الهام روحانی اصفهانی
نوشتههای مرتبط
چکیده:
در این مقاله به مقوله درخت زندگی در متون اسلامی با توجه به رویکرد بینامتنی ژرار ژنت پرداخته میشود. در این پژوهش برآنیم به بررسی و طبقهبندی ارتباطات، صفتهای مشابه و کارکردهای درخت زندگی در منابع اسطورهای کهن و متون اسلامی بپردازیم. همچنین برقراری ارتباط از این ویژگیهای مشابه با آثار هنری ایران با رویکرد بینانشانهای از اهداف دیگر این پژوهش است.
در این راستا، با توجه به دیدگاه ژیلبر دوران از کهن الگو، نماد و اسطوره سعی میشود کهنالگوی درخت را در فرهنگ جهانی معرفی کنیم. شناسایی این کهنالگو از طریق نمادها و روایتهای نمادین(اسطوره) امکانپذیر است. کهن الگوی درخت در پیوند با فرهنگهای مختلف از جمله اسلام، نمادپردازیهای گوناگونی مییابد که به صورت روایتهای نمادین در متون اسلامی قابل شناساییاند. این نمادهای روایتدار در متون اسلامی با منابع اسطورهای کهن در فرهنگهای دیگر نیز مشابهاند. هدف ما کشف این شباهتها برای رسیدن به بازسازی شکل این کهنالگو در جهان است. لذا سعی میشود به این سوالات پاسخ دهیم که روایتهای نمادین درخت زندگی در منابع کهن چیست؟ آیا روایتهای نمادین کهن درخت زندگی در فرهنگهای گوناگون با روایتهای نمادین آن در منابع اسلامی قابل انطباق است؟ نمادپردازیهای متون نوشتاری با رویکرد بینانشانهای در آثار هنری ایران چگونه قابل شناسایی است؟
این پژوهش میکوشد، نشان دهد دادههای بدست آمده از مسائل یاد شده در روایتهای نمادین مربوط به درخت زندگی در منابع اسلامی و منابع اسطورهای فرهنگهای کهن شباهت بنیادینی دارند که با درک مفهوم کهن الگو قابل فهم است. کاربرد رویکرد و روش بینامتنی ژرار ژنت و ژیلبر دوران در تبیین و توضیح مفهوم کهنالگوی درخت در چنین گسترهایی جمعبندی و تفسیر نمادپردازیهای کلامی و تصویری را ممکن میسازد.
کلیدواژهها:
کهنالگو، درخت زندگی، متن، رویکرد بینامتنی.
مقدمه:
یکی از کهنترین و مکررترین نمادها در میان ساختارهای نمادین، درخت زندگی است. درخت زندگی ایدهی پیوند میان زمین و آسمان، کیهان و نماد جاودانگی است.
نمادپردازی درخت زندگی از همان آغاز در منابع نوشتاری برخی از فرهنگها دیده میشود و با پرنده، مار، اسب و سایر عناصر همنشین مرتبط میگردد. آنچه توجه ما را بیش از پیش به خود جلب میکند، تکرار کهنالگوی درخت زندگی در فرهنگ جهانی است. این پژوهش کهنالگوی درخت را با توجه به دیدگاه ژیلبر دوران از نماد و اسطوره، در فرهنگ جهانی معرفی میکند. دوران تلاش دارد تا نظامی نسبتاً کامل که شامل بازتاب، شم (قوه، نیرو یا محرکه)، کهنالگو (سرنمون)[۱]، نماد [۲]و اسطوره[۳] است را معرفی کند.
بازتاب و شم واکنشهای مشترک بین انسان و حیوان برای بقا و تنازع هستند. آنچه در این نظام بیشتر مدنظر است، تبدیل قوه یا شم به تصاویر در ذهن انسان است؛ تصاویری که جنبهی انسانی، جهانی و سرمدی دارند. این تصاویر انسانی کهنالگو نامیده میشوند. کهنالگوها با شرایط فرهنگی تغییر نمیکنند درحالیکه نمادها و اسطورهها بیانگر دگرگونیهای فرهنگی و زمانی – مکانی خواهند بود (نامور مطلق،۱۳۹۲: ۲۸). به بیان دیگر کهنالگوی فرهنگی شده، نماد است و هنگامیکه نماد دارای روایت شد به اسطوره(روایتهای نمادین) تبدیل میشود؛ بنابراین اسطوره، تصویری فرهنگی شده و دارای یک روایت است (همان: ۲۹ تا۳۱). از آنجا که کهنالگو(سرنمون) فاقد روایت فرهنگی است و تنها دارای تصویر(ایماژ) است، صرفاً از طریق شناخت نمادها و روایتهای نمادین آن میتوان این تصویر جهانی را بازسازی کرد. بنابراین سعی میشود در این پژوهش با بررسی شباهتهای نمادها و روایتهای نمادین درخت زندگی در اسطورههای کهن فرهنگهای گوناگون و متون اسلامی به مفهوم کهنالگوی درخت در جهان برسیم.
لذا در این مقاله با رویکرد بینامتنی و با تأکید بر نظریهی ژرار ژنت که حضور عنصری مشترک بین دو متن را سبب برقراری رابطهی بینامتنیت میداند، درخت زندگی را در منابع کهن فرهنگهای مختلف و متون اسلامی مورد بررسی قرار دهیم؛ سپس نشان میدهیم که مرجع روایتهای نمادین درخت زندگی از متون اسلامی در منابع کهن قابل پیگیری است. شناسایی ارتباط این توصیفات نمادین درخت زندگی با برخی از آثار هنری ایران از اهداف دیگری است که به آن پرداخته میشود.
از نظر فرهنگی، به این دلیل که متون موردمطالعه از فرهنگهای متفاوت برخاستهاند، بینامتنیت از نوع بینافرهنگی است و از آنجاییکه متن[۴] اول به نظام زبانی و متن دوم به نظام تصویر تعلق دارد، روابط بینامتنی از گونهی بینانشانهای است؛ بنابراین سعی میشود بین متون زبانی پژوهش شده و تصاویر مرتبط پیوند قائل شویم. در نهایت یک ردهبندی مفهومی از درخت زندگی بر اساس دادههای مختلف از فرهنگهای گوناگون کهن و متون اسلامی[۵] در جداول ارائه میگردند. از جمله مضامین مشترک درخت زندگی بین هر دو متن ذکر شده، میتوان به جاودانگی، نجاتبخشی، شفا، باروری و نعمت اشاره کرد. در نهایت کهنالگوی درخت در هر دو متن قابل شناسایی است؛ بنابراین بررسی اسطورهها راه را در رسیدن به این کهنالگوی جهانی میسر نمود و مصادیق آن در آثار هنری ایران دوره اسلامی نیز حاکی از تکرار کهن الگوی درخت در تصاویر بدست آمده است.
از ضرورتهای انجام این تحقیق میتوان به این نکته اشاره کرد که در حوزهی مطالعات تفسیر نمادها چنین پژوهشی صورت نگرفته است و اینگونه تحقیقات دید ما را نسبت به مطالعات فرهنگی و مطالعات آثار هنری گستردهتر میکند. برای نشان دادن بنمایههای مختلف که خود را در فرهنگ به نمایش درمیآورند نیاز به مستندسازی دادهها در حوزههای مختلف دین، ادبیات، هنر و …است. در این راستا با بررسی یک مورد نمونهای کوشیده میشود با رویکرد بینامتنی نشان دهیم که چگونه نظام نمادین خود را در عمل نشان میدهد. این نوع رویکرد درک ما را نسبت به متن متفاوت میکند؛ خوانش تازهای ایجاد میکند و سوای آن در شکلگیری نظریههای مختلف در حوزهی زبان و دین راهگشاست.
پیشینه تحقیق:
پژوهشهای بسیاری در رابطه با نمادپردازی درخت زندگی انجام گرفته است. کتب و مقالات زیادی به اسطورههای درخت زندگی در فرهنگهای مختلف پرداختهاند. از سوی دیگر نمونههایی از منظری که ما در این مقاله به آن پرداختهایم، کارشده که به برخی آنها اشاره میشود. با بررسی و جستجو در پایگاههای کتابخانهای، اینترنتی واطلاعرسانی موارد زیر یافته شده است:
– «Parpola,1993» انطباقی از مدل درخت زندگی آشور بر مدل درخت سفیروت در کابالای یهودی به لحاظ اشتراکهای خدایان بینالنهرین، کارکردها و نقشها را مورد بررسی قرار میدهد.
– نویسندگانی همچون الیاده، ۱۳۸۸، دوبوکور،۱۳۸۷، لیک،۱۳۸۹، الیاده،۱۳۸۵، برن و دیگران،۱۳۸۴،گریمال،۱۳۷۳، شایگان، ۱۳۸۶، بیرلین،۱۳۸۶، فرنو،۱۳۸۴ و وارنر،۱۳۸۶در بخش اساطیر کهن کار کردهاند. مجموعههایی از آیینهای مرتبط با درخت، داستانها و اسطورههای بینالنهرین، یونان، هند وغیره در کتب ذکر شده، آورده شده است.
– کاظمپور،۱۳۸۹به معرفی و طبقهبندی نقشمایه درخت زندگی و نمادهای وابسته به آن در هنر ایران از دوره ایلامی تا دوره اسلامی میپردازد. در نهایت نمود نقشمایه درخت زندگی را در فرش ایرانی با روش توصیفی _ تطبیقی بررسی مینماید.
– رستمی،۱۳۸۹ به بررسی نماد درخت و پرنده در ارتباط با اسطورهها و باورهای فرهنگی، به طور تطبیقی میپردازد. و در پایان به تفسیری از نماد گل و مرغ در فرهنگ ایران دوره اسلامی میپردازد.
در حالیکه این پژوهش به گردآوری دادهها و طبقهبندی مفاهیم درخت زندگی در اسطورههای کهن و متون اسلامی میپردازد و ارتباط آنها را با برخی از تصاویر آثار هنری ایران نشان میدهد.
ادامه متن در: maghaleh-Rohanii