انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

لیلی و مجنون بهروز غریب‌پور

«لیلی و مجنون» داستانی قدیمی است که شاعران و نویسندگان بسیاری به زبان فارسی در طول زمان آن را به نظم و نثر کشیده‌اند. در این میان معروف‌ترین‌شان نظامی گنجوی است که شاهکار ادبیاتی‌اش قرن‌هاست همچون نگین بر تارک زبان و ادبیات فارسی می‌درخشد. لیلی و مجنون روایت عشق ناکام دختر و پسری است که برای به هم رسیدن با مانعی بزرگ یعنی عدم موافقت والدین‌شان مواجه می‌شوند و لیلی به ناچار به عقد مرد دیگری درمی‌آید و همین مسئله یک تراژدی را رقم می‌زند و تا مرگ لیلی و مجنون پیش می‌رود. اگرچه این داستان با اندکی تغییر و تفاوت روایت‌های گوناگونی دارد، اما هسته‌ی محوری آن بیان متفاوت عشق‌ورزی دو انسان به یکدیگر نسبت به فرهنگ‌های متداول اطراف است، چه این‌که نوعی شوریدگی لیلی را به سوی آن می‌کشاند تا در کنار ابن‌السلام زندگی کند، بدون آن‌که مجنون را فراموش کند و از سر آزادگی خویش همین مسئله را با شوهرش در میان می‌گذارد. در حالی‌که مجنون نیز سر به بیابان می‌گذارد و پایان این علاقه‌ی زیاد مرگ هر دو است.

روز جمعه ۱۱ بهمن‌ماه ۱۳۹۲ به تماشای اپرای عروسکی این داستان کهن به کارگردانی بهروز غریب‌پور و اجرای گروه هنری آران نشستیم. روایت غریب‌پور از این داستان قدیمی بر پیچیدگی‌های آن افزوده و ترکیبی از فرهنگ‌های مختلف زبانی و قومی است که درک آن مستلزم آشنایی هرچه بیش‌تر با آن‌هاست: وی اصل داستان را متعلق به فرهنگ عرب می‌داند، اپرا به زبان آذری خوانده می‌شود و گاهی از حالت اپرا خارج و به اجراهای عاشیقلر آذری نزدیک می‌شود. در کنار آن ابیات از اشعار محمد فضولی شاعر آذری و نه نظامی گنجوی انتخاب شده و اشعار نظامی در میان‌پرده‌ها به خط نستعلیق فارسی دیده می‌شود. ریشه‌های اپرای وی ایتالیایی و عروسک‌ها ساخت گروه آران در داخل ایران است.

این ترکیب عجیب وقتی بدانیم بهروز غریب‌پور خود کردزبان سنندجی است و کارهای دیگرش به زبان‌های ایتالیایی(مکبث)، فارسی آمیخته به لهجه‌ی ارمنی( به دلیل ارمنی بودن خواننده‌ی اپرا) (رستم و سهراب) و غیره است، ترکیبی حیرت‌آور می‌شود که اجرا و به صحنه‌آوردن آن‌ها بیش از هرچیز نشان از توان مدیریتی برای درهم‌آمیخته‌کردن مشترکات زبانی/فرهنگی از خلال شناخت کافی از آن‌هاست. بنابراین اپراهای عروسکی وی بیش از هرچیز به دلیل توانش ترکیبی میان فرهنگ‌ها قابلیت بررسی انسان‌شناسانه دارد و می‌تواند بیان تجربه‌ای متفاوت از زاویه‌ی هنر برای درکنار هم قرارگرفتن و زیست مسالمت‌آمیز فرهنگ‌های بشری برای کشف و آفرینش معانی بلند انسانی باشد. آنچه در روایت او از لیلی و مجنون گذشت نیز، شرحی بر این مدعاست.

انسان‌شناسی در طول تاریخ پرفرازونشیب خود چه در دوره‌ی استعماری و چه در زمان استقلال علمی و غنای پژوهشی که به تشکیل سنت‌ها، پارادایم‌ها و نظریه‌های گوناگون در دانشگاه‌های کشورها و جوامع مختلف منجر شد، همواره بر این نکته تأکید کرده که تنوع و تکثر فرهنگی به خودی خود پدیده‌ای جذاب و در عین حال پتانسیلی برای تعامل هرچه بیش‌تر انسان‌ها با یکدیگر است و یک‌دست‌شدگی فرهنگ‌ها رویایی خیالین در نزد کسانی است که سودای حکومت بر کل جهان را دارند و از این طریق و به شیوه‌هایی بسیار نابخردانه و البته بسیار پرهزینه می‌خواهند در یک رابطه‌ی پارادوکسیکال هزینه‌ی حاکمیت خود را بر جهان کاهش دهند و بدون دردسر بر آن حکومت کنند. در حالی‌که تجربه‌ی بشری از زمان‌های دور نشان داده که هر جا انسان وجود داشته باشد دست به آفرینش فرهنگی متناسب با موقعیت اقلیمی و جغرافیایی و تاریخی و غیره‌ی خود می‌زند تا زندگی و حیات را برای خویش هرچه بیش‌تر ساده کند. بنابراین ما با فرهنگ‌های بسیار متفاوت و متنوع و گوناگونی در سراسر جهان مواجهیم که شناخت آن از خلال رابطه‌ی عمیق خود/دیگری یکی از جذابیت‌ها و در عین حال توانمندی‌های بشری است. اما در این میان هرجا که خودخواهی بشری به سوی یک‌دست‌شدگی فرهنگی پیش‌رفته، آشوب و جنگی تمام‌عیار آفریده و هر جا تنوع را به رسمیت شناخته، شاهد شکوفایی هرچه بیش‌تر استعدادها و معانی بلند انسانی بوده است.

با این شرح وقتی درهم‌آمیختگی میان موسیقی و زبان در کنار نوع خاصی از اجرای نمایشی به سبک اپراهای ایتالیایی با داستان زمینه‌ای از فرهنگ‌های مختلف مانند عربی، ایرانی یا انگلیسی و غیره اتفاق می‌افند، نوع خاصی از بیان هنری می‌شود که با در کنار هم قراردادن عناصر فرهنگی از فرهنگ‌های مختلف، ضمن به رسمیت‌شناختن و ارزش برابر بخشیدن و نه لزومن ارجحیت و اولویت‌بخشی به هیچ‌کدام از آن‌ها، نگاهی انسانی است که خود تجربه‌ای جدید برای درک و تعامل انسان‌ها با یکدیگر است.

ایمیل نویسنده: fsayyarpour@gmail.com

ویژه نامه ی «هشتمین سالگرد انسان شناسی و فرهنگ»