انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

«همه ما خبرچین هستیم»

ایناسیو رامونه برگردان شهباز نخعی

بسیاری ازافراد نه تنها به حفاظت از زندگی خصوصی خود اهمیت نمی دهند، بلکه به عکس خواستار حق نشان دادن و به نمایش گذاردن زندگی خصوصی خود هستند. این می تواند تعجب برانگیز باشد، اما با اندیشیدن به آن، ازچندی پیش رشته ای از نشانه ها و علایم ظهورغلبه ناپذیر این گونه رفتار را اعلام می کند که به نحوی پیچیده دیدزدن و خود به نمایش گذاردن را با نظارت، کنترل و تسلیم درهم می آمیزد.

سابقه دوردست این امر را شاید بتوان درفیلم مشهور «پنجره رو به حیاط، ۱۹۵۴» آلفرد هیچکاک یافت که در آن یک خبرنگارعکاس (جیمز استوارت)، که با پای گچ گرفته درخانه اش از تحرک بازمانده بود، از فرط بیکاری به تماشای رفتار همسایگان مقابل خانه پرداخت. هیچکاک در گفتگویی با فرانسوا تروفو توضیح می دهد که: «آری، آن مرد یک چشم چران بود، ولی آیا همه ما چشم چران نیستیم؟». تروفو می پذیرد که: «همه ما هنگامی که یک فیلم دارای صحنه های روابط خصوصی را می بینیم چشم چران هستیم. مگر نه آنکه جیمز استوارت در کنار پنجره خانه خود درست درشرائط یک تماشاگر در حال نگاه کردن به یک فیلم قرار داشت». سپس هیچکاک می گوید: «با شما شرط می بندم که ۹۰ درصد از مردم، اگردرآن سوی حیاط زنی را درحال لخت شدن برای رفتن به رختخواب ببینند، یا مردی را مشاهده کنند که دارد اتاق خود را منظم می کند، نمی توانند از نگاه کردن خودداری کنند. آنها می توانند چشم برگردانند و بگویند: “این به من ربطی ندارد”، می توانند کرکره پنجره را ببندند ولی این کار را نمی کنند و به نگاه کردن ادامه می دهند» (۱).

 

خلاف این نیروی محرک دیدزدن، یعنی نظارت و جاسوسی نیز وجود دارد: میل بی حیاوار خود را به نمایش گذاردن. این میل با جهش اینترنت و به ویژه ازسال ۱۹۹۶ با به بازارآمدن دوربین وب حالتی انفجاری یافته است. به عنوان نمونه، به یاد می آوریم که ۵ دانشجوی دختر و پسر اهل اوبرلین در ایالت اوهایو (ایالات متحده) در آغاز مدشدن دوربین وب، خود را در فضای مجازی (www.hereandnow.net) هرروز و ۲۴ ساعت شبانه روز درهمه جای ساختمان دوطبقه ای که درآن به سر می بردند، به نمایش می گذاردند. آنها زیرنگاه حدود ۴۰ دوربینی بودند که داوطلبانه درمحل اقامتشان کارگذاشته شده بود. ازآن پس، هزاران تن مجرد، زوج و خانواده بدون احساس ناراحتی همه کاربران اینترنتی دنیا را عملا بدون هیچ گونه ممنوعیتی به دیدن لحظه های خصوصی خود دعوت می کنند (۲).

 

حتی دیده شده که یک چینی به نام لو یوکینگ که بر روی شبکه «خاطرات مرگ» خود را منتشرکرد به صورت پدیده ای جهانی در ادبیات الکترونیکی درآمد. این کارشناس جوان املاک در شانگهای، هنگامی که دریافت محکوم به مرگ براثر سرطان است، تصمیم گرفت مبارزه اش علیه سرطان معده که روزبه روز اورا تحلیل می برد را تا نفس آخر با دیگران تقسیم کند: «من رشته را می برم. شما را دوست دارم».

 

ازسوی دیگر، ازآغاز سال های دهه ۲۰۰۰، دربرنامه های تلویزیون های معمولی آمریکا، برنامه هایی موسوم به «تلویزیون مبتذل» یا «آشغال تی وی» چندین برابر شده که در آنها اشخاص بدون کمترین حیا خصوصی ترین مسایل یا پنهانی ترین تمناهای خود را مطرح می کنند. مشهورترین آنها «جری اسپرینگر شو» بود که فرد دعوت شده در روی صحنه و دربرابر جمعیتی تهییج شده به افشاگری های جنجالی درباره زندگی خصوصی خود می پرداخت. این برنامه که بیش از ۸ میلیون بیننده داشت، هرهفته هزاران درخواست ازسوی آمریکایی ها برای افشای زندگی خصوصی شان دریافت می کرد تا برای مدت ۱۵ دقیقه به شهرت دست یابند.

 

حتی آدم کشان نیز دیگرنمی خواهند چیزی را پنهان کنند و همه جنایاتشان را اعتراف می کنند. «کورت تی وی»، شبکه تلویزیون کابلی آمریکایی که متخصص پخش اعترافات قاتلان است، نخستین شبکه دردنیا بود که با نوعی واقع گرایی زشت «اعترافات استیون اسمیت را پخش کرد که چگونگی تجاوز و قتل یک پزشک در بیمارستانی در نیویورک درسال ۱۹۸۹ را تشریح می کرد و نیز اعترافات دانیل راکوویتز را پخش کرد که درسال ۱۹۸۹ دوستش را کشته، پیکر او را قطعه قطعه کرده و در آب جوش پخته بود. همچنین، مردی روسپی به نام دیوید گارسیا شرح می داد که چگونه درسال ۱۹۹۵ یک مشتری فلج را روی صندلی چرخدار به قتل رسانده است (۳)».

 

هم اکنون میلیون ها تن درشبکه های اجتماعی، با بی خیالی هرچه تمام تر جزییات شخصی زندگی خود یا فعالیت های روزانه شان را درمعرض دید عموم می گذارند. به نظرنمی آید که اینها ازاین که از داشتن یک دستبند الکترونیکی مجازی که به «برادر بزرگ ها»(Big Brothers) امکان می دهد رد ایشان را پی گیری کند نگران باشند. این درحالی است که درجایی، دستگاه هایی درحال انباشت شمار بی نهایتی از داده ها درباره آنها است. بی تردید این مفهوم تازه هزاران تن را به عنوان خبرچین داوطلب به خدمت بخش های مختلف پلیس می کشاند. به عنوان نمونه، دستگاه قضایی ایالات متحده درسال ۲۰۰۲، تحت ریاست جمهوری آقای جرج دبلیو بوش عملیات TPS (نظام پیشگیری و اطلاعات تروریسم) را سازمان داد که هدف آن خبرچین کردن افرادی بود که به مقتضای کارشان به خانه مردم رفت و آمد دارند. مانند تحویل دهندگان کالا، لوله کش ها، بناها، قفل سازها، برقکارها، نصب کنندگان آنتن، پستچی ها، ماموران گاز، باغبان ها، کارگران اسباب کشی، خدمتکاران و غیره. صدها تن از آنان متعهد شدند که اگر «نشانه مشکوک»ی ببینند با پلیس تماس بگیرند.

 

به این ترتیب، یکی از هدف های «جنگ نسل چهارم» این است که از جامعه اطلاعات به جامعه جاسوسی – اطلاعاتی گذرکند. این دقیقا هدفی است که «هیات ائتلافی کلانترهای تکزاس» دنبال می کند که در مکان های دورافتاده و راهبردی، درطول مرز بین تکزاس و مکزیک، صدها دوربین نظارت و کنترل نصب کرده است. این دوربین ها به اینترنت متصل است و هم اکنون هرکس درسراسر دنیا به راحتی می تواند دربرابر رایانه خود بنشیند و بدون خطر فضای کویری تکزاس یا ساحل های رودخانه ریوگرانده را زیرنظر بگیرد. درصورتی که فرد روی صفحه رایانه گذر یک مهاجر قاچاق را مشاهده کند، می تواند با ارسال یک پیام به مقامات او را لو دهد. تاکنون حدود ۳۰ میلیون تن این نقش خبرچینی را با عنوان «اطلاع دهنده داوطلب» پلیس تکزاس در بسیاری از کشورها تا زمان تعلیق آن پذیرفته اند.

 

در انگلستان، موسسه «اینترنت آیز» درسال ۲۰۰۹ به اقدامی مشابه دست زد و نوعی بازی را در دسترس همه کاربران اینترنتی قرارداد. در اینجا نیز، هدف نظارت بر کسب و کارها و خیابان ها و ردگیری بزهکاری های احتمالی بود. برای پیوستن و مشارکت دراین شبکه، داوطلبان باید حق عضویت ماهانه مختصری پرداخت کنند. پس از بررسی هویت، هریک به تصاویر ۴ دوربین بر روی صفحه رایانه شان دسترسی می یابند.

 

این اعضا، نشسته بر صندلی به تماشای آنچه دوربین ها نشان می دهد می پردازند، درصورت برخورد به موردی از دزدی، تجاوز یا رفتار مشکوک، روی یک دکمه هشدار کلیک می کنند. در آن هنگام تصویر منجمد می شود و به آنها امکان می دهد که برای بررسی روی آن تمرکز کنند. سپس، مدیر فروشگاه پیامی حاوی تصویر یاد شده دریافت می کند. اگر این هشدار به نظر او مفید باشد، کاربر خبرچین ۳ امتیاز به دست می آورد. اگر مدیر فروشگاه تشخیص دهد که باوجود آن که دزدی یا جرمی اتفاق نیفتاده هشدار قابل توجیه بوده، کاربر یک امتیاز می گیرد. درعوض، اگر بازرگان هشدار را غیرقابل توجیه بداند، «کنترل کننده» امتیاز ازدست می دهد. درپایان ماه، «اینترنت آیز» به کاربر جاسوسی که بیشترین تعداد تقلب یا دزدی را خبر داده باشد پاداشی تا هزار پوند استرلینگ پرداخت می کند. موسس این سایت آقای تونی مورگان، در گفتگو با نشریه لندنی تلگراف ۶ اکتبر مساله را چنین توجیه می کند: «بیش از ۴ میلیون دوربین نظارتی وجود دارد ولی تنها یک درهزار آنها دیده می شود. با این برنامه، دوربین ها درتمام ۲۴ ساعت دیده می شود. این بهترین سلاح پیشگیری از جرمی است که تاکنون ابداع شده است». برعکس، مخالفان ویدیوهای نظارتی براین باورند که این سایت یک خطر است: «این تجاوز به زندگی خصوصی و یک ابزار جاسوسی است» زیرا چهره و رفتار مشتریان فروشگاه ها (۴) را درمعرض دید همگان می گذارد. انجمن هایی شکایت کرده اند که این سایت موجب جاسوسی بین همسایگان می شود و می تواند توسط بزهکاران واقعی برای تجزیه و تحلیل عادات فروشگاه ها و یافتن راه های بهتر دزدی از آنها مورد استفاده قرارگیرد.

 

با ازدیاد سیل مهاجرت ها و بالاگرفتن بیگانه هراسی در اروپا، می توان تصور کرد که مقامات اروپایی ترغیب به نصب سیستم دوربین مشابهی که متصل به اینترنت باشد شوند، با علم به این که احتمالا می توانند روی لشکری از خبرچین های غیرنظامی داوطلب حساب کنند. یکی از تباهی های جوامع تحت کنترل ما این است که ه شهروندان درعین حال هم نظارت کننده و هم تحت نظارت اند. هرکسی جاسوسی دیگری را می کند، درحالی که خودش نیز مورد جاسوسی قرارمی گیرد. به این ترتیب، درحالی که دریک چهارچوب دموکراتیک افراد اطمینان دارند که در آزادی مطلق زندگی می کنند، جامعه به سوی برقراری هدف کابوس وار اقتدارگراترین جوامع پیش می رود.

 

۱-

François Truffaut, Le Cinéma selon Hitchcock, Robert Laffont, Paris, 1966.

۲-

Lire Denis Duclos, « La vie privée traquée par les technologies », et Paul Virilio, « Le règne de la délation optique », Le Monde diplomatique, respectivement août 1999 et août 1998.

 

۳-

Le Monde, 25 août 2000.

۴-

Laurène Casseville, « Internet Eyes is watching you ! », lepetitjournal.com, 10 octobre 2010.

 

نویسنده: Ignacio Ramonet

مدیرپیشین “لوموند دیپلوماتیک”، نویسنده “امپراتوری نظارت و کنترل” درپی دو گفتگو

با ژولیان آسانژ و نوآم چامسکی، نشرگالیله،پاریس، ۲۰۱۵ که این متن ازآن برگرفته شده است.

لوموند دیپلماتیک دسامبر ۲۰۱۵

 

انسان شناسی و فرهنگ نسخه فارسی مقالات مجله بین المللی لوموند دیپلماتیک را در ایران در چارچوب همکاری رسمی با این نشریه منتشر می کند.

 

صفحه لوموند دیپلماتیک در انسان شناسی و فرهنگ
http://www.anthropology.ir/cooperation/566