انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

عکاسی؛ تلفیق هنر و تکنولوژی(۱) 

واژه فتوگرافی که در فارسی آن را عکاسی می‌خوانیم، از ترکیب دو لغت یونانی پدید آمده است. فتو از کلمه”Phos” به معنای نور و گرافی از لغت” Graphi” به معنای نگارش؛ یعنی نوشتن با نور.

عکاسی به مفهومی که ما امروزه با آن آشناییم، توسط یک فرد کشف نشده، بلکه نتیجه تلاش بسیاری از شیمیدان‌ها است که آغاز آن به سال ۱۷۲۷میلادی برمی‌گردد. در آن سال شولز مشاهده کرد که مخلوطی از نیترات نقره و گچ در مقابل نور، تیره می‌شوند. در دهه ۱۸۳۰یک فرانسوی به نام لویی واگر تصادفا کشف کرد که برای ظهور یک تصویر، می‌توان از یک ورقه مسی پوشیده شده از نقره که به وسیله بخار ید حساس شده باشد، استفاده کرد. این نوع تصویر که به تصویر “داگری” معروف شد، در نتیجه شستشوی صفحه با محلول غلیظ نمک به دست آمد و حالت تثبیت دائمی داشت و از اواسط قرن نوزدهم جنبه عمومی پیدا کرد. تا این‌که سرانجام در سال ۱۸۲۲ یک مخترع فرانسوی به نام ژوزف نیسفورنیپس توانست اولین تصویر ثبت شده دائمی را تولید کند. با این حال نخستین کاری که از او باقی مانده به چهار سال بعد از این تاریخ در سال ۱۸۲۶ باز می گردد. پس از ۱۰ سال دیگر که صرف تحقیقات شیمیایی و مکانیکی شد دستگاه داگرئوتیپ ساخته شد. این دستگاه که تصویر مثبت تولید می‌کرد در سال ۱۸۳۹ به نمایش گذاشته شد و بدین ترتیب عصر عکاسی آغاز گردید.

 

ژوزف نیسفور نیپس، چشم انداز پشت پنجره در لوگرا، ۱۸۲۶،

مجموعه گرنزهایم، دانشگاه تگزاس در اوستین.

 

به دنبال ظهور عکاسی، این پدیده در طی زمان کوتاهی دستخوش یک رشته اصلاحات سریع مانند اختراع عدسی‌های بهتر، نگاتیوهای شیشه ای و روش های جدید شیمیایی شد که به تولید تصاویر پایدارتر می انجامید. به این ترتیب عکاسی به روشی پرمتقاضی از طرف طبقه متوسط جامعه برای تولید انواع تصویر تبدیل شد. پیش از آن تنها افراد طبقه بورژوا می توانستند از چهره خود توسط نقاشان تصویر بسازند، اما پس از رواج داگرئوتیپ، استدیوهای عکاسی در همه جا مخصوصا آمریکا افتتاح شدند. هر کسی می توانست به آسانی و با هزینه ای اندک عکسی از خود تهیه کند و در این جریان، انسان طبقه متوسط به انسانی فراموش نشدنی و به یاد ماندنی تبدیل شد.

شکل گیری عکاسی در قرن نوزده پدیده ای شگرف به حساب می آمد که صرفا وابسته به تکنولوژی نبود، بلکه به دلایل هنری نیز مربوط می شد که دلیل عمده آن را می توان در سوگیری های هنری قرن هجده میلادی دانست. زیرا مردم در این قرن بیش از آن در خیال پردازی غرق شده بودند که بتوانند علاقه ای به دقت موشکافانه عکاسی داشته باشند. هنر آن زمان بیش از هرچیز با افراط در به تصویر کشیدن افراد، اشیاء و مکان ها در ارتباط بود. اختراع عکاسی پاسخی به کشش های هنری و نیروهای تاریخی تشکیل دهنده ی شالوده رمانتیسم بود. بخش بزرگی از انگیزه مختراعان زاییده تلاش برای رسیدن به عنصر حقیقی و عنصر طبیعی بود. عکاسی اولیه، جهان نگری و خلق و خوی رمانتیسم را بازتاب می کرد و به عبارت دقیق تر کنجکاوی و اعتقاد محکم بر این که هر چیزی را می توان کشف کرد، سراسر قرن نوزده را دربرگرفته بود.

 

ورود عکاسی به ایران

عکاسی در اواسط قرن نوزده میلادی و توسط قطب های اصلی استعمار در آن زمان یعنی ملکه انگلستان و تزار روسیه وارد ایران شد. این دو کشور که بر سر منابع اقتصادی ایران و منابع سیاسی خود در منطقه در رقابت با هم بودند با فاصله نزیکی از یکدیگر دوربین عکاسی را به عنوان پیشکشی به دربار ایران وارد کردند. با این حال دوربین عکاسی روس ها اندکی زودتر یعنی در سال ۱۸۴۲ توسط دیپلماتی به نام نیکلای پاولوف به دربار محمد شاه قاجار رسید. اولین تصویر حاصل از فرآیند عکاسی در آن زمان داگرئوتیپ بود که در ایران نیز استفاده شد اما به جز یک عکس، هیچ‌کدام از عکس‌های داگرئوتیپ ایرانی، باقی نماندند.

عکس از شاهزاده ملک قاسم میرزا تنها عکس بازمانده داگرئوتیپ ایرانی

 

اما، شروع جدی عکاسی را می توان در دوران ناصرالدین شاه دانست. تاریخ‌نویسان نوشته‌اند که او به این فن علاقه فراوانی داشت و خود نیز عکاسی می‌کرد و از اولین کارهای او می‌توان به عکسی از مادرش ملک جهان خانم ملقب به نواب علیه و مهدِ عُلیا اشاره کرد. اولین عکس ها در ایران در دربار برداشته و نخستین عکاس خانه ها نیز در همان جا احداث شد. حمایت دربار و شاه در سال های ابتدایی ورود عکاسی به ایران کلید موفقیت این تکنولوژی جدید در دوران سخت مذهبی آن زمان بود. در دوران ناصری، مردم ایران مانند دیگر ملت ها در برابر تکنولوژی های جدید مقاومت های فرهنگی شدیدی از خود نشان می دادند و روحانیون اغلب آنها را حرام اعلام می کردند. چندین دهه حضور عکاسی در دربار ایران و توجه ویژه شخص شاه به عکاسی یا به عبارتی وجود قدرت سیاسی و حکومتی در حمایت از پدیده عکاسی تنها دلیل پذیرش عکس و عکاسی و عدم مخالفت گسترده ی مراجع مذهبی و بعدها عموم مردم در مقابل این تکنولوژی نوین بود.

 

مهد علیا بر روی تخت طاووس (در وسط)، پسرش ناصرالدین شاه و دخترش عزت‌الدوله

 

با این حال، عکاسی در این دوران به وسیله ای انحصاری در دستان شاه، درباریان، اشراف و رجال حکومتی بدل شد که عموم مردم به آن دسترسی نداشتند. موضوعات عکاسی نیز جدای از عکس هایی که ناصرالدین شاه برای تفریح از کاخ، زنان و درباریان می گرفت، شامل عکس های رسمی درباری بود که به دستور و فرمان شاه گرفته می شد. از عکس های تکی سران و نظامیان و رجال حکومتی گرفته تا عکس سفرهای شاه و ولایت ها و مناطق تحت فرمان حاکمان مناطق مختلف. در این بین تنها سهم عامه مردم از عکاسی به مجرمین محکوم به اعدام اختصاص داشت. زیرا در آن زمان رسم بر این بود که عکس مجرمی را که قرار است کشته شود، پیش از مرگ بردارند!

در مقابل عکاسان داخلی که شامل شاه و اشراف می شد، عکاسان خارجی با نگاهی آگاهانه تر و هوشیارتر نسبت به ایران و همچنین اوضاع اجتماعی و حال و روز مردم کوچه و بازار سعی در عکس برداری می کردند. بخش قابل توجهی از عکس های به جا مانده از دوران قاجار نیز توسط این عکاسان گرفته شده است. در این عکس ها، عکاسان توجه ویژه ای به وضع اجتماعی و اقشار مردم داشته و با نگاهی اگزوتیک به جامعه ایران نگاه می کردند. مانند مردم شناسان نسل اولی که برای اولین بار به شرق و جوامع غیرغربی می رفتند و تلاش می کردند آن جامعه را با دیدگاه خود بررسی کنند. برخی از این عکس ها نیز شامل مکان های باستانی ایران است مانند عکس هایی که لوئیجی پشه در سفر خود به فارس از تخت جمشید، پاسارگاد و نقش رستم برداشت و آن ها را در قالب یک آلبوم به ناصرالدین شاه پیشکش کرد.

 

لوئیجی پشه، تخت جمشید، سال ۱۸۵۸

 

به این ترتیب بخش قابل ملاحظه ای از عکاسی دوران ناصرالدین شاه قاجار را عکس های گزارش گونه و یا گزارش های تصویری شکل می دهد. این گونه عکاسی در سال های بعد به ویژه در دوران مظفرالدین شاه نیز ادامه داشت. اما، با طلوع مشروطه و قیام های مردمی عکاسی اهمیت خاصی پیدا کرد. مردم در آن زمان کنجکاو بودند چهره آزادیخواهان و فعالیت های آنان را از نزدیک ببینند و عکاسی می توانست این امر را برای مردمی که در مناطق مختلف و دور از جبهه مقاومت بودند ممکن کند. مجاهدان و آزادیخواهان به عکاسان مراجعه می کردند و در حالت های مختلف با سلاح یا بی سلاح عکسی به یادگار می گرفتند. بنابراین، ناخودآگاه وجهه ای از عکاسی در ایران مطرح شد که می توان آن را در زمره عکاسی خبری به حساب آورد.

در سال های پس از آن، هنر عکاسی با فراز و نشیب هایی رو به رو بود. در برخی مواقع مانند وقوع جنگ جهانی دوم به دلیل فقر و هزینه های سنگین زندگی عکاسی در جامعه دچار رکود می شد. اما در شرایط عادی به دلیل پیشرفت های این تکنولوژی که ثبت عکس را سریعتر و آسان تر می کرد، این پدیده گسترش بیشتری در جامعه پیدا می کرد. عکاسی حتی در سال های قبل از انقلاب نیز در مطبوعات و تبلیغات نقش موثری ایفا می کرد و در دوران تظاهرات مردمی می توانست در آگاه سازی عموم جامعه موثر باشد.

 

منابع

گاردنر، هان؛ هنر در گذر زمان؛ ترجمه محمد تقی فرامرزی، نشر نگاه، ۱۳۸۱.

عرشی، مهدی؛ جایگاه هنر عکاسی در پژوهش های مردم شناسی (با نگاهی به عکاسی مستند اجتماعی و آیینی)، پایان نامه، بهار ۱۳۹۵.

زین الصالحین، حسن؛ نعمت اله، فاضلی؛ سرآغاز عکاسی در ایران (درآمدی انتقادی بر تاریخ عکاسی ایران در دوره ی ناصری)، نشریه هنرهای تجسمی (هنرهای زیبا)، دوره ۲۵، شماره ۱، بهار ۱۳۹۹.

آموزش عکاسی (۱): تاریخچه عکاسی | آموزش آنلاین عکاسی | DW | 02.01.2016