مینورسکی، بوثورث ترجمه ی ملیحه درگاهی
ری که در متون عربی الری خوانده می شود، راغای ((Ragha باستانی و رقای قدیمی، شهری در شمال ایران است که در دوران پیش از اسلام و پس از اسلام تا زمان حمله ی مغولها در قرن ۱۳/۷ به شکوفایی قابل توجهی رسید. ویرانه های برجای مانده از شهر را می توان در امتداد ۹ کیلومتری/۵ مایلی جنوب و جنوب شرقی تهران مرکزی مدرن تا جاده ای که از البرز به سمت دشت پی ریزی شده، مشاهده کرد. روستا و مقبره ی شاه عبدالعظیم دقیقا در جنوب این ویرانه ها واقع شده است. اهمیت جغرافیایی ری بدین سبب است که این شهر در ناحیه ای حاصلخیز واقع شده بود که در میان کوهستانها و بیابانی قرار داشت که بواسطه ی آن روابط دیرینه ای بین غرب و شرق ایران صورت می گرفت. جاده های زیادی از مازندران و سواحل دریای خزر در کناره ی شمالی به ری منتهی می شوند.
نوشتههای مرتبط
تاریخ
دوره ی پیش از اسلام
رغا (Ragha) در متون اوستایی به عنوان مکانی مقدس توصیف شده که توسط اهورامزدا ساخته شده است و در کتیبه ی بیستونِ ایران قدیم این محل به عنوان مرکز ایران ماد معرفی شده است. به علاوه در کتب مسیحی (Apocrypha) ؛ بنابراین در تابیت (Tobit) جلد اول، صفحه ی ۱۴ از این مکان نام برده شده، تابیت پسرش توبیاس (Tobias) را به همراه گابائل ((Gabael، برادر گابریاس (Gabrias)، از نینوا (Nineveh) برای بهبود ودیعه ی نقره ای عازم رقا کرد، و در کتب یهودی (Judith) جلد اول. صفحه ی ۱۵، دشتی که در آن نبوچادنزار (Nebuchadnezzar) پادشاهآرفاکساد ( Arphaxad) ایران میانه را شکست داد در نزدیکی رقا واقع شده است.
اسکندر کبیر در تابستان ۳۳۰ پیش از میلاد از حوالی رقا عبور کرد. سلسیوس نیکتور (Seleucuc Nicator) (280-312 پیش از میلاد) تحت عنوان یوروپس (Europos) (به یاد شهر زادگاهش در مقدونیه) رقا را بازسازی کرد و ساکنین اهل مقدونیه را در این منطقه سکنی داد. بعد از ورود پارتیان شهر به ارساکیا (Arsakia) تغییر نام یافت. ممکن است تمامی این شهرها اگرچه در محل یکسانی مستقر هستند، مکانهای نسبتا متفاوتی را اشغال کرده باشند، زیرا به لحاظ اقتداری در کنار یکدیگر قرار دارند. رالینسون ((Rawlinson یوروپس را در ورامین مستقر ساخت. ریشه شناسی عامه ی یونانی اینطور تبیین می کند که نام رقا اشاره به زلزله هایی دارد که به نظر می رسد بر بسامد این پدیده در ناحیه ی نزدیک به دماوند تأثیر گذار بوده اند.
طی دوران ساسانی یزدگرد سوم در سال ۶۴۱ آخرین درخواست خود از مردم را قبل از فرار به خراسان در شهر ری منتشر کرد. آرامگاه بی بی شهربانو در جنب جنوبی جاده ای که پیش از این فرعی بود قرار داشت و امکان دسترسی فقط برای زنان به پاسداشت دختر یزدگرد است که به روایتی به همسری حسین ابن علی درآمد. در سالهای ۴۸۶، ۴۹۹، ۵۵۳ پس از میلاد ری از نگاه اسقف های کلیسای سوریه ی شرقی دیده شده است.
غلبه ی اعراب
روز غلبه ی اعراب دقیقا مشخص نیست (۴۴-۶۳۹/۲۴-۱۸) و امکان دارد که قدرت اعراب به تدریج یکپارچه شده باشد. در اواخر ۶۴۶/۲۵ شورشی توسط سعدبن ابی وقاص در ری بر پا شد. به نظر اعراب از اختلاف میان خانواده های اشراف ایرانی سود برده اند. ری از املاک خاندان مهران بود و در نتیجه ی مقاومت سیاوش ابن مهران پسر بهرام چوبین، نعیم ابن مقارین (Nu’aym b.Muqarrin) دستور داد شهر را ویران کنند و به فرخان ابن زینبی (زیندی؟) ابن قولا (Farrukhan b. Zaynabi (Zaynadi) b. Qula) فرمان داد تا شهری جدید بسازد. مجددا ذکر شده که در سال ۶۹۰/۷۱ پادشاهی از خانواده ی فرخان در کنار حاکم عربی بوده است.
انتقال قدرت از بنی امیه به خاندان عباسی بدون واقعه ای خاص در ری صورت پذیرفت، ولی در سال ۷۵۳/۱۳۶ سنباد “خرمی” (Khurrami Sunbadh)، یکی از جنگاوران ابومسلم، برای مدت زمان کوتاهی شهر را تصرف کرد. دوران جدید برای ری با انتصاب وارث تاج و تخت محمد علی مهدی برای حکومت شرق (۶۸-۷۵۸/۵۲-۱۴۱) آغاز شد. وی ری را تحت عنوان محمدیه بازسازی و یک خندق اطراف آن حفر کرد. حومه ی شهری مهدی آباد برای اهالی ساخته شد که مجبور بودند از اموالشان در شهر قدیم دست بکشند. هارون الرشید پسر المهدی در ری متولد شد و اغلب عادت داشت از شهر زادگاه خویش و خیابان اصلی آن به خوبی یاد کند. در سال ۸۱۰/۱۹۵ فرمانده ی مأمون، طاهربن حسین، در نبرد با نیروهای الامین در نزدیکی ری پیروز شد. در سال ۸۶۵/۲۵۰ نزاعی میان زیدی های علوی (Zaydi ‘Alids) طبرستان ابتدا با طاهریان و سپس با افسران ترک خلیفه به وقوع پیوست. در سال ۸۸۵/۲۷۲ بود که اجو تگین (Edgu-tegin) حاکم قزوین شهر را از علویان گرفت. در سال ۸۹۴/۲۶۱ خلیفه المعتمد که در پی تحکیم موقعیت خویش بود پسرش یعنی خلیفه ی آینده المکتفی (al-Muktafi) را به حاکمیت ری گمارد. مدت زمان کوتاهی بعد از این سامانیان شروع به دخالت در امور شهر کردند. اسماعیل ابن احمد مورد تأیید خلیفه المکتفی قرار گرفت. در سال ۹۰۹/۲۹۶ احمدبن اسماعیل نشانی را از المقتدر (al-Muqtadir) دریافت کرد.
در قرن ۱۰/۴ ری در آثار جغرافیدانان معاصر عرب به طور جزئی توصیف شده است. با وجود توجهی که بغداد نسبت به ری نشان می داد شمار اعراب قابل توجه نبود و جمعیت شهر شامل ایرانیانی از تمامی طبقات بود (اخلات (akhlat)؛ یعقوبی، بلدان (Buldan)). ابن الفقیه در بین محصولات ری به پارچه های ابریشمی و دیگر کالاها، صنایع چوبی و “ظروف لوستر” اشاره می کند، وی همچنین به بیان شهرت سرامیکهای “رقا” می پردازد. تمامی نویسندگان بر اهمیت بسیار زیاد ری به عنوان یک مرکز تجاری تأکید می کنند. بر طبق گفته ی استخری شهر ناحیه ای ۵/۱ در ۵/۱ فرسخی را در بر می گرفت، ساختمانها از خاک رس ساخته شده بودند اما استفاده از خشت و گچ نیز رایج بود. شهر دارای پنج دروازه ی و هشت بازار بزرگ بود. المقدیسی از ری به عنوان یکی از افتخارات سرزمینهای اسلامی یاد می کند و در بین سایر امور به کتابخانه ی شهر ری در منطقه ی رودها (Rudha) اشاره می کند که بوسیله ی کانال سرقانی (Surqani) آبیاری می شد.
دوره ی دیلمی
پادشاه آذربایجان یوسف پسر ابوالساج (Abi’l-Saj) در سال ۹۱۶/۳۰۴ ری را اشغال کرد، وی به علاوه سبب عقب نشینی محمدبن علی سالوک دیلمی که نصر سامانی را نماینده ساخته بود، شد. این تصرف که توسط یوسف بر سکه های ضرب شده در محمدیه به یادگار مانده است (نگاه کنید به تاریخ سکه شناسی ری، ۲-۱۴۰) آغاز یک دوره ی آشفته بود. ری به طور توارثی به علی ابن وسودان (Wahsudhan) دیلمی، واصف بکتیموری (Bektimuri)، احمدبن علی و مفلح ((Muflih دیلمی، برده ی یوسف، رسید (۹۲۵/۳۱۳). در نهایت سامانیان با تشویق خلیفه موفق شدند مجددا ری را وارد حوزه ی نفوذ خود کنند، اما خیلی زود فرمانده ی آنان اسفار ( یک دیلمی) در ری به خودمختاری رسید. اسفار در سال ۹۳۰/۳۱۸ توسط نایب خود مرداویج (یک بومی گیلانی و یکی از پایه گذاران خاندان زیاری که بر سرزمینهای ارباب خود مسلط شد) کشته شد (سی ال. هارت (Cl. Huart) زیاری های، in Mems.Acad. Insers. Et Belles-Lettres, xlii (1922), 363 (=11)
پس از کشته شدن مرداویج (۹۲۵/۳۲۳) آل بویه ای در ری به قدرت رسید، ری پس از این از املاک خاندان رکن الدوله شد که برای حدود ۱۰۰ سال در این شهر اقامت داشتند. در سال ۱۰۰۰/۳۹۰ آخرین سامانی، المنتصر (al-Muntasir)، تلاش کرد تا ری را تصرف کند ولی شکست خورد. در سال ۱۰۲۷/۴۲۰ مجدالدوله ی بویه ای با توصیه ی نابخردانه بر علیه دیلمی ها از محمود غازان که سرزمینهای وی را به تصرف خود درآورد، تقاضای کمک کرد (cf. محمد ناظم، زندگی و دوران سلطان محمود، کمبریج ۱۹۳۱؛ سی. ای. بوثورث، در کمب. هیست. در مورد ایران، iv، ۷-۱۷۶). حکومت کوتاه مدت غزنویان با عملکردهای تاریک اندیشانه ای همچون از بین بردن کتب فلسفه و نجوم و شکنجه های بیرحمانه ی معتزل ها و قرمتیان ها (Qarmatians) مشخص شده است.
سلجوقیان
غزها ((Ghuzz در سال ۱۰۳۵/۴۲۷ ری را رها کردند و در سال ۱۰۴۲/۴۳۴ شهری که در آن مجدالدوله هنوز هم در قلعه ی تبارک بود، به دست سلجوقیان افتاد و به یکی از شهرهای اصلی بدل شد. آخرین آل بویه ای، الملک الرحیم، در سال ۱۰۵۸/۴۵۰ ( یا در سال ۱۰۶۳/۴۵۵؛ cf. اچ. بوِن (H. Bowen) در JRAS [1929]، ۲۳۸) در زندان تبارک درگذشت، پادشاه جدید طغرل بیک نیز به سال ۱۰۶۳/۴۵۵ در ری از دنیا رفت. از این پس ری به طور متداول در اتصال با وقایع مرتبط با سلجوقیان بزرگ و خاندان آنان در جبال یا عراق ایران، در نظر گرفته می شود.
از زمان حکومت غیاث الدین مسعود (۴۲-۱۱۳۳/۵۷۴-۵۲۹) ری توسط امیر اینانج (Inanj) که دخترش اینانج خاتون همسر پهلوان، پسر اتابک مشهور آذربایجان ایلدگیز، شد، اداره می شد. اینانج با انتخاب ایلدگیز، زمانی که وی سلطان ارسلان شاه (کسی که با مادر وی ازدواج کرده بود) را بر تخت نشاند، به مخالفت برخاست ولی در سال ۱۱۶۰/۵۵۵ مغلوب شد. اینانج به سمت بسطام (Bistam) عقب نشینی کرد ولی با کمک خوارزم شاه دوم ارسلان مجددا ری را به تصرف خود درآورد. وی سرانجام با تحریک ایلدگیز، که ری را به عنوان ملک پهلوان از آن خود کرد، به قتل رسید. پس از این واقعه شهر به قاتلق (Qutlugh) اینانج پسر پهلوان رسید که همچون پدربزرگ مادری اش با مداخله ی خوارزم شاه تکیش در امور ایران موافق بود (۱۱۹۲/۵۸۸). دو سال بعد در نبردی نزدیک به ری طغرل سوم، آخرین سلجوقی، توسط قتلاق اینانج کشته شد اما کشور در حکومت خوارزمشاهیان باقی ماند. در سال ۱۲۱۷/۶۱۴ اتاهگ (Ataheg) سلغوری فارس، سعدبن زنگی موفق شد ری را تصرف کند اما در مدت زمان اندکی توسط جلال الدین خوارزم شاه بیرون رانده شد.
مذهب و نزاع های داخلی
المقدیسی به درگیریهای مذهبی بین مردم ری اشاره می کند. ابن اثیر خرابی های برجای مانده در ری به دلیل جنگ داخلی بین سنی ها و شیعیان را ثبت کرده است؛ ساکنین شهر کشته یا قتل عام شدند و شهر ویران شد. یعقوب که پیش از حمله ی مغولها فرار کرده بود در سال ۱۲۲۰/۶۱۷ از ری عبور کرده و نتایج تحقیق خود در مورد سه گروه شامل حنفی ها، شافعی ها و شیعیان را ارائه داده است که بر اساس آن دو گروه اول شیعیانی را که نیمی از جمعیت شهر و اکثریت جمعیت کشور را تشکیل می دادند، شکست دادند. در نهایت شافعی ها بر حنفی ها فائق شدند. نتیجه اینکه فقط شافعی ها که کوچکترین بخش بودند باقی ماندند. یاقوت به توصیف خانه های زیرزمینی در ری و خیابانهای تاریک با دسترسی مشکل می پردازد که منعکس کننده ی نگرانی ساکنین در مورد محافظت از خودشان در برابر دشمنان است.
مغولها
مغولها که پس از بررسی یاقوت ری را اشغال کردند ضربه ی نهایی را به این شهر وارد آوردند. ابن الاثیر تا آنجا پیش رفته که بیان می دارد تمامی جمعیت شهر در سال ۱۲۲۰/۶۱۷ توسط مغولها قتل عام شدند و نجات یافتگان نیز در سال ۱۲۲۴/۶۲۱ کشته شدند. هر چند امکان دارد مورخینی که به انعکاس وحشتزدگی جهان اسلام پرداختند، در توصیف ویرانی برجای مانده اغراق کرده باشند. جیوانی، ترجمه ی بویل (Boyle )، جلد اول، ۱۴۷، فقط عنوان می دارد که رهبران مغول بسیاری از مردم را در خار (Khwar) ری ( که شیعیان در آن ساکنند؟ ) به قتل رساندند اما در ری با قاضی (شافعی؟) که به مهاجمین تمکین کرد ملاقات کردند و از این پس از قتل عام مردم خودداری کردند. رشید الدین موافقت کرد که مغولها با فرماندهی Jebe و Subetey در ری بکشند و غارت کنند، ولی به نظر می رسد وی بین ری و قم که در آن ساکنین شهر به طور کامل کشته شدند، تفاوت قائل شد.
این واقعیت که زندگی در ری به طور کامل از بین نرفته بود از تاریخ سفالگری که ظاهرا نشانگر پیدایش سفال در شهر ری است، پیداست (cf. آر. گست (R. Guest)، جام تاریخی ری، در مجله ی برلینگتون [۱۹۳۱]، ۵-۱۳۴: جام منقوش تاریخی ۱۲۴۳/۶۴۰). در زمان حکومت غازان خان قلعه ی تبارک بازسازی شد (۱۳۰۴-۱۲۹۵)، اما اگر دلایل سیاسی و مذهبی را در نظر نگیریم، دلایل مشخص اقتصادی (آبیاری؟) باید در تضاد با احیای ری بوده باشند و شهر ورامین مرکز بخش مدیریتی جدید مغول شد (cf. مستوفی،نزهت القلوب، ویراستار. لی استرنج (Le Strange)، ۵۵). پس از پایان دوره ی ایلخانی ری تحت نفوذ طغای تیموری از استراباد قرار گرفت. در سال ۱۳۸۴، نیروهای تیمور بدون جنگ ری را اشغال کردند اما برای نماینده ی دیپلمات اسپانیایی، کلاویجو که در سال ۱۴۰۴ از این شهر گذر کرد این تصرف بیشتر بر منطقه و نه شهر ری بود و اینکه ری دیگر در سکونت کسی نبود. نسخه ی با اهمیتی برای بررسی زمان شاهرخ (مطلع السعدین، در سال ۱۴۳۷/۸۴۱) یا شاه اسماعیل در حبیب السیار خاندمیر (Khwandamir ‘s Habib al-siyar)، موجود نیست.
باستان شناسی و بناهای تاریخی
الیور در سال ۱۷۹۷ تلاش بیهوده ای در جستجوی ویرانه های ری داشت و ترویلهر (Truilhier) و گاردین (Gardane) اولین افرادی بودند که دست به اکتشاف زدند. نخستین توصیفات از جانب جی. موریر (J. Morier)، کر پارتر (Ker Porter) و سر دبلیو. آسلی (Sir W. Ouseley) مطرح شد. موریر طرحی از نقش برجسته دوره ی ساسانی بر جای گذاشته که بعدها با مجسمه ی فتحعلی شاه جایگزین شد. تشریحات و بویژه نقشه ای که توسط کر پارتر تهیه شده (بازتولید شده در اثر سار (Sarre) و ای. وی. دبلیو. جکسون (A.V.W. Jackson)، ایران)، هنوز هم ارزشمند است زیرا از زمان وی تا کنون ملزومات باستان شناسی و حفاری بی قاعده، دیوارها را تخریب کرده و لایه ها را به هم ریخته است.
تعداد زیادی از اشیاء باستانشناسانه بویژه کوزه های منقوش معروف، در نتیجه ی فعالیتهای فروشندگان بازارهای آمریکایی و اروپایی را مستغرق خود ساخته اند. تحقیقات علمی با اعزام هیئت جوینت (Joint Expedition) از موزه ی هنرهای زیبای بوستن و دانشگاه پنسیلوانیا، فیلادلفیا به ری در سال ۱۹۳۴ آغاز شد(cf. اخبار تشریحی لندن [۲۲ ژوئن ۱۹۳۵]، ۳-۱۱۲۲؛ ای.اف. اشمیت (E.F. Schmidt)، سفر به ایران [ری]، در پژوهشنامه ی موزه ی دانشگاه، فیلادلفیا، [۱۹۳۵]، ۹-۴۱، cf. 7-25)، و از سال ۱۹۷۴ بدین سو توسط شهریار ادل (Chahryar Adle) ادامه یافت. دکتر اریک اسمیت (Erich Schmidt) در تپه ی قلعه تعداد متنوعی کوزه ی سفالی و بقایای ساختمانهایی را یافت که قابل توجه ترین یافته های بدست آمده از مسجد المهدی است.
در نقل قول جالبی، ۲۱۰، المقدیسی از گنبدهای مرتفعی سخن می گوید که آل بویه ای ها بر روی مقبره هایشان ساخته بودند. بقایای سه برج مقبره ای هنوز هم در ری قابل رویت است، از جمله یک مقبره ی ۱۲ وجهی که موقعیتش در تطابق با دو ساختمان دوره ی بویه ای است که در سیاست نامه ی نظام الملک نیز به آنها اشاره شده است. دخمه ای ( یا Tower of Silence) توسط یک زرتشتی در تبارک ساخته شد که بعدها دیدای سپهسالاران (dida-yi sipahsalaran)، “نقطه ی برتری افسران”، عنوان گرفت. در نزدیکی این دخمه گنبد فخر الدوله یا احتمالا آرامگاه امیر بویه ای و در اصطلاح “گنبد طغرل” بنا شد که دارای یک روکش آهنی بود و تاریخ آن مربوط می شد به ۵۳۴ رجب/۱۱۴۰ مارس (برای این مورد آخر نگاه کنید به جی. سی. میلز (G.C. Miles) در Ars Orientalis، [۱۹۶۶]، ۶-۴۵، و در مورد برجها به طور کلی مراجعه شود به آر.هیلنبرند (R. Hillenbrand)، برجهای مقبره ای ایران تا سال ۱۵۵۰، دانشگاه آکسفورد ۱۹۷۴، ۹-۶۸، ۵-۷۳، ۸-۸۲). برج مقبره ای دیگری با طرح دایره ای شکل و احتمالا یک کلاهک مخروطی شکل شبیه به گنبد کاووس (قابوس) در گرگان، در سال ۱۸۹۰ توسط کرزن عکسبرداری شده است (نگاه کنید به کتاب کرزن، ایران و پرسش ایرانی، جلد اول، ۳۵۱)، اما این برج در سال ۱۸۹۵ برای امور ساخت و ساز تخریب شد (سرنوشت بسیاری از ساختمانهای ری در قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰)؛ کتیبه ی کوفی بر جای مانده از این برج تاریخ ساخت را سال ۱۰۷۳/۴۶۶ یا با احتمال کمتر سال ۴-۱۰۸۳/۴۷۶ تخمین می زند (نگاه شود به شاهریر اَدل، یادداشتهای مقدماتی در مورد برج ناپدید شده ی ری (۷۴-۱۰۷۳/۴۶)، در جلد یادبودی. کنگره ی هنر و باستان شناسی ایرانی، آکسفورد، ۱۶-۱۱ سپتامبر ۱۹۷۲، تهران ۱۹۷۶، ۱۲-۱). بقایای چندین مقبره ی زیرزمینی و آنچه ساختهای مقبره ای روزمینی بود نیز کشف شده است، ببینید ادل، سازه های تدفینی محدوده ی ری در قرن XII-X، در نسخه های باستان شناسی ایران، در نوار مکمل ۶، برلین، ۱۹۷۹).
طبق گفته ی یاقوت تپه ی تبارک که قلعه در آن قرار داشت (که در سال ۱۱۹۲/۵۸۸ توسط سلطان طغرل سوم سلجوقی تخریب شد) در “سمت راست” جاده ی خراسان واقع بود در حالیکه کوهستان مرتفع در “سمت چپ” این راه قرار دشت. بنابراین تبارک احتمالا بر بالای تپه ی مقابل مهمیز بزرگ واقع بوده است (تپه ی G در طرح کر پرتر (Ker Porter): ” ارگ به طور عالی از سنگ ساخته شده بود و بر قله ی صخره ای پهناور قرار داشت که زمین باز را به سوی جنوب هدایت می کرد”)؛ cf. نقشه ی موجود در A.F. Stahl، نواحی اطراف تهران، در انتشارات پترمن (Petermanns Mitteilungen) (1900).
در نهایت بایستی متذکر شویم که ظاهرا مقادیر بسیاری پارچه ی ابریشمی از دوره ی آل بویه که اغلب منقوش هستند، در ری کشف شده اند. اگرچه اعتبار این نظریات نه در متن باستان شناسانه ی کنترل شده بلکه بر اساس مواد بر جای مانده قابل بحث است، نگاه شود به درتی اف. شفرد (Dorothy F. Shepherd)، پارچه های ابریشی ایران میانه در حقیقت و خیال، Bull. در پیوند با مرکز بین المللی مطالعه بر پارچه های باستانی، شماره ۴۰-۳۹، لیون ۱۹۷۴).
منبع:
V.Minorski, C.E.Bosworth, ” Ray (al-Rayy)” in, E. Bosworth, 2007, Historic Cities of the Islamc World, Leiden, Boston: Brill 446-450
Email:malihedargahi@yahoo.com
بخشهای پیشین:
تبریز (۴)
http://anthropology.ir/node/17934
تبریز (۳)
http://anthropology.ir/node/17696
تبریز (۲)
http://anthropology.ir/node/17478
تبریز (۱)
http://anthropology.ir/node/17249
یزد (۲)
http://anthropology.ir/node/16996
یزد (۱)
http://www.anthropology.ir/node/16757
شیراز
http://www.anthropology.ir/node/16254
اصفهان
http://anthropology.ir/node/15822
مشهد (۲)
http://anthropology.ir/node/15533
مشهد(۱)
http://anthropology.ir/node/15433