تیمور محی الدین برگردان منوچهر مرزبانیان
جامعه محترم ارامنه کناره آسیائی استانبول تابستان را به آرامی پشت سر می گذاشت. اما در آن سال های دهه ۱۹۵۰، در برخورد رخنه فرهنگ آمریکائی از طریق فیلم ها و موسیقی به طرز فکر سنتی [آن جامعه] با عزم پاسداشت حیثیت خانواده های سخت منسجم [ارمنی]، شبح شورشی پَرسه می زد: آرزوی گونه دیگری از آزادی فکری و حتی جنسی در دل ها می جوشید. در آنروزگار، نگرانی ماندگاری نیز چیرگی داشت که ترک ها بر می انگیختند، همسایگان و رقیبانی که در آن جمهوری تیماردار غیر مسلمانان نمی بودند. هرچند این امر را بر زبان نمی بایستی آورد، همگان از آن خبر داشتند … اتفاقی نمی افتاد، اما بر جو حاکم دلهره گنگی نقش بسته بود که از تحقیر شهروندان دون مرتبه، به گواه عوارض ننگین ”Varlik Vergisi“ (۱)؛ دلتنگی دوران سپری شده سپهر اناطولی که دو نسل پیش پشت سر نهاده بودند؛ و یا حفظ مناسباتی دورادور با ارمنستان جدید، جمهوری اتحاد شوروی نشأت می گرفت.
نوشتههای مرتبط
خیر، در این محله ای که مردمانی با اعتقادات و فرهنگ های گوناکون در کنار یکدیگر می زیستند، هیچ اتفاقی نمی افتاد ــ یا کمابیش نمی افتاد: در حالیکه ناسیونالیسم زیر پوست اجتماع تکوین می یافت، دل دختری ترک را به دست آوردن تنها در انحصار ترک ها بود و تخطی از آن تنبیه بدنی در پی داشت. همه این خصومت را پر و بال می دادند: «علی (…) نگاهی به باغ خانواده آقا انداخت که از آنجا صداهائی در روشنائی گم گشته در تاریکی چراغی تک سو شنیده می شد. چه کسی می داند که آنها، این بی سر و پا ها!، چقدر ثروت دارند؛ چندین بار در روزنامه ها خوانده بود که کسب و کارها همه در دست آنهاست و از همین رو مردم بخت برگشته ترک و مسلمان در تیره روزی به سر می بردند.»
گرچه تمرکز روایت بر ”گلگون“، دخترخوانده یک خانواده ترک، برآمده از بورژوازی است که غالبا با وی چون کلفت رفتار می کنند، باز مجموعه ای از شخصیت های فرعی ارمنی، ترک یا یهودی در این رمان دست به دست هم می دهند تا همگی انگاره ای از زندگی محله ای را ترسیم کنند که اندک اندک شهری برای خود می شد. ”گلگون“ ولنگار که مردانی مشتاق دورش را گرفته اند، رویای تیره آزادی را پی می گیرد. این زنِ جوانِ مبهم، تجلی منهیات و عقب ماندگی های جامعه ای خفقان آور است. تعفن زنا با محارم، التذاذ خشن غرایز سرکوفته … روابط زن و مرد دشوارند؛ میان مادر و دختر خوانده هولناک. نبرد طبقاتی، رقابت قومی و مذهبی و تسلط زنان تسلای خاطری در قتلی می یابند که دفتر رمان را بر می بندد.
”هرجائی“ در واپسین سال های دهه ۱۹۵۰ به خرج خود نویسنده در استانبولی منتشر شد که دیگر ناشری ارمنی در آن نبود، و ناگزیر به تقدیر فراموشی دچار آمد. رمان زاون بیبریان (۱۹۸۴ـ۱۹۲۱) که در عصر شکوفائی استثنائی پدید آمد (شعرهای متعلق به نحله ”Ikinci Yeni“، داستان نویسی ”سعید فائق آباسیانیک“ و نخستین رمان های”یاشار کمال“) خود به تنهائی نمودار مکتبی ادبی است، زیرا چنانکه مترجم آن به صراحت گفته، نویسنده، با غنای «زبانی که در خلوصی بیمارگونه ومرگبار به انزوا نیفتاده، استاد چیره دستی در سودن همرنگی با جریان های اجتماعی و سیاسی و ادبی موجود است». (۲)
پی نوشت:
۱ ـ مالیات بر ثروت که میان سال های ۱۹۴۲ تا ۱۹۴۵ از اقلیت های مسیحی و یهودی مطالبه می کردند .
۲ ـ تجدد گرائی استانبولی را در غرابت نگران کننده رمان درخشان ”یوسف اتیلغان“، «مرد از کار باز افتاده» نیز باز می یابیم که در سال ۱۹۵۹ منتشر شد. ”زاون بیبریان“ این اثر را به زبان ترکی ترجمه کرده بود. انتشارات Aras (استانبول) به تازگی چاپ جدیدی از آنرا منتشرکرده است.
زاون بیبریان در ویکیپدیا
مشخصات کتاب
La traînée, Zaven Biberian (Auteur) Hervé Georgelin (Traduction) Paru le 26 novembre 2015 Roman (broché)
اثر زاون بیبریان(Zaven Biberian) ، ترجمه از ارمنی باختری هروه ژرژولن (Hervé Georgelin)، انتشارات متی پرس (Metis Presses)، ژنو، ۲۰۱۵، ۲۵۹ صفحه.