انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

سینمای فرهنگی

روبن راس برگردان نسرین ریاحی پور

ژان روش ( در فولچیگنونی]

برای من به عنوان مردم نگار و فیلمساز هیچ مرزی میان فیلم مستند و فیلم داستانی وجود ندارد.

مردم نگار و فیلمساز سرشناس فرانسوی ژان روش یک بار در مقاله ی پیشگامانه ی خود، دوربین و مرد (۲۰۰۳) نشان داد که پیوند تنگاتنگی میان انسان شناسی و فیلم وجود دارد. امروزه، انسان شناسان معاصر، نه تنها در جوامع(آماری) خود از مشاهده ی مشارکتی استفاده می کنند؛ بلکه به شکل روز افزونی در روش تحقیق اصلی خود در فرایند پژوهش عکس و فیلم را ترکیب می کنند. انسان شناسی [به سمت آن می رود که] کمتر و کمتر “رشته ی کلمات” (مید۲۰۰۳) به نظر بیاید. اما ایده ی رابطه ی نزدیک میان انسان شناسی و فیلم با مشکلات متعددی رو به رو شده است. جی روبی یکی از این مشکلات را این گونه عنوان می کند: گرایش انسان شناسان نسبت به فیلم خیلی علمی نیست… [حال آن که] منتقدان فیلم و “درک نظریه پردازان انسان شناسی به همان اندازه محدود است” (۲۰۰۰: ۳-۴). بنابراین ما چگونه می توانیم درک بهتری از رابطه ی پیچیده میان انسان شناسی و فیلم داشته باشیم؟

در ۱۹۵۵ «روش» فیلم جنجال بر انگیز خود،«استادان دیوانه» را برای جمع کوچکی از انسان شناسان فرانسوی و روشنفکران افریقایی در پاریس به نمایش گذاشت. این فیلم مستند یک آیین در اختیار گرفتن استادانه را به وسیله ی جنبش هاوکا در غرب افریقا نشان می دهد که در طی آن اعضا نقش سرپرستان مستعمره ی خودشان را به شکل فرضی ایفا می کنند. اعضا در حال خلسه، رقص و تقلید مراسم نظامی فرانسه نشان داده می شوند. کلود چبرول، فیلم ساز موج نو که در این نمایش حضور داشت؛ شادمانه گفت:” عجب چیدمانی” ” او چطور می تواند بازیگران را این گونه کارگردانی کند؟”( به نقل از فلد ۲۰۰۳) اما “استادان دیوانه” یک فیلم مردم نگارانه بود و نه یک فیلم داستانی. «روش» راه “استادان دیوانه” جنجال برانگیز را با فیلم های بیشتری-جگوار، برای من، یک سیاهی و هرم انسانی- ادامه داد که اغلب در آن ها مرز های میان فیلم مردم نگاری و داستانی، سوژه و ابژه تار بود. منتقدان بعدها نام این ژانر جدید را مردمی-داستانی گذاشتند.

چند سال بعد ژان روش درخیابان های کشورش شناخته شده ترین کارش، «وقایع نگاری یک تابستان» را با ادگار مورین جامعه شناس ساخت. با یک مجموعه ی کوتاه و تصاویر شاعرانه، فیلم، روش و مورین را در حال پرس و جو درباره ی زندگی روزمره ی پاریسی ها در طول تابستان ۱۹۶۰ دنبال می کرد، ترکیبی آن چیزی که استیون فلد “درام، داستان، انگیزش و نقد انعکاسی” می نامید(فلد ۲۰۰۳: ۱۶). در زمینه ی پشت پرده ی سیاسی دلهره آور جنگ الجزایر و شورش قریب الوقوع ۱۹۶۰، روش و مورین مصاحبه هایی با شهرنشینان طبقه ی کارگر، شامل یک کارگر کارخانه، یک دانشجو، یکی از بازماندگان هولوکاست و یک ایتالیایی مهاجر را کارگردانی کردند. از یک طرف، وقایع نگاری یک تابستان هنر فنی مهمی بود که تنها به واسطه ی نوآوری های زمان خود: دوربین های دستی، قابل حمل و صدا برداری همزمان ساخته شده بود. از طرف دیگر، این فیلم به عنوان یک آزمایش زیبایی شناسانه ی مهم: یک انتقاد، کشف مفهومی رابطه ی منحصر به فرد دوربین با حقیقت و واقعیت مورد ستایش قرار گرفت. در حقیقت روش تلاش کرده بود “از طریق سینمای داستانی واقعیت را خلق کند”(به نقل از در برونی ۲۰۰۲).

گرچه، فیلم های روش موقعیت مهمی را در رابطه ی پیچیده، نزدیک و پایدار میان سینما و انسان شناسی تصاحب کرد (و بسیاری از بحث های مطرح این دو حوزه را در برداشت.) اما فیلم مردم نگارانه همواره با داستان آمیخته: پیش نویس، فیلم مردم نگارانه از روزهای ابتدایی سینما به خودی خود وجود داشته است؛ در حالی که فیلم های داستانی اغلب شامل ماده ی مردم نگارانه بوده است. فیلمساز بزرگ شوروی، سرگی آیزنشتاین، درباره ی ” رزم ناو پوتمکین”(۱۹۲۵) می گوید:«مانند اخباری روزانه از یک رویداد به نظر می رسد»(به نقل از بارانو ۱۹۸۳: ۶۱) و حتا مستند ساز مشهور رابرت فلاهرتی، “نانوک در شمال”(۱۹۲۲)، شامل بسیاری از عناصر داستانی است، در حالی که فاطمه توبینگ روی (۱۹۹۶) به طور خاص با صراحت بیان می کند که چگونه سینما در طول تاریخ به مسائل نژادی ارتباط پیدا کرده است و “تولد یک ملت” (۱۹۱۵) دی.دبلیو.گریفیت یک نمونه ی اولیه در این باره است. اما شاید فیلم ساز مردم نگار دیوید مک دوگال به طور موجز بیان کرده باشد: “همه ی فیلم ها مصنوعات فرهنگی است” (۱۹۷۸: ۴۰۵)، او می نویسد،”فیلم دراماتیک اغلب به خاطر موضوع، موقعیت تولید و نمایش به قوم نگاری نزدیک می شود یا به نظر می رسد نزدیک می شود “(۱۹۶۹: ۱۸).

با وجود شرایط نسبتا حاشیه ای فیلم های مردم نگارانه در فرهنگ های وسیع تر، من درباره ی بینش انسان شناسی – به طور گسترده، تصویر واقعیات اجتماعی یا سیاسی- که حتا در فیلم های اخیر هالیوود وجود دارد؛ بحث می کنم. این فرض نخستین بار توسط زیگفرید کراسر در کار اصلی او ” از کالیگاری تا هیتلر”(۱۹۴۷) مطرح شد، در این فیلم او بحث می کرد که فیلم ها به منعکس کردن شرایط سیاسی و محیط اجتماعی که در آن ساخته شده اند؛ تمایل دارند. هنگامی که گرگوری بیتسون انسان شناس، فیلم تبلیغات نازی ها «هیتلر کوئکس»(۱۹۳۳) تحلیل کرد یک فرض مشابه ساخت( بیتسون۲۰۰۰). دومینیک آلسیودر طول زمان بیشتر به این مسئله پرداخت وقتی که او بلید رانر ریدلی اسکات(۱۹۸۲)” نگرانی های قومی برجسته را در دهه ی ۱۹۸۰آمریکا” (آلسیو۲۰۰۵) را پیشنهاد داد. حتا اخیرا ” منطقه ی ۹ (۲۰۰۹) به وسیله ی پیتر جکسون تولید شد که یک نقد هوشمندانه از تاریخ استعمار و رژیم آپارتاید افریقای جنوبی را از طریق داستان تهاجم بیگانه روایت می کرد. جیمز کامرون در «آواتار»(۲۰۰۹) حماسه ی سه بعدی نظری تمثیلی از برخورد انسان شناسی خودش را به شکلی متمایز به ما نشان می دهد؛ در حالی که توجه انتقادی را به قدرت شرکت های سیاسی و بزرگ جلب می کند. کامرون نه تنها با پل فرومر زبان شناس برای خلق یک زبان کاملا جدید برای این فیلم مشورت کرده بود بلکه نانسی لوتک هاوس انسان شناس برای چگونگی طراحی حرکت ربات آبی انسان نما کمک خواسته بود.(لوتک هاوس۲۰۰۹)

در همین راه، برای مستند اخیر یوتیوب، زندگی در یک روز(۲۰۱۱) او از مردم سراسر جهان خواست تا از یک روز زندگی خود فیلم بسازند. ترکیب روش های مردم نگاری مشارکتی توسط انسان شناسان، مانند مالینوفسکی یا بوآس بیش از ۷۰ سال پیش به کار گرفته شده بود. کاربران آنلاین در مجموع حدود ۴۵۰۰ ساعت فیلم های مقطع ارسال کردند. ما در حال ارائه یک نگاه اجمالی به زندگی روزمره از طریق یک پدر و پسر ژاپنی، دانشجوی دانشگاه های انگلستان، یک هوانورد آمریکایی، یک کنسرت رو در آلمان و یک کودک خیابانی در برزیل هستیم. با از میان بردن مرزهای سوژه و ابژه، زندگی در یک روز نشان دهنده ی تجربه ی مهمی از نزدیکی سینما و انسان شناسی است. در آن زمان، این فیلم حتا صحنه های « وقایع نگاری یک تابستان» روش را بازتاب می داد. بیش از هر چیز شاید ما به نقطه ای از نظر فنی و مفهومی دست یافته باشیم که همان طور که مالینفسکی پیش بینی کرد: “جهان را از راه چشم فرد بومی ببینیم” (روبی ۲۰۰۰: ۳۲). اما همچنان روش به واسطه ی «دوربین و مرد» نتیجه گیری کرد که “فیلم مردم نگارانه هنوز مرحله ی آزمایشی خود را نگذرانده است”(۲۰۰۳: ۴۵). از بسیاری جهات امروزه، این مسئله درست است؛ به خاطر این که این پرسش هم چنان باقی است که چگونه فیلم همچنان با تمام قوا و به شکل موثری حتا برای واقعیت های پیچیده ی اجتماعی و شرایط فرهنگی استفاده می شود. من باور دارم که تحول دنباله دار اعمال مردم نگارانه با افزایش گفت و شنود میان انسان شناسی و مطالعات فیلم، یکی از راه هایی است که به واسطه ی آن ما می توانیم به این مسئله دست یابیم. با استفاده از ایده های فیلم ها در تمام سبک ها و استفاده از تنوع گسترده ی ابزار های چند رسانه ای که در حال حاضر در دسترس است، انسان شناسان تصویری می توانند مطالعات خودشان را به شکل عمومی در راه های موثر و نو مستند، تفسیر و ارائه کنند. آنا گریمشا می نویسد، ما باید در نهایت به ” راه دیدن انسان شناسانه ی سینما و دیدن سینمای انسان شناسی”(۲۰۰۱: ۹) برسیم.
روبن راس به تازگی کارشناسی ارشد خود را در رشته ی انسان شناسی تصویری دانشگاه کنت در کانتابری انگلستان با پس زمینه ی مطالعات فیلم به پایان رسانده است. او به خصوص به این مقطع تاریخی سینما و انسان شناسی علاقه مند است و راه های بسیاری را کاوش کرده که می تواند به نظریه پردازی و عمل منجر شود. روبن از طریق ایمیل زیر در دسترس است:

reubster@gmail.com

Ross ,Reuben(2012) A Cinema of Culture, A Collaborative Online Project Sunday, (http://www.anthropologiesproject.org/2012/01/cinema-of-culture.html) accessed

may 1, 2015

 

nasrinriahi30@yahoo.com