انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

در مناقب عدد چهل…!

با خوشحالی و تشکر از همه کسانی که در کرگدن می‌نویسند و در انتشار این نشریه زحمت فراوان می‌کشند و خوانندگان عزیز و علاقه‌مند به مناسبت انتشار چهلمین شماره کرگدن. نکته‌ای به نظرم رسید که هیچ ربطی به کار مطبوعاتی و خاطره‌نویسی ندارد. تنها دلیل بیان این مطلب تکرار عدد چهل و خاصیت موهوم آن در مجموعه روایتی است که در دنیای سیاست زده خطی موجب انبساط خاطره خوانندگان به مناسبت انتشار شماره چهل کرگدن و شخص سیدعلی میرفتاح خواهد شد.

در حاشیه محله قدیمی عودلاجان و در محدوده کلیمی‌نشین خیابان مصطفی‌ خمینی (سیروس سابق) حامی عمومی قدیمی وجود دارد که هر چند هنوز پابرجاست ولی مورد استفاده نیست و کم و بیش متروکه شده است، این حمام دارای دو بخش مردانه و زنانه بود که به‌طور معمول قسمت زنانه فعال‌تر از قسمت مردانه به نظر می‌رسید، بنیه‌دار قسمت زنانه خانمی بود که علاوه بر مسئولیت جامه‌داری بادیه مسی مخصوصی داشت که آن را «طاس چهل کلید» می‌گفتند…»

از روزگار قدیم باوری خرافاتی که گلین خانم بنیه‌دار هم به آن دامن می‌‌زد در حوالی حمام وجود داشت که «طاس چهل کلید» مشکل‌گشای بعضی مشکلات است برای اجرای هدف کمی آب در طاس می‌ریختند و آن را می‌گرداندند و بعد بر سر مراجعان خالی می‌کردند، زنانی که زایمان آنها بعد از ازدواج به تاخیر می‌افتد و یا نازا بودند و دخترانی که سن آنها از دوران خواستگاری می‌گشذت یا زنانی که فکر می‌کردند زیر سر شوهرهایشان بلند شده و در فکر تجدیدفراش هستند و سعی می‌کردند همسرانشان را به راه راست بیاورند از مشتریان دائمی گلین خانم بودند، صاحبان حمام در این کار سودی نداشتند و آن را موجب بی‌آبرویی و دردسر خود می‌دانستند و با گلین خانم ناسازگاری می‌کردند اما او پنهان از نظر دیگران و قول قرارهای پنهانی با مشتریان به کار خود ادامه می‌داد و همین پنهانکاری برای مراجعان ساده‌لوح جاذبه بیشتری داشت.

معلوم بود که برای مراجعان بی‌شمار آب «طاس‌ چهل کلید» هیچ مشکلی را حل نمی‌کرد و همه مراجعان به‌عنوان آخرین راه‌حل ممکن آن را آزمایش می‌کردند. و اگر بعضی مراجعان ناراضی به گلین خانم مراجعه می‌کردند جواب همیشگی او این بود که حتما نیتشان پاک نبوده و مشتری را بدهکار هم می‌کرد.

در این گیر و دار کافی بود یک مورد تصادفا به نتیجه سریده و پیکان گلین خانم به هدف خورده باشد، آن وقت تمام محل پر می‌شد از گفت‌وگوی زن‌ها و حتی مردها و تاثیر آب چهل کلید به‌عنوان حلال مشکلات کودکان گلین خانم رونق بیشتری می‌گرفت.

چرب‌زبانی و تردستی و اغوای دیگران انصافا بخشی از موقعیت او بود، چند کلامی به زبان فارسی ترکی- عربی و عبری در هم قاطی می‌کرد که هیچ معنایی نداشت و آن را رمز کار خود اعلام می‌دانست. سال‌ها پیش یک زوج نسبتا جوان به حمام مراجعه کرده و مشکل خود را در میان می‌گذارند گلین خانم طبق معمول شوهر را بیرون حمام نگاه می‌دارد و با همسرش صحبت می‌کند، زن جوان می‌گوید بیش از ۱۰ سال است ازدواج کرده‌ایم و بچه‌دار نمی‌شویم و آرزوی فرزند داشتن مشغله‌فکری دائمی ما دو نفر زن و شوهر شده، گلین خانم بعد از دریافت حق‌العلاج خود «طاس چهل کلید» را با همان رسم و رسوم به کار برده آب آن را بر سر زن می‌ریزد و او را مرخص می‌کند، شگفت اینکه بعد از مدتی آنها صاحب فرزند می‌شوند و زوجین برای تشکر به گلین خانم مراجعه می‌کنند و گلین خانم بازارگرمی خود را دوچندان می‌کند.

معجزه طاس چهل کلید برای ما جوان‌ها باورنکردنی بود، دوستی داشتیم که سال دوم دانشکده پزشکی بود و ما او را آقای دکتر می‌گفتیم او با قاطعیت می‌گفت آب چهل کلید هیچ مشکلی را حل نمی‌کند. بعد از پافشاری ما با هم تصمیم گرفتیم به یک آدم عاقل و بزرگ‌تر مراجعه کنیم، روبروی حمام پزشکی بود که جان به جان آفرین تسلیم کرده ولی تابلوی مطبش هنوز باقی است.

با دوست دکترمان ۳ نفری به مطب پزشک مراجعه کردیم و تردیدهای خود را با او در میان گذاشتیم، پیرمرد با آنکه موضوع را از قبل به او گفته بودند و آن را می‌دانست به حرف‌های ما با صبر و حوصله گوش کرد و در سکوت ما، با کمال آرامش گفت…!

اول اینکه مشیت الهی هر چه بخواهد همان است مگر نمی‌دانید سارا همسرحضرت ابراهیم در نود سالگی صاحب فرزند شد دوم اینکه اگر زن و شوهر جوان باشد ده، دوازده سال برای تاخیر باردار شدن خیلی نگران‌کننده نیست، سوم اینکه تاثیر روانی کار گلین خانم را دست‌کم نگیرید گاهی مشکل بارداری به دلیل بحران‌های روحی مختلف روی می‌دهد آب چهل کلید شاید موجب رفع بحران روانی اجتماعی زوج مذکور شده باشد.

در نهایت بعد از انقلاب اسلامی- حمام بسته شد و گلین خانم به رحمت خدا رفت و طاس چهل کلید را فرزندان او با خود بردند.

این مطلب در چارچوب همکاری انسان شناسی و فرهنگ و مجله «کرگدن» منتشر می شود و آقای هارون یشایایی آن را برای بازنشر در اختیار ما قرار داده اند.