ترجمۀ پیام شمسالدینی
لوییز گلِک در ۱۹۴۳ در نیویورک متولد شد، در لانگ آیلند بالید و در کالج سارا لارنس و دانشگاه کلمبیا تحصیل کرد. گلِک که بسیاری او را یکی از بااستعدادترین شاعران معاصر آمریکا میدانند، به دلیل صراحت در صناعت ادبی، حساسیت و فراست شعری دربارهٔ مضامینی همچون تنهایی، روابط خانوادگی، طلاق و مرگ مشهور است. رابرت هاس، شاعر معاصر آمریکایی، وی را «یکی از پاکترین و زبدهترین شاعران تغزّلگرای روزگار ما» خوانده است. او در ۲۰۲۰ جایزهٔ نوبل ادبیات را «بهخاطر صدایی آشکارا شاعرانه که با زیبایی بیآلایشْ هستیِ فردی را جهانی میکند»، دریافت کرد.
گلِک تاکنون دوازده دفتر شعر منتشر کرده است، از جمله مجموعههای تازهای همچون شب مؤمن و پرهیزگار؛[۱] برندۀ جایزۀ کتاب ملی، و شعرهای ۱۹۶۲-۲۰۱۲،[۲] برندۀ جایزۀ کتاب لس آنجلس تایمز؛ همچنین مجموعه مقالاتی دارد با عنوان اصالت آمریکایی.[۳] وی در کتابهای قدیمیاش حول شخصیتهایی میچرخد که با عواقب عشقی ناکام، برخوردهای خانوادگی فاجعهبار و ناامیدی وجودی دستوپنجه نرم میکنند و کارهای متأخر او همچنان به اکتشاف درد و رنج خویشتن ادامه میدهد.
اولین کتاب شعر او، نخستزاد،[۴] به دلیل مهارت ادبی و همچنین دربرداشتن مجموعهای از روایتهایی سرخورده و ناراضی، شناخته شد. هلن وندلر در بررسی خود بر کتاب خانهای در لجنزار[۵] که در نیو ریپابلیک منتشر شد، دربارهٔ شیوهٔ استفادۀ گلِک از «روایت» چنین گفته است: «روایتهای سربستۀ گلِک مشارکت ما را میطلبد: بر حسب مورد، باید روایتی را تکمیل کنیم، خود را جایگزین شخصیتهایی خیالی کنیم، ماجرایی را خلق کنیم تا گوینده بتواند حرفهای خود را بیان کند، و اظهاراتش را رمزگشایی کنیم، یا تمثیلاتی را “کشف” کنیم»؛ هرچند وندلر روی حرف خود ایستاده؛ اما در ادامه میافزاید: «گذشته از اینها، من فکر میکنم … در عوض، ما شعر را میخوانیم بهعنوان حقیقتی که با اصطلاحات خود کامل میشود، و بازتابندۀ یکی از موقعیتهای بیشماری است که احساسات در آن قرار میگیرد.» به گفتۀ روزانا وارن، شاعر-منتقد معاصر آمریکایی، «قدرت گلِک در فاصله گرفتن [است] از “منِ” غنایی بهعنوان سوژه و موضوع مورد توجه» و … .
شعرهای گلِک در کتابهایی مانند نخستزاد، خانهای در لجنزار، باغ (۱۹۷۶)، شکل نزولی،[۶] پیروزی آشیل، آرارات[۷] و کتاب برندهٔ جایزهٔ پولیتزر، زنبق وحشی ،[۸] توانسته خوانندگان را با کاوش در عمیقترین و صمیمیترین احساسات، به سفری درونی بکشد. توانمندی گلِک در خلق شعرهایی که بسیاری از مردم میتوانند آن را بفهمند، با آن رابطه برقرار کرده و آن را تجربه کنند، کاملاً از زبان صریح و فریبندهٔ شعر او نشئت گرفته است. وندی لسر در مروری بر دیگر کتاب گلِک، پیروزی آشیل،[۹] که در واشینگتن پست بوک ورلد منتشر شده، خاطرنشان کرد که کلمهٔ «مستقیم» در اینجا نقشی درخور توجه دارد: زبان گلِک کاملاً سرراست و به طرز چشمگیری به سیاق گفتار عادی نزدیک است. با این وجود، انتخاب دقیق او برای ریتم و تکرار و ویژگیهای حتی عبارات مبهم اصطلاحی او، به شعرهای او وزنی میدهد که دور از محاوره است». لسر در ادامه اظهار میکند: «قدرت آن صدا تا حدّ زیادی – به معنای واقعی کلمه- از “خودمحوری” آن ناشی میشود؛ زیرا به نظر میرسد کلمات در شعرهای گلِک مستقیماً از خویشتن خود او سرچشمه میگیرند.»
ازآنجاکه گلِک درباره اثرات ناامیدی، طرد، از دست دادن و انزوا مینویسد، منتقدان اغلب شعر او را «تیره» یا «تاریک» مینامند. دان بوگان، از مجلۀ نیشن چنین بیان کرده که «دلمشغولیهای اساسی» گلِک «خیانت، فنا، عشق و احساس از دست دادن است که با آن همراه است … او قلباً شاعر جهانیْ سقوطکرده است.» استفانی برت، شاعر و منتقد ادبی، ضمن مرور مجموعۀ دیگری از گلِک، با عنوان اَوِرنو،[۱۰] خاطرنشان کرد که «تنها شاعران اندکی درک میکنند که [سیلویا] پلات بسیار بیگانه، خیلی افسرده و بینهایت تکراری به نظر میرسید و آن بیگانگی را از نظر زیباییشناسی جلوه داده است.» همچنین خوانندگان و منتقدان از دستاورد گلِک در ایجاد شعرهایی با کیفیتی رؤیایی که در عین حال به واقعیتهای موضوعات پرشور و احساسی میپردازند، شگفتزده شدهاند. هالی پرادو در مروری بر کتاب پیروزی آشیل (۱۹۸۵) در لس آنجلس تایمز بوک ریویو بیان کرد که صناعت ادبی گلِک تأثیرگذار است؛ «زیرا صدای منحصربهفردش طنینانداز است و آن مفهوم قدیمی را که تلفیقی از شعر و رؤیاست، به دنیای معاصر ما به ارمغان میآورد.»
زنبق وحشی (۱۹۹۲) مجموعهای که گلِک را به جایزۀ پولیتزر رساند، بهروشنی بوطیقای رؤیایی او را نشان میدهد. ماجرای این کتاب که در سه بخش نوشته شده است در یک باغ رخ می دهد و سه صدا را تداعی میکند: گُلهایی در حال صحبت با شاعر-باغبان، (خودِ آن) شاعر-باغبان، و یک شخصیت قادر مطلقِ خداگونه. هلن وندلر در نیو ریپابلیک چنین توصیف میکند که چگونه «زبان گلِک شیوههای والای بیانی را احیا میکند، بیاناتی برخاسته از سهپایۀ [قربانگاه معبد] دلفی. کلماتی که غالباً متواضعانه، ساده و معمولی بودند. لحن سلسله مراتبی و غیراخلاقی این بیانات بود که آنها را متمایز میکرد. این صدا صدای پیشگویی اجتماعی نبود بلکه نوعی پیشگویی معنوی بود – لحنی که بسیاری از زنان جسارت بیان آن را نداشتند.»
اساطیر یونان و روم نقطۀ عزیمتی است برای مرغزارها،[۱۱] نخستین اثر گلِک پس از زنبق وحشی. بنا به گفتهٔ دبورا گاریسون در بخش مرور کتاب نیویورک تایمز، این کتاب از صدای ادیسه و پنهلوپه برای ایجاد «نوعی آزمایش بلاغی پرفراز و نشیب در مطالعات ازدواج» بهره میبرد. گاریسون میافزاید در بخش «سر و صدای حومه» از کتاب مرغزارها، بین آن سرگردانِ جهان باستان و همسرش، «ازدواج به شکل راهی مجسم میشود که دربردارندۀ آواهای صوتی مشترک و تفکیکناپذیری است که در این مسیر طرفین آن [ازدواج] باید گاه و بیگاه یکدیگر را تحمل کنند.»
حیات جدید[۱۲] جایزۀ معتبر بولینگن را از دانشگاه ییل برای گلِک به ارمغان آورد. گلِک در مصاحبهای با برایان فیلیپس، منتقد و جستارنویس، از هاروارد ادووکیت اظهار کرد: «این کتاب خیلی خیلی تند نوشته شد… به محض شروع فکر کردم که باید محشر باشد و اگر [آن قدر جذّاب است که] بناست نخوابید [تا آن را بخوانید]، خب پس قرار نیست بخوابید؛» اگرچه موضوع ظاهری مجموعه بررسی عواقب ازدواجی شکستخورده است، حیات جدید سرشار است از نمادهایی که هم از رؤیاهای شخصی الهام گرفته و هم از کهنالگوهای اساطیری کلاسیک.
مجموعهٔ بعدی گلِک، هفت دوران[۱۳] به همین ترتیب افسانهها و شخصیت فردی را در چهلوچهار شعر به خود تخصیص میدهد و موضوعاتی از گذشت زندگی نویسنده را، از اولین خاطرات او گرفته تا تأمل در مورد مرگ، در بر میگیرد.
اَوِرنو، کتاب بعدی گلِک، افسانهٔ پرسیفونه را سنگ بنای خود قرار داده است. شعرهای این کتاب پیرامون پیوندهایی میان مادران و دختران، هراس خود شاعر است از پیری؛ همچنین روایتی است از پرسیفونهٔ امروزین. نیکلاس کریستوفر، شاعر و رماننویس، در نیویورک تایمز، به علاقهٔ منحصربهفرد گلِک در «نهایت بهرهمندی از ریشههای اسطوره؛ خواه جمعی یا فردی، به منظور تقویت تخیل [خودش] و استفاده از موسیقی بسیار منظم و ظریف برای مقابله با برخی از قدیمیترین و رامنشدنیترین ترسهایمان مثل انزوا و فراموشی، زوال عشق، از بین رفتن خاطره و نابودی جسم و تباهی روح» اشاره کرده است.
ویلیام لوگان دیگر اثر گلِک، زندگی روستایی[۱۴] را چنین نامیده، «عزیمتی ویرانگر برای یک شاعر که بیش از آنچه میتوانست بگوید، معنی کرده.» این کتاب با تکیه بر سطرهایی طولانی برای دستیابی به جلوههایی از داستاننویسی یا داستان کوتاه، حرکت رسمی مشخصی برای گلِک است. لوگان [اشعار] زندگی روستایی را به دلیل به کارگیری «روستا بهعنوان چشمانداز مناسبی برای بررسی زندگی در چنین محلی که نقطۀ مقابل خاطرات زندگی خود اوست»، بهعنوان یکی از آثار معاصر گلچین ادبی اسپون ریور[۱۵] تلقی کرده است.
دانا گودیِر، هنگام بررسی این کتاب در لس آنجلس تایمز، زندگی روستایی را «مهیّج» دانست، حتی اگر تصور شود که داستان «مؤدبانۀ» خود را دربارۀ «یک جامعه کشاورزی در حال مرگ، احتمالاً در ایتالیا، احتمالاً در دورانی میان دهۀ ۱۹۵۰ و امروز، تعریف میکند.» گودیر میافزاید: «عادی بودن بخشی از مخاطرات این اشعار است. گلِک در آنها به مخاطره افتاده، و خیلی احساساتی از بیان […] طفره رفته است. دلتنگی نزدیک باعث لرزیدن ما میشود.»
گزیدهٔ اشعار گلِک با عنوان اشعار ۱۹۶۲-۲۰۱۲ ، با استقبال فراوانی روبهرو شد. به تعبیر دوایت گارنر، منتقد نیویورک تایمز، این مجموعه ضمن بیان برجستگی و «شدّت کار اخلاقی وی»، به خوانندگان اجازه داد تا منحنی پیشرفت رسمی و موضوعی گلِک را ببینند. بنا به گفتۀ آدام پلانکت، با مرور اشعار جمعآوریشده در نیو ریپابلیک، «تعداد کمی از نویسندگان را میتوان یافت که استعداد تبدیل آب به خون را داشته باشند [اشاره به مجازات قبطیان در عهد عتیق]؛ اما آنچه که از این مجموعه بدیع و جامع نمایان میشود (که -خلق آن- تمام فعالیتهای حرفهای گلِک را دربرمیگیرد)، پرترۀ شاعری است که به میزان قابل توجهی نفرتپراکنی کرده اما اکنون با نگارش عالی خود، به سبک ملایمتری قلم میزند.»
گلِک در ۲۰۰۳ بهعنوان دوازدهمین ملکالشعرای ایالات متحده لقب گرفت. در همان سال، بهعنوان داور حلقۀ شاعران جوان دانشگاه ییل[۱۶] منصوب شد، منصبی که تصدّی آن تا ۲۰۱۰ ادامه داشت. مجموعه مقالات وی با عنوان اثباتها و تئوریها[۱۷] جایزۀ «پن/ مارتا آلبراند»[۱۸] برای ادبیات غیرداستانی را دریافت کرد. وی علاوه بر جوایز پولیتزر و بولینگن، جوایز و افتخارات زیادی را دریافت کرده است، از جمله جایزۀ ادبی شعر لانان، جایزۀ یادبود سارا تیزدیل، مدال سالگرد ام.آی.تی، جایزۀ والاس استیونز، مدال علوم انسانی ملّی و یک مدال طلای شعر از آکادمی هنر و ادبیات آمریکا. او از بنیادهای گوگنهایم و راکفلر و از بنیاد ملّی هنری هم کمک هزینههایی تحصیلی دریافت کرده است. در سال ۲۰۲۰ هم جایزۀ نوبل ادبیات را دریافت کرد.
گلِک در حال حاضر نویسندۀ مقیم[۱۹] دانشگاه ییل است و در کمبریج، ماساچوست زندگی میکند.
برگرفته، با اندکی تلخیص، از: poetryfoundation.org
[۱]. Faithful and Virtuous Night, ۲۰۱۴
[۲]. Poems 1962-2012
[۳]. American Originality, ۲۰۱۷
[۴]. Firstborn, ۱۹۶۸
[۵]. The House on Marshland, ۱۹۷۵
[۶]. Descending Figure, ۱۹۸۰
[۷]. Ararat, ۱۹۹۰
[۸]. The Wild Iris, ۱۹۹۲
[۹]. The Triumph of Achilles, ۱۹۸۵
[۱۰]. Averno, ۲۰۰۶
[۱۱]. Meadowlands, ۱۹۹۶
[۱۲]. Vita Nova, ۱۹۹۹
[۱۳]. The Seven Ages، ۲۰۰۱
[۱۴]. A Village Life, ۲۰۰۹
[۱۵]. Spoon River Anthology
[۱۶]. Yale Series of Younger Poets
[۱۷]. Proofs and Theories, ۱۹۹۴
[۱۸]. PEN / Martha Albrand
[۱۹]. writer-in-residence
این یادداشت در چارچوب همکاری انسانشناسی و فرهنگ و مجله جهان کتاب بازنشر میشود.