انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

معرفی کتاب خرم آباد

⦁ نام کتاب : خرم آباد

⦁ مؤلف: علیرضا فرزینتعداد صفحه: ۱۸۲

⦁ تاریخ نشر: ۰۸/۱۲/۹۰

⦁ نوبت چاپ: ۱

⦁ محل نشر: تهران

⦁ معرف کتاب: محمد کاظم عالی پور

 

کتاب خرم آباد در دو بخش تنظیم شده است و نگارنده ابتدا به معرفی و توصیف شهر و بخش دوم اختصاص دارد به عکس هایی که نگارنده که خود عکاس است از سطح شهر و اطراف آن در فصول و موقعیت های مختلف ثبت و ضبط کرده است.در متن پیش رو خلاصه ای از بخش اول کتاب و در ادامه توضیحی در باره ی بخش دوم آن که شامل عکس های کتاب است ارائه شده است.

خرم آباد دره ای کهن

در میان قلل برافراشته ی رشته کوه زاگرس که یکی از طولانی ترین و پهناورترین کوه های فلات ایران است رشته کوه هایی متعدد و موازه وجود دارند که کوه پایه ها،دره ها،دشت ها و جلگه های مرتفع آن از دیرباز مأوای امنی برای بشر فراهم آورده اند.در این میان شهر خرم آباد به عنوان شهر مرکزی استان لرستان واقع در جنوب غربی ایران با طول بیش از بیست کیلومتر و عرض تقریبی ۱۰-۲ کیلومتر در ارتفاع ۱۱۷۰ متر از سطح دریا در میان این رشته کوه های موازی قرا گرفته است.این دره یکی از معدود گذرگاه های طبیعی و تاریخی است که سابقه سکونت در آن به پیش از پیدایش تمدن های دو سوی زاگرس برمی گردد.

دوران پارینه سنگی

بررسی باستان شناسی این چنین نشان می دهد که دره ی خرم آباد به لحاظ دارا بودن شرایط مساعد زیست محیطی،سراب ها و چشمه های فراوان ،غارها وپناهگاه های صخره ای طبیعی،قله های برف گیر،رودهای همیشه جاری،انواع گیاهان مرتعی و جنگلی،غنای حیات وحش،دشت ها و جلگه ها از حدود چهل هزار سال پیش تاکنون زیست بوم مناسبی برای بشر بوده است.آثار به دست آمده از پناهگاه های صخره ای و غارهای گر ارجنه و کُنجی در دشتگاه کرگاه(پاگر گلدشت)قمری و پاسنگر در دامنه ی شرقیسفیدکوه و شمال غربی شهر و غار یافته در ۱۲ کیلومتری جنوب غربی شهر،حاکی از حکومت دامنه دار انسان های پیش از تاریخ در دوره های پارینه سنگی میانه،جدید و فراپارینه سنگی است.نخستین پژوهشگری که به وجود محوطه های پارینه سنگی در خرم آباد اشاره کرد ،هنری فیلد انسان شناس امریکایی است.وی در سال ۱۹۵۰ غار کنجی در نزدیکی خرم آباد را کشف کرد.بیش از یک دهه پس از فیلد،فرانک هول از دانشگاه رایس و کنت فلنری از دانشگاه میشیگان طی بررسی باستان شناختی دره ی خرم آباد د سال های ۱۹۶۲ و ۱۹۶۵ موفق به شناسایی ۱۷ محوطه ی پارینه سنگی شدند.از این تعداد ۵ محوطه مربوط به پارینه سنگی جدید(بردوستی)،حداقل دو محوطه مربوط به فراپارینه سنگی(زارزی)و شاید بقیه نیز مربوط به پارینه سنگی فوقانی بودند هر چند،به علت نبود ابزارهای شاخص در مجموعه ی سطحی،انتساب دقیق آن ها به هریک از موارد فوق دشوار است.پژوهشگران مذکور یا بررسی های خود روی صنایع و ابزار مختلف باستانی مکشوفه تعلق آثار را به دوره پارینه سنگی نشان داده اند.

غارها و پناهگاه های باستانی که در کنار چشمه های آب قرار دارند بهترین نمونه های اجتماعات دوره پارینه سنگی میانه هستند.این دوره با فرهنگ موسترین شناخته می شود.یکی از مهم ترین محوطه های دوره ی پارینه سنگی میانه دره ی آن،غار کنجی است که نمونه های تاریخ گذاری رادیو کربن از لایه های تحتانی آن قدمتی بیش از ۴۰۰۰۰ سال را برای استقرار در این دوره ارائه کرده اند.به علت محدودیت آثار شناسایی شده شیوه ی زندگانی این اجتماعات چندان مشخص نیست.دوره ی پارینه سنگی جدید در خرم آباد از ۴۰۰۰۰ تا ۳۵۰۰۰ سال پیش آغاز و حدود ۱۵۰۰۰ سال پیش پایان می یابد.در این دوره گروه های انسانی در محل هایی برای مدت قابل ملاحظه ای استقرار داشته و شکارچیان برای شکار به اطراف می رفته اند.

دوران نوسنگی
به نظر می رسد استقرارهای مربوط به اواخر دوره ی زارزی در کوه های لرستان در حدود ۹۰۰۰ سال قبل از میلاد ناپدید شده اند.تاکنون از این فاصله ی زمانی ،یعنی اواخر پارینه سنگی و اوایل مرحله ی تولید غذا آثاری به دست نیامده است.با توجه به شرایط آب و هوایی بسیار سرد و خشک منطقه ی زاگرس بین ۱۱۰۰۰ تا ۹۰۰۰ سال قبل از میلاد این مکان تقریبا غیر قابل سکونت بود به گونه ای که به نظر می رسد که اهلی کردن حیوانات به ویژه در ارتفاعات زاگرس میانی اتفاق نیفتاده است.در اواخر هزاره ی هشتم پیشامیلاد هنگامی که دوره ی خشکی و سردی هوا ناگهان پایان یافت و دیری نپایید که مناطق غیر قابل سکونت در خاور نزدیک با گروه های انسانی مسکونی شد که دارای الگویی اقتصادی مرکب از جمع آوری غذا و تولید آن بودند.

دوران مس سنگی
دوران مس و سنگ در ارتفاعات زاگرس فاصله ای دو هزار ساله( ۳۳۰۰-۵۵۰۰ پ.م) را دربرمی گیرد.این دوره توسط الیزابت هنریکسون به سه مرحله ی قدیم،میانی و جدید تقسیم شده است.
دوره ی مس و سنگ قدیم با استقرارهای متعلق به اواخر هزاره ی ششم و هزاره ی پنجم پیش از میلاد و با افق سفال موسوم به باغ نو همپوشی دارد.به عقیده یانگ سفال باغ نو نوعی جدید و پدیده ای منطقه ای بود که تعیین دامنه ی زمانی آن تا حدودی مشکل است.ظاهرا در دوران مس سنگی تعداد روستاها نسبت به دوره ی پیش افزایش داشته است.این دوره تقریبا معادل دوران روستانشینی میانه است که توسط فرانک هول پیشنهاد شد.در دوران مس و سنگ جدید محوطه های باستانی نوینی در امتداد راه های منتهی به کوهدشت و بالاگریوه شکل می گیرند و سفال سرگرداب دهلران در محوطه های این دوره عمومیت پیدا می کنند و سفال نوع زاگرس به دشت خرم آباد و به درون غارها نفوذ می کند.طی دوره های مس و سنگ جدید که به اواخر هزاره ی چهارم پیش از میلاد منتهی می شود ۱۵ محوطه درحوزه ی دره ی خرم آباد شناسایی شده است.

دوران مفرغ
نشانه هایی از عصرمفرغ قدیم به واسطه ی وجود سفال هایی از این دوران در کف دره ی خرم آباد شناسایی شده است.در دهانه ی غار کنجی تعداد قابل توجهی تدفین های عصر مفرغ وجود دارد که جان اسپت در ۱۹۶۹ آن ها را کاوش کرده است.هر گور حاوی تعدادی کوزه با شیوه های مختلف تزئینی و یک ظرف دهانه باز است.شماری از این فرم ها منشأ بین النهرینی دارند.تنها در طول این دوره بود که کوزه های منقوش و میوه خوری ها در بین النهرین هم زمان با هم ساخته می شدند اما امکان استفاده ی مجدد از این گورها می تواند گستره ی زمانی آن ها را طولانی تر کند.تدفین های عصر مفرغ که در منطقه ی خرم آباد یافت شده اند می توانند به روستاییانی که به طور فصلی از چراگشت استفاده می کردند یا کوچ نشینان تمام وقت و یا ترکیبی از هر دو تعلق داشته باشد.می توان گفت که موقعیت قبور در غار کنجی در میان مقبره های هزاره ی سوم لرستان بی نظیر وتاکنون بی همتا مانده است.

دوران تاریخی
سفال های دره ی خرم آباد که اغلی با نقوش دالبری و برخی نیز با طرح هایی از پرندگان زینت یافته اند با فارس و ارتفاعات زاگرس در ارتباط هستند.تولید این ظروف احتمالا در دوره ی هخامنشی آغاز شده و شاید تا قرن اول پیش از میلاد ادامه داشته است.در منطقه ی خرم آباد ۲۱ مکان با سفال دالبری کرم منقوش شناخته شده است.می توان گفت که با ظهور سفال های منقوش دالبری وارد دوره ی پساهخامنشی(هلنی)می شویم.سفال های منقوش این دوره در بخش وسیعی از دشت جنوبی خرم آباد و محاذی ورودی آن پخش و منتشر شده که عملا نشان می دهند که در دوره ی پارت قدیم(۱۵۰-۲۵۰ ق م)،دره ی خرم آباد تحت کنترل سلوکیان بوده است.در غرب ایران دوره ی پارت را با پیدایش ظروف جلینکی(کلینکی)تشخیص می دهیم.تاکنون ۴۲ مکان حاوی سفال جلینگی در منطقه مشخص شده است.تعداد بالای مکان های اشغال شده در دوره ی پارت بی تردید قدرت نفوذ و گستش پارتیان را در دشت خرم آباد و دره های منتهی به آن آشکار می کند.در این دوره مهارت و تکنولوژی لازم برای کشاورزانی آبیاری شده وجود داشته و روستاهای کوچک واقع در دشت خرم آباد نیز احتمالا همین موضوع را منعکس می کنند.
در دوره ی ساسانی با کاهش تعداد استقرارگاه ها مواجه می شویم و با این که تاکنون نتوانسته ایم ویژگی های آن ها را شناسایی کنیم.طی بررسی ها در دره ی خرم آباد ۲۱ مکان منسوب به دوره ی مذکور شناخته شده است.اکثر محوطه های این دوره نسبتا کوچک هستند(تقریبا یک هکتار) و اغلب چندین دوره ی مختصر از سکونت را نشان می دهند.
منابع جغرافیایی قرن چهارم از جمله اصطخری زیر عنوان ذکر مسافت دیار جبال نام و موقعیت شاپورخواست را روی نقشه ای مشخص کرده در حالی که در توصیف شهرهای بزرگ و کوچک جبال نامی از شاپورخواست در میان نیست.ابن حوقل هم در سال ۳۶۷ هجری نقشه ای ازموقعیت”سابرخاس” ترسیم نموده و به توصیف آن پرداخته ولی ابن حوقل نیز شاپورخواست را در موقعیت شهری توصیف نکرده است.طی بررسی های باستان شناختی دره ی خرم آباد ۳۲ مکان مربوط به قرون اولیه ی اسلامی و قرون میانه ی اسلامی شناسایی شده است.در اواخر حکومت سلجوقیان،شجاع الدین خورشید ( ۶۲۱- ۵۸۰ ه ق) قدرت منطقه را در دست گرفت.به دنبال این جریان لرها سلسله ی محلی خود را بانام اتابکان لر شکل دادند.این سلسله بعدها با سلسله ی محلی دیگری با نام والیان لرستان جایگزین شد.این دو سلسله حکومتی نیمه مختار را در لرستان پایه گذاری کردند که به مدت ۷۴۴ سال دوام آورد.اتابکان لر کوچک در لرستان شمالی و غربی حکومت کردند.مرکز قلمرو آن ها شاپورخواست (خرم آباد) و گریت بود.
نخستین بار نام خرم آباد در تاریخ گزیده ی حمدالله مستوفی و در سال ۷۳۰ ه ق آمده است که بیانگر ساخته شدن شهر در دوران مغول است.در دوره ای که مستوفی در آن می زیسته شاپورخواست به شکل قصبه ای کم اهمیت دوران زوال خود را می گذرانیده است.
پس از پیروزی شاه عباس صفوی بر شاهوردی خان اتابک حکومت ۴۰۰ ساله اتابکان پایان یافت.پس از حکومت اتابکان ،سراسر لرستان از جمله پیشکوه(لرستان فعلی)و پشتکوه(ایلام فعلی) تحت تسلط سلسله ی نیمه مختار والیان قرار گرفت.آن ها ضمن حفظ یکپارچگی قلمرو لرستان برای قرن ها مانعی برای دست اندازی امپراتوری عثمانی به مرزهای جنوب غربی ایران بودند.با برآمدن قاجاریه والی بدل به دست نشانده ی حکومت قاجار شد و این حاکم همیشه از شاهزادگان قجری بود.این روال تا زمان ترور ناصرالدین شاه ادامه پیدا کرد و از سال ۱۳۱۳ ه ق لرستان از کنترل قاجارها خارج شد و حاکمان دیگر نتوانستند به خرم آباد راه پیدا کنند.لرها این دوره رادوره ی”خودسری” نام نهاده اند که در طول آن هر قبیله واحد سیاسی مستقلی شد.زمانی که رضاخان قدرت یافت لرستان به شدت در هرج و مرج غرق بود.درگیری بین رضاخان و نیروهای لر از سال ۱۳۰۱ تا ۱۳۰۷ به درازا انجامید وفرماندهان ارتش رضاشاه موفق به شکست مقاومت لرها شده،خرم آباد را فتح کرده و سیطره ی حکومت مرکزی را بر این نقاط را مسلم ساختند.

موقعیت طبیعی
شهرستان خرم آباد با موقعیتی کوهستانی و مساحتی حدود ۱۷/۶۲۸۸ کیلومتر مربع در جنوب غرب ایران واقع شده است.این شهرستان در ۴۷ درجه و ۴۱ دقیقه طول شرقی و ۲۲ درجه و ۵۶ دقیقه عرض شمالی،در ارتفاع ۱۱۷۰-۱۱۲۵ متری از سطح دریا در میانه ی رشته کوه های فرعی زاگرس محصور شده است.این شهرستان از شمال به شهرستان دلفان و سلسله،از جنوب به شهرستان پلدختر،از غرب به شهرستان کوهدشت ،از شرق به شهرستان های بروجرد،درود و الیگودرز محدود شده است.شهر خرم آباد نیز با وسعتی نزدیک به ۳۰ کیلومتر مربع از شمال و شمال شرقی به کوه مخمل کوه و تنگ شبیخون ،از جنوب به دشت کرگاه ،کوه کوس،کل بادی خانی وهشتادپهلو ، از شرق به ارتفاعات منفرد کوه شیرکشان سراب یاس و کوه مُدبه و از غرب به سپیدکوه محدود شده است.

آب و هوا
این شهرستان با داشتن قلل مرتفع در شمال و زمین های پست و ناهموار در جنوب دارای سه نوع آب و هوایی منطقه های کوهستانی،منطقه ی دره های بزرگ و منطقه ی گرمسیری است.در مجموع خرم آباد زمستانی معتدل و تابستانی بسیار گرم دارد.از ویژگی های آب و هوایی آن اعتدال هوا،کاهش اختلاف دمای سالانه به دلیل رطوبت و کمی مدت یخبندان است.میانگین بارش سالانه در این شهرستان ۴۳۵ میلی متر و تعداد روزهای یخبندان آن به طور متوسط ۴۸ روز در سال و حداکثر سرعت وزش باد در آن ۲۲ متر برثانیه است.منابع آبی خرم آباد بیش تر از قلل برف گیر کوه های سپیدکوه ،گرین،هشتادپهلو،کوه کلا و ذخایر آبی زیرزمینی چشمه ها و سراب های دائمی آن تأمین می شود.خرم آباد با منابع آبی فراوان در درون خود یکی از پرآب ترین شهرهای جنوب غربی ایران به شمار می رود.

زمین شناسی
خرم آباد به لحاظ زمین شناسی و ریخت شناسی در بخشی از بلندی های زاگرس قرار دارد که به لحاظ داشتن چینه هایی با دامنه ی بلند،کم و بیش متقارن و ممتد به نام زاگرس چین خورده و یا زاگرس بیرونی مشهور است.این ناحیه با داشتن کوه های پیوسته در راستای شمال باختری-جنوب خاوری یکی از بهترین نمونه های توده ی کوهستانی چین خورده و یکپارچه را تشکیل می دهد که نواحی پست آن را دشت های آبرفتی بین کوهی اشغال کرده اند.واحدهای مورفولوژیکی کوهساز و دشتی مورد نظر به شکل تناوبی قرار دارند و تقسیم آن به پهنه ی مورفولوژیک منطقه ای و جدا دشوار است. زمین شناسی محدوده ی خرم آباد به علت حرکات شدید تکتونیکی نسبتا پیچیده بوده و در آن سه گسل اصلی وجود دارد.دشت خرم آباد مشتمل بر دو ناودیس گسل دار بوده که توسط رسوبات آبرفتی پوشیده شده است.

پوشش گیاهی
از گذشته های بسیار دور تا به امروز ،این منطقه به سبب دارا بودن موقعیت کوهستانی و رطوبت نسبی،یکی از رویشگاه های مناسب گیاهان مرتعی و درختان جنگلی بوده است.وسعت مراتع متراکم آن ۶۳۰۵هکتار،نیمه متراکم ۱۰۹۷۳۳و کم تراکم ۴۴۵۰ هکتار است که مجموع آن ۱۲۰۴۸۸ هکتار است.وسعت جنگل های طبیعی این شهرستان ۳۸۸۹۸۲ هکتار است که ۱۹۵۹۵ هکتار آن را جنگل های انبوه ، ۱۹۴۴۴۴ را جنگلهای نیمه انبوه و۱۷۴۹۴۳ هکتار را جنگل های تنک پوشانیده است.در مجموع مساحت کل مراتع و جنگل های خرم آباد ۵۰۹۴۷۰ هکتار است.پوشش گیاهی منطقه از سرمایه های اصلی موجود به شمار می آید که امکان بسیار مناسبی برای گسترش دامپروری و بهره برداری های صنعتی و دارویی فراهم آورده است.

حیات وحش
جنگل،رودها،کوه ها،دشت ها و جلگه های حاصلخیز این منطقه از دیرباز شرایط اقلیمی مناسبی را برای سازگاری حیات وحش فراهم آورده اند.هرچند که در سه دهه ی اخیر به دلیل شکار بی رویه برخیاز گونه های وحشی،نایاب و یا منقرض شده اند.اما هنوز در مناطقی نظیر منطقه ی حفاظت شده ی سپیدکوه و یا ارتفاعات شرقی(بخش پاپی) گونه هایی از کل و بز،قوچ و میش،خوک وحشی،کفتار،گرگ،شغال،روباه،کاراکال(سیاه گوش)،پلنگ،سنجاب،تشی و خرس قهوه ای یافت می شود.در حاشیه ی رودخانه ها که هوا معتدل تر است می توان پرندگانی چون عقاب،بلدرچین،لک لک،سبزه قبا و…و نیز در گوشه و کنار از گونه های مختلف خزندگان از مار گرفته تا سوسمار ولاک پشت را مشاهده کرد.

جمعیت
بررسی چگونگی پراکنش جمعیت در بررسی های سالیان مختلف گویای این مطلب است که در مقابل کاهش چشمگیر جمعیت روستایی جمعیت روستایی جمعیت شهری از افزایش قابل توجهی برخوردار بوده است.عوامل مختلفی از قبیل تأثیر مثبت برنامه های ترویجی کنترل زاد و ولد،تغییر در تقسیمات جغرافیایی و تبدیل روستاهای بزرگ و پرجمعیت به نقاط شهری و مهاجرت روستاییان به شهرها از مهم ترین عواملی هستند که در روند کاهش جمعیت مناطق روستایی موثر بوده اند.جمعیت شهرستان خرم آباد در ۶ شهر و ۳ بخش و ۲۲ دهستان ۸۱۱ آبادی پراکنده است.

گویش
لهجه ی مردم خرم آباد لری است و در محلات جدید شهری و بخش هایی از این شهرستان گویش لکی هم رواج دارد.این دو گویش شاخه هایی از زبان های جنوب غرب و شمال غرب ایران به شمار می آیند.زبان های ایرانی غربی نیز به دو گروه شمال غربی و جنوب غربی تقسیم می شوند که گویش لکی جزو گروه شمال غربی و لهجه ی لری در زمره ی گروه جنوب غربی آن ها است.

مذهب
ساکنان این دیار مسلمان و پیرو مذهب شیعه ی جعفری هستند و مراسم اعیاد مذهبی و سوگواری های سنتی مذهب تشیع را هر ساله به جای می آورند.بسیاری از اهالی به امام زاده ها و اماکن مقدسه ی اطراف باور بسیار دارند و در سال یک یا دوبار و معمولا در ایام نوروز به طور دسته جمعی به زیارت آن ها می روند.اغلب این مکان ها در دامنه یا ارتفاعات کوه ها قرار دارند و برای زیارت آن ها می بایست مسافت هایی دشوار و طولانی پیمود.

پوشاک
امروزه در شهر خرم آباد کمتر کسی با لباس های محلی دیده می شود.بیشتر اهالی شهر و حتی روستاییان و عشایر هم علاقه به پوشیدن لباس های روز دارند.بدین ترتیب پوشاک محلی را تنها می توان در موزه های مردم شناسی و نیز بر تن برخی از زنان و مردان میان سال و سالخورده ی روستایی و بعضا شهری مشاهده کرد.تن پوش های محلی مردمان این دیار متأثر از شرایط اقلیمی جغرافیایی،معیشت،باورها و موقعیت اجتماعی،اقتصادی افراد است و بر همین اساس، نوع،رنگ،شکل و جنس آن ها متفاوت است.

فعالیت های اقتصادی
با وجود پیشرفت تکنولوژی نوین و نیازمندی های روزمره زندگی،مشاغل صنعتی،تولیدی و خدماتی متنوعی ایجاد شده اما هنوز عمده ترین منبع درآمد مردم شهرستان از طریق فعالیت های کشاورزی،دامداری و صنایع ماشینی و کارهای خدماتی تأمین می شود.

کشاورزی
کشاورزی منطقه از مهم ترین فعالیت های معیشتی مردم این سامان است که به دو صورت دیم و آبی موجودیت دارد. با توجه به زمین های ناهموار کوهپایه ای،بالا بودن سطح آن ها از سطح رودخانه ها و عدم دسترسی به امکانات آبیاری مکانیزه در برخی مناطق کشت و کار به صورت دیم انجام می شود. زمین های دیم بیشتر با تراکتور و در برخی نقاط دورافتاده هنوز با گاوآهن شخم زده می شود.محصولات را به وسیله ی کمباین و زمین های ناهموار را با داس درو می کنند.از آن جا که درو کردن کاری بس سخت و دشوار است کشاورزان همسایه و فامیل بدون دستمزد یکدیگر را یاری می دهند که اصطلاحا به آن کَل درو می گویند.بیشتر محصولات دیم گندم،جو و نخود است.حال در مناطقی که برخوردار از زمین آبی هستند صیفی کاری،شلتوک کاری،زیتون کاری و باغداری نیز رایج است.درختان میوه ی بسیاری مانند انار،سیب ،هلو،زردآلو و گردو در اطراف شهر خرم آباد و روستاهای آن به چشم می خورد.در نیم قرن گذشته جنوب شهر خرم آباد مملو از باغ های انار،سیب،آلوچه و گردو بوده که امروزه کمتر اثری از آن ها بر جای مانده است و به مرور بدل به ساختمان های تجاری و مسکونی شده اند.

دامداری
دامداری از شیوه های اصلی معیشت روستاییان و عشایرکوچروی منطقه است.طبیعت کوهستانی خرم آباد،وجود مراتع حاصلخیز و جنگل های فراوان در کوهپایه ها و دره های آن از گذشته های دور تا امروز شرایط مناسبی برای پرورش دام و زندگی کوچ نشینی فراهم آورده است.کوچنشینی تا پیش از ۱۳۱۲ که رضاشاه اقدام به تخته قاپوی عشایر کرد بسیار متداول بوده است.این شیوه ی زندگی با یکجانشین شدن عشایر در مناطق ییلاقی و قشلاقی ،زندگی روستانشینی را گسترش داد و بخش عمده ای از فضا و معماری هر خانه(در قالب طویله) به دام تعلق گرفت.کاهش فشار حکومت از سویی و دشواری نگهداری دام ها در زمستان و تعلق خاطر به زندگی کوچی دوباره کوچ نشینی را احیاء نمود.هم اکنون در دامداری های صنعتی انواع دام و پرورش ماهی و زنبورداری و نیز پرورش انواع طیور نیز در جای جای این شهرستان رایج است.

صنایع ماشینی
صنایع ماشینی در زمره ی صنایع کوچک و خرد محسوب می شوند.تعدادی از آن ها در شهرک صنعتی تازه تأسیس خرم آباد و شماری نیز در محدوده ی اطراف شهر خرم آباد(پارسیلون-سرخه لیزه) پراکنده هستند.بزرگ ترین و قدیمی ترین این کارخانجات،کارخانه ی پارسیلون است که تولیدکننده ی انواع نخ نایلون است.

صنایع دستی
صنایع دستی پیش ترها نقش مهمی در زندگانی مردمان منطقه داشته است و هنوز هم بخش های از این صنایع دستی به دست زنان عشایر و روستایی برای مصرف خانواده ها تولید می شود.بخش عمده ی دیگری از صنایع دستی که صنایع شهری هستند که از دیرباز به دست پیشه وران شهری تولید می شده و برخی از آن ها همچون آهنگری،خراطی و ماشته بافی تا به امروز به سختی توانسته است دوام بیاورند.

مهاجرت
از مهاجرت هایی که در طول تاریخ این سرزمین انجام گرفته است اطلاعات چندانی در دسترس نیست و به استثنای مهاجرت یهودیان در هفت صد سال قبل همه مهاجرت های ثبت شده مربوط به دوران معاصر هستند.می توان در این میان به مهاجرت صنعتگران بروجردی پس از استقرار قوای نظامی رضاشاه در سال ۱۳۱۲در شهر اشاره کرد.بروجردی ها که بیشترین مراودات را با مردم این شهر داشتند با روی آوردن به مشاغلی همچون نمدمالی،آژیه کشی،گیوه دوزی،سراجی،طلاسازی،مسگری،نانوایی وغیره موجب رواج این حرفه ها در خرم آباد شدند.کسب و کار متنوع آن ها در بخشی از بازار مرکزی شهر سبب شد تا آن محله به محله ی بروجردی ها (راسا وروگردیا) که هنوز هم به این نام مشهور است.دیگر گروه هایی که در طول نیم قرن گذشته به خرم آباد مهاجرت داشته اند از شهرهای نهاوند،تویسرکان،همدان و تبریز بوده اند و به مشاغلی نظیر پارچه فروشی،عطاری،کفشگریو غیره مشغول بوده اند.همدانی ها که به فروش پارچه و پوشاک مبادرت داشتند در بخشی از بازار(سبزه میدان)به نام انجِلاسی(برگرفته از نام روستایی حوالی همدان) مشغول به فعالیت بودند.یهودیان نیز از دیرباز به پارچه فروشی،عطاری،طبابت سنتی،طلاسازی و… مشغول بودند.بسیاری از ایرانی تبارانی که در پی تیرگی روابط ایران و عراق در طی سال های ۱۳۴۸ و ۱۳۴۹ از عراق اخراج شدن به خرم آباد سرازیر شدند.در طی سال های جنگ تحمیلی نیز جنگ زده های بسیاری از خوزستان به خرم آباد مهاجرت کردند.در چند دهه ی اخیر عواملی همچون بیکاری،درآمد ناکافی،کمبود امکانات رفاهی موجب سیل مهاجرت روستاییان و عشایر به شهر شده است.همچنین تا به امروز برخی مردان خانواده برای امرار معاش به تهران و شهرهای بندری می روند.

محلات و طوایف
بر پایه ی شواهد تاریخی احتمالا نخستین هسته ی شهر کنونی خرم آباد با به قدرت رسیدن اتابکان لر شکل گرفته است.هر چند که آثار به دست آمده در دامنه ی قلعه ی فلک الافلاک پیشینه ی سکونت را تا حدود هزاره های دوم و سوم پیش از میلاد نشان می دهد اما آن چه که برخی از شواهد معماری آن را تأیید کرده است نخستین ساخت و سازها ابتدا در محدوده ی حصار غربی قلعه(در باباطاهر)،حکیم آباد،محله ی یهودی ها،در آقا(زیدبن علی) آغاز شده و سپس با افزایش جمعیت در دوره ی صفوی به بعد محلات پشت بازار و دردلاکی به آن افزوده شده است.در سه دهه ی اخیر رشد جمعیت و افزایش مهاجرت روستاییان و عشایر موجب گسترش افسار گسیخته ی شهر شده و در پی آن محلات جدیدی در حاشیه ها پدید آمده اند.بسیاری از باغ ها و زمین های کشاورزی تبدیل به ساختمان های مسکونی و تجاری شده اند.مهاجران باتوجه به دلبستگی های طایفه ای مقصد خود را تعیین می کنند؛بدین ترتیب که تلاش می کنند محل انتخابی نزدیک ترین فاصله را با خاستگاه اصلی شان باشد و دیگراین که عده ی بیشتری از خاندان آن ها در آن منطقه سکونت داشته باشند.

ادبیات
آشکارترین و غنی ترین نشانه های ادبیات بومی این سرزمین را می توان در ترانه ها و افسانه های عامیانه ی آن جست و جو کرد؛ترانه ها و افسانه هایی که با اسطوره ها درآمیخته اند و سرایندگانی گمنام دارند.مویه ها،شادمانه ها،عاشقانه ها،ترانه های کار،ابیات تفال(چل سرو) و لالایی هااز جمله سروده هایی اند که شاعرانشان نام و نشانی ندارند و از دیرباز نسل در نسل،سینه به سینه در پیوندی با زندگی در تمامی اوقات سروده و خوانده شده اند؛در شادی و شیون،عشق و دلدادگی،فراغ و جدایی،هجو وطنز وحوادث روزگار.با آن که غالب این شعرا بی سواد یا کم سواد هستند اما به سادگی سخن گفتن شعر می گویند.با شعر زندگیشان را به تصویر می کشند و در یاد و خاطره ها ماندگار می سازند.ضرب المثل ها،چیستان ها و تمثیل ها بخش بسیار مهمی از ادبیات عامه ی این دیار است که از دیرباز تا امروز در همه ی اوضاع و احوال زندگی جریان داشته و دارد.
لرها به آثار ادبیات مکتوب فارسی مانند شاهنامه ی فردوسی(شهنومه)،خسروشیرین،هفت پیکرو اسکندرنامه ی نظامی دلبستگی بسیار دارند.در گذشته شاهنامه یکی از کتب درسی مکتب خانه ها بود و در شب نشینی ها شاهنامه خوانده می شد.آثار مکتوب به یاد مانده چنین نشان می دهد که لرستان در قرون گذشته دارای شاعران بزرگی بوده است.میرنوروز پدر غنایی ترین و عاشقانه ترین اشعار لری است.تک بیتی های لری او به لحاظ عمق معانی و روانی الفاظ با ترانه های کهن فهلویات پهلو می زند.سروده های میرنوروز معمولا دوبیتی های پیش درآمد اجرای لری هستند که در مقام علیدوستی(علیسونه) که نامش برگرفته از نام شاعر و دلداده ای ناکام از دیار میر بوده است خوانده می شوند.
در ادامه نویسنده به معرفی و شرح چند و چون مراسم و آئین های سوگواری یا پرس،آئین محرم ،در گل افتادن،تُک چِلَه (شب یلدا)،فال چل سِرو،همسرگزینی،نوروز،موسیقی آوازی،موسیقی سازی،آواهای چوپانی، مور(مویه)،عاشقانه ها،موسیقی سوگ،موسیقی حماسی پرداخته است و بدین ترتیب بخش نخست کتاب را به فرجام رسانیده است. بخش دوم کتاب همان طور که پیش تر اشاره شد به تصاویری گوناگون از فضاهای شهری و گرداگرد شهر اختصاص دارد. موضوع عکس ها به شرح ذیل است:
مناظر طبیعی از جمله کوه های مختلف و آبشارهای اطراف شهر،پرندگان،نشانه هایی از فصل ها در اطراف شهر،درختان،حیوانات،غرهای باستانی و کاوش های باستان شناختی در آن،محل کشف اشیای مفرغی در جنوب شرقی خرم آباد،ظروف برنزی،سفالی و نقره ای قلعه فلک الافلاک از نماهای داخلی و بیرونی مختلف ، موزه مردم شناسی قلعه ی فلک الافلاک،پل ها و سنگ نوشته ها و گرداب سنگی عصر ساسانی و اسلامی داخل و اطراف شهر،بناهای شهری از جمله حمام قدیم و مقبره شجاع الدین خورشید و زیدابن علی،بلدیه،نگارخانه میرملاس،بازارطلافروشان وکاروانسرای میرزاسیدرضا ،پل های دوره پهلوی اول ودوم،کشاورزی در روستاها،عشایر کوچرو،چهره های مردان و زنان عشایر،خانه های روستایی،ریسندگی زنان،گلیم لری و ساخت و پرداخت آن،یراق دوزی،سازسازی،عکس هواییورودی شهر از زوایای مختلف،بافت کهنه شهر ،کوه های دورتادور شهر،تنگه ها ودره ها،خیابان ها در زمستان،رود خرم آباد(خرم رود یا گلال) در فصول مختلف،عکس های هوایی از هر چهار سوی شهری محله های قدیمی شهر،پیشه ورا سنتی،دکان های قدیمی،دست فروشان،دروازه های قدیمی خانه ها،خانه های قدیمی شهر،تزئینات آجری،روزمرگی در گوشه و کنار شهر،یادمان های زندگی قدیم در شهر،کارگاه نقاشی،کتابفروشی های قدیمی،پارکهای اصلی و قدیمی شهر،منابع طبیعی شهر،بازار روز،بازارهای موقت،شهر در زمانمناسبت های مذهبی،شهر در روزهای نزدیک به نوروز،مراسم عروسی در شهر،میادین و منظرهای شهر،باغ وجش و موزه حیات وحش،نمای خیابان ها در روزهای تعطیل،زیرگذرها،خیابان ها و محله های جدیدتر شهر.