” در پژوهش های تاریخی و علوم انسانی موجود در ایران، آنچه که کمتر به چشم می خورد، مطالعه ی زندگی زنان برجسته ی ایرانی دوره معاصر است.” محور اصلی کتاب را می توان در جملات آغازین آن مشاهده کرد. مهرانگیز ملاح با عقیده به اینکه تلاش این زنان پیشگام باید دیده شود تلاش می کند با در اختیار داشتن مجموعه تاریخ شفاهی از مادر خود- خدیجه افضل وزیری- و تبدیل آن به یک مجموعه ی مدون، این مهم را انجام دهد.کار تدوین و نگارش این مجموعه در سال ۱۳۵۱ شمسی توسط مهرانگیر ملاح صورت می گیرد و در سال ۱۳۷۵ با ویراستاری خانم افسانه نجم آبادی و آقای محمد توکلی طرقی ابتدا در شیکاگو و سپس در داخل ایران منتشر می شود.
این کتاب ۱۷۶ صفحه ای شامل یادداشت ناشر،پیشگفتار، مقدمه و سه فصل که بدنه ی اصلی کتاب است و یادداشت ها می شود. فصل اول این کتاب شامل اطلاعاتی درباره ی زندگی شخصی خدیجه افضل وزیری از دوران کودکی تا بزرگ سالی وی است که در هشت بخش شرح داده می شود. خدیجه افضل وزیری فرزند بی بی خانم استر آبادی که از فعالین زن در جنبش مشروطه بود و بعد ها با تاسیس مدرسه ی دوشیزگان به عنوان موسس اولین مدرسه ی دخترانه در ایران شناخته شد و موسی خان بود. خدیجه افضل وزیری در واقع لقب افضل را از آنجایی بدست آورد که زمانی که کودک بود و مدرسه ای برای دختران وجود نداشت که بتواند در آن به کسب علم بپردازد، مادرش – بی بی خانم استر آبادی- موهای او را تراشید و لباس پسرانه به تن وی کرد و با لقبی پسرانه خدیجه را همراه برادرانش راهی مدرسه کرد. البته این وضعیت به دلیل اعتراضات مختلف چندان دوام نیاورد و خدیجه افضل وزیری مجبور به ترک مدرسه شد. این جدایی سبب دوری او از علم نشد و مادر و پدرش با استخدام معمان مختلف ادامه ی این مسیر را در خانه برایش فراهم ساختند. خدیجه با تلاش های شبانه روزی در تمامی درس هایش به بالاترین سطح رسید و این فرایند تا زمانی که فرصت تاسیس مدرسه دوشیزگان توسط مادرش فراهم شد، ادامه داشت. در سال ۱۲۸۵ این مدرسه در فرمت یک مدرسه آمریکایی تاسیس شد و بی بی خانم به همراه دو دخترش هم مدیران و هم دبیران آن مجموعه بودند. بخش بعدی این فصل به ازدواج خدیجه افضل وزیری می پردازد. ازدواج او بر خلاف میل او با پسر دایی اش صورت می گیرد که بواسطه ی این ازدواج مجبور به مهاجرت به مازندران و دوری از خانواده می شود. ادامه ی این فصل شرح زندگی در مازندران و مواجه با شرایط سخت زندگی مانند وبا، آتشسوزی و بارداری های مکرر به صورتی که جایی بیان می کند “تمام مدت یا حامله بودم یا بچه شیر می دادم”، است تا زمانی که شرایط بد جسمانی بر او غلبه کرد و مجبور به بازگشت به تهران شد و مدت زیادی را به تنهایی به بزرگ کردن فرزندانش پرداخت.
نوشتههای مرتبط
فصل دوم این کتاب به صورت مختصری به شرح زندگی نگارنده ی کتاب یعنی مهرانگیز ملاح که آخرین فرزند خدیجه افضل وزیری است می پردازد. در این قسمت مهرانگیز به شرح مهاجرت های کوتاه و بلند خانوادگی ، زمان هایی که در خانه به تحصیل علم مشغول بود تا زمانی که به مدرسه رفت، ازدواج خواهرش، خاطراتی که خدیجه افضل وزیری از بی بی خانم استر آبادی تعریف می کرد و در نهایت زندگی زناشویی اش، می پردازد.
آخرین فصل این کتاب “پیوست ها و یادداشت ها” است که به کوشش افسانه نجم آبادی تنظیم شده است. این فصل در واقع مجموعه ای از مقالات و نامه نگاری هایی است که برخی از آنان توسط بی بی خانم و برخی از آن ها توسط خدیجه افضل وزیری در روزنامه ها و نشریات مختلف به چاپ رسیده اند. این مقالات و نوشته ها از آن جهت حائز اهمیت هستند که نه تنها در زمان خود پیشرو محسوب می شدند بلکه با تصویر واضحی که از وضعیت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن زمان به ما می دهند امکان تحلیل آن را افزایش می دهند. عناوین این یادداشت های در زیر آمده است:
“اعلان” (مجوز دبستان دوشیزگان)
“مکتوب یکی از نسوان”
“عریضه ی یکی از خواتین”( در پاسخ به شیخ فضل الله نوری)
مجلس
اخبار شهری
گزارش حبل المتین درباره ی مدرسه دوشیزگان
خبری از نشریه ایران نو درباره ی خانم افضل نوری
“بشارت”( افتتاح درستان پرورش دوشیزگان)
“در بیچارگی زنان”
“لایحه از معلم دستان پرورش دوشیزگان”
خبری درباره ی مدرسه ی پرورش دوشیزگان در نشریه شکوفه
“خبرچی”
“جواب خبرچی”
پاسخ به “شوهر خیالی شما”
“چرا یک نفر برای ۹ نفر زحمت می کشد؟”
“بعضی از آقایان دست پاچه شدند”
“در دنباله ی بالماسکه ی ادبی”
“مرد ها خیلی زرنگی می کنند”
مشخصات کتابشناختی:
ملاح،مهرانگیز (۱۳۸۵)،زنان پیشگام ایرانی، انتشارات شیرازه، تهران