این نوشته ویرایش دوم پروپوزال تز دکتری است که در فروردین ۱۴۰۱ در دانشگاه ارائه شد. ویرایش اول آن، با عنوان «مطالعه چندمکانی کشمکشهای ناشی از تولید پسماند در ۲ محله از رشت و تهران» (ارائه- آذر ۱۴۰۰) بود که در ویرایش دوم به سمت مدلسازی بر اساس کار میدانی در روستا با تاکید بر مکتب فرهنگ و شخصیت هدایت شد. بنابرین، معدود بندهای مشترک با متن اول، حذف شده است.
بیان مسئله
نوشتههای مرتبط
استان گیلان به جهت اکوسیستم منحصر به فرد استانهای شمالی و دارا بودن منابع آبی و مناطق ساحلی، نیازمند توجه ویژهتری به مسئله مدیریت پسماند است. طبق آمار بیش از دو میلیون و چهارصد هزار نفر در گیلان ساکن مناطق روستایی هستند و سرانه تولید روزانه زباله هر روستایی در کشور ۵۰۰ گرم است. حدود ۷۶% پسماند روستایی در گیلان را مواد آلی تشکیل میدهد و تهیه کود آلی خانگی ازین پسماند می تواند منجر به کاهش درصد بالایی از زباله روستایی در گیلان شود (قویدل، پنداشه، ۱۳۹۴). چند مرکز دپوی زباله در سطح استان وجود دارد که شرایط آنها مشابه است. یکی ازین مراکز دپو در سراوان واقع است که شیرابه ناشی از آن بین ۵ تا ۲۰ لیتر بر ثانیه وارد رودخانه سفیدرود، زرجوب و تالاب انزلی میشود. دپوی سراوان بیش از ۳۵ سال عمر دارد و دارای ارتفاع ۹۰ متر است و مساحت ۴ میلیون متر مکعب را در میان جنگلهای هیرکانی اشغال کرده است. روزانه بیت ۸۰۰ تا ۱۲۰۰ تن زباله به این مرکز اضافه میشود. (خبرگزاری مهر، ۱۳۹۹)
نکتهای که در تمام آمارهای بالا جلب توجه میکند، حجم بالای «تولید» پسماند است، به نظر میرسد تمام راهحلها و سیاستگذاریهای موجود درین حیطه به مرحله بعد از تولید پسماند معطوف شده است و طبیعی است که مدیریت کارآمد این حجم بالای پسماند غیرممکن باشد؛ که باعث شکل گیری آسیب های اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی فراوانی است(مشونیس، ۱۳۹۵). پس نکته قابل تامل آن است که بتوانیم تحقیق و نگاه جامعی به مرحله «تولید» پسماند و کاهش تولید پسماند داشته باشیم. و از زوایای فرهنگی، اجتماعی، زیستی، اقتصادی به بررسی آن پرداخته و اثربخشی راهکارهای کاهش تولید پسماند را از نقطه ابتدایی بسنجیم.
پرسشهای تحقیق
در این تحقیق ارائه یک مدل رفتاری جامعهشناختی مدنظر است که با محوریت مدیریت کاهش تولید پسماند در یک منطقه صورت میگیرد. روششناسی دارای رویکرد فراروش است، به این معنی که علاوه بر استفاده از رویکرد روششناختی مدل پیشبینی رفتار HBM، از روش مردمنگاری برای مطالعه کیفی نگرشها و رفتارها در طول مسیر پژوهش میدانی استفاده میشود. هدف ایجاد یک مدل رفتاری قابل ارائه جهت به صفر رساندن تولید پسماند در روستا است. پس درینجا سه پرسش اصلی را دنبال میکنیم:
- چه مدل اجتماعی میتوانیم ارائه کنیم که با تغییر نگرش موثر بر تغییر رفتار مخرب محیطزیستی در حوزۀ پسماند همراه باشد؟
- چه ورودیهایی منجر به تغیر رفتار در حوزۀ آگاهیبخشی، محیط زیستی و کاهش آسیب میشود؟ (سطح فرد و اجتماع)
- با استفاده از این مدل چه خروجیهایی در راستای کاهش تولید پسماند و فرهنگ پسماند صفر به دست میآید؟ (سطوح خرد، میانه، کلان)
- آسیب شناسی و پایداری مدل پیشنهادی چه خواهد بود؟
هدف
امروزه شهروندان در سرتاسر کره زمین به دلایل گوناگون عادت به تولید پسماند در حجم بالا دارند. اما چه عواملی بر رفتار تولید زباله موثر است؟ چطور می توان این عوامل ضعف رفتاری را دستکاری کرد تا افراد به سمت فرهنگ پسماند صفر و کاهش تولید پسماند سوق پیدا کنند؟
هدف این رساله آن است که ضمن انجام یک مطالعه عملی مشارکتی به ایجاد یک مدل رفتاری جهت افزایش مسئولیت اجتماعی افراد در رابطه با رفتار تولید زباله (فردی)، اصلاح عملکرد نهادها، آموزش و خدمات مرتبط با مدیریت پسماند (میانه) و ارائه چشم اندازی برای تغییرات کلان همچون اصلاح قانون پسماند دست بزند. خروجی این مدل در سه سطح فردی، میانه و کلان در رابطه با فرهنگ پسماند صفر ارائه خواهد شد.
در یک کلام، یک نقشه راه ارائه میشود که در زمینه میانرشتهای مددکارانه، مردمشناسانه، روانشناختی، جامعهشناختی و زیستمحیطی قرار میگیرد، و در بخش روش و چارچوب نظری توضیحات مفصلتری از آن ارائه میشود. در واقع هدف آن است که به مسئله محیطزیست به عنوان یک مسئله فرهنگی-اجتماعی توجه شود.
در نتیجه اهداف عبارتند از:
- ارائه مدل فرهنگی اجتماعی موثر بر تغییر رفتار مخرب محیطزیستی در حوزۀ پسماند
- تعیین ورودیهای منجر به تغیر رفتار در حوزۀ آگاهیبخشی، محیط زیستی و کاهش (سطح فرد و اجتماع)
- تعیین خروجیهایی در راستای کاهش تولید پسماند و فرهنگ پسماند صفر (سطوح خرد، میانه، کلان)
- آسیبشناسی و پایداری مدل پیشنهادی
در بخش نظری از نظریه رالف لینتون در حوزۀ جامعهشناسی روانشناختی استفاده میشود. لینتون یک انسانشناس پیشگام در مکتب «فرهنگ و شخصیت» بود و بر تاثیر آموزش بر فرهنگ و شخصیت تاکید داشت. همچنین نظریه تردمیل تولید اشنایبرگ جهت توضیح ضعفهای عملکردی در سطح میانه و کلان استفاده میشود که توضیح میدهد چرا هر مشکل مرتبط با محیطزیست با ایجاد یک کار صنعتی سودآور دیگر حل میشود که در نهایت منجر به ایجاد مشکلات متعدد دیگر میشود؛ مثلا برای آرام کردن اعتراض مردم در شیکاگو به انباشت زباله، زبالهسوز راه اندازی شد که باعث افزایش آلودگی هوا و بسیاری معضلات پیچیده دیگر شد.
همچنین در بخش روش از مدلهای روانشناسی اجتماعی استفاده میشود؛ مدل باور سلامت در سطح خرد و مدل نظریه زمینه محیطی در سطح کلان که در بخش روش به تفصیل توضیح داده شده است. همچنین استفاده از ابزارهای مشاهده مشارکتی، مردمنگاری، مصاحبه عمیق در راستای رویکرد کیفی تحقیق مورد استفاده قرار میگیرد.
مرور متون و سوابق تحقیق و ارزیابی انتقادی آن:
پیشینه فارسی
در اینجا به مرور چند اثر پژوهشی فارسی در حوزۀ جامعهشناسی پسماند میپردازیم.
- گزارشی با عنوان «طراحی و اجرای مدل سیاستی مدیریت پسماند روستائی (مپ روستا) در استان گیلان: مسندسازی روش طراحی و اجرا» (۱۳۹۹) توسط مرکز بررسیهای استراژیک به صورت عمومی منتشر شد. درین گزارش، مطالعات پیش از طراحی، معرفی مدل مپ روستا، و گزارش اجرای نمونه مدل ارائه شده است. بررسی بهداشت محیط روستاهای مبدا و مقاصد دپوی زباله همچون سراوان بحران بهداشتی و اجتماعی را نشان داده است. سه سناریوی مدیریتی پیشنهاد شده که اولی: افزایش سطلهای روستایی و افزایش انتقال به سایتهای دفن همچون سراوان ، دومی: بهبود مدیریت تفکیک زباله در مبدا و انتقال تفکیک شده به سایت دفن، و سومی کاهش تولید پسماند در مبدا و عدم انتقال به سایت بوده است؛ که به دلایل اقتصادی، اجتماعی، محیطزیستی و سیاستگذارانه، مدل سوم انتخاب شده است. درین مدل روستاها به دو بخش کشاورزیمحور و غیرکشاورزی و نیمهشهری تقسیم شدند. تسهیلگران از فعالین روستایی انتخاب شده، آموزش میبینند، بودجه دریافت میکنند و به آموزش مردم میپردازند. همچنین دهیاران زمینه درآمدزایی از پسماند و همکاری میان نهادهای محلی همچون مدرسه، مسجد، خانه بهداشت و … را فراهم کرده و طرحهای کوچک مقیاس مرتبط را جهت دریافت اعتبار روستایی معرفی میکنند. همچنین سطلها و مخازن زباله از سراسر روستا جمعآوری شد. این طرح به صورت آزمایشی در دهستان بلسینه و روستای نمونه مژده (بخش کوچصفهان) استان گیلان انجام شد. همچنین بازدید از کارخانههای کود آلی، محلهای دفن و روستاها در سطح استان انجام گرفت. از چهار محله تنها یک محله دچار چالش شد که در جلساتی با تعامل دهیاری، مشکلات مردمی شنیده شد و با ایجاد ظرفیت لازم برای حل آن تلاش جهت جلب همکاری مردم صورت گرفت. همچنین چالشهای سیاستی مدیریت در سطح کلان و میانه و خرد مورد بررسی قرار گرفته است (مرکز بررسی های استراتژیک، ۱۳۹۹).
- این مدل سیاستی در سطح کلان و حوزه سیاستگذاری پسماند صفر گزارش موثر و راهگشایی است و میتواند برای انجام کارهای مشابه از حوزه جلب تعامل دهیاران و نهادهای مرتبط موثر باشد. با خواندن این گزارش، ضرورت ایجاد مدلهایی از حوزه اجتماعی، رفتارشناسی و محیطزیستی بیش از پیش حس میشود.
- مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران کتابی را تحت عنوان «بررسی مدیریت پسماند در ایران و جهان» (۱۳۹۲) منتشر کرد. درین گزارش اجزای اصلی مدیریت پسماند شامل تولید، جمع آوری، تفکیک، بازیافت، پردازش و دفن درنظر گرفته شده است و مدلهای برخی شهرهای بزرگ دنیا همچون استانبول بررسی شده است. این کتاب بر دیدگاههای نظری سیستم مدیریت جامع پسماند تمرکز کرده است (نورپور، افراسیابی، داودی: ۱۳۹۲). گزارشهای این کتاب میتواند جهت نشان دادن ناکارآمدی سیستم جامع پسماند مورد استفاده قرار بگیرد که بر جمعآوری حداکثری و دفن حداکثری تمرکز میکند. این کتاب میتواند جهت نقد رویکرد یکپارچهسازی مدیریت پسماند و طرح ضرورت تغییر نگرش به سوی مدیریت غیرجامع، محلی و اجتماع-محور مورد استفاده متخصصان این حوزه قرار گیرد.
- «بررسی مدیریت پسماند در نظام حقوقی ایران» (۱۳۹۵) عنوان مقالهای از محمد مشاری است. این مقاله به مرور قانون مدیریت پسماند مصوب ۱۳۸۳ پرداخته که طبق آن مدیریت پسماند حوزه شهر و روستا به عهده شهرداری و دهیاری، و خارج از آن به عهده بخشداریهاست. مدیریت پسماندهای صنعتی و ویژه نیز به عهده تولیدکننده آن است. نقل و انتقال پسماندهای درونمرزی طبق آئیننامه هیئت وزیران، و برونمرزی طبق مقررات کنوانسیون بازل انجام میشود. پسماند دریایی نیز تابع کنوانسیون مارپول میباشد. مشاری(۱۳۹۵) برخی نقایص قانونی آئیننامه اجرایی و مشکلات قانونی را در حوزۀ مدیریت پسماند مدنظر قرار میدهد و به ارائه پیشنهادات اصلاحی در حوزۀ پسماند در سیستم حقوقی کشور میپردازد. (مشاری، ۱۳۹۵).
- محمدی و همکاران (۱۳۹۴) مقالهای با عنوان «مدیریت استراتژیک و بهینه پسماندهای روستایی» منتشر کردند که میزان تولید پسماند روستایی را معیاری برای تعیین سطح توسعهیافتگی جوامع در جهان برشمارده است. این مقاله با روشهای کتابخانهای و تحقیق میدانی به بررسی مدیریت پسماند روستایی و بهینهسازی روشهای آن در ایران پرداخته است. نتیجه این پژوهش لزوم اقدام دولت برای فرهنگسازی برای جلب مشارکت مردم است. طرحهایی که منجر به تفکیک از مبدا، کاهش تولید زباله در مبدا، ایجاد زیرساخت تولید کود کشاورزی از پسماند خانگی از جمله مواردی است که باید مدنظر دولتها قرار بگیرد. این پژوهش از عوامل رفتاری و شخصیتی هر فرد به عنوان مشکلات فرهنگسازی نام میبرد. این مقاله استقرار عدالت محیطزیستی را لازمه ایجاد وضعیت مطلوب در مدیریت پسماند میداند که با نظارت و کنترل، ساخت و تجهیز زیرساختها و تهیه قوانین و دستورالعملهای پسماند ممکن میشود. درین پژوهش در انتها برخی راهکارهای اجرایی نیز پیشنهاد شده است. (محمدی، کرمی، محمدی، نوکانی، کرمی، ۱۳۹۴).
- محمدی و میرغفاری (۱۳۹۲) در مقالهای با عنوان «رویکرد بهرهگیری از پسماند صفر در شهرهای سبز» به استفاده از روشهای علمی و غیرسنتی در مدیریت شهر تاکید دارند و راهبرد سبز را یکی از آن موارد برشمرده و پسماند صفر را سیستم کارا در راهبرد سبز معرفی مینماید که از رویکرد خطی به سمت مدیریه چرخهای حرکت میکند. آنها بر مفاهیم جلوگیری از تولید پسماند، استفاده مجدد، طراحی مجدد، بازیابی و توزیع مجدد نام میبرند (محمدی و میرغفاری، ۱۳۹۲). این مقاله در حوزه رشته محیطزیست نگاشته شده و فاقد رویکرد جامعهشناختی است، اما برای فهم مسئله پسماند صفر و شهر سبز کارآمد است.
پیشینه خارجی:
در ادامه به مرور چند مقاله و کتاب خارجی با محوریت جامعهشناسی پسماند و فرهنگ پسماند صفر میپردازم.
- گویال و همکاران (۲۰۱۹) در مقالهای با عنوان «کاهش پسماند از طریق رویکرد کایزه: مطالعه موردی یک شرکت در هند» برین مسئله تاکید دارند که فعالیتهای تولیدی با هدف توسعه اقتصادی در جوامع فشار زیادی را بر محیط زیست وارد میآورد که بخش زیادی ازین پسماندها مربوط به پسماندهای سمی و خطرناک است. آنها بهترین راهحل برای مدیریت پسماند خطرناک را به این صورت میدانند که بهطور کلی جلوی تولید پسماند از نقطه ابتدایی گرفته شود و یا با مواد غیرسمی جایگزین شود. آنها برای این کار از مفهوم ژاپنی «کایزن» بهره بردند که معنای لغوی آن «تغییر دائمی به سمت بهبود» است و در فلسفه ژاپنی ریشه دارد. ازین مفهوم فلسفی برای بهبود فرآیندهای مهندسی، کسب وکار و مدیریت استفاده میشود. آنها با این رویکرد فلسفی ژاپنی توانستند با هزینه بسیار کم نزدیک به ۱۴ درصد از پسماند شرکت را کاهش دهند و بینش و روشی را نسبت به تولیدات پایدار محیطزیستی مبتنی بر کایزن ارائه کنند. یکی از نتایج مهم کار گویال و همکاران (۲۰۱۹) آن بود که «بازیافت» زباله که به عنوان یک راه حل در مدیریت زباله به شمار می رود، نارکارآمد است و خود باعث ایجاد آلودگی محیطزیستی میشود. پس پیشنهاد این مقاله آن است که از ابتدای چرخه تولید جلوی استفاده از مواد سمی که منجر به تولید زباله سمی میشود، گرفته شود (گویال و همکاران، ۲۰۱۹: ۱۰۲-۱۰۷). این مقاله به نوعی رویکرد بومی نسبت به مفهوم چرخه PDCA است که برای بهبود دایم فرایند مرتبط با محیطزیست از آن استفاده میشود و نقطه قوت آن را میتوان این نکته برشمارد که از یک مفهوم در فلسفه و فرهنگ سنتی و بومی ژاپن برای ایجاد تغییر در تناسبات مدرن به نفع محیطزیست استفاده کرده است. رویکرد این پژوهش در توجه به دانش بومی و ضمنی جوامع، در رشتههای جامعه شناسی فرهنگ و مردمشناسی حایز اهمیت است.
- پراشار و پراشار (۲۰۱۷) در مقالهای با عنوان «اتخاذ چرخه PDCA (برنامه ریزی، انجام، برسی، اقدام) برای بهینهسازی انرژی در بنگاههای کوچک و متوسط با مصرف انرژی پرشدت» اقدام به توسعه یک رویکرد مدیریت انرژی کرده تا خلا موجود در زمینه رویکرد استراتژیک درین حوزه را پر کند. آنها درین مقاله رویکرد فرآیند PDCA را برای بهینهسازی پایدار و تولید پاکیزهتر ارائه دادهاند که شامل ۳ قدم اصلی است؛۱. برنامهریزی: شامل ایجاد نقشهای مدیریتی در حوزه انرژی، حسابرسی و شناسایی موقعیتهای ذخیره انرژی و توسعه نقشه راه؛ ۲. انجام: شامل ایجاد ارتباطات، آگاهی و انگیزهبخشی در جهت نقشه راه؛ ۳. بررسی: شامل نظارت دورهای، تحلیل و گزارشدهی منظم براساس شاخصهای از پیش تعیین شده؛ که میتواند منجر به «اقدام» در جهت تغییراتی در ساختار خرد و میانه شود و دوباره به مرحله اول فرآیند چرخهای بازگردد. آنها با این مدل و رویکرد توانستند تا ۳۵ درصد مصرف انرژی را کاهش دهند. (پراشار و پراشار، ۲۰۱۷: ۲۷۷-۲۹۳). این مقاله هرچند مستقیم به حوزه پسماند نپرداخته اما از آنجایی که پسماند با مصرف انرژی نیز مرتبط است، جالب توجه است. اما بیش از آن استفاده آن از رویکرد PDCA برای ایجاد یک مدل جهت کاهش مصرف، برای پژوهش حاضر در حوزه پسماند کاربردی خواهد بود.
- شیکابی (۲۰۱۹) در مقالهای با عنوان «بررسی مشارکت جامعه در مدیریت پسماند جامع با استفاده از تحقیق عملی مشارکتی در منطقه شهری کانیام پری در زامبیا» بر ناکارآمدی مدیریت پسماند در یک منطقه حاشیهای از شهر بزرگ لوساکا در زامبیا تاکید کرده است. چالشهای موجود در حوزه مدیریت پسماند درین منطقه باعث ایجاد تبعیض، ایجاد فضای ناامن و انباشت زباله در خیابانها و جوبها شده است، هدف مقاله مطالعه راههایی برای افزایش مشارکت جامعه در مدیریت پسماند جامعه با استفاده از روش تحقیق عملی مشارکتی است و با روشهای کیفی انجام شده است. دادهها با استفاده از ضبط صدا و تصویر و ایجاد سه گروه متمرکز انجام شده است که در یک فرآیند چند مرحلهای مشارکتی جمع آوری شد. ۱۲ مشارکتکننده و ۱۰ مطلع درین پژوهش شرکت کردند. دادهها با تحلیل تماتیک مورد تحلیل قرار گرفت. مطالعه مشارکتی نشان داد که این منطقه با چالش جمعآوری نشدن زباله، زهکشی مسدود، بوی تعفن و ایجاد چالههای شیرابه و باتلاق پسماند مواجه است. شیوههای مدیریت زباله مانع از مشارکت مردم در مسئله زباله شده و دفن غیرقانونی و غیراصولی زباله توسط مردم نیز باعث مشکلات فراوان شده است، پس تغییر رفتار فقط با فرآیند طولانی مدت و دائمی ممکن می شود. این یافتهها برای اهداف برنامهریزی و اجرایی مفید هستند و خواسته ساکنان برای بازنگری در قانون و سیاستگذاری در حوزه پسماند را نشان میدهد. این مطالعه نشان میدهد که نیاز است تا مشارکت مردم در فرآیند مدیریت زباله جلب شود تا باعث تغییر نگرش آنان شود. (شیکابی، ۲۰۱۹)
ارزیابی مطالعات
همچنین هدف اصلی این رساله که مدلسازی باتوجه به فرهنگ و از زاویه تغییر نگرش و رفتار است در پژوهشهای داخلی مدنظر قرار نگرفته و در پژوهشهای خارجی نیز در حوزههایی مثل مدیریت یا مهندسی بدان پرداخته شده که بیش از هرچیز میتوان پژوهشهایی درباره چرخه pdca یافت که لزوما در حوزۀ پسماند صفر نیست. همچنین این مقالات فاقد رویکرد جامعهشناختی است. لذا نقطه توجه این رساله از مرحله تولید پسماند است و ارائه یک مدل رفتاری- اجتماعی را دنبال میکنیم.
چارچوب نظری
الف) مکتب فرهنگ و شخصیت
رالف لینتون (۱۸۹۳- ۱۹۵۳) یک انسانشناس آمریکایی بود که در مکتب فرهنگ و شخصیت دارای نظریات پیشرو شناخته میشود. درین مکتب مقایسه رشد شخصیت در جوامع مدرن با جوامع ابتدایی، با روشهای تطبیقی و مقایسهای، مشاهده مشارکتی، مصاحبه عمیق انجام شده؛ و رفتارهای فردی فرهنگی و الگوهای ناشی از هنجار و ارزشهای جامعه بررسی میشود. لینتون درباره مفهوم فرهنگپذیری و مجموعه روابط فرهنگی آثار ارزشمندی را با حضور میدانی در میان قبایل اولیه و استفاده از روشهای اتنوگرافیک منتشر کرد. وی بین دو مفهوم وضعیت و نقش تمایز ایجاد کرد. لینتون با ایجاد وزن روانشناسانه در آثار خود، درباره انتقال و ساخت رفتارها با «آموزش» تاکید میکند، درباره الگوهای فرهنگی و رفتارهای قابل تمایز بحث میکند؛ و تمایز میان فرهنگ واقعی (درونی) و فرهنگ ناشی از فراوانی گروهی را مورد نظر قرار میدهد. همچنین متغیرهای فردی را در نسبت با هنجارها بررسی میکند و با استفاده از «مفهوم فرهنگپذیری» بر تماس و نفوذپذیری بین-فرهنگی تاکید میکند. (شربتیان، ۱۳۸۸)
لینتون با همراهی کاردینر نظریه «شخصیت پایه» را مطرح کرد که به عنوان الگو و شخصیت مرجع در پرورش رفتاری افراد حائز اهمیت تلقی میشود و عبارت است از کل ویژگیهای فرهنگی مشترک در یک جامعه یا زیستبوم فرهنگی، که کل افراد جامعه با آن تعامل غیرمستقیم داشته و با «آموزش و اجتماعی شدن» برخی خصوصیات آن را به دست میآورند. افراد با توجه به ویژگیهای فردی و انطباق با محیط طبیعی و فرهنگی خود در طیفی قرار میگیرند که به سوی شخصیت پایه گرایش دارد. آنها مفهوم نهاد (از روانشناسی) را با این مسئله در ارتباط میدانند. زیرپاگذاشتن الگوهای فکری و رفتاری مرتبط با این نهادها، باعث بروز بحران و اختلال در جامعه میشود. نهادهایی که نیازهای ضروری را فرهنگی کنند، نهاد اولیه خوانده میشوند، مانند خانواده و نهاد آموزش. نهادهایی که نیازهای درجه دوم را برآورده کنند نهاد ثانویه هستند. جامعهپذیری از طریق خانواده و نهاد آموزش شکل میگیرد.(فکوهی، ۱۳۸۱)
ب) مدلهای رفتار سلامت
سیاستهای عمومی که منجر به رفتارهای ناسالم میشود، نیازمند مداخلهگری در حوزه اجتماعی است که در سه سطح خرد، میانه و کلان دارای اثرگذاری باشد. در این سه سطح (فردی، نهادها، قوانین-ساختار) میتوان با ارائه برنامههای موثر برای تغییر نگرش و آگاهیبخشی به رفتار سلامت دست یافت. مولفههای ارتقای سلامت شامل پیشگیری، آموزش و سیاستگذاری سالم و تغییر ساختاری است. (مسعودنیا، ۱۳۹۶) مداخله جهت رفتار سالم در سطح اجتماعی تنوع رویکردی خاصی را در بردارد و سه سطح فردی، جامعهای تقویت پایبندی، جامعهای تغییر رفتاری را شامل میشود (مسعودنیا، ۱۳۹۶).
بررسی رفتار سلامتی را میتوان به صورت میانرشتهای در حوزههای روانشناسی اجتماعی، جامعهشناسی و انسانشناسی دنبال کرد. من درین رساله در حوزه مدلسازی رفتاری برای ایجاد فرهنگ پسماند صفر در سطح خرد از مدل باور تندرستی HBM استفاده میکنم و در سطح تحلیل کلان از نظریه زمینه محیطی (محلی) بهره خواهم برد. سطح تحلیل خرد شامل مواردی چون شخصیت و انگیزه است و سطح کلان مواردی همچون ارزشها و نگرشها را در گروه های اجتماعی مختلف در بر میگیرد. (مسعودنیا، ۱۳۹۶)
- سطح خرد: مدل باور سلامتی توسط ایروینگ روزنستاک (۱۹۷۴) در حوزه اجتماعی-روانشناختی ابداع شد و شامل باورها درباره آسیب (بیماری) و ادراک خطر، و باورها درباره برآیند رفتار سلامتی و احتمال تلاش و عملی کردن آن است. همچنین مفاهیم خودکارآمدی، الگوهای کنش و عوامل میانجی درین نظریه حائز اهمیت هستند (مسعودنیا، ۱۳۹۶). درین رساله تلاش میکنم تا با انجام مطالعه کیفی کاربست مدل باور سلامتی را در فهم رفتارهای پرخطر محیطزیستی در مسئله تولید پسماند بررسی کنم. ابزار مورد استفاده درین سطح مصاحبه عمیق است.
- سطح کلان: نظریه زمینه محیطی به بررسی اثر زمینههای اجتماعی و فضایی بر رفتار سلامتی میپردازد و ضرورت توجه به تنوع فرهنگی، اجتماعی، جغرافیایی را در الگوسازی پایدار برای رفتار سلامت نشان میدهد (مسعودنیا، ۱۳۹۶). سیستمهای قانونمندی همگانی که قصد دارد رفتار سلامت اجتماعی را برای همه فرهنگها و گروههای اجتماعی به طور یکسان تعریف کند، در مواردی با شکست مواجه میشود. عوامل فیزیکی، عملیاتی، اجتماعی- اقتصادی، محیطزیستی، و نهادی در نظریه زمینه محیطی مد نظر قرار میگیرد تا این همسانسازی تجویزی را به سود محله-محوری تعادل بخشد (کمیلی، سیرین واسان، ۲۰۱۶). لذا درین سطح با استفاده از روش مردمنگاری و ابزارهای مصاحبه عمیق، مشاهده مشارکتی و روایتنگاری مطالعه انجام خواهد شد که در راستای اهمیت به تصویر کشیدن ستینگ کلان، این ابزارها موثر خواهد بود. لذا باتوجه به موارد ذکر شده درین رساله از رویکرد کیفی و فراروش (روشهای ترکیبی) استفاده میکنم.
جمعبندی انتقادی نظریات
در رساله حاضر رویکرد میانرشتهای لازمه اجرای پژوهش است و از رویکردهای نظری میان رشتههای جامعهشناسی، محیطزیست و روانشناسی بهره میگیریم. لذا با توجه به نظریاتی که در بالا بدان پرداخته شد، جمعبندی ذیل ارائه میگردد:
جامعهشناسی محیطزیست در مکاتب کلاسیک جامعهشناسی دارای ریشههایی است که میتوان در فرصتی جدا به تفصیل به آن پرداخت اما از دهه ۱۹۷۰ بود که دو رویکرد اصلی در جامعهشناسی محیطزیست به وجود آمد که اولی به دنبال عامل اصلی بحران تخریب محیطزیست-بود و دومی به دنبال کشف سازوکار بهبود محیطزیست و مقررات میگشت. در رویکرد اول دو نظریه حائز اهمیت است: ۱. تفسیری-بومشناختی(کاتن و دانلپ) ۲. کارکردهای زیستمحیطی رقیب. در رویکرد دوم نیز دو نظریه اهمیت دارد: ۱. گفتمان جامعهای محیطزیست؛ ۲. تردمیل تولید. به رویکرد اول نقدهای جدی وارد است. از جمله اینکه: شاهد دخالت انسانی ندارد؛ درباره سواستفادهها از محیطزیست بحث ندارد؛ مقررات اصلاحی ارائه نمیکند؛ روابط قدرت را ندیده است؛ و جامعیت نظریاتی همچون جامعه ریسک الریش بک را ندارد. بک اعتقاد داشت که ارزیابی محیطزیستی بدون توجه به مردم و مسائل فرهنگ و اجتماعی رخ نمی دهد (هانیگان، ۱۳۹۵: ۱-۵۰ ). از رویکرد دوم، نظریه تردمیل تولید آلن اشنایبرگ (۱۹۸۰) را برگزیدیم به این دلیل که بر روابط متناقض توسعه اقتصادی و اختلال در محیطزیست تاکید کرده است و ناکارآمدی راه حل های دولت و شرکت های خصوصی برای مسئله ای مثل زباله را توضیح میدهد.
از طرفی به دلیل آنکه به دنبال تغییر رفتار و نگرش افراد در رابطه با رفتارهای محیطزیستی هستیم، حوزه میان رشتهای روانشناسی، جامعهشناسی، مردمشناسی میتواند راهگشا باشد. مکتب فرهنگ و شخصیت به تاثیر فرهنگ و محیط بر شخصیت تاکید دارد و در مقابل جریان مسلط زمان خود قرار گرفت که رفتارهای افراد را ناشی از وراثت و ژنتیک می دانست، لذا برای کار حاضر راهگشاست. ضمن آنکه در میان پژوهشهای حاضر در رابطه با رفتار تولید پسماند پژوهشی که مستقیما ازین مکتب بهره برده باشد، یافت نشد. رابرت لینتون از شخصیتهای مکتب فرهنگ و شخصیت است که نظریاتش به دلیل مفهومپردازی نوآورانه در رابطه با فرهنگپذیری و آموزشپذیری افراد راهگشا خواهد بود؛ چرا که در رساله حاضر با استفاده از ابزارهای آموزشی و آگاهیبخشی در حوزه پسماند و رفتار صحیح به دنبال ایجاد تغییر به سوی فرهنگ پسماند صفر هستیم.
هچنین مدلهای رفتار سلامت برای ایجاد نقشه راه در بخش میدانی و آموزشی میتواند برای مدلسازی تغییر رفتار و بینش مورد استفاده قرار گیرد. از میان مدلهای رفتاری موجود دو مدل در دو سطح خرد و میانه مورد استفاده قرار میگیرد تا از تقلیل مسئله به سطح خرد و رفتار شخصی افراد پرهیز شود و به تاثیر محیط بر رفتار آنها نیز پرداخته شود که با استناد به نظریات لینتون و مکتب فرهنگ و شخصیت قابل تبیین است.
تعریف مفاهیم
- فرهنگ پسماند صفر: پسماند صفر مبتنی بر هرم وارونه مدیریت پسماند است که از بالاترین مرتبه اجتناب از تولید، کاهش تولید در مبدا، استفاده مجدد، بازیافت، تبدیل به انرژی، سوزاندن، تا دفع در محیط ادامه مییابد. درین رویکرد رفتارها به صورت نسخه به مردم تجویز نمیشود بلکه با آگاهیبخشی هرکس راه موثر را هماهنگ با فرهنگ، ریتم زندگی و محیط زندگی خود پیدا میکند تا در جهت به صفر رساندن تولید پسماند حرکت کند. پسماند صفر به عنوان یک راهبرد سبز برای پیادهسازی الگوی شهرهای سبز به شمار میرود. درین رویکرد متابولیسم خطی شهر در یک فرآیند چرخه ای به متابولیسم بسته تغییر مییابد (محمدی، میرغفاری، ۱۳۹۲).
- چرخه (PDCA) یا چرخه دمینگ: این چرخه توسط ویلیام دمینگ در رشته مدیریت پیشنهاد شد. ترجمه واژگان در عبارت PDCA برابر است با (برنامهریزی، انجام، بررسی، اقدام). برنامهریزی: شامل ایجاد نقشهای مدیریتی، حسابرسی و شناسایی موقعیتها و توسعه نقشه راه؛ ۲. انجام: شامل ایجاد ارتباطات، آگاهی و انگیزهبخشی در جهت نقشه راه؛ ۳. بررسی: شامل نظارت دورهای، تحلیل و گزارشدهی منظم براساس شاخصهای از پیش تعیین شده، ۴. اقدام و عملیاتی کردن.. (پراشار و پراشار، ۲۰۱۷: ۲۷۷-۲۹۳).
روش پژوهش و مراحل انجام رساله:
رویکرد روششناختی این پژوهش کیفی است و این رساله یک تحقیق عملی مشارکتی[۱] است که هدف مدلسازی رفتاری را در جهت ایجاد فرهنگ پسماند صفر در یک منطقه دنبال میکند. گرینوود و لووین (۱۹۹۸) این تعریف را ارائه میدهند: «به عنوان شکلی از تحقیق اجتماعی که توسط تیمی مشتمل بر محقق عملی حرفه ای و اعضای سازمان یا اجتماعی معین به هدف بهبود موقعیت آنها صورت میگیرد.» جمله معروفی درین زمینه هست: «ما با مردم تحقیق میکنیم و نه بر مردم». (محمدپور ،۱۳۹۵: ۳۳۳) مداخله درین رساله به صورت مداخله آموزشی- عملی در راستای فرهنگ پسماند صفر انجام میگیرد.
در زبان انگلیسی دو عبارت روششناختی Action Research و Participatory Action Research[۲] وجود دارد که در زبان فارسی به دو واژه کاملا متفاوت ترجمه شده است. کلمه اول با عبارت «اقدامپژوهی» و کلمه دوم با عبارت «تحقیق عملی مشارکتی» شناخته میشود. این عدم تجانس واژههای ترجمه شده باعث میشود که همریشگی این دو رویکرد روششناختی نادیده گرفته شود. درینجا لازم است اشارهای به این تفاوت داشته باشیم تا موضع روششناختی پژوهش حاضر مشخص باشد. از واژگان انگلیسی مشخص است که رویکرد تحقیق عملی مشارکتی همان اقدام پژوهی است که به صورت مشارکتی انجام میشود و چه بهتر بود که با عنوان «اقدامپژوهی مشارکتی» وارد ادبیات جامعهشناسی فارسی زبان می شد. از مطالعه پژوهشهای مبتنی بر «اقدامپژوهی» در زبان فارسی بر میآید که این پژوهشها عموما برای مطالعه در حوزه آموزش در مدارس و یا تاثیر آموزش بر رشد کارکنان در ادارات یا سازمانها مورد استفاده قرار میگیرد. اما بهطور کلی، این رویکرد روششناختی بسیار گسترده بوده و ظرفیت آن در سایر پژوهشها در زبان فارسی نادیده گرفته شده است. جانسون (۱۳۷۲) معتقد بود که این شیوه در پژوهشهای تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش و مدیریت بسیار موثر است و به نظر میرسد اقدامپژوهی با این رویکرد در ایران وارد شده و قوت یافته است.
کورت لوین، روانشناس اجتماعی، به عنوان مبدع «تحقیق عملی مشارکتی» شناخته میشود. او اعتقاد داشت که هدف پژوهش نباید فقط در جهت درک و تفسیر پدیدهها و رویدادها باشد بلکه باید منجر به ایجاد تغییر شود. او در یک تحقیق در خلال جنگ جهانی دوم و مشکلات عرضۀ عمومی غذا در آمریکا، توانست با استفاده از همین روش، نگرش گروهی از زنان و در نتیجه رفتار آنها را تغییر دهد. پرسشی که منجر به استفاده ازین روش میشود عبارت است از «چه کاری میشود انجام داد، در حالیکه نسبت به وضعیت موجود، امیدی وجود ندارد؟». راپاپورت هدف اقدام پژوهی را درین میداند که به مشکلات عملی افراد جامعه بپردازد و بتواند دانش اجتماعی را در آن حوزه به میانجی همکاری افراد همان جامعه افزایش دهد. (اسلامی تنها، کرم اللهی، ۱۳۹۷).
این روش به عنوان «فرآیند دموکراتیک مشارکتی مرتبط با توسعه دانایی» شناخته میشود. از نظر بنیان فلسفی، این روش مبتنی بر پارادایم پراگماتیستی بوده اما با تفسیرگرایی و پارادایم انتقادی مرتبط است. رهیافت روشی آن شامل ارزیابی روستایی سریع، ارزیابی مشارکتی، ارزیابی روستایی مشارکتی، ارزیابی نیازها و تحقیق مشارکتی است. رهیافتهای توسعهای آن عبارتند از: توسعه محلی، توسعه انسانی، توسعه مشارکت محور، توسعه منطقه ای (محمدپور، ۱۳۹۵: ۳۳۴-۳۳۵). محققان طرفدار این روش معتقد هستند که پژوهش نباید در دستان نخبگان باقی بماند و باید به صورت مشارکتی در دسترس همه قرار بگیرد. بازاندیشی و تعمق نظاممند را از جمله مزیتهای این روش برای شرکتکنندگان برشماردهاند. این تحقیق از آن جهت که توسط خود افراد درگیر در مسئله انجام میشود، منجر میشود فهم بهتری نسبت به مسئله پیدا کنند و رشد کنند. موضوعات این نوع تحقیق همه عینی و ملموس و مربوط به فعالیت ها و مشکلات زندگی افراد است. (اسلامی تنها، کرم اللهی، ۱۳۹۷).
ظرفیت انتقادی این روش با تاکید بر ایده رهاییبخشی و تغییر به عنوان هدف، در دهۀ ۱۹۸۰ گسترش یافت. هابرماس در کتاب کنش ارتباطی بحثهایی را درین حوزه مطرح کرده که بر اساس آن تحقیق عملی مشارکتی منجر به توانمندی مردم در عرصههای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی میشود؛ از رویکرد نخبهگرایی و اثباتگرایانه که محقق را دانای کل پژوهش میانگارد، فاصله میگیرد، دوگانهانگاری میان کنش و تحقیق را مورد تجدیدنظر قرار میدهد (“هر پژوهش نوعی کنش است”)، و بر همافزایی سوژههای تحقیق و ماهیت جمعی دانش تاکید میکند. از مشخصههای پاردایمی تحقیق عملی مشارکتی میتوان به این موارد اشاره کرد: واقعیت امری مشارکتمحور و برساخته ذهن و رفتار است. در مراودههای مشارکتی دارای ذهنیت انتقادی و معطوف به دانش عملی است. اخلاق، ذاتی چنین تحقیقی است و نیاز به همدلی با مشارکتکنندگان وجود دارد (محمدپور، ۱۳۹۵: ۳۳۶).
مراحل عملی این تحقیق غیرخطی و دورانی هستند. مدل سهگانه مشاهده، عمل و تفکر دارای چرخه تکراری شناسایی مسئله، برنامه ریزی، عمل و ارزیابی است که در آن بازآموزی در واقعیتیابی و آزادی انتخاب رخ میدهد. همچنین مدل چرخه یادگیری تجربهمحور شامل مراحل گردشی تجربه کردن، تامل کردن، تفسیر کردن و عمل کردن است. همچنین مدل پویاییهای پیچیده شامل تشخیص دادن، برنامه ریزی عمل، عمل کردن، و ارزیابی کنش بر مبنای محتوا، فرآیند و تمهیدهاست. (محمدپور، ۱۳۹۵: ۳۴۲-۳۴۵)
انی و پاسمور (۱۹۸۵) مشخصههای بستری را عامل مهم فرآیند این تحقیق میدانند، مانند منابع، تاریخ، سازمانهای رسمی و غیررسمی و میزان همخوانی بین آنها و میزان امکان مشارکت مردم. او کیفیت روابط بین مردم و محقق را بسیار مهم میداند که با اعتماد، توجه متقابل و برابری، زبان مشترک میتوان به آن دست یافت. خروجی تحقیق را نیز ناشی از خودیاری و بهبودی میداند. در نهایت انی و پاسمور کیفیت تحقیق را متمرکز بر فرآیند و بررسی و کاربرد نتایج میداند (محمدپور، ۱۳۹۵: ۳۴۵). مک براید نیز ۷ مرحله برای این تحقیق قائل است که عبارتند از ۱. تشخیص کانون علاقه با مسئله، ۲. جمعآوری دادهها و عرضه آن، ۳. تجزیه و تحلیل دادهها و تولید فرضیه، ۴. برنامهریزی برای گامهای اقدام، ۵. اجرای گامهای اقدام، ۶. جمعآوری دادهها جهت نظارت بر تغییر، ۷. تجزیه تحلیل و ارزشیابی (اسلامی تنها، کرم اللهی، ۱۳۹۷).
واحد تحلیل و میدان
طرح تحقیق مقطعی است. واحد تحلیل این رساله یک منطقه شهری یا روستایی است. میدان تحقیق در استان گیلان انتخاب خواهد شد. انتخاب میدان تحقیق نیازمند بررسیهای پیشینی است. در میدان تحقیق با استفاده از تجربیات موردی موجود و مرتبط با مدیریت پسماند روستایی و فرهنگ پسماند صفر، آموزشهای تعاملی لازم جهت فرهنگسازی میان مردم با هدف کاهش تولید زباله تا حد به صفر رساندن آن انجام میشود تا به مدل مدنظر برسیم. معیارهایی که در بررسیها مدنظر قرار میگیرد، شامل این موارد است:
- وجود دهیاری و یا شورای روستایی قوی و علاقهمند به مدیریت اجتماعی پسماند در جهت فرهنگ پسماند صفر (روستایی)
- وجود شهرداری منطقه قوی و علاقه مند به مدیریت اجتماعی پسماند در جهت فرهنگ پسماند صفر (شهری)
- دسترسی مناسب به میدان برای پژوهشگر
میزان تولید زباله افراد تحت تاثیر شرایط خرد، میانه و کلان است و لزوما مبتنی بر تصمیمات فردی نیست. لذا اندازه گیری میزان تولید زباله افراد کمکی به پیشبرد تحقیق نخواهد کرد. بلکه تغییر رفتار و نگرش افراد به صورت کیفی ثبت خواهد شد. به همین دلیل واحد تحلیل روستا انتخاب شده است که در نهایت میزان تولید زباله در کل روستا بر اساس آمارها و دادههای رسمی موجود از نهادهای مرتبط محلی ثبت و مقایسه شود و میزان تولید زباله تک تک افراد اندازهگیری و بررسی نخواهد شد.
نمونهگیری
در تحقیق عملی روشها کوتاه مدت و مبتنی بر عواطف، ارزشها و ذهنیات پژوهشگر است. محقق هر زمان که بنا بر شرایط صلاح بداند میتواند در فرآیند کار تغییر ایجاد کند و آن را سریعتر یا کندتر انجام دهد. درین روش، پژوهشگر میتواند نمونهگیری را از میان افرادی که با آنها سروکار پیدا میکند و درصدد حل مسئله هستند برگزیند و لزومی ندارد که همچون تحقیقات صوری نمونهای انتخاب شود که بیانگر و معرف جامعه کل باشد (اسلامی تنها، کرم اللهی، ۱۳۹۷). لذا نمونهگیری بعد از ورود به میدان و طرح مسئله پسماند و ضرورت تغییر بینش و رفتار به پسماند صفر، با توجه به شرایط موجود انجام خواهد شد.
ابزارهای تحقیق و روشهای گردآوری دادهها
ارزیابی مشارکتی روستایی: چمبرز(۱۳۹۵) با اشاره به آنکه مردمان روستایی معمولا نسبت به خود و دانش خود بیاعتماد هستند و در مواجهه به حل مشکلات محیط خود سکوت میکنند، بر اهمیت روش ارزیابی مشارکتی در تحقیق عملی مشارکتی تاکید میکند. درین روش روستاییان شهامت ابراز وجود، درک شرایط و مسائل و نیازها، یافتن راهحل و عملیاتی کردن آن را تمرین میکنند. این روش به مردم حاشیهای، محروم و گروههای زنان توجه ویژهای برای مشارکت و فهم دانش ضمنی آنان دارد. چمبرز روش ارزیابی مشارکتی را دارای چهار مرحله عمده میداند: ۱. مرحله ورود و به کارگیری نقشه اجتماعی، ۲. مرحله تحسین شرکتکنندگان نسبت به نمودارهای درختی، جدولها و نقشههایی که خود کشیدهاند، ۳. مرحله اعتماد که درینجا دانش بومی و دانش آکادمیک پیوند میخورد و طولانیترین مرحله است، ۴. مرحله نهایی: آموزش محقق و مشارکتکنندگان به اتفاق هم. همچنین شرکتکنندگان براساس رفتار و نگرش به ۴ گروه تقسیم میشوند: ۱. افراد دارای ذهنیت باز و مایل به کسب تجربه، ۲. افرادی که به دنبال فرار از روزمرگی و یکنواختی هستند، ۳. افراد شکاک و با ذهن بسته، ۴. افراد با خصوصیت غالب خودخواهی. آموزش به روستاییان با استفاده از بازیهای گروهی، داستانها، و فعالیتهای انرژیبخش انجام میشود و باید تا حد امکان از روش سخنرانی پرهیز کرد. (چمبرز و همکاران، ۱۳۹۰: ۴۱-۴۷)
مشاهده مشارکتی: مالینوفسکی (۱۹۶۱: ۷-۸ ؛ به نقل از پلتو، ۱۳۷۵: ۱۳۸- ۱۳۹) مینویسد که در زندگی روزانه مردم تروبریاند مشارکت میکرد تا از نزدیک شایعات و تحولات را ببیند و با دهکده به همانگونه که بومیان برمیخوردند، مواجه شود. بومیان هم که هر روز او را میدیدند و با او آشنا شدند دیگر توجه منفی به حضور مالینوفسکی نشان نمیدادند و او را یک غریبه یا دیگری در میان خود حساب نمیکردند. پلتو (۱۳۷۵: ۱۳۸-۱۴۳) این گفته معروف از مالینفوسکی را نشاندهنده اهمیت مشاهده مشارکتآمیز در هر کار میدانی به عنوان یک ابزار علمی میداند. دادههای ناشی از مشاهده مشارکتآمیز برای تنظیم ابزارهای دیگر تحقیق موثر است، همچنین در زمان تحلیل و وارسی دادهها نیز مشاهده مشارکتی با ایجاد بینش عمیقتر برای پژوهشگر ، باعث بهبود روند نتایج میشود. مشاهده الگوی خاصی در رفتارها یا رویدادها، ایجاد سلسله پرسشهایی برای پیگیری تحقیق و یا انجام مصاحبات، و ایجاد بینش عمیق از جمله مزایای مشاهده مشارکتی است. پژوهشگر باید توجه کند که از نتیجهگیری اتنزاعی زودهنگام از مشاهدات پرهیز کند و بدون مشارکت در رویدادهای میدان گزارش انتزاعی ننویسد. (پلتو، ۱۳۷۵: ۱۳۸-۱۴۳)
مصاحبه عمیق و ساختاربندی شده: مصاحبه را همراه با مشاهده مشارکتآمیز به عنوان هسته اصلی پژوهشهای انسانشناسی برشماردهاند که برای پرهیز از برخی انتقادات کمی و کیفی، می توان این دو ابزار را با ابزارهای دیگر جمعآوری دادهها در پژوهش های مختلف نیز همراه کرد. (پلتو، ۱۳۷۵: ۱۵۲-۱۵۳).
اعتبار و پایایی
در روش «تحقیق عملی مشارکتی» (اقدامپژوهی)، اعتبار و پایایی ابزار سنجش همانند تحقیق صوری چندان مورد نظر نیست. هرچند ۴ شیوه توسط لاتر برای اعتبار و پایایی این نوع تحقیق برشمارده شده که عبارتند از: چندبعدی ساختن (جمعآوری دادهها از منابع چندگانه)، روایی ساختار (شناخت و آگاهی پژوهشگر از فرآیندها)، روایی صوری (فهم آنچه توصیف شده) و روایی سازماندهنده (توان راهبردی برای جهتدهی شرکتکنندگان به سوی شناخت و تغییر) (اسلامی تنها، کرم اللهی، ۱۳۹۷).
معیار کیفی یا برازش این تحقیق عملی مشارکتی در هماهنگی و ترکیب دانش تجربه محور، نمایا، قضیهای و عملگرا؛ تغییر به نفع رشد انسان، و کاربردپذیری آن تعیین میشود. این تحقیق، رهاییبخش، انتقادی و دارای ماهیت بازاندیشانه گفتمانی و دیالکتیک است، یعنی مردم در بررسی واقعیت های جهان و تغییر آن مشارکت میکنند.(محمدپور،۱۳۹۵: ۳۳۶-۳۳۸)
این تحقیق به دنبال تغییر نگرش و رفتار در سطوح خرد، میانه و کلان است. تغییر نگرش و رفتار تولید زباله لزوما منجر به تغییر میزان خروجی زباله افراد نمیشود. چراکه میزان تولید زباله تحت تاثیر متغیرهای فراوانی است. از جمله مهمترین آن سیستم مدرن ارائه و بستهبندی کالاها از کارخانهجات است که منجر به حجم بالای تولید زباله خشک میشود. یکی دیگر از متغیرهای مهم مرتبط با برخی رخدادهای شخصی در زندگی افراد است که خارج از حیطه کنترل آنان است. برای مثال درگیری با یک بیماری شاید منجر به تولید زباله بیمارستانی توسط فرد شود، یا جشن عروسی منجر به افزایش تولید زباله یک خانواده شود، هرچند ممکن است یک فرد یا خانواده به طور کلی رفتار و نگرش همسو با پسماند صفر پیدا کرده باشد، اما متغیرهای فراوانی میتواند در افزایش تولید زباله آنها در مقاطع زمانی مختلف موثر باشد. از سوی دیگر، تغییر رفتارهای مرتبط با روزمرهترین کنشهای افراد بسیار زمانبر است، یعنی تغییر نگرش، لزوما به سرعت منجر به تغییر رفتار نمیشود. از آنجایی که من خود از دو سال پیش سبک زندگی پسماند صفر را انتخاب کردم، به یاد میآورم که تغییر در رفتار مصرفی مرتبط با هر کالا چقدر زمان و انرژی فکری از من میگرفت تا بدیل به یک عادت شود (مثل تصمیم به عدم استفاده از کیسه پلاستیکی: دو ماه، عدم استفاده از دستمال کاغذی ۸ ماه). البته ثبت تجربههای شخصی میتواند موضوع پژوهش دیگری باشد، اما مراد از طرح این موضوع آن است که لزوما اندازهگیری خروجی زباله یک خانواده یا فرد هیچ نسبتی با موضوع پژوهش فعلی ندارد. بلکه اندازهگیری خروجی تولید زباله میتواند موضوع پژوهشهای آتی به صورت میانرشته ای باشد.
پس این سوال مطرح است که تغییر نگرش و رفتار افراد به چه صورت ارزیابی خواهد شد؟ با توجه به چرخه PDCA[۳]، میتوان تغییر نگرش افراد را بررسی نمود. همچنین برخی متغیرها به عنوان دلالت تغییر رفتار و بینش انتخاب شده و مورد سنجش قرار میگیرد. مثلا رفتار هنگامی متاثر از فرهنگ پسماند صفر تلقی خواهد شد که منجر به مطالبهگری خرد برای اصلاح روند ارائه کالاها و بستهبندی شود و یا منجر به کنشهای فردی جهت اصلاح برخی از سازوکارهای تولید زباله تر در روستا شود. تصمیم یک معلم برای آموزش فرهنگ پسماند صفر در مدرسه، و یا اصلاح بستهبندی یک مغازه دار برای فروش به مشتریان می تواند از جمله این کنش های خرد و میانه مشارکتی تلقی شود.
فرآیند اجرایی تحقیق
به دنبال تولید یک مدل هستیم که با تغییر نگرش بر عملکرد و رفتار عمومی در حوزۀ تولید پسماند و سوق آنان به سمت پسماند صفر اثرگذار باشیم.
برخلاف روشهای کمی، مراحل در روش کیفی استاندارد نیستند (محمدپور، ۱۳۹۵: ۲۱۱). برهمین اساس از میان نوعشناسی طرحهای عملی، طرح نیومن (۱۹۹۸، ۲۰۰۶) را انتخاب میکنم که شامل آمادهسازی محقق و مطالعه ادبیات مرتبط، انتخاب میدان و دسترسی به میدان، ورود به میدان و تثبیت روابط اجتماعی، پذیرش یک نقش اجتماعی در میدان، دیدن، شنیدن و گردآوری، تولید و ارزیابی دادههای موثر، انجام مصاحبه میدانی با مطلعین، ترک محیط و ارائه تحلیل و نوشتن گزارش است. (محمدپور، ۱۳۹۵: ۲۱۲). نقش عملی من به عنوان پژوهشگر این رساله تسهیلگری و آگاهیبخشی در راستای فرهنگ پسماند صفر و ارائه راهکارهای عملی به مردم بومی و نهادهای محلی است تا به نقطه پسماند صفر در سطح میانه (محله یا روستا) حرکت کنند. که در نهایت عملکرد آنان با مطالعات کیفی به صورت مدل دربیاید.
خصلت کار میداتی آن است که تحقیق در فرآیند زمانی در میدان توسعه یابد. بنابرین فرآیند تحقیق به حسب مورد بین شش ماه تا یک سال در مراجعات مختلف به میدان تحقیق به طول خواهد انجامید. تحقیق از مشاهدات مقدماتی و گفتوگو با نهادهای مرتبط جهت انتخاب میدان آغاز خواهد شد. میدان تحقیق ممکن است روستا یا یک محله در شهر رشت باشد. تصمیمگیری در مورد انتخاب بین روستا یا شهر به عوامل بسیاری همچون همکاری شهرداری یا دهیاری و همچنین بررسی شرایط فعلی و علاقهمندی مردم منطقه به شرکت در فعالیتهای مشارکتی دارد. همچنین امکان دسترسی به محله یا روستا برای حضور مداوم پژوهشگر بسیار با اهمیت است. لذا مراحل تحقیق به این شکل خواهد بود:
- گفتوگو با چند نهاد محلی برای انتخاب محله یا روستای مناسب
- جلب همکاری نهادهای محلی جهت شروع کار (مثل شهرداری منطقه یا دهیاری)
- بررسی و ثبت شرایط اولیه منطقه در رابطه با وضعیت پسماند و نگرش مردم به تولید پسماند
- آموزش و آگاهیبخشی در رابطه با فرهنگ پسماند صفر با استفاده از ابزارهای گوناگون و در طی دورههای زمانی مختلف
- ثبت راهکارهای بومی و مردمی در راستای پسماند صفر، استفاده از دانش ضمنی بومی و تاکید بر فرهنگ بومی جهت کاهش تولید پسماند
- پذیرش نقش تسهیلگر، جلب اعتماد محلی، جلب مشارکت در خصوص رفتارهای پسماند صفر، ارائه راهکارهای مرتبط و تعامل با مردم
- مشاهده مشارکتی، مصاحبه عمیق، ثبت روایتهای مردم از نگرشها، ارزشها و رفتارها
- ثبت خروجیهای به دست آمده و نتیجه حاصل از آگاهیبخشی در خصوص پسماند صفر و اثربخشی آن در کاهش تولید پسماند
- نتیجهگیری و طراحی مدل رفتاری در راستای فرهنگ پسماند صفر
لازم است در طی مراحل تحقیق نکات ذیل مدنظر قرار بگیرد:
- جهت اثرگذاری برای طرح مسئله و آگاهیبخشی مردم می توان از ابزارهایی همچون فیلم، بروشورها، جلسات و کارگاهها در مدارس، خانه بهداشت، اطلاع رسانی خانه به خانه و … استفاده کرد. ضرورت تغییر رفتار در رابطه با افراد، محیط، جانداران، آب و خاک و هوا برای مردم به واسطه این ابزارها تشریح میشود.
- سیستم پاداشدهی به مشارکتکنندگان در سطوح مختلف بررسی شود. این پاداشها میتواند پاداشهای ذهنی مثل آرامش، وجدان راحت، و یا ردپای مثبت در رابطه با محیطزیست و سایر مردم و زیستمندان باشد.
[۱] Participatory Action Research
[۲] PAR
[۳] plan–do–check–act
منابع فارسی
- اصغر اسلامیتنها، نعمتالله کرم اللهی،(۱۳۹۵). روش تحقیق اقدامپژوهی در علوم اجتماعی، مجله عیار پژوهش در علوم انسانی، ۶(۲)، ۲۷-۴۰.
- بحران زباله در شمال ایران، دفن جنگل زیرِ کوه پسماند، خبرگزاری مهر، ۶ بهمن ۱۳۹۹.
- پلتو، ژ. پرتی؛ ثلاثی، محسن (۱۳۷۵) روش تحقیق در انسانشناسی. انتشارات علمی. تهران.
- چمبرز، رابرت؛ و همکاران؛ مقصودی، منیژه (۱۳۹۰) تغییر رفتار و کنش در روش ارزیابی مشارکتی. انتشارات جامعهشناسان. تهران.
- شربتیان، محمدحسن (۱۳۸۸) تأملی بر مکتب فرهنگ و شخصیت یا انسانشناسی روانشناختی، موسسه انسانشناسی و فرهنگ.
- طراحی و اجرای مدل سیاستی مدیریت پسماند روستائی (مپ روستا) در استان گیلان: مستندسازی روش طراحی و اجرا” (۱۳۹۹)، مرکز بررسیهای استراژیک.
- فرشاد محمدی؛فاطمه کرمی؛توران محمدی؛طاهره نوکانی؛وحید کرمی؛ ۱۳۹۴، مدیریت استراتژی و بهینه پسماندهای روستایی، سومین کنفرانس بینالمللی پژوهش در علوم و تکنولوژی.
- فکوهی، ناصر (۱۳۸۱) تاریخ اندیشهها و نظریات انسانشناسی، نشر نی.
- قویدل, آریامن, پنداشته, علیرضا. (۱۳۹۴). ارایه روشهای ساماندهی زباله در دهیاریهای استان گیلان. فصلنامه علوم و تکنولوژی محیط زیست، ۱۷ (۱)، ۱۱۵-۱۲۳.
- محمدپور، احمد (۱۳۹۷) ضدروش: زمینههای فلسفی و رویههای عملی در روششناسی کیفی، نشر لوگوس.
- محمدی، شهره و میرغفاری، نوراله،۱۳۹۲، بهرهگیری از رویکرد پسماند صفر در شهرهای سبز، اولین کنفرانس ملی خدمات شهری و محیطزیست، مشهد.
- مسعودنیا، ابراهیم (۱۳۹۶) جامعهشناسی پزشکی (فصل پنجم)، انتشارات دانشگاه تهران.
- مشاری، محمد (۱۳۹۵) بررسی مدیریت پسماند در نظام حقوقی ایران، فصلنامه تحقیقات حقوقی، شماره ۷۴.
- مشونیس، جان؛ نایبی، هوشنگ (۱۳۹۶) مسائل اجتماعی، فصلهای ۱، ۱۵، ۱۶؛ پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات.
- نورپور، علیرضا؛ افراسیابی، هادی؛ داودی، سید مجید (۱۳۹۲) بررسی فرآیند مدیریت پسماند در ایران و جهان، مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران.
- هانیگان، جان؛ محمدی، انور؛ عنبری، موسی؛ رستمی، میلاد (۱۳۹۵) جامعهشناسی محیطزیست، انتشارات دانشگاه تهران.
منابع انگلیسی
- Anupama Prashar, A. Prashar. (2017). Adopting PDCA (Plan-Do-Check-Act) cycle for energy optimization in energy-intensive SMEs. Journal of cleaner production, 145, ۲۷۷-۲۹۳.
- Arenhardt, V., Filho, F., Oliveira, L., Neto, L. and Deliza, E., 2018. PDCA Method for Environmental Management of Pollutants Generated in a Battery Industry in an Amazonian City. International Journal of Advanced Engineering Research and Science, ۵(۸), pp.218-230.
- Goyal A, Agrawal R, Chokhani RK, Saha C. Waste reduction through Kaizen approach: A case study of a company in India. Waste Management & Research. ۲۰۱۹;۳۷(۱):۱۰۲-۱۰۷.
- Komeily, Ali & Srinivasan, Ravi. (2016). What is Neighborhood Context and Why does it Matter in Sustainability Assessment?. Procedia Engineering. 145. 876-883. 10.1016/j.proeng.2016.04.114.
- Shikabi, A., 2019. Exploring community participation in solid waste management using participatory action research in Zambia’s Kanyama peri urban area. [online] Library.adhl.africa.
- Strotmann, C., Göbel, C., Friedrich, S., Kreyenschmidt, J., Ritter, G. and Teitscheid, P., 2017. A Participatory Approach to Minimizing Food Waste in the Food Industry—A Manual for Managers. Sustainability, ۹(۱), p.66.