نمادپردازی در «افسانه خاتون چهارشنبه سوری» در گیلان
فیروزه محسینی (محسنی)
نوشتههای مرتبط
چکیده:
با توجه به شرایط محیطی و جغرافیایی گیلان، افسانه ها جایگاه ویژهای در ساختار فرهنگی مردم گیلان دارد. از جمله این افسانه ها، خاتون چهارشنبه سوری است که نقش برجستهای در فرهنگ بومی گیلان در گذر زمان ایفا کرده و آداب و رسوم ویژهای در شبی آیینی به خود اختصاص داده است. از این رو آیین یاد شده هر ساله توسط آنها تکرار می شود. در مقاله حاضر ضمن بیان افسانه خاتون چهارشنبه سوری، به نمادشناسی و اسطوره شناسی آن اشاره می شود. سپس نظریه های مربوط آن مورد پژوهش و بررسی قرار می گیرد، و بر اساس نظریه الیاده که نمونه هایی از تمامی اعمالی آیینی، تحت عنوان صور مثالی توسط خدایان و اساطیر انجام شده و انسان کنونی به تکرار آنها می پردازد، مورد تحلیل قرار می گیرد. این مقاله، با هدف بررسی مفاهیم اسطورهای و نمادین افسانه خاتون چهارشنبه سوری، آیینها و باورهای مربوط به آن، در استان گیلان، با استفاده از روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و سپس تحلیل داده ها تهیه شده است.
کلیدواژگان: خاتون چهارشنبه سوری؛ افسانه؛ میرچا الیاده؛ گیلان.
مقدمه
افسانه خاتون چهارشنبه سوری از جمله افسانه های مشهور گیلانیست که ریشه در اساطیر و باورهای کهن این مرز و بوم دارد. در این افسانه، خاتون پیرزنی دانا، با چهرهایی خشن است، که سالی یکبار و آن هم در شب چهارشنبه سوری از مکان و مأوای تاریک خود که در چاهی کهنه و در مکانی نامعلوم است بیرون می آید. وی بعد از سرکشی از منازل و بررسی نظافت آنها، سپیده دمان به مکان دائمی خود برمیگردد. این بانو که دارای خویشکاری های متفاوتی است – در خلال مطالب ذکر خواهد شد – به گونه ای می تواند سرنوشت افراد را در طول سال آتی تغییر دهد. بنابراین گیلانی ها برای او، ارج و اهمیت زیادی قائلند و آنها با انجام اعمالی خاص و دادن فدیه سعی در تکریم و جلب توجه او را دارند.
بر طبق افسانه، مردمان گیلان هر ساله در چنین شبی، منتظر ورود وی می شوند و برای خوشنودی اش، از قبل منازل خود را برای تمیز کرده، لباس پاکیزه می پوشند، از خوراکهای مخصوص شب چهارشنبه سوری برایش سفرهای تدارک دیده، در گوشه ای تا صبح می گسترانند. زیرا بر این باورند، خاتون در چنین شبی بعد از سرکشی از منازل در تمیزترین آنها رفته، غذا می خورد و با این عمل خانه آنها تا سال آینده پربرکت خواهد بود، اما اگر خاتون ناراضی باشد، سال بدی خواهند داشت. این افسانه در دیگر نقاط کشور با نامهای مختلفی وجود دارد که دارای خویشکاری و آدابی تقریباً مشابه با افسانه ذکر شده است که به آنها نیز اشاره شده است. همچنین در پژوهش حاضر به این سئوال پاسخ داده می شود، آیا این افسانه ریشه در باورهای کهن گیلانیان داشته است؟ در پاسخ ابتدایی می توان گفت، بسیاری از باورهای کهن به مقتضای شرایط زمانی، مکانی و پیشرفت هایش در زمینه های مختلف به مرور منسوخ شده یا با تغییراتی میتوان رد پای بنمایههای اساطیری را در افسانه ها و آیین های مختلف دید.
سابقه پژوهش:
پژوهش در مورد خاتون چهارشنبه سوری به عنوان یک رسم و آیین در بسیاری از کتب و مقالات آداب و رسوم گیلانیها به خصوص قسمتهای مربوط به نوروز آمده است. از جمله میتوان به آثار مشترک محمد بشرا و طاهر طاهری، پایندهی لنگرودی و دیگر پژوهشهایی که در مورد فرهنگ عامه مردم نقاط مختلف گیلان شده است اشاره کرد. اما پرداختن تحلیلی و نمادشناسی به افسانه خاتون چهارشنبه سوری، موضوعی است که کمتر نویسنده و محققی به آن پرداخته است. در این مورد آثار ارزشمند دکتر علی تسلیمی ادیب، نویسنده و پژوهشگر افسانه های محلی و همینطور کتاب دو جلدی «افسانه زندگان» اثر حسن علیزاده را نام برد. همینطور در بخش نمادشناسی از آثار نمادشناسان معتبری چون، شوالیه، گربران و کوپر استفاده شده است.
در این مقاله سعی شده است با بهرهگیری از نظرات پژوهندهگان افسانه های محلی، نمادشناسان و اسطوره شناسان، این افسانه بررسی شود و به نتایجی رسیده است که در مقاله ذکر شده است.
مبانی نظری:
در این مقاله از نظریات میرچا الیاده، اسطوره شناس، دین پژوه، فیلسوف و رماننویس بزرگ رومانیایی (۱۹۰۷ – ۱۹۸۶ میلادی) استفاده شده است .وی به مطالعه در جوامع ابتدایی و اساطیر قومی که در تاریخ بشری نقش مهمی داشته اند پرداخته و با بررسی آنها در بعضی از شکلهای رفتار اساطیری در دنیای مدرن، به این نتیجه رسیده است که تمامی اعمالی آیینی که انسانها انجام می دهند، نمونه هایی از آنها تحت عنوان صور مثالی و یا صور ازلی توسط خدایان و اساطیر انجام شده است و انسان کنونی به تکرار آنها میپردازد. به نظر وی، انسان با تکرار آنها زمان را به تعلیق درآورده و با انجام آن اعمال، خود را با زمان خدایان هم عصر میکند. از این رو، تولد، آیین های گذار، ازدواج، مرگ، جشنها، تطهیر، تدهین، جنگ، مرگ و غیره همگی صورتی ازلی داشته است.
افسانهی خاتون چهارشنبه سوری:
گیلانیها، روایتی شیرین از خاتون چهارشنبه سوری بیان میکنند: هر ساله «زنی به نام خاتون در شب چهارشنبه سوری از داخل چاهی در بیابان بیرون میآید و صبح دم به آنجا بر میگردد. او شب به خانه مردم می رود و نظافت خانه و تمیزی غذای آنها را نظارت می کند. در تمیزترین خانه غذا میخورد و خانه را پر از برکت میسازد. غذای او معمولاً ماست، ماهی و تره است. اگر خاتون از خانه ایی ناراضی باشد، سال ناخوشی در انتظار خانواده خواهد بود. وی جای گنج ها را می داند. نقل است؛ مردی چاه خاتون را در بیابان پیدا کرد و در شب چهارشنبه سوری سر همان چاه به انتظارش نشست. در نیمه شب ناگهان از درون چاه، صدای جوش و خروش آب به گوش رسید، متوجه شد که این خاتون است که میخواهد از چاه بیرون آید. آب چاه از تلاطم افتاد، خاتون از چاه بیرون آمد، سرش را بلند کرد، جوان را دید و گفت: «چه می خواهی؟» مرد که بسیار به هیجان درآمده بود به خاتون گفت: «جای گنج را به من بگو.» خاتون در پاسخ گفت: «باشد ولی شرطی دارد. من یک سیلی به تو میزنم. اگر تحمل آن را داشته باشی، جای گنج را خواهم گفت.» مرد پذیرفت. خاتون به او سیلی زد و مرد بیهوش شد و بر زمین افتاد. زمانی به هوش آمد که آفتاب در وسط آسمان بود.» (تسلیمی، ۱۳۹۰، ۲۰۲)
باورها و رسوم گیلانی ها درباره افسانه خاتون چهارشنبه سوری:
بنا بر این افسانه، در مناطق مختلف گیلان، برای خاتون چهارشنبه سوری در این شب خوراکهای مختلفی تدارک می بینند. آنها چند نوع غذا را خاص خاتون می دانند که در سفره مخصوصش، به نام «سفره چهارشنبه خاتون»، می گذازند. از جمله؛ ماست، ماهی و تره.
تالشی ها که او را «چارشنبه خاتون» مینامند و با صفاتی چون «گلابتون گیسو بلند و دارای اندام زیبا» توصیف می کنند، (موسوی، ۱۳۸۶، ۷۵) بر این باورند، خاتون، شب چهارشنبه سوری، هنگام خواب، از خانهی آنها دیدن می کند (رفیعی، ۱۳۸۶، ۱۰۰). و در صورت نبود غذا، خاطرش آزرده می شود. بنابراین، بانوان تالشی برای چهارشنبه سوری دو سفره مجزا تهیه می بینند. یک سفره برای خانواده و دیگری برای چهارشنبه خاتون. آنها از تمامی خوراکیهای آن شب، مقداری را برداشته و سفرهای هفت قلم به نام «سفره چهارشنبه خاتون» در گوشه ای از خانه تدارک می بینند. ماسالی ها بر این باورند، در صورتی که خاتون در این شب از نظافت خانهای خوشش بیاید و از غذاهای آنجا بخورد، خیر و برکت نصیب صاحبخانه میشود (عاشوری، ۱۳۸۵، ۲۳۴).
اطلاع از جای گنجها و برآورده نمودن آرزوهای انسانها از جمله خویشکاری قائل شده برای این شخصیت افسانهایست، لذا بر باور آنها، اگر کسی چاه را بیابد و در آن شب به سر چاه برود و منتظر خروج خاتون شود، از او هر چه آرزو داشته باشد، حصول میکند.
از جمله دیگر آداب چهارشنبه سوری در گیلان که به نوعی با خاتون چهارشنبه مرتبط است، طلب نیاز و مراد دختران از چاه آبی در این شب است. دختران دم بختِ و مشتاق ازدواج، به کنار چاهی رفته، سرشان را درون آن خم کرده و خیره به آب چاه، طلب و نیاز خود را میگویند. برخی نیز در هنگام نگاه کردن به آب، قفل بسته ای را به امید گشوده شدن بختشان، باز می کردند (بشرا و طاهری، ۱۳۸۹: ۶۵).
اهالی پیربازار بر این باورند، اگر کسی در غروب چهارشنبه سوری بر سر چاه کهنه ای که هفت سال از آن آب بر نداشته اند، برود و چهارشنبه خاتون را صدا کند، آب آن به جوش و خروج خواهد آمد، و اگر شخص نترسد و آنجا را ترک نکند، پس از دقایقی هر آرزویی داشته برآورده می شود. (غلامیکفترودی، ۱۳۷۹، ۲۲۴)
مردمان شفت معتقدند، چهارشنبه خاتون هر ساله در این روز می آید و درون چاه می رود. بنابراین هر کس نذری دارد، سرشب بر سر چاه رفته، او را صدا می زند و نیاز خود را تقاضا می کند (افشاریان، ۱۳۸۸: پ ۲۵۴ و ۲۵۵).
ادامه متن در فایل پیوست: