انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

سیری در کوچه‌های شهر نفتی

حجّت یحیی‌پور

از بادکوبه و چیزهای دیگر. یادداشت‌های سفر به جمهوری باکو. ناصر همرنگ. چ۳. تهران: زعیم، ۱۳۹۹. ۲۵۶ ص. ۶۰۰۰۰ ریال.

کتاب از بادکوبه و چیزهای دیگر تألیف ناصر همرنگ، نویسنده و روزنامه‌نگار باسابقه و فعّال فرهنگی نام‌آشنای اردبیلی است. این کتاب شرح گزارش‌هایی است از سفرهای نویسنده به باکو و دیگر مناطق شمال ارس؛ سفرهایی که گاه مخفیانه و غیرقانونی بوده و گاه به‌ صورت رسمی در قالب مأموریت‌های فرهنگی و سیاسی در یکی از پرتلاطم‌ترین مقاطع تاریخ قفقاز در آستانهٔ سقوط اتحاد جماهیر شوروی، نزاع‌های داخلی، سال‌های جنگ قراباغ و سال‌های پرحادثهٔ بعدی صورت پذیرفته است.

این کتاب توصیفی است از پارهٔ جداافتاده از مادر میهن، روایتی است از اوضاع ‌و احوال معاصر قفقاز، که به‌ دور از بیان خشک سیاسی، با ادبیاتی هنرمندانه و دل‌نشین، در قالب مشاهدات نویسنده از سفرهای متعدّد به باکو بیان می‌شود. نویسنده در اندیشهٔ خود پیوندی عمیق، نَسَبی و تاریخی با باکو احساس می‌کند، چونان که گویی سال‌ها در این شهر زیسته و به آنجا تعلّق دارد؛ اما خیلی زود دریافته که آن شهرِ رنگارنگِ خیالی، آن شهر رواداری و بردباری و شهر پیوندها، آن‌گونه که می‌انگاشت و در سال‌های کودکی و نوجوانی از آن شنیده بود، از میان رفته است.

چاپ نخست از بادکوبه و چیزهای دیگر در تابستان ۱۳۸۴ به بازار آمد، واکنش‌های فراوانی برانگیخت و در چشم برهم زدنی در همان هفته‌های نخست نایاب شد. چاپ دوم کمتر از یک سال بعد در بهار ۱۳۸۵ عرضه شد و همچون چاپ اول نایاب شد؛ امّا انتشار چاپ سوم آن چهارده سال به تأخیر افتاد. نویسنده دراین‌باره اشاره می‌کند که اگر قرار بود دفتر دوم از یادداشت‌های سفر به باکو تحت عنوان «بادکوبهٔ روزگار نو» منتشر شود، «هیچ انصاف نبود که سنگ‌های خودم را با دفتر نخست وا نکنم. ازاین‌رو پیش از پراکنش دفتر دوم، ناگزیر یک‌بار دیگر به سراغ پیش‌نویس‌های دفتر نخستین رفتم؛ و نتیجه آن شد که می‌بینید.» (ص ۱۸)

او اشاره می‌کند که در چاپ‌های اوّل و دوم به دلیل برخی ملاحظات، مطالب مهمی از میان صفحات و فصل‌ها برداشته شده بود، امّا در چاپ سوم کوشیده تا بسیاری از بخش‌های حذف‌شده از نو آورده شوند؛ ازاین‌رو چاپ سوم را «متن بازیابی‌شده و به‌عنوان تنها متن درست و پذیرفتنی و به تعبیر بهتر به‌عنوان متن پیراسته»ی کتاب خود می‌شمارد.

چاپ اول و دوم در قطع پالتویی و در ۱۸۷ صفحه (شامل شش فصل) به طبع رسید و چاپ سوم در قطع رقعی و در ۲۵۶ صفحه با افزودن چهار فصل دیگر و البته با کیفیت به مراتب بهتری منتشر شده است. در این چاپ برای پیرایش کاستی‌ها از جمله برگردان برخی واژه‌های عربی به فارسی و اصلاح برخی اسامی و نیز بازنویسیِ تاریخِ برخی رخدادها تلاش شده است و افزون بر همهٔ این موارد پیشگفتاری به کتاب اضافه شده که در آن از انگیزه‌های تألیف کتاب سخن رفته است. ولی افسوس که با صلاحدید نویسنده، مجموعهٔ تصاویرِ سفر به باکو حذف شده و دیگر آن‌که کتاب فاقد فهرست اعلام است.

نویسندهٔ از بادکوبه و چیزهای دیگر با قلم نیرومند خود خوانندگان را در سفر به باکو با خود همراه می‌سازد. خواننده در دو فصل نخست پابه‌پای مؤلف در خیابان‌های باکو قدم می‌زند و پای صحبت مردمان این شهر می‌نشیند، همراه با نویسنده به ضیافت‌ها و میهمانی‌ها می‌رود و در گفت‌وگو با مردم باکو از بیم‌ها و امیدهای آنان آگاه می‌شود. نویسنده در فصل سوم ضمن اشاره به اوضاع‌واحوال سیاسی باکو به معرّفی حاکمان آن می‌پردازد. در فصل چهارم که از مهم‌ترین فصل‌های کتاب است، مشاهدات خود را از روزهای نفس‌گیر سقوط شوروی بازگو می‌کند، از تجارب هراس‌انگیز کشتار گستردهٔ ارامنهٔ باکو و زمینه‌سازی برای خشونت‌های آتی در قراباغ سخن می‌راند و دربارهٔ اندیشه‌های ایران‌ستیزانهٔ فعّالان سیاسی باکو و برنامه‌های ضدّایرانی آنان هشدار می‌دهد.

در فصل پنجم به توصیف جهان‌های موازی در باکو (شامل جهان ایرانی، جهان روسی، جهان غربی و جهان ترکی) می‌پردازد و از نگاهِ میهن‌پرستی دلسوز و صاحب‌نظری کارکشته توصیه‌ها و هشدارهای خود را دراین‌باره بیان می‌کند. در فصل ششم ویژگی‌های فرهنگی، نظام اخلاقی و هنجارهای اجتماعی باکو مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. مؤلف در فصل هفتم از فضای رسانه‌ای باکو و تلاش‌ها برای تضعیف تشیّع و روحِ ایرانیِ این شهر سخن به میان آورده است. فصل هشتم شرح دیدارهای نویسنده با ایرانیانی است که هرکدام به دلیلی جلای وطن کرده‌اند؛ اما دست روزگار آنان را با خود تا باکو برده و در کنار یکدیگر نشانده است، کسانی که هنوز هم رشتهٔ اتصالشان «وطن» است و همه به نوعی در حسرت دوری از آن می‌سوزند.

در فصل نهم اوراقی از تاریخ دیپلماسی ایران در قفقاز رقم می‌خورد، در این فصل به سستیِ سفارت ایران در باکو در سایهٔ رخوت دستگاه دیپلماسی ایران پرداخته شده است، همچنین از خیانت‌پیشگی برخی نمایندگان سیاسی ایران در باکو و همکاری آن‌ها با دولت باکو سخن به میان آمده و در مورد مسائلی هشدار داده شده است که حاصل بی‌توجّهی به آن‌ها را اکنون می‌توان در حذف ایران از معادلات قفقاز مشاهده کرد. فصل دهم و پایانی کتاب به واهمهٔ حاکمان باکو از ریشه‌های تاریخی و فرهنگی‌شان در پیوند با هویت ایرانی اشاره دارد. دغدغه‌هایی که حاصل دو قرن تبلیغات ضدایرانی و ترویج روسی‌سازی و بعدها ترکی‌سازی بوده است و دولت باکو را به تحرّکات ضدّ ایرانی و اتّخاذ سیاست‌هایی در جهت دوری از جهان ایرانی وا‌می‌دارد.

از مهم‌ترین بخش‌های کتاب، که شاید در نوع خود سند تاریخیِ دست اولی نیز به شمار آید، اشاره‌های دقیقی است به سیاست‌ها و برنامه‌های ایران‌ستیزانهٔ حاکمان باکو. در این کتاب می‌خوانیم که حتی پیش از استقلال جمهوری باکو و در خطیرترین روزهای تاریخ آن سرزمین، «تشکیل آذربایجان واحد» (!) مهم‌ترین هدف شماری از سیاستمداران باکو بوده است که این امر جز با تجزیهٔ ایران امکان‌پذیر نیست. به‌این‌ترتیب آنان، مدت‌ها پیش از سقوط شوروی و کسب استقلال، برای تحقق خواب و خیال خود، برنامه‌های دقیق و حساب‌شده‌ای تدوین کرده بودند که شرط اصلی عملیاتی شدن آن‌ها نفوذ عناصر تجزیه‌طلب و وابستگان دولت باکو به درون حاکمیت ایران و پیشبرد آن سیاست‌ها از موضع قدرت بوده است. اکنون که خوانندگانِ آشنا با مسائل آذربایجان کتاب از بادکوبه و چیزهای دیگر را از نظر می‌گذرانند از میزان تطبیق مشاهدات ناصر همرنگ با تجارب به‌دست‌آمده در سال‌های بعد حیرت می‌کنند که چگونه این برنامه‌ها در سایهٔ غفلت و سستی ایران گام‌به‌گام در حال تحقّق است و اگر نبودند مردمانِ میهن‌پرست آذربایجان چه‌بسا تاکنون کار از کار گذشته بود.

این تنها نمونه از پیش‌بینی‌های تاریخی و سیاسی کتاب نیست و موارد دیگری از نکته‌سنجی در آن وجود دارد که شاید در چاپ‌های اول و دوم، مقداری سخت‌گیرانه یا حتی بدبینانه به نظر می‌رسیدند؛ اما اکنون با گذشت زمان درستی آن‌ها به اثبات رسیده است. آنجا که از قول «رئیس انجمن روزنامه‌نگاران جمهوری باکو» آمده است: «امروزه در این کشور بن‌لادن‌ها در حال پرورش هستند» (ص ۱۴۳)، باید توجه داشت که این سطور در اوایل دهۀ ۱۳۸۰ خورشیدی به رشتهٔ تحریر در آمده و چه‌بسا تا حدود یک دهه پس‌ازآن برای عموم خوانندگان به‌درستی قابل درک نبوده است. چرا که تنها با گذشت سال‌های طولانی، هم‌زمان با اخبار مربوط به تجددگرایی و آزادی‌های فردی نامحدود (مانند برگزاری بدون مانع رژهٔ دگرباشان) در باکو و انتشار تصاویر مشابه از این شهر،  از پس ظهور پدیدهٔ شوم داعش، این بار انتشار تصاویر دور از ذهن اعضای باکویی گروه‌های تکفیری صحت نظر نویسنده را آشکار می‌سازد.

مورد مشابه دیگر آنجاست که نویسنده به‌دفعات از تقابل جهان‌های موازی در باکو سخن می‌گوید و دربارهٔ تضعیف جهان ایرانی و غلبهٔ جهان ترکی و دسایس سیاستمداران باکو هشدار می‌دهد. این هشدارها نیز شاید در هنگام چاپ نخستِ کتاب، با توجه به پیوندهای عمیق تاریخی و مذهبی مردمان باکو با وطن تاریخی‌شان ایران چندان مورد توجه قرار نمی‌گرفت، اما اکنون با گذشت دو دهه از اولین مشاهدات ناصر همرنگ، با نگاهی به نقش ترکیه در حوادث قفقاز و کنار زدن جمهوری اسلامی از معادلات منطقه، نظر صائب نویسنده آشکار می‌شود.

هرچند قلم شیوا و توصیف رسای ناصر همرنگ سرشار از احساسات و تعابیر شاعرانه است اما از بادکوبه و چیزهای دیگر قطعاً باید فراتر از یک اثر ادبی و درحقیقت روایت دقیقی از تاریخ معاصر از دریچهٔ نگاهِ دغدغه‌مندِ ایرانی در نظر گرفته شود؛ روایتی از تاریخ معاصر باکو در آستانهٔ کسب استقلال سیاسی و سال‌های نخست استقلال، سال‌های جنگ و ستیز و کشتار، سال‌های تقابل تمام‌عیار جهان‌های موازی و سال‌های عبور از ریشه‌های سترگ و غلبهٔ جریان‌های نوظهور و بیگانه.

 

[*] عنوان این نوشتار از مقالهٔ «صدای پای تهمتن در کوچه‌های شهر نفتی» به قلم ناصر همرنگ الهام گرفته شده است.