محمد شمخانى
شاید خیلیها فرازهاى زندگى این زن فرهیخته را به پاى فرودهاى خواسته و ناخواسته او در زندگى یک آدم کاردان و سیاست پیشه بدانند و قرار گرفتن در چرخه آن روزگار سپریشده که در پاسخ به این «خیلیها» باید اشاره به خیل عظیم زنانى کرد که به شکل بسیار سادهتر از این موهبات برخوردار بودهاند و هستند و به شکلى بسیار سطحى از کنار آن گذشتهاند و میگذرند……
متولد سال۱۳۱۸ هند
فوقدیپلم کتابدارى از سوئیس
فوقلیسانس کتابدارى از دانشگاه مک گیل کانادا۱۳۴۷
مسئول راهاندازی بخش فنى کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران۱۳۴۴ـ ۱۳۴۲
مدیریت کتابخانه دانشکده ادبیات و علوم انسانى دانشگاه تهران۱۳۵۰ـ ۱۳۴۷
تأسیس «گروه کتابدارى» در دانشکده علوم تربیتى۱۳۵۰
عضو شوراى کتاب کودک۱۳۴۲
رئیس و دبیر شوراى کتاب کودک
ایجاد کتابخانه در روستا، مناطق محروم و دوردست، اردوگاههای پناهندگان و کانون اصلاح و تربیت باهدف کتابدارى اجتماعى
راهاندازی کتابخانه فراگیر براى کودکان و نوجوانان باهدف کتاب براى همه
تألیف ۳کتاب «تشکیل کتابخانه در روستا، «مجموعه مقالات درباره کتاب و کتابدارى» و مدخل تاریخ شرق اسلامى
ترجمه «مدخل تاریخ اسلامی» اثر ژان سوواژ که بهعنوان کتاب سال ایران برگزیده شد
برنده جایزه کتاب سال جمهورى اسلامى ایران۱۳۶۷
از اعضاى اصلى گردآورندگان و نویسندگان فرهنگنامه کودکان و نوجوانان
تألیف بیش از ۸۰مقاله درزمینهٔ کتابدارى و… به زبانهای فارسى و انگلیسى
حضور، سخنرانى و داورى در بسیارى از رویدادهاى فرهنگى و جهانى مربوط به کتاب و کودک و اسلامشناسی و…
همسر وی مهدی محقق، رئیس هیئتمدیره انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران است و دو فرزند دارند.
نوشتههای مرتبط
تولد «نوشآفرین انصارى» را پدرش «عبدالحسین مسعود انصارى» که ژنرال قونسولى رضاشاه در هند بود، در سیهلا مرکزنشین تابستانى هند، در پاییز۱۳۱۸ و در زایشگاه پرت مورنورسینگ هوم (که توسط راهبه هاى مسیحى اداره میشد) ثبت کرده است.
جابهجایی در جهان جغرافیایى که بهواسطه مشاغل و مسؤولیتهای پدر تقدیر ناگزیرى بوده، بعدها به سیر و سیاحت آزاد او در جهان علم و بهویژه کتاب منجر میشود.
شاید خیلیها فرازهاى زندگى این زن فرهیخته را بهپای فرودهاى خواسته و ناخواسته او در زندگى یک آدم کاردان و سیاست پیشه بدانند و قرار گرفتن در چرخه آن روزگار سپریشده که در پاسخ به این «خیلیها» باید اشاره به خیل عظیم زنانى کرد که به شکل بسیار سادهتر از این موهبات برخوردار بودهاند و هستند و به شکلى بسیار سطحى از کنار آن گذشتهاند و میگذرند. این همه درک و دریافت از دنیاى علم بیشتر از آنکه یک ارثیه خانوادگى براى نوشین بوده باشد، برگردان سیال و صریح تجربهها و تحقیقهای اوست که وقتى همه یکجا جمع میشوند تصویر مشخص و مسلمى از یک ریاضت روحى و مراقبه مداوم به دست میآید.
اینها که تا بدین جا گفتم و برشمردم، نه مشتى کلیات و تعریف و تعارفها که برآیند بررسى صورى کارنامه نوشین در عرصه کتابدارى و آموزش این رشته علمى و بنیانگذاری شیوههای روزآمد در ایران و در فضاى دانشگاهى است و یک سرى تجربههای دیگر که براى نمونه در «شوراى کتاب کودک» و از آن مهمتر در «فرهنگنامه کودکان و نوجوانان» و در جوار «توران میرهادى» ـ مؤسس این دو مهم ـ رقم خورده است و اگر به اینهمه آن محدودیتهای تاریخى و فرهنگى زن ایرانى را در جامعهای بهاصطلاح مردسالار بیفزاییم، نتیجه از آنهم که گفتم برتر و بزرگتر به نظر خواهد آمد. نوشین تمام این موفقیتها را قبل از هر چیز تحت تأثیر شخصیت فرهیخته مادرش میداند که بهرغم فارغالتحصیل شدن در رشته تعلیم و تربیت از آلمان هیچگاه مجال استفاده از تخصص خود را در محیط کار نمییابد و در عوض داراییهای خود را به سمت یک سرى خدمات عمومى (مدرسهسازی، فرهنگنامه کودکان و نوجوانان و…) سوق میدهد. بعد از مادر، او پدرش را در بارورى شخصیت و اندیشهاش مؤثر میداند: «پدر دیپلمات بود. مردى همیشه در سفر و ما نیز پا به پایش از کشوری به کشور دیگر و از شهرى به شهر دیگر میرفتیم. اما در میان تمام این تجارب و خاطرات خوب و بهیادماندنی، آنچه بر ما میگذشت دورى و ناماندگارى و سرگشتگى زبانى نیز بود. بین فارسى، انگلیسى، سوئدى، فرانسه و روسى دستوپا میزدم. پدر درماندگیام را که دید با تمام مشغله و دغدغههای شغلى، پیشنهاد کرد که در کنار هم شاهزاده خوشبخت اسکار وایلد را به انگلیسى بخواهیم.
این هوا به هوا شدن، این سرگشتگى زبانى و این تعلیق میان زبانها و فرهنگهای گوناگون جدا از گشایشهایی که در زندگى نوشین ایجادمى کند، گاه برایش دردسرساز نیز میشود. مثلاً یکبار به خاطر حضور در افغانستان و ثبتنام در یک مدرسه افغانى لحن و لهجهاش به «اردو» نزدیک میشود و یکبار به خاطر قلت واژگانى که در سوئد و در سنین پایین داشته، او را در میان بچهها به انزوا میکشاند. نوشین کتابدارى را به پیشنهاد «محمدعلى جمالزاده» انتخاب میکند؛ انتخابى که میتوانست مترجمى باشد. برخورد با آرا و اندیشههای جمالزاده هم یکى از آن فرصتهایی است که او حین همان سفرهاى همیشگیاش به دست میآورد: «در طول زندگى کودکى، نوجوانى و آغاز جوانیام در کنار پدر و مادر با خیلى از دانشمندان و صاحبنظران ایرانشناس آشنا شده بودم، ولى در آغاز جوانى به سوئیس رفتم و در کنار استاد جمالزاده بیش از هر چیز با ادبیات آشنا شدم. با خواندن داستانهای جمالزاده و گاه دستنوشتههایشان را که در اختیارم میگذاشتند، گویى که گنجینهای از ادبیات فارسى درجایی دور خیلى دور از زادگاه اصلى این ادبیات، به سراغم آمد. نگاه منتقدانه جمالزاده به ایران از سویى و احترامى که به خلق ادبیات در ایران داشتند از سوى دیگر سبب شده بود که بسیارى از نویسندگان ایرانى آثارشان را براى ایشان بفرستند. میزهاى خانه ایشان همیشه مملو از این کتابها و دستنوشتههای گوناگون بود و خودشان گاهى هیجانزده میگفتند: نوشین، نوشین ببین فلانى چه قصه قشنگى براى من فرستاده!»
نوشین کتابدارى به روش آکادمیک را در سوئیس میآموزد و بهطور داوطلبانه در هند ادامه میدهد. کشورى که در آن به دنیا آمده و مفاهیم بزرگى را در ذهن او جا میاندازد: «من از هند خیلى چیزها آموختم… من مفهوم کتاب براى همه را در هند لمس کردم. تضادها و نابرابریهای وحشتناک، روزها، رفتن به کتابخانه عمومى در دهلى کهنه در محله فقیرنشین و دیدن آنهمه دردمندى اهل کتاب و شبها حضور در میهمانیهای مجلل! این تضادها خود سبب تفکر میشد و این مشکلات را براى من روشن میساخت که هر جامعهای چگونه با معضلاتش مواجه میشود و واقعاً بد و خوب وجود ندارد. هند به من آموخت که در پى یافتن دلیل باشم. چرا این دموکراسى بزرگ اینگونه عمل میکند؟ چطور این مردم تا این حد اهل کتاب و استفاده از کتابخانه هستند؟ هرچقدر به این چراها بیشتر فکر میکردم، احترامم به تاریخ بیشتر میشد و بدین گونه هند به من آموخت که پیش از هرگونه قضاوتى، میبایست ریشههای هر جریانى را یافت و به تحلیل نشست.
با تهنشین شدن این تفکرات در ذهن نوشین است که او در ادامه فعالیتهای بنیادیاش در عرصه کتابدارى و کتابخوانی، به دو مفهوم اساسى «کتاب براى همه در قالب کتابدارى اجتماعى» و «مدیریت مشارکتى » میرسد و از آن بهره میبرد. به تجربههای سوئیس و هند میتوان تجربه تحصیل و یادگیرى در کانادا را هم افزود؛ تجربهای که بعد از ازدواج با «مهدى محقق » (رئیس هیئتمدیره انجمن آثار و مفاخر فرهنگى) تحقق مییابد. نوشین خسته از اقامت پیدرپی در روسیه، انگلستان، هلند، سوئیس، هند و… به همراه محقق ـ که از دانشگاه مک گیل کانادا دعوت داشت ـ عازم کانادا میشود و در آنجا نیز تصمیم به ادامه تحصیل میگیرد. همسرش این ماجرا را چنین بازگو میکند: «استادان رشته کتابدارى دانشگاه مک گیل کانادا با یک مصاحبه کوتاه با همسرم به علم دوستى و شخصیت بارز و معلومات او پى بردند و دریافتند که او میتواند یک کتابدار برجسته و استادى توانا در فن کتابدارى باشد. ازاینرو موافقت کردند که با فوقدیپلم، که از ژنو گرفته بود، وارد فوقلیسانس کتابدارى شود و با گرفتن شش درس از دوره فوقلیسانس مؤسسه مطالعات اسلامى، جبران نداشتن لیسانس خود را بکند و این کاملاً مطابق دلخواه او بود، زیرا باعلاقه وافرى که به اسلامشناسی داشت در درسهای پروفسور چارلز آدامز، مقدمهای بر اسلامشناسی و اسلام در شبهقاره هند و پاکستان پروفسور هرمان لندلت، تصوف اسلامى و شرح گلشن راز و پروفسور نیازى برکز، سکولاریسم در ترکیه و پروفسور دونالدستیل، تاریخ اسلام شرکت کرد و برای هر یک مقالهای نوشت که برخى از آنها همچون مقاله اسیرى لاهیجى در شرح گلشن راز و مسئله نور سیاه که در مجله فلسفى پاکستان منتشر شده است.
نوشین در سال۱۳۴۷ و بعد از بازگشت از کانادا به ریاست کتابخانه دانشکده ادبیات برگزیده میشود. مسؤولیتى که پیش از او به عهده دکتر «سید حسین نصر » بوده است.
اما براى آنکه نکته مهمى را در زندگى این زن فرهیخته ایرانى جا نگذاریم، برمیگردم به عقب. بهجایی که او از هند بازگشته و در کتابخانه مرکزى دانشگاه مشغول شده است و دغدغه این را دارد که کتاب و کتابخوانی چگونه باید در ذهن و زندگى مردم وارد شود. تألیف کتاب «تشکیل کتابخانه در روستا» که در آن تصویر چهارپایى در حال حمل کتاب دیده میشود، محصول همین دوران است. نقطه عطف این دوره اما آشنایى با «توران میرهادى» و «شوراى کتاب کودک» است: «یک روز پاییزى در سال۱۳۴۲ خانم دکتر مهرى آهى به پدرم تلفن زدند و گفتند جایى به نام شوراى کتاب کودک هست که حتماً اجازه بدهید نوشین برود و با این گروه آشنا شود. این آغاز همکارى با استادى چون خانم توران میرهادى و سایر دوستان شد و تقریباً همزمان باتجربه تدریس اولین دوره کتابدارى در مدرسه روش نو بود.
عکس مشترکى که از انصارى و میرهادى در کتابهای مربوط به بزرگداشت هرکدامشان از سوى انجمن آثار و مفاخر فرهنگى آمده و هر دو را در محل شوراى کتاب کودک و فرهنگنامه کودکان و نوجوانان نشان میدهد، ماجراى این دوستى و این همکارى و همفکری را بهگونهای خاص برملا میکند. چه هیچ عکس مشترک دیگرى در این کتابها نیامده است که تا این حد شاخص باشد.
این دوستى و مشارکت را نوشین در تمام دورههای فکرى و کاریاش تجربه کرده است. ابتدا در کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران که در سال ۱۳۴۲ مسئول راهاندازی بخش فنى آن میشود و بعدها در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران (۱۳۵۰ ـ ۱۳۴۷) و درنهایت پس از ایجاد گروه کتابدارى بهعنوان یکرشته رسمى در دانشگاه تهران . در این مورد آخر بهویژه «نگرش جامعهگرا و کاربردى را با خود وارد حوزه آکادمیک میکند». دراینباره خود او چنین میگوید:«بحث مدیریت مشارکتى در گروه کتابدارى همیشه مطرح بود. حضور خانم ثریا قزل ایاغ و آقایان دکتر عباس حرى و محمود حقیقى در تمام تصمیمات من نقش داشته است. نوعى ارتباط و اعتماد متقابل . براى مثال در آن زمان من فارسى را واقعاً بلد نبودم. اگر نامههای مرا در آن زمان ببینید که چقدر ویرایش شده و چقدر آقاى حقیقى، آقاى دکتر حرى و خانم قزل ایاغ زحمت کشیدند، آنوقت متوجه میشوید. بعدازآن هم در شوراى کتاب کودک، فضا، فضاى کاملاً مشارکتى بوده و هست.
حاصل این نوع نگاه مدیریتى و مشارکتی، آنهم در عرصه کتاب و کتابخوانى بعدها در کارنامه نوشین منشأ خدمات بزرگى میشود که از آن جمله میتوان به ایجاد کتابخانه در روستا، مناطق محروم و دوردست، اردوگاههای پناهندگان و کانون اصلاح و تربیت ، ایجاد نوعى شبکه ارتباطى میان دانشجویان نابیناى دانشگاه براى تهیه و دستیابى به منابع درسى ویژه آنان، تدریس درس خدمات ویژه کتابدارى و راهاندازی کتابخانه فراگیر براى کودکان و نوجوانان باهدف «کتاب براى همه» اشاره کرد. او درجایی و در پاسخ به این پرسش که «آیا جوهرى فرهنگى الزاماً با اخذ مدرک حادث میشود؟» میگوید: تمایل و توان انجام پژوهشهای بومى الزاماً با مدرک به دست نمیآید، ولى نوعى دانش منظم در دانشگاه حاصل میشود. نهادهاى مدنى و سازمانهای غیردولتى ازنظر مالى و مدیریتی نمیتوانند امکان آموزش منظم را ایجاد کنند. البته بالا رفتن هر دو توان آموزش و پژوهش در اینگونه نهادها بسیار مهم است. نه این که مقلد دانشگاه باشند، اینها باید راه خود را پیدا کنند.
تجربههای شورا [شوراى کتاب کودک] در این زمینه حائز اهمیت ملى است: تألیف اثر بزرگى مانند فرهنگنامه کودکان و نوجوانان، جریان مستمر بررسى کتاب، تدریس ادبیات کودکان، ترویج کتابخوانی و… ترکیب دانش نظرى با کار عملى بومى یک نهاد و یا یک فرد را قدرتمند میکند. دانش نظرى بامطالعه نظامیافته پیش میآید. عام نظم، بسیار تعیینکننده است. این اتفاق لزوماً در دانشگاه نمیافتد. اما دانشگاه توان ایجاد یک نظام مبادله اطلاعات را در جهت اندیشه سازى دارد. من همواره سعى در ایجاد پیوند داشتهام: پیوند میان دانشگاه و جامعه از طریق تشکلهای غیردولتى ، کتابخانههای عمومى، بنیادهاى فرهنگى و…»
نوشآفرین انصارى تاکنون به غیر از حضور مؤثر و مستمرى که در تهیه و انتشار ۹ جلد از ۲۲جلد فرهنگنامه کودکان و نوجوانان داشته و کتب و رسایلى که نوشته، تاکنون استاد راهنماى ۹۹ پایاننامه دانشجویى دانشگاه تهران از دهه چهل به اینسو نیز بوده است.
شرکت در اجلاس اتحادیه بینالمللی انجمنهای کتابدارى (ایفلا) در سال ،۱۹۷۱ شرکت در اجلاس ایفلا در سال ،۱۹۷۶ سخنرانى در ۶ دانشگاه آمریکا در سال ۱۹۷۷ و شرکت در نمایشگاه دوسالانه تصویرگران «براتیسلاوا»، نمایشگاه بینالمللی کتابهای کودکان «بلونیا»، چهار کنگره دفتر بینالمللی کتاب براى نسل جوان و بیستمین مهرگان فرهنگى براى نسل آینده در خلال سالهای ۱۹۸۶ تا ۲۰۰۲ از دیگر فعالیتهای این زن فرهیخته ایرانى بهحساب میآید.
به اینها میتوان حضور در ۱۸ کنگره و سمینار بینالمللی را در کشورهایى چون آمریکا، مصر، ترکیه، هند، مالزى، عراق، انگلستان، اسپانیا، ژاپن، کویت و… را افزود که اغلب شامل موضوعاتى چون اسلامشناسی، شرقشناسی، شخصیت شناسى (ابن رشد، ناصرخسرو، ابوریحان بیرونى) و جهانیشدن بودهاند.
برکنار این سوابق بلندبالا که جزئیات مفصلتری دارند و پرداختن به همه آنها در این مجال کوتاه ممکن نبود، الواح تقدیر و تشکر و یادبودى که نوشین تاکنون از مراجع مختلفى دریافت داشته، اشاره به گستردگى خدمات او دارند.
بزرگداشت انجمن آثار و مفاخر فرهنگى از این شخصیت (۱۳۸۳) و انتخاب کتاب «مدخل تاریخ شرق اسلامى» بهعنوان برنده جایزه کتاب سال جمهورى اسلامى ایران (۱۳۶۶) ازجمله تقدیرهایى است که به خاطر یکعمر خدمات علمى و فرهنگى از این بانوى ارزشمند شده است.
کسى که وطنش را اینگونه تعریف و توصیف میکند: «مفهوم من از وطن، تجربههایی است که بهصورت یادگار برایم باقیمانده. مجموعهای از آدمها، منظرهها، خاطرات و بحثها و سخنهای خیلى خیلى زیاد.
نوشآفرین انصارى حالا با درونى سرشار از عشق به کتاب و کودک و وطن پابهپای یار دیرینش توران میرهادى بیشترین و مفیدترین وقت خود را در شوراى کتاب کودک و فرهنگنامه کودکان و نوجوانان میگذراند و در آنجا حضورى جارى و سارى دارد تا براى همه آن ۲۰۰داوطلبى که سرمایه عمر و وقت خود را بیدریغ و بى چشمداشت در این راه گذاشتهاند، هم راهنما و هم دلگرمى باشد.
به پایان رساندن کار فرهنگنامه کودکان و نوجوانان حالا آرزوى بزرگى است که هم او و هم میرهادى و هم همه آن جمع ایثارگر در سردارند. چیزى که بینش جهانى نوشین را در گذار از تجربهای سخت و طاقتفرسا به باورى براى ایران و ایرانیان پیوند میدهد. شعار و شعورى که پدرش از آن در کتاب «زندگانى من و نگاهى به تاریخ سیاسى ایران و جهان» چنین یادمى کند: «حقیقت، حقیقت، هیچچیز جز حقیقت.
– این مقاله ابتدا در مجموعه «مهرگان» و در جشننامه مشاهیر معاصر ایران به سفارش و دبیری محسن شهرنازدار تهیه و منتشر شده است. پروژه مهرگان که در موسسه فرهنگی- مطبوعاتی ایران به انجام رسید؛ به معرفی نخبگان ایرانی متولد ۱۲۹۰ تا ۱۳۳۰ خورشیدی میپرداخت. بخشی از این پروژه سال ۱۳۸۳در قالب کتاب منتشر شده است.
– ویرایش نخست توسط انسانشناسی و فرهنگ: ۱۳۹۷
– آمادهسازی متن: فائزه حجاری زاده
-این نوشته خُرد است و امکان گسترش دارد.برای تکمیل و یا تصحیح اطلاعات نوشته شده، به آدرس زیر ایمیل بزنید:
elitebiography@gmail.com