انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

نگاهی به مستند میدان بی حصار

میدان توپخانه

 

“میدان بی حصار” را می توان مستندی تاریخی و شهری برشمرد که با نگاهی کلی‌گرا از جنبه های مختلف تاریخی، اجتماعی–فرهنگی، سیاسی و معماری به بیان سرگذشت پر فراز و نشیب میدان توپخانه، از آغاز شکل گیری آن در عهد ناصری تا دهه ۸۰ شمسی، می‌پردازد. این میدان از ابتدای شکل گیری خود همواه مرکز جریانهای بزرگ سیاسی و اجتماعی از جمله مشروطه خواهی بوده است. به علاوه این میدان مرکزی برای گردهمایی های اعتراضی، اعدام محکومان شناخته شده همچون شیخ فضل الله نوری و همچنین برگزاری جشنها و مراسم ملی، دینی و سلطنتی بوده است. میدان توپخانه به مدت ۷۰ سال مرکز تهران بوده و بسیاری از خاطرات جمعی و تاریخی طی مدت زمان ۱۵۰ سال در این میدان شکل گرفته است. با این وجود میدان امروز به جز یک یا دو نشانه مختصر خاطره ی دیگری از گذشته به همراه ندارد و به نوعی هویت تاریخی آن پایمال شده است.

مستند حاضر که دغدغه همین مسائل را دارد در سال ۱۳۸۷ به کارگردانی و نویسندگی مهرداد زاهدیان و تهیه کنندگی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ساخته شده است و مدت زمان آن ۴۰ دقیقه میباشد. مستند میدان بی حصار، محصول دو سال تلاش زاهدیان بوده است و توانسته عنوان بهترین مستند سال را از آن خود کند. وی با کارگردانی فیلم هایی چون تخت جمشید، ارگ بم، مسیح در جلفا، کرمان دل عالم، فارس فراسوی خیال، خاطرات روی شیشه، حلقه های گم شده و…، همواره به کالبدشکافی آثار و حوادث تاریخی پرداخته و مخاطب را به دل تاریخی برده که فراموش شده یا در حال فراموشی است. زاهدیان توانسته است با بهره‌گیری از تصاویر و عکسهایی از منابع آرشیوی و نیز تصاویر بازسازی شده‌ی گرافیکی که چگونگی ساخت و ساز میدان و بناها را نشان میدهد، نمایی باز از گذشته میدان توپخانه و نوعی تاریخ نگاری بصری از شهر را به مخاطب خود نشان دهد. به علاوه در طول فیلم تصاویری از زمان حالِ میدان به بیننده ارائه میشود تا بدین ترتیب نگاه تطبیقی نسبت به گذشته و حال و نیز سنت و مدرنیته هر چه بیشتر در ذهن مخاطب شکل بگیرد. همانطور که عنوان شد مستند حاضر گونه ای مستند تاریخی و شهری است و بخشی از فضای شهری را برای تحلیل خود انتخاب کرده که بیشترین حجم از اتفاقات و حوادث در آن روی می دهد.

کارکرد فیلم مستند شهری، بازخوانی سطور نانوشتۀ یک شهر است. به‌عبارتِ‌‌ِدیگر افشاکردن یا ساختن آن وجوه معنایی از شهر که علی‌القاعده در زیر میلیون‌ها تُن آوار ساختمانها، آسفالت خیابان‌ها و دیگر وجوه فیزیکیِ شهر از دید بینندۀ شهر پنهان مانده است. از این نظر فیلمی چون «میدان بی‌حصار» به ما کمک می‌کند شهر را از زیر آوارها و سنگ و سیمان و آهن بیرون بیاوریم. خصلت روایی یا قصه‌گونه‌ای که در ماهیت زندگی شهری نهفته است را می‌توان در «میدان بی‌حصار» پیدا کرد. این فیلم یک روایت معنادار از زایش، گسترش و در نهایت سقوط و پایان یک نماد شهری است که این روایت بصری را کمتر جایی در اختیار داریم (برگرفته از سایت کوبه).

روایت تاریخی مستند حاضر در مورد میدان توپخانه را می توان به چهار بخش تقسیم کرد که شامل موارد ذیل هستند:
– دوره ناصری، مشروطه و پایان حکومت قاجار – دوره پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۲۹۹ و سلطنت رضاشاه پهلوی – دوران حکومت محمدرضاشاه پهلوی – دوره بعد از انقلاب

 

دوره ناصری و حکومت قاجار:
با بزرگتر شدن تهران، و ایجاد بناهای مذهبی، بازرگانی، بهداشتی و عام‌المنفعه، و آوردن آب کرج به تهران در دوره محمد شاه قاجار ( دوره صدارت حاج میرزا آقاسی) و ساختمان‌سازیهای شاهزادگان و دیوانیان و خارجیان (عمارتهای شخصی و غیر شخصی و سفارتخانه‌ها)، تحول تهران سریعتر از گذشته شد. محمد شاه قاجار دروازه دیگری هم بر دروازه های شش‌گانه تهران، به نام محمدیه در میدان محمدیه (میدان اعدام) اضافه کرد. ناصرالدین شاه در دوره اول سلطنت خود با ساختن دارالفنون و توسعه ارک، و بنای چندین مدرسه و ساختمان دولتی در شهر تهران همچون گذشته در مسیر توسعه گام برداشت (تکمیل همایون، ۱۳۷۷: ص ۱۲۳-۱۱۹).
میدان توپخانه نیز در سال ۱۲۴۶ ه.ش به دستورمیرزا تقی خان امیرکبیر و توسط محمد ابراهیم معمارباشی در زمینی مستطیل شکل به عرض ۱۱۰ و طول ۲۲۰ کیلومتر ساخته شد. میدان توپخانه اولین محصول گسترش دروازه های شهر تهران به بیرون، پس از سفر ناصرالدین شاه به فرنگ بود. این میدان همچون میدانهای ارک، بهارستان و امین السلطان نشانی از دگرگونی شهری و تبلور کالبدی این تغییر و تحول است. به میدان توپخانه شش خیابان اصلیِ باب همایون، ناصریه، چراغ‌گاز، لاله زار، علاء‌الدوله و مریضخانه راه میابند و بر حسب این خیابانها شش دروازه ساخته می شود. دور‌تا‌دور میدان را حجره ها و انبارهای دو طبقه‌ای فرا می‌گرفت که دارای دهانه‌هایی به صورت طاق‌نماهای منظم بودند، در طبقه پایین نیز توپها را نگهداری می کردند. توپهای توپخانه ۱۰ سال بعد از اینکه ناصرالدین شاه فرمان تأسیس آن را صادر کرد به غرش درآمدند. در ابتدای شکل گیری میدان کالسکه‌چی ها و درشکه ها عابرین را جابجا می کردند و با گذشت زمان عنصر جدیدی که در این خیابانها چهره می‌نماید، آمد و شد وسایل نقلیه عمومی است. واگن‌ها یا ترامواهای اسبی سیمای متفاوتی به خیابانها می بخشند و در بدو ورود بیش از آنکه جنبه ای کاربردی داشته باشند، به عنوان یک عنصر تفریحی و نمایشی تلقی می گردند. در اواخر دوره قاجار نیز عمارات و بناهای دولتی همچون عمارت تلگرافخانه یا عمارت شمس‌العماره و برج ساعت معروف آن به سبک اروپایی ساخته می شوند و هر یک مثالهای روشنی از تغییر مفاهیم در ریخت‌شناسی شهری هستند.
میدان توپخانه بر آن است که چهره‌ای کاملا متجدد از شهر ایرانی را برای اروپاییان و بیگانگان فراهم آورد و همچنین در پی این امر است که مانند میدان نقش جهان در روزگاران خویش، نماد و دریچه دولت قاجار به سوی جهان باشد. قرارگیری عناصر و مظاهر تهران جدید در اطراف آن مبین چنین گرایشی است، عناصر و عملکردهایی که در غالب معماری التقاطی دوران قاجار به بیان و محاوره فضایی می‌پردازند و خاطره خویش را بر ذهن بیننده نقش می‌کنند. سبک تهران بی‌تردید زبان و بیانی در حد کمال و اعتلای دوران کهن و مکتب اصفهان را ندارد، ولی علی‌رغم اینکه زمانه نیز مشوق برداشتهای التقاطی از تفرکات برونی دیگر فرهنگهاست، سبک تهران دوره قاجار را میتوان هنوز در تداوم و اعتلای مکتب اصفهان دریافت کرد. فضاهای شهری ایجاد شده در این سبک با قدرت و بیانی بی‌نظیر به محاوره و گفتگو با فضاهای کهن شهری نشسته‌اند و در این ارتباط نه انقطاع، بلکه تداوم را نیز نشانگر هستند. سبک تهران در دوره قاجار هنوز مطلبی برای گفتن دارد، هنوز زمینه‌ای را برای اندیشیدن باز می‌کند و جای خویش را در تداوم تاریخی تحول شار به شهر باز می‌کند. سبکی که در تمدن مختلط آن، شرق و غرب به هم آمیخته‌اند و در این آمیزش هنوز تفوق با شرق است (حبیبی، ۱۳۷۸: ص ۱۴۲-۱۴۵).

طی این دوران همزمان با ورود دستاوردهای تکنولوژیکی غرب به ایران، شاهد بروز و ظهور تغییرات فرهنگی و اجتماعی نیز بودیم چنانچه در گفتار فیلم نیز به آن اشاره می شود:
“در این مدت، فقط برج و باروی شهر نبود که فروریخت و تهران، بزرگ شد، بلکه برخی از آدمها نیز با پندارهای گذشته وداع گفتند و همپای شهرشان بزرگ شدند. آنقدر که بدانند غیر از آب و نان، آزادی هم لازم است و جرئت کنند کلمات ممنوعۀ عدالتخانه، قانون، پارلمان و مشروطه را بر زبان بیاورند.”
“تجدد طلبی ای که از دوران ناصرالدین شاه شروع شده بود در دوران مظفرالدین شاه با صدور فرمان مشروطیت به اوج خود رسید؛ امّا مخالفت فرزندش محمدعلی‌شاه با آن، بلوای میدان توپخانه را در آذرِ ۱۲۸۶ رقم زد.”

“پس از تاجگذاری، دوره ای که به استبداد صغیر شهرت دارد آغاز شد، دشمنی او با مجلس و مشروطه بالا گرفت و هر روز به تعداد مشروطه‌خواهانِ درغل‌وزنجیر، اضافه میشد. مشاور نظامی شاه حدود دوهزار نفر قداره‌بند و چماق‌به‌دست، متشکل از قوای دولتی را جهت مخالفت با مشروطه از خیابان‌های اطراف به مقصدِ میدان توپخانه حرکت داد. شیخ فضل‌اله نوری و هوادارانش نیز در میدان توپخانه گرد آمده و خواستار مشروطۀ مشروعه شدند.”

 

دوره پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۲۹۹ و سلطنت رضاشاه پهلوی:
۱۲ سال پس از احمدشاه، آخرین بازمانده پادشاهی سلطنت قاجار، رضاخان طی کودتایی در ۳ اسفند ۱۲۹۹ ه.ش انقراض سلسلۀ قاجاریه را اعلام کرد و خود رسماً شاه ایران شد. “کالسکۀ او این بار از ضلع غربی میدان برای تاجگذاری به سمت کاخ گلستان رفت. تجددطلبی جزئی از اهداف رضاشاه بود. میدان توپخانه هم شامل این سیاست شد. برای اولین بار اتومبیل در میدان حضور پیدا کرد، در نتیجه میدان و خیابان‌های متصل به آن، بر اساس حرکت سواره طراحی شدند. میدان توپخانه و خیابان‌های اطرافش به‌سرعت به بازاری برای فروش محصولات جدید غربی بدل شدند”.
رضاخان در پی ایجاد نوعی توسعه برون زا در عرصه های مختلف از جمله معماری و شهرسازی بود. آنچه حکومت او به دنبال تبلیغ آن بود ریشه هایی نه در هویت ایرانی بلکه در هویتی غربی و بیگانه داشت. در نظر وی بافت شهری حالتی کهنه و عقب مانده داشت و در نتیجه وی تغییرات جبران ناپذیری در سیمای کالبدی و عینی شهر از جمله میدان توپخانه بوجود آورد. با روی کار آمدن رضاخان میدان توپخانه به میدان سپه تغییر نام میدهد و مجسمه رضاشاه نیز در وسط میدان به احتزاز در می‌آید. با افزایش ماشینها به تدریج کالسکه ها از سطح شهر جمع آوری می شوند و خیابانهای اطراف میدان محلی برای رفت و آمد خودروها میشود. میدان سپه در این زمان تبدیل به تفرجگاه و محل برگزاری جشنها و مراسمی میشود که همگی زیر نظر حکومت شکل می گیرند، به گونه ای که به عنوان مثال قطعات موسیقی نواخته شده عموما مارچهای نظامی هستند..
“کریم آقا خانِ بوذرجمهری، رییس بلدیۀ تهران، دستور تخریب دروازه های اطراف میدان را صادر کرد. با تخریب حجره‌های شمالی در سال ۱۳۰۲ عمارت بلدیه ساخته شد. در محل تلگرافخانۀ قدیم، در ضلع جنوبی میدان نیز در سال ۱۳۰۵ عمارت تلگرافخانه با الهام از بناهای سن پترزبورگ، توسط مهندس علیخان احداث شد. در ضلع شرقی در سال ۱۳۱۲ آرچیبالد اسکات ساختمان بانک بازرگانی را بر جای عمارت بانک شاهنشاهی احداث کرد و در سمت غربی و جنوبِ‌غربی در محل قورخانه ادارۀ نظمیه ساخته شد”.
اوضاع کشور و بویژه پایتخت در بحبوحه جنگ جهانی دوم بسیار وخیم شد و اعتراضات مردم علیه حکومت رضاشاه به کوچه و بازار کشیده شد. بدین ترتیب در ۳۰ تیر ۱۳۳۱ مصدق به مقام نخست وزیری رسید و در ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ مجسمه رضاشاه از میدان توپخانه (یا میدان سپه آن زمان) به زیر کشیده شد.
“خشم مردم متوجه خاندان سلطنتی پهلوی شده بود. سه روز بعد امّا ورق برگشت. دولت مصدق در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ توسط نظامیان ساقط و فضل اله زاهدی از طرف شاه به جای او منصوب شد. عرصۀ شهر از جمله میدان توپخانه محل عرض اندام اجامری بود که بر ضد حکومت مصدق شعار می دادند و فریاد می‌کشیدند و طرفداران وی را سرکوب می کردند”.

 

دوران حکومت محمدرضاشاه پهلوی
با سقوطِ رضاشاه، آزادی‌های نسبی پدیدار شد، احزاب زیر زمینی دیروز، فرصت ابراز وجود پیدا کردند و طی دوره محمدرضاشاه پهلوی میدان توپخانه به محلی برای تجمع‌ها و میتینگهای حزبی از جمله حزب توده بدل شد. از اویل دهه ۴۰ به بعد شکل منسجم میدان توپخانه با تخریب ساختمان شهرداری در شمال و ساختمان تلگراف‌خانه در جنوب، دگرگون شد. در ضلع جنوبی میدان ساختمان جدید مخابرات شکل گرفت که معماری آن سنخیتی با عناصر سابق میدان نداشت. در ضلع شمالی نیز پس از تخریب ساختمان شهرداری هیچ بنایی به جای آن ساخته نشد. این زمین مدتی به عنوان فضای باز مورد استفاده قرار گرفت و سپس تبدیل به پارکینگ اتوموبیلها شد. “در نتیجه ساختمانهای کوچۀ پشت شهرداری که مجموعه ای از بناهای ناهماهنگ بودند، عملاً به بدنۀ شمالی میدان تبدیل شد و هویت معماری میدان کاملاً دچار اغتشاش گردید”.
محمدرضاشاه با در نظر گرفتن درامدهای نفتی طرحهای تخیلی را برای توسعه اقتصادی – اجتماعی و کالبدی – فضایی کشور در نظر می گیرد که این طرحها موجب گسترش ناهماهنگ و غول‌آسای شهر می شوند. “در چنین گسترشی شهر از درون تهی می‌شود (چه در معنای شکلی و چه به معنای محتوایی) و در گذار نزدیک به ۲۰ سال از شروع طرحهای جامع بافتهای کهن شهری آنچنان تخریبی را پیدا می‌کنند که در تاریخ شهر کشور بی‌سابقه است. همانگونه که کالبد کوی، گذر، محله و … تخریب می‌شود یا برای فروریختن به فرسایش طبیعی واگذار می‌شود، به همان ترتیب زندگی اجتماعی و محله‌ای نیز رنگ می‌بازد و با این رنگ باختن و آن تخریب، شهر نه ارزشها بلکه هویت خود را نیز از دست می‌دهد و بی‌تاریخ می‌گردد” (حبیبی، همان: ص ۲۱۰-۲۱۲).
محمدرضا پهلوی، به‌عنوان آخرین پادشاه از سلسلۀ پهلوی و آخرین پادشاه ایران نیز فضای میدان را برای عبور هنگام تاجگذاری انتخاب کرد، امّا او هم مانند آخرین شاه سلسلۀ قاجار در غربت از دنیا رفت.

 

دوره بعد از انقلاب
بخش پایانی مستند میدان بی حصار به طور مختصر به تغییراتی که پس از انقلاب در میدان توپخانه به وقوع پیوسته، نگاهی می اندازد. در این دوره هویت معماری میدان با درکی نادرست از مدرنیسم هر چه بیشتر دچار خدشه شد و مرکزیت آن نیز از بین رفت. فضای اطراف میدان توپخانه، که اکنون دیگر به میدان امام خمینی تغییر نام داده بود، فاقد هر گونه نظم و هماهنگی و مفاهیم زیباشناختی بود. پس از انقلاب ساختمانهای گوشه جنوب غربی میدان به منظور احداث مترو تخریب شدند. بنای مترو نیز بدون هماهنگی با سایر قسمتهای میدان ساخته شد و با این اقدام سیر تخریب چهره میدان همچنان ادامه یافت. در این دوره میدان دیگر نقش یک میدان حکومتی را ندارد و همانند بسیاری از میادین شهر تهران ترکیبی آشفته از معماری و تجمع اصناف و ساختمانهای دولتی است.
“چهرۀ امروز میدان محصول این تغییر و تحولات است. با وجودی‌که عناصر بسیار کمرنگی از گذشته های یک‌صدوچند سالۀ میدان باقی است، امّا هنوز روح زندگی در کالبد آن جریان دارد. هنوز هم با تابش پرتوهای آفتاب بر حاشیه های پُرخاطرۀ میدان، زندگی روزانه آغاز می گردد و شب هنگام فرصت خلق حادثه ها را به فردا می سپارد”.
فیلم در پایان به فضای میدان توپخانه طی دهه ۸۰ شمسی می پردازد و زندگی روزمره ای که بدون توجه به این فراز و نشیبها در آن جریان دارد. در گوشه ای از میدان عکاسی دوره‌گرد عکسهای رنگی و فوری از مردم می‌گیرد، عکسهایی که قرار است با فوتوشاپ به آنها شکلی موجه و مردم پسند بدهد.
“نفر بعدی آقا، آقای خوش‌تیپ چشات تو دوربین باشه، عکس‌های فوری، بدو آقا، عکس‌های دجیتاله بدو، تموم شد، آقای فیلمبردار با فتوشهابه، نفر بعدی، عکس‌های فوری دیجیتاله با فتوشهاب”.

 

منابع:
فیلم مستند “میدان بی حصار” ساخته مهرداد زاهدیان، ۴۰ دقیقه، ۱۳۸۷
تکمیل همایون، ناصر (۱۳۷۷). تاریخ اجتماعی و فرهنگی تهران (جلد یکم: از آغاز تا دارالخلافه ناصری)، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی
حبیبی، سید محسن (۱۳۷۸). از شار تا شهر، تهران، انتشارات دانشگاه تهران

سایت کوبه: https://bit.ly/2SczWon