سمیرا راسخینیا
۱۲ سال بیشتر نداشت که به خواستگاریاش آمدند. خانوادهاش نتوانستند در برابر پیشنهاد آن مرد ۴۸ ساله که خود به تنهایی برای خواستگاری دختر نوبالغ اینان راهی روستا شده بود مقاومت کنند. دخترک که گندمگونی چهرهاش بیش از آنکه بر زیبایی سیمایش بیفزاید ریشه در کار سخت و توانفرسا در مزرعه پنبه، جو و گندم بهنیابت از پدر قامتخمیده دارد پس از «عقد» راهی شهر شد اما شش ماه بیشتر دوام نیاورد و دوباره به روستا برگشت؛ این بار اما مطلّقه هم شده بود و چشمهای برخی مردان و زنان پرحرف روستا او را در نوجوانی تعقیب میکرد.
نوشتههای مرتبط
بهگزارش آفتاب صبح نیشابور، این داستان واقعی یکی از دختران نوجوانیست که در یکی از روستاهای میانجلگه شهرستان نیشابور در نخستین سالهای بلوغ و پیش از آنکه از زندگی طعمی بچشد بیحجله عروسی به خانه مردی رفته که «شوهر» نام دارد و کار خود را شستن و رفتن و پختن و تأمین نیازهای آن مرد میبیند.
پای فقر و ناکامی مدتهاست که در خانههای مردم ساده و صمیمی روستاهایی که حال سالهاست درگیر بحران خشکسالی نیز هستند باز شده و مردمی که فرزندآوری را افتخار خود میدانند و شاید هم واقعا آموزشی در کنترل و تنظیم خانواده را یاد نگرفتهاند حالا در جستوجوی راهی برای کاهش مخاطرات فرزندانشان به پیشنهادهای دور از ذهن نیز تن میدهند.
در کنار «سمیه» که حالا شش ماه پس از زندگی با مردی که دو ماهی پس از ازدواج تازه متوجه میشود ادعاهای وی درباره اینکه زن دیگری در زندگیاش وجود نداشته و این دختر بختبرگشته چهارمین دختر و در واقع زنیست که بهصورت «عقدی» به خلوت خانه این مرد راه یافته، در همین روستا میتوان دختران بیشتری را یافت که به چنین مصیبتی گرفتار آمدهاند. خانوادههایی که فرزندانی بیش از پنج نفر دارند در اداره مشکلات آنان با مصائب کمرشکنی دست به گریباناند و یکی از راههای عبور از مشکلات در جامعه ما پاک کردن صورت مسأله است. چا بسا که چنین مسألهای پاک نشده و به صورتی بغرنجتر دوباره به خانه بازگردد.
«فاطمه» هم دختر دیگریست که بازی با همسالان را در ۱۱ سالگی فراموش کرده و راهی خانه بخت میشود. همسرش به خانواده پدر قول میدهد او را آزار نداده، بگذارد ادامه تحصیل دهد و معاشش را تأمین کند. دختر اما مدتی بعد میفهمد که این مرد رابطههای دیگری با زنان را نیز تجربه کرده است و حالا پس از یک سال میخواهد دور او را هم خط بکشد.
«بابک» یکی از مردانیست که کارش نصب ایزوگام بر روی پشتبام خانههای شهروندان است. او ۴۴ سال دارد و هدف خود را از ازدواج با ۴ زن در سنین مختلف که پروندههای آن در دادگاه عمومی میانجلگه در جریان است «علاقه به زنان و فریبانگیزی آنان» میداند.
وی در پاسخ به این پرسش که «چرا همسر اول خود را ترک کردید؟» میگوید: عذرا را خیلی دوست داشتم تا اینکه یک روز با مهتاب آشنا شدم. زندگی من همیشه همین طور بوده است. میدانم شرایط سخت است اما واقعا نمیتوان از شیرینی زندگی با زنان گذشت.
چالش کنونی طلاق در خانوادههای نیشابوری و سستی بنیان نهاد خانواده در جامعه امروز ما بیش از آنکه نتیجه تلاش دشمن باشد متأثر از ناآگاهی و فقر آموزشی خانوادهها در یادگیری مهارتهای اجتماعی، سستی تعهدات اخلاقی و دینی، دشواری کسب معاش و بحران فزاینده مواد مخدر نیز هست اما بیش و پیش از برخی مسائل باید به این دغدغه نیز توجه کرد که امروزه این تنها مردان نیستند که گرمای مهرآمیز خانه و آغوش صمیمی خانواده را به رابطههای دیگر ترجیح میدهند بلکه زنان و دختران هم گاه در دام خطاهای این چنین میافتند و زندگی خود و خانواده خویش را به تاراج می سپارند.
«ملیحه» دختری ۱۷ سالهست که بهجای تمرکز بر کنکور و ادامه تحصیل و آینده زندگی خویش بهخاطر آنچه خود گریز از نابردباری و خشم همیشگی ناپدری میخواند در شبکه اجتماعی تلگرام به دوستی با مردی ۵۱ ساله تن داده است. «امید» هدفش از رابطه را «دوستی صرف» عنوان کرده و در ادامه به دخترک پیشنهاد رابطه عمیقتری نیز کرده و او را در بزنگاهی گرفتار نقشه از پیش طراحیشده خویش در تجاوز به او میکند. این دو فردای آن شب که از خاطر دخترک نخواهد رفت منتظر تصمیم مقامات قانونی و خانواده خویش هستند. افسران کلانتریها معتقدند این روزها خیانت در خانوادهها و ناپایداری روابط عاطفی به سکه رایج بدل شده و تقریباً هر هفته پروندههایی از این دست در کلانتریهای شهرمان گشوده میشود. حالا پای دختران روستائی هم به این بحران باز شده است اما گاه مسأله از سنتهای اجتماعی نهچندان خردگرایانه نیز آغاز میشود که به تأملی بیشتر در جامعه کنونی با پیچیدگیهایش نیاز دارد.
«سیّدعلی محمدی» در مقاله تحقیقی «اثرات و عوامل مؤثر بر طلاق در خانوادههای شهرستان نیشابور» در روشی میدانی به این نتیجه رسیده است که در بین موارد مراجعه کننده برای طلاق ۶۳ درصد افراد به علّت ناسازگاری اختلافی و رفتاری، ۲۷ درصد به علّت دخالت بیجای بستگان، ۲۰ درصد به علّت تنفّر از همسر و ۱۸درصد به علّت اعتیاد همسرانشان طلاق گرفتهاند.
او درباره «فرضیههای تحقیق» خود میگوید: سعی کردم بررسی کنم که آیا کسانی که اختلاف سنی زیاد در هنگام ازدواج دارند بیشتر به طلاق روی میآورند؟ کسانی که از نظر اقتصادی وضعیت مطلوبی ندارند، بیشتر به طلاق روی میآورند؟ محل زندگی افراد نیز میتواند عاملی برای از همپاشیدگی خانواده شود؟ کسانی که وضعیت مسکن مناسبی ندارند بیشتر به طلاق روی میآورند؟
نتیجهگیری وی این چنین است که «با توجّه به یافتههای تحقیق، سطح تحصیلات و سن در امر طلاق تأثیر بسزایی دارد که چنانچه تحصیلات و سن فرد مورد نظر کم باشد، حتماً ازدواج بعد از مدّتی منجر به طلاق خواهد شد ولیکن چنانچه فرد به سن قانونی اعلام شده از طرف مراجع قانونی رسیده باشد و از لحاظ سواد و تحصیلات در سطح متوسط یا بالاتر باشد طلاق کمتر رخ میدهد.»
با این وجود بهنظر میرسد اگرچه ارزیابی علل ناپایداری نهاد آرام خانواده ایرانی در شهرستان نیشابور نیاز به مطالعه بسیار وسیعتر و ارزیابی دقیقتر کارشناسان و محققان و مسئولان دارد اما این خود ما هستیم که در آینده خویش مسئولیم. آیا رویههای خانوادههای ما و خودمان در فروپاشی این بنیان اثری نداشته است؟
این مقاله در چارچوب همکاری گروه خراسان انسانشناسی و فرهنگ و نشریۀ آفتاب صبح نیشابور منتشر میشود.