- یافتهها و نتایج
دسترسی به آمار دقیقی که تعداد وانتهای نیسان در استانهای مختلف را نشان دهد دشوار است ولی مصاحبه با رانندگان نیسان در جادهها نشان میدهد که استقبال از وانت نیسان در استانهای شمالی کشور و به ویژه در استان مازندران و گیلان به مراتب بیشتر از سایر استانهای کشور است. در این خصوص، یکی از دلایل این امر وجود باغداری در استانهای گیلان و مازندران و انتقال میوه و به ویژه پرتغال به سایر شهرهای نزدیک است. نکته قابل توجه آن است که عموما در مناطقی که کانون میوههایی چون توت فرنگی، سیب، گوجه فرنگی و همچنین زیتون هستند استقبال از نیسان چشمگیر است. در این خصوص میتوان به استان کردستان، آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و استان اردبیل اشاره کرد. حمل میوه معمولاً الزاماتی را به راننده تحمیل میکند. میوه محصولی است که باید به سرعت به میادین میوه و تره بار شهرها برسد چرا که در صورت تأخیر، محصول غیرقابل مصرف خواهد شد. این ویژگی زمینه رانندگی پرسرعت توسط نیسان را فراهم میآورد. از طرف دیگر میوههای رسیدۀ موجود در باغها نیز باید چیده و به میادین منتقل شوند. در نتیجه، رانندگان به محض تخلیه بار باید به سرعت خود را به مبدأ(باغها) برسانند و میوههای چیدۀ بستهبندی شده را به میادین منتقل کنند. این چرخه، موجب شکلگیری سرعت و استرس از دست دادن بار در رانندهها میشود. سرعت، قانونگریزی، چپ کردنهای ناشی از خواب آلودگی نیسانهای آبی را از این زوایه هم میتوان تحلیل کرد. منتها این همه مسأله نیست.
نوشتههای مرتبط
در استانهای مذکور و به ویژه در استانهای مازندران و گیلان، نیسان آبی وارد زندگی روزمره و فرایند اجتماعی شدن اجتماعات محلی شده است. بسیاری از خانوادههای باغدار، با خرید نیسان برای جوانان خود تلاش میکنند تا محصولات باغی خود را توسط فرزندان و اعضای خانواده خودشان به میادین میوه و تره بار منتقل کنند تا به این وسیله بتوانند در هزینههای جاری صرفهجویی نمایند. در این استانها و به ویژه در شهرهای بابل، قائمشهر، سوادکوه، شهسوار، رودسر و لنگرود روستاهایی به چشم میخورند که در حیاط هر خانه آن یک نیسان آبی پارک شده است. به این دلیل گفتم که نیسان آبی به فرایند اجتماعی شدن اجتماعات محلی وارد شده است چون کودکان معمولاً به طور مداوم شاهد شستشو و تمیزکردن ماشین توسط پدر یا یکی از اعضای خانواده در حیاط خانه یا کوچهاند. در نتیجه برخی از کودکان در این استانها در انتظار بزرگ شدن و خریدن یک نیسان آبی توسط خانوادهاند. هر چند باید اذعان کرد که بسیاری از آنها تا قبل از سن قانونیِ دریافت گواهینامه، ابتدا مهارتهای موتورسواری و سپس رانندگی با نیسان را یاد میگیرند. در خانه برخی از رانندگان نیسان آبی، شکل پلاستیکی نیسان آبی هم برای کودکان خریداری میشود و یا به عنوان وسیله تزئینی در جایی از خانه قرار میگیرد. در استانهای مذکور، یکی از سازوکارهای نجات جوانان از بیکاری، خرید یک نیسان آبی برای آنان و ورود آنان به کار حمل و نقل است. در واقع باید توجه کرد که برخی از رانندگان نیسان آبی، تا قبل از خرید این ماشین، دورهای از بیکاری شدید را طی کردهاند و با خرید نیسان، از بیکاری نجات یافته و در واقع برای خود هویتی کسب میکنند.
دارندگان نیسان در شهرهای شمالی کشور را میتوان به چند دسته تقسیم کرد. گروه اول کسانی هستند که عمدتاً به حمل میوه و تره بار به سایر شهرهای کشور میپردازند. زمینه اجتماعی این گروه از رانندگان نیسان آبی، یعنی آنانی که در جادههای شمال و به ویژه جادههای متصلکننده تهران به استان مازندران دیده میشوند عمدتاً ساکنان اجتماعات روستایی، طبقات کارگری و حاشیه نشینان شهرها هستند. اکثر این گروه از رانندگان جوان هستند. در مرتبه دوم، کسانی قرار دارند که در داخل شهرها با نیسان کار میکنند. حمل اثاث خانه، حمل میوه از میادین تا مغازههای بزرگ، حمل مصالح ساختمانی، حمل کالا از فروشگاهها تا منازل از جمله فعالیتهای آنان است. این گروه معمولاً در سنین میانسالی و بالاتر قرار دارند. اینان نیز عمدتاً جزء طبقات کارگری و متوسط جامعهاند. گروه سوم کسانی هستند که شغل دیگری دارند ولی برای امور کاری خود یک نیسان خریدهاند و در مواقع ضروری از آن استفاده میکنند. برای مثال برخی از صاحبان مغازهها، فروشگاهها، کارگاههای کوچک از آن جملهاند. در نهایت به عنوان گروه چهارم، در برخی از شهرهای شمالی مانند لنگرود، خانوادههایی هستند که خودرو سواری اصلیترین ماشین آنهاست ولی یک نیسان هم در کنار ماشین اصلی خانواده خریداری شده است و برای مواقع ضروری نظیر حمل اثاث منزل یا امور شخصی خانواده از آن استفاده میشود. این نیسان معمولاً در مقابل خانه پارک میشود و گاهی اوقات ممکن است یک دو ماه از آن استفادهای نشود. به نوعی دلیل روشنی برای خرید آن وجود ندارد.
آن رانندگان تیپیکال نیسان که در افکار عمومی مشهوراند عموما در گروه نخست قرار دارند و سایر گروهها عمدتاً دارای رانندگی نرمالاند و در ماشینهای خود دخل و تصرفی نمیکنند. گروههای دوم تا چهارم معمولاً نگاه مثبتی به گروه اول ندارند و آنان را جوانان ” سوسول”، ” بیکله”، و ” تازه به دوران رسیده” میدانند.
از نظر نوع ارتباط رانندگان با نیسان، سه گروه را میتوان شناسایی کرد. البته از این نامها صرفا برای درک بهتر و آسانتر وضعیت استفاده میکنم. گروه نخست مجنونها هستند. اینان همان عشقِ ماشین هایند. این گروه به نیسان عشق میورزد و به شکلی در نیسان استحاله شده است. با ماشین خود حرف میزند، برای ماشین دل میسوزاند، با ماشین درد دل میکند و در کل به ماشین خود تعلق عاطفی و احساسی دارد. مدام به ماشین رسیدگی میکند و سعی میکند آنرا زیبا نماید. وسایل و تجهیزات اضافی بر روی ماشین نصب میکند و با دستکاری ماشین تلاش میکند هویت جدیدی به آن بدهد. در بین این گروه کسانی هستند که ماشین اول و آخرشان نیسان آبی است. اگر پولی هم بدست آورند به فروش نیسان راضی نمیشود. عکس پروفایل برخی از اعضای این گروه در شبکههای مجازی به همراه نیسانشان است. در ضمن بیشتر وقت اینان نیز در نیسان و با نیسان میگذرد. اکثر گروه مجنونها آهنگهایی از خوانندگانی نظیر حمیرا، مهستی، جواد یساری، هایده و معین و جهان گوش میدهند. از نظر پوشش، شلوار کردی زندانبافت با تیشرت مشکی و دمپایی لاانگشتی میپوشند. البته این وضع در برخی از شهرهای شمال متفاوت است. در این شهرها برخی از جوانان مجنون از لباسهای معمولی نظیر شلوار جین و تیشرت استفاده میکنند. نصب رقصنور در داخل ماشین، نصب شلگیر خرچنگی در عقب و جلو، نصب گارد جلو، جلو پنجره استیل، سپر استیل، نصب قالپاق شولتی، آینههای بنزی، بوق ۱۰۱۱، خالی کردن انبار اگزوز برای شنیده صدای غار غاری، نصب پردههای داخل کابین، استفاده از انواع مارکها و کلمات انگلیسی برای مثال روی برف پاک کن، واکس زدن مداوم دور لاستیکها، تودوزی لاکچری داخل ماشین و نصب تجهیزاتی مانند مانیتور از جمله دستکاریهایی است که این گروه بر روی ماشینهای خود انجام میدهند. در این گروه برخی از واژهها کاربرد عام دارد که بیانگر رفتارهای این گروه به هنگام رانندگی است. برای مثال سبک سبقت گرفتن این گروه به “سبقت اتوبوسی” معروف است. یعنی “برای سبقت نباید وارد لاین مجاور شد. باید آنقدر به ماشین جلویی نوربالا زد تا او کنار برود و مسیر را برای شما خالی کند”. از جمله اصطلاحات دیگر میتوان به “فرمون بازی” اشاره کرد. به چپ و راست چرخاندن فرمان نیسان و انجام حرکات نمایشی با ماشین که معمولاً به حرکات زیگزاکی اشاره دارد. این گروه هم نیسان را قوی و هم قشنگ میداند. نکته جالب آن است که این گروه از رانندگان معتقدند که نیسان توان حمل حدود ۶ تن بار را داراست. همچنین رنگ آبی قشنگترین رنگی است که برای یک ماشین قابل تصور است. اینان نیسان را ” سلطان و یا سالار” جاده میدانند. دلیل این امر عمدتاً با توجه به سرعت این ماشین است. به تعبیری، در بین ماشینهای حاضر در جادههای خارج از شهر، وانت نیسان سرعت چشمگیری دارد.
گروه دوم، معتدلها هستند. همانطور که در سطرهای قبل اشاره کردم اینان بیشتر در سنین میانسالی قرار دارند. نسبت به نیسان نگاهی خنثی دارند و بیشتر آنرا یک ماشین میدانند که قدرت و استقامت زیادی برای باربری دارد. عطش و ولع سرعت در این افراد و یا دستکاری ماشین و تزئین آن دیده نمیشود. ماشینشان به همان شکلی است که از کمپانی بیرون آمده است. معتدلها تمایز خاصی با عموم رانندگان شهر و سایر وانتها ندارند. راه خودشان را میروند. آن دسته از رانندگان نیسان که در داخل شهر تردد میکنند عمدتاً در این گروه قرار دارند.
گروه سوم مهماناناند. این دسته از رانندگان نیسان تعلق خاطر خاصی به ماشین خود ندارند. چون دیگران گفتهاند که نیسان از نظر قدرت و استقامت وضع مطلوبی دارد نیسان خریدهاند و به محض آنکه وضع مالیشان بهبود یابد ماشین بهتر یا بالاتری خواهند خرید. در واقع احتمال آنکه این افراد پس از نیسان، به سراغ خاور یا کامیونهای ایسوزو بروند بسیار زیاد است. به همین دلیل این گروه مهمان نامیده شدهاند. اینان در حال تحرک اجتماعی وگذار هستند. بیشتر این سنخ از رانندگان نیسان در جادههای خارج از شهر تردد میکنند.
رانندگان نیسان آبی را به سه گروه « مجنونها»، « معتدلها» و « مهمانها» تقسیم کردیم. واقعیت آن است که در جامعه ایرانی درباره نیسان آبی، و نه رانندگان آن، تصوری کلیشهای وجود دارد. افراد هر کجا نیسان آبی میبینند نسبت به آن تصوری کلیشهای دارند فارغ از آنکه راننده آن کیست. ولی همانطور که گفته شد رانندگان نیسان آبی از ترکیب واحدی برخوردار نیستند. آن گروهی از رانندگان نیسان آبی که با تصور کلیشهای رایج درباره این ماشین صدق میکنند گروه مجنونها هستند. با تکیه بر گروه مجنونها، میتوان گفت که موضوع « خرده فرهنگ» که در مطالعات مختلفی به آن اشاره شده است درباره این گروه تناسب دارد. بسیاری از مجنونها عضو شبکههای اجتماعی هستند و عکسهای ماشینشان را در آنها منتشر میکنند. اعضای این گروه معمولاً با دستکاری ماشین، تلاش میکند تا هویت جدیدی برای ماشین خود بسازد. باید توجه داشت که دیدگاههای نظری مصرف و هویت درباره این گروه قابل بررسی است. این گروه با دستکاری و تغییر ماشینی که از کمپانی خارج شده است ابتدا سعی میکند تا اتصال خود را به آن خردهفرهنگ معروف نیسان بازها به اثبات برساند. در واقع با التزام به رفتارهای مصرفی خاصی تلاش میکند تا تعلق خود به خرده فرهنگ نیسان بازها و یا آنچه که مجنونها نامیدیم اعلام کنند. از این رو در اینجا مصرف، زمینه تعلق یا تشابه را فراهم میسازد. فرد در واقع مجوز ورود به خرده فرهنگ مجنونها را کسب میکند و بدین وسیله تعلق خود به خرده فرهنگ مجنونها را اعلام میدارد. از طرف دیگر، دستکاری ماشین موجب تفکیک یا افتراق او از سایر رانندگان میشود. فرد با تغییر دادن ماشین اعلام میکند که من با سایر رانندگان نیسان فرق دارم. مصرف در اینجا هم کارکرد تفکیک و هم کارکرد تشابه را دارد. هم اتصال و هم افتراق ایجاد میکند. از این رو، آنچه که در برخی از تحقیقات به عنوان تک یا منحصربفرد بودن از طریق تغییر ماشین یاد شد در این تحقیق دیده نشد. تغییر نیسان بیشتر به عنوان ابزار ورود به یک خرده فرهنگ دیده میشود تا اینکه کارکردی فردگرایانه داشته باشد. تشابه، نتیجه تغییر ماشین است. فرد میخواهد شبیه به اعضای خرده فرهنگ مجنونها شود.
گروه مجنونها را میتوان از منظر یافتههای مکتب بیرمنگام هم مورد توجه قرار داد و دستکاری ماشین و اصرار بر هویت متمایز را نوعی مقاومت در برابر «دیده نشدن» و «به حاشیه رانده شدن» دید. همانطور که در بخشهای قبل اشاره کردم ریشه طبقاتی بیشتر گروه مجنونها، اجتماعات کشاورزی، محلات حاشیه شهرها و طبقات کارگری هستند. بیشتر اعضای مجنونها قبل از نیسان دورانی از بیکاری را تجربه کردهاند و در نهایت خانواده با قرض پول یا دریافت وام توانسته است نیسان آبی خریداری کرده و در اختیار عضو خود قرار دهد. نیسان آبی در واقع تلاش و کوشش برای اعلام وجود و عرض اندام در جاده هاست. نیسان آبی پاسخی به محرومیتهایی است که فرد در طول زندگی خود تجربه کرده است. جالب آنکه حتی برخی از رانندگان ساکن استان گیلان از این امر خوشحال بودند که میتوانند وارد آزادراه قزوین- رشت شوند چرا که احساس میکنند به حاشیه رانده نشدهاند و مانند سواریها اهمیت و شخصیت دارند.
در نهایت آنکه، گروه مجنونها به نمایش مردانگی از طریق نیسان آبی هم گرایش دارد. در واقع اینان تلاش میکنند تا نیسان معمولی و صفر خود را تبدیل به ماشینی عضلانی(مردانه) کنند. حتی بسیاری از آنها در پاسخ به اینکه معمولاً چه موسیقیهایی گوش میکنید، پاسخ میدادند موسیقیهای مردانه! منظورشان موسیقیهایی بود که نسل جدید و به قول آنها « جک و جوونهای امروزی» معمولاً گوش نمیکنند. نصب گارد استیل، سپر استیل مزدایی، قالپاق شولتی از جمله ابزارهایی است که نیسان آبی را تبدیل به ماشینی عضلانی میکند. از نظر اینان «فرمانبازی» با نیسان یکی از ویژگیهایی است که معمولاً به عنوان رفتاری متمایزکننده به شمار میرود. اعضای گروه مجنونها از این طریق مردانگی خود را در جادهها به رخ میکشند. باید توجه داشت که در سالهای اخیر حضور رانندگان زن که عمدتاً دختران جوان و امروزی هستند در جادههای منتهی به استانهای شمالی کشور افزایش یافته است. این حضور موجب شده است تا اعضای گروه مجنونها تلاش بیشتری برای کسب تمایز از طریق اغراق در مردانگی به خرج دهند. موسیقیهای به قول این رانندگان مردانه، داشتن سبیل، پوشیدن زیرپوشهای رکابی مشکی برای نمایش بازوها از جمله مواردی است که برای نمایش مردانگی به کار میرود.
به عنوان جمعبندی، یافتههای این پژوهش تا اندازه زیادی موید دیدگاه مکتب بیرمنگام درباره خرده فرهنگ و مقاومت است.