پویان پاکنژاد
آزمایشگاه – این مطلب در چارچوب بخش آزمایشگاه انسانشناسی از مجموعه کارنوشت های دانشجویان کارشناسی ارشد و دکترا برگزیده و منتشر میشوند. انتشار این مطالب بدون اجازه مکتوب و رسمی مدیریت موسسه انسانشناسی و فرهنگ غیرقانونی است.
بیداری دومین و آخرین رمان کیت شوپن نویسنده آمریکاییست که در سال ۱۸۹۹ به چاپ رسید. بیداری روایتگر زندگی ادناست، زنی آمریکایی که درسدد است خود را از قید و بندهایی که جامعه بر او سوار کرده برهاند و هویت خویش را بازتعریف کند. از این حیث رمان در رده آثاری چون مادام بواری، آنا کارنینا و هدا گابلر قرار میگیرد.
رمان در زمان انتشار یعنی اواخر سده نوزده میلادی اقبالی نمییابد زیرا جامعه اخلاقگرا و مردسالار آن دوران تاب مواجه شدن با شخصیت زنی سرکش که به سنتها پشت میکند و در پی استقلال و آزادی فردی در زندگش شخصیاش است را حتی در سطح ادبیات ندارد، از همان دست نقدهایی که به اِما بواری رمان فلوبر نیز وارد شد منتها این بار تندتر و گزندهتر چرا که نویسنده رمان نیز زن است.
«بیداری» اثری نابههنگام بود که تا دههها بعد نیز مهجور ماند اما تحولات دهه شصت و هفتاد میلاد و شکلگیری جنبشهای اجتماعی در زمینه حقوق زنان باعث شد نگاهها به سمت این رمان برگردد تا جایی که تجدید چاپ این رمان توسط انتشارات بزرگ «نورتون» انجام گرفت و به برنامه مطالعات دانشگاهی نیز راه یافت.
بیداری رمانی واقع گراست ساختار آن، همچون سایر آثاری که با محوریت مسائل زنان نوشته شدهاند و داستان زنان نام گرفتند، واجد پلاتی کوتاه اما توصیفاتی جزءپردازانه است و نویسنده با روایتهای روزمره و صحنهپردازی فضای جهان اثرش را میسازد. علاوه بر پلات و شخصیت محوری رمان ظرافت در توصیف لباسهای زنانه، غذاها و بدن زن، فرمی زنانه به رمان بخشیده است.
خانواده پونتلیه یعنی لئونسه پونتلیه تاجر نیواورلئانی، همسرش ادنا و دو پسر آنها اتین و رائول طبق رسم هر ساله تابستان را در سواحل خیلج مکزیک سپری میکنند. این تعطیلات زمینه آشنایی ادنا با مرد جوانی به نام رابرت را فراهم میآورد پیادهرویهای هر روزه آنها و شناختی که طی گذر زمان نسبت به یکدیگر پیدا میکنند موجب شکلگیری علاقهای میان آن دو میشود. رابرت با خانواده ادنا رفت و آمد دارد و او علی رغم آنکه در ابتدا جسور می نمایاند برای پیشگیری از پیشرفت رابطهاش با ادنا جزیره را ترک میکند و عازم سفر میشود. ادنا یکباره خود را در انزوا می یابد ابتدا این حس را به واسطه ترد شدن از جانب رابرت میداند. اما گویی این تجربه یعنی عشق، آگاهی او را دستخوش تغییر ساخته است. عشقی انقلابی که زمینه بازنگری او در شخصیتش و به تبع آن زندگی شخصیاش را فراهم میآورد. ادنا دیگر نمیتواند به ملال زندگی روزمره و آداب آن تن دهد او کمکم از وظایف اجتماعی خود از جمله همسر بودن و مادر بودن شانه خالی میکند و از این بابت چه از جانب همسرش و چه دوستانش مورد سرزنش قرار میگیرد. پس از بازگشت به نیواورلئان ادنا به مرور خود را از مهمانیها و مراسم هفتگی کنار میکشد. همراهی همسرش آقای پونتلیه که به مدت چند ماه عازم سفری تجاری است را نمیپذیرد در مدت دوری از همسرش خانهای کوچک و مستقل برای خود دست و پا میکند و حتی فرزندانش را به روستای و نزد والدین شوهرش می فرستد در خانه جدید او دوباره مهمانیهای هفتگی به راه میاندازد و جامعهای جدید از دوستان و اطرافیان را برای خود تعریف میکند اما همه اینها مفری برای رهایی از جامعه مرد سالار فراهم نمیآورد و ادنا خود را بار دیگر در انزوا مییابد انزوایی که حتی با بازگشت رابرت رفع نمیشود چرا که هویت ادنا در طول این فراق دگرگون شده است. تابستان سال بعد خانواده پونتلیه بار دیگر برای تعطیلات به همان جزیره میروند ادنا که به تازگی شنا کردن را آموخته به دریا میزند و باز نمیگردد.
الگوی چنین داستان عاشقانهای ابتدا بسیار آشنا و تکراری به نظر میآید اما روایتهای روزمره و توصیفهای بیرونی هستند که رمان را شکل میدهند تجربه عشقی که به واسطه زندگی در جامعهای که قوانین و ارزشهای مردسالارانه در آن نهادینه شده و از اینرو امکان بروز نمییابد و موجب اشتداد تحولات درونی و دیگرگونی و باز تعریف هویت میشوند. وقتی از قوانین و ارزشهای مردسالارانه حرف میزنیم صحبت از هر آن چیزیست که در نهاد آدمی تهنشین شده و او را خودانگیخته ساخته و در مقابل هر نوع انحراف و شدنی سرکوب میکند. اما بواری به ما میآموزد این انزوا تنها از طریق پناه بردن به ادبیات، خریدن اشیا و اقلام بلامصرف و میلورزی جنونآمیز قابل تحمل است ادنا در نقطهای با مادام بواری هم عقیده است اینکه یگانه راه رهایی حذف خود از دامنه چنین جهانیست.