آنچه مسلم است اینکه فرهنگ سوگ شیعی، که نقشی حیاتی و محوری در فرهنگ جامعۀ شیعی دارد، بسیار کمتر از حدواندازۀ خودش، مورد توجه محققان بوده است. بخشی از این کاستی و فقر پژوهشی در این زمینه، ناشی از واکنشهای تند دینداران به پژوهشهای علوم اجتماعی و تهمتهای بیروای ارتداد و… به محققان است و بخشی هم ناشی از بیتوجهی محققان به این موضوعات. این تفکر غلط وجود داشته است که این موضوعات مردمی چندان ارزش پژوهش حرفهای آکادمیک ندارند. تعصب خشک برخی از افراد بههمراه خودشیفتگی برخی محققان در دو سوی مختلف، همزمان سبب تعلیق و بیتوجهی گسترده به ابعاد و دلالتهای جامعهشناختی و انسانشناختی فرهنگ سوگ شیعی شده است.
فرهنگ امروز/ فاطمه شمسی: فرهنگ سوگ شیعی تلاشی است میانرشتهای که گروهی در راستای شناخت و معرفی روشمند و علمی آیینها و رسوم عزاداری و مقولات مرتبط با آنها کار تدوین و نگارش آن را از پاییز سال ۱۳۸۹ آغاز کرده که تا زمستان ۱۳۹۴ ادامه داشت. تمرکز اصلی این دانشنامه، بر شناخت مقولهی عزاداری مذهبی شیعیان در کشورهای مختلف (با تأکید ویژه بر ایران) است. دکتر جبار رحمانی از همکاران در گفتوگویی با فرهنگ امروز در باب این پروژه سخن گفت.
نوشتههای مرتبط
*با توجه به اینکه اثر فوق در فرم دانشنامهای (encyclopedia) تألیف و گردآوری شده و در مقدمه اشاره شده است که مخاطب خاص آن، دانشجویان، طلاب و پژوهشگران هستند و بنا بر تحدید موضوعی و جنبۀ تخصصی در نظر گرفتهشده، این اثر یک دانشنامۀ موضوعی (subject-specific encyclopedia) و نه یک دانشنامۀ عمومی (General encyclopedia) به حساب میآید. بنابراین انتظار میرود مقالات آن عمیقتر، با جزئیات بیشتر و مفصل باشد. این نوع دایرهالمعارفها میبایست شامل کتابشناسی نسبتاً مفصل و فهرست مآخذ و منابع باشد. با توجه به این نکات، کتاب را چگونه ارزیابی میکنید؟
به اهمیت این کتاب باید از چند وجه توجه کرد. وجه اول خصلت جمعی و گروهی بودن آن است. تاکنون آثاری که در این زمینه وجود داشتهاند، حسب تلاشهای فردی برخی محققان تألیف شدهاند و بیشتر مبتنی بر ذوق شخصی و منابع در دسترس آن محقق بودهاند. لذا محدودیتهای خاصی در نوشتن، تنظیم و انتشار اثر داشتهاند. وجه دوم این اثر اصل جامعیت آن است که در حوزههای مختلف هنری، مردمشناختی، تاریخی و ادبی و… سعی کرده این موضوع کلیدی فرهنگ شیعی را مورد مداقه قرار بدهد. لذا تلاش شده این موضوع از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار گیرد. هرچند این جامعالاطراف بودن بهواسطۀ محدودیتهای منابع مالی و محققانی که فرصت همکاری داشته باشند، محدودیتهایی هم ایجاد کرده، اما در نهایت توانسته است نگاه نسبتاً جامعی برای اینکار و این حوزۀ مطالعاتی فراهم کند. نکتۀ کلیدیتر و مهمتر در وجه سوم این اثر آن است که بهدلیل تأکید بر ابعاد مختلف، رویکردی میانرشتهای در تدوین و تألیف این اثر شکل گرفته است. این امر در تیم ویراستاری و همچنین در مداخل مشترک که توسط دو یا سه مؤلف تألیف و تدوین شدهاند، خود را نشان داده است. نگاه میانرشتهای و ارزیابیهای انتقادی از منظرهای مختلف به مسئله، در نهایت موجب نوعی غنای تحلیلی و تألیفی در این اثر شده است. البته نمیتوان ادعای جامعیت تام داشت، اما شروع یک رویکرد میانرشتهای در تألیف این فرهنگنامه، حرکتی بسیار مطلوب و ضروری برای مطالعات دینی در ایران است.
وجه چهارم این مجموعه، جوان بودن محققان است. علاوه بر حضور محققان باسابقه تلاش شد که از محققان جوان صاحبقلم برای نوشتن در این مجموعه فرهنگنامه نیز دعوت به عمل آید. لذا «فرهنگ سوگ شیعی» علاوه بر آنکه از محققان مختلفی در سنین مختلف استفاده کرده، تلاش کرده است شبکهای از محققان حوزۀ عاشوراپژوهی و فرهنگ سوگ شیعی را نیز ایجاد کند. مخاطبان با نگاهی به مداخل میتوانند به این اطلاعات اولیه دست پیدا کنند که در زمینههای دیگر مطالعات فرهنگ شیعی و عاشورایی، چهکسانی صاحبقلم و در حال تألیف هستند. به همین سبب، شبکهای از محققان که بهواسطۀ این اثر شکل گرفتهاند، قابل تقدیر است و همت و تلاش سرویراستار محترم برای انجام این مهم و ایجاد این شبکه از محققان، بسیار ستودنی و قابل احترام است. آنچه البته در موفقیت این اثر هم اهمیت بسیاری داشت، دغدغهها و علاقهها و پشتکار سرویراستار محترم برای این کار بود که در نهایت در این اثر وزین به بار نشست.
وجه پنجم و مهم دیگر این اثر، فرایندی و دورهای بودن آن است. به این معنا که قرار نیست این اثر تکرار نشود، بلکه آنچه سرویراستار تأکید دارد و مورد تأیید و تأکید تیم ویراستاری هم بوده، انتشار دورهای این اثر با بازبینی و تکمیل و حک و اصلاح آن است که نوعی پویایی و خلاقیت برای این اثر ایجاد میکند تا بتواند علاوه بر لحاظ کردن استانداردهای زمانه، به موضوعات جدید و نتایج پژوهشی جدید نیز دسترسی داشته باشد.
*با توجه به خطمشی ذکرشدۀ سرویراستار مبنی بر رعایت اختصار، به نظر میرسد در استفاده از منابع دستاول و مرجع نیز کمال اختصار و ایجاز به کار گرفته شده است. حتی در برخی از مدخلها تنها از یک منبع برای کل مقاله استفاده شده است.
هدف اصلی این دایرهالمعارف تدوین مجموعهای از تعاریف و توضیحات قابل اجماع در میان پژوهشگران و تلاش برای ایجاد نوعی انسجام محتوایی در پژوهشهای این زمینه است. به همین دلیل، تلاش شده از منابع اصلی در همۀ موارد استفاده شود. صرف کمیت منابع اصلی بیانگر اصالت اثر نیست، بلکه هدف اصلی، آشنا ساختن مخاطب با تعاریف و توضیحات قابل اجماع است که البته در بخش «منابع بیشتر» هم سایر منابعی که به مخاطب میتوانند کمک کنند، معرفی شدهاند. لذا قاعده برمبنای کفایت منابع است. گاه این منابع بسیار مفصلاند و گاه مختصر. مسئلۀ اصلی آن است که منبع مورد ارجاع، کفایت لازم برای توضیح آن مدخل را داشته است.
*چرا منابع بهکارگرفتهشده و منابع ذکرشده برای مطالعات بیشتر در اکثر مداخل، منابع دستچندم هستند، درصورتیکه یکی از کاربردهای دانشنامۀ تخصصی، آشنایی پژوهشگر با منابع دستاول در این زمینه و همچنین معرفی منابع بهروز و دردسترس است؟
نمیتوان چنین ادعایی را پذیرفت. در این اثر، هم از منابع دستاول و هم از منابع دستدوم استفاده شده است. ضمن اینکه منبع دستدوم بودن، دال بر بیاعتباری نیست. در تمام مداخل سعی شده است منابع دستاول نیز مورد ملاحظه قرار گیرد. آنچه این اثر بهدنبال آن بوده، ارائۀ تصویر روشن و دقیق و البته مختصر از مطالعات و موضوعات مورد نظر در این زمینه است. لازم است مدنظر داشته باشیم که این کتاب، یک پژوهش دستاول تاریخی نیست، بلکه فرهنگنامه و دایرهالمعارفی است که محققان صاحبنام در این زمینه، جهت ساماندهی به پژوهشهای مرتبط با فرهنگ سوگ شیعی، آن را تدوین کردهاند. لذا نوعی جمعبندی از تحقیقات موجود و نظرات صاحبنظران مختلف در این عرصه است.
*ازآنجاکه دانشنامه جزء آثار مرجع به حساب میآید و با توجه به تأکید سرویراستار بر دقت و رویکرد علمی در نوشتن دانشنامه، چرا از ارجاع درونمتنی خودداری شده است، درحالیکه این امر از سندیت مقاله بهشدت میکاهد. برای مثال، در بسیاری از مداخل، مشخص نشده که نظر بیانشده نظر نویسندۀ مقاله است یا متعلق به نویسندۀ خاصی است.
شرایط نشر و حجم کار، مستلزم جلوگیری از حجم انبوهی از ارجاعدهیها بود. البته باید بر این نکته تأکید کرد که هرگونه دایرهالمعارفی در نهایت بیانگر روایت مؤلفان از آن حوزۀ مطالعاتی است. لذا آنچه توسط مؤلف بیان شده، حتی به نقل از دیگران، دال بر نظرات و دیدگاههایی است که مؤلفان آن را مناسب تلخیص و ترویج در دایرهالمعارف تشخیص دادهاند. ضمن اینکه این مسئله در لحن و قلم مؤلفان مشخص است که این مطلب از زبان چهکسی است.
*از ویژگیهای دانشنامه استفاده از منابع علمی و معتبر است. لذا استفاده از منابع غیرعلمی و دمدستی نظیر همشهریآنلاین، خبرگزاری ایسنا، خبرگزاری ایبنا، بهعنوان مأخذ در پارهای از مداخل، محل پرسش است. همچنین در مواردی که با کمبود و یا نبود منبع کتابخانهای دستاول مواجهیم، از مشاهدات و تجربیات نویسنده استفاده شده است. اکتفا به مشاهدات نویسنده در برخی مداخل، با توجه به تأکید بر رویکرد نظری و علمی، نیازمند توجیه است.
گستردگی فرهنگ سوگ در جامعۀ اسلامی و شیعی بسیار زیاد است. در مقابل، پژوهشهای تخصصی در این زمینه، بالأخص در داخل این جوامع شیعی، بسیار معدود و محدود است. لذا در برخی موارد که هنوز پژوهش آکادمیک خاصی در دسترس نیست، نمیتوان از طرح موضوع و ارائۀ توضیح اولیه در آن زمینه امتناع کرد. به همین دلیل، در این اثر بزرگ، تلاش شده است علاوه بر منابع مکتوب، از پژوهشهای میدانی و گزارشهای توصیفی هم استفاده شود. ضمن اینکه همانطور که سرویراستار محترم در مقدمه گفتهاند، این اثر قطعاً در دورههای زمانی خاصی، مورد بازبینی خواهند بود. این روند بازبینی دورهای فرصتی خواهند بود برای تکمیل و توسعۀ مباحث در حیطۀ مطالعات فرهنگ سوگ. طرح موضوعاتی که منبعی جز مشاهدات محققانه ندارند، خود میتواند دریچهای برای ایجاد روندهای جدید مطالعاتی در این زمینهها باشد و در مراحل بعدی، موجب بسط و توسعۀ آن مداخل شود. لذا باید دقت کرد که منبع یک پژوهش صرفاً منابع مکتوب قبلی نیستند، بلکه منابع حاصل از مشاهدات شخصی و میدانی نیز جزئی از کار هستند؛ بهویژه زمانی که درباب موضوع مورد نظر هنوز پژوهش آکادمیکی صورت نگرفته است. این موضوع از یکسو دال بر گستردگی فرهنگ سوگ شیعی است و از سوی دیگر، دال بر غفلت محققان دانشگاهی در پرداختن به این مسئله. لذا لازم است در حد امکان و حتی با منابع بسیار محدود اولیه، موضوعات مهم مغفول نیز مطرح و معرفی شوند.
*با توجه به دقت در تفکیک موضوعات و توجه به جزئیات و مفاهیم تخصصی، جای بسی شگفتی است که در پارهای موارد، برای مثال، در مورد اشخاص، در کنار چلکوفسکی، از آوردن پژوهشگران سرشناسی چون جابر عناصری و در مبحث اماکن، از آوردن مکانهای مهمی نظیر سقاخانه بهعنوان مدخل، غفلت شده است.
به نظرم (البته نظر دقیق سرویراستار را نمیدانم) در انتخاب اشخاص محقق مطرح، با توجه به محدودیتهای اثر، ملاک اصلی ملیت آنها نبوده، بلکه اثرگذاری آنها و پژوهشهایشان در این حوزۀ مطالعاتی مطرح بوده است. لذا طرح اینگونه دعاوی مجادلهبرانگیز درباب ملیت محققان، ره بهجایی نخواهند بود. ملیت لزوماً ملاک اعتبار نیست. ضمن اینکه محققان داخلی متعددی در این زمینه معرفی شدهاند و محققان خارجی مهمی هم از قلم افتادهاند. لذا آنچه اهمیت دارد، روند توسعهای معرفی محققان و آثار و نتایج علمی برجسته در این حوزه است که قطعاً در ویراستهای بعدی این اثر مورد ملاحظه قرار خواهند گرفت.
*و نکتۀ پایانی؟
من بهعنوان یکی از همکاران این مجموعه در بخش فرهنگ و مردمشناسی (رویکردهای علوم اجتماعی)، به نظرم این اثر قابلیتهای زیادی دارد. البته نمیتوان منکر انتقادات علمی به اثر شد که همۀ این انتقادات قطعاً در ویراست بعدی اثر، موجب ارتقای کیفیت و محتوای آن خواهند شد. ما هنوز در مطالعات علوم اجتماعی (جامعهشناسی، مردمشناسی، مطالعات فرهنگی، روانشناسی، زبانشناسی و نشانهشناسی) درباب این موضوع، نهتنها با کمبود، که با فقد منابع مواجه هستیم و بهدلیل اختلاط فرهنگ دینی و فرهنگ پژوهشی، هنوز بسیاری از پژوهشها نه در گفتمانهای علمی، که در گفتمانهای کلامی و دینی انجام میشود و در بسیاری از موارد، متنهایی که بهعنوان جامعهشناسی، مردمشناسی و روانشناسی فرهنگ عاشورا منتشر شدهاند، صرفاً نام علوم اجتماعی را یدک میکشند. لذا در این اثر سعی شده است به کمک محققان این حوزهها، تدقیقی حداقلی در درک علوم اجتماعی از فرهنگ سوگ شیعی معرفی شود تا بتوان مبانی اولیۀ قابل اجماعی را برای محققان علاقهمند فراهم کرد. خودآگاهی به تأثیر و نفوذ رویکردهای دینی در مطالعات علوم اجتماعی، میتواند مانع سوگیریهای غیرعلمی در اثر شود.
آنچه مسلم است اینکه فرهنگ سوگ شیعی، که نقشی حیاتی و محوری در فرهنگ جامعۀ شیعی دارد، بسیار کمتر از حدواندازۀ خودش، مورد توجه محققان بوده است. بخشی از این کاستی و فقر پژوهشی در این زمینه، ناشی از واکنشهای تند دینداران به پژوهشهای علوم اجتماعی و تهمتهای بیروای ارتداد و… به محققان است و بخشی هم ناشی از بیتوجهی محققان به این موضوعات. این تفکر غلط وجود داشته است که این موضوعات مردمی چندان ارزش پژوهش حرفهای آکادمیک ندارند. تعصب خشک برخی از افراد بههمراه خودشیفتگی برخی محققان در دو سوی مختلف، همزمان سبب تعلیق و بیتوجهی گسترده به ابعاد و دلالتهای جامعهشناختی و انسانشناختی فرهنگ سوگ شیعی شده است. در نتیجه، این اثر توانسته است با در کنار هم قرار دادن این نگاهها، رویکردی میانرشتهای و چندرشتهای در مطالعۀ فرهنگ سوگ شیعی را نشان دهد تا مانع از آن شود که متون کلامی صرفاً با یک کلمه در عنوان، بهعنوان جامعهشناسی فرهنگ عاشور شناخته شوند یا بالعکس. در واقع این اثر کمک میکند که محققان جامعهشناسی از حریم گفتمان علمی خود خارج نشوند و بحث کلامی نکنند. این ایضاح گفتمانهای علمی در این زمینه، هرچند بهطور کامل و بدون نقص انجام نشده است، اما یک ضرورت و فوریت در جامعۀ دانشگاهی و پژوهشگران ما هست و خواهد بود. تفکیک منظر تاریخی، دینی، جامعهشناختی و… یکی از ضروریات بسیار حیاتی در سنت پژوهشی عاشوراپژوهی است. این اثر گامی است در این راستا.
این گفتگو در فرهنگ امروز در تاریخ ۱۷ مهر ۱۳۹۵ منتشر شده است.