انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

نگاهی به مایه هنری پوسترهای کانون فرشید مثقالی

دستاوردهای «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» در حوزه‌های گوناگونی قابل بررسی و غالباً مستحق ستایش است. ادبیات، نمایش، سینما، انیمیشن، تصویرگری و موسیقی ازجمله عرصه‌هایی هستند که در کانون به آن‌ها پرداخته شده است. در این متن، از میان تمام دستاوردهای کانون، پوسترهای طراحی شده‌ی فرشید مثقالی در دوره‌ای که در آنجا مشغول به فعالیت بوده، بررسی می‌شود (۱۳۴۶-۱۳۵۷). تصویرگری‌ها و پوسترهای فرشید مثقالی در رشد ذائقه‌ی گرافیکی یا بصری بسیاری از کسانی که در دهه‌های چهل و پنجاه مخاطب محصولات کانون بوده‌اند تاثیر گذارده است. من ازجمله کودکان دهه‌ی پنجاه به‌شمار می‌آیم و اکنون در کسوت یک طراح گرافیک (مخاطبی به‌اصطلاح متخصص) هنوز شُک حاصل از دیدن تصویرگری‌های مثقالی را به دلیل تفکربرانگیز بودنشان از خاطر نبرده‌ام. تصاویر ساخته‌ی او غالباً لقمه‌های جویده‌ای نبود که ببینیم و بگذریم، بلکه هضم و دریافت آن‌ها تلاش فکری می‌طلبید و همین ویژگی‌ها بود که می‌توانست به پرورش فکر بینجامد. امروز در مقام یک طراح گرافیک و نقاش اگر قرار باشد به دیوارِ خانه یا کارگاهم پوستری بیاویزم، به احتمال زیاد، یکی از پوسترهای قباد شیوا یا فرشید مثقالی را انتخاب خواهم کرد و به‌ طور قطع پوستر مثقالی را از میان آثاری انتخاب می‌کنم که برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان طراحی کرده است.

در ادامه خواهم کوشید مختصات عواملی که پوسترهای مثقالی در کانون را برای من ارزشمند و جذاب کرده است در حد مجال بررسی کنم. به نظر من، مایه‌ی هنری یک پوستر به دو عامل اصلی ارتباط دارد: یکی وجه کارکردی است و دیگری وجه هنری. به تعبیر دیگر، آنچه بیش از همه یک پوستر را به اثری ارزشمند تبدیل می‌کند، حضور دو وجه کارکردی و هنری با هم است و برای آنکه بهتر بتوانیم تحلیل مختصر و مفیدی از پوسترهای کانون فرشید مثقالی به دست دهم، ترجیح می‌دهم ابتدا مقدمه‌ای راجع به وجه کارکردی و هنری بنویسم و سپس مصداق‌های آن‌ها را در پوستر‌های مثقالی که موضوع این متن است، واکاوی کنم.

وجه کارکردی مهم‌ترین و ماهوی‌ترین شرط وجودی یک پوستر است. به زبان روشن‌تر پوستر زمانی معنی وجودی و یا واقعیت پیدا می‌کند که بتواند پیامی را که از او خواسته شده به‌خوبی برساند. کار ویژه‌ی پوستر این است که تأثیری را که سفارش‌دهنده از طراح پوستر خواسته بر مخاطب بگذارد. به‌عبارت‌دیگر، نمی‌توان به هر تصویری که عناصر بصری در آن آرایشی چشم‌نواز پیداکرده‌اند پوستر گفت. پوستر موظف است پیامی مشخص و از پیش تعیین شده را به مخاطبی مشخص در زمانی معلوم با کمترین سردرگمی برساند. این نقطه‌ی شروع پوستر است.

وجه کارکردی شرطی لازم و ضروری برای یک پوستر با مایه‌ی هنری قدرتمند است، اما به‌هیچ‌وجه شرط کافی نیست. تنها پوسترهایی را می‌توان، به‌اصطلاح، دارای مایه‌ی هنری دانست که علاوه بر کارکرد در زمان، به لحاظ زیبایی‌شناسی و هنری نیز حرف خلاقانه‌ای برای گفتن داشته باشند. وجه هنری یک پوستر را می‌توان در کیفیت کار با نوشتار، کار با تصویر، چگونگی ترکیب میان تصویر و نوشتار بررسی کرد. هم‌آمیزی عناصر عقلانی و حسی، کارکردی و هنری و یا به تعبیر نیچه‌ آپولونی و دیونیزوسی است که مایه‌ی هنری یک پوستر را تعیین می‌کند.

بد نیست حالا که مقدمه‌ای در مورد کانون و پوستر آورده شد بدانیم غیر از فرشید مثقالی، عباس کیارستمی، مصطفی اوجی، محمدرضا دادگر، بهرام خائف، ابراهیم حقیقی، سودابه آگاه، هوشنگ محمدیان، حمید نوروزی و محمدرضا عدنانی ازجمله طراحانی هستند که برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پوسترهایی طراحی کرده‌اند. اغلب پوستر‌های این طراحان از استاندارد نسبی در زمان خودشان برخوردار بوده‌اند. بیشتر پوسترهایی که من از طراحان کانون دیده‌ام، در وجه کارکردی موفق هستند و زبانشان قابل فهم برای مخاطب است. اما تنها شماری از پوسترهای کانون جایگاهی ویژه به‌‌لحاظ مایه‌ی هنری (مجموعه‌ای از وجه کارکردی و وجه هنری) دارند. به نظر من، از منظر مایه‌ی هنری، آن پوسترهایی در کانون که فرشید مثقالی طراحی کرده است بهترین هستند. در میان پوستر‌های مثقالی هم البته نمونه‌هایی وجود دارد که در وجه هنری چندان موفق و پیشرو نیستند؛ برای مثال، پوستر ششمین فستیوال بین‌المللی فیلم کودکان و نوجوانان. این پوستر اگرچه کارکردِ در زمانش را خوب انجام داده، به لحاظ مایه‌ی هنری فاصله‌ی محسوسی با پوستر دهمین فستیوال فیلم کودکان و نوجوانان دارد. پوستر فیلم زنگ تفریح (۱۳۵۰) نیز از نظر کار با تصویر و کار با نوشتار در سطحی پایین‌تر از پوستر هم‌زمانش؛ یعنی، شهر خاکستری قرار می‌گیرد.

هفت پوستر برای فستیوال بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان:

پوسترهای ششمین تا دوازدهمین فستیوال بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان را مثقالی طراحی کرده است، پوسترهایی تصویرگرانه[۱]. پوستر ششمین فستیوال کودکی را نشان می‌دهد که از میان نواری از فیلم و رنگین‌کمان می‌بالد و به بالا رشد می‌کند. پوستر هفتمین فستیوال کودکی بامزه و تپل را نشان می‌دهد که لبخندی بر لبان کوچکش دارد و از روی سرش گلی روییده و این گل با مستطیلی به شکل قطعه‌ی فیلم قاب شده است. در پوستر هشتمین فستیوال کودکی را می‌بینیم که گویی در آسمان پرواز می‌کند و جلوی چشمش نوارهای رنگینی قرار دارد که انتزاعی قابل فهم از چشم و نگاه و دوربین است. در نهمین پوستر تصویر‌گری کودکانه‌ی انسانی معلق دیده می‌شود که وارد نواری فیلم‌مانند شده است. ایده‌ی پوستر دهمین فستیوال صندلی‌ای است که قطرات باران بر آن می‌بارد (ترکیب دو تصویر و حس سینمایی و شاعرانه حاصل از تباین میان باران و صندلی). پوستر یازدهمین فستیوال درختی با حال‌و‌هوای تصویر‌گری در چاپ‌های سنگی‌ ایرانی است؛ در اطراف آن پرچم‌ها و انسان‌ها و سرِ اسب و پرنده‌ای قرار دارد؛ تصویری نو با ریشه‌های به‌وضوح سنتی و بالاخره پوستر دوازدهمین فستیوال کودکی را سوار بر ماهی نشان می‌دهد که شکل مثلثی پرتو مانندی مقابل چشم‌هایش قرار دارد (مثل پوستر هشتمین فستیوال). ایده‌ی تمامی هفت پوستر از نظر کارکرد با موضوعشان منطبق است. در تمامی این پوسترها لغت‌های تصویری به‌گونه‌ای کنار هم قرار گرفته‌اند که درنهایت فضای فیلم کودکان و نوجوانان را نشان دهند؛ با این تفاوت که در پوستر ششم موضوع خیلی سرراست نشان داده شده، در پوستر دهم خیلی شاعرانه است و درک آن نیاز به فکر و اندیشه‌ای شاعرانه دارد و در پوستر دوازدهم برخورد هنوز انتزاعی است، ولی نمادها به‌گونه‌ای انتخاب شده‌اند که موضوع را به‌روشنی در ذهن مخاطب منعکس سازند. به‌عبارت‌دیگر، تمامی پوسترهایی که مثقالی برای فستیوال‌های بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان ساخته است، پوسترهایی موفق در انجام کارکردِ در زمان به‌شمار می‌آیند. او جایی مستقیم‌ به موضوع پرداخته است؛ مثل پوستر فستیوال ششم و جایی غیرمستقیم و موازی به موضوع نگاه کرده مانند پوستر فستیوال دهم و گاه در میانه حرکت کرده است مانند پوستر فستیوال دوازدهم.

مثقالی قدم‌به‌قدم به کمال کاری خود رسیده است. پیشرفت کاری او از پوستر فستیوال ششم تا دوازدهم مشهود و مشروح است. پوستر دوازدهمین فستیوال بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان نمونه‌ی اعلای رهایی، وهم‌آمیزی کودکانه‌ی عناصر عقلانی و حسی در کار با نوشتار است. او در این پوستر به‌گونه‌ای بسیار ساده با آگاهی از تاریخ تصویرگری و نقاشی در ایران ساحتی ویژه را برای جای دادن نوشتار جدا کرده است. می‌توان گفت که در طراحی بخش نوشتاری این پوستر ازیک‌سو به دستاوردهای مدرن پوسترسازی و سنت تصویرگری کتاب در ایران و ازدیگرسو به پیام توجه شده است و از این طریق توانسته به مسیری نو و قابل دفاع در عرصه‌ی کار با نوشتار دست یابد. در نگاه اول، نوشتار پوستر فستیوال دوازدهم خیلی ساده به‌نظر می‌رسد، اما وقتی به کل فضای حاکم بر پوستر بیشتر می‌اندیشیم، متوجه درک درست و خلاق طراح از کار با حروف می‌شویم. در طراحی پوستر فستیوال ششم مثقالی از روش‌های مأنوس و شناخته‌شده بهره گرفته، اما از پوستر فستیوال هفتم به بعد است که سبک خاص مثقالی شکل می‌گیرد. تصویرگرانی چون میلتون گلیزر، سیمور چواست، هنریک توماشفسکی، جرج دونینگ، یان لنیکا و همچنین سنت تصویرگری کتاب‌های چاپ سنگی بر او تأثیر گذاشته‌اند. طراحی اثری ساده اما دست نایافتنی و سهل‌و‌ممتنع شاید مهم‌ترین ویژگی پوسترهای ممتاز اوست. خصیصه‌ای که در کار توماشفسکی به‌نوعی و علیقلی خوئی به‌نوعی دیگر وجود دارد. به‌جرئت می‌توان گفت که پوستر دوازدهمین فستیوال بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان نمونه‌ای بارز از اثری سهل‌و‌ممتنع است. ویژگی ممیزه‌ای که پوستر فستیوال ششم از آن برخوردار نیست. می‌توان پوستر فستیوال دوازدهم را کمال کار او و یکی از اوج‌های درخشان هنر تجسمی معاصر ایران به‌شمار آورد. نوع تباین میان شکل‌های اندام‌وار با ساختار هندسی و حاکمیت شکل‌های غیر هندسی، چیرگی سپیدی بر تیرگی نه‌تنها پیام پوستر را به‌گونه‌ای انتزاعی تکرار می‌کند، بلکه به ترکیب زیبایی بخشیده است. مثقالی را می‌توان جزو آن دسته از طراحانی دانست که برای بخش نوشتاری پوستر اهمیت قائل‌اند. در درخشان‌ترین پوسترهای مثقالی نوشتار علاوه بر اینکه اجازه می‌دهد صدای بخش تصویری به‌خوبی شنیده شود، خود را با آن هم‌جنس می‌کند. این هوشمندی در کشف مسیر‌های مناسب را می‌توان در کیفیت رابطه‌ی بین نوشتار و تصویر پوستر فستیوال دهم به‌خوبی دید.

همه جا با کتاب، مسابقه‌ی تنیس روی میز و ده سال کوشش برای پرورش فکری کودکان و نوجوانان:

در پوستر تنیس روی میز دو نفر را در حال بازی تنیس می‌بینیم. در پوستر همه ‌جا با کتاب مکعبی را می‌بینیم که در تمام قسمت‌های آن فردی کتاب می‌خواند. ایده‌ی پوستر اولین چیزی است که به ذهن رسیده و ساده است. در دنیای دیوانه‌ای که انسان لقمه را چند بار دور سر می‌چرخاند و در دهان می‌گذارد؛ آشنایی‌زدایی مثقالی انتخاب سرراست‌ترین ایده در ترکیب و پرداختی هنرمندانه است. می‌توان این روش او را واکنشی روشنفکرانه به عارضه‌ای اجتماعی دانست.

در پوستر همه‌ جا با کتاب سه واژه وجود دارد: «همه»، «جا» و «کتاب». «همه» می‌تواند تعدادی بیش از سه یا چهار نفر باشد. «جا» می‌تواند مکعبی باشد و «کتاب» هم که در دست آن «همه» قرار دارد. رنگ زرد مکعب درزمینه‌ی تیره‌ی پوستر به نقش آموزشی کتاب اشاره دارد. خطوط پلکانی نمادی است از ارتقا، گلی که روی سر انسان سبز شده به ‌معنای رشد است و پرنده‌ای که از کتاب بیرون می‌آید بر خیال‌انگیز بودن مطالعه تأکید دارد. در پوستر مسابقه‌ی تنیس روی میز با فضایی چون نقاشی‌های قدیمی ایرانی مواجهیم، فضایی که امروزی و کودکانه شده است. «مسابقه»، «تنیس روی میز»، «اعضا» و حتی «کتابخانه» در این پوستر ما‌به‌ازای تصویری خود را دارند. نوع چیدمان حروف هم به گونه‌ای است که گویی کتاب‌اند در کتابخانه. ارتباط با این دو پوستر به‌نوعی شرکت در فرایندی تربیتی و آموزشی است که یکی از نتایج آن ترویج معصومیت و صمیمی دیدن است.

چهار دهه از روزگار پوستر ده سال کوشش برای پرورش فکری کودکان و نوجوانان می‌گذرد و هنوز به‌عنوان یک اثر هنری درخشان جایگاهی ممتاز دارد. این پوستر که موضوعی انتزاعی‌تر از دو پوستر قبلی دارد؛ کودک- انسانی بی‌پیرایه و طبیعی را در حال پرواز نشان می‌دهد. تأکید بر پرورش فکری که هدف کانون است در این پوستر دیده می‌شود. رسامی این «کودک- فرشته» زیباست. حس دست‌ها، پاها و بال‌هایش جذاب، بیانگر و تفکربرانگیز است. نگاه متفاوت و درعین‌حال ساده‌ی طراح گویی سلیقه‌های مبتذل را زیر سؤال برده است.

در هر سه پوستر نوشتار بسیار خوانا، روان، شفاف و با رسم‌الخطی خنثی و وزین فضا را برای جلوه‌گری تصویر فراهم آورده است. کار خلاقانه یا هنرمندانه با حروف تنها این نیست که آن‌ها را کج کرده و یا از شکل بیندازیم. طراح گرافیک امروزی لازم است از کنار انتخاب‌ها به سادگی نگذرد، آن‌ها را معنی‌دار ببیند و پرسشگر باشد. پرسش‌هایی از این دست: چرا این رسم‌الخط؟ چرا این موقعیت؟

خطوط لغزان و گاه دندانه‌دندانه که ویژگی برآمده از اسلوب چاپ سنگی دوره‌ی قاجار است نشان از نگاه جستجوگر و کاشف مثقالی دارد. در میان هنرمندان معاصر ما دو نفر، هر یک به روش خود، از تصاویر کتاب‌های چاپ سنگی در خلق آثار امروزی بهره گرفته‌اند: اردشیر محصص و فرشید مثقالی. محصص از نتیجه‌ی این کشف در خدمت نقد محیطش بهره گرفت و مثقالی از آن برای ساختن تصاویری نو در وجهی تزئینی و زیبایی‌شناختی استفاده کرد. مثقالی در برخی از پوسترهایش همچون یازدهمین فستیوال بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان و فیلمهای نقاشی متحرک لهستان به‌گونه‌ای مستقیم از چاپ سنگی بهره می‌جوید و در پوسترهایی مثل شهر خاکستری، برگزیدههای فستیوال زاگرب و همه ‌جا با کتاب به‌گونه‌ای شخصی‌شده و غیرمستقیم از کیفیت لمسی- بصری این خطوط استفاده می‌کند. همه‌ی ارزش کار او را نباید به اسلوب تصویرگری‌اش فرو کاست، بلکه ارزش کار او در جهان‌بینی و نوآوری‌های قابل دفاع اوست. مثقالی وجه کارکردی پوستر را قربانی دستاوردهای سبکسرانه‌ی سبکی و زیبایی‌شناسانه نکرده است. پوسترهای گلچینی از فیلمهای لورل و هاردی، فیلمِ دار، هفتهی جهانی کتاب کودک، فیلم رهایی و آنکه خیال بافت و آنکه عمل کرد نمونه‌هایی از روحیه‌ی غیرمنریستی و تجربه‌گر او را آشکار می‌سازد.

پوسترها:

  • ششمین فستیوال بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان
  • هفتمین فستیوال بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان
  • هشتمین فستیوال بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان
  • نهمین فستیوال بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان
  • دهمین فستیوال بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان
  • یازدهمین فستیوال بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان
  • دوازدهمین فستیوال بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان
  • پوستر فیلم زنگ تفریح
  • پوستر فیلم شهر خاکستری
  • پوستر همه جا با کتاب
  • پوستر مسابقه‌ تنیس روی میز
  • پوستر ده سال کوشش برای پرورش فکری کودکان و نوجوانان
  • پوستر فیلم‌های نقاشی متحرک لهستان
  • پوستر برگزیده‌های فستیوال زاگرب
  • پوستر گلچینی از فیلم‌های لورل و هاردی
  • پوستر فیلمِ دار
  • پوستر هفته‌ی جهانی کتاب کودک را گرامی بداریم
  • پوستر فیلم رهایی
  • پوستر آنکه خیال بافت و آنکه عمل کرد.

[۱]. illustrative

این مطلب توسط مهدی سیفی نوشته شده و مطلب بر اساس همکاری رسمی و مشترک با مجلۀ آنگاه بازنشر می شود.