانزدهم و عمدتا از منطقه Antwerp کشیده می‌شدند را نمی‌توان به طور خاص واقع‌گرایانه دانست، چرا که آن‌ها اغلب در استدیو و گاه حتی بر اساس تخیل کشیده می‌شدند. این نقاشی‌ها از زاویه دید بالا یک چشم‌انداز را تصویر می‌کردند. سبک واقع‌گرایانه‌تری در نقاشی چشم‌انداز هلند به ویژه در قرن هفدهم پا گرفت که با زاویه دید سطح زمین و اغلب با نقاشی در فضای بیرون، چشم‌اندازهایی را با افق دید پایین‌تر تصویر می‌کرد. این تغییر زاویه، به نقاشان این امکان را داد تا ابرهای چشم‌نواز این منطقه را که یکی از ویژگی‌های اقلمی منطقه بودند (و هستند) به تصویر درآورند. مضامین محبوب چشم‌انداز عبارت بودند از تل‌های شنی در امتداد دریای غربی، رودخانه‌ها با علفزارهای وسیع مجاورشان که محل چرای گاوها است، و در اغلب موارد سایه‌ای از یک شهر که در فاصله‌ای دور قرار دارد. دریا مضمون محبوب نقاشی‌های چشم‌انداز بود و ارتباط وثیقی با تجارت دریایی‌ای داشت که در هلند پا گرفته بود.

هرچند به طور کلی نقاشی چشم‌انداز سطح زمین را تصویر می‌کند، اما انواع متعددی از چشم‌انداز وجود دارد. شکل انگلیسی واژه چشم‌انداز که مرکب از دو واژه‌ی land و scape است به خوبی می‌تواند این تعدد گونه‌ها را با تغییر واژه‌ی land و جایگزینی آن با واژه‌ی دیگری همچون sky, cloud, moon, sea, river, city, town, battle, aerial و… به خوبی نشان دهد. در اینجا باید توجه داشت که مفهوم‌سازی آپادورای نیز بر اساس همین قائده صورت گرفته و او با جایگزینی واژه‌های قومی، مالی، رسانه‌ای، فکری و فنی به جای land و باقی ماندن پسوند scape چشم‌اندازهای پنج‌گانه‌ی خود را مطرح کرده است.

چشم‌انداز در جغرافیا و سیاست
جایگاه مفهوم چشم‌اندار در جغرافیا را می‌توان ذیل دو نگرش مهم در تاریخ جغرافیا دسته‌بندی کرد. نگرش نخست، نگرش جبر زیست‌محیطی است که حامل این اندیشه بود که پدیده‌های طبیعی همچون اقلیم و زمین تأثیری قطعی و مستقیم بر عاملیت انسان دارند. در برابر این رویکرد، رویکرد چشم‌انداز شکل گرفت که به تعامل اجتماعی با محیط‌زیست اهمیت می‌داد. در این رویکرد، بر نقش انسان و تأثیر فعالیت‌های او در شکل گرفتن تاریخی زمین پرداخته شد. در این دیدگاه، همه‌ی چشم‌اندازهایی که پیش از این طبیعی خوانده می‌شدند، چشم‌انداز فرهنگی تلقی می‌شوند (ساویر، ۱۹۲۵؛ به نقل از پیشین). آن‌چه بعدها در جغرافیای‌ انسان‌گرا اهمیت ابعاد اجتماعی چشم‌انداز را عمق بخشید، این تفکر بود که صرف تماشا و نام‌گذاری چشم‌اندازها توسط انسان آن‌ها از موقعیت طبیعی به موقعیت انسانی تبدیل می‌کند. درواقع چشم‌انداز یک شیوه دیدن بود، چه بر روی زمین، چه روی بوم نقاشی و چه در خیال، که ارتباط وثیقی در هنر نقاشی داشت.

این برداشت از چشم‌انداز، در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، ورود نظریه اجتماعی و فرهنگی به حوزه منظره یا چشم‌انداز را مهیا ساخت. «درک انسان از چشم‌انداز قویاً بازنمود ایدئولوژیک تصرف زمین به عنوان وجهی از روابط طبقاتی بود» (پوئلو، ۱۳۹۵). یکی از کاربردهای رایج روش بازنمایی ایدئولوژیک چشم‌انداز، در گزینش و نام‌گذاری آرمان‌های ملی خود را نشان داد. در رویکرد ملی‌گرایانه، به تصویر کشیدن چشم‌اندازها در نقاشی منحصراً یک منطقه خاص از سرزمین دولت – ملت را تصویر می‌کرد، اما بازنمودی تصویری از کل هویت ملی به دست می‌داد. چشم‌انداز قله دماوند را می‌توان نمونه‌ی بارز چنین تفکری در ایران دانست.

چشم‌انداز و جهانی‌شدن
چشم‌انداز در عصر جهانی‌شدن عمدتاً حول «چشم‌اندازهای مصرف» (ریتزر، ۲۰۰۵) تبیین می‌شود. گسترش شیوه تولید و مصرف انبوه آمریکایی که پس از جنگ جهانی دوم به اروپا و سپس به دیگر مناطق تولید و مصرف انبوه در آسیا نفوذ کرد، به شکل‌گیری عنصری در فضاهای شهری منجر شد که ریتزر آن را «معابد مصرف» نامیده است. این معابد مصرف، شامل مراکز خرید بزرگ، پارک‌های تک‌منظوره، کشتی‌های تفریحی و… می‌شود. این معابد مصرف، مکان‌هایی هستند که مصرف در آن‌ها به منزله شیوه‌ی عمل فرهنگی و اجتماعی انجام می‌شود. شهرهایی همچون لاس وگاس و دوبی، که مجموعه‌ای از این معابد مصرف را درون خود جای داده‌اند، تبدیل به چشم‌اندازهای مصرف شده‌اند. این بُعد از چشم‌انداز، ارتباط نزدیک‌تری با چشم‌اندازهای پنج‌گانه آپادورای دارد. با این تفاوت که در نظریه آپادورای صرفاً بر بعد اقتصادی تاکید نشده است و علاوه بر آن، جوامع حاشیه‌ای‌تر نیز محل توجه بوده‌اند. با این حال، در خوانش نظریه آپادورای، باید به هر یک از این ابعاد مفوم چشم‌انداز توجه داشت و آن‌ها را پیش‌نیاز فهم بهتر چشم‌اندازهای قومی، فنی، مالی، رسانه‌ای و فکری‌ای کرد که خود ابزارهای فهم جهانی‌شدن هستند.

منابع:
پوئلو، توماس (۱۳۹۵) چشم‌انداز در ریتزر، جورج (۱۳۹۵) دانشنامه جهانی‌شدن، ترجمه مرادی و مهاجر، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی: تهران
Appadurai, A. (1990). Disjuncture and difference in the global cultural economy. Theory, culture & society, 7(2-3), 295-310.
Ritzer, g. (2005) the blackwell encyclopedia of sociology, Blackwell publication.
Wikipedia/ dutch golden age؛ Dutch Golden Age painting؛ Landscape painting
Dutch painting of the 16th to 18th centuries (https://www.codart.nl/guide/agenda/dutch-painting-of-the-16th-to-18th-centuries/)