آندره گرز ترجمه ی شیرین روشار
آندره گرز، فیلسوف ، از نزدیکان ژان- پل سارتر و از بنیانگذاران مجله «نوول اوبسرواتور» در سال ١٩۶۴ ، به تدریج به نوعی اکو-سوسیالیسم گروید و به یکی از اصلی ترین نظریه پردازان آن درآمد. در سال ١٩٩٠، در ستون های مجله ما، زیر عنوان « چرا جامعه حقوق بگیران نیازمند نوکران جدید است»، نقدی از ایدئولوژی معاصر کار را عرضه کرد که چندین سال بعد، وی را به طرفداری از برقراری یک «دستمزد حداقل معیشت » وامی داشت.
نوشتههای مرتبط
ژوئن ١٩٩٠:
در مجموع کشورهای سرمایه داری اروپا، ثروتی معادل سه تا چهار برابر سی و پنج سال پیش تولید می گردد؛ این تولید، نه سه برابر ساعت کار بیشتر ، بلکه کمیت کاری بسیار پائین می طلبد. (…)ما از یک تمدن «کار» بیرون می آئیم، اما با عقب عقب رفتن از آن خارج می شویم، و همچنین با عقب عقب رفتن وارد تمدن وقت آزادشده می شویم، از این رو عاجز از دیدن و خواستن آنیم، یعنی عاجز از به بند کشیدن وقت آزادشده ای که در یک تمدن نصیب ما
می شود ، عاجز از بنیان نهادن فرهنگی برای زمان در دسترس و فرهنگی برای فعالیت هائی که به منظور جایگزینی و تکمیل فرهنگ های فنی و حرفه ای که برما فرمان می رانند. (…)
برای نزدیک به نیمی از جمعیت فعال، ایدئولوژی کار به نوعی مزاح تبدیل شده است؛ هویت یافتن بواسطه کار از این پس غیر ممکن شده است، چون نظام اقتصادی نیازی ندارد یا نیازی مداوم به تنطیم ظرفیت کاری افراد ندارد. واقعیتی که تمجید از «نیروی انسانی» از نظرها پنهان می سازد این است که شغل ثابت، تمام وقت، در تمام سال و در تمام طول زندگی فعال، به امتیازی برای یک اقلیت مبدل شده است. برای [سایرین]، کار دیگر مفهوم خود را به عنوان شغلی که فرد را به یک جماعت مولد پیوند می دهد و جائی را در درون جامعه برای او تعیین می کند، از دست می دهد. آنچه که کارفرمایان آن را «انعطاف پذیری» می نامند، برای حقوق بگیران به معنای «بی ثباتی» است. (…)
چگونه باید باشد جامعه ای که در آن کار تمام وقت همه شهروندان دیگر نه ضروری است، ونه از لحاظ اقتصادی سودمند؟ چنین جامعه ای چه اولویت هائی سوای اولویت های اقتصادی می بایست برای خود قائل باشد؟ چگونه می بایست عمل کند که همه از میزان بازدهی و صرفه جوئی در ساعات کار منفعت ببرند. چگونه این جامعه می تواند دست به توزیع دوباره کاری که از لحاظ اجتماعی مفید است بزند به شکلی که همه بتوانند کار کنند، اما کمتر و بهتر، با دریافت سهم خود از ثروت هائی که به طور اجتماعی تولید شده است؟
گرایش غالب در پس راندن این گونه پرسش ها و در وارونه مطرح کردن آنهاست : چه باید کرد که با وجود میزان بالای بازدهی، اقتصاد به اندازه گذشته کار مصرف کند؟ چه باید کرد که فعالیت های مزدبگیری جدید جای زمانی را بگیرند که رشد بازدهی تولید، در مقیاس جامعه، آزاد کرده است ؟ به کدامین زمینه های فعالیت می توان مبادلات کالائی را بسط داد تا بتوان تاحدودی، مشاغل حذف شده در صنعت و خدمات صنعتی را جایگزین کرد؟
پاسخ را می شناسیم، پاسخی که آمریکا و ژاپن راه آن را نشان داده اند : تنها زمینه ای که در اقتصاد لیبرال، در آینده امکان به وجود آوردن مشاغل بسیار وجود دارد، بخش خدمات است. شمار مشاغل می تواند نامحدود باشد چنانچه بتوان فعالیت هائی که افراد تا کنون هر یک برای خود انجام داده اند را به خدمات با دستمزد تبدیل کرد. اقتصاددانان در این مورد از «رشد اقتصادی جدیدی با مشاغل بسیار فراوان» حرف می زنند، از «خدماتی کردن» اقتصاد، از «جامعه خدمات» که جایگزین «جامعه صنعتی» می شود (١). (…)
مشکل اصلی که ما با آن روبرو هستیم، مسئله فراسوی اقتصاد است و در نتیجه، فراسوی کار دستمزدی. بهینه سازی اقتصادی ساعات کار را کم می کند، و همچنان کم خواهد کرد و در نتیجه، دیگر امکان ندارد درآمد شهروندان را به کمیت کاری که اقتصاد نیاز دارد، وابسته کرد. و همچنین، دیگر امکان ندارد بتوان کار دستمزدی را به منبع اصلی هویت و مفهوم زندگی هرکس تبدیل کرد.
وظیفه نیروی چپ، چنانچه چپی وجود داشته باشد، تبدیل کردن این زمان آزاد شده به یک آزادی جدید و به حقوقی جدید است : حق هر زن و مرد در امرار معاش از راه کار، اما کار کمتر ولی بهتر، با دریافت سهم خود از ثروت تولیدشده توسط جامعه. و از سوی دیگر، حق کارکردن منقطع، به طور متناوب، بدون از دست دادن دستمزد کامل – به شکلی که فضاهای جدیدی برای فعالیت های غیراقتصادی گشوده شود و اعتبار و ارزش والا برای این گونه فعالیت ها که هدفشان گرفتن دستمزد نیست، بوجود آید، چه در نظر تک تک افراد و چه برای خود جامعه.
آندره گرز André Gorz
پانویس :
١- بخوانید مقاله « Mirage des services à la personne » در لوموند دیپلماتیک، سپتامبر ٢٠١١.
مطلب مربوط
وداع تلخ با آندره گرز
http://www.anthropology.ir/node/556
صفحه لوموند دیپلماتیک در انسان شناسی وفرهنگ
http://anthropology.ir/lmd
پرونده «لوموند دیپلماتیک» در انسان شناسی و فرهنگ
http://anthropology.ir/node/15007