انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

درمسیر آفتاب تابان: مسیح باز مصلوب*

نوشته کلمان بوندو برگردان رویا شریفیان

 

نیکوس کازانتزاکیس (هراکلیون ١٨٨٣- فریبورگ ١٩۵٧) نویسنده ای پرسخن با آثار متعددی در زمینه های مختلف (مقالات ادبی، رمان، ، شعر) که شهرتش به سبب دو اثر است. یکی زوربای یونانی و دیگری آخرین وسوسه مسیح که روایت سینمایی آن ساخته مارتین اسکورسیسی در سال ١٩٩٨ جنجال آفرین بود.مسیح باز مصلوب که در سال ١٩۴٨ منتشر شده بود با یک ترجمه جدید عرضه گردیده است.این اثر به سیاق دو اثر قبلی نویسنده، آمیزه ای است از روایت واقع گرایانه و تمثیل های شاعرانه و اساطیری.

 

« پرندگان شب، در پی غریزه و گرسنگی فریاد بر میآورند . اولین ستارگان، بزرگترین آنها، از طاق الهی معلق اند.»

 

رمان با بازی ماسک ها شروع می شود. حوالی سالهای ١٩٢٠ الی ١٩٢٢ ، در زمان جنگ یونان و ترکیه، ساکنان آبادی کوچک لیکورویسی واقع در آسیای صغیر، برای باز آفرینی شخصیت های انجیل فرا خوانده شدند که در سال آینده در مراسم آیینی عید پاک ارتدکس ها آن را اجرا کنند. تقسیم نقش ها در همان جا و در مقابل چشمانمان صورت گرفت.نقش حواریون را به یاناکوس مستخدم، کوستانتیس کافه چی و میشلین پسر ارباب سپرده شد. بیوه کاترینا در نقش ماری مادلن و پانایوتیس دائم الخمر در نقش یهودا قرار گرفتند و بالاخره چوپان جوان مانولیوس، در نقش مسیح ظاهر گردید.اوضاع به خوبی پیش میرفت تا زمانی که یک گروه پناهنده یونانی که توسط ارتش ترکیه از روستای خود رانده شده بودند به ابادی لیکورویسی میرسند.

 

آنها که در این تبعید به همراه راهنمایشان پدر فوتیس بودند و درخواست سرپناه و آذوقه کردند:
« سه ماه آزگار است که ما با پای پیاده مسیر را طی می کنیم در حالی که گرسنه و بیمار و تحت تعقیب هستیم. خیلی از ما در نیمه راه جان دادند و ما آنها را به خاک سپردیم و با باقی بازماندگان به راهمان ادامه داده ایم ».

 

ولی ریش سفیدان آبادی ومردم عادی – در اثر ترس – آنها را از خود راندند و آنها تصمیم گرفتند در آن حوالی در بالای کوه ساراکینا اطراق کنند.
رمان با تلاش مانولیوس مسیح وحواریون برای دفاع از ستمدیدگان و بر علیه نظم موجود ادامه پیدا می کند. « مردان کلیسا و قدرت می توانند مرا نفرین کنند ولی شما ای کشیشان، این شمائید که مسیح را مصلوب کردید واگر او به زمین بازگردد، دوباره او را مصلوب خواهید کرد».

 

و در این اثنا، جامعه کوچک لیکورویسی بر اثر ظهور اختلافات از هم پاشیده شد. جنگ برادر کشی بین دو گروه دشمن، رفته رفته بازتابی به شدت سیاسی پیدا کرد.
« اکنون تمام اموال را اشتراکی خواهیم کرد، دیگر مال من و مال تو وجود ندارد. نه نرده ای، نه قفلی و نه صندوقی. در این جا همگی ما کار خواهیم کرد و همگی غذایی برای خوردن خواهیم داشت ».

 

مسیح طغیان گر به مثابه نماد انقلابی جنگ طبقاتی در آناتولی شد. در واقع گروه تبعیدیان کوه ساراکینا، بلشویک های انقلاب اکتبر یا کلفت ها، مبارزین آزادیخواه در جنگ ١٨٢١ – مترجم جنگ استقلال یونان از امپراطوری عثمانی – و یا هایدوک ها که پانائیت ایستراتی دوست نزدیک کازانتزاکیس در آثارش به آنان پرداخته بود(١) را تداعی میکردند**.

 

نویسنده در رمان مسیح باز مصلوب، رویا ها ومبارزات مردمش را در مقابل تاریخ می ستاید وبا هیجان وافرو بدون تعصب آنرا مانند سرودی به دوزخیان زمین که همواره در تبعیدند، تقدیم میکند :
« و آن ها به راهشان ادامه میدهند در مسیر آفتاب تابان».

 

* اثر نیکوس کازانتزاکیس، ترجمه شده از یونانی به توسط رنه بوشه، نشر کامبوراکیس. پاریس. ٢٠١٧. ٢۴٨ صفحه.٢۵ یورو

** هایدوک ها یاغیان رومانیایی بودند که در دوران امپراطوری عثمانی به ستیز با ثروتمندان و تقسیم دارایی آن ها به مردم نیازمند شهرت داشتند. مترجم

١-
Cf. Panaït Istrati, Œuvres I, Phébus, Paris, 2006. Lire Sébastien Lapaque, « Panaït Istrati, roi des vagabonds », Le Monde diplomatique, juillet 2015.

 

این مطلب در چارچوب همکاری انسان شناسی و فرهنگ و «لوموند دیپلماتیک» منتشر شده است.