انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

درباره نورالدین زرین کلک، جادوى نقش‌های متحرک!

نورالدین زرین کلک

 

احمد جلالى فراهانى
نورالدین زرین کلک تصویرگر و انیماتور نام‌آشنا و پیشکسوت ایران است. نورالدین زرین کلک را به‌حق پدر انیمیشن ایران می‌شناسند. نه از آن خاطر که آورنده یا ابداع‌کننده هنر هشتم به سرزمین بهزاد و مینیاتور باشد. شاید انتساب این لقب بامسمى بیشتر به خاطر مویى است که او براى انیمیشن سفید کرده است و چهره‌ای که از شدت تحمل رنج و مشقت در این وادى پیر و پیرتر شده است. به من اگر بود نورالدین زرین کلک را پدر انیمیشن ایران می‌نامیدم……………..

– متولد سال ۱۳۱۶ ـ مشهد
– دریافت مدرک دکتراى داروسازى در دانشگاه تهران.
– کارگردانى انیمیشن ـ آکادمى سلطنتى بلژیک. دوره فیلم عروسکى ـ استودیو jiriTronka. سال ۱۹۷۵.
– تألیف و تصویرسازى کتاب‌های درسى، کودکان و مجلات.
– طراحى، فیلم‌نامه و کارگردانى فیلم‌های انیمیشن، گرافیک پوسترهاى پزشکى و دارویى، بروشور، کتاب و بسته‌بندی.
– تأسیس اولین مدرسه انیمیشن (فوق‌دیپلم) در سال ،۱۳۵۳
– تأسیس اولین دوره دانشگاهى انیمیشن (فوق‌لیسانس) در سال ،۱۳۵۶
– عضو آسیفاى بین‌المللی (انجمن کارگردانان انیمیشن) از سال ۱۹۷۱ تا ۲۰۰۲.
– عضو هیأت مدیره آسیفاى بین‌الملل از سال ۱۹۸۸ تا ۲۰۰۰.
– تأسیس آسیفاى ایران و رئیس هیأت مدیره آن از سال ۱۳۶۶ تا ۱۳۸۰.
– عضو هیأت مدیره خانه سینما از سال ۱۳۷۹.
– کسب عنوان پرزیدنت آسیفاى بین‌المللی در سال ۲۰۰۴.

برخى از معروف‌ترین آثار هنرى وى عبارتند از:
اتل متل توتوله، زمین‌بازی با بوش تداعى، دنیاى دیوانه دیوانه دیوانه، امیرحمزه دلدار، چشم تنگ دنیادار، ابرقدرت‌ها، سندباد، قصه گل‌های قالى، گور دلگیر، راهى به همسایه و فیلیپو.

نورالدین زرین کلک را به‌حق پدر انیمیشن ایران می‌شناسند. نه از آن خاطر که آورنده یا ابداع‌کننده هنر هشتم به سرزمین بهزاد و مینیاتور باشد. شاید انتساب این لقب بامسمى بیشتر به خاطر مویى است که او براى انیمیشن سفید کرده است و چهره‌ای که از شدت تحمل رنج و مشقت در این وادى پیر و پیرتر شده است. به من اگر بود نورالدین زرین کلک را پدر انیمیشن ایران می‌نامیدم.
زرین کلک متولد ۱۳۱۶ مشهد است و با آنکه دکتراى داروسازی‌اش را از دانشگاه تهران گرفته، پس از ۱۰ سال فعالیت مستمر توانست تصویرگرى کتاب‌های درسى و جیبى را در بلژیک بیاموزد و البته در این مدت و بین سال‌های ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۲ در آکادمى سلطنتى بلژیک در این حرفه به تحصیل بپردازد و مدرک لیسانسش را در این خصوص از این آکادمى دریافت کند. او در سال ۱۳۵۳ نخستین مدرسه انیمیشن ایران را در کانون پرورش فکرى کودکان و نوجوانان تأسیس کرد و سه سال بعد در دانشگاه فارابى ـ دانشگاه هنر امروز ـ رشته انیمیشن را راه‌اندازی کرد و مشغول تدریس در آنجا شد. او در طول سال‌های مستمر فعالیت در این حرفه چندین فیلم انیمیشن ساخت و ۲۰ کتاب براى کودکان نقاشى کرد و ۷ کتاب نوشت که نتیجه آن گرفتن ۴۰ جایزه از جشنواره‌های مختلف داخلى و خارجى و نمایشگاه بین‌المللی کتاب بود. آخرین خبرى که از زرین کلک در رسانه‌ها منتشر شد و همه را خوشحال کرد، خبر انتخاب او به سمت «پرزیدنت» آسیفاى بین‌المللی است. اهمیت این انتخاب به قول حسین ضیایى کارشناس انیمیشن وقتى بیشتر می‌شود که درمی‌یابیم در جهان متبلور از اندیشه و صلح و «جنگ» بدون هیچ محدودیت و سابقه سیاسى یا جغرافیایى، انسان‌هایی برگزیده می‌شوند که نه تنها براى ملت و کشور خود محترم هستند، بلکه به‌واسطه این احترام، براى جهانیان والا و گرامى می‌شوند.

انتخاب زرین کلک به ریاست آسیفا زمانى اهمیت بیشترى می‌یابد که بدانیم این تشکل که خود وابسته به یونسکو است، براى مقابله با انیمیشن‌های تجارى هالیوودى برپا شده است و هدفش حمایت معنوى و اخلاقى از انیمیشن «آرت» است و همه ساله جشنواره‌های متعدد هنرى را برگزار می‌کند. آن‌چنان‌کههم‌اینک در بیش از ۱۰۰ کشور جهان شعبه و وابسته دارد.
باز هم به قول حسین ضیایى، آسیفاى بین‌المللی، بیشتر به سبب وابستگى به زرین کلک به انیمیشن آرت و ارتباطات تجریدى و بلافصل وى، به او اعتماد کرده و تا آنجا ترغیب شده که کسوت «پرزیدنتى» را به او اعطا کند. شاید انتخاب او به این سمت و عنوان بتواند مرهم کوچکى باشد بر زخم‌های کهنه و دیرپاى هنر انیمیشن در ایران که الحق و الانصاف به‌رغم تمام مهجوریت و غربتى که متحمل می‌شود همچنان هنرمندانه و سخت گیرانه به حیات خود ادامه می‌دهد. خود زرین کلک درباره هنر انیمیشن در ایران می‌گوید: «در ایران، انیمیشن داراى مشکلات مزمن و حادى است. یک سلسله دلایل پشت قضیه است که براى طرح آن‌ها باید سمینارهایى برگزار شود و ساعت‌ها به آن پرداخت. اما در کل، نخستین مشکل این است که
انیمیشن به سبب ظرفیت‌های خاص خودش، زیر سایه سنگین سینماى اکران (فیلم سینمایى) تقریباً محو شده و جایى براى نفس کشیدن پیدا نمی‌کند. مشکل دوم این است که فیلم‌های انیمیشن براى خرید مشترى ندارد
و برخلاف فیلم‌های سینمایى که ضابطه‌مندی مشخص، سانس بندى و سالن سینما دارند و همه‌چیزشان قطعیت پیدا کرده، بلاتکلیف‌اند و به جز مواردى خاص چون جشنواره‌ها، کتابخانه‌ها، مجامع فرهنگى خاص، جایى براى عرضه ندارند. بنابراین در مسائل تولید هم، کسى به سرمایه‌گذاری در این نوع سینما تشویق نمی‌شود.»

او معتقد است تنها مفر علاقه‌مندان براى ارائه و عرضه آثارشان تلویزیون و صداوسیماست که آن هم یک سیستم دولتى است و آنجا هم با نگاه و ذائقه خاصى به پخش این‌گونه آثار هنرى می‌پردازد و این تنها مشترى هم مشترى بی‌قیدوشرطی نیست و به عبارتى مشترى بدون رقیب است و علل رکود تولید انیمیشن به‌این‌ترتیب در یک نگاه کلى این‌گونه قابل تبیین است.
وقتى از زرین کلک درباره سطح معیار تولید انیمیشن در ایران ازنظر کیفى سؤال می‌شود پاسخى شنیدنى می‌دهد و می‌گوید: «اگر بخواهیم دراین‌باره به بررسى کیفى بپردازیم و پتانسیل انیمیشن در ایران را مورد کنکاش قرار بدهیم باید بگویم که بنده وضعیت انیمیشن را در چند کشور اروپایى و آمریکایى دیده‌ام و از نزدیک با آن‌ها آشنا هستم، دراین‌بارهمی‌توانم بگویم که ما از پتانسیل خوبى براى انیمیشن برخورداریم و استعدادهاى لازم یا حداقل استعدادهاى قابل پرورش در ایران براى این کار وجود دارد، حتى از برخى از کشورها هم از بابت آموزش این رشته آماده‌تریم. قطع‌نظر از اینکه دانشکده‌های ما کیفیت آموزشی‌شان در چه سطحى است، حداقل می‌توان گفت که ما رسماً داراى دو دانشکده در سطح کارشناسى ارشد، یک دانشکده در سطح کارشناسى هستیم و از قرارى که من شنیده‌ام تعدادى هم با بورسیه براى دریافت دکترا به اروپا اعزام شده و می‌شوند و حتى در خود ایران هم زمزمه کلاس‌های دکترا براى انیمیشن شنیده می‌شود و این خبرها خبر بسیار خوبیست.»
دکتر زرین کلک قبول ندارد که جزو نسل اول انیماتورهاى ایرانى است و معتقد است که نخستین قدم‌ها را براى انیمیشن در ایران کسانى چون «نصرت‌الله کریمى»، «اسفندیار احمدیه» و «جعفر تجارت چى» برداشته‌اند.
بااین‌حال به این نکته معترف است که «ازنظر معنوى، بنده تفکر انیمیشن اروپایى را به ایران آوردم. این تفکر نوعى انیمیشن فرهنگى و روشنفکرانه بود که پایگاه و جایگاه اصلى آن در اروپاى آن زمان و در رقابت با تفکر تجارى انیمیشن آمریکایى بود.»
شاید منظور اصلى زرین کلک از انیمیشن اروپایى همان هنر جادویى انیمیشن اروپایى شرقى است. براى همین هم هست که دلبستگى خود را به آن انیمیشن منکر نمی‌شود. دراین‌بارهمی‌گوید: اروپاى شرقى که بعد از جنگ جهانى دوم در حصار کمونیسم به سر می‌برد، به دلایل سیاسى صاحب یک نوع خلقیات اجتماعى شده بود که آثارش در نمودهاى فرهنگى آن مانند ادبیات، سینما، تئاتر و سایر هنرها بروز می‌کرد. انیمیشن یکى از بهترین وسایل و ابزارهاى این جلوه گرى هنرى و سیاسى بوده چرا که به دلیل محدودیت آزادى بیان و فشارهاى دولتى، هنرمندان از بیان دردهاى اجتماعى محروم بودند و در جهت دستیابى به ابزارهاى بیانى غیرقابل‌کنترل بودند تا با آن بتوانند به یک نوع بیان برسند و از تعرض دولت‌ها‌شان در امان باشند. یکى از بهترین این زبان‌ها زبان انیمیشن بود. بنابراین ما در این دوران چهل‌ساله شاهد روییدن نوعى از سینماى انیمیشن در بلوک شرق هستیم که زیر پوسته ظاهرى، به بیان مطالب عمیق‌تریمی‌پردازد و بیشتر به اومانیسم (انسان‌گرایی) توجه دارد. وقتى قرار است درباره آینده هنر انیمیشن در ایران صحبت شود مزاج زرین کلک کمى تلخ می‌شود و این شاید ناشى از نگاه واقع بینانه اى است که او نسبت به مسائل پیرامونى این هنر در ایران دارد. او واقعیت انیمیشن را در ایران چندان خوب نمی‌داند و می‌گوید: باید اعتراف کنیم که ایران در این بازار جهانى، بی‌نصیب مانده است. هرچند از لوازم و ابزار کافى برخوردار بوده است که مهم‌ترین آن نیروى کار ارزان در ایران است یعنى همان چیزی که کلید پیشرفت و پیش افتادن آسیاى دور تلقى می‌شود.» او معتقد است اگر ما، با ارائه روش‌های دوستانه، به جایگاه خود در خانواده جهانى بازگردیم و اعتماد ازدست‌رفته را بازیابیم، می‌توانیم در بازار مکاره تولید و عرضه و فروش و سود فیلم‌های انیمیشن مصرفى سهیم بشویم. بدون اینکه از ارزش‌های انسانى و والاى فرهنگ غنى و ایرانى خود دست بشوییم. آیا می‌توان به صنعتی‌تر شدن هنر انیمیشن در ایران امیدوار بود؟
آیا هنرى بودن با صنعتى و تجارى بودن انیمیشن منافات پیدا می‌کند؟ زرین کلک دراین‌بارهحرف‌های شنیدنى دارد. او معتقد است که هر شاخه هنرى باید راه صنعتى شدن خود را هم پیدا کند و این یک قاعده عمومى است و انیمیشن هم در ایران از این قاعده مستثنى نیست. «هنر در ذات خود بایستى ناب و خالص باشد. و فقط در خدمت بیان مقاصد هنرمند به کار رود. مقاصدى که معمولاً با زبان هنرى دیگرى قابل‌انتقال نیست. اما این مطلب راه را براى صنعتى شدن یا عمومى شدن هنر نمی‌بندد. برعکس بایستى گفت که این‌ها هر دو سرچشمه واحدى دارند و تنها مسیرهای متفاوتى را طى می‌کنند. مثل آبى که از چشمه جدا می‌شود. می‌تواند به دریا بپیوندد و یا می‌تواند به کشتزارى برسد و صرف رویاندن گیاهان و درختان بشود.»
ازنظر او این مورد آخرى را می‌توان به صنعتى شدن هنر تشبیه کرد. دراین‌بارهمی‌گوید: «گاه فیلم در ذات هنرى خودش باقی‌مانده و گاه هم بلافاصله مورد تأیید سرمایه‌گذاران قرار گرفته و تبدیل به یک جریان تولیدى تجارى شده و مصارف و مخاطبان خود را داشته است.»
ازنظر او تولیدات صنعتى که براى مصارف عمومى عرضه می‌شود، همواره با این خطر مواجه هستند که ناخالصى آن‌ها زیاد باشد و یا به عبارت دیگر میزان خلوصشان کمتر شود. «خطر این هست که فیلمى با نیت تجارى و خالى از هنر ساخته، تولید و توزیع شود و به دست مخاطبان هم برسد. اما نه‌تنها مفید نباشد که مضر هم باشد.» حرف‌های زرین کلک درباره دوران تاریخى انیمیشن و ارتباط آن با دولت حرف‌هاییپرمغز است. او معتقد است هنر و صنعت انیمیشن در ایران از ابتدا دچار کم‌خونی بوده است. «حتى در دوران قبل از انقلاب در این بخش و تعامل آن با دولت و حکومت مسأله داشتیم. هر چند در ابتدا کسانى در این وزارتخانه (فرهنگ و هنر) مثل اسفندیار احمدیه، جعفر تجارت چى، نصرت کریمى، نفیسه ریاحى و … درواقع سنگ بناى انیمیشن را گذاشتند، اما در ادامه از وجود این افراد استفاده لازم و کافى شد. به‌طوری‌که آقاى نصرت کریمى که درس انیمیشن را در چک‌اسلواکی خوانده بود، بعدها به‌طرف سینماى زنده تمایل پیدا کرد و در کارگردانى و بازیگرى فعالیت کرد و در آن توفیقات بیشترى هم کسب کرد.»
او معتقد است در دوران پیش از انقلاب انیمیشن ایران بیمار بود و تشکیلات آن براى ایجاد شغلى براى آقاى پهلبد ساخته شده بود و چندان به این حرفه توجهى نمی‌شد و انیمیشن اگرچه در وزارت فرهنگ و هنر زاده شده اما ناقص‌الخلقه ماند و دوران رشد خود را طى نکرد. « بعدها کانون پرورش فکرى کودکان و نوجوانان وظیفه حضانت از این نوزاد را برعهده گرفت و به دلیل جوان و تازه‌نفس بودن و داشتن مغزهای سازمان ده و رشد یافته‌اش توانست به‌سرعت کمبودهاى وزارت فرهنگ و هنر آن موقع را جبران کند.»
به‌هرحال انیمیشن ایران مدیون زرین کلک‌ها است. کسانى که با دست خالى و صرفاً براى عشق و علاقه خود بدون هیچ ادعایى زحمت کشیدند و به‌پایبالندگی‌اش مو سفیدکردند و خون‌جگر خوردند و با انواع بی‌مهری‌ها و کمبودهاى آن ساختند. در این میان آنچه نباید فراموش شود این نکته است که در تاریخ نگارى هنرى این مرزوبوم اتفاقاتى همچون «راه‌اندازیدوربین‌های تک فریم تصویرگرى کتاب کودک در کانون پرورش فکرى کودکان و نوجوانان، تأسیس آسیفاى ایران و طراحى دانشکده‌های انیمیشن با نام زرین کلک هم‌آمیزیاجتناب‌ناپذیر دارد.

– این مقاله ابتدا در مجموعه «مهرگان» و در جشن‌نامه مشاهیر معاصر ایران به سفارش و دبیری محسن شهرنازدار تهیه و منتشر شده است. پروژه مهرگان که در موسسه فرهنگی- مطبوعاتی ایران به انجام رسید؛ به معرفی نخبگان ایرانی متولد ۱۲۹۰ تا ۱۳۳۰ خورشیدی می‌پرداخت. بخشی از این پروژه سال ۱۳۸۳در قالب کتاب منتشر شده است.

– ویرایش نخست توسط انسان‌شناسی و فرهنگ: ۱۳۹۷
– آماده‌سازی متن: فائزه حجاری زاده
-این نوشته خُرد است و امکان گسترش دارد.برای تکمیل و یا تصحیح اطلاعات نوشته شده، به آدرس زیر ایمیل بزنید:
elitebiography@gmail.com