انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

«قلب نامرئی: علم اقتصاد و ارزش‌های خانوادگی»

نانسی فولبر، اقتصاددان رادیکال و فمینیست، کتاب «قلب نامرئی» را در سال ۲۰۰۱ به رشته تحریر درآورد؛ کتاب را حسن گلریز ترجمه و نشر نی در سال ۱۳۸۸ منتشر کرده است.

فصول کتاب را می‌توان در سه بخش دسته‌بندی کرد: بخش اول طرح موضوع در ارتباط با نظریه‌هاست و «اقتصادشناسی مراقبت از دیگران» نام دارد. عنوان کتاب یعنی «قلب نامرئی» به نظریه دست نامرئی در بازار آدام اسمیت اشاره دارد. در نظریه لیبرالیستی اقتصادی، بازار آزاد هماهنگ‌کننده منافع شخصی و منافع اجتماعی است.

آدام اسمیت معتقد بود که بازارهای رقابتی خواسته‌های خودخواهانه افراد را به نتیجه‌ای بدل می‌کنند که در مجموع به نفع جامعه است و نتیجه می‌گرفت که تعقیب نفع شخصی نه فقط گریزناپذیر بلکه مفید نیز هست؛ اما مگر تعقیب صرف نفع شخصی گاه به زیان «مراقبت از دیگران» نیست؟ آدام اسمیت خوشبین بود و این مساله را جدی نمی‌گرفت. او ۱۷ سال پیش از نوشتن کتاب عظیم «ثروت ملل» در کتاب «نظریه احساسات اخلاقی» می‌نویسد: «هرقدر هم که انسان را خودخواه فرض کنیم، در ذاتش بعضی اصول وجود دارند که موجب می‌شوند از خوشبختی دیگران خوشحال شود و خوشبختی دیگران به او سرایت کند، اگرچه چیزی جز شادی حاصل از خوشبختی دیگران عایدش نشود.» اسمیت به قدری از خیرخواهی انسان‌ها اطمینان داشت که دو سوال اساسی را از خود نپرسید اول اینکه: احساسات اخلاقی از کجا نشأت می‌گیرند و دیگر اینکه آیا این احساسات در همه دوره‌ها یکسان هستند یا حسب شرایط تغییر می‌کنند؟

بحث اصلی کتاب این است که شواهد نشان می‌دهند که گسترش یک اقتصاد بر مبنای نفع شخصی ممکن است احساسات اخلاقی را تضعیف کند و حتی منجر به نوعی کانیبالیسم و جنگ همه علیه همه شود؛ سویه دیگری که رزا لوکزامبورگ آن را «بربریت» نام‌گذاری می‌کند. ازاین‌روست که این کتاب «قلب نامرئی» نامگذاری شده است. دست و قلب به هم وابسته و درعین‌حال با هم در تضاد هستند. نویسنده برحسب دیدگاه میانه خود که می‌توان او را یک «لیبرال چپ» توصیف کرد درصدد برقراری توازن میان آنهاست و به دنبال راهکارهای عملی کنونی و نه تغییرات ساختاری برای کاستن از حجم خشونتی است که رقابت صرف به وجود می‌آورد. فولبر در این کتاب به دنبال راه‌های مناسبی برای پاداش دادن به افرادی است که از دیگران مراقبت می‌کنند. پس اگر دست نامرئی نماینده نیروهای عرضه و تقاضا در بازارهای رقابتی است، قلب نامرئی نماینده ارزش‌های خانوادگی مثل محبت، مسئولیت و معامله‌به‌مثل است. پس اگر دست نامرئی در رابطه با دستاوردهای مادی بحث می‌کند در کتاب قلب نامرئی هم در رابطه با مراقبت از دیگران و رابطه آن با اقتصاد بحث می‌شود.
در بخش نظریه و در فصل «سنجش موفقیت»، معیارهای متعارف موفقیت در بخش اقتصاد به چالش گرفته می‌شود. وقتی که صحبت مراقبت از دیگران می‌شود یعنی بخشی که خدمات درمانی، خدمات مربوط به سالمندان، کودکان، آموزش و پرورش و خدمات اجتماعی ارائه می‌شود، دیگر در رابطه با بیشینه کردن سود به هر قیمتی، باید با احتیاط فراوان رفتار کرد. این قبیل خدمات پرهزینه هستند و هدف دولت این است که روش‌هایی پیدا کند تا این هزینه‌ها را پایین نگه دارد، اما در کشاکش میان هزینه‌ها و مراقبت، این مراقبت است که ظاهراً رنگ می‌بازد. کالایی شدن آموزش و درمان سبب بروز صدمات جبران‌ناپذیری در جامعه می‌شود، در این فصل با ذکر مثال‌های فراوانی آثار تخریبی خصوصی شدن این حوزه‌ها بحث و بررسی می‌شود. اینکه خصوصی شدن سبب شده مراکز درمانی بیماران را به صورت کالاهایی پرمنفعت ببینند، اینکه منتقدان پرستاران را با بسازوبفروش‌ها مقایسه می‌کنند و کاهش دستمزد پرستاران به دلیل بازار رقابتی سبب شده که کیفیت عاطفی این خدمات به‌شدت کاهش یابد. نویسنده در این بخش به رویکردهای غالب حمله‌ور می‌شود. اینکه امروز همه‌ جا صحبت از «سرمایه اجتماعی» است به این معنی است که شخص چه ارتباطاتی دارد، چند نفر را می‌شناسند و چطور این ارتباطات به مثابه سرمایه زمینه‌ساز پیشرفت فرد می‌شود؛ ولی سرمایه اجتماعی اصطلاح گمراه‌کنند‌ه‌ای است. «سرمایه» استعاره خوبی نیست و اشاره به کالایی بودن و خرید و فروش دارد. ارتباط با دیگران از طریق ایجاد تدریجی اعتماد حاصل می‌شود و آن را نمی‌توان مثل سرمایه از کسی به کس دیگر یا از کشوری به کشور دیگر منتقل کرد. شاید بد نباشد که به نقل ابتدای این بخش مراجعه کنیم: «وقتی همه‌چیز برای فروش است، کسی که وقتش را داوطلبانه در اختیار می‌گذارد، کسی که به بیگانه‌ای یاری می‌رساند، کسی که قبول می‌کند بدون اجبار با دستمزد کم به کارهای عام‌المنفعه بپردازد، کسی که از امکان به دست آمده برای سواری مجانی امتناع می‌ورزد، به‌تدریج احساس حماقت می‌کند».

بخش دوم کتاب به بررسی نحوه تکامل روابط میان خانواده و دولت می‌پردازد و تضادها و تفاهمات میان آنها را توضیح می‌دهد. تاریخ عمومی برنامه‌های رفاه اجتماعی، مثلاً تأمین اجتماعی، به توصیف این نکته می‌پردازد که چطور زنان و مردان و نیز سایر گروه‌ها بر سر اینکه چه کسی باید هزینه‌ها را تحمل کند و برای چه چیزی تحمل کند در کشمکش‌اند. نویسنده با قبول برخی ضعف‌ها و مشکلات از دولت رفاه حمایت می‌کند زیرا یکی از دلایلی که دولت رفاه را به وجود آورده بود این بود که خانواده‌ها و بازار هیچ‌یک قادر نیستند به‌تنهایی خدمات مراقبت موردنیاز ما را فراهم کنند. بنابراین به جای تخطئه برنامه‌های رفاه اجتماعی باید تلاش کنیم تا آنها را بهبود بخشیم. در این بخش نویسنده به انتقاداتی پاسخ می‌دهد که در رابطه با برنامه‌های یاری‌رسانی دولت، مدارس عمومی و نظام مالیاتی مطرح می‌شود و معتقد است که اگر می‌توانستیم هزینه‌های سرمایه‌گذاری روی قابلیت‌های افراد را بهتر تنظیم کنیم، عملاً به بازده بهتر و بالاتری دست پیدا می‌کردیم.

بخش پایانی کتاب به آینده نظر دارد و تأثیر فزاینده رقابت بین‌المللی و عواقب آن برای خانواده و دولت را بررسی می‌کند. اینکه جهانی‌سازی رقابت میان کشورها و نیز بنگاه‌ها را تشدید می‌کند. هم مهاجرت افراد و هم حرکت سرمایه‌ها به کارفرمایان اجازه می‌دهد تا با ارزان‌سازی نیروی کار مواجه باشیم. پس این فصل در رابطه با انگیزه‌های منفی ناشی از رقابت بی‌حد و حصر بین‌المللی است که در بسیاری از بخش‌ها نیروی کار در آن پیر نمی‌شوند به این معنی که در بخش‌های خدماتی نیروهای جوان و خارجی استخدام می‌شوند بدون هیچ‌گونه بیمه و مزایایی و به دلیل ارتش ذخیره نیروی کار بعد از چند سال به سرعت با نیروی جدید جایگزین می‌شوند. فولبر می‌نویسد: «ظاهراً نظام جدید بین‌المللی دو راه پیش پای ما می‌گذارد که هردو به یک اندازه غیرجذاب است: می‌توانیم به جامعه پدرسالار سابق بازگردیم که در آن زنان به اجبار و به دلیل محدودیت انتخاب‌هایشان وظیفه مراقبت از دیگران را برعهده دارند یا می‌توانیم به دنیایی وارد شویم که در آن هرکس به فکر خود است و هیچ‌کس مراقبت از دیگران را برعهده نمی‌گیرد مگر اینکه هزینه‌اش، که البته آن هم با امساک فراوان همراه است، پرداخت شده باشد. تصور وجود گزینه‌های منطقی در برابر این دو حالت خاص دشوار و پیاده کردن آن دشوارتر است، اما مبارزه کردن برای آن ارزشش را دارد.»
نویسنده معتقد است که ما باید نظارتی مردمی بر فرآیند جهانی‌سازی اعمال کنیم. به‌زعم او ما همچنین باید از بحث کهنه سرمایه‌داری در مقابل کمونیسم دست بشوییم و درپی یافتن راه‌های بهتری برای برقراری موازنه میان آزادی، تعهد، دستاوردها و مراقبت از دیگران باشیم. برخی از اقسام خدمات مراقبت از دیگران را نمی‌توان خرید یا فروخت ولی نحوه سامان‌دهی اقتصادمان می‌تواند آنها را تضعیف یا تقویت کند.