مجموعه داستان «چال» نوشته علی دهقان، نویسنده و روزنامهنگار توسط نشر پیدایش، به پیشخوان کتابفروشیها آمد. این کتاب تجربه دو دهه (و شاید بیشتر) فعالیت و کار ادبی نویسندهاش است. اما در روایت و مضامین خود، وضعیت شخصی را کنار گذاشته و با شخصیتپردازیهایی فکر شده و در خدمت گرفتن عناصر دقیقی از نگارش داستان، مجموعهای را ایجاد کرده است، که اگرچه از چند داستان تشکیل شده اما ساختاری کلی همه آنها را در بر گرفته است. مجموعه داستان چال از که مولفههایی نظیر حسپردازی، تصویرآمیزی، تخیل و اندیشه برخوردار است، مجموعه از زندگی مردمانی سوژه میگیرد، که میتوان همهشان را نماینده طبقه کارگری جامعه توصیف کرد. نویسنده با روایتها و سیر زمانی داستانهایش، به شکلی که در لایههای پنهاندارنده کار نهفته، از روایت صرف دست میکشد و به نوعی، رنج، مرعوب شدگی، سرخوردگی، امید و ناامیدی را در روان آدمهایی به جستوجو مینشیند، که هرکدام گویی زیستن را در مسیری انبوه از «چال» تجربه میکنند. آدمهایی بیدفاع که زیستن شاید، رنج روانشان را مهیا کرده. با این همه، تیزبینی مولف باعث شده چنین روایتهایی هرگز به سیاهنویسی منجر نشود. «چال» که ازسوی نشر پیدایش در ۱۰۴ صفحه در قطع جیبی منتشر شده را باید یک واقعگرایی انتقادی دانست.
باید بیرحمانه صادق باشیم که مطالعه پیوسته داستان فارسی، در روزگار معاصر ما، با حضور نویسندگان بزرگ جهانی که نهتنها داستاننویسی را گسترش و وسعت بخشیدهاند، بلکه آثاری خلق کردهاند که بیتردید برای همیشه در ذهن مخاطبان داستان جهان باقی خواهد ماند؛ کمی رنگ باخته است. همین امر است که باعث میشود آثار قابل تأمل فارسی، که تحسینبرانگیز و اندیشه شده به نگارش درآمدهاند، اغلب از دایره نگاه مخاطبان عمومی داستان دور بماند، و با این دوری هم بر ادبیات داستانی معاصر و هم بر اثری که قابل دفاع است ظلم شود. اگرچه تبلیغ و تهییج رابطهای و ضابطهای برخی داستانها و رمانهای کمکیفیت نیز بر این امر میافزاید.
نوشتههای مرتبط
با این همه معرفی آثاری که بیشک باید مطالعه و تحلیل شوند، میتواند از بار این موضوع بکاهد. به هر روی در روزهای اخیر، مجموعه داستان «چال» نوشته «علی دهقان» نویسنده و روزنامهنگار نامآشنای همروزگارمان، به همت نشر «پیدایش»، به پیشخوان کتابفروشیها آمده است. کتابی که تجربه دو دهه (و شاید بیشتر) فعالیت و کار ادبی نویسندهاش است. اما در روایت و مضامین خود، وضع شخصی را کنار گذاشته و با شخصیتپردازیهایی فکر شده و در خدمت گرفتن عناصر دقیقی از نگارش داستان، مجموعهای را ایجاد کرده است، که اگرچه از چند داستان تشکیل شده اما ساختاری کلی همه آنها را در بر گرفته است. مجموعهای قابل تحسین به دلیل مولفههایی همچون: حسپردازی، تصویرآمیزی، تخیل و اندیشه. «چال» که در ١٠۴ صفحه منتشر شده است را باید یک واقعگرایی انتقادی دانست. داستانهای مجموعه از زندگی مردمانی سوژه میگیرد، که میتوان همهشان را نماینده طبقه کارگری جامعه توصیف کرد. نویسنده با روایتها و سیر زمانی داستانهایش، به شکلی که در لایههای پنهاندارنده کار نهفته، از روایت صرف دست میکشد و به نوعی، رنج، مرعوبشدگی، سرخوردگی، امید و ناامیدی را در روان آدمهایی به جستوجو مینشیند، که هرکدام گویی زیستن را در مسیری انبوه از «چال» تجربه میکنند. آدمهایی بیدفاع که زیستن شاید، رنج روانشان را مهیا کرده. با این همه، تیزبینی مولف باعث شده چنین روایتهایی هرگز به سیاهنویسی منجر نشود.
در نگاهی کلی میتوان گفت که «چال» داستانی تمیز و بدون حاشیهپردازی است، روایتی یک دست، روان، ساده و بیآلایش که در ساختار کلی قصهاش، مفاهیمی انسانی را پیرنگ خود کرده. کتابی قابل دفاع و داستانی سالم، بابت برخی مولفههای داستانی باید نویسندهاش را تحسینکرد.