انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

معماری در آمریکای لاتین: بخش ششم (عصر دولت‌های ملی)

کلیفورد براون، کلی داناهیو-والاس و پاتریشیا ندرلی برگردان رضا اسکندری

معماری در آمریکای لاتین در آغاز قرن نوزدهم به عنوان شکلی از بازنمایی بصری گسست ملت‌های جدید از گذشته‌ی استعماری‌شان مورد استفاده قرار گرفت. معماری عصر استعمار مشخصا تحت سلطه‌ی سبک‌ها و طراحی‌های اسپانیایی قرار داشت؛ و حضور معمارانه‌ی فرهنگ اسپانیای پس از استقلال کشورها هم در سازه‌هایی همچون کلیساها، ساختمان‌های دولتی و منازل شخصی ادامه یافت. هنرمندان و رهبران سیاسی دریافتند که این بازنمایی بصری یک ملت، نقش مهمی را در شکل‌گیری دولت ملی در دوران پس از استعمار ایفا می‌کند، و بدین‌ترتیب، بسیاری از آنان از پذیرش سبک باروکی که بازنمایی‌کننده‌ی فرهنگ اسپانیایی-پرتغالی بود سر باز زدند. این سبک باروک با ساختمان‌های عظیمی شناخته می‌شد با فضاهای داخلی فراخ، که عموما بر بالای آن یک گنبد فراتر از تصور یا سازه‌ی دراماتیک دیگری قرار می‌گرفت. به طور خاص روشنفکران لیبرال، سبک هنری باروک را با کلیسای کاتولیک در ارتباط می‌دانستند و به همین دلیل، دستور کار لیبرال برای سکولاریزه کردن جامعه معماری باروک را نیز هدف قرار می‌داد.

معماریِ پس از استقلال، به سرعت به سمت سبک‌های نوکلاسیکی روی گرداند که به واسطه‌ی استفاده از رنگ‌های تند، خطوط مستقیم، و سازه‌های چهارضلعی با تزیینات کوچک‌تر و ظریف‌تر شناخته می‌شدند. طراحی‌های نوکلاسیک از طراحی‌های یونان و روم باستان الهام پذیرفته بودند. ساختمان‌های نوکلاسیک عموما دارای طارمی‌های وسیع و ستون‌های تزیینی کوچکی دارند. مولفه‌ی دیگری که در این سبک وجود دارد طاق‌های دراماتیک و ستون‌های مغاره‌داری است که آرایه‌هایی کوچک اما همچنان تجملاتی دارند. برخی از کلیساهای مربوط به اواخر دوران استعمار نیز نشانه‌هایی از معماری نوکلاسیک را در خود دارند. قصر موندا (Moneda) در سانتیاگو پایتخت شیلی و قصر مینریا (Mineria) در مکزیکوسیتی، دو ساختمان حکومتی هستند که ساختمان آنها در اواخر قرن هجدهم آغاز شد و نشان‌گر سبک معماری نوکلاسیک هستند. در نیمه‌ی نخست قرن نوزدهم و در در برخی از نواحی، معماران اروپایی پروژه‌هایی را به اجرا رساندند که طی آنها، ساختمان‌هایی از دوران استعمار را با سبکی بیشتر نوکلاسیک بازسازی نمودند.

معماری نوکلاسیک، به عنوان شکلی از نفی سبک‌های اروپایی عصر استعمار، در نخستین دهه‌های پس از استقلال آشکار شد. نهایتا این نفی «جهان قدیم»، زمانی که رهبران سیاسی و روشنفکران در نیمه‌ی دوم قرن نوزدهم کوشیدند تا مدرنیزاسیون در کشورهای خود را با تقلید سبک‌های اروپایی روز به راه اندازند، کنار گذاشته شد. زمانی که طراحان پروژه‌های خود را بر اساس سازه‌های معمارانه‌ی شکوهمند اروپای مدرن مدل‌سازی کردند، سبک‌های معماری قاره نیز متحول شدند. هر چند در اواخر قرن نوزدهم، دیگر اسپانیا قدرت فرهنگی مسلطی در اروپا محسوب نمی‌شد. حالا این سبک‌های فرانسوی بودند که در معماری آمریکای لاتین ظاهر می‌شدند.

ثبات نسبی سیاسی و توسعه‌ی اقتصادی به برخی از حکومت‌های آمریکای لاتین این فرصت را داد تا برای پروژه‌های زیباسازی و مدرنیزاسیون فضاهای عمومی شهری، خصوصا در نواحی بزرگ‌تر شهرنشین، تامین بودجه کنند. حکومت پورفیریو روئیر (Porfirio Ruiz)، در تلاش برای تبدیل مکزیکوسیتی و دیگر نواحی شهری مکزیک به نمونه‌ای از پاریس و دیگر شهرهای اروپایی، منابع دولتی عمده‌ای را صرف ساختن ساختمان‌های عمومی و پروژه‌های دیگر کرد. برنامه‌های توسعه‌ای مشابهی نیز در دیگر پایتخت‌های آمریکای لاتین، نظیر بوئنوس آیرس، کاراکاس، و سانتیاگو صورت گرفت. معماری بوئنوس آیرس تا به حدی از سبک‌های فرانسوی تقلید کرد که ساکنان محلی و مسافران خارجی عموما آن را «پاریس آمریکای لاتین» می‌نامیدند. بسیاری از مسافران خارجی از مدرنیزاسیون ظاهرا شتاب‌ناک شهرهای آمریکای لاتین که خود را طراحی‌های معماری نشان می‌داد شگفت‌زده می‌شدند. برخی دیگر نیز این به اصطلاح نوزایی فرهنگی آمریکایی لاتین را به دلیل سطحی بودن و ظاهرسازی‌شان مورد نقد قرار می‌داند و بر این باور بودند که این سازه‌های یادبود عظیم، پرهزینه و پر زرق و برق در شرایطی ساخته شده بودند که بیشتر مردم هنوز در فقر به سر می‌بردند.

 

معماری در آمریکای لاتین: بخش نخست (معماری مایا)

معماری در آمریکای لاتین: بخش دوم (مکزیک پیشاکلمب)

معماری در آمریکای لاتین: بخش سوم (آمریکای جنوبی پیشاکلمب)

معماری در آمریکای لاتین: بخش چهارم (آغاز استعمار)

معماری در آمریکای لاتین: بخش پنجم (دوران استعمار)

ایمیل مترجم: rz.eskandary@gmail.com