انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

زندگی خانگی پسا مدرن (۲)

تیم پاتنام برگردان لیلا صادقی‌تبار

پارادایم خانه مدرن، توسط مهندسین از یک سو و مصلحان اجتماعی از سوی دیگر خلق شد و در دوره بین ۱۹۲۰ و ۱۹۵۰ بر پا شد. طرح آن، یک همسازی میان نوآوری تکنیکی و آرمان‌های خوش‌بینانه دموکراسی را انعکاس می‌داد و همچنین در کوشش های بازسازی اروپای پس از جنگ جهانی دوم، همه جا حاضر بود. در عمل، خانه مدرن یک هسته فناورانه مترقی از منظر بهداشتی و تجهیزاتی برای صرفه‌جویی در نیروی

خانه به عنوان پایانه فنی

پارادایم خانه مدرن، توسط مهندسین از یک سو و مصلحان اجتماعی از سوی دیگر خلق شد و در دوره بین ۱۹۲۰ و ۱۹۵۰ بر پا شد. طرح آن، یک همسازی میان نوآوری تکنیکی و آرمان‌های خوش‌بینانه دموکراسی را انعکاس می‌داد و همچنین در کوشش های بازسازی اروپای پس از جنگ جهانی دوم، همه جا حاضر بود.[۱] در عمل، خانه مدرن یک هسته فناورانه مترقی از منظر بهداشتی و تجهیزاتی برای صرفه‌جویی در نیروی کار دارد که به سرویس‌های آب و انرژی متصل است.

برقراری زیرساختارهای مورد نیاز جهت تحقق پروژه خانه مدرن، مستلزم یک همکاری بی سابقه میان دولت و صنعت دانش‌بنیان است. این (همکاری) خانه را به یک پایانه از زیرساخت‌های فنی تبدیل کرد و نصب و راه‌‌اندازی رسانه‌ را به اوج رساند که به موجب آن مردم اغلب می‌توانند پشت صحنه فعالیت های دیگران را ببینند. همچنین، فرصت‌ها در زندگی اعضای خانواده‌های مدرن، بر ساختارهای بیرونی آموزش، استخدام و قوانین اجتماعی تکیه می‌کنند. به علاوه، موفقیت حرفه ای بیش از آنکه تابع ارتباطات خانوادگی باشند، تابع آموزش است. به دنبال این تغییرات، نه تنها درک وابستگی بین خانه و دنیای بیرون، بلکه استفاده از خانه در شکل دادن به هویت اجتماعی نیز دگرگون شدند.

منطق فنی و اجتماعی‌ای که خانه ی مدرن را به عنوان پایگاهی در یک شبکه وسیع قرار داد، همچنین به ترکیب دکوراتیو متفاوتی از اصول سلسله‌مراتبی و تقارن قرن نوزدهم اشاره داشت. ترکیب دکوراتیو مدرن بر چیدمان کارکردی، سادگی و مفید بودن اتکا داشت هر چند، همانطور که اسناد مربوط به مشاهدات وسیع سال ۱۹۳۷ نشان داد، تنها بخش محدودی از مالکان خانه بریتانیایی سبک پیشرو، یک زیبایی‌شناسی آشکارا مدرن عاری از سلسله‌مراتب و تقارن را پذیرفتند. آنها خودشان را از به هم‌ریختگی انباشته خانواده‌های خواستار نوگرایی بریتانیایی محروم می‌ردند، از کسانی که صرفا موضوعات را ساده کرده و در عین حفظ سلسله‌مراتب و تقارن در جایگیری برخی عناصر، رنگ‌ها و الگوها را با هم هماهنگ می‌کردند. با این حال، بیشترین مالکان خانه بریتانیایی جدید، بعد از سال ۱۹۵۰ باز هم از یک سبک آشکارا نوگرای بیش از حد ساده اجتناب می‌کردند. انحراف آن‌ها از شیوه های نسل های پیشین قابل توجه بود، اگرچه در نگاه کارشناسان طراحی، به طور قابل تشخیصی نوگرا نبودند.

نقشه کشی مدرن، برای رفع موانع اجتماعی و فیزیکی‌ای که به خدمتکاران خانگی، نقشی مرکزی در تعریف موقعیت اجتماعی کارفرمایانشان می‌داد، ابتکار عمل به خرج داد. در طراحی خانه ی مدرن پس از جنگ با زندگی در پلان آزاد و فضاهای چند کارکردیش، تقسیمات درونی فضای خانگی و تمایز فعالیت ها بسیار سست بود. هرچند، تغییر فضایی فعالیت ها پیشتر در خانه محبوب بریتانیایی دوره پیش از جنگ آغاز شده بود، زمانی که تن‌آسایی روزمره از زندگی آشپزخانه به نشیمن، اتاقی که پیشتر برا ی تشریفات خانواده گسترده یا پذیرایی اشخاص برجسته نگه داشته می شد، انتقال یافت.

چیدمان اتاق نشیمن در پلان آزاد دوره پس از جنگ، تحت تاثیر مبلمان سه تکه قرن بیستم در بریتانیا تغییر یافت. مدرنیته بعد از جنگ در واقع یک ساده سازی دکور را در پی داشت. یک آینه بالای پیش بخاری و قفسه که ماهرانه ساخته شده بود، برای نمایش نشان های خانواده گسترده و اجتماع که در طول جنگ، تحت الشعاع قرار گرفته بودند به کار می‌رفت. از سال ۱۹۶۰ اتاق نشیمن کم اهمیت تر شد درحالیکه آشپزخانه و حمام به جلوی صحنه آمده و متناسب نمایش ساخته می‌شوند. در چندین کشور، زندگی به دور از خیابان و قلمرو عمومی، هرچه بیشتر به سمت درون و پشت پرده باغ خصوصی تمایل پیدا کرد.

فلسفه طراحی خانه مدرن، یک نما از جهان بیرونی را به عنوان سازمان یغیرشخصی، عقلانی و فنی منعکس می‌کند. هرچند، با اینکه سازمان فنی و عقلانی شرکت ها و قوای عمومی برای توسعه زندگی خانگی مدرن واجب شده بودند، حضور آنها در دکور خانه معاصر اغلب پوشانده می شود. در عوض، دو مورد از محبوب‌ترین بازنمایی‌ها از خانه مدرن هنوز هم خلوتی و مهربانی چشم اندازهای طبیعی و خانواده‌ایست که توسط عکس‌ها شکار شده است.

به نظر می رسد دنیای بیرونی، یکپارچه در حال دفاع است، در حالی که (دنیای) شخصی و سرگذشتی می تواند رها از تعهدات احترام یا حامل تقدیر طبقه یا ملتی بودن، در جای خودش بایستد. این تحول نمادین نه تنها بر نادیده گرفتن زیرساختارهای فنی متضمن زندگی خانگی مدرن یا تضعیف سلسله مراتب خانوادگی دلالت دارد، بلکه بر شخصیت زدایی حوزه عمومی بیرونی از جمله طبیعت نیز گواهی می‌دهد. در شرایط کلی این مساله (تحول نمادین)، پرسشی را درباره ی حدودآنچه در شیوه های معاصر زندگی خانگی به عنوان “پست مدرن” شناخته می شود، مطرح می کند.

[۱] – به فصل شش همین کتاب و مقاله «آوردن مدرنیته به خانه؛ پلان آزاد در فضای خانگی درونی انگلستان» از جودی آتفیلد نگاه کنید.

این مطلب، بخش اول ترجمه فصل ۱۲ از کتاب «در خانه» است.