انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

شهر زنان بیوه

 

زنگنه، حیفا (۱۳۹۴) شهر زنان بیوه ترجمه، لیلی فرهادپور، تهران نشر ثالث

کتاب «شهر زنان بیوه» نوشته حیفا زنگنه توسط لیلی فرهادپور ترجمه شده است. نویسنده، بانوی کُرد عراقی، داستان‌نویس، نقاش و فعال سیاسی است و به سبب نوشتن کتاب «زنان در سفر: از بغداد تا لندن» شناخته شده ‌است. حیفا زنگنه در خانواده‌ای از کردهای ساکن بغداد بزرگ شد و از دانشگاه بغداد و مدرسه داروسازی در سال ۱۹۷۴ فارغ التحصیل شد. در اوایل دهه ۱۹۷۰ به‌عنوان یک فعال سیاسی جوان در حزب کمونیست عراق توسط حکومت بعث دستگیر شد اما از اعدام گریخت. زمانی که از زندان آزاد شد تحصیلاتش را ادامه داد. وی به‌عنوان عضو سازمان آزادی‌بخش فلسطین و به‌عنوان مدیر واحد داروسازی در سال ۱۹۷۵ بین سوریه و لبنان در تردد بود. زنگنه در ۱۹۷۶ به بریتانیا رفت. در دهه هشتاد به‌عنوان نقاش و نویسنده در نشریه­ها و نمایشگاه‌های زیادی شرکت جست. همچنین از اعضای بنیان‌گذار انجمن بین‌المللی مطالعات معاصر عراق و نیز از اعضای مجمع مشورتی دادگاه بروکسل درباره عراق بود.

کتاب شهر زنان بیوه، داستان و گزارشی است که  سعی دارد تا تصور رایج و کلیشه‌ای از تاریخ، جامعه و فرهنگ عراق را بازگو کرده و تصورات غلط و متداول در مورد مردم منطقه خاورمیانه را آشکار سازد. نویسنده می‌کوشد تا نشان دهد آمریکا و انگلیس زیر لوای شعار دیرینه استعمارگران: “آزادی بخشی نه کشورگشایی” و با دروغ جدید امپریالیست‌ها: “استقرار دموکراسی” ،دست به ماجراجویی فاجعه باری زدند. درک هر دوی این شعارها مستلزم بازنویسی تاریخ معاصر عراق است. درک فرآیندی که طی آن مردم عراق، خصوصاً زنان، نادیده انگاشته شدند. این نوشته نشان خواهد داد که چگونه سازمان‌های غیردولتی، جزئی جدایی‌ناپذیر از اهداف آمریکا در عراق بودند و بعد از واقعه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ برای آنها طراحی شده بود.

نویسنده، روایت کتاب را از اوخر قرن نوزدهم به‌منظور بررسی تاریخ ظهور جنبش زنان و روند شکل‌گیری فرآیند مدرنیزه شدن عراق از سلطه عثمانیان آغاز می‌کند و مبارزات حدود یک قرن زنان عراقی برای احقاق حقوق اجتماعی و سیاسی خود را شرح می‌دهد و از جامعه‌ای می‌نویسد که سعی می‌کند منطق ارزشی خود را به افراد جامعه‌اش تحمیل کند.

در این میان جنگ علیه استعمار، دهه بیست قرن بیستم و سه دهه بعد از آن را که مقطعی از ظهور کشور نوین عراق است را به تصویر می‌کشد. کتاب به شکلی زندگینامه نویسنده نیز می‌باشد زیرا داستان کودکی ،تا پیوستن به جنبش‌های اصلاحات اجتماعی و مبارزات مسلحانه و تلاش برای احقاق حقوق زنان میهنش را بازگو می‌کند.

کتاب به تاریخ مفصلی از مشارکت‌های اجتماعی و فعالیت‌های سیاسی زنان عراق از اواخر قرن نوزدهم می‌پردازد. روایتی از  رقت و دردمندی، ایثار و جانبازی، غلبه، کامیابی، امید و انسانیت و در این میان سرگذشت کودکان و زنان داغداری را به تصویر می‌کشد که در سوگ عزیزانشان عمرشان را سپری می‌کنند.

کتاب به چهار بخش تقسیم می‌شود. بخش اول با عنوان “گذر به مدرنیته “با این ادعا آغاز می‌شود که برای درک موقعیت زنان در کشور و تغییرات مدنی آن باید سرچشمه حاکمیت در عراق و ریشه‌های بنیادین ساختارهای دولت، اقتصاد و سیاست را مورد مطالعه قرار دهیم. اشاره می‌کند به چهار قرن حکومت عثمانی که به غیر از چند دهه آخر آن همواره به جامعه سنتی و میراث عرب احترام گذاشته می‌شده است اما با ورود انگلیس ورق برمی‌گردد. آنها با شعار آزادی و رهایی آمدند اما حقیقت چیز دیگری بود و خیلی زود خلف وعده کردند. این عمل آنها باعث اتحاد نخبگان و طیف عظیمی از مردم و عالمان دینی و رهبران قبایل شد که درنهایت باعث اتحاد اعراب علیه اشغال و استعمار گردید.

 

نویسند اشاره می‌کند که ظهور جنبش زنان عراق جزئی جدایی‌ناپذیر از ساختار هویت عراق نوین است. هویتی که شکل‌گیری آن در دوران عثمانی آغاز شد و تا زمان نبرد با استعمار انگلیس ادامه یافت. در این راستا روشنفکران نیز زنان را به تحصیل فراخواندند تا آن‌ها نیز در ساختن ملیت عراق سهیم باشند. نویسند به قدرت شعر به‌عنوان ابزار قدرتمندی برای انتقال پیام‌های سیاسی اشاره می‌کند و می‌گوید اولین صداهای آزادی زنان عراق را شاعران چه زن و چه مرد سروده‌اند. درحالی‌که در روایات رسمی از تاریخ جنبش زنان بیان شده است که اولین فمینیست‌ها از مردان کشور بوده‌اند اما باید توجه داشت که بسیاری از وجوه دستاوردهای زنان ازجمله بخش شفاهی آن‌که شامل شعرها، ترانه‌ها، لالایی‌ها و آوازهای محلی است ناشناخته مانده است. نویسنده با نام بردن از تعدادی شاعر یادآوری می‌کند که آنان با اشعار خود گفتمان عمومی مطالبات زنان را متحول کرده‌اند.

در ادامه می‌نویسد مشارکت عراق در اولین جنگ اعراب و اسرائیل و نقش انگلیس در تثبیت اسراییل و اشغال فلسطین، با ناتوانی دولت‌های عرب در اتخاذ رویه‌ای قاطع، چشم‌انداز سیاسی- اجتماعی را رقم زد که تا نسل‌های بعدی نیز ادامه یافت. مسئله فلسطین  و انقلاب ۱۹۲۰ علیه استعمار انگلیس و پایان چهل سال سلطه انگلیس در سال ۱۹۵۸ از عوامل مهمی برای شکل‌گیری عراق نوین بودند. انقلاب برای اکثریت مردم آغازی بود که درهای بسته را گشود. اکثریت مردم به خیابان‌ها ریختند و علیه مظاهر سیاست‌های استعماری تظاهرات کردند اما انقلاب ،سرچشمه اصلی درگیری‌ها، بر سر اولویت برنامه‌های اجتماعی نبود بلکه برسر ناسیونالیست‌های پان عرب و حزب کمونیست عراق بود. خیلی زود قدرت‌های خارجی هم به این مبارزه پیوستند.

تضاد بین چپ‌ها و پان عرب‌ها، سازمان‌های زنان را همچون شمشیر تبلیغات ایدئولوژیکی به کار گرفتند. در این میان دو شاعر عرب، «نازک الملایکه» و «لامیه عباس» نمایندگان جنبش زنان با دو رویکرد متفاوت بودند. نازک، تمایلات پان عربی داشت و لامیه به چپ‌ها متمایل بود.

نویسنده، دوران به قدرت رسیدن حزب بعث و اهداف آنها که تقویت ایدئولوژی اتحاد پان عربی، آزادی و سوسیالیسم بوده است را شرح می‌دهد و می‌گوید: این دیدگاه، با قدرت، تکبر، بی‌رحمی و نیاز به ساخت کشور ترکیب شد و بدین ترتیب بنیان زندگی زنان، خانواده و جامعه طی ۳۵ سال بر اساس آن شکل گرفت. زنان در دوران حکومت حزب بعث در سال ۱۹۶۷ حق رأی و در سال ۱۹۸۰حق کاندیدید شدن در انتخابات را به دست آورند. اما بعد از به  قدرت رسیدن صدام ،دو واقعه غم‌انگیز رخ داد یکی سال‌ها تحریم و دیگری جنگ ایران و عراق بود.

عراق ابتدا با ایران و سپس با کویت وارد جنگ شد این جنگ‌ها خسارت فراوانی را به بار آورد. آمریکا در پاسخ به حمله عراق در کویت به مدت شش هفته با بمباران بی‌وقفه، نیروگاه‌ها، پالایشگاه‌های نفت، تصفیه‌خانه‌ها و واحدهای گندزدایی آب را ویران کرد و کشور را با بمب‌های حاوی اورانیوم آلوده ساخت . سیزده سال تحریم باعث از بین  رفتن نیم­میلیون کودک شد. ۵۷درصد از زنان عراقی افسردگی، بی‌خوابی، کاهش وزن و سردردهای ناشی از شوک بمباران، حمله  نظامی و مرگ فرزندانشان داشتند. همچنین  از اضطراب و نبود اطمینان از آینده رنج می‌برند.

با فشار تحریم‌ها توجه صدام به کارزاری برای “ایمان” جلب شد و ایالات‌متحده نیز به سمت سیاست متکی بر ایمان گرایش یافت. نتیجه تحریم‌ها باعث شد مردم در سنت‌ها به دنبال امنیت بگردند. بنابراین دلایل بسیار استراتژیک و ایدئولوژیکی وجود داشت که صدام تغییر کند. بعد از اتمام جنگ با ایران، جنبش پان عربی به‌سوی اسلامیست­ها روی آورد و صدام با دستخط خودش عبارت «الله‌اکبر» را به پرچم اضافه کرد. این کار به عراق کمک می‌کرد که حمایت‌های مادی و معنوی مسلمانان جهان را به خود جلب کند. رژیم از علوم اسلامی حمایت و آموزش قرآن را در مدارس اجباری اعلام کرد و تعداد زیادی مسجد احداث نمود. به‌مرور زمان حجاب اجباری گسترش یافت. در واقع صدام از مذهب استفاده ابزاری کرد. زیرا برایش منافعی در پی داشت. فقدان نقدینگی برای بازسازی، ماهیت رژیم را روشن کرد و تحریم‌ها، باعث فقر و گرسنگی و سرکوب و ترک کشور توسط روشنفکران شد. حرمان اقتصاد و فساد باعث زوال آموزش و بهداشت گردید.

بخش دوم کتاب به بهانه و انگیزه‌های حمله آمریکا به عراق می‌پردازد. در اکتبر ۲۰۰۲ آمریکا خود را قیم مسائل زنان عراق می‌دانست. بلافاصله  قبل و بعد از حمله آمریکا، با سرمایه آن کشور، چندین سازمان زنان در عراق تأسیس شد. بعضی از آنها خود را به گروه‌های مخالف وابسته می‌دانستند و برخی مستقل عمل می‌کردند و خود را سازمان‌های غیردولتی و NGO می‌نامیدند. آنها نقش برجسته‌ای در بسیج حمایت‌های عمومی و سیاسی در جنگ عراق داشتند و از سیاست‌های آمریکا در رسانه‌های داخلی و خارجی حمایت می‌کردند. در واقعیت، آمریکا و استعمار فمینیست­مابانه­اش به اکثریت زنان عراق ربطی نداشت و حتی مانعی بود بر سر راه فعالیت‌های سازمان‌های مستقل واقعی زنان.

برای درک ماهیت و فعالیت این سازمان‌ها لازم است منابع مالی آن‌ها و تغییر سیاست‌های آمریکا بعد از واقعه ۱۱ سپتامبر را بررسی کنیم. آمریکا برای تأمین نیازهای جنگ علیه ترور از نقش NGOها استفاده کرد. مهم‌ترین NGOهایی که با اعتبار مالی آمریکا تأسیس شدند سازمان‌هایی برای دفاع از حقوق زنان بودند. عملاً  آمریکا از رنج زنان عراقی برای بالا بردن حمایت عمومی از تهاجم به عراق استفاده کرد. مسئله حقوق بشر را برای مداخله در عراق مطرح و چهره زنانه‌ای برای توجیه تهاجم به عراق فراهم کرد. استعمار فمینیست­مابانه در پشت اهداف به ظاهر ترقی‌خواهانه‌اش توجهات را از مسئله اصلی مردم یعنی استقلال، منحرف و درعین‌حال مقابل رشد سازمان‌های زنان بومی که قصد استقرار دموکراسی را داشتند، مانع ایجاد کرد.

بخش سوم کتاب به این اشاره می‌کند که در سال‌های اشغال، اموال کشور غارت شد. فساد به شکل گسترده­ای رواج پیدا کرد. مردم شاهد کشتار و بازداشت صدها هزار تن از هم‌وطنان خود بودند. ناامنی و نداشتن امنیت، حتی برای یک دقیقه، میان مردم رواج داشت. عملاً زنان عراقی امکان انتخاب زندگی نداشتند و تعداد زیادی از آنها بیوه شده بودند.

نویسنده، گزارش‌های متعددی از کشتار گسترده سربازان آمریکایی ارائه می‌دهد. در چهار سال اول اشغال، سازمان‌های مستقل عراقی موارد بسیاری از شکنجه و تعرض سربازان آمریکایی به زنان، گسترش فحشا بین دختران عراقی ساکن سوریه که بعضی از آن‌ها فقط ۱۳ سال داشتند و افزایش خودسوزی میان زنان و کشتار مردم عادی و بیگناه در خانه‌هایشان را گزارش کردند.

بخش چهارم کتاب در مورد مقاومت است و با این سؤال آغاز می‌شود: چرا مردم با اشغالگران نمی‌جنگند؟ جواب سؤال این بود: “بگذار یک نفسی بکشیم.” ۱۳ سال تحریم، نیروی جسمی مردم را از بین برده بود اما مردم در دوران اشغال و در دوران دولت‌های دست‌نشانده، مقاومت فرهنگی را به اشکال مختلف انجام می‌دادند. این مقاومت از تلاش برای بقا آغاز شد و تا به انجام هنرهای دستی، موسیقی، نقاشی و تولید فیلم‌های مستند ادامه یافت.