انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

شناخت اساطیر ایران

اسطوره و شناخت معنا و مفهومی که از آن می توان دریافت از دیرباز یکی از مقولات مهم تحقیقی در میان دانشمندان علوم اجتماعی و علوم انسانی بوده است. در گذشته اسطوره را برابر و یکسان با افسانه می گرفتند و صورتی خیالی و واهی از آن ترسیم می کردند و جوهرۀ آن را نادرست و دروغ می انگاشتند. از میانۀ قرن نوزدهم با کنکاش دقیق در متون اساطیر مردم جهان و مطرح کردن مباحث و تحلیل های تازه ای دربارۀ نقش و کارکرد اساطیر در جامعه ها، به ویژه در جامعه های ابتدایی، و اهمیت آنها در آگاه سازی انسان از جایگاهش در برابر کائنات، الهگان و نیروهای فراطبیعی، دانشمندان نحله های گوناگون علوم اجتماعی و درآن میان انسان شناسان و مردم شناسان را به ارائۀ نظریه ها و تعریف هایی نو از اسطوره واداشت.

امروزه با توجه به اختلاف نظرها در عناصر شکل دهندۀ اسطوره و کارکرد اساطیر، این اتفاق نظر میان دانشمندان علوم اجتماعی وجود دارد که در هر اسطوره عناصری از رویدادهای تاریخی، واقعیت های اجتماعی، اقتصادی و رگه هایی از نظام های اعتقادی- آئینی و تربیتی با یکدیگر درآمیخته اند. رمز استمرار و پایداری اسطوره در میان نسل های گونا گون دوره های متوالی زندگی اجتماعی، وجود بن مایه های نیرومند فرهنگی- اجتماعی و آموزه های دینی تنیده در تار و پود بافت ساختار معنایی آنها است.

شناخت ماهیت اسطوره و اهمیت آن در دریافت جهانی که انسان در آن زندگی می کند و جهان پس از مرگ و نیروهایی که بر جهان و رویدادهای آن تأثیر گذار بوده اند در نگرش انسان به هستی خود و فهم او از کائنات و آنچه که بر تاریخ حیات بشر و نیکان او گذشته کمک می کند. هرچند اسطوره نمودی زیباشناختی فرهنگی در ادبیات دارد، ولیکن افزون بر ارزش زیباشناختی ادبی اسطوره که جنبۀ صوری و ثانوی آن است، اسطوره به لحاظ تاریخی و دینی- آئینی هم از ارزش و اعتباری اجتماعی بسیار فراوان برخوردار است.

میرچا الیاده (۱۹۰۷- ۱۹۸۶) اسطوره را داستان و سرگذشتی مینوی و حدیث واقعیت ها و بیانگر اصل و پیدایش جهان و جانوران و گیاهان و انسان و همۀ « وقایع اولین و اصلی» جهان می انگاشت. او می گفت بر اثر رویدادهای اولیه « انسان شد آنچه که امروز هست»، یعنی موجودی « میرا، صاحب جنس، متشکل به هیأت اجتماع، مجبور به کارکردن برای زنده ماندن و زیستن و کارکردن بر حسب بعضی قواعد». ازاین رو الیاده اسطوره ها را آشکار کنندۀ « سرمشق های نمونه وار همۀ آئین ها و فعالیت های معنا دار آدمی» می انگاشت که آدمیزادگان را در همۀ کارها از « تغذیه و زناشویی گرفته تا کار و تربیت و هنر و فرزانگی» راهنمایی می کنند(الیاده،۱۹۷۳). به هرروی یکی از راه های شناخت تاریخ تمدن مردم سرزمین های کهن و پی بردن به انگارۀ ساختمان و نظام اجتماعی جامعۀ آنها و راه یابی به شیوۀ اندیشه و باورهای مردم و مناسک و آئین ها و نهادهای فعال در میان آنها بررسی و تحلیل اساطیر آن مردم است.

در زمینۀ اساطیر ایران شماری از ایران پژوهان خارجی و ایرانی تحقیق کرده و آثاری چند به زبان های خارجی و فارسی منتشر کرده اند. از آثار ارزشمند دانشمندان ایرانی در زمینۀ اساطیر ایران در اینجا به چند نمونه از پژوهش های معتبر اشاره می کنیم. دو کتاب به نام های اساطیر ایران (تهران،۱۳۵۲) و پژوهش در اساطیر ایران (پارۀ نخست، ۱۳۶۲) از مهرداد بهار، کتاب اسطورۀ زندگی زردشت، از ژاله آموزگار و احمد تفضلی(تهران،۱۳۷۲) و تاریخ اساطیر ایران، از ژاله آموزگار (تهران،۱۳۷۶).

در میان آثار برجسته و معروف دانشمندان خارجی می توان به دو کتاب از آرتور کریستن سن[۱] دانمارکی اشاره کرد که هر دو به فارسی ترجمه شده اند. یکی آفرینش زیانکار در روایات ایرانی[۲]، ترجمۀ دکتر احمد طباطبایی(۱۳۵۵ ، مؤسسۀ تاریخ و فرهنگ دانشگاه تبریز)؛ دیگری نخستین انسان و نخستین شهریار[۳] در ۲ مجلد، ترجمۀ احمد تفضلی و ژاله آموزگار ( جلد اول در۱۳۶۴و جلد دوم در ۱۳۶۸، نشر نو ). از آثار معتبر دیگر نویسندگان خارجی در مقولۀ اساطیر ایران می توان از اساطیر ایرانی نوشتۀ آلبرت جی. کارنوی[۴]، ترجمۀ احمد طباطبایی(۱۳۴۱، فرانکلین، تبریز)، کتاب آئین، اسطوره و جهان شناسی در ایران باستان نوشتۀ ماریان موله[۵] ، ایران شناس فرانسوی، و شناخت اساطیر ایران، نوشتۀ جان هینلز نام برد.

شناخت اساطیرایران [Persian Mythology ] کتابی است به زبان انگلیسی دربارۀ اساطیرِ نخستین اقوام نشیمن گزیده در سرزمین ایران بزرگ و اجتماعات انسانی پیش از و در دورۀ تکوین دین های بزرگ رسمی در ایران باستان، نوشتۀ جان ر. هینلز[۶] (۱۹۴۱-)، استاد متخصص در مطالعات عهد جدید و مطالعۀ تطبیقی دین و ادیان ایرانی .

کتاب در قطع بزرگ و با تصاویر سیاه و سفید و رنگی و نقشۀ ایران باستان در۱۴۲ صفحه و نخستین بار در۱۹۷۳ همزمان در لندن، نیویورک، سیدنی و تورنتو منتشر شد. چاپ نخست کتاب دارای یک مقدمه، ۱۶ بخش، نتیجه گیری، نقشۀ ایران باستان، صورت نشانه های اختصاری، کتاب نامه، سپاسگزاری و نمایه است.

مباحث ۱۶ بخش کتاب با عناوینی به شرح زیر ترتیب و تدوین یافته اند:

بخش نخست « اساطیر ایران باستان» : تصویر عالم؛ خدایان باستانی: وَیو(باد) ؛ تیشتَریَه(تیشتر) و دیو خشکی؛ اناهیتا(ناهید)، آبهای نیرومند بی آلایش؛ وِرِثرَغنَه(بهرام)، پیروزی؛ رَپیثوین(ربِّ گرمای نیمروز)؛ خلاصه.

بخش دوم « خدایان آئین ها»: آتَر ( آتش)؛ هَومَه(هوم)، گیاه و خدا؛ خلاصه.

بخش سوم « قهرمانان ایزدی»: یِمَه(جم)؛ هوشنگ و تخمورُو(تهمورث) ؛ ثریتَه(اَثرَط) ، ثرَیتَونَه (فریدون) ؛ کِرِساسپَه(گرشاسب) ؛ خلاصۀ اساطیر باستانی.

بخش چهارم « شناخت اساطیر زرتشتی»: ستیز میان خدایان و دیوان ؛ نیروهای خیر: آَهُورَ مَزدا ( سرور دانا) ؛ اَمِشَه سپِنتَه ها (امشاسپندان، پسران و دختران خدا) ؛ وهُومَنَه (بهمن، اندیشۀ نیک)؛ اَشَه (اردیبهشت)، راستی ؛ خشَثرَه وَیریَه (شهریور، شهریار مطلوب) ؛ آرمَیتی(اسپندارمد)، سرسپردگی؛ هَوروَتات (خرداد) و اَمِرِتات (مرداد) ، کمال و بیمرگی ؛ سرَوشَه (سروش)، فرمانبرداری؛ یَزَتَه ها (ایزدان)، ایزدان ستودنی؛

بخش پنجم « نیروهای شر»: اَنگرَه مَینیوُ (اهریمن) ؛ اَیشمَه (خشم) ؛ آژی دهاکَ (ضحاک)؛ طبیعت شر؛

بخش های ششم، هفتم و هشتم به ترتیب به بررسی اساطیری زیر عناوین« اسطورۀ آفرینش»، « نخستین پدر و مادر بشر»، و « خدا و انسان» می پردازد.

بخش نهم « اسطوره های پایان عالم»: زندگی پس از مرگ؛ زندگی آن جهانی؛ بهشت؛ دوزخ.

بخش دهم « داوری جهانی»: دورۀ آهن؛ نخستین منجی؛ دومین منجی؛ سومین و آخرین منجی.

در بخش های یازده، دوازده، سیزده و چهارده به ترتیب به مباحثی با عناوین « زروان گرایی، بدعتی در دین زرتشتی»؛ « شناخت اساطیر آئین مهر»؛ « اسطوره و پیامبر»؛ و « اسطوره و شاه» می پردازد.

بخش پانزدهم: « اسطوره و تاریخ»: اسطوره به مثابه تاریخ؛ بازسازی تاریخ بر پایۀ اسطوره.

بخش شانزدهم: « اسطوره، آئین و نمادپردازی»: مناسک مربوط به تشییع و خاکسپاری؛ آئین های آتش؛ هوم، نثار آئینی؛ فهم اسطوره و آئین.

سرانجام در مبحث« نتیجه گیری: اسطوره و باور» مطالبی دربارۀ مفهوم خدا، جهان و انسان مطرح و مورد بررسی و تفسیر و تعبیر قرار می گیرند.

از متن انگلیسی چاپ دوم کتاب شناخت اساطیر ایران (در۱۹۷۵)، دکتر احمد تفضلی و خانم دکتر ژاله آموزگار ترجمه ای دقیق و روان و ساده به فارسی در پائیز ۱۳۶۸شمسی و در قطع رقعی با شماری تصاویر سفید و سیاه برگزیده از تصاویر کتاب ارائه داده اند. متن ترجمۀ فارسی شناخت اساطیر ایران افزون بر پیشگفتار، حاوی توضیحات و تکمله هایی است که مترجمان بر اساس دانش و آگاهی های خود در زمینۀ فرهنگ و زبان های ایران و متون دینی قدیم و برخی شخصیت های اسطوره ای در حواشی بعضی صفحات نوشته اند. این یادداشت ها بر اعتبار و ارزش علمی مطالب کتاب افزوده و آن را برای خواننده قابل استفاده تر کرده است. کتاب دارای دو فهرست، یک فهرست از مشخصات کامل مآخذی که در متن به اختصار به آنها اشاره شده، و فهرستی دیگر حاوی برابر نهاده های فارسی پاره ای اصطلاحات انگلیسی است. در متن فارسی نقشۀ ایران باستان و سرزمین همسایگان آن که در متن انگلیسی آمده، آورده نشده است.

مترجمان در اهمیت اسطوره در پیشگفتار خود بر کتاب نوشته اند « آنجا که تاریخ و باستان شناسی خاموش می مانند اسطوره ها به سخن در می آیند و فرهنگ آدمیان را از دور دست ها به زمان ما می آورند و افکار بلند و منطق گستردۀ مردمانی ناشناخته ولی اندیشمند را در دسترس ما می گذارند». همچنین کتاب شناخت اساطیر ایران را مترجمان مجموعه ای جامع و ساده و در میان کتاب های نوشته شده به قلم خارجیان دربارۀ اساطیر ایران به این لحاظ که مطالب آن مستند بر منابع و اسناد معتبر هند باستان و متون تاریخی دوران اسلامی و آداب و رسوم بازمانده در فرهنگ مردم است، یکتا دانسته اند. در این ترجمه نام های خاص فقط یک بار به صورت قدیم آنها و سپس گونۀ رایج تر نامها در همه جا به کار رفته است(آموزگار و تفضلی،۱۳۶۸:«پیشگفتار مترجمان» بر کتاب).

هینلز (۱۹۷۳) اسطوره را بیان تفکرات انسان دربارۀ مفهوم بنیادی زندگی و سرمشق و دستور عملی برای راه و روش انسان در زندگی می انگارد. برای هینلز اسطوره ها فقط داستان و روایت نمادین محض نیستند، بلکه توجیهی منطقی برای جهان و جامعه هستند. او می گوید اسطوره هایی که در مناسک مذهبی خوانده می شوند عمل و فعالیت نیروهای فرا طبیعی را شرح می دهند و به معتقدان می باورانند که این نیروها آزاد یا دوباره در زندگی فعال می شوند. برای نمونه هینلز به اعتقاد مسیحیان اشاره می کند که باور دارند با به نمایش درآوردن « شام آخرین» به صورت آئینی در مراسم عشاء ربانی، حضرت مسیح (ع) دوباره حضور می یابد. یا معتقدان دین های دیگر باور دارند که نمایش اسطورۀ آفرینش یا اسطورۀ قربانی انجامین به دست منجی، همان نیروی فعّال نجات دهنده در هنگام آفرینش یا در پایان جهان، دوباره در میان مؤمنان این دین ها حضور می یابد. اگر بخواهیم در تأیید نظر هینلز مثالی از باورمندی های شیعیان ایران بیاوریم می توان از تکرار وقایع کربلا در تظاهرات مذهبی هرسالۀ مردم در ایام عاشورا یاد کرد. در مبحث « اسطوره پردازی بر اساس نمونه های ازلی» در کتاب تعزیه خوانی: حدیث قدسی مصایب در نمایش آئینی ( بلوکباشی، ۱۳۸۳) نویسنده به ماورای تاریخی دیدن رویدادهای تاریخی- مذهبی وقایع کربلا اشاره می کند و می نویسد: شیعیان ایران وقایع تاریخی کربلا را با روایت های اساطیری می آمیزند و قهرمانان مذهبی – تاریخی خود را با ویژگی ها و رفتارهای پهلوانان نمونۀ ازلی و اساطیری فرهنگ خود جلوه گر می سازند و بدین سان تاریخ را توجیه و تبیین می کنند و به زندگی و مصایب قهرمانان تاریخی دین خود مفاهیم ازلی می بخشند. سوگواران حسینی با بازنمودن و نمایش و قایع کربلا و تکرار شهادت نمادین امام حسین(ع) در روز عاشورا، بار دیگر واقعۀ تاریخی شهادت امام را زنده می کنند تا در جریان نمایش اسطورۀ شهادت او، حضور دوبارۀ شخصیت امام را احساس کنند. از این رو است که الیاده در مبحثی تحت « تکرار ادواری، حضور ابدی» نمایش و تکرار یک واقعۀ قدسیانه را که در زمان گذشته روی داده، تحقق بخشیدن به حضور دوبارۀ آن واقعه در زمان حال می داند.

در شناخت اساطیر ایران جان هینلز مباحث تاریک و مهمی از تاریخ اسطوره ای ایران و دین ها و آئین های ایرانیان باستان مانند قهرمان- خدایان، اسطوره های دین زرتشتی که بر ثنویت و تقابل نیروهای مینوی و اهریمنی بنیاد نهاده شده اند؛ اسطوره های کیش بدعت گذار زُروانی که نیروهای خیر و شر را در هستی عالی زُروان ( زمان) باهم تلفیق کرده است؛ اسطوره های آئین مهری که سرزمین های پهناوری ازهند تا انگلستان را در دوران کهن دربرمی گرفت؛ پیوند اسطوره با تاریخ یا اسطوره به جای تاریخ؛ باز سازی تاریخ جامعه های بی تاریخ بر بنیاد داده های اسطوره ها؛ ارتباط اساطیر با آئین ها و مناسک آئینی- مذهبی و نماد پردازی در آئین ها؛ و سرانجام در بخش پایانی کتاب، با کنار نهادن پوستۀ بیرونی اسطوره ها و نگرش به هستۀ درونی آنها به شناخت انسان و جهان در اساطیر ایرانی دست می یابد و مفهوم خدا، انسان و جهان در اساطیر را مطرح و بررسی و تحلیل می کند.

در مقدمۀ کتاب که با سه مبحث طرح کلی تاریخ ایران، منابع اسطوره ها و طبیعت اسطوره تنظیم شده است، نویسنده به تأثیرگذاری تنوع اقلیمی ایران در گسترۀ جغرافیایی و پدید آمدن فرهنگ های گوناگون با اسطوره های خاص خود اشاره می کند و می نویسد این فرهنگ ها در غرب از فرهنگ یونان و روم و در شرق از فرهنگ هند و سرزمین های مشرق تأثیرگرفته بودند. نویسنده قصد خود را در نگارش این اثر، ترسیم تصویر کهن عالم و اسطوره های خدایان کهن در ذهن مردم باستان و پرداختن به داستان های نبرد قهرمانان جهان ایزدی با موجودات زیانکار اژده هامنش، و بررسی آموزش های اخلاقی دین زرتشتی و اسطوره های کیش زروانی و مهر پرستی و نقش اسطوره ها در تاریخ و مراسم و آئین های دربارهای شاهان ایران و باورهای شخصی مردم و معتقدان دین ها بیان می کند. به طور کلی کوشش او در این کتاب براین بوده است که تاریخ و اساطیر دورۀ باستان و دورۀ جدید و دین ها و آئین هایِ ازمیان رفته و زنده در ایران را بشناساند.

هینلز در « مبحث اسطوره» در مقدمه با نقل این تعریف آغازین از واژۀ اسطوره « روایتی صرفاً افسانه ای » در فرهنگ انگلیسی آکسفورد، می نویسد این تعریف اسطوره را در ذهن مردم افسانه ای خیالی و غیر واقعی و داستانی راست یا دروغ جلوه داده است. او با آوردن مثالی می گوید مهم نیست که مطالب حکایت روباه و انگور ازوپ درست است یا نادرست، مهم مفهوم اخلاقی این حکایت است. سپس می گوید در اسطوره ها نیز مهم درست یا نادرست بودن واقعۀ تاریخی آنها نیست، بلکه مهم مفهومی است که معتقدان اسطوره از آن برداشت می کنند. به نظر او اسطوره ها در شکل روایتی شان بازتابندۀ اندیشۀ انسان دربارۀ هستی هستند. این اسطوره ها صورت هایی معمولی از روایاتی هستند که مردمان آنچه از هستی درک می کنند در آنها بیان می کنند.

نویسنده اسطوره ها را هم بیانگر تأملات انسان دربارۀ معنای بنیادین زندگی و هم منشورهایی می داند که مردم معتقد به اسطوره بر طبق آنها زندگی می کنند. بنابراین، در اساطیر می توان منطق توجیه کنندۀ زندگی را یافت. به نظر او طرح های پایای و مانایی جامعه، مرجعیت خود را از مفاهیم اسطوره ای می گیرند، حالا این مفاهیم ممکن است حق الهی برای پادشاهی شاهان مانند شاهان انگلستان در دورۀ استوارت باشند، یا طرح سه بخشی بودن جامعه در باور هند و ایرانی. ازاین رو، بنابر منطق اسطوره ای، خداوند ساختار جامعه را در سه لایه از روحانیان، جنگجویان و تولیدکنندگان(کشاورزان) آفرید. درنتیجه، آدمیزادگان جملگی پایگاه خود را در زندگی به خواست خدایان مدیون بودند. پس به باور هینلز اساطیر می توانند همچون راهنماهایی برای مردم باشند و مردمان را به مجموعۀ اخلاقی والا رهنمود کنند و انگاره هایی فراهم کنند تا مردم زندگانی خود را با آنها سر و سامان دهند. به طور کلی اسطوره ها سرچشمه های نیروهای فراطبیعی هستند که منشورهایی را در دسترس می گذارند که الگوهای رفتار اخلاقی و دینی را می نمایند و باورها را تبیین و تدوین می کنند. در اسطوره شناسی ایرانی نیز جهان بینی اصلی ایرانیان که برداشتی از ماهیت انسان و جامعه و خدا است در اساطیر آنها بازتاب می یابند.

___________________

*این مقاله در ۱۳آبان ۱۳۹۱ برای چاپ در فرهنگ آثار جلد ۴ ( زیر چاپ) نوشته شد. اینک با تغییرات و اضافاتی چند برای درج درسایت انسان شناسی و فرهنگ فرستاده می شود.

مآخذ: بلوکباشی، علی، « شناخت اساطیر ایران»، در نقد و نظر ،۱۳۷۷؛ همو، « اسطوره، حدیث واقعیت های اولیۀ جهان هستی»، در نقد و نظر، ۱۳۷۷؛ همو، تعزیه خوانی، حدیث قدسی مصایب در نمایش آئینی، تهران،۱۳۸۳؛ هینلز، جان، شناخت اساطیر ایران، ترجمۀ ژاله آموزگار و احمد تفضلی، تهران،۱۳۶۸؛ الیاده، میرچا، چشم اندازهای اسطوره، ترجمۀ جلال ستاری، تهران،۱۳۶۲؛ نیز:

Eliade, Mircea, Myth of the Eternal Return (Cosmos and History), Trans. By Willard Trask, New York,1971; Hinnells, John R., Persian Mythology, London, 1973.

[۱] . Arthur Christensen

[۲] . Essai sur la dèmonologie Iranienne, Det. Kgl. Dankske Videnskabernes Selskab, Historiskfilologiske Meddelelser, XXVII,1,1941

[۳] . Les types du premier homme et du premier roi dans l’hkistoire lègendaire des Iraniens, Stockholm-Leiden, 1917-1934.

[۴] . Carnoy, Albert J., “Iranian Mythology ” in Mythology of all Races, vol. VI, ed, Louis Gray, U.S.A. 1917.

[۵]. Mole, M., Culte, mythe et cosmologie dans l’Iran ancien, Paris, 1963.

[۶] . John Russel Hinnells

دکتر علی بلوکباشی مدیر گروه مردم شناسی دائره المعارف بزرگ اسلامی و مشاور ارشد علمی انسان شناسی فرهنگ است.