انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

محرمیت و خلوت در معماری ایرانی

مقدمه: « بنا داری سه ساحت است: ساحت اول نوعی سرپناه است در جهت حفظ و امنیت انسان در برابر گزندها . ساحت دوم ساختمان است که در آن علاوه بر کارکردهای مورد نیاز، عناصری از زیبابی شناسی و امنیت روانی ظهور می یابد . ساحت سوم معماری است یعنی بنایی که در آن معنا مقدم بر فرم است و به یک عبارت در معماری، معانی و مفاهیم صورت تجسمی می یابند. بنابراین معماری زبان و بیان معانی و مفاهیم است و به همین دلیل در بردارنده هویت و فرهنگ یک ملت و تمدن. »(بلخاری قهی،۱۳۹۰: ۱۳)

مسکن نهادی است که در راستای یک رشته مقاصد پیچیده به وجودآمده و صرفاً یک ساختار نیست. از آنجایی که ساختن یک مسکن پدیده ای فرهنگی است، شکل مسکن و سازمان و نظم فضایی آن، شدیداً متأثر از محیطی فرهنگی است که مسکن به آن تعلق دارد. هدف و نقش مسکن، ایجاد یک واحد اجتماعی فضایی است .خصوصیات ویژه یک فرهنگ یعنی روش مورد قبول آن فرهنگ که براساس آن به انجام امور پرداخته می شود و از آنچه که از نظر اجتماعی پذیرفته شده نیست، پرهیز می شود و همچنین آرمان های ضمنی، باید مورد توجه قرار گیرد؛ زیرا این عوامل بر شکل خانه و مجتمع ها تأثیر می گذارد. این توجه یا دقت نظر شامل تفاوتهای بسیار ظریف و وجوه کاملاً مشهود یا کلاً کاربردی آن فرهنگ نیز می شود چیزهایی که در یک فرهنگ، دارای معنا و مفهوم است غالباً آنهایی هستند که فرهنگ فوق با ممنوع کردن صریح یا ضمنی آنها، انجام یا پرداختن به آنها را غیرممکن می­کند. پس مسکن نه تنها پدیده ای است فرهنگی، بلکه فضایی است که عامل فرهنگ در ایجاد و شکل دادن به آن تأثیر دارد. از میان عوامل مختلفی که هریک به طریقی در چگونگی شکل دادن به آن نقش دارد، بعضی از عوامل دارای تأثیر شاخص تری هست؛ به این دلیل گفته می­شود که دو گروه عامل در تعیین شکل مسکن مؤثر است : عوامل تعیین کننده و عوامل تأثیرگذار.(راپاپورت،۱۹۲۹:۴۵)

معماری و فرهنگ نسبت به یکدیگر متأثر هستند و تا زمانی که معماری بر اساس فرهنگ یک منطقه مطابقت داشته باشد ، قابل قبول است و کارکردهای مفیدی خواهد داشت ؛ از زمانی که معماری در جهت مقابل فرهنگ قرار بگیرد دچار کژکارکرد می شود و قابلیت های خود را تا حدی از دست می دهد.

آنچه که امروزه به وفور دیده می شود، برج ها و آپارتمان هایی اند که با سرعت بالایی در حال افزایش هستند و در طراحی این آپارتمان ها ، معماری مدرن جایگزین معماری سنتی شده است . نمایی بیرونی به شدت اهمیت پیدا کرده است و زیبایی سازی از درون به بیرون منتقل شده است. در حالی که در گذشته، به درون ساختمان توجه بیشتری می شد و تزیینات و زیبایی سازی در درون ساختمان به کار می رفت و نمای بیرونی ساختمان بسیار ساده بود . به عبارت دیگر، در دوران قاجار درونگرایی مورد توجه بود و به تدریج ، برون ساختمان نیز اهمیت پیدا کرد و کم کم از دوران پهلوی به بعد ، برونگرایی به شدت اهمیت یافت و هم اکنون نیز در ساخت و سازها ، جایگاهی بس عظیم دارد.

مبحث خلوت و حریم ، در معماری درونگرای ایرانی بسایر حائز اهمیت است. در این نوشتار نیز تلاش می شود تا از دریچه معماری درونگرای ایرانی ، به مقوله خلوت و حریم در خانه های ایرانی پرداخته شود.

معماری ایرانی

« معماری در ایران بیش از ۶۰۰ سال تاریخ پیوسته دارد. این معماری نه تنها فراتر از مرز جغرافیایی ایران امروزی نمودی بارز دارد بلکه از نظر تنوع ، پهنه وسیعی را در بر می گیرد. عناصر طراحی نیز در معماری ایرانی از قدمتی ۳ هزار ساله برخوردار است . این عناصر از تالار گوردخمه ها گرفته تا سقف چهارطاقی ها و چهار ایوانی ها همواره در دوران های مختلف حضور داشته و تأثیر گذاری خود را در زندگی امروز نیز حفظ کرده اند. در واقع معماری ایرانی دارای استمراری بوده که هر چندبارها بر اثر کشمکش های داخلی و هجوم های خارجی دستخوش فترت یا انحراف موقتی بوده ، با این همه به سبکی دست یافت که با هیچ سبک دیگری اشتباه نمی شود . در ایران معماری آثار تاریخی در عین اینکه دارای مفهوم و هدف دینی و آینی است ، مانند سایر نقاط جهان وابسته به عواملی چون اقلیم ، مصالح موجود ، فرهنگ منطقه ، فرهنگ همسایه ، دین و آیین و باور و بانی بناست.»(نورآقایی،۱۳۸۶)

در معماری ایرانی دالان، فضای ارتباطی بیرون و درون به شمار می­رود. فضای دالان در معماری خانه­های ایرانی چنان اهمیتی می­یابد که به جرأت می­توان آنرا جوهر اصلی فضاهای خانه­ها، دانست.

در این فضاست که گسستن از بیرون و پیوستن به درون به تدریج حاصل می­شود. زندگی جهانی بیرون، صداها، رنگها، و حرکت در فاصله زمانی که در این فضای میانجی طی می­شود، کم کم محو می­گردد. این فضایی است که واسطه میان بشریت (میدان برون) و روحانیت (شبستان درون)، عالمی است میان جسم و روح و سیری است برای رساندن انسان به نیستی و به هیچ، و جایی که از بند حواس رهایی یابد و ظواهر و زوائد را بشناسد و از خود دور کند، خود را درک کند و به دریای حقیقت بپیوندد و راه رسیدن به فطرت را طی کند.(فیروز بهر، ۱۳۸۸)

« در جامعه سنتی ،آثار معماری ،آثاری مصنوع و منفک از خلقت نبود؛ بلکه جزیی از آن شمرده می شد. از این رو ، معمار نهایت هنر خود را این نمی دانست که اثری متباین با طبیعت بسازد؛ بلکه در این می دانست که اثر او ، هم در عمل آسیبی به طبیعت نرساند و هم در سیمای خود با طبیعت متباین نباشد. در عالم پیش از مدرن، معمار خود را مستحیل در جامعه و معیارهای آن می دید و وظیفه خود را در نهایت ، بهبود بخشیدن آن ضوابط می دانست. نوآوری در آن زمان نیز ممدوح بود؛ اما مفهومی دیگر داشت . نوآوری به معنای در انداختن طرح های تازه در چهارچوب زیباشناسی مقبول و با حفظ اصولی بود که سنت ایجاب می کرد . تجاوز از این حدود را نه نوآوری ممدوح ، بلکه بدعت مذموم می شمردند و خود را موظف به بهره گیری از تجارب هزاران ساله معماران پیش از خود در فراهم آوردن سکونت گاه مطلوب انسان می دانستند. «(قیومی بیدهندی،۷۵-۷۴)

فضای ورودی بناهای درونگرا

« فضاهای ورودی بناهای درونگرا دارای دو نما هستند . نخست نمایی که از بیرون دیده می شود و دوم نمایی که از درون (درون فضای باز داخلی) مشاهده می گردد. »(سلطان زاده، ۱۳۷۲: ۱۶۶)

«فضای ورودی،یک فضای رابط و اتصال دهنده است ، زیرا بسیاری از بناها به خصوص بناهای قدیمی درون گرای واقع در بافت های پیوسته از لحاظ کالبدی، کارکردی و بصری غالباً تنها از طریق فضای ورودی با معبر یا سایر فضاهای عمومی ، پیوند و ترکیبی فعال می یافته اند ، چون بیشتر این گونه بناها فاقد نماهای بیرونی طراحی شده ای بودند . به این سبب فضای ورودی یک فضای ارتباطی و اتصال دهنده یک بنا با محیط پیرامونش می باشد. »( سلطان زاده، ۱۳۷۲: ۱۷۲)

« درِ ورودی هر بنا را می توان مهمترین عامل در نظارت بر ارتباط دانست . در عمومی ترین و ساده ترین شکل ، با بسته شدن درِ ورودی ، ارتباط قطع می شود و سپس در هر زمان که مالکان یا استفاده کنندگان از فضا اراده نمایند، این ارتباط را به صورت دلخواه ( در زمان های مختلف و برای افراد گوناگون)می توانند ایجاد کنند . وجود دو نوع وسیله آگاه کننده : کوبه و حلقه، در روی درهای ورودی برای مردان و زنان ، همچنین وجود ورودی های جداگانه برای زنان و مردان در بعضی مسجد ها ، ورودی های جداگانه برای بخش بیرونی و اندرونی در برخی از خانه ها ؛ نمونه هایی از شیوه های مربوط به کنترل ارتباط است. نظارت بر ارتباط با روش های گوناگونی صورت می گرفته است . یکی دیگر از این روش ها ، نحوه طراحی فضای ورودی به گونه ای است که هدف یا هدف های لازم را در چگونگی ایجاد ارتباط بین یک فضا با فضاهای پیرامون آن تأمین نماید. در خانه ها که نمی خواستند یک شخص نامحرم از جلوی فضای ورودی به داخل خانه دید داشته باشد و نیز برای تأمین حداکثر امنیت سعی می کردند مسیر حرکت در داخل فضای ورودی را تا حد امکان طولانی نمایند .»(سلطان زاده، ۱۳۷۲: ۱۷۳)

«در بسیاری از تالارها یا اتاق ها به طور معمول در ورودی در دهانه میانی دیوارهای جانبی قرار داده می شد. به این ترتیب فضای داخلی اتاق به دو ناحیه که در مواردی به اصطلاح رایج بخشی از آن را بالای اتاق و بخش دیگر را پایین اتاق می نامیدند ، تقسیم می شد . بالای اتاق محل استقرار بزرگ تر ها بود . به این ترتیب محل ورود به اتاق در میان دو حوزه فوق که فضا را به دو بخش تقسیم می کرد، قرار داشت. در بعضی خانه ها به ویژه خانه های بزرگ طراحی شده ، بین فضای تالار و دو اتاق گوشوار طبقه فوقانی واقع در دو سوی آن از طریق پنجره های ارسی یا سطوح مشبک ارتباط بصری پدید می آمد تا در برخی از مجالس و میهمانی ها ، زنان واقع در اتاق های گوشوار طبقه فوقانی بتوانند مجلس واقع در تالار را تماشا کنند ، بدون آنکه به صورتی روشن دیده شوند . این نوع طراحی برای رعایت موضوع محرمیت و متمایز شدن مجالس بزرگ مردانه از مجالس زنانه صورت می گرفت. در میهمانی های کوچک خویشاوندان نزدیک ، همه در یک فضا مستقر می شدند . (سلطان زاده: ۱۳۷۴: ۱۸۷)

محرمیت و امنیت

« برای حفظ محرمیت ساکنان یک فضا ، مسیر فضای ورودی را به صورت پیچ در پیچ و غیر مستقیم طراحی می کردند ، به نحوی که از جلوی درگاه یا هشتی نتوان فضاهای داخلی را مشاهده کرد . این هدف بیشتر در طراحی فضای ورودی خانه های درونگرا در نظر گرفته می شد . البته در برخی موارد برای تأمین امنیت بیشتر برای ساکنان یک فضا نیز مسیر دسترسی را پیچ در پیچ می ساختند . »(سلطان زاده، ۱۳۷۲: ۱۸۴)

معمار ، به صورت تعمدی ، فضا را به گونه ی طراحی می­کرد تا مسیر رسیدن به درون خانه، طولانی و پیچ در پیچ باشد ، تا ساکنین از دید دیگران در امان باشند و امنیت و آرامش برای ایشان فراهم شود . از یک جهت فضای پیچ در پیچ امکان رؤیت شدن فضای درونی را نمی دهد و از طرف دیگر زمان بیشتری صرف می شود تا افراد به درون خانه وارد شوند و امکان آمادگی بیشتری برای میزبان فراهم می آورد .

« یکی از باورهای مردم ایران زندگی شخصی و حرمت آن بوده که این امر به گونه ای معماری ایران را درون گرا ساخته است . معماران ایرانی با سامان دهی اندام های ساختمان در گرداگرد یک یا چند میان سرا، ساختمان را از جهان بیرون جدا می کردند و تنها یک هشتی این دو را به هم پیوند می داد. »(نورآقایی، ۱۳۸۶)

هنوز با وجود اینکه معماری ایرانی از معماری سنتی خود فاصله گرفته است؛ اما خصوصیات خانه های سنتی بیشتر پسندیده می شود .گرچه افراد در خانه های سنتی زندگی نمی­کنند و تلاش می کنند که خود را با معماری مدرن وفق دهند اما در اذهان خود، همچنان یک خانه مطلوب، خانه سنتی است . آرامش ،امنیت ، محرمیت و خلوت از جمله اصولی هستند که در خانه های سنتی رعایت می شود .

شاید بتوان گفت که خانه های امروزی بیشتر از آنکه مکانی باشند برای خلوت ،آسایش ، آرامش و رجوع به خانواده ،بیشتر به خوابگاه تبدیل شده است. افراد در بیشتر ساعات، بیرون از خانه هستند و تمامی فعالیت ها و حتی مهمانی ها و دورهم جمع شدن را به بیرون از خانه ارجاع می دهند و ساعات پایانی روز، به خانه می آیند .

خانه باید برای ساکنین خود ، خلوت و آرامش را به ارمغان بیاورد. اهل خانه باید از دیده شدن و شنیده شدن در امان باشند ؛ امری که در آپارتمان های امروزی به ندرت رخ می دهد. خلوت و محرمیت در معماری امروزی ایرانی جایگاهی کمرنگ دارد .

خلوت

واقعیت شامل مجموعه حقایق و ضد حقایق است، در مقابل هر حقیقتی یک ضد حقیقت وجود دارد که آن نیز به نوبه خود یک حقیقت است. وقتی تنها حقیقت یا چند حقیقت را در نظر می­گیریم فضا نیمی از واقعیت در بر گرفته می­شود که از کمال و خلاقیت بی­خبر است (هرمان هسه)

این حقیقت همان تهی، خلاء و خلوت است. جایی که برای رسیدن به آن باید از هست گذشت و نیست شد و در سادگی و بی­پیرایگی تفکر و تعمق نمود. خلق فضایی مناسب برای خلوت و تفکر همواره یکی از اصول معماری ایرانی است. در عرفان اسلامی «خلوت» و «خلسه» و رسیدن به حقیقت بی انتها و رسیدن به آرامش ابدی تلقی می­شود. (فیروز بهر، ۱۳۸۸)

اساس معماری ایرانی ، خلوت است . در خانه های سنتی ایرانی ، حیاط در مرکزیت قرار دارد و ساختمان ها و اتاق های تفکیک شده در اطراف و دور تا دور حیاط قرار دارد . فضاهای بیرونی و روبه خیابان و کوچه در نهایت سادگی ساخته می شوند و در مقابل، بیشترین تزیینات در فضای دورنی استفاده می شود.

بناها و ساختمان های سنتی، به گونه ای طراحی می شوند که نهایت خلوت و آرامش را برای ساکنین خود ، فراهم می­آورند . فضای حیاط با مرکزیت حوض آب ،به گونه ای است که ساختمان های اطراف را در آغوش گرفته است . تزیینات دیوارها و ستون ها و ایوان ها در کنار باغچه های پر از گل، آرامش را برای افراد فراهم می کند.سکوت ، آرامش و فضای وسیع خانه های سنتی ، این امکان را برای ساکنین خود فراهم می آورند که بتوانند به خلوت برسند ، خود را از دغدغه ها و هیاهوی تمام ناشدنی بیرون از خانه جدا کنند و با خلوت خود به آرامشی عمیق برسند.

نتیجه گیری

معماری با ایدئولوژی مردم ارتباط نزدیک دارد و معمار باید بنا و ساختمان را بر اساس تفکرات، باورها و فرهنگ مردم سرزمین بسازد ؛ اما آنچه که امروزه شاهد آن هستیم این است که در معماری توجهی به ایدئولوژی مردم نمی شود . معماری ، زندگی مردم و فرهنگ با هم در ارتباط هستند و با طراحی معماری ، طراحی زندگی انسان شکل می گیرد . انسان ها در درون بناهایی زندگی می کنند که معماران طرح آن را کشیده اند و همین انسان ها در شهرها زندگی می کنند و شهرها را می سازند و شهرها انسان ها را می سازند و یک رابطه دو سویه و متقابل وجود دارد.

معماری قدیم، آرامش وامنیت را برای ساکنین خود به ارمغان می آورد . افراد از بودن در خانه ، لذت می بردند . در حالی که امروزه ، لذت و خوشگذرانی باید در بیرون از خانه شکل بگیرد، خانه دیگر مکانی نیست که بتواند خلوت و آرامش را برای ساکنین خود فراهم آورد و افراد مهمانی های خود را در رستوران و هتل برگزار می کنند و برای آرامش خود و اینکه بتوانند دقایقی را خلوت کنند ، به پارک های شهر می روند.خانه که قبلا کارکردهای فراوان داشت و فضاهای زیادی در آن طراحی می شد، اکنون هم فضاهای خانه و هم کارکردهای آن به شدت تقلیل یافته است و این امر در روحیه ساکنان بسیار تأثیر گذار است .

فهرست منابع

بلخاری قهی، حسن(۱۳۹۰) هویت معنایی و معنوی معماری ،« اطلاعات حکمت و معرفت»، تهران

راپاپورت، آموس ( ۱۹۲۹ ) انسان شناسی مسکن، افضلیان، خسرو ( ۱۳۸۸ )حرفه هنرمند،تهران.

سلطان زاده ، حسین(۱۳۷۲)«فضاهای ورودی در معماری سنتی ایران»، معاونت امور اجتماعی و فرهنگی ،تهران.

سلطان زاده ، حسین (۱۳۷۴)« نایین، شهر هزاره های تاریخی »،دفتر پژوهش های فرهنگی ، تهران.

سلطان زاده، حسین. معماری داخلی خانه های درونگرا در اقلیم گرم و خشک ایران، «نشریه معماری و فرهنگ»، شماره ۲۸.

قیومی بیدهندی،مهرداد،آموزش معماری در دوران پیش از مدرن بر مبنای رساله معماریه، «صفه»، شماره ۴۲.

نورآقایی، آرش(۱۳۸۶) معماری ایرانی؛ معماری درون گرا، «نشریه تهران امروز»، تهران.

http://www.cloob.com/timeline/post_1150304_1404779 سامان فیروز بهر ، ۱۳۸۸

maryamhoseinyazdi@yahoo.com