رقص اُدیسی یکی از قدیمی ترین رقص های هند است که تاریخ آن را به بیش از دو هزار سال پیش نسبت می دهند. این رقص ترکیبی از جهان بینی موجود در مبانی نظری عرفانی و بروز جسمانی شیدایی و برانگیختن حواس انسانی و تجربه ی وجد و از خود بیخود شدن برای رسیدن به معنی واقعی هستی است. در نظر خود مجریان، این رقص آمیزه ای از مفاهیم متعالی مانند عشق، لذت، خلوص، جهان اولوهی و جهان زمینی است.
مانند بسیاری از رقص های جنوب هند، این رقص نیز یکی از فعالیت های مذهبی و وابسته به سنت دواداسی (Devadasi) است که در این جهان بینی افراد تارک دنیا، تمام حضور این جهانی خود را، وقف رقصیدن و عبادت می کنند. در این جهان بینی، ردپای اندیشه های برگرفته از بوداییسم، تانتریسم (آمیزه ای از بودایسم و اندیشه ی براهمایی)، شیوایسم و ویشنویسم دیده می شود.
نوشتههای مرتبط
نقش برجسته ها و مجسمه های سنگی موجود در معابد و غار ـ معبدهای سرزمین اُریشا در شرق هند شواهد اصلی دیرینگی تاریخی اُدیسی هستند. نقش برجسته های تپه ی ادایگیری (Odaigiri) در شرق هند، دیوارنگاره های دو معبد کُنارک (Konarak) و پوری (Puri) که معماری آنها متعلق به بیش از هزار سال پیش از میلاد مسیح است، فیگورها و حرکات این رقص را به خوبی به تصویر می کشند. یکی از قدیمیترین دیوارنگاره هایی که فیگورها و حرکات رقص اُدیسی در آنها ترسیم شده اند، مربوط به غار مانچاپوری (Mancapurigumpha) و غارهای رانیگومپ (Ranigumpha – معروف به غارهای مادر) در اودایاگیری (Udayagiri) است که قدمت آنها به بیش از دو هزار سال پیش از میلاد مسیح بازمی گردد. همه ی غارـ معبدهای منطقه ی اودایگیری، محل اسکان کسانی بوده که زندگی خود را تماماً صرف رقصیدن، که یکی از بارزترین گونه های عبادت به شمار می آمده، کرده اند. همانطور که در نخستین مقاله درباره ی کلیت رقص های هندی گفتیم، رقص های کلاسیک هندی در رساله ی بسیار قدیمی ناتیاشاسترا (Natyashastra) ثبت شده و توضیح داده شده اند و بر مبنای همین توصیفات و مقایسه ی آنها با نسخه های امروزی، تغییرات بسیار زیادی را در رقص هایی مانند کاتاک می توانیم ببینیم. اما با وجود دگرگونی های بسیار اجتماعی و اجرایی در دیگر رقص ها، اُدیسی یکی از معدود نمونه هایی است که بیشتر ویژگی های قدیم خود را حفظ کرده و حرکات و منطق رقص هنوز با توصیفات آمده در رساله ی مذکور مطابقت تمام دارد. در ناتیاشاسترا این رقص با نام «هدرا ماگادهی» توصیف شده که در دوران بعد به اُدیسی تغییر پیدا می کند.
اُدیسی به شکلی بسیار شاعرانه، در نهایت ظرافت و دقت در اجرای حرکات اجرا می شود. ااین رقص می تواند به صورت تک نفره یا گروهی، توسط زنان یا مردان رقصیده شود. البته بر طبق شواهد مکتوب، در گذشته تنها زنان رقصنده در دربار یا معابد مجریان آن بوده اند و از حدود شش قرن پیش مردان نیز در اجرای آن شرکت می کنند.
رقص اُدیسی یکی از دشوارترین و تکنیکی ترین رقص های شناخته شده ی هندی است و اجرای آن نیاز به تمرکز و تبحر بسیار دارد. بسیاری از بخش ها به منظور تکریم ایزدان بزرگ مانند شیوا است. رقصندگان بر این باورند که با کوبیدن کف پا بر زمین می توانند ایزدبانوی زمین را برای دریافت بخشش و برکت بیدار کنند. در واقع سنت رقص اُدیسی شیوه ها و گونه های متنوعی داشته و هر شیوه ویژگی های خاص خود را دارد. مثلا در مکتبی که رقص اُدیسی داستانی را روایت می کند، رقص به صورت گروهی اجرا می شود، از حرکات صورت و چشم ها بسیار استفاده شده و در بخش نهایی آن حرکات گوش رقصنده نیز به مجموعه فیگورهای بدن اضافه می شود. حرکت همزمان چشم و گوش در این سبک نشان دهنده ی رها شدن، نیوشا (شنوا) شدن و بینا شدن است و در واقع ارجاعی است به وجه عرفانی رقص که در نهایت فرد را به تعالی و آگاهی از جهان و آزادی روح می رساند.
در هر ترکیب از نظر تعداد و جنسیت رقصندگان و موقعیت اجرایی، رپرتوار خاصی از نظر موسیقی و حرکات انتخاب می شود. مثلا در یکی از نمونه های اُدیسی به نام پالاوی (Pallavi)، تمرکز اصلی بر بازسازی فیگورهای مجسمه های معابد است که به همراه شعرهای عارفانه و حرکات اصلی بر گردن، سینه و پاهای رقصنده اجرا می شود. در رقص دو نفره ی متشکل از یک زن و یک مرد رقصنده، روایت و موسیقی از رپرتوار روایی ایزد کریشنا و همسرش رادا انتخاب می شود. در هر اجرا یک یا دو شعر به زبان سانسکریت خوانده می شود. این اشعار را آشتاپادی (ashtapadis) می نامند و بیشتر آنها از کتاب گیتا گویندا (Gita Govinda) و برگرفته از داستان ها و صحنه های عاشقانه ی بین ایزد کریشنا و همسرش رادها است و با استفاده از فیگورهای مختلف و حرکات نشانه ای مشخص، احساسات رد و بدل شده بین آنها، با حرکات توصیفی نشان داده می شود. بر طبق یک قاعده ی کلی ذکر شده در کتاب ناتیاشاسترا، بدن به سه قسمت تقسیم می شود : سر، پیکره ی بالاتنه و پایین تنه و توضیح داده می شود که تلفیق حرکات موزون این سه بخش است که می تواند در کنار هم، احساسات آدمی و مفاهیم مشخص را را توصیف کند و نشان دهد. این قاعده ی تقسیم بندی بدن به سه بخش را تریبهانگ (tribhang) می نامند. جامه ی رقصنده ی اُدیسی معمولا در طیف قرمز و گاه سبز رنگ است. رقصندگان زن، تاج قوسی شکلی از جنس نوعی خیزران خم شده و آراسته با گل های ریز یاس بر سر می گذارند. رقصندگان اُریسی به هنگام رقص دو دستبند، گردنبند و گوشواره های از جنس نقره را در بر می کنند. این آرایه های نقره باید با تکنیک خاصی از مفتول های بسیار نازک نقره (مانند نقره های ملیله کاری در ایران) ساخته شده باشند. موسیقی همراهی کننده ی رقص اُدیسی یکی از شاخه های اصلی موسیقی کلاسیک هند، و نوعی موسیقی بسیار خاص به نام «موسیقی اُریسی» است. این نوع موسیقی ترکیبی از موسیقی کارناتیک و هیندوستانی است و ویژگی اصلی آن خواندن ریتم ها و شعرهای مخصوص، با سرعت بسیار بالا به زبان است. این خوانش مشخص و ویژه ی اُدیسی در قالب ادوار ریتمیک نه، ده یا یازده تایی خوانده می شود و ابتدای هر دور با اکسانی بسیار قوی تر از دیگر ضربه ها توسط رقصندگان و نوازندگان مشخص می شود. برای اجرای ملودی ها نیز از راگاهای مشخصی استفاده می شود و به غیر از راگاهای مشخص شده نمی توانند از مدهای دیگر استفاده کنند. برای نواختن موسیقی اُدیسی از یک تنبورا و طبلا استفاده می شود.
آموزش این رقص در گذشته بیشتر در میان خانواده یا افراد مقیم معابد انجام می شده است. دختران این رقص را از مادران یا معلمان خود می آموختند و پسربچه هایی که در منطقه ی اُریشا وقف معابد می شدند نیز تحت آموزش رقصندگان قرار می گرفتند. اما امروزه این نظام دگرگون شده و کلاس های منظم و شکل گرفته ی مشخصی در اریشا و شهرهای بزرگ هند، اُدیسی را آموزش می دهند. از نظر اجتماعی اُدیسی فراز و نشیب های بسیاری را پشت سرگذاشته است و در دوران استقلال هند که بسیاری از سنت های کهن بازسازی شدند، این رقص نیز بیش از پیش شناخته شد و مورد توجه قرار گرفت. اما این تغییر وضعیت تنها مربوط به وجه اجتماعی و آموزشی اُدیسی نبوده و بسیاری از وجوه اعتقادی و معنوی این رقص نیز امروزه فراموش شده و بیشتر وجه نمایشی و گاه اهمیت تاریخی آن باقی مانده است.
⃰ با تشکر از ملودی میشل بابت در اختیار گذاشتن عکس، و از لویز مولت و سینا غفاری بابت قبول کردن مصاحبه ی تلفنی و بازخوانی متن.
کتابشناسی
Fédéric, Louis (2010), La danse sacré de l’inde, Edition Chqriot d’Or, France.
Pasricha, Avinash (2003) : La danse classique indienne : une tradition en transition, Editions de Lodi, France.
Rangaradjou, Kamini (2010): Bharata Natyam : La danse classique du sud de l’Inde, L’Harmattan.