انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

مدیریت شهری و توسعه دانش شهری

فاضلی، محمد، بهرامی، اردشیر، کریمی، طیبه، مدیریت شهری و توسعه دانش شهری، تهران: تیسا، ۱۳۹۳.

معرفی کتاب

این کتاب، جلدِ دوازدهمِ یک مجموعه چهارده جلدی است. مجموعه‌ای که به مستندسازی و ارزیابی تحلیلی و انتقادی فعالیتهای شهرداری تهران در سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ در حیطه اجتماعی و فرهنگی می‌پردازد.

کتاب، حول ایده‌ای با عنوان « شهرداری به مثابه نهاد اجتماعی» شکل گرفته، ایده‌ای که چند سالی است شورای اسلامی شهر تهران و شهردار تهران آن را طرح کرده‌اند. کتاب شامل دو بخش است و هر بخش شامل فصلهایی است. در بخش اولِ کتاب، این ایده طرح شده و شرایط تبدیل شدن شهرداری به نهاد اجتماعی بررسی شده است. به گفته نویسنده کتاب، این ایده، چتر نظری‌ای است که چرایی و ضرورت مداخله شهرداری در تولید دانش اجتماعی و فرهنگی درباره شهر تهران را توضیح می‌دهد. سپس در همان بخش اول، الزاماتِ ورود شهرداری به تولید این دانش نیز شرح داده می‌شود.

در بخش دوم کتاب، دانش اجتماعی و فرهنگی تولید شده در شهرداری تهران (۱۳۸۴-۱۳۹۱) موردِ بررسیِ تجربی قرار می‌گیرد. با اجباری شدن انجام مطالعات ارزیابی تأثیر اجتماعی و فرهنگی(اتاف) برای پروژه‌های شهری از سال ۱۳۸۶، دایره تمرکزِ مطالعات اجتماعی و فرهنگی در معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران بیشتر شده است. مطالعه حاضر از این رو، به بررسی دانش اجتماعی و فرهنگی تولید شده در این معاونت اختصاص دارد. بررسی مطالعات و اقدامات عملی انجام شده در این معاونت با دو منظور صورت گرفته است. اولین منظور، شناسایی کنشگرانی بوده است که در تولید دانش یاد شده سهم داشته‌اند. به نظرات این کنشگران برای ارزیابی فرایند تولید دانش نیاز است. دیدگاه‌های برخی از این کنشگران اعم از محققان، مترجمان یا مؤلفان کتابها و تحقیقات انجام شده در این کتاب آمده و این دیدگاه‌ها برای آسیب‌شناسی فعالیتهای انجام شده، اهمیت دارند. دومین منظور این است که با تطبیق مدل مطلوب و آنچه در واقع محقق شده است، امکان ارزیابی واقع‌بینانه‌‌تری از اقدام‌های صورت گرفته به وجود می‌آید و می‌توان برای آینده تولید دانش برای شهر، پیشنهادهایی نیز داشت. در این کتاب علاوه بر تلاش نظری برای پاسخگویی به این سؤال که چرا شهرداری باید در تولید دانش اجتماعی و فرهنگی درباره شهر مداخله کند، و تحلیل تجربی اقدامهای علمی انجام شده در زمینه تولید این دانش، به این سؤال نیز تا حدودی پاسخ داده شده که اقدام شهرداری برای مشارکت فعال در تولید دانش اجتماعی و فرهنگی چه نتایجی در ابعاد مختلف دربرداشته است.

عنوان بخش اول این کتاب، مبانی نظری مداخله شهرداری در تولید دانش اجتماعی و فرهنگی است. این بخش شامل دو فصل است.

فصل۱- شهرداری به مثابه نهاد اجتماعی: در این بخش علاوه بر مطرح شدن ایده « شهرداری به مثابه نهاد اجتماعی»، سه رویکرد به نهاد اجتماعی شرح داده شده و تعریفی برای نهاد ارائه و ویژگی‌های نهاد مناسب مطرح شده است. در اینجا نویسنده می‌گوید که اگر شهرداری خواهان تبدیل شدن به نهادی اجتماعی است، باید مشخص شود که قرار است به کدام نیاز مغفول مانده پاسخ بگوید. « حقوق شهروندی» همان چیزی است که شهرداری باید آن را محور پاسخ‌گویی به نیازها قرار دهد و البته حقوق شهروندی نیز نیازمند تعریف و سپس ارزیابی وضع موجود برای درک فاصله‌ها تا وضعیت‌های مطلوب است.

در ادامه این مطلب نکاتی یادآور می‌شوند: بدون باز شدن فضایی برای مباحثه عمومی درباره حقوق شهروندی و برقراری دیالوگی میان ذی‌نفعان مختلف که بتوانند به صورت آزادانه درباره حد و مرزهای حقوق و تکالیف شهروندی بحث کنند و از تشکیل چارچوبهایی برای تضمین منافع مطمئن شوند، امکانی برای شکل‌گیری نهاد اجتماعی وجود ندارد. نهادها باید احساسی از عادلانه بودن را در افراد ایجاد کنند تا بتوانند بدون استفاده تام و خشن از قدرت، دوام بیاورند.

شهرداری بدون وانهادن عمده مأموریتهای فعلی‌اش و شاید با پذیرفتن مأموریتهای دیگری، نیازمند بازسازی و توانمندسازی سازمانی و بازنگری در رویه‌های کاری است تا بتواند احساس عادلانه بودن و تضمین منافع پایدار شهروندان را ایجاد کند و به عنوان هماهنگ‌کننده بی‌طرف در تأمین منافع جمعی و رعایت منافع فردی عمل کند. در شرایطی که سازمان شهرداری در مظان فساد باشد، نظام بودجه‌ریزی شفاف نباشد، بهره‌وری سازمانی اندک باشد و بقیه نواقص سازمانی بر آن فشار بیاورند، نمی‌تواند ملزومات نهادی شدن را داشته باشد.

فصل ۲- الزامات ورود شهرداری به تولید دانش: در این فصل از سه زاویه به مبحث ضرورت تولید دانش پرداخته می‌شود؛ الزامات حقوقی و قانونی، ملاحظات نظری و الزامات محیطی. در زمینه الزامات حقوقی و قانونی باید گفت که قوانین و مقررات شهرداری‌ها از ابتدای تأسیس آنها در سالهای پس از انقلاب مشروطه و تصویب قوانین شهرداری‌ها در مجلس شورای ملی وقت، تا زمان حاضر، وظایفی را برای شهرداری‌ها مشخص کرده‌اند که انجام آن وظایف، نیازمند تولید دانش اجتماعی و فرهنگی درباره ابعاد مختلف زندگی در شهر است.

در زمینه ملاحظات نظری درباره شهر نیز باید گفت که غالباً ساخت بزرگراه‌ها، پارک‌ها، مدیریت پسماندهای شهری یا گسترش شبکه‌های حمل و نقل، مقولاتی فنی و مرتبط با شهرسازی تلقی می‌شوند. در قبال این‌گونه اقدام‌ها با دو رویکرد مواجه هستیم. گاهی اوقات بر وجه فنی، اقتصادی و شهرسازی آنها تأکید می‌شود و ملاحظه نکردن ابعاد اجتماعی به ناکارآمدی می‌انجامد که برای مثال طرحهای مدیریت پسماند محتمل است که در معرض چنین نقصانی قرار گیرند. و در عمده موارد، تأکید بر ماهیت فنی و شهرسازانه پروژه‌ها، نوعی مخفی کردن ابعاد ایدئولوژیک طرحها و الگوهای تقسیم منافع است.

برای نشان دادن ابعاد اجتماعی و ضرورت مداخله در تولید دانش اجتماعی و فرهنگی جهت حرکت به سمت مدیریت پایدار مسائل شهری، نمونه‌هایی از هر دو دسته، دراین فصل تحلیل می‌شوند. برای دسته اول، مسئله تفکیک زباله از مبدأ مثال زده شده است که در ایران بیشتر با نگاهی فنی و زیست‌محیطی به آن نگریسته شده است تا توجه به متغیرهایی با ماهیت اجتماعی که در جلب مشارکت مردم در تفکیک زباله از مبدأ مؤثرند. برای دسته دوم نیز، ساخت پارک چهل‌بازه در مشهد به عنوان یکی از طرحهای در حال احداث شهرداری مشهد مثال زده شده است. در حالی که شرق مشهد نیاز و استحقاق بیشتری برای صرف بودجه‌های عمرانی دارد، این پارک در بخش غربی مشهد و منطقه بیشتر برخوردارِ شهر احداث می‌شود که به دنبال آن، برای ساکنان این منطقه که از گروه‌های برخوردارترِ شهر هستند و نیز برای متقاضیان ساخت برجهای مسکونی ارزش افزوده ایجاد می‌شود. به طور خلاصه، ایده «شهرداری به مثابه نهاد اجتماعی» و قرار گرفتن شهرداری در جایگاه تأمین‌کننده خیر عمومی، نمی‌تواند بدون توجه به تولید نوعی از دانش درباره شهر که عدالت در کانون گفتمان آن قرار داشته باشد، امکان‌پذیر شود.

در زمینه الزامات محیطی نیز باید گفت که کلان‌‌شهرها در خود انواعی از گروه‌‌های آسیب‌پذیر را نیز جای داده‌اند و تهران نیز از این قاعده مستثنی نیست. آمار طلاق در تهران، افزایش سن بی‌خانمانی در شهر تهران، افزایش تعداد حاشیه‌نشین‌های شهر تهران، آمار متکدیان در سطح شهر و آمارهایی دیگر، تولید دانش اجتماعی و فرهنگی را ضروری می‌سازند.

عنوان بخش دوم این کتاب، بررسی تجربی دانش اجتماعی و فرهنگی تولید شده در شهرداری تهران(۱۳۸۴-۱۳۹۱) است. این بخش شامل سه فصل است.

فصل ۳- تولید دانش اجتماعی و فرهنگی در معاونت اجتماعی: در این فصل، مهمترین انواع فعالیتهای علمی و پژوهشی انجام شده در معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران، تشریح و منطق حاکم بر هر کدام توضیح داده شده است.

فصل ۴- فرایند کیفیت و تأثیرات تولید دانش اجتماعی و فرهنگی: داده‌های موجودِ عملکرد شهرداری تهران در زمینه تولید دانش اجتماعی در هشت سال گذشته (۱۳۸۴-۱۳۹۲) بسیار زیاد بوده اما این عملکرد قابل انتقاد است و از نواقصی رنج می‌برد. مدیران شهرداری تهران به سه دسته تقسیم می‌شوند: مدیرانی که اعتقادی به انجام مطالعات اجتماعی ندارند. مدیرانی که به مطالعات اجتماعی اعتقاد دارند، اما نتایج مطالعات کنونی را به دلیل کیفیت پایین پژوهش‌های صورت گرفته غیرکاربردی و غیرقابل استفاده می‌‌دانند و مدیرانی که ضمن اعتقاد به ضرورت مطالعات اجتماعی در عین حال کوشیده‌اند که از طریق مکانیسم‌های درون منطقه‌ای، کیفیت مطالعات را افزایش داده و آنها را قابل استفاده کنند( این مدیران در اقلیت بوده و بر اساس مصاحبه‌ها فراتر از مدیران یک یا دو منطقه شهرداری تهران نیستند).

از سوی دیگر، گرچه طرح‌های اتاف از رشد کمّی قابل ملاحظه‌ای برخوردار بوده‌اند اما کارشناسان و مدیران شهرداری با وجود تأکید بر ضرورت انجام طرح‌های اتاف، ارزیابی مثبتی از کیفیت این طرح‌ها نداشته‌اند. علت کیفیت پایین بخش وسیعی از طرح‌های انجام شده‌ را در سه عامل می‌توان جستجو کرد. ۱- فرایند نامناسب واگذاری طرح‌ها و وجود فساد اداری در واگذاری آنها ۲- عدم تدوین شرح درخواست از سوی کارفرمایان برای این طرحها و نامشخص بودن خواسته‌های کارفرما از مجری ۳- نظارت نه چندان مناسب ناظران بر عملکرد مجریان طرحها.

همچنین، مهمترین آسیبهای وارد بر طرح پژوهشگر محله عبارتند از: پژوهشگران محله، موقعیت شغلی خود را موقت دانسته و در صورت یافتن موقعیتی بهتر آن را رها خواهند کرد و آسیب دیگر،کیفیتِ پایینِ بخشی از کارهای انجام شده است که علت این دو آسیب، حقوق اندک این پژوهشگران در مقایسه با وظایف محوله به آنها است. از آسیبهای دیگر این طرح، کاهش انگیزه فعالیت در بین این پژوهشگران و کاهش انگیزه همکاری در بین ساکنان محل با این پژوهشگران است که علت آن مشخص نبودن جایگاه سازمانی این پژوهشگران و عدم برخورداری نتایج تحقیقات آنها از ضمانت اجرایی است.

فصل ۵- تولید دانش و نهاد اجتماعی شهرداری: مشکل کلان فعلی در شهرداری تهران این است که« بُعد اجتماعی و فرهنگی» شهر کماکان مغفول، تعریف نشده و غیر عملیاتی است. وقتی هنوز بُعد اجتماعی و فرهنگی حمل و نقل، مدیریت پسماند، کنش فرهنگی، عدالت یا نابرابری تعریف نشده باشد، انتظار از اقدام اقتصادی، فنی و زیست محیطی نیز قابل تعریف نیست. تعریف نکردن از بُعد اجتماعی و فرهنگی به معنای ناتوانی در تعریف کردن انتظار واقع‌بینانه از سایر ابعاد حیات شهری است. مشکل تولید دانش اجتماعی و فرهنگی در شهر تهران، فقدان تعاملی میان سطح کلان برنامه‌ریزی برای تولید دانش و فعالیتهای تولید دانش در سطح خرد است.

اقدام دوم بعد از تعریفِ بُعد اجتماعی و فرهنگیِ اهداف چشم‌انداز شهر تهران، شاخص‌سازی این ابعاد است. تا زمانی که چنین اتفاقی نیفتد، سطح توجه به دانش اجتماعی و فرهنگی، به نمایشِ توجه به مطالعه اجتماعی و فرهنگی منحصر خواهد شد.

در ضمیمه این کتاب، فهرست فعالیتهای تولید دانش اجتماعی و فرهنگی در معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران دیده می‌شود. در این فهرست، نظرسنجی‌ها، فهرست پایان‌نامه‌های حمایت شده، مطالعات اتاف، عناوین کتابهای تألیفی و ترجمه‌شده آمده است.