انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

درباره پرویز مؤید عهد

درباره پرویز مؤید عهد

معمار مصلا

محمد شمخانى

 

خیلی‌ها باور نمی‌کنند که دکتر «پرویز مؤید عهد» ۱۷ سال در ایران حضور دارد و از حضور او نه خبرى هست و نه آن‌چنان یادى. تنها می‌بینند که دیوارهاى سیمانى مصلاى بزرگ تهران در هیاهوى این شهر بی‌آغاز و انجام بالا می‌رود و کامل و کامل‌تر می‌شود و به «اقامت» نزدیک‌تر. پس پشت همه دیوارها و طراحى چشمگیر آن، اما چهره مردى پیداست که همت خاصى در احیاى معمارى ایران پس از اسلام داشته و دارد و نوآوری‌ها و نو گویی‌هاى او همراه با حفظ ظرایف و لطایف تاریخى و ملى زبانزد جامعه مهندسى و معمارى ماست……

 

– متولد اول اسفند ۱۳۰۸ تهران
– دکتراى معمارى از بوزار پاریس
– دکتراى شهرسازى از سوربن
– تدریس در دانشکده هنرهاى زیبا دانشگاه تهران ـ دهه چهل ـ
– رئیس دانشکده هنرهاى تزئینى ۱۳۵۲ ـ ۱۳۴۸
– دریافت نشان درجه اول معمارى از دانشکده سلطنتى انگلستان در سال ۱۳۴۲
– عضو هیأت هاى سیاست‌گذاری و داورى چهار بى ینال نقاشى قبل از انقلاب (۱۳۴۵ ـ ۱۳۳۹)
– عضو انجمن آثار ملى

آثار
– طرح محوطه نمایشگاه بین‌المللی تهران
– طرح نمایشگاه بین‌المللی کشاورزی با همکاری مرکز نمایشگاه‌های بین‌المللی انگلستان
– طرح مرکز تحقیقات شیمی دارویی و دارویی ایران
– طرح مدرسه سن‌لوئی با همکاری پروفسور لوکنت (استاد معماری دانشگاه بوزار پاریس)
– طرح مرکز علمی مخابرات دانشگاه تهران با همکاری مرکز تحقیقات علمی فرانسه (S.N.C.R)
– طرح ساخت مصلای امام خمینی[۱]
– طرح خاتم‌کاری تالار بزرگ ساختمان مجلس شورای ملی (میدان بهارستان تهران)
– طرح مرمت و بازسازی و تزئینات کاخ گلستان
– طرح ساختمان اداری وزارت آموزش‌وپرورش
– طرح یک مجتمع عظیم مسکونی در فرانسه
– طرح اکستانسیون و خوابگاه دانشجویان مدرسه البرز
– طرح نمای جنوبی ساختمان سازمان حج و زیارت
– طرح معماری فرودگاه آبادان
– همکاری در تهیه طرح کاتدرال (کلیسای جامع) … با گیوم ژیله
– همکاری در تهیه طرح و اجرای طرح شهرسازی حومه رم در سال ۱۹۸۰
– همکاری در اداره آتلیه امور تزئیناتی و طراحی کتاب‌های کودکان
– ساختمان درمانگاه بیماری‌های قلب و عروق در سیرجان
– عمار بخش اصلی مقبره امام خمینی (ره)

– در سال ۱۳۸۰ به‌پاس زحمات و تلاش خالصانه این استاد، نشان چهره‌های ماندگار از طرف سید محمد خاتمی، رئیس‌جمهوری اسلامی ایران به وی اهداء گردید.

خیلی‌ها باور نمی‌کنند که دکتر «پرویز مؤید عهد» ۱۷ سال در ایران حضور دارد و از حضور او نه خبرى هست و نه آن‌چنان یادى. تنها می‌بینند که دیوارهاى سیمانى مصلاى بزرگ تهران در هیاهوى این شهر بی‌آغاز و انجام بالا می‌رود و کامل و کامل‌تر می‌شود و به «اقامت» نزدیک‌تر. پس پشت همه دیوارها و طراحى چشمگیر آن، اما چهره مردى پیداست که همت خاصى در احیاى معمارى ایران پس از اسلام داشته و دارد و نوآوری‌ها و نو گویی هاى او همراه با حفظ ظرایف و لطایف تاریخى و ملى زبانزد جامعه مهندسى و معمارى ماست. بازگشت دوباره مؤید عهد به ایران شاید حاصل یک تصادف بوده باشد و شاید پیامد یک بررسى عمیق. داستان به سال ۱۳۶۶ برمی‌گردد و به وقتى که هنوز جنگ تحمیلى عراق دامن ایران را رها نکرده بود. یعنى زمانى که تصمیم به برگزارى کنفرانس بین‌المللی بازسازى مناطق جنگ‌زده گرفته می‌شود و بخشى از آن به دکتر «عطاءالله امیدوار» (معمار) واگذار می‌شود که امیدوار هم از فرصت استفاده می‌کند و با شناخت عمیقى که از مؤید عهد داشته و به دست آورده، پیشنهاد دعوت از او را به مهندس چمران (از شاگردان سابق مؤید عهد و از فارغ‌التحصیلان دانشکده معمارى هنرهاى زیبا) می‌دهد. او هم با کمال میل می‌پذیرد و همین زمینه‌ای می‌شود براى حضور دوباره این معلم و معمار بزرگ در ایران و انتقال تجربه‌های باارزش اش. متعاقب این حضور، مؤیدعهد درخواست تدریس در دانشکده هنرهاى زیبا را می‌پذیرد که بعد از مدتى چون نمی‌تواند خودش را با فضاى آموزشى بعد از انقلاب دانشکده هماهنگ کند و وفق بدهد، کنار می‌کشد. این کناره‌گیری مصادف می‌شود با یک مسابقه بین‌المللی براى طرح مصلاى بزرگ تهران و شرکت تعدادى از معماران، که هیچ‌کدام از طرح‌ها موردپسند واقع نمی‌شود و درنهایت از مؤید عهد براى طراحى این پروژه عظیم درخواست می‌گردد که او هم براى رسیدن به آرزوى دیرینه‌اش (ساختن یک مسجد) موافقت می‌کند.
مؤید عهد در روز اول اسفند سال ۱۳۰۸ در تهران به دنیا می‌آید و بعد از گذراندن تحصیلات ابتدایى و متوسطه براى ادامه تحصیل راهى فرانسه می‌شود.
این استاد مسلم معمارى که دستى قوى هم در طراحى دارد و گوش و هوش و شناختى غنى در موسیقى، در سال ۱۹۵۶ موفق به اخذ درجه دکترا با رتبه A از دانشکده هنرهاى زیباى پاریس (بوزار) می‌شود و به‌عنوان نفر اول، مدال «لورآتى» (بهترین دیپلم معمارى در سطح دانشگاه‌های فنى فرانسه) را دریافت می‌کند. دریافت دکتراى افتخارى معمارى (A.A.P.H.D) از دانشگاه سوربن به پاس خدمات فرهنگى و ارائه بهترین پایان‌نامه، موفقیت دیگرى است که او در فرانسه به دست می‌آورد.
همین‌ها و دیگر حرف‌ها و طرح‌های ارزنده این معمار برجسته باعث می‌شود که دانشکده سلطنتى انگلستان نیز در سال ۱۳۴۲ نشان درجه اول معمارى خود را به او اهدا کند. این داستان پرفراز و فرود که در جزئیات بسیار با کلی‌گویی من فرق دارد، با بازگشت مؤید عهد به ایران ادامه می‌یابد و آبستن حوادث حرفه‌ای دیگرى می‌شود. او در سال ۱۳۳۶ با سمت رئیس دفتر فنى اداره ساختمان‌های دانشگاه تهران مشغول به کار می‌شود و از سال ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۳ به عنوان دانشیار به تدریس علوم معمارى در دانشگاه تهران می‌پردازد و در سال ۱۳۴۳ با دریافت درجه استادى به آموزش دانشجویان دانشکده هنرهاى تزئینى مشغول می‌گردد. اصول عمومى ساختمان، تئورى معمارى و ارزش‌های زیبایى شناسیک در معمارى، تئورى شهرسازى و تاریخ معمارى ازجمله درس‌های پایه‌ای است که مؤید عهد در آن دوره تدریس می‌کند. چند سالى نمی‌گذرد که این استاد گران‌مایه به ریاست دانشکده هنرهاى تزئینى برگزیده می‌شود . مسؤولیتى که از سال ۱۳۴۸ آغاز و تا سال ۱۳۵۲ ادامه می‌یابد. این کلی‌ترین تصویر از یک دوره زندگى هنرمندى است که به قول دکتر امیدوار، دانشجویان ایرانى گاهى اوقات آثار او را در کتاب «پلانش» ـ که پروژه‌های عالى و ممتاز بوزار در آن چاپ می‌شد ـ می‌دیدند و به او می‌بالیدند. هنرمندى لاغراندام با چهره‌ای بسیار مصمم و بسیار جدى که وقتى از در شوخى درمی‌آید و به خاطره‌ای شیرین گریز می‌زند، هم بسیار دیدنى و هم بسیار شنیدنى و هم به‌یادماندنی است.
تصویرى که امیدوار از سال‌های اخیر اقامت مؤید عهد در ایران ترسیم می‌کند، تا حدودى تصویر تلخى است که حکایت از قدرناشناسی‌ها دارد. فرقى که میان ایده‌های این هنرمند و اجراى آن‌ها در مصلا پیش می‌آید، تحمیل یک کار تیمى که مؤید عهد تنها باید مدیریت آن را بر عهده می‌داشت، عقاید غیر کارشناسانه‌ای که مانع از اجراى دقیق ایده‌ها و طرح‌های او می‌شود و مسائل پیش‌بینی ناشده اى از این دست، شاید کمترین فشارى است که این معمار ارزنده در سال‌های اخیر و در کشور خود تجربه کرده و از سر گذرانده است. کسى که رد پاى او را مستقیم و غیرمستقیم در بسیارى از طرح‌ها و سازه‌های معمارى ایران می‌بینیم. طرح پاویون سفارت ایران در کانادا، طرح محوطه نمایشگاه بین‌المللی تهران، طرح نمایشگاه بین‌المللی کشاورزى با همکارى EXP لندن، طرح مرکز تحقیقات دارویى و شیمى دارویى ایران، طرح مدرسه سن‌لویی با همکارى پروفسور لو کنت (استاد معمارى بوزار)، طرح خاتم‌کاری تالار بزرگ ساختمان مجلس (بهارستان)، طرح مرمت و بازسازى و تزئینات کاخ گلستان، طرح ساختمان ادارى وزارت آموزش‌وپرورش و چندین طرح ادارى و مسکونى دیگر تنها گوشه‌ای از فعالیت‌های اوست که درنهایت به مصلاى تهران ختم می‌شود. در کنار این‌ها می‌توان به پژوهش‌های بنیادین مؤید عهد در معمارى ایران و جهان اشاره کرد که طعم سال‌ها تلاش، جست‌وجوگری، پیگیرى و ریاضت را با خود دارند و آماده انتشار هستند. انتشار این کتاب‌ها شاید بتواند بخشى از عدم حضور پیدا و پنهان این معلم فرزانه را در نظام آموزش معمارى ایران که در حال حاضر فاقد پشتوانه‌های فکرى و فلسفى لازم است، جبران کند.
مؤید عهد از آغاز پروژه عظیم مصلاى تهران، همان‌جا و در کنار کار زندگى می‌کند و حتى یک اتاق کوچک و محقر هم از خودش ندارد. بارها بوده که هنگام کار قلم از دستش افتاده و روانه بیمارستان شده و هزینه‌های درمانش را با حقوق ناچیزى که می‌گیرد خود تقبل کرده است. بارها هم پیش‌آمده که در حین کار و از روى عصبانیت نقشه‌ای را که با دست کشیده پاره کرده و دوباره به کشیدن آن پرداخته است و این براى کسى که بار یک پروژه عظیم ملى را تنهایى به دوش می‌کشد و مجبور است با تمام معایب آن بسازد و بدتر از همه، با عده زیادى کنار بیاید، واکنشى کاملاً طبیعى است.
طبیعى! براى کسى که بزرگ‌ترین جایزه معمارى فارغ‌التحصیلان مدارس معمارى را روزگارى از آن خود کرده است. جایزه‌ای موسوم به «روم» که بزرگانى چون «شارل گارنیه» ـ طراح اپراى پاریس ـ آن را دریافت کرده‌اند. مؤید عهد به‌عنوان تنها ایرانى در طول تاریخ معمارى چنین جایزه معتبرى را به خود اختصاص داده و اسمش را بر لوح بزرگان مدرسه بوزار پاریس براى همیشه حک کرده است.
و اما اگر بخواهیم باز به گوشه و گزارشی پراکنده از دیگر فعالیت‌های این هنرمند بپردازیم، باید اشاره‌ای کنیم به چهار دوره حضور مؤید عهد در هیأت هاى سیاست‌گذاری و داورى بى ینال هاى نقاشى پیش از انقلاب، عضویت در انجمن آثار ملى، همکارى با دفتر مهندسى «عبدالعزیز فرمانفرمایان» (طراح کاخ نیاوران، موزه فرش، استادیوم آزادى و…) و طرح جلدهاى مجله «مردم» که به اصرار «جلال آل احمد» صورت گرفته و از معروف‌ترین آن‌ها طراحى چهره صادق هدایت است. مؤید عهد همچنین سال‌ها شاگرد ابوالحسن خان صبا و بدیع زاده بوده و بزرگ‌ترین مجموعه صفحه‌های قدیم ایران را در اختیار داشته که به رادیو بخشیده است.
این‌ها همه تصویر پراکنده‌ای است از یک هنرمند که همه وجودش را ارزانى وطن خویش کرده و از گم‌شدن میان گذشته پرافتخارش پرهیز کرده و خلوت را بر جلوت، سکوت را بر هیاهو، سنت را بر بى هویتى، دانایى را بر نادانى، دل دادن را بر دل خواستن و شعور را بر شعار ترجیح داده است. کوچک‌ترین تصویر از این هنرمند را در مصلاى بزرگ تهران می‌توان دید که حضورش هرچند در انزوا و سکوت بر آنجا سایه انداخته است. شاید اگر انقلاب ۵۷ به‌نوعی باعث نمی‌شد که امثال مؤید عهد از ایران بروند و میان گذشته و امروز سرگردان بشوند، حالا ما حداقل چیزى که داشتیم دانشى عظیم درباره فرهنگ این سرزمین بود که بازشناساندن آن تنها پشتوانه براى ترقى و پیشرفت است. در غیاب این گنجینه‌ها، معمارى ما چه حرفى براى گفتن دارد و چه حدیثى براى شنیدن؟ این را باید از دانشجویان دیروز پرسید انگار کسانى که در کلاس‌های شلوغ این استاد شرکت می‌کردند و با دیدن سرخوشی و سرشارى او در برابر آفرینه هاى تاریخى و امروزى معمارى آرام می‌شدند و آرام می‌گرفتند. نمی‌دانم بعد از این براى دیدن مؤید عهد کجا باید رفت. به خانه سالمندان پاریس که تصمیم گرفته باقى عمرش را در آنجا بگذراند یا به مصلاى بزرگ تهران که سال‌های طلایى عمرش را در آن سپرى می‌کند. هر جا که باشد، فکر نمی‌کنم چیزى از ارزش بالا و والاى این معمار و معلم ارزشمند کم شود. مگر اینکه بخواهیم معمارى پر سابقه و باشکوه ایران را یکجا در برابر آخرین وسوسه‌های معمارى غرب قربانى کنیم.

 

– این مقاله ابتدا در مجموعه «مهرگان» و در جشن‌نامه مشاهیر معاصر ایران به سفارش و دبیری محسن شهرنازدار تهیه و منتشر شده است. پروژه مهرگان که در موسسه فرهنگی- مطبوعاتی ایران به انجام رسید؛ به معرفی نخبگان ایرانی متولد ۱۲۹۰ تا ۱۳۳۰ خورشیدی می‌پرداخت. بخشی از این پروژه سال ۱۳۸۳در قالب کتاب منتشر شده است.

– ویرایش نخست توسط انسان‌شناسی و فرهنگ: ۱۳۹۷
– آماده‌سازی متن: فائزه حجاری زاده
-این نوشته خُرد است و امکان گسترش دارد.برای تکمیل و یا تصحیح اطلاعات نوشته شده، به آدرس زیر ایمیل بزنید:
elitebiography@gmail.com