تنوع فرهنگی یکی از ویژگیهای ایران است. این سرزمین از دیرباز زیستگاه اقوام، ادیان و مذاهب مختلف بوده است. این مردم طی سالیان با یکدیگر تعامل داشته و در نتیجه این تعامل بافت فرهنگی متنوعی به وجود آمده است.
هر یک از این جماعتها فرهنگ، اساطیر، زبان، ادبیات و هنر منحصربهفرد خود را دارند و این همه آفرینش تلاشی برای یافتن پاسخی به نیازهای هویتی آنهاست.
در واقع مجموعه فرهنگها در کشور ما در یک وضعیت گفتوگو و داد و ستد به سر میبرند. موسیقی میتواند به عنوان ابزاری مهم، این دیالکتیک را بازنمایی کند. افزون بر این، موسیقی در سطح جهان به عنوان یک بخش اساسی از تجلیات فرهنگی و سبک زندگی شناخته میشود تا جایی که گردشگران به طور کلیشهای انتظار دارند تجربه حضورشان در مکانهای فرهنگی، با موسیقی خاص و بومی آن منطقه همراهی شود.
نوشتههای مرتبط
خوزستان صحنه نشانههای فرهنگی- معنوی غنی است. برخی از آنها فراملی شده و در کشورهای همسایه این نشانههای فرهنگی را به کار میگیرند و از آنها به عنوان میراث فرهنگ این منطقه یاد میکنند.
موسیقی «علوانیه» یکی از این نشانههای فرهنگی است. علوانیه به آوازی توام با آهنگ آرام و غمگین اطلاق میشود که تنها با ساز «رباب» نواخته میشود. این سبک موسیقی از هنرهای عامه مردم این استان است.
برخی از پژوهشگران موسیقی، سبک موسیقی علوانیه را متاثر از موسیقی سوزهای مادرانه و موسیقی کار میدانند. تا جایی که پیشینه آن را همراه و همزمان با موسیقی کار و ناله مادرانه در این منطقه در نظر میگیرند.
سبک آوازی «علوانیه» در بخش موسیقی «ریفی» طبقهبندی میشود. اکنون نیز در خوزستان، آوازخوانان بسیاری، سبک و شیوه علوانیه را دنبال میکنند. این سبک از نام شخصی به نام «علوان الشویع» مشهور به ابوشهلا خواننده اهوازی است. علوان احیاگر این لحن و آواز است و این سبک به نام او معروف شد. علوانیه از مرزهای کشور فراتر رفت و در عراق، بحرین و کویت نیز رواج یافت.
عبدالله فضاله، یکی از خوانندگان قدیمی و مشهور کویت، لحن «علوانی» را در کویت و بحرین رواج داد. یحیی جابری، پژوهشگر موسیقی محلی و رییس موسیقی ریف عراق در مجله الحیات که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد نیز این لحن را به اهالی سوریه و عراق معرفی کرد.
هماکنون هنرمندان و ترانهسرایان این کشورها این سبک را با نام «علوان اهوازی» میشناسند. علوان در این سبک، با نواختن ساز «رباب» که ساز سنتی خوزستان و جنوب عراق است، اشعاری از شاعران نامدار گذشته و حال را میخواند.
«حسان الگزار چنانی»، دریافتکننده لوح تقدیر در بیست و پنجمین جشنواره موسیقی فجر و ششمین جشنواره موسیقی نواحی ایران که در یکی از روستاهای شهر«شاوور» از توابع شهرستان شوش دانیال زندگی میکرد یکی از ترانهسرایان برجسته این سبک بود.
موسیقی «علوانیه» در میان مردم خوزستان از طرفداران بسیاری برخوردار است و یکی از دلایل ماندگاری این هنر در استان با وجود فراوانی گونههای مختلف موسیقی و سبکهای فراوان رقص فولکلور کاربرد فراوان آن در مراسم مختلف است و این امر سبب شده تا اینگونه فاخر هنری در میان مردم تداوم یابد و همچنان رواج داشته باشد تا جایی که به موسیقی فراملی بدل شده است.
زنگ خطر
آذرماه امسال بود که در هفتمین اجلاس کمیته میراث معنوی یونسکو، ساز ایرانی «تار» به نام کشور جمهوری آذربایجان ثبت شد. این خبر شوک بزرگی برای خانواده موسیقی کشورمان بود. این در حالی است که متخصصان در حوزه موسیقی ایرانی، ساز «تار» را یک ساز کاملا ایرانی میدانند. مدتی پیشتر نیز آثاری چون «مقامهای موسیقی آذربایجان» و همچنین ثبت «هنر موسیقی عاشیقها» نمونههایی بودند که در کشورهای همسایه ثبت شدند، بیآنکه نامی از مردم ایران برده شود.
این نخستین بار نیست که کشورهای همسایه ایران پیشدستی کرده و میراث معنوی ایران را به نام کشورشان ثبت میکنند. آثاری چون «مقامهای موسیقی آذربایجان» و همچنین ثبت «هنر موسیقی عاشیقها» تنها نمونههایی در این زمینه بودند که ثبت شدند. کشور ترکیه نیز در سالهای اخیر در اقدامات مشابهی دست به ثبت ملی مراسم و آیینهای دیگری زد.
با توجه به شرایط پیشآمده برای آیینهای مردم آذربایجان، این اتفاق باید زنگ خطری برای دیگر آیینهای این خطه باشد تا مبادا دیگر مولفههای فرهنگیمان در جایی دیگر به ثبت برسند. دوستداران فرهنگ و هنر ایرانی که فرهنگی کاملا رنگارنگ و آمیخته با صدها تنوع هویتی است، وظیفه خود میدانند تا آیینهای دیگری را که در خطر تعرض هستند ثبت ملی کنند.
اقدامات اخیر دوستداران میراث فرهنگی خوزستان جای ستایش دارد که توانستند بسیاری از میراث مادی و معنوی را در فهرست آثار ملی درج کنند. اما این فعالیتها در حوزههای مختلف نیاز به تعمق بیشتر دارد. برای مثال در حوزه میراث غیرملموس و معنوی نیاز به فعالیت بیشتری در سایر هویتهای فرهنگی داریم.
این در حالی است که اخیرا شنیده شد هفتمین همایش سراسری ثبت در شاهرود به کار خود پایان داد و در این دوره ۲۹۰ پرونده میراث معنوی از سوی استانها ارائه شد و هیچ نامی از «سبک علوانیه» برده نشد. از مسئولان در این حوزه انتظار میرود تا پیش از اینکه این سبک موسیقی گرفتار آیینهایی همچون «عاشیقها» نشده، برای ثبت ملی آن تصمیم بگیرند.
از دیگر سو، حتی مسئولان فرهنگی استان که علوان شویعزاده آن دیار است نیز هیچ گوشه چشمی به آن نداشتهاند. شاید ناآشنایی مسئولان با هنر عامه و ارتباط کمترشان با لایههای درونی اجتماع از دلایل ناآگاهی آنان باشد تا جایی که نه فرهنگسرا و نه مکان فرهنگیای به نام این هنرمند دیده نمیشود.
در نهایت با ثبت ملی آثار معنوی فرهنگهای کشورمان، میتوانیم نگاه مهآلود به «دیگری» را شفافتر کنیم و این اقدام سبب ایجاد تمرینی برای نگاه به دیگری میشود. همچنین افزون بر آن، از دیگر مزیتهای ثبت ملی آثار معنوی این است که «نگاه مشترک» جای «نگاه از دور» را میگیرد و دیگرشناسی را نیز جایگزین دیگرهراسی میکند.
پینوشت: این یادداشت پیش از این سه شنبه,۱۵ اسفند ۱۳۹۱در روزنامه بهار چاپ شد و برای بازنشر در اختیار انسان شناسی و فرهنگ قرار می گیرد.
لینک مستقیم به روزنامه بهار:
http://www.baharnewspaper.com/News/91/12/15/7101.html