با درخشش سینمای ایران در جهان، انتشار مقالاتی در باره سینمای ایران در نشریات وسایت های بین المللی نیز رواج یافت و تا آنجا که میدانم کتاب هایی نیز به زبان های فرانسه، انگلیسی و آلمانی، در اروپا و آمریکا منتشر شده است. این نوشته در باره کتاب راهنما(دایرکتوری)ی سینمای جهان است که به سینمای ایران (۱و ۲)، آفریقا، ایتالیا، اسپانیا، ژاپن، چین، اروپای شرقی از جنبه ملی می پردازد . فکر فراهم سازی و نشر این مجموعه با مسعود یزدانی مدیر انتشارات اینتلکت در بریتانیا و استاد دانشگاه بریستول بود. پس از انتشار جلد اول دایرکتوری(راهنما)ی سینمای جهان(بخش ایران) و به دنبال درگذشت یزدانی(در فوریه سال ۲۰۱۴)، کار گرد آوری، ویراستاری و به سامان رساندن جلد دوم کتاب راهنمای سینمای جهان ( ایران)که دارای چندین مدخل و به صورت مجموعه مقاله است نیز با مسؤلیت پرویز جاهد( نویسنده کتاب نوشتن با دوربین) ادامه یافت و امسال(۲۰۱۷) به زبان انگلیسی توسط اینتلکت بوکز و انتشارات دانشگاه شیکاگو منتشر شد. کتاب راهنمای سینمای جهان، نقد و معرفی فیلم را همراه جریان های سیاسی تواما به پیش می برد. در حالی که جلد اول به تمایلات سینمای پیش از انقلاب اختصاص داشت، ویا توجه ویژه بر گونه(ژانر) ها و جنبش (گرایش)های عمده، به لحظات و چرخش های مهم تاریخی و شخصیت هایی که آن جنبش ها را نمایندگی می کردند می پرداخت. جلد دوم مختص سینمای پس از انقلاب اسلامی است و به ژانرها، فیلمسازان و آثار نسل جدید سینما در ایران می پردازد. و ژانر های سینمای سیاسی،درام اجتماعی، کمدی، جنایی، فیلم انیمیشن مستند، زیر زمینی، تصویر زنان وسینمای دیاسپوریک مورد بحث قرار گرفته است.
گرد آورندۀ کتاب در مقدمه نوشته است که اندکی پس از انتشار جلد آخر، وقایع مهمی در سینمای ایران رخ داد. جدایی نادر از سیمین اثر اصغر فرهادیاز آن جمله است که برنده اسکار۲۰۱۲ برای بهترین فیلم خارجی شد. اثری پرقدرت در باره مشاجره های درون خانواده ای از طبقه متوسط با سبک و رهیافتی تازه که در سطح جهان با پذیرش منتقدان روبرو شد.در عین حال خودش را از دنیای آرام و کم حادثۀ کیارستمی و آثار اگزوتیک بهمن قبادی، مجید مجیدی و ابوالفضل جلیلی که پیش از این در اندازه های جهانی مورد توجه منتقدانه قرار گرفته بودند، جدا می کرد.
نوشتههای مرتبط
مقاله ها یا به انگلیسی نگاشته شده و یا از متن فارسی به انگلیسی ترجمه شده اند.ویراستار زبان انگلیسی کتاب، خانم اِما رایز ( Emma Rhys) است . کتاب دارای دوازده بخش و هر بخش شامل یک مقاله مفصل اصلی و تاریخچه وار و چند معرفی و نقد و مصاحبه است. در بررسی هر فیلم ،سه بخش مجزا وجود دارد. معرفی عوامل و تاریخ تولید، خلاصه داستان و نقد فیلم. نام نویسندۀ هر مقاله یا نقد در آخر هر نوشته قرار گرفته است. در آخر کتاب نیز ۲۴ نویسنده ایرانی و ۹ نویسنده اروپایی و آمریکایی که در نگارش مقالات اصلی و نقدهای کتاب مشارکت داشته اند، مختصراً معرفی شده اند. قصد من از این معرفی، دستیابی به نکات و جنبه های نظری و البته تاریخ سینمایی در این کتاب۴۳۷ صفحه ای است.
فیلمِ منتخب سال:
پله آخر (ساختۀ علی مصفا-۲۰۱۲)،اثری غیر خطی در شیوه جریان سیال ذهن و در شباهت با داستان مرده اثر جیمز جویس است. این مقاله در توضیح عللی است که ویراستار کتاب، “پله آخر” را به عنوان فیلم منتخب سال برگزیده است. در جلد اول، فیلم «درباره الی» به عنوان فیلم منتخب سال مورد بررسی قرار گرفته بود.
کانون توجه:
در این بخش بارخشان بنی اعتماد به عنوان یکی از شاخص ترین سینماگران زن سینمای ایران گفتگو شده است. بنی اعتماد به مصاحبه گر( علی موسوی) می گوید: « در هر فیلمی که ساخته ام، کوشیده ام تا به واقعیت نزدیک باشم و کاراکترها را باور پذیر سازم.»
کارگردان ها:
در بخش کارگردان ها ۷ فیلمساز سینمای ایران مورد بررسی قرار گرفته اند:
فرخ غفاری (نوشته جاهد)، بهرام بیضایی ( نوشته سعید طلاجویمدیر گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سنت اندروز اسکاتلند)، سهراب شهید ثالث ( آدام بینگام نویسندۀ کانادایی)، امیر نادری (بهمن مقصودلو)، رخشان بنی اعتماد( سعید طلا جوی)، مجید مجیدی ( میشل لنگفورد مدرس دانشگاه نیو ساوت ولز استرالیا) و اصغر فرهادی( نوشته علی موسوی)
جاهد درباره مرحوم غفاری می نویسد: «غفاری، فیلمساز، تاریخ نگار سینما و منتقد فیلم بود. او بنیان گذار فیلمخانه ملی ایران است و می توان گفت یکی از پیشتازان موج نوی سینما در ایران بشمار میرود. او نه تنها برای سینما دوستان سینما در ایران بلکه نزد جامعه سینمایی فرانسه نیز به خاطر نقد هایش در مجله فیلم پوزیتیف و همکاری اش با هانری لانگلوا در سینما تک فرانسه مشهور است. غفاری به نویسنده مقاله مذکور گفته است که “معتقدم نگرش و سبک فیلم های من و گلستان و رهنما برای مردمی که به فیلم های بنجل مصری و ایرانی عادت کرده بودند، خیلی مدرن بود.(ص۳۱)
سنت مستند:
این بخش با مقاله تاریخ سینمایی ِ سنت مستند (محمد تهامی نژاد) شروع می شود. دومین مقاله نوشتۀ احسان خوشبخت به “مستندسازهای سینما دوست(سینه فیل) ” اختصاص دارد:سینما دوستی یا سینه فیل، اصطلاحی است که احسان خوشبخت( نویسندۀ کتاب معماری سلولوئید -نشر حرفه هنرمند-۱۳۸۸) برای توضیح پدیده ای اجتماعی در تاریخ ایران مدرن برگزیده و آن را نوعی از مقاومت سیاسی و هنری هم بر شمرده و نمونه هایی از آن را در سینمای مستند معرفی کرده است:
” زمانی آندره مالرو از فیلمی نام برد که در فضای آزاد نمایش داده شده بود و بطور مختصر در مقالۀ مطالعه ای در روانشناسی سینما (۱۹۴۰ )نوشت که آن فیلم برایش کیفیتی اسطوره ای داشت. فیلم مذکور که در اواخر دهه ۱۹۲۰ در ایران رخ می داد، زندگی چارلی نام دارد که به عنوان یک اثر، وجود خارجی نداشته است. این فیلم در کاتالوگ سازنده اش نیز موجود نیست. بوضوح یک نمایش دهنده ، مقداری فیلم های کوتاه چاپلین را سر هم کرده و به صورت یک فیلم نیمه بلند در آورده و نتیجۀ این مونتاژ را زیر نگاه گربه های ایرانی که بالای دیوار های اطراف محل نمایش نشسته بودند به تماشاگرانی مشتاق نشان داده بود… اگر سینما در فرانسه اختراع شد و در آمریکا به صورتی صنعتی و وسیع فیلم تولید شد ، در نزد ایرانیان به صورت یک هنر فولکلوریک در آمد.آنها درک خودشان ازسینه فیل را به سینما دوستی تبدیل کردند.»
در این مقاله به فیلم های نمای نزدیک کیارستمی، من نگهدار جمالی وسترن می سازم و راننده و روباه آرش لاهوتی به عنوان نمونه هایی که به سینما دوستی پرداخته اند، اشاره شده است.
مقاله بعدی دربارۀ فیلم مستند یک آتش به کارگردانی ابراهیم گلستان نوشتۀ پرویز جاهد است که آن را به عنوان یک فیلم توضیحی( اکسپوزیتوری) و نخستین مستند اصیل و در عین حال پر آنتریک در ایران معرفی می کند که برنده جایزه مدال برنز از جشنواره فیلم ونیز شد. فیلم زنانه اثر مهناز افضلی که در یک توالت زنانه می گذرد را نیز پرویز جاهد نقد کرده و آن را مستندی مشاهده گرانه یا مستقیم (دایرکت سینما) طبقه بندی کرده است. مستند ساز، اثرش را به شیوه صدای قاهر به پیش می برد ولی این شیوه را به حد اقل کاهش می دهد. تصاویر توسط دوربین هندی کم خود فیلمساز ضبط شده و زنانی که آینده ای در برابرشان نیست، در برابر دوربین داستان های زندگی خود را بیان می کنند.
مقاله جام حسنلو را رامین ص. خانجانی ( منتقد فیلم مقیم کانادا ونویسنده کتاب سینمای علی حاتمی) نوشته است. جام حسنلو اثری تجربی است که دو دوره پیش از اسلام و اسلامی را درهم می آمیزد و از طریق تکثر زمانی، به جای پرداختن به یک شئی مجرد و یا یک دوره خاص تاریخی، به تاریخ به عنوان یک جریان ناپیدا می پردازد. ضمن این که جام و بدن انسان بطور موازی نمایش داده می شود.
رامین خانجانی فیلم پ مثل پلیکان اثر پرویز کیمیاوی را نیز به عنوان برداشتی هنری از یک زندگی واقعی بررسی کرده است. نویسنده پ مثل پلیکان را نخستین رهیافت سینماییِ کیمیاوی به مردمانی نامتعارف می داند که با روش های قدیمی مستند سازی که داستان را بر نمی تابند و یا مبتنی بر عینیت گرایی هستند به مبارزه بر می خیزد .
پرویز جاهد فیلم اونشب که بارون اومد ساخته کامران شیردل را که دارای سبکی بازیگوش و شوخ طبع و دارای کیفیت های سلف رفلکسیو است مورد نقد و بررسی قرار داده است. وی اونشب که بارون اومد را شاهکار شیردل معرفی می کند و آن را تصویری طنز آمیز وپرتناقض( گروتسک) از جامعه ایرانی بر می شمارد که در آن حقیقت، شایعه و دروغ، دیگر قابل تشخیص نیست .
جاناتان رزنبام (منتقد آمریکایی که در کایه دو سینما و فیلم کامنت نقد فیلم می نوشت و نویسنده کتاب« خدا حافظ سینما، سلام سینما دوستی ، فرهنگ فیلم در گذر» که سینمای قرن بیست ویکم را به خاطر سینما دوستی، رو به رشد و توسعه می بیند)، تند مستند خانه سیاه است را یکی از بهترین نمونه های فرم شاعرانه و مشاهده گرانه در سینمای ایران برشمرده است.(ص۱۱۷) همچنین علی موسوی که درباره فیلم را در روزنامه دانشگاه منچستر شروع کرد و مقالاتی را نیز برای مجله فیلم اینترنشنال در ایران و فیلم اینترنشنال سوئد و سینه- آی(سینما-چشم) در انگلستان نوشته و مستند هایی برای تلویزیوین کابلی آبردین در اسکاتلند ساخته، بیشترین نقد ها و مقاله های کتاب راهنمای فیلم را نوشته، از جمله نقد فیلم مستند اسم من نگهدار جمالی است و ووسترن می سازم ( ساخته کامران حیدری) از اوست. نگهدار جمالی یک دستفروش تنگدست شیرازی است، عشق فیلم است و با وسایل دم دست و دوستانش که کارگرانی ساده هستند، فیلم های شبه وسترن تقلیدی می سازد و برای همشهری هایش نشان می دهد. علی موسوی فیلم های نمای نزدیک ( کیارستمی)، سلام سینما ( مخملباف) و این فیلم نیست (جعفر پناهی) را نیز به این لیست فیلم های ممتاز می افزاید.
نقد فیلم تهران انار ندارد نیز از علی موسوی است. لیدیا مراس نویسنده اسپانیایی نقد فیلم ثانیه های سربی ( ساختۀ رضا رضوی) را نوشته است. ثانیه های سربی، شرح حال نویسنده ای ( نرگس آبنار ) است که در جستجوی شاهد عینی واقعه ۱۷ شهریور از دریچه ای در آپاراتخانۀ سینما ژاله است. لیدیا مراس فیلم را به عنوان جستجوی قربانیان ناشناس تاریخ معرفی می کند که ضربه های روحی بر آنها وارد شده است .
درام های اجتماعی معاصر
درام های ناتورالیستیک اجتماعیکه مشهور ترین فیلمسازانش جعفر پناهی، رخشان بنی اعتماد و کیانوش عیاری هستند از عمده ترین ژانر های سینمای ایران است. مقاله اصلی” درام اجتماعی در سینمای بعد از انقلاب ایران” نوشته علی موسوی است. در این بخش پرویز جاهد بر فیلم های جدایی نادر از سیمین( اصغر فرهادی) و خانه پدری(کیانوش عیاری) نقد نوشته و فیلم طلای سرخ( جعفر پناهی) توسط جاناتان رزنبام و فیلم دایره (جعفر پناهی) توسط میشل لنگفورد نقد شده است. فیلم نرگس(اثر بنی اعتماد) توسط خانم دکتر رُزا هولمن( استرالیایی) و آفساید( جعفر پناهی) توسط سعید طلاجوی، قصه ها(بنی اعتماد) توسط علی موسوی، زیر پوست شهر( بنی اعتماد) نوشته نیکلاس ریژیدیس، امروز(اثر رضا میرکریمی)توسط علی موسوی، سنتوری( داریوش مهرجویی) توسط میشل لنگفورد، بمانی(داریوش مهرجویی) توسط نجمه خلیلی ماهانی ، و فیلم آنسوی آتش(کیانوش عیاری) توسط رضا طاهری بررسی شده اند. روبرت صافاریان پرورش شخصیت ها، پیام اخلاقی مؤثر و استفاده خوب از بازیگران غیر حرفه ای و احتراز از کلیشه های رایج در فیلم های اجتماعی را از نقاط قوت فیلم نیاز اثر علیرضا داود نژاد دانسته و نوشته است با وجود این نکات مثبت، فیلم از سبک و زبانی نامنسجم رنج می برد که موضوع اصلی مقاله حاضر است. تعدادی سبک های مختلف بیان سینمایی درهم آمیخته شده است که این هاست :
• سبک فی البداهگی فیلم مستند و برخورداری از بازیگران تازه کار وناشناخته که رد پای این نوع سبک را در کارهای سهراب شهید ثالت می توان یافت.
• سبک شبه تارکوفسکی ای(یا شبه آنجلو پولوسی)، از جمله در صحنه ای که علی از مقابل صف ایستگاه اتوبوس می گذرد، مردم (به وضوح) به صورتی غیر رئالیستی و نمایشی در صف قرار گرفته اند و یا صحنه هایی بسیار استیلیزه شده که علی از برابر مغازه هایی که در بک گراند هستند می گذرد.
• سبک روایت قراردادی در صحنه های چاپخانه و مکالمه علی با مادر و عمویش …
فیلم های تریلر جنایی
اکثر فیلم های جنایی متعلق به جریان اصلی سینمای ایران هستند و تقریباً هرگز بخت نمایش بین المللی را نداشته اند، از این رو به ندرت در فضای انگلیسی زبان نقد شده و یا مورد پژوهش قرار گرفته اند. تولید آنها در دهه ۱۳۳۰ ایران با نمایش فیلم نوآر (noir)های آمریکایی و فرانسوی مقارن بود. مقاله اصلی این بخش توسط پرویز جاهد نوشته شده است.
سایر فیلم ها و نویسندگان و منتقدان:
پرویز جاهد در نقد فیلم حکم(مسعود کیمیایی) می نویسد: «تمایل مسعود کیمیایی به فیلم نوآر ، از همان سکانس افتتاحیه آشکار است.»(ص۱۸۷) و سعید عقیقی درباره تنگنا( امیر نادری) می نویسد: «نماهای ثابت ازخیابان های تاریک و زشت با آشغال های فروریخته در آنها نشان می دهد که زندگی فلاکت بار علی( سعید راد) بازتاب جامعه محروم و فلاکت زدۀ معاصر است.»(ص۱۹۱). همین نویسنده دربارۀ شطرنج باد نخستین فیلم بلند محمد رضا اصلانی که در خانه ای اشرافی از دوره قاجار می گذرد، می نویسد: «گرچه مورد اعتراض مخاطبان جشنواره جهانی فیلم تهران قرار گرفت ولی یکی از فیلم های مهم موج نوی سینمای ایران است. این اثر عمیقاً زیبایی شناختی و تجربی، شامل یکی از عظیم ترین نمونه های کار با دوربین در سینمای ایران است. برای مثال صحنه ای که عمو کشته شده و بدنش حمل می شود و یا صحنه ای که دختر، خودش را از پلکان پائین می کشد و از ناسپاسی کنیزک آگاه می شود، کاری درخشان از آب درآمده و نوعی پیش آگاهی دادن حوادثی است که در سال ۱۳۵۷ در ایران بوقوع پیوست. کمپوزیسیون ها، الهام گرفته از نقاشی های سبک باروک که منبع نور را درون قاب قرار می دهند و بخشی ملهم از نقاشی های اواخر سلسله قاجار است.»
علی موسوی در باره فیلم پرویز (ساختۀ مجید برزگر ) نوشته است: «این فیلم در حالی که سبب معروفیت سازنده اش برزگر و بازیگرش لوون هفتوان شد و چندین جایزه بین المللی برد، ولی به مدت سه سال منتظر اکران عمومی ماند.» علی موسوی فیلم ماهی وگربه( ساخته شهرام مکری) را فیلمی جنایی بدون نمایش جنایت معرفی کرده است. رد پای گرگ( ساختۀ مسعود کیمیایی ) توسط رامین خانجانی نقد شده است. محاکمه در خیابان( مسعود کیمیایی)، شیفت شب(نیکی کریمی)،اشکان، انگشتر متبرک وداستان های دیگر ( ساختۀ شهرام مکری)، همچنین سه فیلم سیزده(هومن سیدی)، رخ دیوانه(ابوالحسن داودی) و مرگ کسب و کار من است(امیر حسن ثقفی) توسط علی موسوی نقد شده است. در فیلم اشکان ، انگشتر متبرک و داستان های دیگر رضا و شهروز دو دوست نابینا هستند که تصمیم می گیرند از یک جواهر فروشی سرقت کنند. برای این کار یک همدست بینا نیاز دارند. اشکان مأیوس و دلزده در شکست عشقی به اتاقی در هتلی رفته که خودکشی کند که اتاق آن دو دوست نابینا است و او را متقاعد می کنند که اگر همراهیشان کند توسط مأمور بانک کشته می شود و به آرزویش می رسد. آنها موفق می شوند و اشکان پای مجسمه دلخواهش کشته می شود. داستان اصلی و قصه های فرعی به شیوه ای غیرخطی به نمایش در می آید.خلاصه داستان فوق چنان است که یک مجموعه معادلات پیچیدۀ ریاضی بنویسیم تا ثابت کنیم که دو دو تا می شود چهارتا.اشکان نخستین فیلم شهرام مکری بود و برای او به عنوان یک کارگردان نوجو اعتباری کسب کرد. این فیلم و ماهی و گربه نشان می دهد مکری به مطالعه و آزمون انواع ژانر ها وسبک ها در سینما می پردازد و در نهایت از آنها فراتر می رود. مکری واقعاً در ریاضی و فیزیک مهارت دارد و یک اعجوبۀ ریاضی است و از این رو سناریو هایش خیره کننده است. داستان گویی ی مکری در این فیلم شبیه روش تارانتینو در سگ های انباری است. این روش را نخستین بار کوبریک در فیلم قتل بکار گرفت و مکری با نمایش تلویزیونیِ کلیپی از فیلم ۲۰۰۱ :یک ادیسه فضایی به کوبریک ادای دین می کند. برحسب پیچیدگی داستان و ساختار، مکری از کوبریک و تارانتینو فراتر می رود.
شوکران( بهروز افخمی) را روبرت صافاریان معرفی کرده و نقد دو فیلم پرده آخر(واروژ کریم مسیحی) و سگ کشی(بهرام بیضایی ) توسط رودابه برومند، نویسنده و فیلمساز مستقل اهل نوادا نوشته شده است.
انیمیشن ایرانی
فاطمه حسینی شکیب پژوهشگر انیمیشن، متولد تهران است و دکترای خود را در رشته انیمیشن در انگلستان گرفت. خانم حسینی شکیب، در مقاله انیمیشن ایرانی، می نویسد: « سینمای انیمیشن از ۱۳۳۷ تا کنون راه ناهمواری را پیموده است. این سینما با فیلم ملا نصر الدین اثر اسفندیار احمدیه که دو ثانیه بیشتر نبود، تولدش را در وزارت فرهنگ وهنر(بخوانیداداره کل هنرهای زیبای کشور)آغاز کرد. انیمیشن در سال های ۱۳۶۰ و دوران جنگ دوباره از دل خاکسترش بیرون می آید. در همین دهه چند مجموعه فیلم انیمیشنی در شبکه یک تلویزیون و بعد هم در شبکه دو ساخته شد. دهه ۹۰ دوره استودیوهای بخش خصوصی ، دانشگاه ها و دیجیتالی شدن است.» آخرین بخش از این نوشته، انیمیشن معاصر ایرانی و مسئله هویت ملی است.
خانم فاطمه حسینی شکیب در نقد فیلم انیمیشن امیر حمزه دلدار وگور دلگیر (نورالدین زرین کلک- ۱۳۵۶ ) که به همراه آثار علی اکبر صادقی دوران طلایی انیمیشن ایران را شکل بخشیدند، می نویسد: «امیر حمزه می کوشد تا گورخری را شکار کند اما گور در حقیقت شاهزاده خانمی زیباست که توسط دیو خالدار که در هیبت وزیر در خدمت امیر مدائن در آمده، جادو شده است. امیر حمزه، پس از گذراندن امتحانات سخت، طلسم را می شکند و با شاهزاده خانم زیبا ازدواج می کند. امیر حمزه دلدار و گور دلگیر، را شاید بتوان شاهکار انیمیشن ایران دانست که در چهار دهه گذشته دربسیاری از جشنواره های جهانی ستایش شده است و هنوز هم در رأس هر فهرستی از انیمیشن های ایرانی جای دارد .زرین کلک، قصه ای فولکلوریک را در روایتی تقریباً پست مدرن و طنز آمیز بیان می کند. یک سبک سنتی و معروف نگارگری که در نقاشی کتاب ها مورد استفاده قرار می گیرد، به اضافۀ خطاطی، نقاشی و معماری وهنرهای تزئینی متعلق به دوره قاجار، وسیله ای برای مواجهۀ مجدد با داستانی عشقی به یک شیوۀ تازه شده است.»
در این نقد، خانم حسینی شکیب به خلاقیت های زرین کلک از جمله استفاده از ضرب زورخانه در آغاز نبرد امیر حمزه و بازکردن نوارهای تن گور خر به عنوان وسیله ای تصویری و طنز آمیز برای گرفتار ساختن امیر حمزه در دام عشق، و تبدیل ضرب المثل های ایرانی به تصویر اشاره می کند.
ماهی بر خاک(اثر مظفر شیدایی)نوشتۀ ناصر گلمحمدی است . ازطهران تا تهران( ساختۀ نفیسه ریاحی و سودابه آگاه) در نوشته ای از رخساره قائم مقامی به عنوان یک مستند انیمیشنی معرفی می شود که از تکنیک کات اوت با عکس استفاده کرده است. بیست دقیقه از این فیلم چهل دقیقه ای سانسور شده است.
ملک خورشید(ساختۀ علی اکبر صادقی)نقد نوشتۀ دکتر محمد علی صفورا، مرد و ابر(پرویز نادری) نوشتۀمهرداد شیخان، ماشین بابام(فرشید شفیعی) نوشتۀ فائز علیدوستی، تونل( ساختۀ مریم کشکولی نیا) نوشتۀ سارا خلیلی. صفر درجه(اثر امید خوش نظر) نوشتۀ فرخ یکدانه انیمشین ساز و سرپرست استودیوی خصوصی هور است.
کمدی های ایرانی
خانم دکتر نسیم پاک – شیراز فارغ التحصیل دانشگاه ادینبورگ در مقاله «تحول فیلم های کمدی ایرانی» نوشته است: «در مورد تحول ژانر در سینمای ایران و بویژه ژانر کمدی، مقالات چندی منتشر نشده است.»
خانم نسیم پاک شیراز به تاریخچه سینمای کمدی در ایران پرداخته به ظهور کمدی به عنوان یک ژانر در سینمای ایران می رسد(ص۲۶۸) و تذکر می دهد که برخی از منتقدان معتقدند نمی توان فیلم های سینمای ایران را در هیچ ژانر خاصی طبقه بندی کرد. برخی منتقدان از جمله مسعود مهرابی اصطلاح “ژانریران” یا ژانر ایرانی را پیشنهاد می کنند.
سایر مقالات این بخش عبارتند از حاجی واشنگتن( ساخته علی حاتمی) نوشته روبرت صافاریان، پذیرایی ساده(مانی حقیقی) نوشتۀ پرویز جاهد،آقای هالو(داریوش مهر جویی) و سه دیوانه (جلال مقدم) نوشتۀرامین خانجانی، رأی مخفی(بابک پیامی) نوشتۀمیشل لنگفورد، اجاره نشین ها(داریوش مهرجویی) نوشتۀ تینا حسن نیا، سنت پیترزبورگ( کارگردان بهروز افخمی) و نهنگ عنبر(سامام مقدم) نوشتۀعلی موسوی و نقد فیلم مارمولک( اثر کمال تبریزی) نیز نوشتۀ نیکولاس ریژیدیس است.
فیلم های سیاسی
سعیدزید آبادی به رابطه بین سینما و سیاست پرداخته است . فیلم هایی که پیش از انقلاب اسلامی، در ایران معمول نبود. جدا از پیام های سیاسی که بطور ضمنی از آثار موج نوی سینما دریافت می شد، به سختی می توان فیلمی سیاسی را در آن دوراننام برد. فیلم هایی مثل اسرار گنج دره جنی( ابراهیم گلستان- ۱۹۷۴) سایه های بلند باد( بهمن فرمان آرا- ۱۹۷۸) اوکی میستر( پرویز کیمیاوی- ۱۹۷۹)،گوزن ها( مسعود کیمیایی(۱۹۷۳) و آرامش در حضور دیگران (ناصر تقوایی-۱۹۶۸) که به مباحث سیاسی می پرداختند ممنوع شده و یا توسط حکومت شاه به شدت سانسور می شدند.
پس از انقلاب شرایط سیاسی و احساسات و تمایلات درون جامعه، امکان تولید چنین فیلم هایی را فراهم ساخت و هر کس می خواست فیلمی در باره رژیم و پلیس سرکوبگرش بسازد توسط دولت انقلاب حمایت می شد. بیشتر شان فیلم هایی سطحی و انباشته از لفاظی علیه شاه و ساواک بود و چند استناء مثل خط قرمز مسعود کیمیایی، اشباح میرلوحی و نقطه ضعف ( محمد رضا اعلامی- ۱۹۸۲) در آن میان وجود دارد. مقاله دارای چند بخش است: قبل و بعد از انقلاب، جنگ دیده های شورشی و فیلمسازان شاخص اش، فیلم های زنان و فیلمسازان شاخص، عدالت اجتماعی و مخالفت.
در این بخش فیلم های زیر مورد بررسی منتقدان قرار گرفته است:
اسرار گنج دره گنجی(اثر ابراهیم گلستان) و بوی کافو عطر یاس(بهمن فرمان آرا) نوشتۀپرویز جاهد. متولد ماه مهر(احمد رضا درویش) نوشتۀ رودابه برومند. تختی(بهروز افخمی)رامین خانجانی . عصبانی نیستم(رضا درمیشیان)، به امید دیدار(محمد رسول اف. یک خانواده محترم(مسعود بخشی) و صد سال به این سال ها(سامان مقدم) نوشتۀ علی موسوی است.
سینمای آندر گِراند ودیاسپوریک
سه بخش آخر به فیلم های آندر گِراند، دیاسپوریک و تصویر زنان اختصاص دارد. آقای جاهد در مقاله«تصویر آندرگِراند از ایران» نوشته است:« این سینما جنبشی متأخر و قابل توجه در ایران است که به خاطر عوامل متعددی که این مقاله در پی مکشوف سازی آن است اهمیت شتاب دهنده و سیاسی یافته است. هنر های آندر گراند آثاری عموماً فرهنگی تجربی و رها از تحمیل ذائقه عمومی و تقاضا هستند و آنها را می توان آثاری پیشرو و آوانگارد دانست.»
مقالۀ «سینمای دیاسپورای ایرانی» نوشتۀ کریستوفر گو (Gow) است. نظم (سهراب شهید ثالث)، منهتن شماره به شماره(امیر نادری)نوشته کریستفر گو،زنان بدون مردان (شیرین نشاط و شجاع آذری) نوشته تینا حسن نیا، خانه جهنمی (سوسن تسلیمی)نوشته کریستوفر گو، همسایه (امیر نادری) نوشتۀ سارا سلجوقی،جری و من(مهرناز سعید وفا) نوشتۀ احسان خوشبخت،دیوار های سنگی(اریکا جردن) و من دیگر از لاس وگاس متنفر نیستم(کاوه زاهدی) نوشتۀ کریستوفر گو.
آخرین بخش، تصویر زنان است که با نوشته ای ازعسل باقری شروع می شود:” این مقاله به حضور زنان در سینما از آغاز جمهوری اسلامی تا سال۲۰۱۲ و به فضاهای عمومی وخصوصی می پردازد. در این بخش فیلم های زیر مورد بررسی قرار گرفته اند: چریکه تارا(بهرام بیضایی)، سه زن و زندان زنان(منیژه حکمت) توسط سعید طلا جوی. دَه ( عباس کیارستمی) نوشته تینا حسن نیا، روسری آبی(رخشان بنی اعتماد)، دو زن(تهمینه میلانی) نوشتۀمیشل لنگفورد،بانو(داریوش مهرجویی) نوشتۀ نجمه خلیلی ماهانی، سوت پایان(نیکی کریمی) و یک شب(نیکی کریمی)، کافه ستاره(سامان مقدم) نوشتۀ علی موسوی است . خانم رودابه برومند در باره فیلم عروس (بهروز افخمی) می نویسد: «عروس توانست قواعد بازی را در سینمای ایران عوض کند. این فیلم درست بعد از هشت سال مناقشۀ جنگ بین عراق و ایران ساخته شد و کارگردان در لحظه ای مناسب از فضای باز سیاسی که بسیاری از محدودیت ها برداشته شده بود بهره گرفت. …این فیلم فقط از نظر تجاری موفق نبود بلکه لحظه ای مهم در تاریخ سینمای ایران بشمار می رفت. عروس بر خلاف فیلم های پیش از انقلاب که زنان و جنسیت آنان را به عنوان شئی در می آورد و فیلم های شدیداً تبلیغاتی و مردانۀ بعد از انقلاب، نمایشگرآغاز دوره تازه ای برای نحوۀ حضور ایرانیان بویژه زنان بر پرده سینما است.(ص۴۲۲)