انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

عروسی و عزا در ایام کرونا در شهر مشهد

نویسنده: فاطمه وطن پرست مقدم

مقدمات (پیشگفتار و چارچوب تحقیق)

کرونا نشان داد انسان همواره ضعیف است و توهم چیرگی بر طبیعت و مقابله با حوادث طبیعی و بیماری ها در سطحی مشخص و محدود جا خوش کرده است. کرونا مراکز مذهبی از مسجد گرفته تا کلیسا را خلوت کرد و از طرفی با مواجهه با احساس بیچارگی و ناتوانی میان مردم احساسات مذهبی را گسترش داد. این چالش نه تنها به جایگاه نیایش و باورهای دینی ضربه نزد بلکه انتظار از آن را عقلانی تر و واقعگرایانه تر نمود.

ویروس کرونا همانطور که تمام دنیا را بدون هیچ استثنائی درنوردید، در تمام ابعاد زندگی انسان نیز تاثیرات پررنگی گذاشت. از مسائل کاری و تغییرات شغلی و تحصیلی، تا محدودیت رفت و آمد و بسته شدن مرزها، کاهش مسافرت ها و دورکاری های تحمیلی و  آموزش از راه دور.

در این حین، انسانها برای تطابق یافتن با شرایط جدید هم برای حفظ بهداشت فردی و هم برای تبعیت از قوانین اعمال شده توسط حکومتها، شروع به تغییراتی در لایه های مختلف فعالیت های فردی و جمعی خود کردند.  برخی از این ابعاد منحصر به فعالیت های فردی و محدودتر وبرخی نیز در ابعاد بزرگتر در نحوه ی برگزاری آداب و رسوم سنتی رایج در جوامع است. در اشل کوچکتر پوشش ماسک که در سراسر دنیا تبدیل به بخشی اساسی از لباس های هر روزه ی انسان ها شده تا شستشوی مکرر دست ها و افزایش عجیب و غریب استفاده از وسایل ضدعفونی و الکل و… تا تعطیلی یا تغییرات مراسم های عروسی و خاکسپاری های بی سر و صدا. انسان امروز باید تصمیم گیری هایی کند که مدتها بود نیازی به آنها نبود. باید تغییراتی در فرهنگ و رفتارهای روزمره ی خود ایجاد کند که هیچگاه قابل پیش بینی نبود.

مطالعه ی رفتار جوامع در این ایام و در موجهه با این چالش جهانی از مرزهای فرهنگ و هنجارهای عامه نیز فراتر رفته و به بهداشت ذهنی و فردی، روانشناسی و الگویی از تغییرات کلان جهانی می رسد.

در این پژوهش با مطالعه ی موردی از تجربه ی شخصی آیین عزاداری و عروسی در مشهد، سعی شده گزارشی از تغییرات پساکرونایی این مراسم ها داده شود. گزارشها تجربه ی شخصی هستند و براساس مشاهدات توصیفی صورت گرفته اند.

گزارش شماره ی ۱

عروسی

اواخر بهمن ۹۹_ یک تالار عروسی در مشهد

عروسی های شلوغ و مهمانهای زیاد، زمانیکه حتی بسیاری از افراد در عروسی یکدیگر را نمیشناسند یکی از مشخصه های بسسیاری از مراسمات پرتجمل در فرهنگ ایرانیست. تالارهای شلوغ و غذاهای سلف سرویس و ازدحام مهمانها برای سرو شام از صحنه هاییست که برایمان آشنایی دارد.

با شیوع ویروس کرونا در ابتدا در اکثر جوامع  تالار های عروسی و رستوران ها برای جلوگیری از گسترش بیماری تعطیل شده و بسیاری از مراسم های مردم به تعویق افتاد. اما مسئله ای که واضح است این است که این تعویق افتادن دیری نمیپاید و مردم با تمام توان خود برای برگشتن به زندگی پیشین خود تلاش میکنند و این نکته هم حائز توجه است که برخی مسائل مانند قضیه ازدواج قابل چشم پوشی نیست.

بنابراین تلاش بر این است که با توجه به شرایط موجود و با پیروی از پروتکلهای بهداشتی و با کاهش محدودیت های رفت و آمد و بازگشایی تالار و رستورانها، مراسمات از سر گرفته شده و به نحوی نو و تازه برگزار شوند.

گزارشی که در ادامه ارائه شده، توصیفیست از یکی از این مراسمات که حدودا در موجهای اول و دوم بازگشایی مراکز پذیرایی در شهر مشهد صورت گرفته بود و تغییراتی روشن با مراسمهای پیش از کرونا داشت.

مراسمی خلوت و بی هیاهو

برخلاف نمونه های دیگر عروسی های ایرانی که تا اقوام درجه سه و چهار و همسایه های قدیم و جدید دعوت میشدند مهمانهای عروسی تعدادی محدود از اقوام درجه یک عروس و داماد بودند که در سالنی وسیع در میزهای دور از هم با فاصل ی زیاد نشسته بودند. خبری از روبوسی و رقص های دسته جمعی نبود چراکه افراد  سعی در حفظ فاصله ی اجتماعی داشتند. مهمانها همگی با مد سال که همان ماسک های روی صورتشان است، وارد میشدند و تنها در هنگام سرو غذا و شیرینی ماسک را پایین میکشیدند.

تالار و پذیرایی

تالار ها بخاطر نظارت شدید سازمانهای بهداشتی و شهرداری و الزام به تبعیت از پروتکل های بهداشتی مجبور به دریافت سود کمتر و کاهش میزان مهمان قابل پذیرش هستند. بنابراین با وجود کاهش سود و درآمد بخاطر تلاش برای بهبود وضع موجود و عدم بازگشت به شرایطی که به کل به تعطیلی کشیده شده بودند، با سختگیری های به جا در نوع چینش میز و صندلی، بصورتی که فاصله ی میزها از یکیدیگر و صندلی ها نیز از دیگر صندلی ها و همچنین اجازه ندادن برای گذاشتن میوه و شیرینی روی میزها در مسیر تایید ناظران بهداشتی قرار گرفته اند.

همچنین تمامی خدمه ی تالار از ابتدا تا انتها با ماسک و دستکش در حال کار بودند و میوه و شیرینی و همچنین غذای صرف شده همه در ظروف یک بار مصرف و سلفون دار تهیه شده بود. همچنین برای عدم ایجاد ازدحام و شلوغی خبری از سلف سرویس نبود و غذای هر فرد سر میز سرو میشد.

ساعات کاری تالارها و رستورانهایی که برای مراسمات رزرو میشود معمولا از بعداز ظهر تا نیمه شب بوده است ولی حالا به علت ایجاد ساعات محدودیت مراسم ها بیشتر از صبح تا بعدازظهر برگزار میشود و این عروسی هم از این قائده مستثنی نبود. مراسم ظهر و به صرف ناهار بود تا مهمانها به ترافیک ساعات آخر عبور و مرور نخورند و رفت و آمد راحتتر صورت بگیرد. در ادامه ی این تغییرات و ناتوانی در انجام آداب و رسوم خبری از مراسم های مکمل عروسی مثل عروس کشون و … نیز نبود.

 

گزارش شماره ی ۲

عزا

اواخر دیماه ۹۹_ بهشت رضا_ مشهد

مراسمهای عزا برخلاف عروسی، تا حدود زیادی انتخابی و اختیاری نیستند و بخاطر فرهنگ موجود در جامعه ی سنتی ایران، بی توجهی یا کم اهیمت دادن به اینگونه مراسم ها بی احترام به متوفی محسوب شده و خانواده ها در بسیاری از موارد خصوصا در شرایط کرونا، برای انجام آن در کنار میل شخصی اجبار را نیز حس میکنند.

همچنین عزاداری چون پیوندی عمیق با فرهنگ ایرانی و اسلامی ما نیز پیدا کرده است، نه فقط بصورت شخصی که در سطوح بالاتر مذهبی نیز جلوه پیدا میکند. همانگونه که گفته میشد مراسم عزای عاشورا را نمیتوان بخاطر کرونا کمرنگ کرد و نادیده گرفت. بنابراین در این اوضاع خواست خاواده ها، فشار اجتماعی و فرهنگی که ریشه در تمام این رفتارها دارد به محدودیت های کرونایی میپچربد و مراسمها تا حد امکان و عدم مغایرت با قوانین حکومتی انجام میگیرند.

مراسمی که گزارش چگونگی آن در ادامه آمده است مراسم سالگرد وفات است. مراسمی که برای یادبود فوت یک عزیز، سعی میشود باشکوه و پرجمعیت برگزار شود چراکه تلاش بر این است که نشانگر عدم فراموشی شخص از دست رفته در طی یک سال اخیر است. اما حالا شرایط متفاوت است و این تفاوتها بسیار روشن و واضحند.

جمعیت محدود

تعداد مهمانها به طرز قابل توجهی پایین بود با اینکه افراد زیادی از شهرستانها و اطراف نیز آمده بودند. خانواده میزبان تعداد دعوتی ها را به حداقل رسانده بودند اما تفاوت عزا و عروسی اینجاست که کسی در عزا انتظار دعوتنامه ندارد و خصوصا در فرهنگ ایرانی شرکت در اینگونه مراسمات در کنار اجری که دارد به نشانه ی احترام به خانواده و شخص متوفیست پس فرقی ندارد مراسم هفتم باشد یا سال؛ آدمها می آیند.

ظاهر آدمها به طرز غریبی برای چشمان ما عادی شده اما این تصویر که حتی ذره ای از احساسات توی چهر ی افراد در آن دیده نمیوشد بسیار چیز عجیبیست. مهمانها با عینک دودی و ماسک به سختی قابل تشخیص بودند و نشانه های ناراحتی، حس آشنایی یا حتی لبخندشان قابل دیدن نبود. بنابراین ارتباط عاطفی و حمایتی که از حاضرین اینگونه مراسمات انتظار میرود به حداقل رسیده بود و ارتباطات انسانی محدود به احوالپرسی های از راه دور و شناسایی آدمها از روی صداها بود.

محیط  آرامستان (بهشت رضا)

از جمله محدودیت های اعمال شده در محیط آرامستان اصلی مشهد، عدم صدور مجوز برای روضه خوان ها و سخنرانان با بلندگو بود. دلیل اصلی ایجاد ازدحام و همچنین آلودگی صوتی در محیط گفته شد. برای نظارت نیز مامورهای آرامستان با موتور در حال گشت زنی بودند و به متخلفین تذکر میدادند. پخش کردن نذر و خوراکی نیز ممنوع بود. همچنین در ادامه ی محدودیت های زمانی که اعمال شده بود ، آخر هفته ها که تعداد بیشتری از افراد برای زیارت اهل قبور به آرامستان میروند، تعطیل و باقی روزها نیز تا ساعت پنج بعدازظهر صورت میگرفت.

مراکز خدماتی زیادی نیز مدتهاست تعطیل شده اند و فعلا اجازه ی فعالیت ندارند؛ از جمله غذاخوری های داخل بهشت رضا، خدمات کفن و دفن و…

پذیرایی و نحوه ی برگزاری

همانگونه که اشاره شد پذیرایی ممنوع بود و اصلا طبق روال همیشگی که سینی های میوه و شیرینی و حلوا بین مهمانها توزیع میشد و همچنین مقداری از نذری ها روی یک میز برای افراد ناشناس قرار داده میشد، نبود.

پذیرایی میزبان، در داخل کیسه هایی که مخصوص عزاداری طراحی شده بود صورت گرفت. بطوریکه موادغذایی سلفون کشیده شده و ضدعفونی در هنگام رفتن افراد یکی یکی داده میشد تا بعدن صرف شود. این مسئله هم بخاطر بهداشت فردی بود، هم جلوگیری از ازدحام جمعیت و هم پیروی از قوانین آرامستان.

بطور کلی شرایط متفاوت بود اما نفس همیشگی خود را حفظ کرده و با وجود ایجاد تغییرات کلی در فرم و نحوه ی برگزاری، همچنان محتوای یکسانی دارد و با هدفی مشخص صورت میگیرد.

 

جمع بندی

اگرچه این تغییرات من باب ایجاد انطباق با شرایط موجود و از بین نرفتن جنبه های مختلف زندگی اجتماعی و فردی انسانها خیلی بد عمل نکرده است، اصرار مردم به انجام فعالیتهایی که الزامی نیستند و هیچگونه اجباری برای انجام آن نیست، در شرایطی که اول از همه سلامتی خودشان را به خطر می اندازد، گاها نه تنها به بهبود شرایط کمک نمیکند که با تشدید وضعیت موجود جامعه را روز به روز از رسیدن به شرایط نرمال و طبیعی دورتر میکند.

اعمالا محدودیت های حکومتی در شرایط امروز تقریبا در هیچ کجای جهان دیگر تاثیر قبل را ندارد و انگاری مردم با آشنا شدن با کرونا و ریزش ترسشان حالا دیگر نیازی به تسلط یک قدرت بالاتر برای به دست گرفتن شرایط نمیبینند و خود را تماما در کنترل اوضاع زندگی خود توانا و محق میدانند.

اگرچه محدودیتهای حکومتی نیز شاید بعلت ناکارآمدی گاها مورد بی توجهی قرار میگیرند و اگر عملکردشان در مسیر کنترل ویروس کرونا و بهبود شرایط مثمر ثمر میبود پیروی مردم و قدرت تاثیرگذاریشان نیز بالاتر میرفت. مثلا محدودیت ساعات رفت و آمد به چهار صبح تا نه شب، تنها نکته ای که دارد ترافیک شدید خیابان ها در ساعات آخر، شلوغی مراکز خرید و رستورانها و جریمه های بسیاریست که برای قشر مرفه جامعه فرقی نخواهد داشت و به سان دیگر اتفاقاتی که در اینچنین شرایطی میفتد، ترکش های آن به افراد کم بضاعت جامعه اصابت میکند و حتی بهداشت و قانون نیز با پول قابل خرید میشوند.

همچنین آدمها تا زمانی از قوانین پیروی میکنند که احساس کنند به قدرت اختیار و تصمیم گیریشان احترام گذاشته شده و آزادانه در حال انتخاب گزینه های پیش رویشان در زندگی هستند. مراسم ازدواج و عزای عزیزان به هیچ وجه مسائلی نیستند که در حوزه ی اختیاری حکومت انگاشته شوند و مردم نیز برای انجام اینگونه فعالیت خود را محق میدانند تا با توجه به مصلحت شخصی خود عمل کنند و نه قوانینی که حکومت برایشان دیکته میکند.

بنابراین این مشاهده ی چالشی که انسان معاصر با آن روبه رو شده و در تکاپوی موجهه با آن در حال آزمون و خطاست ابعادی بسیار گسترده دارد که اطلاعات مهم و غیرمنتظره ای از روحیه ی تطابق پذیر انسانها به آدم میدهد و برای رسیدن به یک الگوی رفتاری مشخص و یا حتی طرح ذهنی بشر در موقعیتهای متفاوت و با فرهنگهای متنوع در سراسر جهان، باید با دقت بالا، مشاهدات ثبت شده و به گنجینه ای از اطلاعات انسان شناختی دست یابیم.