انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

سخن سنگ: کارپاتس و حق شهروندی

قطعه سنگ چهارگوشی که با شماره ۳۶۴ در موزه بریتانیا نگهداری می شود، متعلق به سده سوم پیش از میلاد بوده و از جزیره کارپاتُس، بزرگ ترین جزیره پس از رُدس در مجموعه جزیره های معروف به دُده کانی (= دوازده گانه) در جنوب شرقی دریای اژه، به دست آمده است. این بستر مکانی، بر مبنای توضیح رده بندی کتیبه ها با دو معیار عمده جغرافیایی و زبان شناختی، سنگ نوشته مزبور را در گروه «کتیبه های کارپاتی» قرار می دهد (پیوند دسترسی به این کتیبه ها: http://epigraphy.packhum.org/regions/784). ابعاد این سنگ ۱۲x41x63.2 سانتی متر و فاصله تقریبی بین خط نوشته های حک شده بر آن ۰.۵ سانتی متر است. حرف نگارها به درازای تقریبی یک سانتی متر حک شده اند و همانند تمام کتیبه های یونانی تا پیش از نفوذ سبک رومی در قرن دوم پیش از میلاد فاقد فاصله گذاری بین کلمه ها هستند. استفاده از حروف بزرگ، اما، ویژگی مشترک تمامی کتیبه ها و دست نوشته های پیش تر از قرون وسطا به شمار می رود. ویژگی نوع نمون دیگر این گونه کتیبه های یونانی، فرمان ها و اعلان های رسمی تا میانه قرن دوم پیش از میلاد، تلاش برای چینش مرتب حرف نگارها از منظر عمودی است، طوری که هریک از حرف نگارهای خط بعدی درست زیر یک حرف نگار در خط قبلی قرار بگیرد و تعداد حرف نگارها در همه خط ها یکسان باشد. طبعن این روش موجب ناتمام ماندن کلمه های پایان هر خط و راندن دنباله کلمه به خط بعد می شود. از همین رو، آشنایی با زبان یونانی و تاریخچه تحول های کلی و منطقه یی آن در درست خوانی و برگردان صحیح متن اهمیت اساسی پیدا می کند. به ویژه که این کتیبه با پیدایش نخستین قواعد نقطه گذاری در نوشتار یونانی نیز هنوز دست کم چندین دهه فاصله دارد.

جنس سنگ این کتیبه از نوعی سنگ آهک معروف به مرمر آبی است که در منطقه فراوان یافت می شود. شکستگی سرتاسری خط ۱۶ نشان می دهد این قطعه ابتدا به صورت دو تکه سنگ جدا از هم پیدا شده و بعدها مرمت شده است. ترک ها و شکستگی ها و سوراخ شدگی های فراوانی در جای جای سطح کتیبه و بر لبه چهار ضلع دورتادور آن به چشم می خورند. از این رو، تشخیص حرف نگارها و حتا تعداد حرف نگارهای مخدوش شده در ابتدا و گاه انتهای بسیاری از خط ها دشوار است. خط آخر نیز تقریبن به کلی از بین رفته است. بخش چشم گیری از سطح کتیبه در قسمت پایین سمت راست رنگ اصلی بافت مرمر را نسبتن به خوبی حفظ کرده و این احتمال را مطرح می کند که تکه مزبور مدتی طولانی زیر جسم دیگری مانده و از عوامل فرساینده محافظت شده باشد. کتیبه، با قضاوت از روی محتوای متن، از نوع «تقدیرنامه رسمی» (honorary decree) است. رونوشت متن و ترانویسی یونانی آن در فایل پیوست آمده و ترجمه آن بدین قرار است:

… [بدین ترتیب] شهروندان بروکونتی می گویند:

از آنجا که مِنُکریتُس، پسر مِترُدُتُس، اهل سامُس، [که] برای بیش از بیست سال پزشک شهر بوده، هرگز از درمان تمام مردم با حمیت و جانفشانی باز نایستاده؛ در به کارگیری مهارت های خود و در سایر اعمال و رفتارش خود را سرزنش ناپذیر نمایانده است؛

وقتی طاعون اعلام شد و جان عده ای عظیم نه فقط از شهروندان بلکه از بیگانگان ساکن این شهر را به خطر انداخت، او به نیروی شفقت و بردباری خویش اکثر آنان را درمان کرده و سلامت عمومی را برقرار داشته است؛

به جای کسب معاش در [عین تنگدستی] بسیاری شهروندان مبتلا در رُدِس را بدون پذیرش دستمزد، طبق قانون و عدالت، از بیماری های خطرناک نجات داده؛ و هرگز در قدم نهادن به راه راست [عیادت از] شهروندانی که در نواحی خارج شهر می زیستند تعلل نکرده است؛

به همین خاطر مردم بروکونتی به گواه مراتب سپاسگزاری [خود]، [و] نیز برای او، افتخارات شایسته پزشکان ارزشمند را [به او] ارزانی می دارند؛

این فرمان توشیح یافته است؛

بر مردم بروکونتی [فرض و واجب] است که برای تقدیر از مِنُکریتُس، پسر مِترُدُتُس، اهل سامُس تاجی از طلا به سر او بگذارند، و در بازی های آسکلپیوس اعلام بدارند که مردم بروکونتی مِنُکریتُس، پسر مِترُدُتُس، اهل سامُس را به پاس دانایی و نیکویی اش تقدیر کرده و تاج طلا بر سرش گذارده اند؛

آنان به مِنُکریتُس اجازه می دهند در برگزاری عیدهایی که در شهر بروکونتی برگزار می شود مشارکت داشته باشد؛ خزانه عمومی هزینه تاج را به تمامی تقبل خواهد کرد؛

پس از توشیح فرمان کنونی مردم همان لحظه یکی از شهروندان را برخواهند گزید؛ شهروند برگزیده [با موافقت شورا] مسئولیت اهدای تاج را برعهده خواهد گرفت؛ او سنگ یادبودی از مرمر را در معبد پُزئیدون پُرتمیُس تبرک داده برپا خواهد داشت که این فرمان بر آن حک و نوشته خواهد شد که مردم بروکونتی مِنُکریتُس، پسر مِترُدُتُس، اهل سامُس را به پاس دانایی [و نیکویی اش] تقدیر می کنند…

(ترجمه نگارنده از روی برگردان فرانسوی کتیبه توسط S. and B. Wescher 1886(?): 472، همراه با تطبیق موردی با متن یونانی)

بررسی ساختاری متن

همان گونه که اشاره شد، تعلق سنگ نوشته بالا به جزیره کارپاتُس آن را در گروه «کتیبه های کارپاتی» قرار می دهد که زیرگروه مجموعه بزرگ تر «کتیبه های رُدِس و جزایر دُده کانی» است. متن کتیبه به گویش رایج در این جزیره ها، یعنی دُری (Dorian)، نگاشته شده است. زبان دُری به دنبال هجوم و اسکان مردمانی به همین نام، که از مقدونیه می آمدند، در قرن هشتم پیش از میلاد در رُدِس و سایر جزیره های جنوب دریای اژه رواج یافت و تا سال ۱۰۰ پیش از میلاد، با فراز و نشیب هایی، فراوانی خود را در منطقه حفظ کرد (Dietz and Papachristodoulou 1988: 85). وجه تمایز عمده گویش دُری با زبان غالب و فراگیر در فرهنگ یونانی معروف به کُی نه (koine = مشترک، معادل «زبان رسمی») کشیده تر شدن مصوت هاست. در متن بالا نمونه های فراوانی برای این مشخصه زبان شناختی می توان یافت، که یکی از آنها جایگزینی حرف اُ کوتاه یا اُمیکرُن (Ο) با اُ کشیده یا اُمگا (Ω) است. برای مثال، در خط نوزدهم کلمه یونانی یاترُس به معنای «پزشک» به جای ΙΑΤΡΟΣ به صورت ΙΑΤΡΩΣ ثبت شده است. مشخصه دیگر، تبدیل شدن حرف «س» به «ت» در تلفظ دُری برخی کلمه هاست؛ برای نمونه، نام پرستشگاه بزرگ جزیره کارپاتُس که، مثل اغلب جزیره های این خطه، به پُسِیی دُنُس (پُزیدُن)، ایزد دریا، تقدیم شده، در خط ۳۵ به صورت پُتِی دانُس (ΠΟΤΕΙΔΑΝΟΣ) آمده است. با این حال، نزدیکی این جزیره ها به سرزمین های اییُنی نشین کرانه غربی آسیای صغیر موجب شده فرهنگ اییُنی استیلای خود بر کارپاتُس را به رخ بکشد، و کتیبه بالا نیز، در همین راستا، با الفبای اییُنی نگاشته شده است. بدین ترتیب، برای نمونه، برای نگارش حرف پی (Π) از حرف نگاری مشابه گاما (Γ) استفاده شده که نکته دیگری است برای دقت و احتیاط هنگام خواندن نوشته های روی این سنگ.

واکاوی محتوا

از محتوای متن می توان دانستنی های جالبی درباره فرهنگ محلی، چه ساختار فرهنگی هلنی و چه ویژگی های جزیره نشینان کارپاتُس، برداشت کرد. همان گونه که می بینیم، این فرمانی است رسمی از جانب شورای شهر (اِکلِسیا) و مردم (دِمِس) بروکونتی برای تقدیر از یک پزشک. چشم گیرترین اطلاعی که در این کتیبه یافت می شود، همان مقصود اصلی از نگارش آن یعنی تقدیر رسمی شهروندان یک دولت – شهر یونانی نشین از شخصیتی غیر است. برای واکاوی بیشتر این اطلاع، نگاهی کوتاه به مسئله شهروندی در یونان باستان می تواند راهگشا باشد.

شکل گیری دولت شهرهای یونان که از قرن هشتم پیش از میلاد آغاز شد، سامان دهی نهادهای گوناگون جامعه در هر چهار گروه نهادهای مدنی بنیادین، یعنی نهادهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، و اعتقادی را به دنبال داشت. قوانینی که حقوق شهروندی را تعریف و تعیین می کردند، در هریک از این چهار گروه امتیازها و الزام هایی برای شهروندان قائل می شدند. به لحاظ سیاسی، حق عضویت در شوراهای حکومتی مانند اِکلِسیا (ecclesia = مجمع) و شورای پانصد نفره (که اغلب برای رسیدگی به دعواهای حقوقی تشکیل می شد) و نیز حق رأی برای انتخاب اعضای این شوراها از مهم ترین حقوق شهروندی به شمار می رفت. در سامانه اقتصادی، حق مالکیت زمین، خانه، و مانند این ها معمولن فقط در انحصار شهروندان بود. در نظام دینی، عهده داری وظیفه ای در هنگام برگزاری جشن و عید، به ویژه پشتیبانی مالی و اجرای آیین ها یا سرپرستی بر اجرای آنها، مقام ها و منسب های بزرگ و کوچکی را تعریف می کرد که اغلب نه تنها امکان دستیابی به آنها فقط برای شهروندان مهیا بود، بلکه در برخی موارد فقط به عده خاصی از شهروندان تعلق می گرفت.

شهروندی در یونان باستان، برخلاف امروز، وابسته به جغرافیای محل تولد یا سکونت نبود بلکه با به دنیا آمدن در یکی از خاندان هایی به دست می آمد که رسمن جزء دِمِس (demes = مردم) آن شهر ثبت شده بودند. یک یا چند خاندان یا دِمُس که ساکن شهری واحد بودند، یک فوله (phyle = قبیله) را تشکیل می دادند. طبق قانون اساسی ای که کلِیستِنِس در راستای ایجاد دموکراسی آتن تدوین کرد، هر فوله ممکن بود در یک بندر، یک شهر، یا سرزمینی بین این دو ساکن باشد. بدین ترتیب، بروکونتی نام، احتمالن تنها، دِمِس شهر بروکوس یا وروکوس است که در جزیره کارپاتُس قرار داشت. دیگر کتیبه های به دست آمده از کارپاتُس از دو شهر دیگر، علاوه بر کارپاتُس و بروکوس، نیز نام می برند. این چهار شهر تا حدود ۴۰۰ پیش از میلاد یعنی پایان قرن پنجم متحدان آتن بودند و پس از آن به اشغال رُدِس درآمدند. از همین رو، شهروندان بروکونتی، هرچند ساختار سیاسی و مدنی خود را از آتن دارند، در آغاز این کتیبه قرن سومی خود را رُدِسی معرفی می کنند. اما مِنُکریتُس اهل سامُس، جزیره ای در شمال جزایر دُده کانی، است و از قرار معلوم با وجود دست کم بیست سال سابقه زندگی در بروکوس همچنان شهروند آنجا شمرده نمی شود.

با این حال، به گواه سنگ نوشته حاضر، مِنُکریتُس اخلاق حرفه یی پزشکی را رعایت کرده و نه تنها پیرو رفتاری فرا-دموکراتیک به درمان همه مردم، حتا خارج از شهر بروکوس، پرداخته بلکه روی هم رفته شخصیتی شایسته و قابل احترام و بی نقص از خود ساخته است. یاد کردن از ویژگی های برتر یک شخص در تقدیرنامه او امری غیرعادی نیست، اما صفت ویژه «عاری بودن از سرزنش» می تواند به طور ضمنی گویای این نکته باشد که شهروندان روی هم رفته بیگانگان را مستعد خطاکاری می شمردند. در همین رابطه، برابرنگری مِنُکریتُس نسبت به مردمان شهرنشین و حاشیه نشین نیز چشم گیر جلوه کرده، در حالی که در تفکر امروزین توقع می رود چنین نگرشی جزء اخلاق معمول پزشکی باشد. اما می بینیم که در ذهن جمعی فرهنگ هلنیستی، که شاید قابل تعمیم به بخش بزرگی از کل تاریخ یونان باستان نیز باشد، مسئله «خویش» و «بیگانه» در نردبان اصول عرف و اخلاق در جایگاهی بالاتر از سوگند بقراطی یا شرافت شغلی قرار می گیرد. به هر تقدیر، هرچند این کتیبه از اعطای حق شهروندی به مِنُکریتُس خبر نمی دهد، اما با مقایسه با قوانین مدنی آتن که کم و بیش در سراسر جهان یونانی رواج داشتند، می توان دریافت شایستگی های کم نظیر و بنابراین نام بردنی او موجب اعطای امتیازهایی ورای محدوده بیگانگان، و بنابراین متعلق به حوزه حقوق شهروندی، به او شده است.

امتیازی که بیش از همه مِنُکریتُس را به مقام شهروندی نزدیک می کند اجازه مشارکت فعال در برگزاری عیدها و جشن های عمومی است. اما اهدای تاج زرین و تقدیر رسمی در جریان بازی های آسکلپیوس، ایزد پزشکی و درمان که آیین پرستش او از قرن چهارم پیش از میلاد به بعد در بسیاری شهرهای یونان اهمیت یافت، بسیار فراتر از این می رود. چنین بزرگداشتی معمولن مختص قهرمانان پیروز در مسابقه هایی سراسری مانند اُلمپیک بود، و نکته قابل توجه این که قهرمان مزبور از آن پس به نماد افتخار شهر و دیار خود تبدیل می شد. گزارش های فراوانی از مجسمه ها و یادبودها و هدیه هایی که نثار این افراد می شد به جا مانده، از جمله ورزشکاری به نام تئاگِنیس اهل تاسُس که، به روایت پائوسانیاس (Pausanias, vi:5-6)، مجسمه اش در این شهر، و حتا در جاهای دیگر، تا قرن ها مورد پرستش قرار داشت و معروف بود که بیماران را شفا می بخشد. تقدیر از یک پزشک در بازی هایی که به افتخار ایزد پزشکی برگزار می شد و در بستر فرهنگ هلنیستی از مهم ترین مناسبت های دینی سال به شمار می رفت، به احتمال زیاد از بالاترین افتخارها بود. با این حال، این کتیبه نشان می دهد که حق شهروندی همچنان در مرتبه ای بالاتر از آن قرار می گرفته که شامل حال فردی از تبار غیربروکونتی بشود.

بدین ترتیب، سنگ نوشته کارپاتی شماره ۳۶۴ موزه بریتانیا بازتابی از آن کشمکش فراگیر بر سر پایبندی به استقلال و تمامیت قومی در برابر وابستگی و تسلیم به فرهنگ قوی تر را به نمایش می گذارد که برآیند دو وضعیت تاریخی سرنوشت ساز یعنی پیدایش سامانه دموکراسی در پایان قرن ششم پیش از میلاد و سلطه طلبی قدرت های منطقه در هردو قالب دموکراتیک و استبدادی بود. دولت شهرهای یونان از میانه جنگ های ایران و یونان در اوایل قرن پنجم تا غلبه نهایی روم بر سراسر جهان یونانی در میانه قرن دوم پیش از میلاد همواره بین حفظ استقلال و هویت قومی خود، که در نهایت ریشه در هویت ملی یونانی داشت، و ناگزیری از پذیرفتن حمایت سلطه جویانه قدرت های بزرگ تر همچون امپراتوری ایران، شاهان مقدونی و سلوکی، دولت اسپارت و البته امپراتوری آتن در نوسان بودند. بالا بردن جایگاه حق شهروندی تا مرتبه ای فراتر از هر گونه افتخار می تواند بیانگر ژرفای نفوذ تفکر قوم – محوری باشد که در اصل سامان یابی و انسجام خود را مدیون فلسفه دموکراسی بود. رواداری این دموکراسی تا حدی هست که به فردی از «اتباع بیگانه» امتیازهایی برابر با والاترین شهروندان اعطا کند، اما برای حفظ انسجام و استقلال خود چاره ای جز بسته نگه داشتن مرزهای قومی نمی بیند. با این حال، نکته جالب توجه این است که پیوندهای فرهنگی در عمل ورای چارچوب ملاحظه های سیاسی و اقتصادی ظاهر می شوند. چرا که مِنُکریتُس، همانند سایر افتخارآفرینان عرصه ورزش، نظامی گری، و سیاست، در نهایت به رفاه و اعتبار اجتماعی ای همپایه شهروندان برجسته بروکونتی می رسد.

دریافت فایل: ۳۰۴۹۲-۴۴۱

منابع

Antiquities, British Museum. Dept. Of Greek and Roman. 1883. The Collection of Ancient Greek Inscriptions in the British Museum, C. T. Newton, C. T. (ed.), vol. 3, London: The British Museum.

Wescher, S. and Wescher, B. 1886(?). Revue Archéologique, N.S. viii.

Ager, S. L. 1996. Interstate Arbitrations in the Greek World, 337-90 BC, Berkeley and Los Angeles: University of California Press.

Anderson, C. A. and Dix, T. K. 2013. Karpathos. In Bagnall et al (eds), The Encyclopedia of Ancient History, first edition, London: Blackwell.

Dietz, S. and Papachristodoulou, I. 1988. Archaeology in the Dodecanese, Copenhagen: National Museum of Denmark