انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

نقد بوروکراسی

وبر هم جنبه مثبت و هم جنبه منفی بوروکراسی را بیان نموده است اما نکته حائز اهمیت این است که امروزه، جنبه منفی بوروکراسی بر جنبه مثبت آن غلبه یافته است و نمود بیشتری دارد . بوروکراسی در صحبت های عامیانه امری ناپسند تلقی می شود و همه تأکید بر این دارند که نوعی اتلاف وقت و کاغذبازی است.نقدهای مطرح شده به بوروکراسی

۱. روش‌های بوروکراتیک کُند بوده و باعث تأخیر در تصمیم‌گیری و اجرای تصمیمات می‌شوند؛

۲. سازمان‌های بوروکراتیک، نوعی انعطاف‌ناپذیری به‌وجود می‌آورند، که کارآیی را کاهش می‌دهد. و افراد برای طفره رفتن از تصمیم‌گیری (برای احتراز از اخذ تصمیمات احیاناً نادرست و یا دارای نتایج منفی)، مسائل را به مقام بالاتر انتقال داده و از مسئولیت شانه خالی می‌کنند؛(صبوری کاشانی، ۱۳۷۴: ۸۰)

کار ارباب رجوع هر روز به تعویق می افتد، در صورتی که می توان آن را در مدت زمان بسیار کمتری انجام داد . اما کارمندان با موظف بودن خود نسبت به رعایت تمامی مقررات و قوانین، زمان انجام کار ارباب رجوع را طولانی می­کنند،گرچه می­دانند لزومی ندارد بسیاری از این قوانین در روند فعالیت ها اجرا شود.

۳. همه فعالیت‌های سازمان رسمی به‌صورت کتبی انجام می‌شود. این عمل علاوه بر اتلاف وقت و ضایع شدن نیروی انسانی، باعث کندی پیشرفت کار و مشکلات بعدی می‌شود. این تشریفات زاید و پیچیده را کاغذبازی (قرطاس‌بازی) می‌گویند.(قنادان،۱۳۷۵: ۱۴۴)

۴. اعمال اقتدار، به منظور تأکید بر انضباط، مرئوسین را وادار خواهد کرد، برای جلب توجّه رؤسا، نقایص موجود در اجرای فعالیت‌ها را از رؤسای مافوق پنهان کرده و در نتیجه اطلاعات، به‌طور ناقص به سطح بالای سازمان برسد. این موضوع، کارآیی سازمان را کاهش می‌دهد.(صبوری کاشانی، ۱۳۷۴: ۸۱)

اقتدار در این عرصه، ناکارآمدی را به همراه دارد چراکه افراد مافوق در تلاش هستند تا اِعمال قانون از جانب افراد فرودست انجام شود و قوانین ، اَعمالی هستند که زیر دستان باید آن را اطاعت کنند و مابقی را شامل نمی شود . از طرفی خود افراد مافوق، زیردست مافوق هایی دیگر قرار دارند که باید برای آنها اجرای قوانین را رعایت کنند که در عمل نمی کنند و در این چرخش ، کارایی سیستم به شدت کاهش می یابد.

۵. تأکید وبر بر روابط غیر شخصی یا رسمی، انتقادی مستقیم از “قوم و خویش‌بازی” رایج در بسیاری از سازمان‌ها در زمان او بود. او با تأکید بر وجود قوانین مشخص‌شده و حفظ فاصله شخصی بین خود و دیگران، در مورد اجرای قوانین سازمان، گزینش و ارتقاء کارکنان براساس شایستگی و از طریق امتحان، معتقد به دخالت کمتر احساسات شخصی است. منتقدان عقیده دارند که وبر بر روابط رسمی در سازمان بیش از حد تاکید کرده و از طرفی از روابط غیر رسمی در سازمان، که باعث بوجود آمدن انعطاف‌پذیری نسبی در سازمان می‌شود، چیزی نگفته است.(صبوری کاشانی ،۱۳۷۴: ۸۱)

پارتی بازی ، امری است که شدیداً و به وفور در اکثر سازمان ها دیده می شود . زمانی که امری ناشایست به صورت کثیرالوقوع رخ بدهد ، قبح آن از بین می رود و بتدریج عادی می شود . اکنون نیز پارتی بازی در سازمان های اداری و رسمی و غیر رسمی تا حدی شاکله و اساس شده است و کمتر به صلاحیت ها توجه می شود و قوم و خویش بازی در درجه اول قرار گرفته است و همه افراد نسبت به این موضوع آگاهی دارند.

۶. در بیشتر سازمان‌ها قوانین و مقررات نمی‌توانند تمام موقعیت‌ها را دربرگیرند. مرتن می‌گوید: تاکید زیاد بر رعایت دقیق قوانین بوروکراسی و تخصصی و تجربه فرد در برخورد و رسیدگی به موقعیت‌های مختلف مانع انعطاف‌پذیری می‌شود. انعطاف‌ناپذیری بوروکراتیک از طریق فرمان‌برداری محض، نسبت به قواعد و مقررات در تقابل مستقیم با پیشرفت سازمان است؛(صبوری کاشانی، ۱۳۷۴)که اصطلاحا آن‌را “دیوان‌زدگی” نیز می‌گویند.

«وبر از یک سو بوروکراسی را یک ابزار عقلانی اجتناب ناپذیر در شرایط زندگی جدید می داند و از سوی دیگر آن را ماشین زنده ای محسوب می کند که به همراه ماشین مرده در کار ساختن قفس بندگی آینده است که یک روز ادمیان بدون قدرت هم چون فلاحان مصر باستان در دام آن گرفتار خواهند شد ….. در واقع جنبه منفی دیدگاه وبر درباره بوروکراسی در سالهای اخیر کاملاً جنبه مثبت آن را تحت الشعاع قرار داده است . »( ایروینگ ام ،۱۳۷۳ :۵۹)

بنابراین «بوروکراسی پدیده ای است که همه از آن سخن می گویند و احساس و تجربه می کنند ، اما خود در برابر مفهوم پردازی مقاومت می کند .»(لوفور و کاستوریادیس،۱۳۸۹:۱۱) واژه دیوان سالاری غالباً با مفاهیم منفی از قبیل تشریفات زاید اداری، دوباره کاری ، کاغذپراکنی، حاکمیت مقررات خشک و بی روح اداری، دستگاههای عریض و طویل و دست و پاگیر اداری، سلسله مراتب پیچیده و مفصل سازمانی ، کندی جریان امور، تمرکز در تصمیم گیری ، اتلاف وقت و منابع و نظایر آن به کار برده می شود. (ایران نژاد پاریزی و دیگران، ۱۳۷۳: ۶۳)

بوروکراسی تعاریف متعددی دارد و از جهات گوناگونی می توان به آن نگریست ؛ اما آنچه که در حال حاضر در ایران بیشتر به آن توجه می شود ، ابعاد منفی بوروکراسی هست . زمان­بَر بودن و بسیار طول کشیدن کارهای اداری ، نگرش منفی نسبت به این امر را ایجاد کرده است.

«دیوان سالاری هنگامی که کاملاً توسعه یافته باشد ، به یک معنی ، تابع اصل ” بدون حب و بغض” می شود و هر چه ماهیت خاص آن ، که مطلوب سرمایه داری است بیشتر توسعه یابد ، بیشتر ” فاقد خصایص انسانی” می شود و در حذف عناصر صرفاً شخصی مثل عشق و نفرت و عناصر غیر عقلایی و احساسی که قابل محاسبه نیستند، موفق تر می شود . این همان خصلت ویژه­ی سرمایه داری است که تحت عنوان فضیلت خاص آن مورد ستایش قرار می گیرد.»(وبر، ۱۳۸۷ : ۲۴۶).

دیوان سالاری ماهیتی ” عقلانی” دارد، به این معنی که قوانین و وسائل و اهداف و واقع گرایی بر آن حاکم است . بنابراین در همه جا پیدایش دیوان سالاری و گسترش آن به یک معنی ” نتایج انقلابی” به بار می آورد ؛ نتایجی که به طور کلی پیشرفت عقل گرایی را در پی داشته است( وبر ، ۱۳۸۷: ۲۷۷).

شارحان بوروکراسی

مفهوم دیوان سالاری از دیدگاه های گوناگون ، معانی متفاوتی را به خود می گیرد و در این نوشتار تلاش می شود تا تعدادی از این دیدگاه ها مطرح شود.

میان دو مفهوم بوروکراسی و عقلانیت از منظر وبر رابطه جدی وجود دارد ، این نزدیکی به حدی است که حتی سی . رایت میلز و گرث این دو مفهوم را در اندیشه وبری معادل یکدیگر می دانند (وبر، ۱۳۸۷: ۶۰)

همانطور که میلز و گرث هم اشاره می کنند ، مانند خود مفهوم “عقلانیت” که در اندیشه وبر دارای جنبه های مثبت قابل اعتنا و از سویی دارای ابعاد منفی متعدد است ( به­طوری که تصویر آینده عقلانی بشر را به ” قفس آهنی” شبیه می کند)، پدیده­ی بوروکراسی و بوروکراتیزاسیون روزافزون نیزپیامدهای منفی خواسته یا ناخواسته و نامطلوب غیرقابل اغماضی دارد. برای مثال، خود وی در توصیفی دیگر از پدیده بوروکراسی آن را « ماهیتی فاقد خصایل انسانی» می نامد؛ ویژگی ای که به عقیده او اتفاقا در چهارچوب نظام سرمایه داری مورد استقبال واقع می شود .( وبر، ۱۳۸۷: ۲۴۶)

نظر وبر درباره عقلایی و بوروکراتیک‌شدن گریزناپذیر جهان انسانی، با مفهوم ازخود بیگانگی مارکس، همانند‌ی‌های آشکار دارد. هردو معتقدند که شیوه‌های نوین سازماندهی، کارآیی و تأثیر تولید سازمان را افزایش داده و سطح تسلط انسان بر طبیعت را بس بالا برده‌اند و از طرفی به غول‌هایی تبدیل شده‌اند که آفرینندگانش را به انسانیّت‌زدایی تهدید می‌کند.(کوزر،۱۳۶۸)

فریتزمارکس ، دیوان سالاری را به چهار دسته تقسیم می کند: ۱- دیوان سالاری محافظ ۲- دیوان سالاری طبقاتی ۳- دیوان سالاری حزبی ۴- دیوان سالاری لیاقت . ( صادقپور،۱۳۷۴)

مارتین آلبرو فصیح ترین مفسر این نظر را پیتر بلاو می­داند که بر طبق تفسیر وی «وبر» دیوان سالاری رایک کاروساز mechanism اجتماعی می پنداشت که کارآیی را به حداکثر می رساند و همچنین از آن شکلی از سازمان اجتماعی با مشخصات ویژه در نظم مجسم می نمود.(آلبرو،۱۳۵۳)

این نظر در کتاب« دیوان سالاری در جامعه نوین» بلاو ، انعکاس یافت اما بعد پیتر بلاو ، تجدید نظر کرد و در کتابی با همکاری اسکات با عنوان سازمان های رسمی نوشته ،اصطلاح دیوان سالاری را برای جنبه های مختلف اداری سازمان به کار برده است. (صادقپور، ۱۳۷۴: ۳۹)

«پروفسور ویلیام رید» می گوید: «فشارهای مقاومت ناپذیر، نظام سلسله مراتب را درهم می کوبد، وی می گوید اکنون کار مهم و اساسی و اصلی سازمانها انتقال یافتن از نظام سلسله مراتب و حالت عمودی به حالت افقی و جانبی است.»( تافلر، ۱۳۷۹)

مرتن معتقد است « تعدادی از عناصری که باید به کارآیی بینجامد، در موارد خاص عدم کارآیی را به ارمغان می آورند که باعث ترسویی ، محافظه کاری و رفتار فن سالارانه می شود .»( Merton,1949) و نیز کروزیه (Crozier) ” پدیده بوروکراتیک” را برای نامیدن نارسازی ها و ناکارآمدی ها درون سازمان ها مطرح می نماید .(Crozier,1964)

افرادی همچون لیت ویک،مرتن، یودی، پارسونز ، برگر و اچ هال نیز سلسله مراتب اختیار مشخص ، تقسیم کار بر مبنای تخصص ، نظام قانونی دربرگیرنده حقوق و وظایف ، روندی از دستورالعمل های انجام کار ، روابط میان فردی غیرجانبدارانه و انتخاب و ارتقا بر اساس شایستگی را ویژگی ساختاری دیوانسالاری می خوانند .(Hall,1962)

اندیشمندانی چون گولدنر،مارکس،میلز و بلونر معتقدند بوروکراسی منجر به از خود بیگانگی کارکنان میگردد. (Matheson,2007)

همانطور که ذکر شد ، اندیشمندان بسیاری در مورد بوروکراسی و کارآمدی و ناکارآمدی آن اظهار نظر کرده اند ؛ عده ای آن را تصدیق نموده اند و عده ای نیز زوال آن را پیش بینی نموده و برخی نکات منفی آن را مطرح کرده اند .تمامی این نظرات می تواند حاکی از آن باشد که پدیده بوروکراسی و دیوان سالاری امری غیر قابل انکار در جوامع مدرن و صنعتی است ؛ پدیده ای است که با وجود ابعاد مثبت و منفی آن گریزناپذیر می باشد و باید به دنبال راهکاری بود تا بتوان جنبه های مثبت آن را افزایش داد تا بر جنبه های منفی غلبه یابد. بوروکراسی با ویژگی هایی که وبر مطرح کرده ، مخصوص جوامع ایستا و ثابت است و یا به عبارتی انعطاف ناپذیری را دربر می گیرد ؛ در حالی که جوامع، در حال توسعه ، حرکت و پیشرفت هستند و نیازمند ساختار دیوان سالاری ای هستند که انعطاف پذیر باشد ومنطبق با تغییرات جوامع، باشد که اگر چنین نباشد، زوال بوروکراسی حتمی است.

بوروکراسی درایران

ساختار بوروکراسی از جهت داشتن سلسله مراتب و تقسیم کار با الگوی عقلایی هم جهت است ولی به لحاظ پیروی از قوانین و مقررات و توجه به تخصص و نظام شایستگی با این الگو فاصله دارد .

از نظر وبر، بوروکراسی نوعی طرح سازمانی ایده آل است که اختیار قانونی، نظم سلسله مراتبی، عمل کردن بر اساس مستندات و بایگانیها، جدایی کار از زندگی شخصی، آموزش تخصصی، استخدام کارکنان تمام وقت و پیروی از قوانین را در بر می گیرد.(Deflem,2000) اما امروزه بوروکراسی اغلب به عنوان یک بیماری که سازمان های بزرگ بدان مبتلا هستند ادراک می شود و کاغذبازی های بی حد و حصر را به ذهن متبادر می سازد.(۱۹۹۹ (Balle,

هر زمان که صحبت از بوروکراسی می شود ، امری ناپسند در اذهان متبادر می شود . دیوان سالاری حتی اگر جنبه های مثبتی هم داشته باشد ، آنقدر در برابر نتایج منفی آن ناچیز هست که به چشم نمی آید . در جوامعی که دائم سخن از دموکراسی هست ، بوروکراسی در تقابل با آن بوده و جایگاهی ناشایست دارد.

گرچه وبر عقلانیت بوروکراسی را تحسین می کرد و آن را به عنوان کاراترین شکل سازمان در نظر می گرفت،اما از تبدیل شدن بوروکراسی به ابزار سلطه و تهدیدی برای نهادهای دموکراتیک هراس داشت.( Cook, 2004)

در سازمان ها قو انین و مقررات زیادی تدوین می شود اما از آنها چندان پیروی نمی شود، اگر هم پیروی شود بعضا نه به دلیل قانون مداری بلکه به خاطر ترس از مجازات است . به مستند کردن تجارب سازمانی اهمیت چندانی داده نمی شود و اسنادی مبنی بر عملکرد شغلی افراد نگاه داشته نمی شود. مدیریت دانش ، امری صوری است و مباحث مرتبط با مدیریت دانش در حد گزارشهای کتابخانه ای باقی می مانند. شرح شغلهای مناسبی برای کارکنان تدوین نشده است و اگر هم شرح شغلهایی در اختیار افراد قرار گیرد، بسیار قدیمی است و چندان هم از آن پیروی نمی شود که البته پیروی از چنین شرح شغلهای قدیمی که به روز نشده اند و اکثرا با ماهیت وظایف کنونی کارکنان تناسب ندارند، نمی تواند مشکل گشا باشد . میزان پیروی از قوانین و مقررات در افرادی که تحصیلات یا سابقه مدیریتی پایینی دارند، بیش از کسانی است که تحصیلات و سابقه مدیریتی بالایی دارند . این در حالی است که گروه دوم باید الگویی برای گروه اول باشند.(فقیهی و دیگران، ۱۳۸۹)

وضع قوانین و مقررات بیش از حد در سازمان ها و رعایت آنها توسط افراد ، تبدیل به مقوله­ای شده است که تحقیق و پژوهش بسیاری را در این زمینه می­طلبد . عدم رعایت قوانین و به سخره گرفتن رعایت قانون ، تا حدی بین افراد نهادینه شده است. در سطوح آموزشی ، افرادی که در مراتب بالاتری قرار دارند خود را مبرا از هرگونه رعایت قوانین می دانند و دیگرانی را که در سطوح پایین تر قرار دارند ، موظف به رعایت قوانین می دانند . همین امر در سطح مشاغل سازمانی نیز وجود دارد و به صورت دور ناتمام ادامه می یابد.مجموعه­ی این عوامل سبب می شود تا افراد یا قوانین را رعایت نکنند و یا صوری آنها را انجام دهند اما به ماهیت و مفید بودن قوانین ،توجهی ندارند.

در زمینه قانونگذاری و اجرای قانون در امر آموزشی می توان مثالی را ذکر کرد:

مثال: مورد پایان نامه های دانشجویی

از جمله قوانین تصویب شده در دانشگاه­ها این است که دانشجویان باید در طی ۵ ترم پایان نامه خود را دفاع کنندو به اتمام برسانند. دانشجویان اگر در این زمان مقرر نتوانند دفاع بکنند ، باید شهریه بپردازند. در این نظام بوروکراسی فقط تصویب قانون مدنظر شده است و توجهی به تفاوت موضوع پایان نامه ها نمی­شود در صورتی که موضوعات پایان نامه ها می تواند گاهی کیفی و یا گاهی پیمایشی(کمی و آماری) باشد و موضوعات به لحاظ روش انجام تحقیق، در یک طیفی از پیوستار قرار می گیرند؛به موازات تفاوت در روش های تحقیق ، تکنیک های تحقیق نیز متنوع هستند و متناسب به انتخاب هر کدام از این روش ها و تکنیک ها ، بازه­ی زمانی برای به اتمام رساندن پایان نامه متفاوت می شود؛ در صورتی که این امر اصلا مورد توجه قرار نگرفته است.

همچنین در تصویب و نهادینه شدن این قانون تفاوت رشته ها نیز نادیده گرفته شده است . طبعاً برخی رشته ها نیاز به زمان بیشتری دارند و انجام پروژه مستلزم حضور محقق در میدان است و خود این امر، زمان طولانی­ای را مطلبد اما در تصویب این قانون همه­ی رشته ها به یک لنز دیده شده اند و تفاوتی برای رشته های گوناگون قائل نشده اند.

حتی شخصیت ها نیز متفاوت اند و برخی از افراد بسیار دست به قلم هستند و روان می نویسند اما عده ای از افراد علی الخصوص افرادی که نسبت به رشته کارشناسی خود تغییر رشته داده اند ، مقوله­ی نوشتن برایشان دشوار است و به زمان بیشتری نیاز دارند . امروزه در دانشکده علوم اجتماعی افرادی هستند که از رشته های مهندسی به سمت این رشته گرایش پیدا کرده اند ولی هنوز نتوانسته اند به طور کامل خود را با این رشته وفق دهند و این افراد برای هماهنگ شدند با این فضا به زمان بیشتری نیاز دارند.

در نهایت می توان چنین ذکر کرد که نادیده گرفتن تفاوت ها و تنوع ها و صدور قانون در یک موضوع خاص ، لزوماً کارآمدی را به همراه ندارد و به راحتی کژکارد بودن آن قابل پیش بینی است. در چرخه­ی بو­روکراسی ،زمانی که مأموران اجرای قانون (مسئولین دانشکده) و اجراکنندگان قوانین( دانشجویان) به صورت ناخوداگاه نقش بازی می­کنند ،عواطف انسانی نادیده گرفته می شود و افراد فقط برای قانون مدار بودن ، تن به اجرای قانون می دهند و زندگی ماشینی بر زندگی انسانی و عاطفی پیشی می گیرد.

واضح و مبرهن است است که آزادی افراد در چرخه بوروکراسی سلب شده است. اراده­ی بشریت در حصر قرار گرفته است و این اراده در درست افراد بالادست است و تنها یکه عده­ی خاص موظف به اجرای قوانین هستند و قانون برای عوام تدوین می شود.توجه افراطی به قوانین و مقررات ، یک نوع مناسک پرستی را بوجود آورده است و این مناسک باید اجرا شود و نتایج آن مثبت باشد یا منفی مهم نیست.

وجود قوانین افراطی در سازمان های آموزشی ایران ،تسهیل فعالیت های دانش آموختگان را به تعویق می اندازد و وجود قوانین دست و پاگیر، تنها معضل سازمان های اداری ایران نیست؛ بلکه پارتی بازی و حلقه های به هم پیوند خورده­ی خویشاوندی، در درون سازمان ها از دیگر معضلات نظام دیوان سالاری است.

در جامعه ایران افراد تمایل دارند تا گروهی از آشنایان و افراد مورد اعتماد را اطراف خود گردآورند تا جمع قدرتمندی تشکیل دهند که این امر روابط سلسله مراتبی و حاکمیت گروه کوچکی از افراد ر ا بر دیگران تشدید کرده است . همچنین به نظر می رسد فرهنگ فامیل بازی در ایران باعث شده است به قوانین و مقررات به ویژه قوانین مرتبط با جذب و استخدام کارکنان و به ویژه مدیران، اهمیت چندانی داده نشود و عدم وجود نظامی از قوانین و مقررات شفاف و به روز و عدم پیروی از قوانین موجب شود مواردی نظیر استخدام خویشاوندان و افراد مورد اعتماد اتفاق بیفتد . در ایران نفوذ پیوندها و ارتباطات خانوادگی قوی به محیط سازمانها هم راه پیدا کرده است و باعث شده است که مدیر ، نزدیکان و افرادی را که وفادار میداند، در سازمانها استخدام کند که این امر خود از کم اعتمادی به یکدیگر و اعتماد صرف به جمع کوچک افراد خودی نشات میگیرد.(فقیهی و دیگران، ۱۳۸۹)

پارتی بازی امری غیرقابل انکار در نهاد ها و سازمان ها شده است . صلاحیت ، لیاقت ،تخصص ، مهارت و اموری که پایه و اساس در استخدام کارمندان هست در درجه دوم یا حتی پایین تر قرار گرفته اند و در درجه اول سیستم خویشاوندی قرار دارد . طبیعی است که در این صورت کارایی سیستم پایین بیاید و دستیابی به اهداف والا، غیرطبیعی تلقی شود.

بنابراین، به منظور کارآمدی هر چه بیشتر ساختار بوروکراسی ایران، باید به سازگاری میان ساختار با ارزشهای ایرانی – اسلامی و ویژگیهای فرهنگی ای که از عقلانیت بیشتری برخوردارند توجه شود که چنین ساختاری در بلندمدت متقابلا می تواند گامی در جهت ایجاد تغییرات لازم در سایر ویژگیهای فرهنگی باشد. البته لازم به ذکر است که عوامل داخلی و خارجی متعددی می توانند باعث ضعف ساختار کنونی بوروکراسی ایران شده باشند که در این تاملی بر تعامل بوروکراسی و فرهنگ در ایران پژوهش نویسندگان به دلیل اهمیت نظام فرهنگی و تاثیرگذاری آن بر سایر ابعاد محیطی، به نظام فرهنگی اجتماعی پرداخته اند. اما نباید از نظر دور داشت که بوروکراسی هر کشوری از خرده نظام سیاسی تاثیر می پذیرد و بر آن تاثیر می گذارد. اتکاء بیش از حد بر بخش سیاسی برای نیل به هدفها که تحت عنوان سیاست زدگی تعبیر می شود، یکی از آفات کشورهای درحال توسعه است(فقیهی و دانایی فرد، ۱۳۸۵ )

نتیجه گیری

در بین کلاسیک ها وبر به عقلانیت در زندگی روزمره می پردازد. از نظر وبر کنش عقلانی معطوف به هدف، احاطه اش بر زندگی ما بیشتر شده است. عقلانیت ابزاری و بوروکراسی تمام وجوه زندگی ما را در بر گرفته اند. سازمان های مدرن و بوروکراسی نیز زندگی ما را در بر گرفته اند. مَنِشی که در بوروکراسی شکل می گیرد در زندگی ها نیز جریان دارد و مدرنیته یک پیوند ذاتی با بوروکراسی دارد.

بوروکراسی آزادی فرد را سلب می کند و در تضاد با دموکراسی قرار دارد . اکنون تمامی جوامع از دموکراسی سخن میگویند اما آنچه که شدیداً حظور دارد ، بوروکراسی است.در دموکراسی از آزادی فردی و به رسمیت شناختن حقوق افراد سخن به میان می­آید و در بوروکراسی سلب آزادی رخ می دهد و انسان ها، همچون ماشین در حصار قوانین قرار میگیرند و شئون انسانی به فراموشی سپرده می شود.

اکنون دستیابی به سطح درآمدِ بیشتر و پیشرفت ، جوامع را به سمت عقلانیت کشانده است و دیوان سالاری برگرفته از همین عقلانیت است . عقلانیت با آزادی فردی در تقابل است و از طرفی هم سو با پیشرفت و ترقی است . اگر جامعه­ای به سمت عقلانیت کشیده شود ، به موازات آن ، شئون انسانی و استحکام خانوادگی متزلزل می شود و فروپاشی خانواده با عقلانیت، رابطه معکوس دارد و بوروکراسی برگرفته از همین عقلانیت می­باشد.

عقلانیت صوری و ابزاری یعنی کنش ما حول دستاوردهای دنیوی سامان یافته است. طبقه بندی، استانداردسازی و مشخص نمودن رویه ها با مدرنیته به وجود آمده اند. یکی از وجوه عقلانیتِ ابزاری، تقسیم بندی کردن است و یکی از وجوه بوروکراسی کنترل می باشد. جامعه ی پیشامدرن، جامعه ای است که در آن هر کدام از سنت ها و فرهنگ ها جریان دارند و جامعه­ها قطعه قطعه هستند. در جامعه ی بوروکراتیک، اعمال مطیع قوانین غیر شخصی است.

در سازمان های بوروکراتیک قوانین زیادی حاکم هست ، اما بحث اصلی این است که قوانین توسط افراد مافوق برای افراد زیردست تدوین شده اند.همه افراد به یک میزان ملزم به رعایت قوانین نیستند .اگر افراد درون سازمان در یک سیتم خویشاوندی قرار داشته باشند ، نیازی به رعایت قوانین و مقررات ندارند اما اگر فردی در خارج از این حلقه باشد، به واقع در سطح پایین تری قرار دارد ؛لذا دقیقاً باید قوانین را رعایت کند و سیر طولانی و دست و پاگیر قوانین را طی نماید.

وبر بر آن بود تا یک سازمان کاملاً عقلایی را ایجاد نماید و تئوری بوروکراسی وبر طبق تفکرات وی در مورد قدرت و اقتدار شکل گرفته است . در بوروکراسی ، فرد در تسخیر قانون های مازاد اداری قرار میگیرد و از آنجا که چارچوب هایی از پیش تعیین شده دارد، پیش بینی رفتار فرد امری سهل و ممکن می شود . زمانی که جامعه به سمت پیچیدگی حرکت می کند ، به ناچار تقسیم کار شکل میگیرد و فرایند تقسیم کار در اثر تخصصی شدن مهارت ها رخ می دهد و افراد بر حسب مهارت هایی که دارند به یکدیگر نیاز پیدا می کنند و این مجموعه عوامل در کنار یکدیگر نیازمند به قانون و مقرراتی است تا اجرا شود و رشد سازمان های بوروکراتیک را افزایش می دهد .

سازمان های مختلف ، از جمله سازمان های آموزشی تحت سیطره دیوان سالاری قرار دارند ولی در مکان های مختلف و در مکان های مختلف به شکل متمایزی در آمده اند. فرهنگ در هر جامعه ای می تواند نقش تسهیل کننده یا ممانعت کننده داشته باشد . از آنجا که مدیریت نظام های آموزشی در سطوح مختلف و تأثیرشان بر جامعه بسیار نافذ هست . پیگیری این موضوع از حساسیت بیشتری برخوردار است . نظریه دیوان سالاری سال های متمادی است که در ایران حاکمیت دارد . آنچه که از بوروکراسی در ایران شاهد هستیم ، تشریفات اضافی و کاغذ بازی بی حد و حصر است که در یک دستگاه اداری انجام می شود .

منابع

آلبرو، مارتین(۱۳۵۳) بوروکراسی در هفت مفهوم ، صادقپور، ابوالفضل و حبیب الله بهزادی، تهران.

ایران نژاد پاریزی ، مهدی و پرویز ساسان گهر (۱۳۷۳) سازمان و مدیریت از تئوری تا عمل ،مؤسسه بانکداری ایران، تهران.

ایروینگ ام . زیتلین و … (۱۳۷۳) آینده بنیانگذاران جامعه شناسی ، توسلی ، غلامعباس ،قومس ، تهران .

تافلر، الوین(۱۳۷۹) شوک آینده، ، ترجمه حشمت اله کامرانی، علم، تهران.

صادقپور، ابوالفضل(۱۳۷۴) نظریه هایی درباره بوروکراسی و ساختارهای تشکیلاتی ، مرکز آموزش مدیریت دولتی، تهران.

صبوری کاشانی، منوچهر(۱۳۷۴) جامعه‌شناسی سازمان‌ها، شب‌تاب، تهران.

فقیهی، ابوالحسن و حسن دانایی فرد . ۱۳۸۵ . بوروکراسی و توسعه در ایران (نگاهی تاریخی-تطبیقی)، تهران: نشر رسا.

قنادان، منصور و دیگران(۱۳۷۵) مفاهیم کلیدی جامعه‌شناسی، آوای نور، تهران.

کوزر، لیوئیس (۱۳۶۸) زندگی و اندیشه بزرگان جامعه شناسی ، ثلاثی ، محسن، انتشارات علمی ، تهران.

لوفور، کلود و کورنلیوس کاستوریادیس(۱۳۸۹) بوروکراسی چیست؟ ترجمه امین قضایی ، چاپ اول، نشر چشمه، تهران

وبر، مارکس( ۱۳۸۷) دین، قدرت، جامعه، ترجمه احمد تدین، چاپ سوم، نشر هرمس: تهران.

Balle, M .1999. “Making bureaucracy work” , Journal of Management in Medicine, 13 (3): 190-200.

Cook, V.M. 2004. “Revising the bureaucratic ideal: the new left and the new public administration”, dissertation for the degree of master of public administration, faculty of the department of political science, Kutzotown university of Pennsylvania.

Crozier, Michel, (1964), The Bureaucratic Phenomenon, Chicago: Chicago University Press.

Deflem, M .2000. “Bureaucratization and social control: Historical foundations of international police cooperation”, Law & Society Review, 34 (3): 739-778.

Hall, R.H .1963. “The Concept of Bureaucracy: An Empirical Assessment”, The American Journal of Sociology, 69(1): 32-40.

Matheson, C. 2007. “In Praise of Bureaucracy? A Dissent From Australia”, Administration & Society, 39(2): 233-261.

Merton, Robert, (1949), Bureaucratic Structure and Personality, New York: Free Press.