انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

نگاهی به مستند «شهر من پیتزا»

مستند شهر من پیتزا در معنای کلی خود به بیان رابطه میان غذا و فرهنگ می‌پردازد. علاء محسنی کارگردان فیلم علاوه بر مستند «شهر من پیتزا» فیلمهای مستند دیگری همچون «زندگی»، «کیاسلطان»، «کی می‌رسد باران؟» و «همه دانا» را در کارنامه فیلمسازی خود دارد و همچنین در زمینه ساخت مستندهای صنعتی و آموزشی نیز فعالیت می کند. موضوع فیلم “شهر من پیتزا” گسترش غذاهای فست فودی و بویژه پیتزا در شهر تهران است، غذایی که امروز در تمامی شهرهای ایران انواع و اقسام آن یافت می شود و میتوان گفت پیتزا نامی آشنا در سبد غذایی ما ایرانی ها است.

در تمامی موجودات اعم از انسان، حیوان و گیاه تغذیه از نقشی بسیار مهم و حیاتی برخوردار است. البته انسان برخلاف سایر موجودات که گیاهخوار و یا گوشتخوار هستند، بنابر سیستم بیولوژیک و آناتومی بدنی که دارد از تغذیه ای متنوع برخوردار است و بنابراین می تواند غذاهای مختلف را با شیوه ها و آداب مختلف تهیه کرده و نوش جان کند. به طور معمول باید اینگونه باشد که طی فرایند تغذیه انسانها در گروههای مختلف سنی و جنسی، ضمن بهره بردن از غذاهای متنوع با ترکیبات و میزان معین، به حد اعلایی از سلامتی دست یابند. ولی مسئله اینجاست که سلایق، ذائقه ها و شیوه ها و سبکهای زندگی مختلف در نوع تغذیه و خوراکی که آدمی در طول شبانه‌روز مصرف می کند تأثیر بسزایی دارد. به عنوان مثال تغذیه یک کارمند با یک مغازه دار یا یک فرد میانسال با یک جوان ناپخته ممکن است بسیار متفاوت باشد.

اگر نگاهی به عادات غذایی مردم کشورهای مختلف بیندازیم متوجه خواهیم شد که شرایط اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی و همچنین شرایط اقتصادی و حتی سیاسی حاکم بر جوامع مختلف می‌تواند از اهمیت بسیار زیادی در عادات غذایی افراد برخوردار باشد. داشتن سه وعده غذایی اصلی از جمله ویژگی‌های مشترک در میان اقوام و کشورهای مختلف است، اگر چه ارزش هر یک از این وعده‌های غذایی در رژیم غذایی افراد در کشورهای مختلف متفاوت است. در ضمن هر یک از افراد عادات غذایی منحصر به فردی دارند. بعضی از مردم در رستورانهای گران قیمت غذا می‌خوردند، برخی علاقه‌مند به غذاهای سنتی هستند، بعضی هم غذاهای امروزی را دوست دارند. عده‌ای هم برای اینکه همواره بدنی موزون و باربی داشته باشند میوه‌خوار، آبمیوه‌خوار و یا گیاهخوار می‌شوند، از جمله این افراد می توان به مدلها، مانکنها و بازیگران و خوانندگان در تمامی سطوح اشاره کرد و البته در این مورد زنها از مردان پیشی گرفته‌اند. به طور کلی گوناگونی فرهنگ‌ها این امکان را فراهم می‌آورد که افراد از تعداد نامحدودی غذا استفاده کنند و فاکتورهای گوناگونی نظیر اطلاعات و آگاهی، تاثیرات اجتماعی، روان‌شناختی، مذهبی و جغرافیایی و موارد دیگر در این انتخاب موثر بوده و با آنکه دولت‌مردان جامعه امنیت غذایی را فراهم آوردند اما تمامی عوامل ذکر شده می‌تواند در نوع انتخاب تک‌تک افراد موثر باشد. از طرفی “سبک‌های مصرف غذایی از جمله بهترین شاخص‌های تعیین مرزبندی‌های فرهنگی هستند به طور مثال مصرف ماکارونی یا برنج در اکثر وعده‌ها، استفاده از چوبهای چینی یا قاشق و چنگال برای غذا خوردن، صرف شام دیروقت در اسپانیا و… اکثر ذائقه‌های غذایی، خوش‌آمدنها و خوش‌نیامدنها بستگی به عملکرد‌های رایجی دارد که درون یک محیط فرهنگی شکل گرفته‌اند”

در کشور ما در حال حاضر جوانان و حتی کودکان تمایل زیادی به غذاهای فست فودی که ناشی از سبک زندگی امروزی است پیدا کرده اند. با وجود تمامی هشدارها در مورد افزایش میزان چاقی، کلسترول و بیماریهای ناشی از تغذیه ناسالم، ولی اقبال نسبت به این سبک تغذیه ای هر روز بیشتر می شود. کافی است به یکی از خیابان های شلوغ تهران سری بزنید و از کنار غذاخوری های شیک و دکه های اغذیه‌فروشی آن گذری کنید. غذاهای سرخ کردنی، فست فودها و انواع ساندویچ ها در درجه اول لیست فروش این مغازه ها قرار می گیرند. غذاهایی که نه تنها خواص و فواید چندانی ندارند بلکه سرشار از مضرات هستند و فقط سیری کاذب ایجاد می کنند.

رشد شهرنشینی و افزایش سرعت در زندگی روزمره شهرنشینان سبب شده اهمیت کمتری برای تغذیه خود قائل باشند و به غذاهایی روی آورند که هر چه سریعتر طبخ می شود و برای خوردن آن آداب غذایی خاص و پیچیده ای لازم نیست. حتی خانم‌های خانه‌دار نیز اهمیت کمتری به غذاهای سنتی می دهند و رستورانها، فست‌فودی‌ها جایگاه آشپزخانه را غصب کرده اند. کنار گذاشتن غذاهای ساده و مغذی گذشته و یکسره روی آوردن به غذاهای فست فودی شهرهای مدرن نتیجه ای جز رسیدن به حال و روز سبک غذایی امروز و کاهش ضریب سلامتی افراد جامعه در بر نخواهد داشت. شهرهای ایران نیز از این قائده جهانی دور نمانده اند و تا حدی با جواب مثبت خود، سوار بر این موج حرکت کرده اند. از دهه ۷۰ بدین سو ما ابتدا در شهر تهران و سپس در سایر شهرها و حتی روستاها با موجی از ورود غذاهای فست فودی به کشورمان مواجه بوده ایم. فست‌فودی ها به شکلی قارچ گونه در سرتاسر شهر تهران رشد یافتند و سبک زندگی همه شهروندان را متأثر از خود ساختند. این روند به گونه ای پیش رفته است که در حال حاضر در جای جای شهر تهران از مرکز یک محله سنتی گرفته تا تمامی خیابانهای سطح شهر، مراکز خرید و پاساژها، محله های مرفه نشین، رستورانهای شیک و مجلل و دکه های اغذیه فروشی با فروش غذاهای فست‌فودی، پیتزا و مینی‌پیتزا مواجه هستیم.

کارگردان فیلم شهر من پیتزا این معضل در فرهنگ تغذیه ای را دست‌مایه ای برای ساخت یک مستند ۲۵ دقیقه ای قرار داده است. این مستند به طور خاص به غذایی معروف ایتالیایی یعنی پیتزا پرداخته است. اگرچه هنوز هم بر سر منشأ نخستین پیدایش این غذا توافق عام وجود ندارد و عده ای پیتزا را اصالتا غذایی ایرانی می دانند. اعتقاد بر این است که داده های تاریخی نشان می دهد در دوران هخامنشی سربازان داریوش نوعی خمیر را روی سپر خود پهن می کردند، روی آن خرما و پنیر می ریختند و سپس خمیر را می پختند. بدین ترتیب بود که ابتدا سربازان یونانی و سپس یونانی ها پختن چنین نانهایی را از ایرانیان آموختند، این نان از یونان به روم رفت و در جنوب ایتالیا به غذایی معمول تبدیل شد. چنین روند تاریخی بود که نام پیتزا را با نام ایتالیا گره زد! در یکی از صحنه‌های فیلم پیتزا همچنین از نگاه پیرمردی کهنسال که قوت روزانه‌اش نان و پنیر و گوجه است نیز اینگونه تعریف می شود:

” اسم که مطرح نیست! شما اسم همین رو بذار پیتزا، خوب من این رو دوست دارم و میخورم، به اسم پیتزا باشه یا به عنوان نان سنگک و گوجه فرنگی، اگه پیتزا این باشه که خوبه، اما اون چیزهای بی کیفیتی که مخلوطش میکنن، مثل ادویه‌جات مختلف به علاوه روغن، اینها خوب نیست، وگرنه اگه پیتزا همینه که پس من پیتزاخورم تمام عمرم!”

کارگردان در جای جای فیلم نگاهی طنزگونه به شیوه های رفتاری و طرز فکرهای مختلف مرتبط با پیتزا دارد و این نوع نگاه را بویژه از طریق تدوین، موسیقی و میکس تصاویر در طول فیلم نشان داده است.

در طول فیلم مصاحبه‌های بدون ساختاری با افراد مختلف در محیط رستورانها، غذاخوریها، خیابان و محل کار و زندگی روزمره صورت می‌گیرد و علت همه پسند و خوش ذائقه بودن پیتزا مورد کنکاش قرار می‌گیرد. کارگردان فیلم که خود گوینده نریشن است در این رابطه می‌گوید:

” اینجا ناپل نیست، نیویورک، شیکاگو یا هر جای دیگه‌ای که آدم فکر کنه پیتزافروشی باید توش انقدر زیاد باشه هم نیست، این جاییکه اینطوری به تسخیر پیتزا در اومده شهر من تهرانه… الان انواع پیتزا تو تهران امروز پیدا می‌شه، این موضوع برام جالبه چون من خودم هم به پیتزا علاقمندم، برای همین یه گشتی تو تهران زدم و خیلی اتفاقی با آدم‌های مختلف هم‌صحبت شدم تا ببینم دلیل اینکه پیتزا انقدر تو این شهر زیاد شده چیه”

تصاویر گرفته شده از سطح شهر نیز همگی به نوعی شهروندان تهرانی اعم از کودک و بزرگسال و پیر و جوان را نشان می‌دهند که به شیوه ها و سبکهای مختلف در حال تناول پیتزا هستند. مصاحبه‌شوندگان دلایل مختلفی را برای همه‌گیر شدن پیتزا ذکر می کنند که از جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:

-طی این سالها ذائقه مردم تغییر کرده و نیاز به تنوع دارند

-پیتزا غذای خوشمزه و ساده‌ای است که سریع پخته می شود.

-پیزا غذایی است که خیلی راحت و بدون قاشق و چنگال می توان آن را با دست خورد.

-جوانان را از هر چیزی منع کنی به دنبال همان می‌روند.

-الان زندگی‌ها طوره شده که کسی وقت غذا درست کردن نداره

-رفتن به فست فودی‌ها نوعی تفریح است که جایگزین دیسکو، کلوب و … شده است.

 

فیلم از زبان افرادی که با آنها مصاحبه شده است غذاهایی مثل کله‌پاچه، آبگوشت، قیمه، قرمه‌سبزی و کباب و جوجه کباب را به عنوان غذای اصیل ایرانی معرفی می کند. اینها غذاهایی هستند که با نگاه به منوی هر رستورانی که غذاهای سنتی را در خود گنجانده، می‌توان آنها را مشاهده کرد. این در حالی است که تنوع غذایی در کشور ما بسیار گسترده‌تر است. ایران کشوری است که با توجه دارا بودن اقوام مختلف و موقعیت ویژه جغرافیایی و زیست محیطی از تنوع غذایی بسیار بالایی برخوردار است، غذاهایی که در طعم‌ها، رنگها، خواص و اشکال مختلف و متفاوت نشانگر ویژگی ناب فرهنگی هستند. غذاهای سنتی ایرانی نه تنها متنوع و متعادل هستند بلکه تمامی گروههای مواد غذایی سالم همچون غلات، حبوبات، کربوهیدرات، گوشت و انواع سبزی و میوه را شامل می شوند. گرچه امروز با رشد زندگی شهرنشینی و افزایش سرعت در تمامی کارها و امور روزمره و همچنین شکننده شدن مرزهای فرهنگی بین کشورهای مختلف، مرزهای غذایی نیز شکننده شده و ما با سبکهای تغذیه‌ای مواجه شده‌ایم که جنبه‌ای جهانی دارد. اینگونه است که کمتر خانواده‌‌ای را می‌توان یافت که با ماکارانی، پیتزا و انواع ساندویچ ها و غذاهای فوری آشنا نباشد.

کارگردان مستند “شهر من پیتزا” از سویی دیگر دیدگاههای افرادی را که مخالف با پیتزا هستند و خوردن آن را اصلا ترجیح نمی‌دهند را نیز مطرح کرده است. از جمله این افراد نگهبان پارک خانه هنرمندان است که از مخالفان سرسخت و دوآتیشه پیتزا محسوب می شود. او پیتزا را غذایی خارجی، غیربهداشتی و غیرسالم می داند و کله‌پاچه و آبگوشت را می‌پسندد. در نقطه مقابل می توان دیدگاه پایه‌گذار‌ پیتزافروشی‌های پدرخوانده که بعدها به پیتزا علاءالدین تغییر نام داد، را ذکر کرد. وی معتقد است پیتزای ایرانی خوشمزه‌ترین پیتزا است، چنانچه زنان ایرانی زیباترین زنان جهان هستند! او همچنین نژاد ایرانیان را از لحاظ چهره شبیه به ایتالیایی ها، از نظر ذائقه به آمریکایی‌ها و از نظر هیکل به هندی‌ها شبیه می داند. فیلم در پایان با دیالوگ پیرزنی که سوار بر تاکسی شده و از طرفداران پیتزا محسوب می‌شود پایان می‌یابد: “ایشالا خوشبختیتون باشه، الهی پیتزافروشی باز کنین سه چهار تا”

 

مشخصات فیلم:

عنوان: شهر من پیتزا، نویسنده و کارگردان: علاء محسنی، مدت زمان: ۲۵ دقیقه