تلویزیون را روشن می کنید؛ احتمال اینکه اولین تصویری که ببینید آگهی کالا و تبلیغ محصولی باشد، بسیارزیاد است.
وجه غالب پیام های بازرگانی در ایران با شعر و ترانه و موسیقی های آشنا همراه شده است؛به گونه ای که در خاطره مخاطبان این محصولات،آگهی هر یک از آنها با شعر و ترانه ای به یاد می آید.موسیقی در تبلیغات چیست و حوزه اثر گذاری آن کدام است.این یادداشت نگاهی به این موضوعات دارد:
نوشتههای مرتبط
موسیقی درتبلیغات به معنای ادغام موسیقی در رسانه های الکترونیکی به منظور افزایش موفقیت درموضوع تبلیغ است.
درجهان پیرامون ما؛ کالای مصرفی بیش از هر نشانه دیگری می خواهد با ما رابطه ذهنی برقرار کند. یعنی چرخه اقتصادی مبتنی بر تولید انبوه، همزمان که باید مسیر تولید را برای انباشت سرمایه توسعه ببخشد، باید فکری نیز به حال نظام تقاضا کند تا بسترهای لازم برای توسعه تولید و عرضه، همواره فراهم باشد.
تبلیغات مهمترین دستاویز نظام تولیدی برای ایجاد این بسترهای مساعد است. جهان پیرامون ما همزمان با حجم متراکم کالاهای مصرفی و تبلیغات متعدد این کالاها مواجه است. موسیقی درچرخه تولید تبلیغات، نقش مهمی ایفا می کند. درعین حال پیوستگی موسیقی، انسجام و تداوم ساختار روایت در تیزرهای تبلیغاتی را افزایش می دهد.
علاوه برکارکرد موسیقی درپیام های تبلیغاتی تلویزیون و رادیو، موسیقی پس زمینه فضای عرضه محصولات تولیدی در مراکز خرید و فروشگاهها و مجتمع های تجاری، کارکرد تبلیغاتی موسیقی را توسعه بخشیده است.
کارآیی موسیقی در نظام تبلیغاتی از تاثیر این هنر بر سیستم شناخت انسان ناشی می شود. تحقیقات وسیعی که در این باره انجام شده اذعان می کند که فرآیند ذخیره اطلاعات شنوایی درحافظه کوتاه مدت، توسط موسیقی تحت تاثیر قرار می گیرد و درنتیجه آن، کارکرد حافظه تقویت می شود. محرک موسیقی موجب افزایش انگیختگی در عملکرد شناختی انسان است. موضوعی که در روان شناسی موسیقی بسیار مورد توجه قرارگرفته و زمینه کارکرد درمانی موسیقی را هم فراهم کرده است.همین تحقیقات نیز زمینه استفاده از موسیقی در اثر گذاری سیستم های تبلیغاتی را نیز توسعه بخشیده است.
درتبلیغات تلویزیونی، درجه تجانس بین نشانه ها درتبلیغ و محتوای آهنگ، ضریب انگیختگی را افزایش می دهد و نشانه های مورد نظر سیستم عرضه ، اعم از به یاد ماندن نام تجاری و شکل محصول و نحوه دسترسی و درنهایت جذابیت های انتخاب آن را تضمین می کند.
موسیقی برای مخاطب، ضریب این کارایی را افزایش می دهد. درنتیجه در شکل های ابتدایی تبلیغات رسانه ای، عموماً موسیقی های بسیار آشنا برای مخاطب، با تغییرات سطحی برروی کلام موسیقی صورت می گیرد و دوباره باز تولید می شود. این درحالی است که برندهای معتبر تجاری با ساخت ملودی هایی که معرف خود هستند و تکرار و استمرار در پخش و نمایش آنها ، برای مخاطب ایجاد آشنایی دایمی می کنند.
دراین شرایط پردازش پیام تبلیغات توسط سیستم مغزی انسان، به حداکثر کارایی می رسد و چگالی اطلاعات درباره آگهی به طور فزاینده ای افزایش می یابد.
موسیقی پس زمینه آگهی، درعین حال سعی درایجاد نوعی خوشآیندی از محیط برای مخاطب دارد تا نگرشی مثبت نسبت به محصول و نام تجاری پیدا کند. این فرآیند در محیط های خرید کالا نیز به کارآمده و امروزه موسیقی به عنوان صدای پس زمینه همه مراکز تجاری و فروشگاههای بزرگ ، تثبیت شده است.
دراین میان برندهای تجاری در رقابت با یکدیگر، فضاهای خرید محصول در فروشگاه های خود را با شناسه موسیقی همشکل می کنند و درعین حال با پویایی و تحرک ناشی از نوع موسیقی، لذت تجربه خرید را افزایش می دهند. تولید انبوه ناشی از این رویکرد تبلیغاتی در موسیقی، سبب شده است که برندهای تجاری بزرگ بخصوص درزمینه پوشاک، از تولید موسیقی توسط دی جی استقبال کنند و حتی اجرای زنده در پشت صحنه مراکز فروش خود داشته باشند.امروزه ژانر های معین موسیقی اعم از هیپ هاپ و ترانس و… سکان جریان موسیقی تبلیغاتی در این مراکز را به دست گرفته اند.باید در نظر داشت که کالای تبلیغ شده سعی دارد مخاطب بیشتری داشته باشد، درنتیجه سیستم تولید موسیقی درتبلیغات، برانواع موسیقی عامه پسند استوارشده است.
به طورکلی تبلیغات نه تنها در کالاهای مصرفی که درارتباط با گروههای سیاسی، سیستم های حکومتی، گروههای اجتماعی و… نیز وابسته به موسیقی است. به همین دلیل کاربرد موسیقی در سیستم های تبلیغاتی، نسبتی با توسعه سیاسسی و فعالیت های اجتماعی احزاب و گروههایی یافته است که برای اغوا و متقاعد کردن مخاطبان خود دست به تبلیغات رسانه ای می زنند.
در چنین شرایطی،طبیعی است که موسیقی خارج از محتوای اثر هنری، به عنوان ابزاری برای کنش اجتماعی در جهت مقاصد گروههای معین بررسی شود. موضوعی که در اینجا مغفول مانده، بحث های اخلاقی استفاده از اثر موسیقی در نوعی سلطه گری سیستم های سرمایه و تولید است.موضوعی که نیاز به بررسی های حقوقی و جامعه شناختی دارد؛ بخصوص آنکه در فرایند توسعه این نوع موسیقی، روان شناسان و موسیقی دانان هر دو به یک اندازه سهیم بوده اند و دانش خود و ظرفیت کنش گری موسیقی را به خدمت نظام های سلطه در اقتصاد و سیاست در آورده اند.