کتاب «امپراتوران و دزدان دریایی» ،نوشته نوآم چامسکی به موضوع تروریسم بینالمللی در جهان با تمرکز برسیاست های خارجی ایالات متحده بعد از حادثۀ یازدهم سپتامبرمی پردازد. او نشان میدهد چگونه آمریکا مسئول ترورهایی است که ادعا میکند با آنها در حال مبارزه است . در این کتاب اقدامات جنایتکارانه و تروریستی ایالات متحده در نقاط مختلف و عواقب مرگبار آن به تصویر کشیده شده است.کتاب حاضر با روایتی از سنت آگوستین از کتاب شهر خدا آغاز میشود .سنت آگوستین داستان دزد دریایی ای را برای ما روایت میکند که به چنگ اسکندر مقدونی افتاده بود.اسکندر از او پرسید چطور به خودت جرات میدهی تا دریاها را ناامن کنی؟ و دزد دریایی نیز در پاسخ میگوید “تو چطور به خود جرات میدهی تمام دنیا را ناامن کنی؟چون من این کار را با یک کشتی کوچک انجام میدهم تو نام دزدی بر آن میگذاری ،ولی تو همین کار را با ناوگان عظیم نیروی دریایی انجام میدهی به تو امپراتور میگویند”(۱۷) این کتاب با ترجمه ای آسان و روان به علاقمندان چامسکی و خوانندگانی که پیگیر سیاست های آمریکا در منطقه خاورمیانه هستند و افرادی که میخواهند بدانند چگونه رسانه ها افکار عمومی را درباره آنچه تروریسم نامیده میشود دستکاری میکنند وبرای کسانی که می خواهند ریشه اقدامات نظامی آمریکا در عراق و افغانستان ، و مداخلات آمریکا در لیبی و تخریب مداوم فلسطین را درک کنند ،توصیه می شود .
چامسکی در مقدمه کتاب پیامدهای حوادث تروریستی یازدهم سپتامبررا بازگو میکندو آن واقعه را آغازگر عصر تازه ای در جهان می داند . همچنین او اشاره میکند حدود بیست سال قبل از یازدهم سپتامبر، دولت ریگان وعده داده بود، غده سرطانی تروریسم ،که تمدن بشر را به بربریت و توحش باز میگرداند؛ ریشه کن خواهد کرد او آمریکای جنوبی ، خاورمیانه و مدیترانه را منایع اصلی تروریسم میدانست.ریگان در آمریکای مرکزی و خاورمیانه به جنایات تروریستی بسیار فاجعه آمیزی دست زد و تمام ارزش هایی را که مدعی بود برای آن مبارزه میکند ،زیر پا گذاشت. پس از حادثه یازدهم سپتامبرموج دوم مبارزه علیه تررویسم آغاز شد اما این بار شعله های آن خاورمیانه و مناطق مدیترانه را در برگرفت و پاسخی بود به یک اقدام جنایتکارانه ،برای همین آمریکا نیازی به بهانه تراشی نداشت. چامسکی میگوید:”یکی از ویژگیهای بارزاین جنگها، علیه تروریسم ،(چرچیلی)بودن آن است بر اساس دکترین چرچیل ،اغنیا و قدرتمندان کاملا حق دارند در آرامش کامل باشند تا از آنچه به دست آورده اند لذت کافی ببرند.حتی اگر آنچه به دست آورده اند با زور و خشونت باشد بر این اساس میتوان مردم را نادیده گرفت به شرطی که آنها در سکوت باشند .اما اگر این مردم بخواهند در امور کسانی که دنیا را اداره میکنند دخالت کنند تمام خشم و وحشت جهان را بالای سر خود خواهند دیدو قدرتمندان حق دارند بر آنها خشونت بورزند(۶۰)
نوشتههای مرتبط
کتاب مشتمل برهفت فصل میباشد .فصل اول به مفاهیم تروریسم و مقولات وابسته به آن در نظام آموزشی حاکم می پر دازد.فصل دوم تنها یک مثال و مشتی نمونه خروار از رویدادهای تروریستی است .فصل سوم به نقش لیبی و دکترین مسلط آن ایام، اختصاص دارد. فصل چهارم سخنرانی پیاده شده در مورد نقش آمریکا در خاورمیانه است و فصل پنجم مقاله ای است با عنوان تروریسم دولت های غربی و فصل ششم در مورد شکل گیری موج دوم جنگ علیه تروریسم است و فصل هفتم سیاست های ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه را بررسی میکند.
فصل اول کتاب با عنوان سلطه بر اندیشه ها و پرونده خاورمیانه ،به معنای مفاهیم رایج در عملکرد سیاستمداران می پردازد. اصطلاحات (جعل رضایت عامه)و (مهندسی رضایت عامه)از وظایف مهم سیاستمداران به شمار میآید.دکتر ایورت لاد میگوید:” یکی از وظایف رئیس جمهور جلب رضایت عامه است و این همان رویکرد اوروِلیسم در علم روابط عمومی در میان نخبگان و دانشگاهیان و بسیار الهام بخش آنهاست تا درخصوص نابودی مشارکت معنادار و دموکراتیک عامه مردم در شکل دهی سیاست عمومی چاره جویی کنند.(۶۵)
امروزه روش های متنوعی برای دستیابی به چنین اهدافی وجود دارد ،یکی از آن روشها استفاده از دروغ گویی و نعل وارونه زدن است ؛یعنی مفاهیم وواژه ها از معنای اصلی خود خارج میشوند؛ برای مثال ،در نشریات و رسانه ها زیاد میخوانیم که مینویسند ،(مذاکرات صلح بین اسرائیل و فلسطینیان )،در این مورد (صلح )به معنایی است که آمریکا یی ها آن را تعریف می کنند و شرایطی است که آمریکابرای صلح پیشنهاد میدهد؛ اگر با آن مخالفت شود؛ به معنای آن است که فلسطینیان به دنبال صلح نیستند و این همان نعل وارونه است .در نظام گفتمانی و دکترین غرب عبارات( تروریسم )و (مقابله به مثل کردن )نیز معانی خاص خود را دارند، هر اقدامی که اعراب انجام دهند تروریسم است، اما اقدامات تروریستی آمریکا و متحدانش فارغ از این که حقیقت چیست فقط (مقابله به مثل) است . در این فصل چامسکی اصطلاحات و مفاهیم بیشماری را مطرح میکند مانند ،(میانه رو)،( دموکراتیک)،( تروریسم)،( گروگان)،( تندرو)، این مفاهیم در دل نظام فکری حاکم ،بار معنایی خاص خود را دارد و نظام حاکم از راههای مختلف ،مانند رسانه ها به راحتی حقایق عینی تاریخ را کتمان کرده و آن را تحریف میکند.یکی از نکات جالبی که چامسکی در اینجا مطرح میکند اشاره به شستشوی مغزی ،تحت عنوان آزادی است ،در حیرت انگیز ترین حالت در کشوری رخ می دهد ، که شاید آزادترین کشور دنیا قلمداد میشود.در این سیستم همگان آزادند هر آنچه میخواهند بر زبان آورند اما تمام نظریات آنها در چارچوب پیش فرضهایی ارائه میشود که در کل با ساختار نظام فکری همخوانی دارد.در آمریکا مهندسی افکار و اندیشه ها بسیار کارآمد است ؛جامعه ای که توده مردم تصمیات نخبگان را یا به شدت حمایت میکنند و یا بی تفاوت از کنار آن میگذرند.
فصل دوم کتاب نمونه هایی از حملات گسترده ارتش اسرائیل با همکاری آمریکا به لبنان و بیروت و تونس را بازگو می کند و از کشته شدن هزاران افراد بیگناه و غیر نظامی در این مناطق خبر میدهد .چامسکی در این بخش توضیح میدهد که چگونه آمریکا و اسرائیل ، با ریاکاری و با توسل به خشونت و پافشاری بر سیاست های انکارگرایانه، مانع ایجاد صلح بوده اند و با گسترش تروریسم از طریق روشهای مخصوص به خود، در میان مردم و افکار عمومی احساس ترس و ناامنی را دامن زده اند. این دو کشور با بهره برداری از وحشت به وجود آمده، همچنان به سیاست های تجاوزکارانه خود ادامه می دهند وافکار عمومی را با خود همراه میکنند. آنها معمولااقدامات تروریستی خود را اقدامات ،(تلافی جویانه) ،میخوانند. چامسکی میگوید “در اذهان عمومی و روشنفکران جهان غرب، جنبش ملی یهود و شور برآمده از آن هیچ اقدام جنایتبار و تروریستی انجام نداده است.برای آمریکاییان همین کافی است به آن ها یادآوری شود:”هیتلر آمریکا را به خاطر حل مشکلات نژادهای بومی سرخپوستان بسیار ستود”و هنوز هم کسانی که در آمریکای لاتین با توسل به آموزه های هیتلر و با حمایت آمریکا حکومت میکنند ستایشگر آمریکا هستند اما تروریسم مدرن و نوینی که امروزه در کشورهای متمدن وجود دارد به شدت بوی گند دورویی و ریاکاری میدهد و مردمان شریف به خوبی این بوی گند را احساس و ان را تقبیح میکنند.(۱۸۱(
در فصل سوم ،چامسکی به بررسی دلایل واقعی آمریکا برای حمله به لیبی در سال ۱۹۸۶ میپردازد.واقعیت این بود که خطرتروریسم در لیبی بسیار ناچیز بود اما نکته مهم آن بود که معمر قذافی بزرگترین مانع در برابر اهداف و منافع آمریکا در شمال آفریقا و خاورمیانه بود .آمریکا از این حملات اهداف دیگری رانیز دنیال میکرد .آمریکا با این کار افکار عمومی داخل و خارج از مرزهای خود را آماده ساخت تا بعد از این ،شاهد خشونت ورزی های بیش تر و گسترده تر آمریکا در اقصاء نقاط جهان باشند.
فصل چهارم متن پیاده شده سخنرانی چامسکی در مورد نقش آمریکا در خاورمیانه است.چامسکی معتقد است آمریکا در دوران ریاست جمهوری ریگان، بوسیله رسانه ها وایجاد جنگ روانی ،مجموعه ای از دشمنان خطرناک ساخت ،که باید به سرعت ریشه کن می شدند.ازجمله معمر قذافی سگ هار خاورمیانه و یاسر عرفات پدر تروریسم امروزی تا فیدل کاسترو که به شوروی خدمت میکرد ؛بعد از پاکسازی این دشمنان، فرهنگ آمریکایی در تمام جهان گسترش می یافت، تا دیگر هیچ انسان فرومایه و پستی نباشد که بخواهد مذاکره و مصالحه کند ؛و عرصه سیاست در اختیار مردانی قرار می گیرد که میتوانند با اعزام نیروهای نظامی مزدور وبا تشکیل جوخه های مرگ و شکنجه، مردمانی را که قدرت دفاع از خود ندارند به مسلخ ببرند و در گفتمان جدید نام آن را محافظه کاری بگذارند.
چامسکی در فصل پنجم، با عنوان تروریسم بین المللی ،روش برخورد با تروریسم را به روش حقیقی و روش تبلیغاتی طبقه بندی می کند ،تا نشان دهد معمولا از مفهوم تروریسم ،سلاحی ساخته می شود برای خدمت به نظام های قدرت.از این رو قابل پیش بینی است که هر کدام از این روشها به چه سرانجامی منتهی خواهد شد.در روش حقیقی ابتدا عناصر و مولفه های تشکیل دهنده تروریسم شناسایی و نمونه های آن بررسی می شود سپس علل و تبعات آن مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد .در روش تبلیغاتی این نظریه وجود دارد که عملیات تروریستی فقط بر علیه دشمنان صورت میگیرد، بنابراین اقدامات جنایتکارانه آمریکا به اقدامی تلافی جویانه و یا دفاع از خود تعبیر میشود؛در مناقشه میان اعراب و اسرائیل میتوان نمونه های بیشماری از این دست یافت؛ از آنجا که اسرائیل دولت نیابتی آمریکا در خاورمیانه است آمریکا همیشه روایت های اسرائیل را واقعیت می پندارد.
فصل ششم درباره اتفاقات بعد از واقعه یازدهم سپتامیر می باشد .یازدهم سپتامیر واقعه مهمی بود زیرا انسانهای بی گناهی جان خود را از دست دادند از سال ۱۸۱۴ که بریتانیا یی ها واشنگتن را به آتش کشیدند و تمامیت ارضی آمریکا زیر پای مهاجمان به خطر افتاد تا یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ هیچکس به آمریکا تجاوز نکرده بود و حتی تهدید به تجاوز هم نشده بود.بعد از این حادثه، آمریکا و هم پیمانانش به افغانستان حمله کردند ؛ جنایاتی که در آنجا صورت گرفت خدشه ای بر ارزش های اخلاقی آمریکاییان وارد نکرد.نابودی انسان ها در سکوت کامل انجام شد و کشورهای غربی به ویژه آمریکا ،عامدانه این اخبار را به فراموشی سپردند و هیچکس هم اعتراضی نکرد.
درهمین فصل نگاه کوتاهی به فرآیند (جهانی سازی )شده است، برنامه ریزان نظامی آمریکا وارزیابی کارشناسانشان این است که جهانی سازی بر خلاف آنچه ادعا و تبلیغ می شود شکاف میان کشورهای غنی و فقیر را به شدت افرایش میدهد بنابراین هشدار می دهند که لازم است تمام عناصر سرکش را با ارعاب یا با به کارگیری سلاح ها و تسلیحات مرگبار از زمین و فضا مهار کرد .اما چامسکی این نوید را میدهد که جنبش هایی در سرتاسر جهان به طور بی سابقه در حال شکلگیری وتکوین هستند بنابراین دلیلی ندارد در برابر تلاش های آمریکا برای نهادینه کردن سلطه اش سر فرود آوریم .
فصل آخر در مورد همکاری آمریکا و اسرائیل در مقابل فلسطین است.بعد از پیروزی اسرائیل در سال ۱۹۶۷ عملا روابط اسرائیل و آمریکا بسیار نزدیک شد بعد از جنگ جهانی دوم نیز آمریکا بعنوان قدرت برتر در جهان ظهور کرد و میخواست دست رقبای اروپایی خود را از منطقه خاورمیانه کوتاه کند.از اینرو برای قدرت نمایی از نیروهای محلی استفاده میکرد .بعدها هم برای کنترل و سرکوب جنبش های ملی گرایانه اعراب از جمله عبدالناصر ازاسرائیل کمک گرفت.از آنجا که اسرائیل به ایالات متحده وابسته است ، آمریکا بعنوان یک متحد قابل اعتماد ،برای پیشبرد اهدافش ازاسرائیل استفاده می کند؛اسرائیل نیز با حمایت های بی دریغ امریکا همچنان به اشغال اراضی و توسعه شهرک سازی ادامه میدهد.
تهران_۱۳آذر ۱۳۹۹
چامسکی،نوام،۱۳۹۷،مترجم محسن عسکری جهقی،تهران انتشارات ثالث