انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

مجله اطلاعات حکمت و معرفت شماره ۱۱۷ منتشر شد

شمارۀ ۱۱۷ مجلۀ اطلاعات حکمت و معرفت با عنوان «ما و هگل ۳» منتشر شد. این سومین شماره از این ماهنامه است که به موضوع «ما و هگل» اختصاص دارد.. محمدمهدی اردبیلی دبیر این شماره، دربارۀ هگل و جایگاه او در تاریخ اندیشه چنین نوشته است: «می‌توان هگل را نقطۀ اوج و تجلیِ اعلای فلسفه‌ مدرن و ایدۀ مدرنیته دانست. در اندیشۀ هگل است که ایدۀ مدرن به والاترین و فراگیرترین شکل نظام‌مند خود دست می‌یابد و به همین دلیل است که منتقدان مدرنیته و فیلسوفان پست‌مدرن، برای تعین بخشیدن به فلسفه‌ خود و صحه گذاشتن بر فاصله‌شان از اندیشه‌ مدرن، بیش و پیش از هر چیز، هگل را در مقام جامع و دربرگیرنده‌ کل فلسفۀ مدرن مورد انتقاد و حمله قرار می‌دهند. متفکران مدرن، نهایتا باید در راستای روشن ساختن نسبت خود با هگل بکوشند و متفکران منتقد مدرنیته نیز باید بیش و پیش از هر متفکری، هگل را به عنوان «غول مدرن» مورد انتقاد و هجمه قرار دهند. این هجمه‌ها از همان نخستین سال‌های پس از مرگ هگل (از سوی امثال نیچه و کی‌یرکه‌گور) آغاز شده و تا به امروز توسط منتقدان پست مدرن (دلوز، فوکو، دریدا و …) ادامه یافته است. در یک کلام هگل نمایندۀ «امر مدرن» است، چه نزد دوستانش، چه نزد دشمنانش.» موضوع مهم و قابل توجه برای اندیشمند و همچنین مخاطب فلسفه در ایران این است که فقط پرداختن به هگل و بررسی جایگاه ویژۀ او در تاریخ اندیشه کافی نیست. شاید یکی از مهم ترین پرسش هایی که باید پس از پر رنگ شدن جایگاه هگل در تاریخ اندیشه و فلسفۀ مدرن طرح شود بررسی رابطۀ “ما و هگل” است. به این معنی که «ما» چگونه هگل را فهمیده‌ایم و با «کدام» هگل مواجه شده‌ایم؟ به نظر می رسد این پرسش را می توان حتی در خصوص هگل‌خوانی و هگل‌دانیِ اندیشمندانِ ایرانی نیز طرح کرد. اردبیلی بر این نظر است که «پرسش از «نسبت ما و هگل»، نه تنها پرسش از شیوه‌های تفسیر هگل در ایران است، بلکه چه بسا راهگشای فهم نسبت ما با عقل مدرن، با خود مدرنیته، با جهان پسامدرن، و حتی نسبت ما با خودمان به میانجیِ مدرنیته باشد.»

ماهنامه‌ اطلاعات حکمت و معرفت، پیش تر دو ویژه‌نامه با موضوع نسبت «ما و هگل» منتشر کرده و این شماره بخش سوم و آخرین دفتر با این موضوع است. دفترماه شمارۀ ۱۱۷ مجلۀ اطلاعات حکمت و معرفت مشتمل بر هفت مطلب است. اولین مطلب گفت و گویی با دکتر محمدرضا بهشتی، هگل‌پژوه و استاد دانشگاه تهران، است که در آن، به جنبه‌های مختلف این نسبت، تاریخچه‌ هگل‌خوانیِ ما، امکان فهم ما نسبت به هگل و نهایتاً مساله‌ امکان ترجمه پرداخته شده است. دکتر محمدرضا بهشتی دارای مدرک دکترای فلسفه از دانشگاه هامبورگ و عضو هیات علمی گروه فلسفه‌ دانشگاه تهران است. از وی تاکنون آثار متعددی در حوزه‌ فلسفه‌ غرب در قالب ترجمه و تالیف منتشر شده است. او چند سالی است همراه با گروهی از اساتید درحلقه‌ای به مباحثه و ترجمه‌ پدیدارشناسی روح هگل به زبان فارسی مشغول است. این گفت و گو از نسبت ما و هگل و بحث از تاریخچه‌ هگل‌خوانیِ ما آغاز می شود و تا امکان فهم ما نسبت به هگل و در نهایت مساله‌ امکان ترجمه پیش می رود. پس از آن گفت و گویی با دکتر محمدعلی مرادی، دانش‌آموختۀ فلسفه از دانشگاه برلین است که این مصاحبه نیز از نسبت میان ما و هگل آغاز شده و به آسیب‌شناسی فلسفه‌خوانیِ ما و شیوه‌ ترجمۀ آثار فلسفی می پردازد. دکتر محمدعلی مرادی دانش‌آموخته فلسفه، جامعه‌شناسی و اسلام‌شناسی در دانشگاه برلین است، پایان‌نامه‌ او در مقطع کارشناسی ارشد فلسفه «مفهوم مفهوم در سنجش خردناب» و در مقطع دکترا «اگاهی و خوداگاهی نزد فیشته اغارین (۱۷۷۴)» است. او پژوهشگر و مدرس در حوزۀ فلسفه‌ ایده‌آلیسم آلمانی به ویژه از کانت تا هگل است. هرچند از ایشان تاکنون کتابی منتشر نشده است، اما هم از طریق فضای مجازی و هم از طریق مصاحبه و یادداشت در مجلات و نشریات مختلف در حوزه‌های مختلف از فلسفه‌ ایده‌آلیسم آلمانی گرفته تا نقد روشنفکری ایرانی و کلاس‌های خوانش متون کلاسیک حضور داشته است. در گفت‌وگوی با ایشان به بحث دربارۀ نسبت ما و هگل تا ترجمۀ آثار فلسفی در ایران و مواجهۀ ما با خودمان و در نهایت انتقادات ایشان نسبت به پروژۀ دکتر جواد طباطبایی پرداخته شده است. سومین مطلب با عنوان «روشنگری ایرانی و خودآگاهی ادبی» مقاله‌ای است از سالور ملایری که به کاربرد مفهوم خودآگاهی هگلی در شناخت و همچنین آسیب‌شناسیِ روشنفکری ایرانی (با تمرکز بر نمونۀ آخوندزاده) در ساحت ادبیات و فرهنگ پرداخته است. این مقاله بیش از آنکه به هگل بپردازد به «ما» اختصاص دارد و می‌توان در پرتو آن لااقل تلاشی برای بهره‌گیری از مفاهیم هگلی در بازخوانی و واکاویِ «ما» را مشاهده کرد.

به گفتۀ دبیر دفتر ماه، در چهار مقالۀ بعدی تلاش شده تا از سطح نسبت «ما و هگل» عبور کنند و به بحث از نسبت «ما با خودمان» به میانجی هگل وارد شود. «روشن است که در این میان، یکی از نام‌هایی که احتمالاً به ذهن متبادر می‌شود، دکتر سیدجواد طباطبایی است. شهرت دکتر طباطبایی بیشتر به دلیل استفاده از روش‌های مدرن غربی در تامل و تاریخ‌نگاریِ اندیشه‌ ایرانی و تکیه بر مبانی فلسفی، به ویژه هگل است. در نتیجه، این بخش شامل چهار متن در همین خصوص است که از یک سو، به ارزیابی و بررسی هگل‌پژوهیِ طباطبایی و از سوی دیگر به روش‌شناسی و تاریخ‌نگاریِ اندیشه، سیاست و فرهنگ ایرانی توسط ایشان می‌پردازد. بر این اساس چهارمین مطلب این ویژه‌نامه با نام «مقدمه ای بر روش شناسی سید جواد طباطبایی» به قلم احمدرضا آزمون به روش‌شناسی دکتر طباطبایی پرداخته شده که تلاشی برای بررسی و تحلیل برخی از مهمترین شاخصه‌های روش فکری ایشان است. در این مقاله مولف کوشیده است با تکیه بر برخی شاخص‌های فکری آثار دکتر سیدجواد طباطبایی به دور از حب‌وبغض‌های جناحی و دسته‌ای، به روش‌شناسی انتقادی آثار ایشان بپردازد. به همین دلیل در ابتدا تلاش کرده است تا برخی از مهم‌ترین ویژگی‌های روش فکری ایشان مورد توجه قرار دهد و در نهایت نیز رویکرد مشهور ایشان در قبال «سنتِ» ما و امکان استخراج نوعی امید برای برون‌رفت از وضعیت تحلیل کند.

مقالۀ پنجم با عنوان «طباطبایی و کربن: بازخوانی یک اثرپذیری» از مهسا اسدالله‌نژاد با نقد وجوه هگلیِ اندیشه‌های دکتر طباطبایی، بر تاثیرپذیری ایشان از هانری کُربن متمرکز شده و نهایتاً به نقد انسداد و مشکلات ناشی از این رویکرد می‌پردازد. مقالۀ ششم با عنوان «نقدی بر تفسیر طباطبایی از پدیدارشناسی روح هگل» به هگل‌پژوهی طباطبایی اختصاص دارد. دکتر علی‌اصغر مروت در این مقاله تلاش کرده است تا شرح و البته نقدی همه‌جانبه نسبت به درسگفتارهای ایشان در خصوص پدیدارشناسی روح به دست دهد و هگل‌پژوهی ایشان را مورد ارزیابی انتقادی قرار دهد و نهایتاً نشان دهد که تفسیر طباطبایی از هگل، تا چه حد قابل دفاع و تا چه میزان قابل انتقاد است. اردبیلی به این نکته اشاره می کند که «به دلیل ماهیت عمدتاً انتقادیِ مطالب، تلاش شد تا با خود دکتر طباطبایی نیز مصاحبه‌ای انجام شود که ایشان علی‌رغم تلاش‌های مکرر به دلیل کسالت از انجام آن امتناع ورزیدند. همچنین با وجود پیگیری‌های مکرر شرایط مصاحبه یا دریافت مطلب از شاگردان ایشان نیز فراهم نشد.» درنهایت هفتمین و آخرین نوشتار دفتر ماه با عنوان «طباطبایی فراتر از یک هگل پژوه است» گفت و گویی است با دکتر احمد بستانی. این گفت و گو علاوه بر مسالۀ هگل‌پژوهی دکتر طباطبایی و همچنین بررسی نوع استعمال ایده‌های هگلی در تاریخ‌نگاری اندیشه و سیاست ایرانی، به پاسخ‌های دکتر بستانی به انتقادات مختلف مطرح شده در خصوص سایر وجوه اندیشۀ دکتر طباطبایی اختصاص یافته است. دکتر احمد بستانی عضو هیئت علمیِ گروه علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی است که حوزۀ تخصصی ایشان فلسفه‌ سیاسی و نسبت آن با فلسفه‌ اسلامی-ایرانی است. در همایش بررسی اندیشه‌های سیدجواد طباطبایی که سال ۱۳۹۳ در کتابخانه ملی برگزار شد، در زمره‌ی موافقان دکتر جواد طباطبایی قرار داشت و دربارۀ تمرکز نظریه‌پردازی دکتر طباطبایی بر ایران سخن گفت. این گفت‌وگو با بحث دربارۀ هگل‌پژوهی دکتر طباطبایی نسبت آن با تاریخ ایران آغاز شد و در نهایت به بیان انتقادات متداول علیه اندیشه‌ و روش ایشان و پاسخ‌های دکتر بستانی به این انتقادات پرداخته شد.

دومین بخش مجله با عنوان «گنجینۀ مخطوطات» مشتمل بر بخش پایانی مقالۀ «شراب روحانی» به قلم مرضیه سلیمانی است.

این مقاله آخرین بخش از نامۀ دانشور بزرگ عصرصفوی شیخ بهاء الدین عاملی، معروف به شیخ بهایی است که خطاب به عارف و قاضی القضات معاصرش میراز ابراهیم همدانی نوشته است. بخش سوم مجله «ادب و هنر» نام دارد و دربرگیرندۀ دو مقالۀ است. نخستین مقاله با عنوان «راز ماندگاری حافظ چیست؟» به قلم فتح الله مجتبایی است و دومین مقاله با نام «قره گز» به قلم متین آند و با ترجمۀ رضا عباسی است. بخش سوم مجله با نام «اندیشه و نظر» مشتمل بر چهار مقاله است. نخستین مقالۀ این بخش با نام «شکوفایی مباحث کلامی در سده های دوم و سوم میلادی» به قلم پاتریسیا بریل و با ترجمۀ محمدجواد محمدی است. در سده های دوم و سوم اندیشه های کلامی جدیدی در عالم نوپای مسیحیت ظهور کرد. این اندیشه ها از یک سو متفکران مسیحی را با چالش های دشوار عقیدتی روبرو می کرد و از دیگر سو امکان بسط و شکوفایی مباحث کلامی را فراهم می آورد.

این مقاله بر این دو محور تأکید دارد. مقالۀ بعدی، بخشِ پایانی مقالۀ «عبهر العاشقین» به قلم هانری کربن است که انشاء الله رحمتی آن را به فارسی ترجمه کرده است. کتاب عبهر العاشقین شاهکار روزبهان بقلی است و به تبیین مذهب عشق اختصاص یافته است. در این مذهب عشق انسانی به عنوان عشق عفیف، مقدمۀ عشق ربانی است. «انتقادهای رورتی از فلسفۀ سنتی» سومین مقاله به قلم نبی الله سلیمانی است. رورتی فیلسوفی نئوپراگماتیست است که با رویکردی پسافلسفی که محصول دیدگاه سلبی وی به مسائل فلسفی است، به تجزیه و تحلیل مسائل مختلف متافیزیکی و معرفتی می پردازد. آخرین مقاله این بخش را مهدی کمپانی زارع با عنوان «سیری کوتاه در طبیعیات سهروردی» نگاشته است. منیره پنج تنی، دبیر بخش کتاب این ماهنامه علاوه بر کتاب فلسفۀ فرهنگ به قلم علی اصغر مصلح، چند کتاب تالیفی و ترجمه ای دیگر در حوزۀ اندیشه معرفی و بررسی کرده است. در بخش کتاب خارجی هم کتاب های مرتبط با موضوع دفترماه معرفی شده است. منوچهر دین پرست در آخرین بخش مجله یعنی بخش «گزارش»، برخی وقایع حوزۀ اندیشه در یک ماه گذشته را گزارش کرده است.