انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

طرفداران سارتر و فوکو کجا هستند؟ اتحاد از دیدگاه کوستا گاوراس (لوموند دیپلماتیک: مارس ۲۰۱۵)

فیلیپ دکام برگردان آریا نوری

آیا مخالفت یونانی ها با برنامه های اقتصادی محافظه کارانه به اندازه ی انقلاب ۲۱ آوریل سال ۱۹۶۷ برای آنان همدلی دیگران را به همراه خواهد داشت؟(۱) پس از این کودتا جهان همراهی زیادی با مردم یونان نشان داد ، همراهی ای که ورای حمایتی ساده از چپ گراها بود. کوستا گاوراس برای ما روایت میکند که فیلمش تحت عنوان Z چگونه به نماد این همراهی بدل گشته است.

فیلم z که روایتی نفس گیر دارد ، در وهله ی اول ماجرای یک قاضی است و یک روزنامه نگار. نقش قاضی را ژان لویی ترینتینیان ( Jean-Louis Trintignant ) بازی میکند و نقش روزنامه نگار را ژک پرن ( Jacques Perrin ). آنها برای پی بردن به راز قتل گریگوری لامبراکیس (Grigoris Lambrakis)، یکی از سیاستمداران جناح چپ – که نقشش را ایو مونتان بازی میکند – ، در عمق دستگاه دولتی فرو میروند. ماجرای این فیلم که از رمان واسیلی واسیلیکو ( Vassulis Vassilikos ) برداشت شده (۲) ، نزدیکی بسیاری به یونان سال های ۱۹۶۰ دارد. یونانی که در آن زمان به تازگی از چنگال جنگ داخلی ( ۱۹۴۶-۱۹۴۹) رهایی یافته و میرود تا جناح چپ میانه رو را به قدرت برساند. درست در زمانی که بیننده خود را برای دیدن پایان خوش فیلم که با زندانی شدن دو نظامی – پیر دو ( Pierre Dux ) و ژولین گویومار ( Julien Guiomar) – آماده میکند ، اینها به ناگاه قدرت را در دست میگیرند . . .

کوستا گاوراس که در دهم فوریه در شهر پاریس با او دیدار کردیم در مورد پخش فیلمش میگوید : « مجله ی اکسپرس فیلم من را اولین فیلم سیاسی موفق فرانسوی معرفی کرد ، اما در هفته ی اول هیچکس به تماشای فیلم من نرفت! اما مساله کم کم دهان به دهان مطرح شد و به گوش همه رسید. ما در ماه فوریه ی سال ۶۹ به سر میبردیم ، چند ماه پس از رخدادهای سال ۶۸ فرانسه (۳). مردم کم کم به سینماها آمدند و پس از پایان نمایش در هر سانس کف میزدند. فیلم من برای مدت ۴۰ هفته روی اکران باقی ماند و تنها در پاریس حدود ۸۰۰ هزار یورو فروش کرد. برتری سینما این است که به ما اجازه میدهد تا نه تنها شرایط موجود در هر زمان را به درستی به تصویر بکشیم ، بلکه بیننده نیز خود را به خوبی در جلد نقش آفرینان احساس کند. فیلم ما به پدیده ای تبدیل شده بود که خودمان هم فکرش را نمی کردیم.»

در سال ۱۹۶۷ ، از همان اولین روزهای کودتا، فرهنگ بونان وضعیت آشفته ای پیدا کرد. افراد زیادی به این کشور وارد شدند، مثل ملینا مارکوری ( Melina Mercouri) بازیگر. همچنین برای آزادی میکیس تئودوراکیس (Mikis Theodorakis) ، موسیقی دان مشهور یونانی که در اوروپو ( Oropos ) زندانی شده بود تلاش های بسیاری شده و امضاهای فراوانی جمع شد. کوستا گاوراس به واسطه ی برادرش با رمان واسیلیکوس آشنا شد ، سپس با کمک ژورژ سمپرون ( Jorge Sempron ) فیلمنامه را به رشته ی تحریر درآورد و بدون مشکل خاصی بازیگران مطرحی را دور هم جمع کرد:« ما خیلی سریع بازیگرانی که میخواستیم را پیدا کردیم ولی برای تهیه ی سرمایه ی اولیه بیش از یک سال زمان صرف شد. ادگار مورن ( فیلسوف بسیار مطرح فرانسوی که در حال حاضر در قید حیات است) که در آن زمان و مسئولیت کمیسیون « کمک مالی با شرط پرداخت بدهی پس از فروش»( Avance sur recette ) را بر عهده داشت به ما کمک زیادی کرد. ترینتینیان به همراه ژک پرن که به واسطه ی نبود شخص دیگری تهیه کنندگی فیلم را بر عهده گرفته بود ، به دنبال راه حلی برای مشکلات تهیه ی فیلم میگشت.»

مونتان حتی حاضر شده بود بدون دریافت دستمزد کار ساخت فیلم را پیش ببرد و به فیلمبرداری در الجزایر به جای فرانسه فکر میکرد. حتی پیر دو ( Pierre Dux ) ، دبیر کمدی فرانسوی ( la Comédie-Française) با وجود آنکه از طرفداران ژنرال دوگول بود ، برای پیشبرد فیلم تلاش میکرد، او میخواست برای پیشبرد دموکراسی کاری کرده باشد. مصاحبه ای که در زمان ساخت فیلم با ترینتینیان صورت گرفت ، شرایط آن زمان را به خوبی نشان میدهد: « برخی از طنزپردازان میگویند که به هیچ عنوان نباید فعالیت سیاسی انجام داد. من اما نظری عکس این دارم و معتقدم مشکل اصلی ما این است که فعالیت سیاسی نمی کنیم و یا میزان آن خیلی کم است من به شخصه خیلی خوشحالم که قدم در این عرصه گذاشته ام.» (۴)

در آن زمان سارتر، سمیون دوبوآ و آراگون در اکران خصوصی فیلم شرکت کردند. گفت و گوهایی با سازندگان فیلم و پناهچویان سیاسی یونان که بروشورهایی را جلوی سالن های سینما پخش میکردند نیز صورت گرفت.

نظرات و جناح بندی ها در مورد فیلم یکسان نبود. روزنامه ی راست گرای فیگارو ( Le Figaro) از دولت برآمده از کودتای یونان دفاع میکرد. به گفته ی این روزنامه فقر سبب سختی اجرای بی چون و چرای دموکراسی در کشورهای غربی شده بود ، کشورهایی که میل به هرج و مرج و نافرمانی در آن ها به خوبی به چشم میآمد و انتخابات اغلب به جنگ داخلی میانجامید.(۵) با این وجود روز به روز بر تعداد جرایدی که علیه رژیم مستبد یونان مطلب چاپ میکردند افزوده شد.

کوستا گاوراس در این مورد میگوید: « به خاطر دارم که مدیر فرانس سوآر (France-Soir) ، پیر لازارف ( Pierre Lazareff) من و چند نفر دیگر را که طرفدار جناح چپ نبودند و با مردم یونان اظهار همدردی میکردند به خانهی خود دعوت کرد. روز دیگری اریک رولو ( éric Rouleau ) ، روزنامه نگار ، ما را به همراه لئو آمون ( Léo Hamon ) ، طرفدار ژنرال دوگول و وزیر وقت ، دعوت کرد.آمون به جوانان یونانی با دقت گوش میداد و با آن ها ابراز همدردی میکرد.

روز دیگری ، مدیر سینمای کنکورد ( Concorde ) درخیابان شانزه لیزه با من تماس گرفت و گفت که والری ژیسکار دستان (Giscard d’Estaing) – رئیس جمهور وقت فرانسه – تماشای فیلم من را به پایان برده است. »

در ماه ژوئیه ی سال ۱۹۷۴ ، ژیسکار دستان که به تازگی به عنوان رئیس جمهور فرانسه برگزیده شده بود، هواپیمای خود را در اختیار کنستانتن کارامانلیس ( Constantin Caramanlis ) ، نخست وزیر یونان که به دنبال کودتا از قدرت خلع شده بود قرار داد ، او قرار بود یک بار دیگر دموکراسی را در یونان احیا کند.

زمانی که فیلم Z در ایالات متحده برنده ی جایزه شد.

فیلم گاوراس مردم را تخت تاثیر قرار داده و جوایز بسیاری را به خود اختصاص داد. این فیلم توانست با بهره گیری از سینمای اکشن برای روایت داستان خود ، به موفقیت بسیاری دست یابد. Z در جشنواره ی کن به عنوان فیلم منتخب هیئت داوران برگزیده شد و کارگردان آن هم جایزه ی بهترین بازیگر مرد را ازان خود کرد. در هالیوود نیز جایزه ی اسکار بهترین فیلم خارجی و بهترین مونتاژ به Z رسید. ژول داسن و ملینا مرکوری توانسته بودند خواست مردم یونان را به گوش دنیا برسانند.فیلم در ایالات متحده نیز جوایزی را به خود اختصاص داد و شاهزاده مارگارت ، خواهر ملکه ی انگستان نیز برای تماشای آن به سینما رفت. مساله ای که موجب خوشحالی کارگردان را فراهم آورد: « در سال های پس از ساخت فیلم ، ژک پرن با من تماس میگرفت و میگفت فلان کشور حق پخش فیلم من را خریده است.» فیلم در مسکو برای روشنفکران به نمایش درآمد اما به بهانه ی اینکه فیلم در یک صحنه سردمداران کودتا را در تئاتر بلشوی مسکو نشان میدهد،طور گسترده به اکران گذاشته نشد. در همین زمان گاوراس در حال ساخت اعتراف ( L’Aveu ) ، فیلم جدید خود بود و به خاطر درون مایهی فیلم جدیدش نمی توانست وارد شوروی شود.

حمایت جهانی از مردم یونان با فشار روزافزون بر کودتاگران یونان و مدافعان آمریکایی آن ها و همچنین انزوای حکومت جدید یونان خود را نشان میداد. این حمایت شکل فعالیت های همبستکی با مردم یونان به خود گرفت. ماریا آمارال ( Maria Amaral) خاطرات خود از آن دوران را اینچنین بیان میکند: « در دنیای هنرمندان همه مخالف حکومت جدید یونان بودند.در این میان فرانسه بیشترین تعداد مهاجر سیاسی را از یونان به خاک خود راه میداد.»

هنری کوریه ( Henri Curiel) ، فعال بین المللی به انجمن ملی همبستگی ( l’association solidarité پیوست و تمام تجربه و دانشش را در خدمت آن قرارداد:« یکی از اولین وظایفی که بر عهدهی من بود تهیه ی مدارک جعلی برای فعالان یونانی بود تا ایشان بتوانند مخفیانه وارد کشورشان شده و جبهه ی مقاومت تشکیل دهند. ما به همه کمک میکردیم ، حتی جناح های کمونیستی که با هم در رقابت بودند. من مجبور شدم برای آنکه در تهیه ی پاسپورت های جعلی مرتکب اشتباه نشوم ، زبان یونانی بیاموزم.»

کوستا گاوراس میگوید: « فوکو و سارتر دنیای امروز کجا هستند که بتوانند مردم را بیدار کنند؟امروزه هر کس در تلویزیون به دنبال تبلیغ برای خودش است.» به هر حال او با ملاقات الکسیس سیپراس – رئیس دولت جدید یونان – در ماه گذشته ، میل فیلم سازی خود را زنده شده میبیند:« سیپراس وقتی به پاریس آمده بود با من ملاقات کرد. ما در یک رستوران یونانی شام خوردیم. او در مورد برنامه های فرهنگی کشور افکار عمیقی دارد و برنامه ی متفاوت و مهمی را پیشنهاد میدهد. به هر حال همه ی ما میدانیم که باید یونان را تغییر داد. از زمان انتخاب آندرئاس پاپاندرئو ( Andréas Papandréou) در سال ۸۱، به نفع هیچ حزب سیاسی ای فعالیت نکردهام اما پس از سخنان سیپراس در زمان انحلال پارلمان برای او پیامکی با این مضمون فرستادم: « امیدوارم برنده شوید.»

پیروزی جزب سیریزا در انتخابات یونان خاطرات نگران کننده ی شیلی در زمان آلنده را در ذهن کوستا گاوراس تداعی میکند. او در آن زمان یعنی سال ۷۲ میلادی فیلم « حکومت نظامی» ( Etat de siège ) را کارگردانی میکرد. پس از آن نیز تراژدی شیلی را در قالب فیلم « گمشده» Missing به تصویر کشید.

من فکر کنم هر کاری بکنند تا سیریزا در انتخابات پیروز نشود ، قطعا شرایط مثل شیلی نخواهد بود و خشونت جدید درون مایه ای اقتصادی خواهد داشت. آن ها از اهرم اقتصاد برای به زانو درآوردن حزب سیریزا بهره خواهند برد چرا که در نظر آن ها موفقیت این حزب در یونان مثال بدی برای مردم اسپانیا، ایتالیا و هر کشور دیگری خواهد بود.»

۱- در سال ۱۹۶۳ ، ژورژ پاپاندرئو با پیروزی ۵۳ درصدی حزبش در انتخابات مجلس ، توانست به قدرت برسد. وی که چپ گرا بود با در دست گرفتن قدرت تصمیم به پاکسازی ارتش یونان گرفت که تعلق خاطر و وابستگی بسیاری به جناح راست داشت. سردمداران ارتش یونان نیز که از این بابت نگران بودند ، سرانجام در سال ۶۷ کودتایی نظامی را با حمایت آمریکا تدارک دیدند که به کودتای کلنل ها شهرت یافت. دولت برامده از کودتای نظامی در یونان تا سال ۷۴ قدرت را در دست داشت.

۲-

Vassilis Vassilikos, Z, Gallimard, Paris, 1967.

۳- جنبش اجتماعی بسیار گسترده ای که توسط دانش آموزان ، دانشجویان و کارگران به پا شد و سر انجام به کناره گیری ژنرال دوگول از قدرت انجامید. حوادث ماه می سال ۶۸ یکی از ارکان مهم تاریخ معاصر فرانسه به حساب میآید.

۴-

Document de l’Institut national de l’audiovisuel (INA), 2 décembre 1968.

۵-

Le Figaro, Paris, 7 septembre 1967. Cité par Corinne Talon, « La dictature des colonels 1967-1974», Cahiers balkaniques, n° ۳۸-۳۹, Paris, 2011.

 

پرونده ی لوموند دیپلماتیک
http://anthropology.ir/node/15007